نویسنده :برچ یورلی
مترجم :محمدرضا افضلی
«همه ی ما، در مشغولیتهای عادی خود، می توانیم به تحقیق بپردازیم؛ تحقیق ارزشمند، همراه با مشاهده ی مستمر و موشکافانه. اگر اتفاقی غیرعادی روی دهد، باید درباره ی آن فکر کنیم و بکوشیم تا معنای آن را دریابیم... تردیدی نیست که آینده بشریت به آزادی پژوهشگران برای دنبال کردن مسیر فکری خود وابسته است. عیب نیست که پژوهشگر بخواهد به شهرت دست یابد، اما هرگاه هدف نهایی او کسب ثروت یا قدرت باشد، بی تردید به بیراهه می رود.»
آلگزاندر فلمینگ
فلمینگ شاهد معجزه است
در اوت سال 1942، آلگزاندر فلمینگ معجزه ی پنی سیلین را به چشم خود دید. او شخصاً در بیمارستان سنت مری به هری لمبرت پنی سیلین تزریق کرد و دید که چگونه هری از آستانه ی مرگ بازگشت.تا آن زمان فلمینگ هنوز تأثیر پنی سیلین آکسفورد را مستقیماً ندیده بود. اما به زودی فرصتهای بیشتری پیش آمد تا بتواند شاهد تأثیر آن باشد. در سال 1943، بیمارستان سنت مری مقداری پنی سیلین از آکسفورد دریافت کرد تا آن را روی بیماران خود آزمایش کند.
جورج بانی، دستیار فلمینگ در امور پزشکی یا جراح رزیدنت، در این آزمایشها به فلمینگ کمک می کرد. نخستین بیمار، دختری کوچک بود. ناراحتی او آلودگی حاد استخوان به استافیلوکوک بود. تب او به چهل درجه رسیده بود و به مرگ بسیار نزدیک بود.
سالها بعد جورج بانی مایع زردرنگ کدر داخل سرنگ بزرگی را که پزشکها، هر سه ساعت یک بار در طول شب و روز، به دخترک تزریق کرده بودند، به یاد می آورد. « او در حال مرگ بود ولی صبح روز بعد کاملاً به زندگی بازگشته بود. برای نخستین بار شاهد چنین اتفاقی بودم. هرگز آن را فراموش نخواهم کرد. واقعاً معجزه بود.»
پزشکان علاوه بر مشاهده ی خواص شفابخش پنی سیلین می توانستند شاهد سایر معجزات این دارو هم باشند. همه ی پزشکان به دیدن آثار جانبی شدید، اما گاه و بیگاه، سولفونامیدها عادت کرده بودند، اما پنی سیلین زیانی نداشت. می توانستند آن را به بدن تزریق کنند یا روی زخمهای باز بریزند، بدون آنکه مشکلی پیش بیاید. یکی از عفونتهای چشمی که در نوزادان تازه متولد شده دیده می شد، قابل درمان نبود و ممکن بود به نابینایی کامل طفل منتهی شود. اما اکنون پزشکان می توانستند پنی سیلین را در چشم نوزاد بچکانند و شاهد از بین رفتن تورم و عفونت شدید چشم باشند.
مراقبت و دقت
حتی پس از موفقیتهایی نظیر این، فلمینگ اشتیاق و دقت خود را، به عنوان باکتری شناس، از دست نداد. او سالها روی مواد گندزدا و سولفونامیدها کار کرده بود؛ در مورد توانایی نامحدود باکتریها برای تطبیق یافتن و مقاومت در برابر سلاحهایی که بر علیه آنها به کار گرفته می شد، آگاه بود. بنابراین، از آغاز کار، او از احتمال بروز چنین خطراتی در صورت مصرف پنی سیلین مطلع بود.فلمینگ به این نتیجه رسید که پنی سیلین را باید با احتیاط و دقت مصرف کرد و نباید اجازه داد که باکتریها در برابر آن مقاوم شوند. پیش از آنکه فلمینگ اجازه دهد برای درمان عفونتی خاص از پنی سیلین استفاده شود، پزشکان باید ابتدا یقین حاصل می کردند که پنی سیلین می تواند آن باکتری خاص را نابود کند. فقط در این صورت بود که پزشکان حق داشتند آن را روی بیمار امتحان کنند.
حتی در آن دوران اولیه، فلمینگ کاربرد گسترده تر پنی سیلین را در جراحی، به ویژه جراحی زخمها، برای برطرف کردن عفونت پیش بینی می کرد. در سال 1944، آن پیش بینیها به حقیقت پیوست. پزشکان زخمیهای جنگ را با پنی سیلین مداوا می کردند. فلمینگ ضایعات ناشی از عفونی شدن زخمها در جنگ جهانی اول را به خوبی به یاد داشت. اکنون او مردانی را می دید که روزها پس از زخمی شدن، هنوز زخمشان عفونت نکرده بود.
شهرت
پس از درمان هَری لَمبرت در تابستان سال 1942، خبر درمان معجزه آسای فلمینگ به روزنامه ها رسید. نتایج بی نظیری که در آکسفورد حاصل شده بود، توجه عموم را جلب نکرده بود، اما اکنون همه به این موضوع علاقه مند شده بودند. گزارشگران روزنامه ها که در سالهای ناگوار جنگ تشنه ی اخبار خوب بودند، به بیمارستان سنت مری هجوم بردند تا در مورد این ماده شگفت انگیز جدید که می تواند جانها را نجات دهد اطلاعات بیشتری کسب کنند.از آن لحظه به بعد، آلگزاندر فلمینگ دیگر فردی عادی نبود. او مشهور شده بود و داستان کشف پنی سیلین، که با داستان دوران کودکی فلمینگ در طبیعت اسکاتلند به آن شاخ و برگ داده بودند، ذهن همه را تسخیر کرد. این داستان نیز غالباً با تخیل آب و تاب یافته بود: در مقاله یکی از روزنامه ها گفته می شد که فلمینگ پنی سیلین را هنگامی کشف کرده بود که پنیر کپک زده خورده و دمل گردنش بهبود یافته بود! در گزارشی دیگر، با نادیده گرفتن همه ی سالهای بین 1928 و جنگ جهانی دوم، داستانی از گرد و غبار بمبی سر هم شده بود که داروی معجزه گر را وارد آزمایشگاه فلمینگ کرده بود.
فلوری از این نوع تبلیغات خشنود نبود. به علاوه نگران بود که شاید پیش از آنکه بتوان مقدار کافی پنی سیلین تولید کرد، تقاضای مردم عادی برای پنی سیلین به شدت افزایش یابد. او این گزارشها را رد می کرد، اما در ذهن مردم سراسر جهان، نام فلمینگ با پنی سیلین پیوند خورد. گاه در روزنامه ها به فلوری، چِین و گروه آکسفورد اشاره ی مختصری می شد، اما غالباً آنها را از قلم می انداختند. گاه نیز آنها را، به اشتباه، همکاران فلمینگ در تحقیقاتش معرفی می کردند.
فلمینگ خود آنچه را « افسانه ی فلمینگ» می نامید به مسخره می گرفت. آلبومی از بریده ی جراید تهیه کرده بود و مقاله هایی را از روزنامه ها می برید و در آن می چسباند. گاهی هم این مقاله ها را روی تابلو اعلانات نصب می کرد تا مایه ی تفریح همکارانش شود.
منبع: برچ، بِوِرلی؛ (1385)، آلگزاندر فلمینگ پیشگام در ساخت آنتی بیوتیک، ترجمه ی محمدرضا افضلی، چاپ اول.