مکتب تاریخ نگاری آنال

این مقاله مکتب تاریخ نگاری آنال (1)را که در اوایل قرن بیستم در فرانسه شکل گرفت بررسی می کند. این مکتب یکی از تأثیرگذارترین مکاتب تاریخ نگاری و جنبش های روشنفکری در قرن بیستم بوده است. رویکرد نویسنده در این مقاله رویکردی
پنجشنبه، 27 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مکتب تاریخ نگاری آنال
 مکتب تاریخ نگاری آنال

نویسنده: بهزاد کریمی
دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی،‌ دانشگاه تربیت مدرس
bhzkarimi@gmail.com


 

چکیده

این مقاله مکتب تاریخ نگاری آنال (1)را که در اوایل قرن بیستم در فرانسه شکل گرفت بررسی می کند. این مکتب یکی از تأثیرگذارترین مکاتب تاریخ نگاری و جنبش های روشنفکری در قرن بیستم بوده است. رویکرد نویسنده در این مقاله رویکردی تویفی - تحلیلی است و می کوشد با مطالعه زمینه تاریخی ظهور مکتب آنال، روند شکل گیری و تحولات آن را در سطح نسل اول این جریان تاریخ نگارانه - روشنفکرانه دنبال نماید. این مقاله نشان خواهد داد که زندگی خصوصی هر یک از رهبران این مکتب چگونه مواضع علمی آنها را تحت تأثیر خود قرار داد و در پایان آثار مکتب آنال به صورت خلاصه ارائه خواهد شد.
کلید واژه ها: تاریخ نگاری فرانسه، مکتب آنال، فور، بلوک، برودل.

مقدمه

تاریخ نگاری، از دوران باستان تاکنون فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. تا قبل از آغاز دوران مدرن، نگارش تاریخی،‌ کاری ادبی و فنی دبیرانه و شاعرانه به شمار می رفت، زیرا اصولاً تاریخ آنچنان که ارسطو در تقسیم بندی معروف خویش از علوم ارائه می دهد،‌ ذیل ادبیات قرار می گرفت. بعد از آغاز دوران روشنگری در اروپا، رویکرد تازه ای به تاریخ، بوجود آمد و در قرن نوزدهم به بلوغ رسید. پوزیتیویسم، به دلیل پیشرفت های چشمگیر علوم طبیعی از آغاز این قرن، خود را مُجاز به ورود به عرصه علوم انسانی دانست و مورخان و نظریه پردازان بی محابا با قواعد علوم طبیعی به سراغ علوم انسانی که در علوم اجتماعی و تاریخ تبلور یافته بود رفتند. به کارگیری قواعد سخت گیرانه و خشک علوم طبیعی در پژوهش های تاریخی، حامیان و منتقدانی یافت. از جمله این منتقدان می توان به مؤسسان مکتب آنال اشاره کرد که اعتقاد داشتند،‌ با قواعد خشک و مکانیزه رانکه ای، همه وجوه انسانی و اجتماعی تاریخ، قابل شناسایی نیست. مکتب آنال با اقبال گسترده ای از جانب مورخان مواجه و سرآغاز جریان های تازه ای در تاریخ نگاری شد.

تاریخ نگاری فرانسه پیش از ظهور آنالی ها

اصولاً می توان ظهور مکتب آنال در فرانسه ابتدای قرن بیستم را واکنشی به تلقی رایج از تاریخ و شیوه های تاریخ نگاری معاصر ارزیابی کرد. تاریخ نگاری فرانسه تا قبل از ظهور آنال ادامه تاریخ نگاری پوزیتویستی، سندگرایانه و تخصص محور فرانسوی - آلمانی کُنت، (2) میشله (3) و رانکه (4) بود. از یک سو اندیشه های پوزیتیوسیتی کنت در جهت علمی کردن و قانون مند نمودن علوم اجتماعی و از دیگر سو سیطره گفتمان مدرک محور رانکه، مورخ شهیر آلمانی تاریخ نگاری اروپا و از جمله فرانسه را در اختیار داشتند. (5)
کنت، پذیرش دو فرضیه انسان عاقل و قادر به فهم پدیده های هستی و نیز نظم طبیعی و قانون مندی هایی را که از طریق روش های پوزیتویستی قابل شناسایی اند، به حوزه هایی جز علوم تجربی تعمیم داد و استفاده از روش های شناخت علوم تجربی در علوم اجتماعی را مجاز دانست و کوشید تا از این راه همه چیز را علمی کند. گرچه تاریخ نگاری را تنها به نشان دادن ویژگی های نظم طبیعی و تداوم پایدار آن مقید و محدود کرد. (6) میشله، تاریخ نگار شهیر و مؤثر فرانسوی آثار متعددی را در قرن نوزدهم در اختیار جامعه فرانسوی گذاشت. مطالعات تاریخی و آثار وی مبتنی بر مطالعه دقیق و آرشیو اسناد بود. او می کوشید تا در آثارش بیش از پیش به فرانسه توجه کند و از جمله در اثر بزرگ خویش، تاریخ فرانسه وفاداری ملی گرایانه خویش را به وطن بروز داده است. می توان گفت او از جمله مورخانی بود که می کوشید با مطالعه تاریخ، روحیه ملی گرایی را تقویت کند. تأثیر او در تاریخ نگاری فرانسه وسیع و غیر قابل انکار است. برخی از جنبه های تاریخ نگاری او از جمله توجه همزمان او به وقایع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، بعدها در مکتب آنال مؤثر واقع شد. (7) رانکه هم که از جمله تاریخ نگاران دوره مدرن است نیز با نظرات مُلهم از پوزیتیویسم بزودی نه تنها آلمان بلکه سایر نقاط اروپا را تحت تأثیر قرار داد. براستی می توان رانکه را همانگونه که لرد اکتون (8) گفته است،‌ تاریخ نگار «تاریخ بی روح» نامید. (9) «بی روح» بودن البته در اینجا نشان از سعه صدر و وفادار ماندن به واقعیت ها بود،‌ بدون آنکه تمایلات مورخ در نگارش تاریخ تأثیری بر جای بگذارد. رانکه، تاریخ نویسان را به حفظ کردن، مرتب کردن و بررسی دقیق اسناد ترغیب می کرد. او تمام هدف خود را ضمن جمله ای در کتاب تاریخ مردم لاتینی و توتونی از 1494 تا 1514 (10) اینگونه بیان کرد: «این اثر صرفاً تلاش دارد تا تاریخ را همانگونه که واقعاً رخ داده نشان دهد» (wie es eigentlich gewesen). (11)
از اوایل قرن بیستم، تاریخ نگاری رانکه ای از طریق نمایندگانی در فرانسه جریان داشت و گفتمان غالب تاریخ نگاری به شمار می رفته است. کسانی همچون شارل ویکتو لانگلوا (12)، شارل سینوبوس (13) و گابریل مونو (14) از جمله برجستگان این مکتب تاریخ نگاری در فرانسه بودند. ایشان از طریق انتشار مجله ای با نام بررسی تاریخی (15) به ترویج آراء و عقاید خویش پرداختند. در تاریخ نگاری های محصول این مورخان، تاریخ دیپلماتیک یا به تعبیر بهتر تاریخ سیاسی غلبه داشت و تاریخ نگاری بدون توجه به تاریخ سیاسی مطرود بود. (16) بر پایه نظرات این متفکران، مورخ می بایست از فروض فلسفی و یا متافیزیکی بپرهیزد و تنها به وقایع تاریخی دقت و با ابزاری عینی، حقایق علمی را مشاهده کند. در این نگرش، اسناد به عنوان مجموعه ای از حقایق تاریخی اهمیت می یابد. پس مورخ باید با غور در اسناد واقع تاریخ را کشف و بیان کند بدون آنکه تفسیر خود را در این فرایند تأثیر دهد. در این دیدگاه، کار مورخ کشف است و نه بازسازی گذشته در ظرف حال. (17) بعدها پس از تأسیس مجله آنال مقالاتی در نقد جریان تاریخ نگاری حاکم بر فرانسه به چاپ رسید که می توان از میان آنها چهار ایراد اساسی را شناسایی کرد. این نقدها راه اصلی مکتب آنان و موضع آنان نسبت به تاریخ را روشن می کرد:
1. این تاریخ تنها اسناد و مدارک کتبی و شواهد مستقیم را در نظر می گیرد، حال آنکه اسناد و مدارک غیر کتبی و شواهد غیر مستقیم (آثار باستان شناسی، مدارک آماری و...) نیز در مورد فعالیت انسان اطلاعاتی ارائه می دهند.
2. این تاریخ پوزیتیویستی بر رویدادها و حوادث غیر عادی - که در مقاطع محدود زمانی اتفاق می افتند مانند جنگ ها و کشمکش ها و... - تکیه می کند در حالی که شناخت زندگی اجتماعی که با پژوهش در رویدادها و وقایع عادی و مکرر - که در دراز مدت انجام می گیرد مانند کشت گندم - حاصل می گردد، جالب توجه ترند.
3. این تاریخ، ارزش زیادی برای حوادث سیاسی، دیپلماتیک و نظامی قائل است و به غلط وقایع اقتصادی اجتماعی و فرهنگی را به چیزی نمی گیرد.
4. این تاریخ که انعکاس فرانسه شکست خورده در سال 1875 است، محافظه کار و بیش از اندازه محتاط است از بحث و مجادله اجتناب می ورزد، به ندرت جرأت نتیجه گیری پیدا می کند و بطور کلی از هرگونه ترکیب و تلفیق مسائل چشم می پوشد. (18)

پیشگامان نوگرا

در کنار جریان رسمی و غالب تاریخ نگاری فرانسوی که مشخصات آن برشمرده شد. از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برخی اندیشمندان در حوزه های مختلف علوم انسانی - اصطلاحی که فور بعدها برای اولین بار بکار برد - کوشیدند تا نقادانه راه جدیدی را باز کنند. این افراد جریان ساز، ایده هایی در اختیار مؤسسان آتی مکتب آنال نهادند. در واقع می توان گفت اینان در شکل گیری مکتب آنال تأثی بسزایی داشتند. افرادی همچون هنری هوسر، (19) آلفونس الار، (20) فردیناند لت، (21) هانری پیرن، (22) هانری بر، (23) پل ویدال دولابلاش، (24) امیل دورکیم، (25) شارل بلوندل، (26) هانری والون، (27) مارسل ماس، (28) سیمیان، (29) دمانژیون (30) و سیون (31) همگی از جمله پیشگامانی بودند که ضمن نقد اندیشه های معاصر خود، راه را برای ظهور اندیشه آنال هموار کردند. (32) از میان ایشان سه نفر نقش مهمی در شکل گیری اندیشه های فور و بلوک، مؤسسان مکتب آنال ایفا کردند: ویدال دو لابلاش، هانری بر و امیل دورکیم که به آنها خواهیم پرداخت.
ویدال دولابلاش، متخصص جغرافیای انسانی فرانسوی است. جغرافیای انسانی نگرش جدیدی بود که وی توانست آن را توسعه داده و مؤسسان آنال را تحت تأثیر قرار بدهد. از جمله مفاهیم اصلی دولابلاش که مورد استفاده مؤسسان مکتب آنال قرار گرفت می توان به «بستر، ذهنیت ها، انواع زندگی و تمدن» اشاره کرد. (33) فور بعدها در سال 1953 هنگام یادآوری خاطرات خود از چگونگی تأسیس آنال که ابتدا با کمی اغراق همراه است می گوید: «جغرافیای ویدالی رهیافتی را پدید آورد که منجر به شکل گیری شیوه تاریخ نگاری آنال شد.» (34) دو لابلاش در سال 1877 به عنوان معلم جغرافیا وارد دانشسرای عالی (35) فرانسه شد و با نگرش جدیدی که داشت جغرافیا را با تاریخ پیوسته و همراه کرد اما تأثیر فزاینده او از سال 1891 و با پایه گذاری مجله آنال جغرافیا (36) آغاز شد. او با مطالعاتی که در آنها جمعیت ساکن در مناطق و مناظر جغرافیایی، غیر فعال و خنثی تصویر شده بود مخالفت می کرد و به جای آن از دیدگاهی حمایت می کرد که در آن مناطق جغرافیایی از منظر انسان های ساکن در آن مورد بررسی قرار می گرفت. مطالعات بعدی دولابلاش درباره فرانسه با چنین دیدگاهی بلوک جوان را تحت تأثیر قرار داد و باعث شد او به هنگام تحصیل در دانشسرای عالی موضوعی را درباره جغرافیای تاریخی برای پژوهش انتخاب کند. (37)
اما شخص تأثیرگذار بعدی، هانری بر بود. نقش او در توجه دادن مطالعات تاریخی به سمت پیوستن با دیگر علوم انسانی قابل توجه است. او که یک فیلسوف بود به تدریج به تاریخ علاقمند شد. رساله او در دانشگاه پاریس بر مسأله ترکیب معرفت تاریخی متمرکز بود. این موضعگیری در پژوهش از آنجا که برخلاف سنت های علمی رایج زمانه بود در سال 1912 باعث قبول نشدن درخواست وی همراه با سیمیان از سوی کولژ دو فرانس (38) گردید. (39) او از جمله تاریخ نگارانی بود که از ساده انگاری دیدگاه پوزیتیویستی و «روح تخصص محوری» به جان آمده بودند. در اندیشه وی، علم محتاج فلسفه بود اما پوزیتیویسم از آغاز نادیده گرفتن فلسفه را سر لوحه کار خود قرار داده بود. او به منظور توسعه نظریه معروف خویش یعنی «سنتز تاریخی» در سال 1900 دست به تأسیس مجله بررسی سنتز تاریخی (40) زد. او توانست بر گرد این مجله، عده ای از منتقدان روشن بین زمانه از حوزه های مختلف علوم را جمع آورد. از جمله اینها می توان به فور و بلوک اشاره داشت. فور از سال 1905 و بلوک از سال 1912 به جمع نویسندگان این مجله نوگرا و پیشرو پیوستند. بر همچنین دست به انتشار آثاری تحت عنوان تکامل انسانی (41) زد. انتشار این مجموعه تا سال 1954 ادامه یافت و شماره مجلداتش 65 رسید. فور از جمله کسانی بود که در انتشار این مجموعه با نگارش کتاب رابله (42) شرکت جست. همچنین بلوک با نگارش کتاب معروف جامعه فئودالی (43) در همین مجموعه به مقایسه تطبیقی تاریخ جوامع اروپائی دست یازید. نقش هانری بر در شکل گیری مکتب آنال آنقدر قابل توجه است که فرنان برودل چنین بگوید: «دیدگاه آنال، پیدایش و برنامه اش به سه نفر مربوط می شود: هانری بر، لوسین فور و مارک بلوک... هانری بر حتی قبل از خلق مجله آنال، یعنی از حدود 1900 و یا حتی از 1890 جزئی از آن بود. اگر کسی آرزومند دانستن این مسأله باشد که به راستی چگونه آنال آغاز شد، باید به او مراجعه کند». (44)
در آخر اما باید از جامعه شناس مشهور قرن نوزدهم اروپا یاد کرد: امیل دورکیم. او از جمله جامعه شناسانی بود که از پژوهش های بین رشته ای به ویژه ترکیب جامعه شناسی، روان شناسی و تاریخ حمایت می کرد. (45) وی تاریخ را یکی از شاخه های علوم اجتماعی می دانست که جامعه شناس سخت بدان محتاج است. کتاب صور بنیانی حیات دینی که بنیادهای نظام دینی را مورد بررسی قرار می دهد. نمودار علاقه وی به ترکیب تاریخ و علوم اجتماعی است. (46) وی با تأسیس مجله آنال جامعه شناسی (47) در اواخر دهه 1890 به نشر افکار و آراء خویش اقدام کرد. این مجله و مقالات آن همچون مجله آنال جغرافیای دو لابلاش به یکی از منابع مهم شکل گیری اندیشه آنال تبدیل شد، (48) اگر چه بعدها نزد مؤسسان آنال توجه به دورکیم با اختلافاتی همراه شد. فور، با بررسی آثار دورکیم اعتقاد داشت که وی در بکارگیری تاریخ برای تبیین جامعه شناسی خویش دچار اشتباهاتی شده است و در این میان، کار جامعه شناسی مارس را به دورکیم ترجیح می داد. (49) اما بلوک بیشتر از فور تحت تأثیر دورکیم قرار گرفت. او چنین به ستایش دورکیم می پردازد: «او به ما تحلیل کردن عمیق را آموخت... اینکه چگونه به مسائل بیندیشیم و افکارمان را متمرکز کنیم.» (50) تأثیر و نفوذ همشهری آلزاسی بلوک در اولین آثار وی همچون مس شاهانه (51) و مقاله ای با عنوان تأملات یک مورخ بر داستان های دروغین جنگ (52) ظاهر می شود. در اثر نخست، بلوک با استفاده از مفهوم دورکیمی «وجدان جمعی» به موضوع پژوهش پرداخت و در اثر دوم،‌ شیوه های نادرست رایج در زمان جنگ را بررسی کرد. هانری بر در همنوایی با بلوک درباره دورکیم می گوید: «ما معتقدیم که جامعه شناسی برای تثبیت خود به عنوان یک رشته علمی، اصولاً باید به مطالعه آنچه که در تاریخ از ماهیتی اجتماعی برخوردار است بپردازد. به نظر ما نقطه عزیمت این رشته باید داده های واقعی تاریخ باشد. به گمان ما مزیت عمده دورکیم و گروه وی... در میان جامعه شناسان فرانسه این است که روشی دقیق، تجربی و تطبیقی را در مورد واقعیت های تاریخی بکار بسته اند...». (53) بلوک نیز تأثیر دورکیم بر آنالی ها را این گونه توضیح می دهد: «مورخان نسل من آنچنان به آنال [جامعه شناسی] قدیمی مدیونند که نمی توانند آن را به زبان بیاورند». (54)

مؤسسان: فور و بلوک

فور در سال 1878 در منطقه نانسی فرانسه به دنیا آمد. او فرزند یک معلم دبیرستان بود و پس از گذراندن دوره سربازی، مدت پنج سال از 1898 تا 1902 را در دانشسرای عالی پاریس گذراند و این فرصتی بود که کمتر دانشجوی فرانسوی می توانست از آن بهره ببرد زیرا در هر سال کمتر از پنجاه دانشجو به صورت رقابتی به این دانشسرا وارد می شدند. جو حاکم بر دانشسرا که فضایی آزاد را برای طرح مباحثات علمی و دانشجویی فراهم آورده بود و نیز شیوه تدریس که برخلاف روش های رایج سخنرانی استاد، به صورت کنفرانس برگزار می شد، باعث گردید تا فور از نظرات مختلف و متفاوت دیگر دانشجویان مطلع و با جهان های تازه ای آشنا شود. اما اتفاق اصلی ای که آینده علمی فور را تعیین کرد،‌ شرکت در سلسله سخنرانی های دانشگاه سوربن (55) بود که اغلب دانشجویان دانشسرای عالی در آن شرکت می جستند. فور در مدت پنج سال به صورت مرتب در جلسات سخنرانی افرادی همچون هانری برگسون (56) و لوسین لوی برول (57) درباره فلسفه، پل ویدال دولابلاش درباره جغرافیا، آنتونی میله (58) درباره زبان شناسی، هانری برمون (59) درباره ادبیات و امیلی ماله (60) درباره تاریخ هنر شرکت کرد و چیزهای فراوانی آموخت. همین مجموعه سخنرانی ها و سمینارها باعث علاقه مندی او را مطالعات بین رشته ای شد و همچنین موجب گردید تا مزیت مطالعات ترکیبی را بر روش خشک و روایت محور آلمانی حاکم دریابد. این تمایل، موضوع تز دکتری او را در سال های بعد صورت بندی کرد: فیلیپ دوم و فرانش کنت (61). موضوعی که به زادگاه فور در عصر فیلیپ دوم یعنی قرن شانزدهم اختصاص دارد. (62) نگارش این اثر از 1905 تا 1912 بطول انجامید و هنگامی که منتشر شد در سی و سه سالگی، فور را به مورخی پیشرو بدل کرد. (63) این اثر به نهضت اصلاحات دینی در منطقه فرانتش کنت می پردازد و تصویری روشن از ویژگی های اقتصادی، اجتماعی،‌ جغرافیایی و سیاسی این سرزمین ترسیم می کند. (64) فور سپس با حمایت هانری بر نگارش اثری نظری با نام سرزمین و تکامل انسانی (65) یا مقدمه ای جغرافیایی بر تاریخ (66) درباره جغرافیا و تاریخ آغاز کرد اما این طرح با شروع جنگ جهانی اول در سال 1914 متوقف گردید و تا سال 1922 موفق به چاپ آن نشد. (67) فور طی سال های جنگ در یک کارخانه مسلسل سازی و یا به روایتی در گروهان مسلسل چی ها مشغول به خدمت شد، تقدیرنامه هایی گرفت و به درجه سروانی نائل آمد. (68) جنگ به شکل اجتناب ناپذیری اندیشه های فور را تغییر داد و در او نوعی دیدگاه ضد ژرمن به وجود آورد. این شاید مهم ترین دلیل نپرداختن به آلمان از سوی فور برخلاف معاصرانش بود. این موضوع به خوبی در نقد فور از جغرافیادان ملی گرای آلمانی،‌ فردریش راتسل (69) نمایان است. (70) فور که پس از جنگ در سال 1919 به سمت استادی در رشته تاریخ مدرن در دانشگاه تازه تأسیس استراسبورگ (71) در ناحیه آلزاس (72) منصوب شده بود با دیدگاه ضد ژرمنی خود قصد داشت تا طرح نیمه تمام مقدمه ای جغرافیایی بر تاریخ را به اتمام برساند. او به واقع این اثر را یکسره به نقد آراء و اندیشه های راتسل اختصاص داد. (73) آثار راتسل و راتسلی ها به بررسی تأثیر محیط فیزیکی بر انسان می پرداخت. فور دو نقد مهم را به اندیشه های راتسل وارد کرد: اول، جبر جغرافیایی وی. از نظر فور نه تنها هیچ ضرورتی در عرصه جغرافیا وجود ندارد بلکه آنچه جغرافیا در اختیار انسان قرار می دهد همه اش امکان است. مثلاً هیچ مرز طبیعی ای وجود ندارد اگر چه یک رشته کوه مانند پیرنه (74) ممکن است نقش یک مرز را بازی کند. دوم آنکه تأثیر محیط بر افراد انسانی غیر مستقیم است و از طریق ساختارها و اندیشه های اجتماعی صورت می پذیرد. بنابراین ممکن است یک رودخانه از نظر عده ای یک مانع و از نظر عده ای دیگر یک راه بازرگانی مهم تلقی شود. (75) فور به تقلید از دولابلاش نگاه جغرافیایی خود به تاریخ را طی سال های بعد و به هنگام نگارش آثاری همچون راین: مشکلات تاریخی و اقتصادی (76) همواره حفظ کرد. (77) وی آثار مهم دیگری نیز دارد از جمله، مارتین لوتر: یک سرنوشت (78) و مسأله بی ایمانی در قرن شانزدهم: دین رابله (79). کتاب اخیر که در سال های پایانی عمر علمی فور به نگارش درآمده، بحث انگیزترین و به نظر فرودل بهترین اثر اوست. (80) فور در اثر اول تأکید می کند که برای رسیدن به درک صحیح از شخصیت لوتر باید زمان او یعنی شرایط محیطی اش بازسازی شود تا اعمال او معنای واقعی خود را نشان دهد. (81) فور این کتاب را در پاسخ به کتاب دنیفل (82) بنام لوتر و لوتریسم (83) نوشت. دنیفل در کتابش انگیزه های جنسی و غرور روحی لوتر را بررسی کرده بود و فور همدلانه به دفاع از لوتر برخاست. (84) فور اثر رابله را هم در تقابل با کتاب های مورخ دیگری نگاشت: آبل لوفران. (85) فور در این کتاب تلاش می کند تا اثبات نماید که استنباط لوفران از دو اثر فرانسوا رابله یعنی گارگانتوا (86) و پانتا گروئل (87) به عنوان حملاتی علیه مسیحیت، بی اساس است. (88) فور با بررسی های جامع درمی یابد که نه تنها هیچ شاهدی برای ارتداد رابله وجود ندارد بلکه اساساً طرح مفهومی به عنوان بی ایمانی و خداناباوری در قرن شانزدهم غیر ممکن بوده است. (89) فور تا پایان عمر پربارش در سال 1954 علاوه بر نگارش آثار فراوان در حوزه تاریخ، فعالیت های بسیاری را برای تأسیس مکتب آنال همراه با مارک بلوک سامان داد.
این یار غار فور زندگی پر فراز و نشیبی دارد. دوستی این دو از همان آغازین سال فعالیت دانشگاه استراسبورگ شروع شد. بلوک یک فرانسوی یهودی بود. او در سال 1886 در لیون فرانسه و در خانواده ای دانشگاهی و اهل علم بدنیا آمد. پدرش گوستاو بلوک (90)، استاد تاریخ رم باستان بود که بلافاصله بعد از تولد مارک، جهت تدریس در دانشسرای عالی، همراه با خانواده اش به پاریس نقل مکان کرد. مادرش سارا ابستاین بلوک (91) نیز از علاقمندان به علوم انسانی و انسان فرهیخته ای بود. بلوک همانند فور تحصیل خود را در دانشسرای عالی ادامه داد و این دوره را تا سال 1908 با مطالعه جغرافیا و تاریخ گذراند. بعد از فارغ التحصیلی از دانشسرا یک سالی را در برلین و لایپزیگ گذراند جایی که در آنجا با کارل لامپرشت (92) جغرافیادان معروف آلمانی و عقایدش آشنا شد. این آشنایی بعدها در شکل دهی به اندیشه تاریخی و جغرافیایی او مؤثر واقع شد. او سپس به پاریس آمد و از سال 1909 تا 1912 با استفاده از بورس تحصیلی بنیاد تیره (93) به مطالعه و بررسی درباره منطقه ایل دو فرانس (94) پرداخت. نتیجه این مطالعه بعدها تحت همین عنوان اخیر به چاپ رسید. اما دست تقدیر همانند زندگی همکار آینده اش، فور گسست هایی را به زندگی او تحمیل کرد. او از سویی گرفتار تدریس در مدارس فرانسه شد و از دیگر سو با جنگ جهانی اول مواجه گردید. بلوک در این زمان، درس و پژوهش را رها کرد و برای دفاع از میهن راهی مرز فرانسه و بلژیک شد،‌ دوبار زخمی شد، نشان شجاعت گرفت و به درجه سروانی ارتقاء یافت. بعد از جنگ در سال 1919 با عنوان استاد تاریخ قرون وسطی در دانشگاه نوبنیاد استراسبورگ به تدریس مشغول و تا سال 1936 در این دانشگاه ماندگار شد. (95) او پس از گذران دوره طلایی استراسبورگ، تحقیق و مطالعه درباره اروپای قرون وسطی و آشنایی با لوسین فور و تأسیس مجله آنال که در بخش های بعدی بدان پرداخته می شود، در سال 1936 برای تدریس در سوربن راهی پاریس شد. اما چندی نگذشت که آتش جنگ جهانی دیگری شعله ور شد و بلوک داوطلبانه به جبهه جنگ اعزام شد. با اشغال فرانسه در 1940 او به فرانسه ویشی (96) پناه برد و در دانشگاه های کلرمونفرا (97) و مونپلیه (98) به تدریس پرداخت. در همین ایام سخت شکست و اشغال او دست از پژوهش نکشید و دو اثر حرفه مورخ (99) و شکست عجیب (100) را نوشت. بلوک در سال 1943 هنگامی که فرانسه بطور کامل اشغال شد به گروه های مقاومت (101) پیوست اما به زودی دستگیر و در 16 ژوئن 1944 در 57 سالگی در سن دیده دو فرمان (102) در نزدیکی زادگاهش، لیون تیرباران شد. (103) مارک بلوک در 28 دسامبر 1933 در نامه منتشر نشده ای به اتین ژیلسون (104) خود را اینگونه معرفی می کند: «عنوان من همیشه یک چیز بوده است: استاد تاریخ تطبیقی جوامع اروپایی و اگر روزی درباره این عنوان مورد سؤال واقع شوم قبول نخواهم کرد که اصطلاح قرون وسطی را جایگزین اروپایی کنم.» (105) صحت تعریف بلوک از خودش با آثاری که ارائه کرده است نمایان می شود. او را به واقع باید استاد مطالعات تطبیقی در حوزه تاریخ قرون وسطی دانست. بلوک همانند فور اولین آثار خود را در قالب مقاله برای چاپ به مجله هانری بر سپرد. اولین اثر بارز و برجسته او همانگونه که قبلاً بدان اشاره شد تک نگاری درباره منطقه ایل دو فرانس بود. این اثر که قسمتی از مجموعه مناطق فرانسه (106) بود ابتدا در مجله بر منتشر شد و به بررسی منطقه کوچک ایل دو فرانس اختصاص داشت. بلوک این مسأله را که ایل دو فرانس یک ناحیه واحد بود رد کرد و در این بررسی در پی یافتن ویژگی های متمایز یک منطقه و عوامل تأثیرگذار مادی بر افکار و اعمال مردم برآمد. (107) بلوک که بیش از فور تحت تأثیر جامعه شناسی دورکیم قرار داشت، اثر برجسته بعدی خود را به معجزه پادشاهان یا مس شاهانه اختصاص داد. او در این کتاب قدرت شفابخشی پادشاهان را با مفهوم دورکیمی وجدان جمعی توضیح داد. (108) وی به یاری دورکیم و دانش پزشکیِ برادرش این فرضیه را مطرح می کند که باور به مس شاهانه برای بهبود بیماری خنازیر به بیان دورکیمی، واقعیتی اجتماعی بوده است که به انسجام جامعه و وحدت آحاد جامعه مربوط می شود و به بیان دیگر شفابخشی، مکانیسمی در جهت تقویت انسجام گروهی محسوب می شده است. (109) فاخرترین اثر بلوک را اما ویژگی های اصلی تاریخ دهقانی فرانسه (110) می دانند. او در این کتاب بحث را از توپوگرافی آغاز کرده و سپس از رابطه انسان و زمین سخن گفته است رابطه ای که به اَشکال مختلف به فعالیت های کشاورزی جان می بخشد و تنوع زندگی روستایی را سبب می شود. (111) وی در اینجا از مجموعه جامع اسناد و مدارک استثنایی شامل نقشه ها برای توصیف ارتباط میان محیط طبیعی و نهادهای اجتماعی از آغاز قرون وسطی تا انقلاب فرانسه بهره می گیرد. (112) بلوک اما آخرین اثرش را هنگامی ارائه می کند که کولژ دو فرانس درخواست او را برای تدریس نپذیرفت و او ناامیدانه به سوربن روی آورد. این آخرین کتاب دو جلدی او با عنوان جامعه فئودالی و صفاستادانه ای درباره ساختار اجتماعی جامعه اروپای غربی و مرکزی در فاصله قرن های نهم و سیزدهم بدست می دهد. بلوک صرفاً به بررسی نظام های بومی فئودالی فرانسه، آلمان و ایتالیا نپرداخت بلکه آنها را با نظام های تحمیلی (مانند انگلستان) و منطقی که فئودالیسم در آنها مورد پذیرش قرار نگرفته بود (نظیر اسکاتلند و اسکاندیناوی) و نظام های خارج از اروپا (مانند ژاپن) مقایسه کرد. (113)

از استراسبورگ تا پاریس: تأسیس و توسعه

فور و بلوک هر دو با اندکی فاصله از هم در سال 1919 و پس از اتمام جنگ جهانی اول وارد دانشگاه استراسبورگ شدند و خیلی زود به دلیل نزدیکی آراء و عقاید و دلبستگی ها و دغدغه های مشترک، یک دوستی طولانی مدت را آغاز کردند و در سال 1929 در اعتراض به تلقی رایج از تاریخ و در مخالفت با نگرش های خطی و تک بُعدی به آن،‌ مجله آنال تاریخ اقتصادی و اجتماعی (114) را تأسیس کردند. (115) آنها در نخستین شماره مجله سه هدف را مطرح کردند: تدارک دیدن یک تریبون آزاد برای گردهمایی تاریخ نویسان و دانشمندان علوم اجتماعی برای بحث و تبادل نظر، مورد تردید قرار دادن تقسیم بندی تاریخ به باستانی، قرون وسطی و جدید و جامعه به بدوی و متمدن و ایجاد انجمن علوم انسانی. (116) اما نکته اساسی که توسط آنالی ها طی مقالات متعددی که به چاپ رسید پیگیری شد، موضوع پرداختن به تاریخ با رهیافتی میان رشته ای و توجه بیشتر به عوامل اجتماعی و اقتصادی بود. (117) در مقطع آغاز به کار آنال هیچ قصدی برای تأسیس یک مکتب نزد مؤسسان دیده نمی شود. حتی استفاده از واژگانی چون روش آنالی یا مکتب آنال با خنده فور و بلوک روبرو می شد. (118) اما اقبال بسیار دانشمندان تاریخ و دیگر حوزه های علوم انسانی به رهیافت تازه آنال، نوید بخش تأسیس یک مکتب جدید تاریخ نگاری و سر آغاز یک جنبش روشنفکری بود. اگرچه هنوز هم سال ها بعد از تأسیس مکتب آنال بر سر نسبت دادن مفهوم مکتب به آن مناقشاتی وجود دارد. چارلز تیلی، (119) جامعه شناس معروف آمریکایی معتقد است آنال مجموعه نظری خاصی ندارد که مختص خود او باشد. نظریه های او از همه جا اخذ شده است. آنچه خاص این نحله فکری است آمادگی در پذیرش ابتکار و قبول همکاری و تمایل مشهود در پیوند دادن موضوعات به هم است. (120) برخی نیز بیشتر به علت پیدایش نوعی کیش آنال و تبلیغ پر سر و صدایی که در اطراف این مکتب انجام گرفت به خشم آمده حتی تا نفی اصالت نهضت فور و بلوک پیش رفتند. به عقیده ایشان این دو تاریخ نگار، مطلب جدیدی ابداع نکرده اند، زیرا در همان زمان افکار و برنامه های مشابهی در کشورهای دیگر نیز وجود داشته است. فقط حُسن اقبال و شرایط مساعد به تاریخ نگاری نوین فرانسه امکان و مجال درخشیدن و موفقیتی این چنین را داده است. (121)
فور و بلوک همچون پیشگامان عصر روشنگری، ولتر و مونتسکیو خوانشی از تاریخ را ارائه دادند که تا تبدیل شدن به یک مکتب تمام عیار راه زیادی را طی نکرد و مجله آنال، حکم ارگان این مکتب را پیدا کرد. بنابراین، بررسی این مجله برای پی بردن به اندیشه آنالی ها سخت ضروری است. مجله آنال جز در مقطعی کوتاه به هنگام جنگ جهانی دوم، تیرباران بلوک و فراری شدن فور تقریباً به صورت مرتب منتشر شده است. اما فور و بلوک به زودی و پس از گذراندن دوره طلایی استراسبورگ هر یک جداگانه در جستجوی آرزوهای خویش راهی پاریس شدند و مجله را نیز به پاریس منتقل کردند. فور در سال 1933 استراسبورگ را به قصد عهده دار شدن سمت استادی در رشته تاریخ کولژ دو فرانس ترک کرد و بلوک نیز که قصد داشت ابتدا در کولژ دو فرانس رفیق دیرینه خویش را همراهی نماید با عدم پذیرش روبرو شد و ناامید و سرخورده، کرسی استادی تاریخ اقتصادی دانشگاه سوربن را در سال 1936 اشغال کرد. (122) انتقال دفتر مجله به پاریس باعث ازدیاد علاقه مندان گروه و افزایش امکانات و در نتیجه درخشش بیشتر مجله شد. (123) امانوئل لو روی لادوری (124) یکی از سه نفری که از سال 1968 به جای برودل اداره مجله را عهده دار شدند، تاریخ آنال را از ابتدا تا 1970 به دو دوره کلی تقسیم کرده است: در اولین دوره که به نظر او تا سال 1945 ادامه داشت، مجله بر تاریخ نگاری کیفی ساخت گرا تأکید بیشتری کرده است. در دوره بعد به تاریخ کمی، فرایندها، سیکل ها و سری ها گرایش بیشتری نشان داده شده است بدون آنکه اهمیت ساخت ها را نادیده انگارد. در اولین دوره بلوک و فور تخیل خلاق و غنای تفکر تاریخی را تشویق می کردند. آنان که به طرح پرسش های مشکل عادت کرده بودند به چیزی کمتر از تاریخ تکامل نوع انسان رضایت نمی دادند و آن را تاریخ تام و تمام یا جامع (125) نام داده بودند. لذا در اولین دوره، مقاله هایی درباره بنیاد نظری و روش شناختی تاریخ نگاری جدید در کنار مقالات متعددی در باب عصر و زمان یا دوره تاریخی، آب و هوا و ذهنیات و اندیشه جمعی به چاپ رسید. گرچه اکثر مقالات کیفی و نظری بودند لیکن به طور مرتب مقالاتی هم در باب کاربرد آمار در تاریخ، استفاده از اقتصاد سنجی و کمی کردن در تاریخ نشر می یافت و از موضوعاتی چون تاریخ محلی و منطقه ای، جامعه روستایی، نظام ارزش ها، زندگی روزمره توده ها خاصه دهقانان و زندگی روستایی، بنیادهای روان شناختی مذهب، عقاید مذهبی و آداب و مناسک نیز غفلت نمی شد. مجله در مدت اشغال فرانسه به هنگام جنگ جهانی دوم برای فرار از مزاحمت های نازی ها، نامش به جُنگ تاریخ اجتماعی (126) تغییر یافت و بدون اشاره به فور و بلوک به کار خود ادامه داد. بعد از اتمام جنگ، آنال نام خود را یک بار دیگر تغییر داد و به آنال اقتصادها، جوامع و تمدن ها (127) تبدیل شد. در نتیجه عنایت به تجزیه و تحلیل های کمی در باب جریان های اقتصادی و جمعیت شناختی در مرکز توجه قرار گرفت.
در همین دوره بنیادهای زیستی و مادی زندگی و موضوعاتی چون تغذیه، بهداشت، پوشاک، مد، تولید، تمایز طبقاتی، الگوهای طبقاتی و الگوهای زندگی مورد توجه قرار گرفت. (128) اما مجله به تنهایی نمی توانست بار اندیشه های انتقادی و نوگرای اندیشمندان آنال را به دوش بکشد بنابراین آنال قدم در راه فرایند تشکیل یک مکتب تاریخ نگاری نهاد. فور در سال 1947 ریاست بخش ششم (129) مدرسه مطالعات عالی (130) را بر عهده گرفت و بدین ترتیب آنال صاحب یک خواهر شد. می توان گفت که از این پس آنال با استفاده از امکانات و کمک های مالی نهاد بخش ششم توانست به محل نشر افکار گردانندگان آن و به محل تجمع مورخان، اقتصاددانان، جامعه شناسان، قوم شناسان و ریاضیدانان بدل شود. (131) بخش ششم از سال 1947 تا 1956 یعنی تا زمان مرگ فور زیر نظر او اداره شد اما بعد از آن برودل ریاست آن و همزمان رهبری آنال را برعهده گرفت. طی ریاست برودل، بخش ششم و تشکیلات مجله درهم ادغام شد و برودل قدرتمندانه آن را اداره کرد. در سال 1970 بخش ششم و دفتر مجله به بخش نوبنیاد علوم انسانی منتقل شد. این بخش با کمک های مالی وزارت آموزش ملی و بنیاد فورد (132) تأسیس شده بود. در نهایت در سال 1975 بخش ششم تحت عنوان مدرسه مطالعات علوم اجتماعی (133) مستقل شد. (134) بنابراین با در نظر گرفتن رابطه بخش ششم و مجله، اطلاق مکتب به جریان آنال بجا و مناسب خواهد بود. در آنال دوره پسا جنگ می توان پنج گرایش عمده را تشخیص داد:
1. مطالعات مربوط به تاریخ روستایی و تاریخ محلی بر پایه پژوهش های جغرافیایی و منطقه ای.
2. بررسی درباره تاریخ اقتصادی، جمعیت شناختی و جغرافیایی از طریق تجزیه و تحلیل های کمی هدایت شده توسط نظریه و در جهت اثبات آن نظریه ها.
3. مطالعات انسان شناختی فرهنگ های غیر اروپایی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین.
4. پژوهش های مربوط به زندگی روزمره در گستره تاریخ و توجه به عادات و الگوهای زندگی به ویژه آداب مربوط به غذا خوردن چه از نظر زیست شناختی و چه از نظر رفتارهای اجتماعی.
5. تحقیقاتی در زمینه دیدگاه ها و جهان بینی ها با تأکید بر تفکرات جمعی، شعور عمومی و تجزیه و تحلیل ساختاری اسطوره ها و افسانه ها.
نگاهی به عناوین و موضوعات مقالات آنال نشان می دهد که عمده توجه ایشان در تاریخ معطوف به انسان بوده است. به همین دلیل است که تاریخ از سوی برودل علم انسان ها نامیده می شود. علم انسان ها در زمان. (135) اما آنال مانند هر مکتب تاریخ نگاری آماج انتقاداتی نیز بوده است. برخی بر این اعتقادند که این مکتب نسبت به تاریخ جوامع دیگر بی اعتنا بوده و صرفاً به تاریخ اروپا آن هم اروپای غربی پرداخته است. علاوه بر این، آنالی ها نسبت به تاریخ سیاسی، روابط بین الملل، تاریخ نظامی و بیوگرافی موضعی تحقیرآمیز داشته اند. (136) نگاهی به آثار و مقالات آنال در طول دوره های مختلف نشان می دهد که اگرچه پیروان این مکتب نسبت به تاریخ سیاسی و دیپلماتیک و یا حتی نظامی بی توجه بوده اند اما از ابتدای تأسیس نگاهی فرا اروپایی داشته اند و در پژوهش های خود جوامع دیگر را از نظر دور نکرده اند. (137)
اگرچه از میان نسل سوم آنال - یعنی بعد از مرگ فرنان برودل - کسی نتوانست شخصیت علمی و نفوذ رهبران پیشین را کسب کند اما این مکتب در ابعاد مختلف گسترش یافت و در هر یک از شاخه ها آثار قابل ملاحظه ای عرضه کرد. امانوئل لو روی لادوری بعد از برودل به عنوان تنها چهره شاخص این مکتب هم زمان سردبیری مجله را برعهده گرفت. لادوری که پس از بازنشستگی استادش - برودل - کرسی او را در کولژ دو فرانس اشغال کرده بود شهرت خود را به عنوان تاریخ نگاری مبتکر با انتشار رساله دکتری خویش با نام کشاورزان لانگداک (138) تثبیت کرد. او به پیروی از روش تاریخ نگاری آنال در این رساله با بهره گرفتن از داده های کمی تاریخی سرشار از جزئیات به رشته نگارش درآورد. (139) علاوه بر لادوری، کسان دیگری نیز میراث بر مکتب آنال پس از برودل به شمار می رفتند. (140) میراث عظیمی که شاخه ها و زیر شاخه های گوناگون از جمله تاریخ اقتصادی، جغرافیای تاریخی، تاریخ جمعیت شناسی، تاریخ روحیات، (141) مردم شناسی تاریخی، روان شناسی تاریخی، تاریخ کمی و تاریخ اجتماعی را در برمی گرفت.
بنابراین می توان گفت آنالی ها پس از برودل هر یک جداگانه مسیر خویش را ادامه دادند و دچار نوعی تفرقه شدند. سران جدید آنال اما در عین حال که موفق شدند جهات اصلی بینش بنیان گذاران را حفظ کنند توانستند در عرصه تجربه های تازه نیز گام زنند. (142)

آنال در یک نگاه کلی

پیتر برک (143) مورخ برجسته ای که به تفصیل، مکتب آنال را در آثار خویش بررسی کرده، در مقاله ای کوتاه نکات مهم مطرح شده در مکتب آنال و ویژگی های آن را به صورت زیر دسته بندی کرده است:
1. جغرافیای تاریخی: سابقه پرداختن به جغرافیای تاریخی، به بنیان گذاران آنال باز می گردد. بلوک در ایل دو فرانس و فور در فرانش کنت و تحت تأثیر جغرافیای نوین دولابلاش جغرافیای تاریخی را بکار بستند. این نکته را نباید از یاد برد که ویدال دولابلاش را با وجود فردریش راتسل آلمانی که پیش از این از او سخن به میان آمد نمی توان اولین جغرافیادان انسانی دانست. راتسل اگرچه مورد انتقاد فور قرار گرفت، اما شاهد آنیم که برودل به راتسل بازگشت می کند و از مفاهیم او نه تنها در زمینه جبر جغرافیایی بلکه از تحقیقاتش در باب امپراتوری ها و جزایر سود می برد.
2. رهیافت جهانی: در مکتب آنال برخلاف نظر انتقادآمیز برخی مورخان، نگاه جهانی همواره در آثار برجسته عرضه شده به چشم می آید که نمونه آن را می توان در اثر سترگ فرنان برودل، مدیترانه و دنیای مدیترانه ای در عصر فیلیپ دوم (144) مشاهده کرد. اگرچه نباید کتاب نوآورانه و آخرین اثر هانری پیرن که به عنوان الگوی برودل از آن یاد می شود فراموش شود: محمد و شارلمانی (145) پیرن به عنوان یکی از مورخان تحسین شده از سوی بنیان گذاران آنال با نگارش این کتاب، تاریخ غرب را با استفاده از حوادث تاریخی شرق توضیح داد.
3. روش گذشته نگر: این مفهوم در آثار بلوک به ویژه در پژوهش درباره تاریخ روستایی فرانسه بکار گرفته شد. اگرچه او ادعایی در این باب ندارد. این اصطلاح البته با کم تفاوت پیش از بلوک توسط اف. دابلیو میتلند (146) که مورد تحسین بلوک نیز است استفاده شده بود. اما نامی ترین کسی که چنین روشی را در آثارش بکار بست، فوستیل دو کولانژ (147) بود که از آن برای بررسی شهرهای باستانی کمک گرفت. دو کولانژ معلم پدر بلوک، گوستاو بود که او نیز همچون دو کولانژ متخصص تاریخ باستان به شمار می رفت.
4. روش مقایسه ای: این روش هم البته از کشفیات بلوک نبود. زیرا هانری پیرن، دوست بلوک آن را به منظور دوری جستن از خطر نگاه قوم مدارانه در آثارش بکار گرفت. اما مقایسه های بلوک، سازمان دهی شده و تحلیلی تر بودند. بهر روی اگرچه روش مقایسه ای مختص آنالی ها نبود اما از جمله روش هایی بود که آنان به شکل وسیعی آن را به کار بستند.
5. رهیافت میان رشته ای: این رهیافت از ابداعات فور و بلوک نبود. از میان بزرگ ترین پیشگامان این عرصه می توان به هانری بر اشاره کرد که توضیح مفصل آن در بخش های پیشین آورده شد. در آلمان می توان واربورگ (148) و کارل لامپرشت را نام برد. در حلقه درسی لامپرشت افرادی چون راتسل و وونت (149) که روانشناس بزرگی بود حضور داشتند. این رهیافت در بریتانیا و آمریکا نیز طرفدار داشت.
6. تاریخ روحیات: تاریخ نگاری روحیات چنانکه در مس شاهانه بلوک مورد استفاده قرار گرفت و فور هم از آن بهره برد، پیشگامانی چند داشت که از جمله می توان به یوهان هویزینگا (150) اشاره کرد. هویزینگا همانند بلوک و فور به روان شناسی علاقه داشت و در لایپزیگ - جایی که دورکیم در آنجا تحصیل کرده بود - زیر نظر ویلهلم وونت، روان شناسی اجتماعی خوانده بود. گذشته از او گروهی از اندیشمندان از جمله دورکیم، ماس، هرتز (151) و هوبرت (152) نیز به تاریخ روحیات پرداخته بودند و آثارشان مورد استفاده آنالی ها قرار گرفت.
7. تأکید بر ساختارها: تأکید بر وقایع منفرد و یکه از سوی تاریخ نگاران معاصر با بنیانگذاران آنال، آنها را به سمت و پذیرش ساختارها و نه وقایع در تاریخ هدایت کرد. موضوعی که در آثار برودل بسیار پر رنگ می نماید. از جمله پیشگامان این عرصه فرانکوا سیمیان و استادش امیل دورکیم بودند. هر دوی آنها رهیافت سینوبوس به وقایع منفرد را مورد انتقاد قرار دادند.
8. تأکید بر تاریخ اقتصادی و اجتماعی: تلقی رایج از تاریخ معاصر با ظهور آنال و تأکید فراوان بر تاریخ سیاسی، دیگر رهیافت ها از جمله تاریخ اقتصادی و اجتماعی را به حاشیه رانده بود. آنالی ها کوشیدند تا به تاریخ از دریچه اجتماع و اقتصاد بنگرند. در این میان البته نباید نقش انتشار مجله بررسی تاریخ اقتصادی (153) را که دو سال پیش از تأسیس مجله آنال در سال 1927 آغاز شده بود از یاد برد. ای. لیپسون (154) و آر. اچ. تاونی (155) از سردبیران این مجله بودند و در آغاز، مقالاتی همانند مقالات آنال در زمینه اقتصاد منتشر کردند. یادآوری این نکته ضروری است که هانری پیرن که بعدها و به درخواست فور و بلوک مقالاتی برای آنال نوشت، با این مجله همکاری می کرد. همچنین بال و پر گرفتن اندیشه های مارکس و تأثیر آن بر آنالی ها در جهت توجه بیشتر به عوامل اقتصادی در تحقیقات تاریخی - که خود می تواند دستمایه تألیف یک مقاله جداگانه ای قرار گیرد - قابل ملاحظه است. (156)
تغییر اسامی مجله در دوره های مختلف تاریخی

آنال تاریخ اقتصادی و اجتماعی

38-1929

آنال تاریخ اجتماعی

41-1939

جنگ تاریخ اجتماعی

45-1942

آنال اقتصادها، جوامع و تمدن ها

1945- به بعد

محتوای مقالات مجله آنال 1984-1965 (به درصد)


فکری و فرهنگی

سیاسی

مردم شناسی

اجتماعی

اقتصادی

 

34

14

13

22

18

74-1965

35

11

13

24

19

84-1975

کتابشناسی

استویانویچ، ترایان، روش تاریخی یا پارادایم آنال، ترجمه نسرین جهانگرد، تهران، نشر فضا، 1386.
اسمیت، دنیس، بر آمدن جامعه شناسی تاریخی، ترجمه سیدهاشم آقاجری، تهران، انتشارات مروارید، 1386.
بهرامی،‌ روح الله، مکتب آنال، جامعیت فکر تاریخی، شیراز، انتشارات نوید شیراز، 1386.
پیران، پرویز، سرمایه داری و حیات مادی 1800-1400، نوشته فرنان برودل، ترجمه بهزاد باشی تهران، نشر نی، 1372. (مقدمه کتاب)
فولادوند، حامد، «مکتب آنال در تاریخ نگاری فرانسه» در مجموعه بینش و روش در تاریخ نگاری معاصر، زیر نظر منصوره نظام مافی و حامد فولادوند، تهران، نشر تاریخ ایران، 1365.
همیلتون، گری جی، رندال کولینز و دیگران، تاریخ نگاری و جامعه شناسی تاریخی، ترجمه سید هاشم آقاجری، تهران، انتشارات کویر 1385.
هیوز - واینگتن، مارنی، پنجاه متفکر کلیدی در زمینه تاریخ، ترجمه محمدرضا بدیعی، تهران، انتشارات امیرکبیر 1386.
Aymard, Maurice, The Annales and Franch Historiography (1929-72), in Stuart Clark (ed.) The Annales School Critical Assesments, London, Routledge, 1999, vol.I, pp. 3-23.
Bentley, Michael, Modern Historiography, London, Routledge, 2005.
Burke, Peter, Introduction: The Development of Lucien Febvre, in Stuart Clark (ed.) The Annales School Critical Assesments, London, Routledge, 1973, vol.IV, pp.3-10.
Idem, The Annales in Global Context, in Stuart Clark (ed). The Annales School Critical Assesments, London, Routledge, 1990, vol.I, pp. 268-280.
Davies, R. R., Marc Bloch, in Stuart Clark (ed.) The Annales School Critical Assesments, London, Routledge, 1999, vol.IV, pp.91-109.
Hexter, J. H., Fernand Braudel and the Monde Braudellien..., in Stuart Clark (ed.) The Annales School Critical Assesments, London, Routledge, 1999, vol.III, pp.30-84.
Hunt, Lynn, French History in the Last Twenty Years: The Rise and Fall of the Annales Paradigm, in Stuart Clark (ed.) The Annales School Critical Assesments, London, Routledge, 1999, vol.I, pp.27-38.
Huppert, George, The Annales Expriment, in Michael Bentley (ed.) Companion to Historiography, London, Routledge, 2002.
Hursgor, Michael, Total History: The Annales School, in Stuart Clark (ed.) The Annales School Critical Assesments, London, Routledge, 1999, vol.I, pp.255-267.
Munslow, Alun, The Routledge Companion to Historical Studies, London, Routledge, 2006.
Raftis, J. Ambrose, March Bloch's Comparative Method and the Rural History os Mediaeval England, in Stuart Clark (ed.) The Annales School Critical Assesments, London, Routledge, 1999, vol.IV, pp.63-79.
Rhodes, R. Colbert, Emile Durkheim and the Historical Thought of March Block, in Stuart Clark (ed.) The Annales School Critical Assesments, London, Routledge, 1999, vol.IV, pp. 110-137.
Trover-Roper, H. R. Fernand Braudel, The Annales, and the Mediteranean, in Stuart Clark (ed.) The Annales School Critical Assesments, London, Routledge, 1999, vol.III, pp. 19-29.

پی نوشت ها :

1. تاریخ وصول: 89/3/17؛ تاریخ تصویب: 89/5/10.
2. Comte.
3. Michelet.
4. Ranke.
5. پیران، سیزده؛ اسمیت، 74؛ فولادوند، 1؛ Munslow, 31
6. پیران، همانجا.
7. بهرانی، 24-23.
8. Acton, Lord (John).
9. هیوز - وارینگتن، 384.
10. Geschichte der romanischen und germanischen Volker von 1494 bis 1514.
11. همو، 386-385 و Hursgor, 257
12. Langlois, C.V.
13. Seignobos, C.
14. Monod, Gabriel.
15. Revue Historique.
16. Bentley, 104-105; Trover-Roper, 21; Huppert, 876.
17. پیران، سیزده.
18. فولادوند، 2.
19. Hauser, Henri.
20. Aulard, Alphonse.
21. Lot, Ferdinand.
22. Pirenne, Henri.
23. Berr, Henri.
24. Vidal de la Blache, Paul.
25. Durkheim, Emile.
26. Blondel, Charles.
27. Wallon, Henri.
28. Mauss, M.
29. Simiand, F.
30. Demangeon, A.
31. Sion, J.
32. پیران، سیزده و شانزده؛‌ هیوز - وارینگتن، 34؛ اسمیت، 74؛ Bentley, 106-107; Aymard, 6-7
33. اسمیت، 74.
34. Bentley, 106.
35. Ecole Normale Superieure.
36. Annales de geographie.
37. Bentley, 106.
38. College de France.
39. Bentley, 107.
40. College de France.
41. L Evolution de l humanite.
42. Rabelais.
43. La societe feodale.
44. پیران، چهارده و پانزده؛ اسمیت، 76؛ Bentley, 107; Aymard, 6-7
45. پیران، شانزده.
46. بهرامی، 30.
47. Annee Sociologique.
48. پیران، شانزده؛ Bentley, 104
49. Aymard, 6-7.
50. Ibid.
51. les rois thaumaturges.
52. Reflexions d un historien sur les fausses nouvelles la guerre.
53. اسمیت، 76-75
54. Rhodes, 110.
55. Sorbonne.
56. Bergson, Henri.
57. Levi-Bruhl, Lucien.
58. Meillet, Antonie.
59. Bremond, Henri.
60. Male, Emile.
61. Philippe II et la Franche-Comte: etude d histoire politique, religienuse et sociale.
62. پیران، هجده؛ هیوز - وارینگتن، 144.
63. Burke, 4.
64. هیوز - وارینگتن، 145.
65. La terre et L evolution humaine.
66. A Geographical Introduction ti History.
67. پیران، نوزده؛‌ هیوز - وارینگتن، 145؛ Burke, 5.
68. هیوز - وارینگتن، 145؛ Burke, 5.
69. Ratzel, Friedrich.
70. Bentley, 108.
71. Strasbourg.
72. Alsace.
73. هیوز - وارینگتن، 145؛ Bentley, 108.
74. Pyrénées.
75. Burke, 5.
76. Le Rhin: Problem d histoire et d economie.
77. هیوز - وارینگتن، 146.
78. Un destin: Mortin Luther.
79. Le problem de i incroyance ou XVI le siecle: la religion de Rabelais.
80. همو، 148-147.
81. پیران، بیست.
82. Denifle.
83. Luther und Luthertum.
84. Burke, 7.
85. Lefrane, Abel.
86. Gargantue.
87. Pantagruel.
88. هیوز - وارینگتن، 148.
89. پیران، بیست و یک؛ هیوز - وارینگتن، 149-148؛ Burke, 8.
90. Bloch, Gustave.
91. Bloch, Sarah Ebstein.
92. Lamprecht, Karl
93. Fondation Thiers.
94. Ile-de-France.
95. هیوز - وارینگتن، 37-34؛ پیران، بیست و سه و بیست و چهار؛ Davies, 93; Bentley 109-110.
96. Vichy France.
97. Clermont-Ferrand.
98. Montpellier.
99. Historian's Craft.
100. L estrange defaite.
101. Mouvement Unis de la Resistance (MUR).
102. Saint-Didier-de-Formans.
103. هیوز - وارینگتن، 42-37؛ Davies, 93.
104. Gilson, Etienne.
105. Raftis, 63.
106. Les regions de la France.
107. هیوز - وارینگتن، 36-35.
108. اسمیت، 75؛ هیوز - وارینگتن، 38؛ Rhodes, 112.
109. پیران، بیست و پنج و بیست و شش.
110. las caracteres origineax de l histoire rural Francaise.
111. همو، بیست و هفت.
112. هیوز- وارینگتن، 39.
113. همو، 40؛ پیران، بیست و هشت.
114. Annales d histoire economique et social.
115. Hunt, 25.
116. هیوز - وارینگتن، 39.
117. پیران، سی و هفت.
118. Aymard, 3.
119. Tilly, Charles.
120. پیران، سی و هفت.
121. فولادوند، 8.
122. هیوز - وارینگتن، 148 و 40-39.
123. فولادوند، 5.
124. Le Roy Laurie, Emanuel.
125. Total history.
126. Melanges d histoire sociale.
127. Annales: Economies, Societes, Civilisations.
128. پیران، سی و هشت و سی و نه.
129. Sixieme Section.
130. Ecole Pratique des Hautes Etudes.
131. Aymard, 14.
132. Ford Foundation.
133. Ecole des Hautes Etudes en Sciences Sociales.
134. Hunt, 24.
135. پیران، چهل و چهل و یک.
136. فولادوند، 8-7؛ Huppert, 875.
137. Huppert, 875.
138. Les paysant de Languedoc.
139. هیوز - وارینگتن، 296.
140. برای آشنایی با دیگر مورخان برجسته آنال به بخش سوم جلد چهارم مجموعه مقالات مکتب آنال تحت عنوان کلی The Annales School مراجعه شود.
141. History of Mentalities.
142. فولادوند، 7.
143. Burke, Peter.
144. La mediterranee et la monde mediterraneen a l époque de Philippe II.
145. Muhammad and Charlemange.
146. Maitland, F. W.
147. Coulanges, Fustel de.
148. Warburg, Aby.
149. Wundt.
150. Huizinga, Johan.
151. Hertz.
152. Hubert.
153. Economic History Review.
154. Lipson, E.
155. Tawney, R. H.
156. Burke, 1990: 270-276.
157. برگرفته از Hexter, 3/36.
158. برگرفته از Hunt, 1/30.

منبع : مجموعه مقالات نگاهی به تاریخ.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط