نویسنده: عبدالحسین سعیدیان
چگونگی اختراع ضبط صوت
در اوت 1877 ادیسون طرح یک وسیله ضبط صوت استوانه ای را تهیه کرد و در آزمایشگاه خود در منلوپارک، نیوجرزی، نمونه ای از آن را ساخت. سپس در مقابل دستیاران حیرت زده خود نشان داد که ماشین اختراعیش می تواند صدا را ضبط و منعکس کند. او یک ترانه معروف کودکستانی را بنام «مردی یک بره کوچک داشت» خواند و دستگاه ضبط صوت عین صدای او را منعکس ساخت.حتی خود ادیسون از موفقیت فوری خویش شگفت زده شد.
خود او می گفت: «من هیچ وقت تا این حد حیرت زده نشده بودم و فکر نمی کردم که اختراع من در همان مرحله اول به نتیجه برسد.
ادیسون این ماشین را «فونوگراف» نامید که از ترکیب دو کلمه یونانی به معنی صدانگار تشکیل شده است.
دستگاه اختراعی او دارای یک مکانیسم ساده بود که از این اجزاء تشکیل شده بود: یک استوانه فلزی با یک شیار مارپیچی ممتد، یک واحد ضبط صوت شامل یک بوق کوچک و یک دیافراگم که یک سوزن فولادی نوک تیز به آن وصل شده بود، یک واحد پس دادن صوت که شبیه واحد ضبط صوت بود و سوزنی داشت که سر آن گرد شده بود تا صدا را صاف تر سازد، و یک ورق حلبی که دور استوانه پیچیده شده بود.
برای ضبط کردن صوت، استوانه همزمان با سخن گفتن، آواز خواندن یا نواختن یک آلت موسیقی، با یک دستگاه چرخانده می شد. صدا دیافراگم را به ارتعاش درمی آورد و سوزن را به داخل و خارج ورق حلبی می راند وشیارهایی تولیدمی کرد که از هزاران خط کوچک تشکیل می شد.
برای شنیدن صدائی که به این ترتیب ضبط می شد، روش کار معکوس می گشت. سوزن صدا برگردان با داخل شدن در شیار و خروج از آن باعث ارتعاش دیافراگم برگردان صدا می شد و یک شیپور بزرگ این صدا را به حدی که قابل شنیدن باشد تقویت می کرد.
این اختراع جدید در 1877 درست همان اثر را در اذهان عمومی کرد که فرود مه نوردان امریکایی در کره ماه در سال 1969. ادیسون که در آن زمان فقط 30 سال داشت، به صورت یک قهرمان درآمد و به او لقب «جادوگر پارک منلو» دادند.
معهذا با کهنه شدن اختراع فونوگراف از شدت هیجان مردم نیز کاسته شد و دیگر از خیل تماشاگران مشتاق آن خبری نبود.
حقیقت این است که این دستگاه هنوز خیلی ناقص بود صدایی که از آن برمی خاست خشن بود و وقتی که ورق حلبی برداشته می شد، میزان کردن شیارهای آن با شیارهای استوانه غیر ممکن بود. ورقه حلبی حداکثر بیش از چهار یا پنج بار کار نمی کرد.
ولی ادیسون و سایر مخترعانی که وارد صحنه شده بودند به زودی اختراع جدید را بهبود بخشیدند. استوانه با پوشش حلبی جای خود را به استوانه ی موم اندود داد و در پایان قرن صفحه جایگزین استوانه شد.
فروش گرامافون، و صفحه که استفاده از آن تقریباً در بیشتر خانه های امریکا معمول شده بود افزایش یافت ولی کیفیت ضبط صوت چندان پیشرفتی نکرد. (13)»
در سی و پنج سالگی پنج کارگاه مختلف را اداره می کرد. اختراعات این کارگاه در آمریکا در نوع خود بی نظیر و در درجه اول اهمیت بود و پیشرو آزمایشگاههای معاصر که در آنها کارهای صنعتی بزرگ امروزی صورت می گیرد بوده است و بوسیله آنها دانشمندن امروزی آزمایش و تحقیق های علمی را دنبال می کنند. ادیسون جوانانان لایق را زیر نظر خود تربیت می کرد و آنها را برای آینده و خدمت به علوم آماده می نمود. (3)»
ادیسون بر روی اساس و اصول پرواز مقداری کارهای آزمایشی انجام داد و سرانجام یک هلی کوپتر ساخت. ماشین پروازی که می تواند در روی زمین به خط مستقیم بلند شود و در نتیجه به بالا پرواز کند و همچنین می تواند در روی زمین کم وسعتی فرود آید ولی در ضمن آزمایش موتور او خود و یکی از همکارانش سوختند اما علیرغم این مخاطره تصمیم گرفتند که آزمایش خود را ادامه دهد و بیشتر اختراعاتش درباره لوازم ماشین پرنده از قبیل موتور چراغ برق، باتری، تلگراف و بیسیم بود. (3)»
ادیسون با هنری فورد ملاقات کرد و فورد در این هنگام نخستین اتومبیلش را ساخته بود. ادیسون و فورد درباره باتری و ذخیره برق در اتومبیل مشورت کردند ولی آنچه در آن زمان موفق به ساختش شدند خیلی سنگین بود و ادیسون به اصابت فکر فورد اعتراف کرد. زیرا موتور بدون آتش یا دیگ بخار کار می کرد «درباره اختراع باتری ادیسون می گوید: «نمی دانم چند آزمایش کردم تا موفق به اختراع باتری شدم اما از رقم 50000 بیشتر بود. ده سال صرف وقت و صرف سه میلیون دلار. (3)»
آزمایش های بسیار در زمینه تلگراف بی سیم انجام داد و نخستین آزمایش را در منلوپارک میان سالهای 1879 و 1883 آغاز نمودیم و در آنجا توانستیم اخبار را در هوا تا مسافت تقریبی دو و نیم مایل مخابره کنیم و آن را تا 13 مایل فاصله رسانیدیم. یک تلگرافچی را در ترن نشاندیم و او دریافت در صورتیکه ترن در یک جهت حرکت کند مخابره امکان دارد اما اگر ترن در جهت مخالف حرکت کند مخابره ممکن نیست. مدتها این مشکل همچنان خودنمائی می کرد تا سرانجام آن را شخصاً حل کرد.
در 1896 مارکونی بعنوان قهرمان تلگراف بیسیم شناخته شد و ادیسون اختراع خود را در 1903 به مارکونی فروخت. (3)»
ادیسون در اندیشه ساختن ماده ای به نام سیمان - مخلوطی از گل سفید، خاک رس بود و امید داشت که آن را محکمتر و بهتر و ارزانتر بسازد. یکی از دستیارانش قسمت عمده کار را انجام داد و با استفاده از تجربه های معدن کاری، کارخانه سیمانی در نیوجرسی تاسیس شد و سیمان آن بنام سیمان ادیسون شهرت بسیار یافت. (3)»
از درآمد سیمان و باتری انباره الکتریکی زیانها و بدهکاری های خود در زمینه معدن کاری پرداخت و حتی از این راه ثروتی اندوخت.
پس از اینکه کارخانه سیمان را ساخت و محصولاتش مورد استقبال قرار گرفت به فکر افتاد که خانه های بهتر و ارزانتر برای کارگران بسازد. از این رو قالب های آهنی اختراع نمود که در آنها سیمان ریخته و پس از چهار روز سیمان سخت می شد و آنگاه قالب را باز می کردند و درون آن خانه کامل یک پارچه ای بیرون می آمد که دارای دیوار، کف، راهرو و سقف بود. هر خانه ده اتاق با حیاط و یک انبار را به مبلغ پنج هزار دلار می فروخت، ولی این طرح جالب مورد توجه قرار نگرفت اما چندی بعد خانه های پیش ساخته به بازار آمد. (3)»
ادیسون اصلاحات فراوانی در لامپ های مولد اشعه ایکس به عمل آورد که برای پزشکان ارزش بسیار داشت. (3)»
ماشین دیکتافون نیز از اختراعات ادیسون است که با یک موتور الکتریکی کار می کرد. این ماشین گفته ها را ضبط می کند و بعد یک نفر ماشین نویس می تواند صفحه ماشین شده را مقابله نماید. (3)»
در 1912 یک سینتوسکوپ ساخت و آن نوعی تصویر متحرک گویا بود که پایه صنایع عظم آمریکا گشت. (3)»
بیشتر کسانی که در آزمایشگاه منلوپارک با ادیسون کار می کردند به عنوان روسای شرکتهای جدید التاسیس انتخاب و به کار گمارده شدند.
ادیسون یک کارخانه ذوب فلز در نیویورک خرید تا در آن کارخانه ماشین سازی ادیسون را برای ساخت ماشین تولید برق ایجاد کند. ادیسون که می دانست پیشرفت یا توقف چراغ برق بستگی به تولید برق و لامپ ارزان دارد در این راه تلاش های خستگی ناپذیری نمود و نخستین سازنده مولدهای نیروی برق به مقدار بسیار را ایجاد کرد و دستگاههای ساخته شده را برای خریداران می فرستاد. همه کارهای تولید لامپ و ژنراتور بوسیله کارخانه های ادیسون فراهم و عرضه می شد و ادیسون 360 حق امتیاز برای ساختن اختراعاتی که برای تکمیل سیستم نیروی برق نیاز داشت گرفت. بزودی حدود 2000نفر در کارخانه ها و شرکت های ادیسون به کار سرگرم شدند و برای ایجاد و افزایش علاقه مردم به چراغ برق به شیوه های تبلیغی فراوانی می پرداخت. (2)»
نخستین سالن نمایش که به وسیله چراغ برق در ایالات متحده روشن شد در ماه دسامبر 1882 با حضور ادیسون و همسرش و شخصیت های برجسته گشایش یافت. در اواسط اجرای نمایش ادیسون دید که چراغها کم نورتر می شود با شتاب خود را به دستگاههای مولد برق رسانید و دید مامور مربوط به خواب رفته بی آنکه او را بیدار کند سوخت لازم را به درون دستگاه ریخت و دست و صورت را شسته به سالن بازگشت. (2)»
ادیسون بعد از تأمین روشنائی چند سالن نمایش به فکر برق رسانی همه شهر نیویورک افتاد و پس از فراهم کردن مقدمات لازم کشیدن کابلهای زیرزمینی در قسمتی از شهر نیویورک به طول 14 مایل پرداخت و علاوه بر این سیم کشی داخل ساختمان ها را به انجام رسانید و به یک منطقه نیویورک برق داد و ادیسون همه این کارها را زیر نظر مستقیم خود داشت. برای انجام این برنامه دیگر ساعات خواب و خوارک ادیسون تقریباً نامنظم شد و کمتر می توانست برای دیدار زن و فرزندان خود به خانه برود. او تنها چند دقیقه ای در نیمه های شب در یک انبار زیرزمین اندکی می خفت. هر زمان که ادیسون همراه کارگرانش در میان گل و لای دیده نمی شد در کار طراحی و ساختن بزرگترین دستگاه تولید برق بود و برای تغییراتی که برای هر چه بزرگتر کردن دستگاه تولید برق امتیاز تازه ای از ثبت اختراعات گرفت پس از اینکه کارهای کابل گذاری و سیم کشی ساختمانها و ساخت موتور برق پایان یافت با کشیدن یک اهرم دستگاه به کار افتاد و قسمتی از شهر نیویورک غرق در نور چراغ برق شد و ادیسون آن شب را با اضطراب گذرانید و آنگاه به خانه رفت تا لباسهای مجلل خود را برای شرکت در جلسه بانکداران که از آنها می خواست وام بگیرد بپوشد تا آن وام را برای ادامه فعالیت و گسترش شرکتهای خود بکار اندازد. (2)»
ادیسون پس از کسب این موفقیت بزرگ به فکر استفاده از برق در وسایل نقلیه افتاد، نخست ترن برقی ساخت که تا 40 مایل در ساعت سرعت داشت. روز به روز در تکمیل ترن برقی می کوشید و خط آهنی به طول 3 مایل در نزدیکی منلوپارک ایجاد کرد و نیروی برق به وسیله سیمی از نیروگاه تامین می شد. همچنین برای کم کردن سرعت و حتی متوقف کردن ترن بوسیله نیروی برق شیوه ای پدید آورد و چون اهمیت اختراع واستفاده از ترن برقی مخصوصاً در تونل ها معلوم گشت، راه آهن مرکزی نیویورک پیشنهاد ادیسون را پذیرفت و از این ترن ها در تونل های زیرزمینی سود جست. آزمایشات مربوط به ترنهای برقی آخرین آزمایشهائی بود که ادیسون در منلوپارک انجام داد. (2)»
در نهم اوت 1884 مری همسر ادیسون درگذشت و در 38 سالگی در 1886 با مینامیلر 18ساله دختر لوئیس میلر رئیس کمپانی ماشین آلات کشاورزی ازدواج کرد. این زن نیز مانند همسر اول ادیسون زنی دانا و سازگار و یار عمخوار شوهر بلند پایه اش بود. (2)»
در این احوال ادیسون خانه ای زیبا و ییلاقی در گلن مونت در وست اورنج نیوجرسی خرید و بزودی ماریون دختر و تام و ویلیام پسران ادیسون برای زندگی با پدر و نامادری خود به این خانه آمدند.
در این هنگام بود که ادیسون آزمایشگاهی بزرگ در نزدیک خانه اش بنا کرد و می خواست آزمایشگاهش بهترین آزمایشگاه دنیا باشد. این آزمایشگاه از شش ساختمان بوجود آمده بود و در آن قفسه هائی برای نگهداری 10000 جلد کتاب در نظر گرفته شد. علاوه بر این کارگاههائی که در آنها انواع ماشین ها و قطعات و وسایل ساخته می شد و محل هائی برای نگهداری انواع لوازم مورد نیاز در نظر گرفته شد.
ادیسون از این پس ضمن موفقیت های علمی صنعتی از زندگی خانوادگی خوبی نیز بهره مند بود. در سال 1889 دولت فرانسه از ادیسون دعوت کرد تا در نمایشگاهی در پاریس شرکت نماید. ادیسون با همسر 22 ساله خود مینا با ماریون دختر سیزده ساله اش به پاریس رفت و سخت مورد احترام مردم قرار گرفت و از طرف مردم شهر پاریس جایزه ای از طلا به ادیسون داده شد و گروهی از دانشمندان برجسته فرانسه در مهمانی شام به افتخار ادیسون حضور یافتند و آنگاه ادیسون با همسر و دخترش به رم، لندن، برلن سفر کرد و مورد استقبال قرار گرفتند. (2)»
ادیسون برای کاستن اشتغال خود در شرکت ها و کارخانه های خود، بسیاری از آنها را فروخت و شرکت جنرال الکتریک ادیسون را تشکیل داد و ادیسون تنها سهام اندکی از این شرکت را داشت اما عضو هیات مدیره آن نیز بود. (2)»
اختراع سینماتوگراف:
روزی ادیسون در ترن در حال رفتن از وست اورنج به نیویورک بود که پنداشت که دهکده ای که ترن از آن می گذشت با شتاب از ترن دور می شود به فکر افتاد دستگاهی بسازد که تصاویر را به حرکت درآورد. (2)»ادیسون برای اختراع سینماتوگراف 1- نخست هر کتاب و مجله ای که راجع به عکاسی نوشته شده بود مورد مطالعه قرار داد. همچنین زندگی و فعالیت های لوئی ژاک داگر مخترع عکاسی فرانسوی و یکنوع اسباب بازی که شامل گردونه ای بود که دور تا دورش عکس های کوچک بسیار را مورد بررسی قرار داد ... بررسی کرد.
شکست ها:
ادیسون در اوج شهرت و افتخار نخست کوشید که سنگ آهن پر عیار یا کم عیار را از آهن جدا کند و با اینکه ده سال در این راه کوشید و با وی همکاران و کارگردانش نیز تلاش می کردند، اما نتوانست راهی بیابد که با هزینه کم جدا کردن آهن از سنگ آهن را بیابد. تا جائیکه برخی از آزمایش هایش در هر روز بیش از 1000 دلار هزینه داشت و قسمت اعظم ثروت خود را در این راه صرف کرد و هنگامی از جداسازی آهن از سنگ آهن دست کشید که دیگر برایش پولی باقی نماند. (2)»2- کوششهای بسیار برای ساختن و راه اندازی اتومبیل برقی نمود، اما هرچه خود و کارگران و همکارانش کوشیدند نتایج لازم بدست نیامد و هر چه سعی نمودند که باتری های کارآمدتری بسازند که اتومبیل های برقی اطمینان و مسافت و سرعت بیشتری داشته باشند، پرداخت، نتیجه درخشانی نیافتند. از این رو ادیسون این طرح را رها کرد از آن پس باتری های کارآمدی که در مصارف گوناگون صنعتی بجز راندن اتومبیل سخت سودمند بود عرصه شد.
از 1904 به فروش باتری تازه ساز پر قدرت برای اتومبیل پرداخت اما در عمل این باتری ها کارآمدی لازم را برای راندن اتومبیل نداشت از این رو به ناچار ادیسون پول خریداران باتری را پس داد. با این حال باز به کار آزمایش برای ساختن باتری پرداخت و همه کسانی که در آزمایشگاه ادیسون کار می کردند به ساختن باتری های تازه پرداختند و طی سالها بیش از ده هزار آزمایش روی باتری انجام شد، اما نتیجه مطلوب بدست نیامد تا سال 1908 باتری های ادیسون ده سال صرف وقت کرد و یک میلیون دلار هزینه را بلعید و در عمل معلوم شد که هنوز وقت به کار بردن اتومبیل های برقی فرانرسیده است. اما بهرحال باتری های ادیسون مصارف گوناگونی در صنعت یافت یعنی در کشتی ها، ترن ها و خانه هائی که فاصله آنها از نیروگاهها بسیار دور است به کار رفت و باتری های امروز تقریباً با باتری های 1908 ادیسون چندان تفاوتی ندارد.
دستگاه کینتواسکپ:
در 1895 که ادیسون در آمریکا، لومیر LUMIER در فرانسه و پل PAUL در انگلستان برای نخستین بار عکسهای متحرکی روی پرده سفید انداختند، شور و شوق تماشاگران بود که دستگاه نوظهور آنها را قوام و دوام بخشید. برای خود این مخترعان، یک اسباب بازی علمی بود. ولی برای مردم این اختراع الهام تازه ای بود تنها این نبود که این ماشین ها حرکت و سایه دنیای واقعی را ضبط می کردند، زیرا این کار قبلاً نیز شده بود.اما نخستین کوششهای ادیسون برای تاباندن عکسهای متحرک نبود، «فونوگراف» او که با انداختن در سوراخ آن به کار افتاد، توفیق قابل ملاحظه ای نصیب او ساخته بود و بنابراین عقیده داشت که دستگاهی شبیه آن که با یک سکه فیلمی را بتوان در آن تماشا کرد و درآمد ثابتی خواهد داشت کینتوسکوپ «شهر فرنگی» بود که در آن نواری به درازای بیش از 15 متر دور می زد. در آن زمان موضوع صدای فیلم فراموش شد. چون ادیسون و همکارانش قوای خود را صرف پیدا کردن موضوعهای یک دقیقه ای برای این دستگاه می کردند. این فیلم ها در بلاک ماریا که نخستین استودیوی فیلمبرداری نزدیک کارگاه ادیسون بود ساخته می شد. در پائیز 1894 اتاقهای شهر فرنگ در گوشه و کنار ایالات متحده آمریکا پدید آمدند، و دیری نگذشت که در اروپا هم پیدا شدند. عجیب آنکه ادیسون اعتقادی به دامنه وسیع امکانات دستگاه خود نداشت. در 1891 که امتیاز دوربین و کینتوسکوپ خود را که با باطری کار می کرد به ثبت رساند، غفلت کرد و 150 دلار اضافی که امتیاز بین المللی را نیز به او اختصاص می داد نپرداخت. چند سال بعد در انگلستان رابرت پل کینتوسکوپ ادیسون را تقلید کرد و حتی دوربین قابل حملی که با دست کار می کرد ساخت.
نخستین دوربین ادیسون به شکل و اندازه پیانوی کوچکی بود. در فرانسه برادران لومیر (اگوست -لوئی)، کینتوسکپ را دیدند و بلافاصله سینماتوگراف خود را اختراع کردند. در آلمان ماکس و امیل سکلادانووسکی SKLADANOWSKI از روی دستگاه نوظهور ادیسون بیوسکوپ BIOSKOP خود را ساختند. همه این دستگاهها به زودی بازار ادیسون را در آمریکا تهدید کردند.
اروپائیان وقتی که اصول ساختمان کینتوسکپ ادیسون را شناختند مستقیماً بسوی تابانیدن فیلمهایشان بر پرده ای وسیع پیش رفتند. در آمریکا نیز مشغول ساختن ماشین هائی برای تابانیدن حلقه های کینتوسکپ بر پرده بودند، تنها ادیسون بود که وارد میدان نمی شد.
تا اینکه در 23 آوریل 1896 ادیسون کینتوسکپ خود را با استفاده از تجارب برخی از مخترعان تکمیل و عرضه کرد اما سرسخت ترین رقیب دستگاه ادیسون آمریکن بیوگراف بود. (8)»
ادیسون که در اواخر دهه 1880 در گسترش و پیشرفت سینما (تصاویر متحرک) کوشید. دوربین عکاسی و فیلم برداری پیشرفته ای بر پایه اختراع های جرج استیمن و دیگران ساخت.
در اوایل 1914 ادیسون برای فیلم صوت دار به جای فیلم های صامت به تلاش پرداخت. این ماشین با برخی از عیب ها و نقص ها فیلم صدادار را نشان می داد اما ادیسون آن را به کناری نهاد چه مردم سخت می پنداشتند که تصاویر متحرک یک نوع اسباب بازی است. اما ادیسون امیدوار بود که فیلم و سینما وسیله مهمی برای آموزش و پرورش بشود. وی پشگویی می کرد که دیری نمی گذرد که فیلم و سینما جای شیوه های گوناگون آموزش را خواهد گرفت. (1)»
3- ادیسون در عرصه اختراع ساختن لاستیکی ارزان قیمت به غیر از کائوچوی طبیعی سخت کوشید وی از سال 1927 برای ساختن لاستیک دست بکار شد. نخست به خواندن مطالبی که درباره لاستیک موجود بود پرداخت. سپس عده ای را به سراسر نقاط جهان فرستاد تا گیاهانی که احتمالاً دارای کائوچوی مناسب است بیاورند و هر گیاهی را بدست می آورد مورد آزمایش قرار می داد و بیش از 17000 نوع درخت، گل و گیاهان را آزمایش کرد و تقریباً در 1200 نوع از آنها مقداری کائوچو کشف کرد از جمله گیاهی به نام گلدن راد از همه بهتر بود مقدار کائوچوی آن تقریباً یک هشتم وزن آن گیاه بود از طرفی بهای تمام شده کائوچوی آن گرانتر از کائوچوی درخت کائوچو بود علاوه بر این دوام و استقامت کائوچوی طبیعی را نداشت و ادیسون این بار نیز به موفقیت مورد انتظار خود نرسید. (2)»
استوک تیکر STOCKTICKER
ماشین تله تایپی است که یک صفحه خرید و فروش موجودی را ضبط و ثبت می کند. این دستگاه تا 900 حرف یا تصویر را در هر دقیقه روی یک تایپ به عرض 2/5 سانتی متر چاپ می کند. این تایپ را بیشتر تیکر تایپ می گویند. در حدود 3800 تیکر تایپ در دهه 1980 در ایالات متحده آمریکا وجود داشت. نیویورک استوک چینج با 1000 دستگاه تیکر تایپ در بخش مالی نیویورک فعالیت دارد کمپانی یونیون تلگراف صاحب بقیه دستگاههای تیکر تایپ است.این تیکر تایپ ها به کامپیوتری مجهز است و یک دلال ارز با تلفن یا تله تایپ به مرکز تبدیل ارز آخرین تغییرات را دریافت می کند. یک نماینده دلال با دریافت آخرین تغییرات در قیمت ها به خرید یا فروش می پردازد. و یک نفر کارمند شرکت استوک تیکر آنها را روی کارت های مخصوص IBM ضبط می کند. این کارت شامل علائم و مشخصاتی است از جمله شماره شرکاء و بهای موجودی و کالا این کارت در دستگاه کارت خوان در هر یک از دفاتر و ادارات قسمت طبقه اکسچنج بخش کارت خوان قرار داده می شود. این دستگاه اطلاعات را با علائم تلگرافی به سراسر شبکه استوک تیکر کشور می فرستد. گزارش یک چند ثانیه بعد حاوی آخرین اطلاعات به کامپیوتر داده می شود.
نخستین دستگاه استوک اکسچنج در 1867 به راه افتاد پیش از آن اطلاعات با پست یا پیام رسان فرستاده می شد.
استوک اکسچنج STOCKEXCHANGE محلی است در بازار که دلالان به خرید و فروش ارزها، سهام و سایر اوراق بهادار و کالاها می پردازند معمولاً این مؤسسات نیمه عمومی است و دلالان با استفاده از استوک تیکر و استوک اکسچنج بخشی از منافع را عاید خود می سازند. (1)»
خانم ادیسون چهل و پنج سال عمر خود را در کنار شوهرش گذرانید، همراه شوهرش مسافرت ها کرد. در صدها مهمانی وجلسات اجتماعی در کنار شوی خویش حضور می یافت. هر چه سنگینی گوش شوهرش بیشتر می شد در مجالس عمومی کلمات و گفتارها را دم گوش او تکرار می کرد زیرا صدای او تنها صدائی بود که ادیسون با وضوح و روشنی می شنید. (1)»
«ما همواره سعی می کنیم که او را پس از ساعت ها کار در آزمایشگاه در خانه راحت و آسوده بگذاریم. او را از هر گونه سر و صدا و اخبار گوناگون در امان نگاه می داریم. غالباً 24 ساعت در کارگاه می ماند و بدون وقفه و بدون خواب و استراحت کار می کند و چون به خانه می آید میل دارد در بستر بیفتد و گاه 24 ساعت می خوابد و هیچ راه نمی رود و قدم نمی زند. اعتیاد منظمی ندارد غذای او مخصوص و معین نیست، همه روز را سرپا ایستاده و بندرت از در بیرون می رود و به قدم زدن می پردازد. (3)»
«شوهرم هیچ گاه آماده ملاقات با پزشک نبود و مانند کودکی بود که برای دندان درد او را نزد دندانپزشک ببرند. (3)»
«در آخرین سالها موضوع مورد علاقه اش لاستیک بود. در خانه ما همه چیز بر محور لاستیک می چرخید و هر چه می کردیم خواب لاستیک می دیدیم. ادیسون نمی گذاشت هیچ یک از ما کار دیگری بکنیم «بنظر او مطالعاتش درباره لاستیک ناتمام مانده بود.»
«اگر توانستید کسی را در ذهن خود مجسم کنید که در بلندترین مرتبه ی هیجان نشاط انگیز باشد، چیزی نبیند، چیزی نشنود، به چیزی فکر نکند، کاری نکند جز آنکه مستقیماً مربوط به کاری می باشد که در دست دارد در این صورت می توانید یک تصویر واقعی از آقای ادیسون در موقع اشتغال به کار نزد خود مجسم کنید. (3)»
زندگی برای توماس ادیسون بسیار پر حادثه بود. او در عالم می زیست، عالمی که خود بنا نهاده بود و عالمی که به تجدید آفرینش آن کمک می رساند. وی مردی کنجکاو بود که جهان را در آزمایشگاه خود جستجو می کرد و در مشکلات و اسرار غور می نمود تا قفل درهای اسرار آمیز قوانین طبیعی را باز کند و ما را از میان آنها به گنجینه های نهفته برساند.
روح توماس ادیسون هرگز پیر و فرسوده نشد و با آنکه پیری تن او را ناتوان کرده بود و شانه هایش پائین افتاده بود همواره در «جوانی لایزال باقی ماند.»
از ادیسون پرسیدند: «لازم ترین صفت برای آدمی در راه پیشرفت و ترقی چیست؟» در پاسخ گفت: «تخیل، همراه با جاه طلبی، و میل به کار.» این خصوصیات بزودی در ادیسون جوان ظاهر شد. (3)»
ادیسون اطلاعات عمیقی از علوم و تاریخ داشت. یونانی و لاتین را بخوبی می دانست سالها بود که عادت کرده بود در دقایق فراغت از کار «مطالب سه کتاب را در هر روز فرا گیرد.»
او همواره یک مرد علمی بود و افکار و اندیشه های خود را در راه سعادت بشریت بکار می برد و به این نتیجه رسیده بود که آنچه وجود دارد بر قوانین ذهنی پایه گزاری شده. دیگران او را به عنوان یک روح خلاق، یک نابغه جهانی وصف می کردند. (3)»
این قبیل عنوانها ادیسون را به شگفت می آورد زیرا معتقد بود که: «آنچه را مقتضی می داند و درخور استعداد و توانائی اوست انجام دهد.» هیچگونه ادعای نبوغ ندارد. کارهایش یک درصد نتیجه الهام و استنباط و نود و نه درصد نتیجه خلاقیت اوست.» کار من اینست که اسرار طبیعت را استخراج کنم و آنها را در پیشرفت رفاه و سعادت بشریت بکار برم... (3)»
کیش و آیین او عشق و محبت به هموطنان بود. یک نوع نجابت و بزرگواری در روح او بود و در نتیجه همواره در مقابل دیگران تواضع و فروتنی می کرد و هیچگاه در مقام سرزنش کسی بر نمی آمد ولی از تظاهر بدور بود. (3)»
هنگامیکه ادیسون در 84 سالگی از فلوریدا به سوی شمال بازگشت گفت: «من از گذشته فراغت یافته ام و متوجه آینده هستم.» و این نگاه به آینده کارهائی بود که در زمان حاضر برای خود معین کرده بود. نه در روزگارهائی که بنا بود در آینده پیش می آید و به گفتار خود چنین ادامه داد. «من دست کم باید پانزده سال دیگر کار کنم و این مدت کافی است تا فعالیت مرا به یک قرن برساند. من باید بشدت فعالیت کنم تا طرحهایی را که در فکر خود پرورانده ام پیش از این مدت به پایان برسانم. می دانید من برای تکمیل لاستیک مشغول کارم. برای این جسم مزیتی کشف کرده ام که شما تا کنون از آن اطلاع ندارید. در این راه با مخاطراتی روبرو شده ام و هنوز کارم ناتمام مانده که باید به آخر برسانم.» از او درخواست شد که در پیشرفت علوم به ده سال وقفه موافقت کند تا برای مردم فرصتی حاصل شود که با پیشرفتهای علوم آشنائی یابند و آنها را درک کنند در جواب گفت: «به تجربه دریافته ام که علم هرگز وقفه پذیر نیست» علم در هر دقیقه برای میلیونها و میلیونها سال فعالیت می کند و شاید این آهنگ تند پیشرفت به همین کیفیت ادامه یابد. (3)»
ما تازه به سطح علوم دست یافته ایم و من درحال حاضر به افکار جدید اینشتین درباره حرکت و ابعاد علاقمند شده ام ولی یک کلمه از سخنان او را نمی فهمم زیرا من ریاضی دان نیستم، ولی از این بابت نگرانی ندارم زیرا بسیاری از علما به همین اشکال گرفتارند. (3)»
دوران میانه سالی ادیسون
خانواده و دوستانش:
ادیسون در 1871 با مری استیل ول ازدواج کرد. چه همسر اولش در 1884 درگذشت و سه بچه برجا گذاشت. ماریون استل توماس آلوا ج. رو ویلیام. در 1886 با مینا میلر دختر بویس میلر، مخترع، کارخانه دار بشر دوست ازدواج کرد.بچه های همسر دومش چارلز، مادکیل و نئودور بودند. چارلز در 1939 به وزارت نیروی دریائی ایالات متحده آمریکا رسید ودر 1941 به فرمانداری نیوجرسی برگزیده شد.
در کتاب ادیسون و خدماتش اثر جورج برایان آمده است: او صورتی درشت، آرام، بی ریا، صمیمی و مصمم داشت که در آن چشمهای خاکستری، درخشان، مرطوب و غیر عادی او مشخص می نمود. چانه ای محکم، دهانی بزرگ ولی خوش ترکیب و حساس و بینی برجسته داشت. سرش از بالای گوشهای بزرگ خوابیده، گنبدی شکل به نظر می آمد. موهای سیاه او آرام آرام به خاکستری می زد. فرقش از راست باز شده بود و معمولاً طره ای در طرف چپ پیشانی بلندش آویخته بود. این همه از او چهره ای ساخت که عوام آن را ترکیب خیالباف و مرد عمل می گفتند.» خانم مینا میلر همسر دوم ادیسون چنین گفت: «اگر کسی را مجسم کنید که به هنگام انجام امری مهم، آنچنان به آن سرگرم می شود که دیگر نه چیزی می بیند، نه چیزی می شنود و نه به چیزی می اندیشد مگر آنچه که در دست دارد به تصویر کاملی از آقای ادیسون دست یافته است.
تکمیل نخستین ماشین تحریر، طراحی نوع جدید ماشین پلی کپی، اختراع کوره بلند تهیه سیمان پرتلند و مخزن کامل باتری قلیائی - اسید فنیک مورد نیاز داروسازان آمریکائی را که در زمان جنگ دیگر از آلمان وارد آمریکا نمی شد به مدت 18 روز ساخت.
ادیسون درباره کار چنین گفت: «کار شفاست، انسان را صیقل می دهد و سرافراز می کند، اسرار طبیعت را فاش می سازد و آنها را در جهت خوشنودی انسانها به خدمت می گیرد.»
ادیسون با فروتنی چنین می گفت: در تمامی دوران تجربه و تحقیق، گام نخست، هرگز از آنِ من نبوده، بلکه آغازِ من، پیوسته نقطه پایانِ دیگران بوده است و حاصل آن اختراعاتی ساده.
ادیسون به شکسپیر، هوگو، توماس پین علاقه فراوان داشت. ویلن را هنرمندانه می نواخت، عده ای ادیسون را بیشتر مصلح می دانند تا مخترع.
آزمایشهای ادیسون:
مدت هفتاد و دو سال در کار بود و در این زمان شش آزمایشگاه داشت. اولین آنها در زیرزمین خانه مادریش و آخرین آنها در محل زمستانی او در فلوریدا واقع بود.هزاران کارگر در استخدام داشت که بیشتر آنها برای کسی جز ادیسون حاضر به کار نبودند. در هر یک از صد کارخانه ای که از آن ادیسون یا زیر نظر او بود این کارگرها با صمیمیت کار می کردند.
در آزمایشگاهها در اطراف او یک عده دانشمند و تکنسین شایسته سرگرم کار بودند که در کارهای مکانیکی مهارت داشتند. سرپرست دستیاران و تکنیسین های او یکنفر انگلیسی بنام چارلز باچلور بود و یک نفر دیگر به نام کروزی صنعتکار ظریف و سازنده نمونه ها بود. ویلیام میدوکرافت مردی با خصایل ممتاز و دست راست ادیسون بود. (3)»
شخصیت و فلسفه ادیسون: ادیسون همواره به طور نیرومندی مستقل بود و از افکار و ایده های خود پیروی می نمود. وی اعلام کرد که به یک اندازه که به زنان و ریاضیات واکنش دارد - و نمی توانست هیچیک را بفهمند. وی جوک های علمی و همکاری با کارگران خود را دوست می داشت.
این مخترع شیفتگی فراوانی به موسیقی داشت علیرغم کری به موسیقی علاقه مند بود. اغلب می گفت از راه جمجمه به جای گوش از یک فنوگراف سخنگو می شنود.
این مخترع بزرگ در تاریخ جایگاهی بلند و ارجمند دارد. وی کمک بسیار فراوانی به جامعه بشری کرد. تنها اختراع چراغ برق او زندگی جهانیان را دگرگون کرد آدمیان را از تاریکی شب رهانید. و حتی در اعماق زمین، معدنچیان از چراغ اختراعی او سود می جویند. نخستین نیروگاه برق را طراحی کرد.
بناهای یادبود بسیار برای ادیسون برافراشته شد، بیشترین مدال ها و افتخارات علمی و فنی به وی تقدیم گردید. از فرانسه مدال لژیون دوهونور از ایالات متحده جایزه مدال خدمت برجسته گرفت. کنگره ایالات متحده در 1928 به ادیسون مدال زرین داد. (1)»
آخرین پیام دیسون به جهانیان در 11 ژوئن 1931 بوسیله رادیو پخش شد «پیام من به شما این است که شجاع و نیرومند و توانا باشید. من تاریخی را دیدم که تکرار خواهد شد. من در تجارت رنج و فشار فراوان دیده ام. آمریکا همواره قوی تر و سعادتمندتر شده. همگی مانند پدران و نیاکانتان دلیر باشید. ایمان داشته باشید. رو به جلو بروید. (3)»
ادیسون در حالیکه در آستانه مرگ قرار گرفته بود باز درباره طرحهای آینده خود و درباره رنگهای تابناک و دلپذیر برگهای خزانی، که در همه باغچه و اطراف خانه اش انبوه شده بود، سخن می گفت. (3)»
سرانجام ادیسون آن نابغه قرون و اعصار و جادوگر منلوپارک در 84 سالگی در 18 ا کتبر 1931 چشم از جهان فرو بست.
منابع تحقیق :
1- ادیسون - ترجمه عبدالحسین سعیدیان
2- توماس آلوا ادیسون - مارگارت کازینس - ترجمه زهره خسروی
3- توماس ادیسون - فرانسیس ترولیان میلر - ترجمه دکتر محمد حسین صدیقی
4- تاریخ صنایع و اختراعات - پیر روسو - ترجمه حسن صفاری
5- دائره المعارف دانشمندان علم و صنعت - اسحق آسیموف - ترجمه محمود مصاحب
6- تاریخ صنایع و اختراعات - پیر روسو - ترجمه حسن صفاری
7- از ماشین بخار تا قمر مصنوعی - هاینزگارتمان - ترجمه مهندس حسن منوچهری - مهندس احمد تمدن
8- تاریخ سینما - آرتورنایت - ترجمه نجف دریابندری
9- تاریخ علوم - پیر روسو - ترجمه حسن صفاری
10- آفرینندگان جهان نو - لوئیس آنتر - ترجمه منصوره راعی
11- مجله مرزهای نو - ارل میتلمن
12- مجله علم و زندگی - سال پنجم
13- ادیسون - ژ.گلن وود. ترجمه اسدالله احمدی
14- درجهان علم - اسحق آسیموف - ترجمه هوشنگ شریف زاده
15- اختراعات بزرگ - فلچر پرات - ترجمه اردشیر زندنیا
16- ادیسون - کلارک .ج. کلتورد. ترجمه رضا یگانه.
منبع :سعیدیان، عبدالحسین؛ (1376)، مشاهیر نام آوران و دانشمندان، تهران: انتشارات علم و زندگی (و انتشارات آرام)، چاپ سوم