نویسنده: محمد کاوه
جرم انگاری به معنای جرم شناختن عملی است که قبلاً جرم نبوده است. به عبارت دیگر، قانون گذار، عملی را که قبلاً انجام دادن آن ممنوع و مستوجب ضمانت اجرای کیفری نبوده است را جرم تلقی کرده و برای آن ضمانت اجرای کیفری تعیین می کند. برای جرم انگاری مصرف و قاچاق مواد مخدر مبانی مختلفی را از جمله: مبانی اخلاقی و مذهبی و ضرر می توان برشمرد. واضح است که اخلاق، در جامعه می تواند پایه ای برای ممنوعیت مصرف مواد مخدر باشد. با این استدلال که چون ممکن است در نتیجه مصرف مواد مخدر فرد مصرف کننده دست به کارهایی بزند که با معیارهای اخلاقی جامعه سازگار نباشد. زیرا احساسات اخلاقی جامعه با دیدن مصرف مواد مخدر جریحه دار می شود. برای پی بردن به این پرسش که آیا اخلاق جامعه ای تحمل مصرف مواد مخدر را دارد یا نه؟ می توان به باورهای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه توجه کرد. هم چنین گفته می شود که فرد با مصرف مواد مخدر به خود و دیگران صدمه می زند. از این لحاظ عمده دلیل جرم دانستن قاچاق یا مصرف مواد مخدر، جلوگیری از ضرر زدن شخص به خود و دیگران است و مسلم است که وظیفه حقوق کیفری است که افراد را از ضرر زدن به خود و دیگران منع کند. یکی دیگر از مبانی جرم انگاری مصرف و قاچاق مواد مخدر، مذهب حاکم بر جامعه است. در مذهب شیعه که مذهب بیش تر مردم ایران است، درباره حرام بودن استعمال مواد مخدر تردید چندانی بین فقها وجود ندارد. بسیاری از آنان هر چیزی را که برای بدن و عقل انسان مضر باشد حرام می دانند. از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است که :«هر کس استعمال بنگ را کوچک بشمارد کافر است وهر کس بنگ و مشتقات آن را بخورد و استعمال کند، هم چون کسی است که 70 بار کعبه مقدس را منهدم کرده باشد و زمانی بر امتم خواهد آمدکه موادی را استعمال و مصرف می کنند و می خورند و می نوشند که نامش بنگ است. من از چنین افرادی از امتم بیزارم و برکنارم و آن ها نیز از من دور و برکنار هستند و بپرهیزند از حشیش که حشیش خمر و نوعی شراب مست کننده اقوام عجم است و حیا و شرم را از دیدگان می برد»برخی از فقها نیز درباره حرام بودن استعمال مواد مخدر فتوا داده اند. برای مثال: ابوعبدالله محمد بن مکی معروف به شهید اول می گوید:« آن چه بر اثر استعمال آن عقل انسان از بین می رود بر چند قسم است. اگر با از بین رفتن عقل، در حواس نشاط و سرور پیدا نشود، این ماده فسادآور است. مانند: بنگ و حشیش». شیخ مرتضی انصاری نیز می گوید:« استفاده از عصاره بنگ قطعاً و بدون تردید حرام است». سید ابوالحسن اصفهانی نیز حشیش را جزء مواد سکر آور دانسته و آن را حرام می داند. او در مورد تریاک می گوید: «تریاک به ترتیبی که امروز معمول شده و در ایران شیوع پیدا کرده است حرام می باشد» و اضافه می کند: «چیزی که مصرف زیاد و اعتیاد آن مضر باشد، مصرف مکرر آن مانند تریاک حرام است که می بایست از آن پرهیز شود»(رحمدل، 1386 :51-39).
موانع کارایی سیاست جنایی ایران در ارتباط با مواد مخدر
سیاست جنایی فعلی ایران و یا به تعبیر بهتر، سیاست کیفری ایران، سیاست مبارزه با معلول به جای مبارزه با علت است. یعنی ممکن است تصور شود که با اعدام چند نفر قاچاقچی مواد مخدر در ملاء عام دیگران نیز به سرنوشت خود پی خواهند برد و مشکل مواد مخدر حل خواهد شد، در حالی که باید به زمینه های اقتصادی و اجتماعی ظهور این پدیده مجرمانه توجه کرد. در باطل بودن ادعای «حل شدن مشکل مواد مخدر» تردیدی وجود ندارد؛ زیرا کافی است فقط نگاهی به نتایج حاصل از اجرای قوانین شدید طی 30 سال گذشته انداخته شود تا باطل بودن این ادعا روشن شود. به طور کلی می توان موانع کارآیی سیاست جنایی در برخورد با معضل قاچاق مواد مخدر را در موانع ساختاری وغیرساختاری جست و جو کرد. منظور از موانع ساختاری، موانعی هستند که به ساختار و تشکیلات نظام های حکومتی مربوط می شوند. از جمله این موانع می توان به موانع قضایی، موانع سیاسی، فساد مأموران و سازمان یافته بودن جرم قاچاق مواد مخدر اشاره کرد. منظور از موانع غیر ساختاری نیز موانعی هستند که ارتباط مستقیمی با ساختار نظام حکومتی ندارند؛ هر چند ممکن است به صورت غیر مستقیم ارتباط پیدا کنند. مثل: موانع اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی. باید توجه داشت که ممکن است برخی از موانع مختص کشور خاصی مثل ایران می باشد. مانند: موانع جغرافیایی و همسایگی با کشورهای تولید کننده و برخی دیگر از موانع جنبه کلی داشته باشند و در مورد همه کشورها صدق کنند. مانند: موانع سیاسی و سازمان یافته بودن قاچاق مواد مخدر(همان، 83و 99). اما به طور کلی اهم موانع کارآیی سیاست جنایی ایران در عرصه مبارزه با مواد مخدر عبارتند از:الف- عوامل درون مرزی شامل
*بهره گیری شبکه های مافیای مواد مخدر از اهرم پول شویی به منظور تضعیف سیستم اقتصادی کشور.*عدم برنامه های آموزش عمومی و تخصصی و لزوم تربیت کادرهای تخصصی.
*عدم ارتباط جدی میان اقدام ها و برنامه ها و نهادهای علمی و آکادمیک.
*عدم توجه جدی به علل اصلی قاچاق و اعتیاد(هاشمی، 1383: 274)
*عدم برنامه جامع ملی و راهبردهای مؤثر و کارآمد.
*عدم نگرش سیستماتیک و عدم شناخت کامل از ماهیت و زاویه های پنهان قاچاق.
* عدم قانون جامع نگر و کارآمد.
*عدم پژوهش های بنیادی و کاربردی.
* عدم توجه جدی به مشارکت های مردمی و سازمان های غیردولتی.
*عدم اطلاع رسانی هدفمند جامع و عدم استفاده از رسانه های ملی و بین المللی.
* عدم وجود اطلاعاتی جامع از داده ها و اطلاعات مواد مخدر و اعتیاد.
*عدم ساختار مناسب ستادی به منظور نظارت، کنترل و ارزشیابی عملکرد دستگاه ها با هدف جلوگیری از انحراف از برنامه.
*عدم نگرش ملی نسبت به معضل مواد مخدر و اعتیاد و مقاومت دستگاه ها در برابر راهبردهای اتخاذ شده.
*عدم شفافیت اعتبارهای مستقیم و غیر مستقیم دستگاه ها.
* تداخل رده های تصمیم گیری و تصمیم سازی و تحمیل دیدگاه های بخشی به کل سیستم.
*محرومیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حاشیه نشینان مرزهای شرقی کشور.
* وجود 1925 کیلومتر مرز مشترک با دو کشور افغانستان و پاکستان.
ب- عوامل برون مرزی که عبارتند از
*قرار داشتن ایران در منطقه حساس و بحران ساز.*آمیختگی فرآیند قاچاق مواد مخدر با مسائل سیاسی و ضد امنیتی.
*ورود مواد اعتیادآور صنعتی و شیمیایی.
* عدم استفاده از فرصت های بین المللی در زمینه تأمین منافع ملی.
*عدم ثبات سیاسی و بحران های اقتصادی در برخی مناطق پیرامونی و حضور قدرت های سلطه گر در آن ها.
*عدم توجه جدی به نقش اقدام ها در مقابله با قاچاق و توزیع مواد مخدر (همان، 179و 178).
اختلالات سوء مصرف مواد(SUBSTANCE ABUSE DISORDERS)
برخی آمارها نشان می دهند 29 درصد از افرادی که دارای یک نوع بیماری روانی بوده اند از سوء مصرف الکل یا داروهای غیر قانونی دیگر نیز رنج می برده اند. امروزه از دیدگاه علم روان شناسی، اعتیاد یا وابستگی به مواد یک اختلال روانی محسوب می شود. این واژه که در تقسیم بندی های روان پزشکی تحت عنوان «اختلالات سوء مصرف مواد» تعریف شده است، دومین اختلال شایع روانی بوده و افسردگی نیز یکی از اختلالات روان شناختی است که در بین مبتلایان به سوء مصرف مواد رایج است. بر اساس مطالعات، حدود 90 درصد معتادان، یک یا چند اختلال روان پزشکی دیگر نیز دارند که مهم ترین این اختلالات شامل: اختلالات خلقی( افسردگی یا مانیا)، اختلالات اضطرابی و اختلال شخصیت ضد اجتماعی می باشند (کرمی کتکی و جعفری، 1387: 55و 56). در خصوص اختلالات مرتبط با مصرف مواد مخدر مطالعات بسیاری صورت گرفته است. به طور مثال، مطالعات دالی و مارلات (DALLEY & MARLATT-2005) نشان داد که امروزه اختلالات مربوط به مصرف مواد (SUBSTANCE USE DISORDERS) و پی آمدهای ناخوشایند ناشی از آن یکی از مهمترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار می روند(دباغی و همکاران، 1386: 367). رِژی و همکاران(REGIER ET AL- 1990) لوییزون، هوپس، رابرتز، سیلی، اندروز (LEWISOHN, HOPS, ROBERTS, SEELEY & ANDREWS- 1993) کهن و همکاران (COHEN ET AL- 1993) کسلر و همکاران(KESSLER ET AL- 1994) گرین بام، فوستر، جانسون و پتریلا(GREEN BAUM, FOSTER, JOHNSON & PETTRIAL- 1996) و کسلر نلسون، مک گانیگل و اِدلاند(KESSLER, NELSON, MC GONAGLE & EDLUND- 1996) نیز نشان دادند که اختلالات مربوط به مصرف مواد معمولاً با دیگر اختلالات روانی در نوجوانی و بزرگسالی همراه هستند؛ که برخی از این اختلالات عبارت است از:*روان پریشی
رژی و همکاران(1990) در تحقیق همه گیری شناسی خود ثابت کردند که تقریباً نیمی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، دارای ملاک های لازم برای تشخیص اختلال سوء مصرف مواد یا وابستگی به آن در دوران زندگی خود بوده اند.*افسردگی
مطالعات بوکستاین، گلاسنی و کامینر(BUKSTEIN, GLANCY & KAMINER-1992) نشان داد که در میان نوجوانان، رابطه بین افسردگی و اختلال مصرف مواد وجود دارد.*اختلال کمبود توجه همراه با بیش فعالی
شواهدی که ارتباط(ADHD) با سوء مصرف مواد را نشان می دهد از همسانی خاصی برخوردار است. در برخی از مطالعات در مورد بیماران مبتلا به اختلال مصرف مواد، میزان بالای (ADHED) در دوران کودکی گزارش شده است. محققانی چون بایدرمن، وایلنز، میک و فاران (BIDERMAN, WILENS, MICK & FARAONE- 1997) نیز در یک بررسی پی گیرانه از کودکان واجد و فاقد اختلال بیش فعالی با کمبود توجه(ADHED) دریافتند که اختلال سلوک بدون توجه به وضعیت (ADHED) یک پیش بینی مهم برای اختلال مصرف مواد در آینده است.* اختلال فشار روانی پس از آسیب (PTSD)
مطالعات کلارک، لیسنک و هجدوس (CLARK, LESNICK & HEGEDUS- 1997) بیانگر این واقعیت بود که نوجوانانی که تحت مداوای وابستگی به الکل بودند در مقایسه با دیگران به میزان بالاتری در معرض آزارهای جنسی و جسمی قرار گرفته بودند.* اختلالات اضطرابی
سوئندسون و همکاران (SWENDSON ET AL- 1998) دریافتند که شرایط هراس معمولاً پیش از شروع الکلیسم بروز می کند. مِری کانگاس و همکاران(MERIKANGAS ET AL- 1998) و متا و همکاران(MEHTA ET AL- 1998) نیز به این نتیجه رسیدند که شروع اختلالات اضطرابی می تواند به شروع اختلالات وابسته به مواد بیانجامد.*اختلال دو قطبی
وایلنز و همکارانش (1999) نشان دادند که مراجعه کنندگان نوجوان مبتلا به اختلال دو قطبی در مقایسه با سایر بیماران نوجوان تقریباً به میزان 3 برابر بیش تر در معرض خطر ابتلا به اختلال مصرف مواد قرار دارند.*اختلالات شخصیتی
اسکودل، اُلدهام و گالاگر (SKODOL OLDHAM & GALLAGHER-1999) به این نتیجه رسیدند که 50 درصد بیمارانشان مبتلا به اختلال مصرف مواد بوده اند که به طور مشخصی اختلال سوء مصرف مواد در میان کسانی که اختلال شخصیت مرزی داشتند بالاتر بود (گلانتر و هارتل، 1386 :30-39). وجود رابطه بین شخصیت ضد اجتماعی و اختلالات وابسته به الکل نیز فراوان گزارش شده است (کاپلان و سادوک 1، 1379: 606).*اختلال الکسی تیمیا(ALEXITHIMIA)
در حوزه های روان پزشکی و طب روان تنی، درمانگران از سازه ای به نام اختلال الکسی تیمیا که به نحوی باهوش هیجانی در ارتباط است صحبت می کنند. اطلاعات زیادی که از پژوهش های متعدد به دست آمده است نشان می دهد که این اختلال می تواند زندگی عادی افراد را تحت تأثیر قرار دهد و آن را دچار اشکال سازد. بر اساس نتایج پژوهش ها، اعتقاد راسخ بر این است که افرادی که دچار الکسی تیمیا هستند، نمی توانند با دیگران به خوبی ارتباط برقرار کرده و سازگار شوند. آن ها آمادگی مبتلا شدن به انواع اختلالات روانی را دارند و این اختلال می تواند باعث آشفتگی و به هم ریختن فرآیند تنظیم و اداره هیجانات در آنان شود. این اختلال، برای اولین بار در اوایل دهه 1970، توسط روان کاوی به نام پیترسیفنوس (PETER SIFNEOS)ابداع شد. در زبان یونانی A به معنای نبودن "LEXI" به معنای «لغات» و، "THYMOS"، به معنای «هیجان» می باشد که مبتلایان به آن در تشخیص و توصیف احساسات درونی خود دچار مشکل هستند و علائم برخی اختلالات کلاسیک روان تنی را از خود نشان می دهند. او به همین دلیل تعریفی از این بیماری ارائه کرد که دارای 4 بعد اساسی است و عبارتند از:1. اِشکال در تشخیص احساسات، عدم توانایی در جداسازی احساسات و تغییرات بدنی ناشی از تحریکات ذهنی.
2. فقدان توانایی در خیال پردازی و بهره وری از رؤیاها.
3. اشکال در توصیف بیان احساسات خود برای دیگران.
4. وجود یک نوع سبک شناختی سطحی و متمرکز بر جزئیات وقایع بیرونی.
علاوه بر سیفنوس، پژوهش گران دیگری نیز به خصوصیاتی شبیه به خصوصیات یاد شده در کسانی که به سوء مصرف داروها می پردازند و بیمارانی که دچار اختلال پس آسیبی و اختلالات تغذیه ای بودند، اشاره کرده اند. از اواسط دهه 1980، پژوهشهای متعدد، داده هایی در تأیید گزارش هایی که در آن ها ادعا شده بود ارتباط قوی و معناداری بین الکسی تیمیا و برخی از اختلالات مشخص روانی وجود دارد ارائه کرده اند از آن جا که اکثر مطالعات به روش مطالعات مقطعی و پس از ابتلا به بیماری در آزمودنی ها صورت گرفته اند، بنابراین نمی توان مشخص کرد که اختلال الکسی تیمیا علت بیماری های روانی می باشد و یا پی آمد و نتیجه آن ها. مطالعاتی که در کشورهای گوناگون از جمله: کانادا، لهستان و آمریکا صورت گرفته است نشان می دهد که حدود نیمی از معتادان به مواد مخدر و الکل، دچار اختلال الکسی تیمیای شدید می باشند. در مطالعه ای که اخیراً در آمریکا انجام شده، دیده شده است که این یافته ها در مورد زنان نیز صادق است؛ اما شدت اختلال در زنان حدود 36 درصد کم تر از مردان می باشد. هم چنین در مطالعه ای که بر روی نمونه بزرگی از جمعیت عادی در فنلاند صورت پذیرفت، مشاهده شد افرادی که به صورت تفریحی مشروبات الکلی مصرف می کنند و آن هایی که به الکل اعتیاد دارند، هر دو گروه دچار اختلال الکسی تیمیا می باشند. اکثر مبتلایان به الکسی تیمیا نمره های بالایی در آزمون های اضطراب، افسردگی و روان نژندی کسب می کنند. پژوهش گران نشان داده اند کسانی که دچار این نوع اختلال اضطرابی هستند نمی توانند از هیجانات خود برای کنترل یا رفع آن ها کمک بگیرد و معمولاً از اختلالات اضطرابی به عنوان مکانیسم های دفاعی به منظور تعدیل و غنی سازی هیجانات خود استفاده می کنند. از طرف دیگر چون آن ها نمی توانند این مکانیسم ها را تغییر دهند و یا جا به جا سازند، آمادگی زیادی دارند تا از طریق اختلالاتی که ویژگی آن ها دردناک بودن است، مورد حمله واقع شوند و علائم اختلال فشار روانی پس از ضربه (PTSD) را از خود نشان دهند(مختاری پور و همکاران، 1385: 75-84).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.