سینما به عنوان هنر هفتم از دیدگاه تاریخ نویسان، ادیبان، منتقدان و دست اندرکاران امور سینما و اهل فلسفه بسیار مورد توجه بوده و تاکنون درباره آن مطالب بسیاری گفته شده است(1)که توجه به دو نکته و مسأله مهم روشن می سازد.
اول اینکه؛ سینما از زمان تأسیس در قرن نوزدهم در راستای دو هدف به کار گرفته شده که عبارت بودند از:
1-اهداف مادی و به دست آوردن سودهای کلان.
2-تسخیر اندیشه انسانها از طریق انتشار افکاری که موید اهداف سیاسی و اجتماعی آنها باشد.
دوم اینکه؛ سینما به نحوی گریز ناپذیر، در کلیّت تاریخ قرن بیستم جای گرفته و اکنون، در سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم، جزء جدایی ناپذیر زندگی انسانها شده است به گونه ای که افزون بر ترویج فرهنگ و هنر و ادبیات، آگاهانه و یا صرفاً از روی بی توجهی، به صورت ابزاری برای ارائه صحنه های ضد اجتماعی و ضد اخلاقی یا بعضاً تاریخی و سیاسی درآمده است. هیچ شورش و یا حرکتی وجود ندارد مگر به صورت برنامه ریزی شده تمرین شده باشد. یک شورش موفق باید
قبلا تمرین شده باشد و این کار را در تصاویر متحرک، بهتر از هر جای دیگر می توان انجام داد. این نوع آموزش بصری را حتی بی سوادترین و بی فرهنگ ترین افراد می توانند بفهمند و تحت تاثیر القائات جادویی و حتی شیطانی آن قرار گیرند. به لحاظ همین مساله است که پلیس به نمایش دقیق و تفصیلی شیوه به قتل رساندن یک فرد پلیس بر پرده سینما معترض است. تجار به آموزش دزدی از گاو صندوق که هر روز در فیلمهای سینمایی به نمایش درمی آید اعتراض دارند و اخلاقیون با نمایش هنر اغواگری و به گمراهی کشاندن تماشاگران که رفته رفته به مایه اصلی هر فیلم با هر موضوعی تبدیل می شود مخالفت می باشند. علت اعتراض و مخالفت آنها با نمایش فیلمهای سینمایی مبتذل این است که این گونه فیلم ها را نوعی آموزش پلیدی و شرارت می دانند که ثمرات تلخی برای جامعه به بار می آورند. این آموزش تصویری همچنان ادامه دارد. هر آنچه با طغیان و بروز خشونت ارتباط دارد و توسط این تصاویر متحرک به ذهن میلیونها نفر القا می شود. البته این امر ممکن است تصادف محض باشد، اما تصادفی بودن آن از واقعیت و تأثیرگذاریش چیزی نمی کاهد.
چه کسی بر قله این کوه سلطه ایستاده است؟ آیا تاکنون فکر کرده اید وقتی در همه ساعات روز و شب میلیونها نفر از مردم در برابر در ورودی سالنهای سینما ازدحام می کنند و صفهای بی انتهایی از مردم تشکیل می شود لازم است بدانیم چه کسانی آنها را به سینما می کشاند. وقتی آنها خاموش و بی حرکت در سالنهای تاریک نشسته اند چه کسانی بر ذهنشان تأثیر می گذارند. و در حقیقت چه کسانی انبوه عظیم نیرو و اندیشه بشری را که توسط القائات سینما شکل گرفته و هدایت می شود؛ در اختیار گرفته و کنترل می کنند.
پاسخ این است:صهیونیسم جهانی.
سخن در مورد این سوال بسیار زیاد است. این جنبش صهیونیستی بر تمامی ارکان این هنر دیداری شامل:شرکتهای فیلم سازی و پخش فیلم، فیلمنامه نویسی و
پرورش ستارگان سینما و نیز انتخاب آنان در فیلمهای صهیونیستی سلطه دارد. این سلطه به گونه ای است که حتی الامکان سیطره اقتصادی بر روند تولید فیلم را در نقاط مختلف جهان، برای این جنبش فراهم می کند. صهیونیستها حتی از هر فرصتی برای تثبیت موقعیت خود در عرصه هنر هفتم به ویژه جشنواره های بین المللی بهره می برند.
در حقیقت جنبش صیهونیسم از زمان شکل گیری خود به عنوان یک جنبش، خیلی زود به اهمیت تبلیغاتی صنعت سینما و ارتباط آن با ادبیات و فلسفه و نظریه های سیاسی و ایدئولوژیکی حتی متافیزیک و نیز جذابیت خاص و متنوع بودن موضوعات و مخاطبان بسیار زیاد این هنر پی برد و برای سیطره بر آن به تکاپو افتاد. یکی از تحقیقات تأکید دارد که از زمان تشکیل کنفرانس رهبران یهود در شهرل بازل سوئیس به سال 1897 میلادی، صهیونیستها متوجه استفاده از سینما به عنوان وسیله انتقال فکر صهیونیستی به خود یهودیان و به ملتهای اروپایی شد. اگر چه این تأکید صحیح باشد یا مبالغه-به این اعتبار تولد حقیق سینما در پایان سال 1895 شروع شد و این اختراع جدید در دوره ی بعد از آن جدی تلقی نمی شد و تنها یک بازی برقی محسوب می شد -اما حقیقت این است که صهیونیسم از سینما استفاده آشکار و فراوانی برد. سینما را برای پشتیبانی فکری از کشور قومی یهود در فلسطین وبرای تأکید بر غیر سامی بودن و مظلومیت یهودیان به کار گرفت و اندیشه تبعیض نژادی را رنگ انسانی داد و از مسأله حق تعیین سرنوشت ملتها استفاده نمود. تا آن را بر یهودیان فلسطین منطبق سازد. بدین لحاظ دستگاه های تبلیغاتی صهیونیستی با کمک سرمایه های کلان یهودیان از همان اوایل ظهور این صنعت و پدیده در جهان سعی کردند با پرداخت پولهای هنگفت، این صنعت مهم تبلیغاتی را در راستای اهداف پلید و دسیسه های شیطانی خود به زیر سلطه خویش درآورند. لذا دیری نپایید که یهودیان با خریدن مشهورترین شرکتهای تولید فیلم در جهان به ویژه در آمریکا تواستند مهار این رسانه را در
دست بگیرند و صنعت سینمایی غرب و بلکه تمام دنیا منحصراً تحت سلطه مالی و معنوی صهیونیستها قرار گیرد. آنها علاوه بر تسلط بر مطبوعات و رسانه های گروهی غرب به سرعت در تولید فیلمهای سینمای شهرت پیدا کردند به ویژه در آمریکا «که اکثر شرکتهای تولید فیلمهای سینمایی متعلق به سرمایه داران صهیونیست بوده و هر چهره ای که آنها خواسته اند از ملل دنیا به جامعه آمریکایی -و حتی جهان -قالب کرده اند»(2). آنها، پس از تشکیل دولت اسرائیل، برای دگرگونی و وارونه ساختن حقایق و ارائه تصویری تقلبی از طبیعت کینه توزانه رژیم صهیونیستی از این صنعت، به نحو گسترده ای استفاده کردند. و این گونه به مخاطبان و بینندگان خود القا کردند که یهودیان در فلسطین حق تاریخی دارند و جنگ 1948 اعراب و اسرائیل یک جنگ استقلال طلبانه بوده و نه جنگ استعماری که صهیونیستها با اعراب و انگلیس ها برای بازگشت به وطنشان انجام داده اند. از ابتدای قرن هستم میلادی در راه تحقیق این برنامه های برگ از طریق وسیله ارتباط جمعی با تأثیر زیاد جنبش صهیونیسم تنها به فیلم هایی که صهیونیست ها در نقاط مختلف دنیا می سازند اکتفا نکرد و منتظر تشکیل دولت یهود و ایجاد صنعت سینما در آن نشد، بلکه از طریق فیلمهایی که در کشورهای مختلف با کمک هنرمندان و نویسندگان یهودی که در فیلم مشارکت داشتند شروع به اجرای نقشه هایش نمود و اصول و اهداف خود را به وسیله ارتباط جمعی که صهیونیسم جهانی بر آن سیطره داشت ترویج و توجیه نمود.
«از ابتدای قرن بیستم میلادی بلکه صدها فیلم برای ترویج برنامه های صهیونیستی توسط هالیوود در اروپا ساخته و برای این هدف موضوعات دینی و تاریخی و انسانی را به گرفته شد. از هنگام تولید ده فرمان و به کجا می روی؟ و زندگی و دردهای حضرت مسیح تا آخرین فیلم، حقایق تاریخی را دگرگون
نمودند تا صورت انسان یهودی را در نظر جامعه مسیحی تغییر دهند وادعای خود بر فلسطین را یادآور شوند. برای این اهداف فیلمهایی از نوع دره پادشاهان و صلاح الدن و ریچارد شیردل و مصری که در دهه 1950 ساخته شدند. بعد از آنها هالیوود و فیلم های برگی ساخت که مهمترین شان عبارتند از خروج(Exodus)و به دنبال آن در دهه 70 با فیلم هایی که کارهای معاصر اسرائیل اعم از جنگ 1967 و عملیات عنتبه و غیره را تمجید می نمود این روش را ادامه داد.
در اروپا فیلمهای دیگری که در رأس آنها دیواری در قدس از فردریک روسیو که حقایقی را درباره وجود یهودیان در زمین فلسطین بیان کرده و وجود مردم عرب را در فلسطین نفی می کند، ساخته شد و فیلم توصیف نبرد که کریس مارکر به عنوان جشنی از کارهای مردم ساخت صحرا را به باغهای غنی تبدیل کرد، و علاوه بر آنها دهها و حتی صدها فیلم دیگر همچون فهرست سیندلر درباره شش میلیون یهودی که جنبش صهیونیسم ادعا می کرد که به دست هیتلر نابود شده اند ساخته شد. این دستبرد مستمر و مکرر تا بی نهایت ادامه یافت و به حدّی رسید که نزد مردم اروپا به حقیقت تبدیل شد و جبهه گیری در مقابل آن چه که منتقد فرانسوی گی هینبل «دیکتاتوری ایدئولوژی متمثل در فیلمهای متمایل به صهیونیستها، نامیده را مشکل کرد. (3)
اکثر فیلمهایی که طی چندین دهه گذشته موفق به دریافت جایزه اسکار(4)شده اند ماهیت یهودی داشته که مهم ترین و موثرترین ابزار تبلیغی اسرائیل به شمار می روند. همچنین می توان به برپایی بیش از 60 «جشنواره فیلم یهود» در سال با موضوع اسرائیل، پذیرفته شدن سه فیلم از اسرائیل در جشنواره کن 2005 در فرانسه(که دومین جشنوراه معتبر سینمایی جهان است)و اهدای جایزه بهترین
بازیگر جشنواره به یک زن اسرائیلی به نام هانالاسکو(5)اشاره کرد. (6)
این در حالی است که «از میان 198کشور مستقل و شناخته شده جهان، تنها کمتر از پنجاه کشور را می توان نام برد که به نحوی دارای صنعت سینما هستند. این به آن معنی است که بیش از سه چهارم کشورهای جهان، مصرف کننده مطلق آثار سینمایی دیگران هستند و خود، کاملاً فاقد توانایی برای تولید در عرصه این هنر-صنعت اند.
در این میان، کمتر از پنجاه کشور نیز، اکثر آنها تولید بسیار محدودی-در حد یک فیلم تا سه فیلم در سال-دارند. برخی نیز چند سال یکبار فیلم می سازند. حتی کشوری مثل سوریه، که داعیه فرهنگی بسیاری در منطقه و جهان عرب دارد و جشنواره فیلم دمشق یکی از جشنواره های مطرح دنیای عرب است، آمار تولیدات سینمایی سالانه ای در همین حدود دارد. فقط چیزی در حدود پانزده کشور در جهان وجود دارد که به طور جدی و مستمر سازمان یافته و بنیادین، دارای صنعت شناخته شده در عرصه سینما هستند. این کشورها به باشگاه تولید کنندگان بیش از پنجاه فیلم در سال تعلق دارند. از این میان آمریکا حدود هشتصد فیلم در سال تولید می کند و از نظر سرمایه گذاری و گردش سالانه اقتصادی و میزان فروش و صدور فیلم، به رقمی بیش از بیست میلیارد دلار دست می یابد که به تنهایی با سینمای جهان، برابری دارد.
هالیوود و محل استقرار اغلب کمپانی های فیلمسازی آمریکایی یا بین المللی است. این کمپانی ها در سال بیش از پانصد فیلم تولید می کنند. (7)»
«در برخی آمارها آمده است که بیش از 90 درصد از کل دست اندرکاران سینمای آمریکا-از تهیه کننده و کارگردان گرفته تا بازیگر و فیلمبردار وتدوینگر -از یهودیان هستند». (8)آنها در حقیقت افکار عمومی جهان را کنترل می کنند. «پروتکلها آشکارا اعلام می کنند که نخستین پیروزی آنان بر افکار عمومی جهان، از طریق مجموعه ای از ایده ها و افکار، حول محول دموکراسی حاصل شد. ایده اسلحه است. ایده، باید مغایر جریان طبیعی و معمول زندگی باشد، تا بتوان آن را همچون یک اسلحه به کار گرفت، باید فرضیه ای باشد که با واقعیت های زندگی تناقض داشته باشد. از چنین فرضیه ای نمی توان متوقع بود که ریشه بگیرد، و به عنصر غالب و تعیین کننده تبدیل شود، مگر اینکه ذهن انسان آن را بپذیرد و معقول، الهام بخش و پسندیده اش بداند. (9)»
پروتکل نهم صهیونیستها موید این نظریه است.
ما جوانان غیر یهود را با آموزش اصول و فرضیاتی که از نظر ما کذب محض است و خود ما آنها را القا کرده ایم گیج و گمراه ساخته و روحیه آنان را تضعیف کرده ایم.
در زمینه قوانین موجود، بدون آنکه عملاً تغییری در آنها به وجود آوریم صرفاً با تحریف این قوانین از طریق ارائه تفسیرهای متناقض، کاری کرده ایم که از نظر آثار و نتایج مترتب بر آن اعجاب آور است.
هنر نمایش(سینما و تئاتر)نه تنها در پروتکل های یهود جایگاه خاصی دارد، بلکه همراه و همپیمان اندیشه های «قدرت پشت صحنه»است. در این رابطه می توان به مدیریت تئاترهای روسیه توسط یهودیان اشاره کرد. (10)
بنابراین صهیونیستها از سینما به عنوان ابزاری پیشرفته در جهت تأثیرگذاری بر ذهن و فکر مردم برای تشکیل حکومت جهانی و سیطره تام و کامل بر دیگر ملتها استفاده می کنند. به همین دلیل یهودیان برای تزریق زهر صهیونیسم به فیلمهای سینمایی جهان، هالیوود را قبضه کرده و در جهت تحریف تاریخ و هماهنگ ساختن آن با تفکرات و اهداف خویش، تلاش زیادی به عمل آورد و آن را به طور کامل در اختیار سیاست های سلطه گرانه خود در جهان قرار داده اند. از اینروست که سینمای صهیونیسم ماهیتی کاملاً سلطه گرانه پیدا کرده که الحق باید آن را سینمای سلطه نام گذاشت.
توجه به همین اهمیت سینمای سلطه است که نگارنده را بر آن داشت به تألیف کتاب سینمای سلطه دست بزند. کتابی که در پیش روی دارید شامل یک پیشگفتار و پنج فصل می باشد. در پیشگفتار صنعت سینما تعریف و تشریح شده است. فصل اول در مورد سیطره صهیونیسم بر صنعت سینماست. فصل دوم به سینمای هالیوود اختصاص دارد. فصل سوم سینمای اسرائیل رامعرفی کرده است. فصل چهارم در مورد کارگزاران و سینماگران صهیونیسم می باشد و فصل پنجم تبلیغات سینمای صهیونیسم را برای خوانندگان تبیین و تشریح می کند. امید است که کتاب حاضر بتواند چهره روشن و شفافی از سینمای سلطه به خوانندگان محترم ارائه دهد.
پی نوشت ها :
1. برای آگاهی از آن به پیشگفتار مراجعه فرمایید.
2. مجله «المجله»، چاپ انگلستان، 9مارس 1984.
3. الموسوعه الفلسطینیه، هیئه الموسوعه الفلسطینیه، دمشق، 1984، ج 2، ص 612.
4. oscar، اولین و معتبرترین جشنواره سینمایی جهان است که همه ساله در آمریکا برگزار می شود.
5. Hanna Lasco
6. نشریه رویداد و گزارش اسرائیل، موسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی-علمی ندا، 1384/3/25، شماره 251، ص 21.
7. سجادپور، علیرضا:پیشن
8. ابو غنیمه:«رسانه های جهان در پوشش مرئی و نامرئی صهیونیسم»، ترجمه فتاح احمدی، نشریه میراث جاویدان، سال اول، شماره 3، ص 108
9. صفا تاج، مجید:دسیسه های شیطانی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380، ص 77 به نقل از، فورد، هنری:«یهود بین الملل»، پژوه ه ی صهیونیست، موسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه، چاپ اول، 1376، ص 50.
10. فورد، هنری:یهود بین الملل، ترجمه علی آرش، موسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه، چاپ اول، تهران 1382، ص 171.