چکیده
تورات، کتاب فروفرستاده بر قوم یهود، این میراث موسوی، در طی قرن های متوالی با رخدادهای فراوانی روبرو بوده است. این نام هم اینک بر پنج کتاب نخست از عهد عتیق که به اسفار خمسه شهرت دارد اطلاق می شود. این مقاله سعی دارد با رویکردی تاریخی و با بهره گیری از روایات و مستندات موجود، تاریخچه ای از چگونگی شکل گیری این کتاب و نحوه ی نگارش اسفار آن ارائه دهد.کلیدواژگان: تورات، اسفار خمسه، بخت النصر، حلقیا، عزراء، تلمود.
مقدمه
تورات واژه ای عبری است که از «توره» به معنای هدایت و ارشاد و یا قانون و شریعت گرفته شده است.(سوسه، 148).به عبارت دیگر از آنجا که داستان ها و حکایت های این کتاب در سامان دهی مقررات مربوط به زندگی دینی و اجتماعی یهودیان نقش اساسی ایفا کرده است، آن را تورات و یا قانون نامیده اند.(بوکای، 24).
این نام به پنج کتاب نخست از کتاب مقدس و به عبارت دیگر پنج«سفر»اول از عهد عتیق که به اسفار خمسه نیز شهرت دارد اطلاق شده است. این کتاب به اعتقاد یهودیان و نیز همه مسلمانان در کوه طور و به زبان عبری، به صورت الواحی بر موسی(ع)(2) نازل شده است.
این پنج کتاب به ترتیب عبارتند از:
1- سفر تکوین و یا پیدایش:
سفر پیدایش از آغازها سخن می گوید. آغاز آسمان و زمین، نور و تاریکی، دریا و آسمان، خشکی و نباتات، خورشید و ماه و ستارگان، حیوانات خشکی، آبها و پرندگان و نیز نژاد بشری، گناه و رهایی و برکت و لعنت و... (محمدیان، 132). یکی از واژه های کلیدی در این کتاب، واژه ی پیدایش می باشد. این واژه کتاب را به ده قسمت بزرگ تقسیم می کند که هر کدام از این قسمت ها شامل موضوعاتی چون تولد، نسب نامه و تاریخ می باشد. در سفر پیدایش، از سلسله نسب برخی از پیامبران بزرگ چون نوح، ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف(ع) سخن به میان آمده است.2- سفر خروج:
در این سفر از سرگذشت بنی اسرائیل در مصر پس از وفات یوسف(ع) و چگونگی تولد و داستان زندگی حضرت موسی(ع) و رشد وی در دربار فرعون سخن به میان آمده. همچنین رهانیدن بنی اسرائیل از چنگال فرعون توسط آن جناب و سرگردانی ایشان در صحرای سینا و نزول تورات بر موسی و آغاز تشریع احکام دینی از دیگر مباحث این سفر می باشد. مقصود از خروج، خارج شدن یا مهاجرت بنی اسرائیل از مصر است.3- سفر لاویان:
در این سفر از تشریع احکام دینی و آداب و مناسک مذهب یهود سخن به میان آمده است همچنین چگونگی اجرای این مناسک و آداب و تشریفات لاویان که از سبط لاوی(3) بوده اند بیان شده است.4- سفر اعداد:
سفر اعداد از مسافرت چهل ساله ی بنی اسرائیل و سرگردانی ایشان در صحرای سینا و بیابان تیه و فتح سرزمین های کنعان بحث می کند. همچنین گزارش سرگذشت قوم بنی اسرائیل پس از خروج از مصر تا وفات هارون در آن گنجانده شده است و در آن آمار و تعداد قبایل بنی اسرائیل و خصوصیات و ویژگی های تک تک آنها ذکر شده است.5-سفر تثنیه:
این سفر به طور اختصار حاوی تکرار شرایع و احکامی است که در اسفار چهارگانه ی قبلی گنجانده شده بود.تاریخچه ی تورات و چگونگی نگارش و تدوین اسفار آن:
به اعتقاد مسلمانان و بنابر تصریح آیات وحی، کتاب تورات در طور سینا و به صورت الواحی بر حضرت موسی(ع) نازل شده است:[« و کتَبْنا له فی الالواحِ منْ کُلّ شیءٍ موعظه و تفصیلاً لکلّ شیء فخُذها بقوه»(الاعراف، 145)و برای او در آن الواح از هرگونه پندی و شرح هر چیزی نوشتیم. پس (او را گفتیم) آن را با همه نیرو فراگیر]. این الواح چوبی دربردارنده ی معارف و احکام تورات بوده است که پس از چهل روز(الاعراف، 142)که موسی در طور سینا اقامت گزیده، توسط خداوند بر وی عرضه شده است.قرآن تورات را با خصوصیاتی چون نور(المائده، 46)، هدایت(الاعراف، 154)، موعظه(اعراف، 145) و رحمت(همان) و... توصیف نموده و آن را حاوی احکام الهی(المائده، 4)معرفی کرده است.
حضرت عیسی(ع)(الصف،6)و رسول بزرگوار اسلام(ص)(البقره، 101)نیز مصدّق و مؤید این کتاب آسمانی بوده اند.
سؤال مهم و اساسی که باید به آن پاسخی درخور داده شود این است که آیا تورات کنونی، با نسخه های متعدد آن، همان توراتی است که بر حضرت موسی (ع) نازل شده است؟ و یا آنکه اصل این کتاب در فراز و نشیب های روزگار از میان رفته و آنچه موجود است، چهره ای بسیار کدر و ناهمگون از نسخه ی اصلی ارائه می دهد و اگر چنین است علل تحریف این کتاب آسمانی چه بوده است؟
آنچه که محققان یهودی بر آن اذعان دارند این است که نسخه ی اصلی تورات در اثر فتنه ها و جنگ های خانمان سوز که یهود در دوران مختلف با آن دست به گریبان بوده است، از بین رفته و نگارش هر یک از اسفار باقیمانده ی تورات که هم اینک در اختیار است قرن ها پس از موسی انجام پذیرفته، علاوه بر آنکه میان نگارش هر یک از اسفار با دیگری نیز سال ها فاصله افتاده است.
برخی بر این باورند که نگارش اسفار تورات چیزی حدود 7 قرن پس از رحلت موسی انجام پذیرفته است(سوسه، 159)لورس که از پژوهشگران و محققان یهودی است در کتاب خود، اسرائیل، چنین اظهارنظر می کند:« ما نمی توانیم بازگشت هیچ یک از اسفار پنج گانه و حتی وصایای دهگانه را به دوران موسی تأیید کنیم. زیرا روایاتی که در این اسفار نقل شده، در طول قرون مختلف در معرض تغییر و اضافات و تکرارهای گوناگون قرار گرفته است.»(همان)
پرواضح است که هیچ دانشمند منصف و محققی را نمی توان یافت که معتقد باشد موسی به دست خود تمام تورات را از ابتدای ماجرای آفرینش تا انتهای آن، نگاشته و یا بر نگارش تورات توسط دیگران اشراف داشته است. بلکه باید گفت که پس از موسی(ع) و در طول اعصار و دوران مختلف و به مناسبت های گوناگون اجتماعی و دینی، اضافاتی در تورات صورت پذیرفته است(محمدقاسمی، 16)علاوه بر این، شواهدی وجود دارد که بیانگر این حقیقت است که تورات پس از حضرت موسی(ع) نگارش یافته است. برای نمونه می توان به شرح و بسط چگونگی وفات و دفن موسی و سوگواری بنی اسرائیل بر آن حضرت اشاره کرد. پیداست که موسی خود داستان رحلت و گریستن بر پیکر بی جانش را کتابت ننموده است.
در سفر تثنیه، فصل سی و چهارم، بند پنج الی هشت چنین می خوانیم:« موسی، خدمتگزار خداوند، چنانکه خداوند گفته بود در سرزمین موآب درگذشت. خداوند او را در دره ای نزدیک بیت فغور در سرزمین موآب دفن نمود. ولی تا به امروز هیچ کس مکان دفن او را نمی داند. موسی هنگام مرگ 120 سال داشت. با وجود این هنوز نیرومند بود و چشمانش به خوبی می دید. قوم بنی اسرائیل سی روز در دشت های موآب برای او عزاداری کردند!» برخی از دانشمندان بر این باورند که اساطیر و افسانه ها، نقش به سزایی در جریان تحول و شکل گیری و توسعه ی دین یهودیان برعهده داشته است.
ساموئل هنری هوک، مؤلف کتاب« اساطیر خاورمیانه» در این باره چنین اظهارنظر می کند:« اسطوره ها از دین های کشورهای همجوار به عاریت گرفته شده اند و نویسندگان عبرانی از این اسطوره ها برای بیان معتقدات خویش در مورد بنیاد عالم به صورت نمادین سود جسته اند.»(هنری هوک، 235).
به عبارت دیگر غرض مؤلفان و نویسندگان اسفار تورات، جمع آوری و پاس داشت آداب و رسوم و سنن قوم دل شکسته و پراکنده ی یهود بوده است تا از این طریق اندکی از آلام و دردهای ایشان را التیام بخشند و یادگاری برای آیندگان بر جای بگذارند.(آشتیانی، 368).
البته این احتمال نیز وجود دارد که بعضی از این داستان ها را یهودیان در زمان اسارت خود در بابل، از مردم آن سرزمین یاد گرفته باشند و احتمال قوی تر آن است که پیش از آن، از منابع سومری و سامی قدیم که بین تمام مردم مشرق زمین مشترک بوده است، سود جسته باشند.(شاله، 368).
بنابراین به نظر می رسد که تورات نویسان، با اغراض خاص، داستان هایی را ساخته و پرداخته باشند و برخی از اسفار تورات در حقیقت چیزی جز اساطیر و سروده های اقوام دیگر نیست که این نویسندگان آنها را انتخاب کرده و به برخی از انبیاء و یا پیامبر نماهای یهود نسبت داده اند.
بررسی روایات متناقض مرتبط با نگارش تورات
و اما آنچه که هم اینک، به عنوان تکمیل مباحث پیشین به آن خواهیم پرداخت، ارائه ی موارد متناقضی در تورات کنونی است که در خصوص نحوه ی نگارش این کتاب می توان به آن اشاره نمود.در سفر تثنیه، راجع به تورات و چگونگی نگارش آن چنین آمده:« آنگاه که مرگ موسی فرا رسید لاویان و دیگر مشایخ بنی اسرائیل را گرد آورد و تورات را که به عقیده ی یهود نوشته خود موسی بود به ایشان عرضه کرد و گفت: این کتاب را در کنار تابوت عهدیهوه(4) خدای خود بگذارید و در پایان هر هفت سال، تمام بنی اسرائیل حتی زنان و کودکان و غریبان شهر را فراخوانید تا گردآیند آنگاه تورات را برایشان بخوانید تا بشنوند و تعلیم یابند و از خدا بترسند و در عمل به آن هوشیار باشند.»(سفر تثنیه، 31/ 391).
و اما آنچه که از بخش های دیگر تورات که خود نقض کننده ی عبارات بالادست استنباط می شود آن است که موسی آن هنگام که قبایل بنی اسرائیل را از مصر خارج و از دست فرعون نجات داد، ایشان را به صحرای سینا برد و گرد کوه طور جمع نمود. اما بنی اسرائیل که در صحرای سینا دوباره به شیوه ی بیابان گردی بازگشته بودند، بنای ناسازگاری گذاشتند و خوبی های شهرهای مصریان و نعمت های آن را به خاطر می آوردند و از وضع زندگی در طور سینا ناراضی بودند. از این رو در مواردی که دچار ناراحتی و سختی می شدند به موسی اعتراض می کردند که چرا آنها را از مصر خارج کرده است؟(مزامیر، 106/ 10-16)ایشان خطاب به موسی چنین می گفتند:
«ای کاش در سرزمین مصر به دست خداوند مرده بودیم و به اینجا نمی آمدیم زیرا در آنجا گرد دیگ های گوشت می نشستیم و نان را سیر می خوردیم اما در این بیابان سوزان که تو ما را به آن کشانده ای به زودی از گرسنگی خواهیم مرد.»(سفر خروج، 16/ 3).
موسی از این شکایت های قوم رنجیده شد و به کوه سینا رفت و 40 روز در آنجا ماند و سپس به همراه الواح تورات بازگشت(همان، 32/ 15 -20)و نبوت رسمی اش آغاز شد.
بنابر قول نخست، تورات در اواخر عمر موسی و توسط خود وی نوشته شده و بنابر قول دوم- که قرآن نیز مؤید آن است- تورات در طور سینا به وی نازل شده است.
موسی هنگامی که تورات را-بنابر نظر اول- در اواخر عمر خویش به لاویان و مشایخ بنی اسرائیل سپرد، به ایشان گوشزد کرد که آن را کنار تابوت عهد یهوه که نزدشان از اهمیت بسزایی برخوردار بود بگذارند زیرا که به آنها خوشبین نبود و بیم آن داشت که تورات را ضایع و از بین ببرند. وی به مشایخ بنی اسرائیل چنین گفت:
«از تمرد و گردن کشی شما آگاهم. من هنوز زنده ام که فتنه و فساد می کنید. آنگاه که بمیرم فاسدتر خواهید شد و از راهی که نشان و دستور دادم برخواهید گشت.»(سفر تثنیه، 31/ 27).
آنچه موسی به آن اشاره کرده بود به وقوع پیوست. بنی اسرائیل که دوازده قبیله بودند سرکش و متمرد گشته و به انواع ستم ها و اقسام گناهان دست آلودند. فرزندان خود را به احترام بت ها به قربانگاه می بردند و برای بت های کنعان آنها را ذبح می نمودند.(مزامیر، 106/ 37 -38).
وضع یهود روز به روز رو به وخامت می رفت و شرک و بت پرستی بازار گرم خود را در میان ایشان یافته بود و بر تعداد پیامبران دروغین و مدعیان رسالت افزوده می شد. گفتنی است که فقط چهارصد و پنجاه نفر ادعای پیامبری از بت بعل را داشتند و مردم را به بت پرستی دعوت می کردند.(سیر تاریخی، 8).
پاره ای از ایشان مردم هوسبازی بودند که بر اثر موسیقی های عجیب و مشروبات تند و یا رقص های شبیه رقص های صوفیانه، تحریک گشته و به حالت بی خودی می افتادند و در آن حال سخنانی می گفتند که مردم می پنداشتند به آنان وحی شده است(ویل دورانت، 10/ 452)در این دوران یهودیان وضع مناسبی نداشتند. در تمام سرزمین یهود و حتی در اورشلیم هیچ معبدی وجود نداشت و یهودیان مجبور بودند که در قربانگاه های خصوصی و یا بر معبدهای کوچک بالای تپه ها، قربانی های خود را تقدیم نمایند.(کتاب اول پادشاهان، 18/ 20).
پیش از این اشاره شد که موسی(ع)-بنابر یکی از دو قول- نسخه ی تورات را در اختیار مشایخ بنی اسرائیل قرار داده بود. همچنین بیان کرده بود که هر هفت سال یکبار همه ی مردم برای شنیدن آن گرد آیند. اما از تمرد و گردن کشی مشایخ بنی اسرائیل نیز خبر داده بود. آنچه جای شگفتی است آن است که پیامبری چون موسی چرا باید دست به چنین عمل ناپخته ای بزند؟ زیرا که وی تورات را فقط در اختیار لاویان و مشایخ بنی اسرائیل قرار داده است و نه همه مردم! دیگر آنکه تعالیم تورات و شنیدن آیات وحی تا هفت سال باید به صورت تعطیل درآید و پس از آن تورات فقط یکبار برای مردم خوانده شود و سپس تشنگان تعالیم وحی هفت سال دیگر تحمل کنند تا گذر زمان فرصت استماع دوباره ی آیات را برایشان فراهم آورد!
سؤال دیگری که مطرح است این است که با گزارشی که پیش از این جناب موسی از مشایخ بنی اسرائیل داده بود آیا امکان دخل و تصرف در این کتاب آسمانی برای ایشان وجود نداشته؟ آیا به میل خود و با اغراض گوناگون نمی توانسته اند چیزی بر آن افزوده و یا از آن بکاهند؟ و اگر چنین می کردند کدام قدرت اجرائی می توانسته سدّ راه ایشان بشود؟
در بسیاری از بخش های تورات به جا مانده ی کنونی، می خوانیم که مردم باید قربانی های خود را برای خدای خود، یهوه و در معبد اورشلیم قربانی کنند اما جز کاهنان و مشایخ بنی اسرائیل کس دیگری حق استفاده از آن قربانی ها و یا دیگر هدایا چون طلا و نقره و پول و لباس های زینتی را ندارد(سفر خروج، 28/ 2)و (سفر لاویان، 2/ 6)و (سفر لاویان، 6/ 18 و 26) و (سفر لاویان، 7/ 6)آیا به راستی شریعت موسی ایشان را تافته ی جدا بافته ی الهی معرفی کرده است؟ و یا آنکه آنان به خواست خویش و به نفع خود چنین احکام دروغینی را بر تورات تحمیل نموده اند؟
با تورق در صفحات به جا مانده از تاریخ درمی یابیم که بنی اسرائیل- این ملت پیچیده و درخور تأمل- فراز و نشیب های مختلف، همراه با جنگ های خانمان سوزی را پشت سر گذاشته است که ماحصل آن غارت اموال، نابودی معابد، کشته شدن انسانهای بی شمار و نیز مفقود گشتن تابوت عهد بوده است. همان صندوقچه ی مبارکی که نسخه ی اصلی تورات در آن نگهداری می شده است. در کتاب اول شموئیل، به جنگی اشاره شده است که میان فلسطینی ها و بنی اسرائیل درگرفت و در آن جنگ، تابوت عهد یهوه به غارت رفت و به دنبال آن تورات- این میراث بجامانده از شریعت موسی به دست بیگانگان افتاده که این عمل به نوبه خود گسیخته گشتن آیین ملی و از هم پاشیده شدن قانون و شریعت را به همراه داشته است:« و فلسطینیان جنگ کردند و اسرائیلیان شکست خورده، فرار کردند و صندوق خدا گرفته شد.»(کتاب اول شموئیل، 4/ 10-11).
پس از مفقود گشتن تابوت عهد که بالطبع از میان رفتن نسخه ی اصلی تورات را به همراه داشت، در قرنهای بعدی شاهد تلاش کاهنان و مشایخ بنی اسرائیل برای حفظ و پاس داشت مبانی دینی قوم یهود می باشیم. در این راستا، افرادی چون« حلقیای کاهن» و «عزراء» در صدد بازیافت دوباره تورات و یا نگارش آن برآمده اند. آنچه که در ذیل ارائه می شود گزارشی است از دو نسخه ی مرتبط با تورات و تعالیم موسوی. در این راستا، ابتدا به بررسی نسخه حلقیای کاهن خواهیم پرداخت و سپس پیش از گزارش از نسخه عزرای تصویری از فضای حاکم بر اورشلیم، که آماج حملات خانمان سوز پادشاهان قرار داشته ارائه خواهیم کرد. البته این فضاسازی پیش زمینه ای خواهد بود برای ورود به بحث چگونگی شکل گیری و نگارش نسخه ی عزراء.
بررسی نسخ تورات:
1- نسخه ی حلقیای کاهن:
تمام وقایع سخت و ناگوار پیشین، کاهنان و مشایخ بنی اسرائیل را بر آن داشت که برای حفظ مبانی دینی و فرهنگی ملت خود، چاره اندیشی نمایند. تقریباً حدود 600 سال پیش از میلاد مسیح، به دستور یوشیا پادشاه بنی اسرائیل، معبد اورشلیم از بت ها پاک و از نو بازسازی شد، در سال هجدهم از سلطنت وی بود که یکی از کاهنان بنی اسرائیل به نام حلقیا(5)ادعا نمود که تورات موسی را در معبد یافته است.(کتاب دوم پادشاهان، 22/ 8)پس از ارائه نمودن تورات به پادشاه اورشلیم که توسط شافان کاتب انجام پذیرفت وی جامه از تن درید و از اینکه پیشینیان و گذشتگان این ملت بر طبق فرامین تورات عمل نکرده اند سخت اندوهگین و غمناک گشت. به دستور وی همه ی مردم اورشلیم حاضر و تورات بر ایشان خوانده شد.(انیس الاعلام، 3/ 173).اما نگاه ریزبین و نکته سنج تاریخ این حقیقت را بر ما آشکار می سازد که حلقیای کاهن، چون توجه یوشیا(6) و ارکان حکومت را نسبت به ترویج شریعت موسوی احساس نمود، از همان سال اول و یا سالهای پس از حکومت یوشیا همت گمارد تا روایات منقول از شریعت موسی را که سینه به سینه میان مردم انتشار یافته بود در یک جا جمع نماید. اهتمام جمع آوری این روایات شفاهی مصادف با سال هجدهم از سلطنت یوشیا بود که در این سال وی مدعی شد که تورات را در معبد یافته است.(همان)
البته جوّ حاکم و فضای موجود در آن دوران، این مطلب را به اثبات می رساند که کاهنان و مشایخ بنی اسرائیل بر این باور بودند که کذب و افتراء در جهت ترویج دین و انتشار شریعت موسوی که سبب گرایش مردم به دین و رونق بازار دین باوری خواهد شد از مستحبات دینی محسوب می شود.
اورشلیم آماج یورش پادشاهان:
پیش از آنکه به بررسی نسخه ی عزراء بپردازیم لازم است تصویری واضح و آشکار از فضای حاکم بر آن دوران ارائه دهیم. هنگامی که یوشیا به دست فرعون نکوه، پادشاه ششم از سلسله سامیه کشته شد( هاکس، 972)، پادشاهان و فرمانروایان مختلفی بر این سرزمین حکم رانده و آن را آماج وحشیانه ترین حملات قرار دادند. اوج این حملات را می توان در دوران بنوکد نصر(7)(بخت النصر) پادشاه بابل مشاهده کرد که چندین بار بر اورشلیم یورش برد و معبد را به تصرف خویش درآورد. وی در اولین حمله ی خود با ده هزار اسیر یهودی به سرزمین خویش بازگشت.(جان ناس، 21)(8).به هنگام مراجعت، صدقیا(9) پسر یوشیا را به پادشاهی اورشلیم برگزید اما پس از آنکه از خیانت وی مطلع گشت بار دیگر به فلسطین لشکر تاخت و معبد سلیمان را آتش زد و آن را به ویرانه ای مبدل ساخت.(سیر تاریخی،12).
بخت النصر بار دیگر در زمان یهویاکین(10)به اورشلیم حمله برد و خزانه های قیمتی معبد را تصاحب نمود و بسیاری از یهودیان را به بند اسارت خویش گرفتار ساخت و ایشان را با خود به بابل برد. بدین ترتیب ملت یهود در میان بابلی ها زندگی کرده و با آداب و رسوم ایشان آشنا گشتند.(ویل دورانت، 477)رأی غالب مورخان و صاحب نظران آن است که نسخه ی اصلی تورات به فرض وجود، توسط لشکریان بخت النصر از میان رفته است.(ویل دورانت، 485).
در سال 538 قبل از میلاد، بابل توسط کوروش کبیر فتح گشت وی آن سرزمین را تختگاه شاهنشاهی خویش- که از سند تا شهرهای سواحل یونان امتداد داشت- قرار داد. پادشاه ایران مشاهده کرد که در مرکز بابل قومی گرد هم آمده اند که آداب و عادات خاص خود را دارند. پس از پرسش از احوال آنان و رنج ها و شدائدی که متحمل گشته بودند، ایشان را آزاد ساخت و به سرزمین خویش باز گرداند. بدین ترتیب رجعت به وطن که غایت آرزوی اسیر گشتگان و دورماندگان از میهن بود تحقق یافت.(هندی، 299).
برخی بر این باورند که برای یهودیان امکان پذیر نبود که پس از بازگشت به اورشلیم یک دولت نظامی تشکیل دهند زیرا که از نظر نفرات و نیز ثروت در شرایط بسیار نابسامانی به سر می بردند از طرف دیگر یهودیان معتقد بودند که در عین گردن نهادن به سیادت ایرانیان، می بایست وحدت ملی و مذهبی خود را نیز حفظ نمایند از این رو مشایخ و بزرگان بنی اسرائیل بر آن شدند تا همچون حلقیا قوانینی ارائه دهند که در بردارنده ی احادیث و روایات موسوی باشد. این کار در سال 444 پیش از میلاد و توسط عزراء به وقوع پیوست.(جان ناس، 29).
2- نسخه ی عزراء:
برخی وی را عزیر پیامبر دانسته و عده ای دیگر معتقدند که وی نبی نمی باشد، بلکه یکی از کاهنان و بزرگان بنی اسرائیل بوده است(هندی، 1/ 123)که با همکاری لاویان و بزرگان قوم، تورات را جمع و در طی چند روز آن را برای مردم قرائت کرده است و پس از آنکه خواندن اوراق تورات به پایان رسیده، همگی سوگند یاد نموده اند که به احکام و فرامین آن پایبند باشند.(مجلسی، 448)عده ای از مورخین معتقدند که عزراء، تورات را نه از نسخه های به جا مانده از تورات بلکه به الهام دریافت و جمع آوری نمود.(ویل دورانت، 485)پرواضح است که پذیرش این سخن به بی اعتبار گشتن توراتی که توسط وی جمع آوری شد خواهد انجامید. به هر حال نسخه ای که توسط عزراء آشکار گشت در اثر حملات انیتوکس در سال 161 قبل از میلاد از میان رفت. پس از آنکه این حاکم مقتدر بر اورشلیم غلبه یافت، تمام نسخه های کتب عهد عتیق را در آتش سوزاند. (هندی، 1/ 228)وی تهدید نمود که نزد هر کس نسخه ای از تورات پیدا شود و یا بر اساس فرامین موسی عمل کند کشته خواهد شد. مأمورین وی برای اجرای این فرمان ماهی یک بار به تفتیش می پرداختند.(انیس الاعلام، 3/ 176).
شادکامی و سعادت یهودیان در سرزمین خود- که از نو به وسیله ی کورش کبیر در آن ساکن شده بودند- چندان نپایید. به محض آنکه نیروی ایرانیان کاهش یافت، دشمنان یهود قدرت یافتند و یهودیان را مورد اذیت و آزار قرار دادند. یهود که ملتی کوچک و بی دفاع بود نمی توانست در برابر نیروهای بزرگی که در باختر سر برمی داشتند ایستادگی کند. نخست به چنگال یونانی ها گرفتار شده و سپس رومیان آمدند و بر آنان حکومت کردند و پس از سال ها سرانجام بار دیگر اورشلیم با خاک یکسان شد و ایشان در سرزمین های مختلف سرگردان شدند.(توفیقی، 193)
یهودیان چنان ناتوان شده بودند که می بایست در برابر خواسته ی پادشاهان سر فرود می آوردند. هر چند آن خواسته های آنان با عقاید مذهبی شان سازش نداشت.
ویل دورانت می نویسد:« یکی از حکمرانان به نام کالیگولا به یهودیان فرمان داد که در کنار شعایر و مراسم خود- که به آن پایبندند- یک قربانی هم برای تصویر او قائل شوند. بدین منظور مجسمه ی وی در معبد اورشلیم نصب گردید.»(ویل دورانت، 9/ 160)
این کرنش و فروتنی در مقابل خواست بزرگان تا آنجا ادامه یافت که تلمای ملک، که پس از بخت النصر به پادشاهی رسید از یهودیان خواست تا تورات را به وی عرضه کنند اما دانشمندان یهود از آنجا که می دانستند برخی از دستورات تورات مغایر با خواسته های اوست شورایی تشکیل داده که در آن شورا 70 نفر تعیین گشتند تا مواردی که موردپسند پادشاه نیست را حذف کنند و یا تغییر دهند.
تدوین تلمود:
در سال 69 میلادی تیتوس، لشکری از رومیان ترتیب داد و به اورشلیم یورش برد در این حمله بسیاری از یهودیان کشته شدند و اورشلیم به تصرف رومیان درآمد و معبد اورشلیم بار دیگر به آتش کشیده شد. در هر صورت یهودیت به صورت مذهب و آیینی درآمد که دیگر حتی یک مرکز پرستش، دستگاه روحانی متمرکز و مسلط و آیین قربانی نداشت.(سیر تاریخی، 19).صدوقیان از بین رفتند و فریسیان بی خانمان و ذلیل گشتند.
با این همه رومیان نتوانستند قومیت یهود را به کلی نابود سازند. این ملت کهن برای دفاع از کیان و حیثیت خود راه دیگری را در پیش گرفت و وحدت مذهبی و فرهنگی را مایه ی بقاء و حیات خود دانست. از این رو پس از حمله تیتوس رومی به اورشلیم، یکی از ربانیون به نام یوحنا بن زکی از میان لشکر روم گریخت به این نحو که نخست خبر بیماری و سپس مرگ خود را شایع کرد و پیروانش وی را در تابوتی نهاده و برای خاکسپاری از شهر خارج کردند. از آنجا که وی شخصیتی ممتاز بود سربازان تیتوس به جسد وی کاری نداشتند(توفیق، 104)بدین ترتیب وی از شهر خارج و خود را به شهر ساحلی«یبنه» رساند و در آنجا یک نوع دارالتعلیم دائر نمود که به زبان عبری به آن مدراش می گویند. وی در صدد برآمد که از نابودی آیین یهود، اعتقادات و اصول فکری ایشان جلوگیری نماید. یوحنا به کمک عده ای که به او پیوسته بودند به جمع آوری و تدوین اخبار و روایات اسرائیلی مشغول شد. مدت 60 سال این مدراش در شهر یبنه برقرار بود اما چون وقایع جنگ خونین عصر هادریان، قیصر روم، به وقوع پیوست این مدرسه و دارالتعلیم تعطیل گشت و جمعی از یهودیان مقیم در شهر یبنه کشته و نابود شدند عده ای هم که جان سالم به در برده بودند اوراق و نوشته های خود را برداشته و به شهر جلیل رفته و در آنجا سکنی گزیدند. در قرن دوم میلادی عده ای از یهودیانی که در شهر جلیل اقامت داشتند به نوبه ی خود کتابی را به رشته ی تحریر درآوردند که به نام میشنای کبیر معروف گشت. این کتاب شامل فتاوی و احکام علماء یهود بود و در تفسیر متن تورات نوشته شد. تدوین کتاب میشنا در سال 220 پس از میلاد پایان پذیرفت و از آنجا که این کتاب نیازمند توضیح و اضافاتی چند بود سال ها بعد، عده ای دیگر از یهودیان که به حفظ فرهنگ و ادب قومی خویش علاقمند بودند مطالعات خود را ادامه داده و تحریر و کتابت اخبار و روایات غیرمکتوب را در پیش گرفتند و کتابی دیگر که مکمل «میشنا»بود تدوین کرده و آن را «گمارا» نامیدند.
در قرن پنجم، علمای یهود دو کتاب میشنا و گمارا را در هم آمیختند که از ترکیب آن دو تلمود متولد گشت. به اعتقاد یهودیان این کتاب دربردارنده ی تفصیلات دینی و آئین و معتقدات و آداب و رسوم ایشان می باشد و اصول و فروع دین به نحو شایسته ای در آن بیان گشته است، هر چند ملل دیگر عالم، این کتاب را مجموعه ای سبک و بی ارزش می دانند، اما قوم یهود پایبندی خود را به این کتاب همچنان حفظ کرده است.(جان ناس، 2/ 21).
پس از نگارش تلمود دو شرح و تفسیر نیز بر آن نوشته شد، یکی تلمود اورشلیمی و یا فلسطینی و دیگری تلمود بابلی، تلمود فلسطینی نسبت با تلمود بابلی از تفاوت کیفی و کمی بسیاری دارد، تلمود فلسطینی از لحاظ کمیّت یک سوم تلمود بابل بوده، علاوه بر این تلمود بابل از دو جهت عمق منطقی و جامعیت، بر تلمود فلسطینی برتری دارد. این بدان جهت است که تلمود بابل طی یک سده ی توأم با صلح و آرامش تدوین شد ولی تلمود فلسطینی در شرایطی که بر اثر ظلم و جور رومی ها نامساعد بود با عجله جمع آوری شد.(هندی، 2/ 91)
لازم به ذکر است که یهودیان در التزام و پایبندی به این کتاب تا آنجا پیش رفته اند که معتقدند تلمود هم رتبه با تورات و حتی برتر از آن است.
آدام کلارک در این باره چنین می نویسد:
«قانون یهود به دو نوع تقسیم می شود. قانون مکتوب که تورات نامیده می شود و قانون غیرمکتوب که به آن روایات شفاهی می گویند و از طریق مشایخ و بزرگان یهود به دست آنها رسیده است. یهودیان مدعی هستند که این دو نوع قانون(مکتوب و شفاهی) هر دو الزام آور بوده و هم رتبه یکدیگر می باشند بلکه آنها در مواردی روایات شفاهی را بر تورات برتری می بخشند و معتقدند که قانون مکتوب در بیشتر قسمت ها ناقص و مبهم است و به همین جهت هرگاه معانی قانون مکتوب با روایات شفاهی در تعارض باشد، تورات را طرد کرده و با این حیله روایات شفاهی را مبنای اعتقادی و دینی خود قرار می دهند.»(ظفرالاسلام خان، 41).
جالب است بدانیم که گروهی از یهودیان گرچه تلمود را برگرفته از سخنان خاخام های(روحانیون) یهودی می دانند اما شأن و منزلتی والا برای آن قائلند بدان حد که معتقدند خدا در هر مشکلی که قابل حلّ در آسمان نباشد با خاخام ها مشورت می کند! و هر آن کس که با شریعت موسی مخالفت کند، گناهش بخشوده می شود. اما آنکه با تلمود مخالفت کند، عقوبتش مرگ است.(محمد قاسمی، 20)
پینوشتها:
* (استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی)
1. dsmrazavi@yahoo.com
2. به زبان عبری موسی را «موشه»Mosheh می گویند بمعنای از آب گرفته شده( فرهنگ لغات قرآن/ 532).
در سفر خروج باب دوم و با عنوان «تولد موسی» به چگونگی ولادت و در آب افتادن وی اشاره شده که دختر فرعون با مشاهده سبدی معلق در آب به کنیزکانش فرمان می دهد آن را از آب بازگیرند. هنگامی که دختر فرعون با چشمان گریان طفل مواجه می شود به وی ترحم کرده و او را نزد خود نگاه داشته و دایه ای را که به واقع مادر موسی می باشد به سرپرستی و حضانت از وی می گمارد و او را «موسی» یعنی از آب گرفته می نامد.
3. لاوی پسر سوم یعقوب(ع)است و منظور از لاویان مشایخ بنی اسرائیل از نسل لاوی می باشند.(قاموس کتاب مقدس/759).
4. صندوقچه ی تورات و یا تابوت عهد از چوب اقاقیا یا اکاثیا(Acacia)ساخته شده بود و کناره هایش با حاشیه ی زرین مزیّن گشته و دور آن ده حکم موسائی حجاری شده بود و نیز آثاری از موسی و هارون در آن قرار داشت و دو تندیس از فرشته که از طلا ساخته شده بود در هر دو جانب صندوق نصب کرده بودند. مانند چنین صندوقی می توان از پرچم کاوه نام برد که در عصر ساسانیان و در ایران محترم برشمرده می شد.(فرهنگ لغات قرآن/ 119). با توجه به برخی از روایات و مستندات تاریخی معلوم می شود که آن تابوت، همان صندوقی است که خداوند بر مادر موسی فرستاد تا فرزند خویش را در آن بگذارد. سپس آن صندوق را به دریا افکند و این تابوت نزد بنی اسرائیل بسیار گرامی و باارزش بود و به آن تبرک می جستند.(التبیان، 2/ 293).
دست زدن به این تابوت گناه محسوب می شود. بنابراین برای حرکت دادن آن، چوبی از حلقه هایش عبور داده بودند و حاملان، دو طرف چوب را گرفته و آن را می بردند.(تاریخ ادیان و مذاهب جهان، 2/ 643).
تا وقتی که این صندوق در دست بنی اسرائیل بود از عزت و عظمت برخوردار بودند ولی به علت بی اعتنا شدن آنان نسبت به تابوت و نیز تضعیف مبانی اعتقادی در نزد ایشان، دشمنان بر آنها تسلط یافته و آن صندوق را از ایشان ربودند.(تفسیر روح المعانی، 2/ 253).
در واقع بنی اسرائیل با عصیان و نافرمانی خود باعث شدند که تابوت از آنان باز پس گرفته شود و در میان بنی اسرائیل هرج و مرج و تفرقه پدید آید تا اینکه خداوند حضرت طالوت را به میان ایشان فرستاد و این تابوت بار دیگر به بنی اسرائیل بازگردانده شد(تفسیر روض الجنان، 2/ 298).
عده ای بر این باورند که موسی(ع) در واپسین روزهای عمر خود، الواح مقدس تورات را که احکام خدا بر آن نوشته شده بود به ضمیمه برخی از یادگاریها همچون عصا و لباسهایش را در آن نهاد و به وصی خویش«یوشع بن نون»سپرد(بحارالانوار، 13/ 438). این امر سبب گشت که اهمیت این صندوق نزد بنی اسرائیل فزونی یابد و اثر روانی و معنوی خاصی به ایشان بخشد که قرآن کریم با عبارت(«فیه سکینه من ربکم»248/ بقره) از آن یاد کرده است.
5. حلقیا، رئیس کاهنان معاصر یوشیا بود. وی هنگامی که نقره های داخل شده در معبد را حساب نمود کتاب شریعت را پیدا کرد(کتاب دوم پادشاهان، فصل 22، بند8).
6.یوشیا، پسر آمون پادشاه یهودا و جانشین وی که بر تخت نشست و مدت 31 سال حکمراند.(609-639 قبل از مسیح). در تقوا و پرهیزکاری و استقامت مشهور و معروف بود. بت پرستی را نابود و مجسمه ها را از بین برد(قاموس کتاب مقدس، 972).
7.پادشاه مقتدر بابل که 6 قرن پیش از میلاد مسیح بارها به اورشلیم حمله برد و آن را آماج حملات خویش ساخت. وی در سال 561 قبل از میلاد از دنیا رفت و مدت حکومت وی 44 سال بوده است(قاموس کتاب مقدس، 873).
8. تاریخ جامع ادیان/ جان ناس، 24.
9. صدقیا آخرین سلسله ی یهود، پسر یوشیا و نام واقعی وی متانیا بود که بخت النصر اسمش را به صدقیا تغییر داد. در 21 سالگی به فرمان بنوکد نصر بر تخت سلطنت نشست و مابین سالهای 598-588 حکم راند. از وی به عنوان مردی جهالت پیشه، سخیف اندیشه و بی اقتدار یاد شده است.(قاموس کتاب مقدس، 552).
10.وی پسر یهویاتیم و جانشین وی بود که در سن 18 سالگی بر تخت سلطنت نشست و مدت سه ماه و اندی سلطنت کرد. در حمله بخت النصر به اسارت گرفته شد و به بابل منتقل گشت.(قاموس، 987).
1. قرآن کریم.
2. آبادانی، مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حرّ، تهران، بی تا.
3. آشتیانی، جلال الدین، تحقیقی در دین یهود، بی جا، 1368.
4.آلوسی بغدادی، محمود بن عبدالله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
5. ابوالفتوح رازی، جمال الدین، تفسیر روض الجنان و روح الجنان، انتشارات اسلامیه، تهران، بی تا.
6.بوکای، موریس، مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ی ذبیح الله دبیر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم، 1372.
7. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، چاپ سوم، انتشارات مهر، قم، 1376.
8. خان، ظفرالاسلام، نقد و نگرشی بر تلمود، ترجمه محمدرضا رحمتی، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، 1369ش.
9.دائره المعارف کتاب مقدس، ترجمه بهران محمدیان، انتشارات سرخدار، چاپ اول، 1381.
10.دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه: جمعی از مترجمان، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1366.
11.سیر تاریخی تورات، هیئت تحریریه در راه حق، چاپ دوم، 1355ش.
12.سوسه، احمد، العرب و الیهود فی التاریخ، دارالنشر، چاپ دوم، لبنان، 1973م.
13.شبلی، احمد، مقارفه الادیان، مکتبه النهضه المصریه، چاپ هشتم، قاهره، 1986م.
14.شاله، فلیسین، تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ترجمه: منوچهر خدایار محبی، انتشارات دانشگاه تهران، 1346ش.
15.طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث، بیروت، بی تا.
16.قاموس کتاب مقدس، مسترهاکس، انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1377.
17.کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانی، انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1380.
18. کتاب مقدس، شامل عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه تفسیری، بی تا.
19. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، دارالتعارف للمطبوعات، چاپ اول، بیروت، 1423هـ ق.
20. محمدقاسمی، حمید، اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهای انبیا، در تفاسیر قرآن، سروش، چاپ اول، 1380.
21.مهرین شوشتری، عباس، فرهنگ لغات قرآن، انتشارات دریا، چاپ سوم، 2535.
22. ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه: علی اصغر حکمت، انتشارات پیروز، تهران، 1344.
23. هندی، رحمه الله، اظهارالحق، دارالجیل، بیروت، 1408هـ ق.
24. هنری هوک، ساموئل، اساطیر خاورمیانه، مترجمان: علی اصغر بهرامی، فرنگیس فرداپور، انتشارات روشنفکران، تهران، بی تا.
/ج