دروغ به عنوان انحرافی اجتماعی

دروغ، سخن برخلاف حقیقت است و دروغ گو کسی است که برخلاف حقیقت، ‌خبری می دهد. در زبان عربی، ‌دروغ را «کذب» می گویند و دروغ گو را «کذاب» خطاب می کنند (صدر، ‌1381: 28و 29). ابوالبقاء در خصوص دروغ
سه‌شنبه، 15 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دروغ به عنوان انحرافی اجتماعی
 دروغ به عنوان انحرافی اجتماعی

نویسنده: محمد کاوه




 

دروغ، سخن برخلاف حقیقت است و دروغ گو کسی است که برخلاف حقیقت، ‌خبری می دهد. در زبان عربی، ‌دروغ را «کذب» می گویند و دروغ گو را «کذاب» خطاب می کنند (صدر، ‌1381: 28و 29). ابوالبقاء در خصوص دروغ می گوید: «دروغ، گزارش دادن از چیزی است برخلاف واقعیتش، ‌با علم به آن» علامه مجلسی نیز آورده است: «صدق، ‌مطابقت با اعتقاد است و کذب، برخلاف آن است» (اسلامی، ‌1382: 55). سیسلا باک(SISSELA BOK- 1978) هم که از نام آوران عرصه تحقیق درباره مسئله دروغ است، ‌دروغ را این گونه تعریف کرده است: «پیامی که عمداً‌ به قصد گمراه کردن در قالب گفتار بیان می شود» در فرهنگ نامه «اخلاق کلام و جامعه» نیز در تعریف دروغ چنین آمده است: «دروغ عبارت از گفته فریب کارانه عمدی است»(همان، ‌89و 90). روان شناسان تربیتی هنگامی که درباره دروغ گویی کودکان صحبت می کنند، اغلب تا سن 4 یا 5 سالگی و گاهی بالاتر از آن را طبیعی و لازمه رشد کودک به شمار می آورند، ‌چرا که کودک در این سن به دلیل تخیل قوی خود و نشناختن مرز دقیق میان واقعیت و خیال، گاهی دروغ می گوید، اما از این سن که بگذرد، ‌دروغ گویی در کودک را یک بیماری به شمار می آورند و معتقدند که باید برای درمان آن اقدام کرد. اما تنها چیزی که باعث می شود دروغ در کودک خطرناک تلقی شود آن است که کودک به تدریج یاد می گیرد تا از دروغ برای فریب دیگران استفاده کند(اسلامی، 1382: 90). به طور کلی، کودکانی که به طور مرتب دروغ می گویند دارای ویژگی های مشترکی هستند که عبارتند از: حقایق را کتمان می کنند، احساس حقارت می کنند، ‌اعتماد به نفسی پایین دارند، ‌دچار ضعف شخصیت هستند، همواره تمایل به جلب توجه دیگران دارند، به والدین و اطرافیان خود بی اعتماد هستند و پرحرف می باشند(امامی راسخ، 1381). دروغ حتی اگر به ظاهر بی ضرر و مصلحت آمیز نیز باشد ممکن است انسان ها را در یک سراشیبی بی ثبات قرار دهد. به این شکل که بعد از اولین دروغ، دروغ های دیگر به آسانی گفته می شوند، موانع روانی ایجاد می شود و توانایی تشخیص ممکن است از بین برود و دروغ گو دیگر نمی تواند درک کند که ممکن است دروغ او فاش شود(فیتز جرالد، 1381). کانت در نوشته های خود به شدت هر نوع دروغ را محکوم می کند و هیچ نوع آن را اخلاقی نمی داند. او تا آن جا پیش می رود که مدعی می شود حتی به آدم کشی که به ناحق در پی کشتن فرد بی گناهی است، ‌نباید دروغ گفت (اسلامی، 1382: 172). وی حتی در نقد دروغ های مجاز چنین استدلال می کند که اگر چنین دروغ هایی به صورت عمومی درآید، ‌آن گاه خود ویران گر خواهد بود و دیگر کارکرد خود را از دست خواهد داد. طبق این تحلیل، اگر فردی برای اصلاح میان دو نفر دروغ بگوید، ‌در همان حال پذیرفته است که دیگران نیز می تواند چنین کنند و به این ترتیب قاعده عامی به دست خواهد آمد که دروغ گفتن را در موارد اصلاح میان مردم مجاز می شمارد. این قاعده موجب بی اعتمادی مردم نسبت به یکدیگر می شود و هر گاه دو نفر با یکدیگر قهر باشند و شخص سومی یک خبر حتی خبر راست از یکی از آن دو نفر به دیگری برساند، ‌آنان باور نخواهند کرد و آن را دروغ خواهند پنداشت. در نتیجه، این اصل موجب بی اعتمادی عمیق مردم نسبت به یکدیگر می شود و کارکرد خود را در دراز مدت از دست خواهد داد. به همین دلیل کانت با این جمله که: «باید راست گفت حتی اگر این راست گویی نتایج خوشایندی برای ما و یا دیگران در برداشته باشد و از دروغ حتی نوعی خیرخواهانه آن باید پرهیز کرد: هر چند به ظاهر نتایج خوشایندی داشته باشد» مصرانه اعتقاد دارد که هرگز نباید دروغ گفت و این قاعده هیچ استثنایی ندارد(همان، 467و 238).
اما متأسفانه اگر چه این نوشته بر دیوار کاخ آپادانا به فرمان داریوش کنده شده است که : «خدا این کشور را از دشمن، ‌خشک سالی و از دروغ حفظ نماید»(صدر 1381: 69) و باز هم اگر چه هرودت مورخ یونانی درباره دروغ و دروغ گویی ایرانیان می گوید«دروغ چیزی است که برای پارسی، انجام دادنش ممنوع و گفتنش جایز نیست. پارسی، دروغ گویی را ننگین ترین عیب می داند و شرم آورترین...» با این حال الکسی سولینکوف شاهزاده روسی که حدود 120 سال قبل به ایران مسافرتی داشته است در سیاحت نامه خود می نویسد: «درستی، صفتی است که در ایران وجود ندارد. دروغ به طوری در عادت و رسوم طبقه نوکر، کاسب و دکان داران ایرانی ریشه دوانیده است که اگر احیاناً یک نفر از آن ها رفتاری به درستی انجام دهد رسماً درخواست جایزه و پاداش می کند»(نراقی، 1383: 125-127).

انواع دروغ گویی

دروغ گویی معمولاً ‌از دوران کودکی آغاز می شود و دارای انواع مختلفی است. از جمله:

* دروغ اکتشافی

ممکن است کودکان گاهی دروغ های اکتشافی بگویند به خاطر این که ببینند تا کجا می توانند قِسر در روند و تجربه کنند. آن ها می خواهند بدانند که اگر قوانین را بشکنند چه اتفاقی می افتد. در حقیقت با این کار یک گام به سمت استقلال بر می دارند.

* دروغ شاخ دار

این نوع دروغ شامل خودستایی افراطی یا اغراق آمیز درباره یکی از اعضای خانواده یا یک تجربه می باشد.

* دروغ واقعی

دروغی است که از ترس تنبیه شدن و رهایی از مجازات گفته می شود. این نوع دروغ، خطرناک ترین و بدترین نوع دروغ است که باید جلوی آن را گرفت در غیر این صورت تبدیل به یک عادت زشت و ناپسند خواهد شد(امامی راسخ، 1381).
به گفته روان شناسان، دروغ گویی می تواند به شکل های گوناگون دیگری نیز بیان شود. مانند: اضافه کردن های غیر واقعی به یک مطلب یا موضوع اغراق آمیز جلوه دادن آن. گاهی نیز سکوت کردن می تواند نوعی دروغ باشد. در این زمینه رابرت لویی استیونسون می گوید: «ظالمانه ترین دروغ ها در خاموشی اظهار می شود». هم چنین بیان بخشی از واقعیت و نگفتن بخشی دیگر (اسلامی، 1382: 244)، تقلب و کلاه برداری، کم فروشی، غش در معامله، تظاهر به زیاد کار کردن، تبلیغات دروغین، گواهی و دروغ های نوشتاری مثل گزارش یا خبر، از جمله انواع دروغ هستند (نحوی، 1388: 35-37).

نظر اسلام نسبت به دروغ گویی

اساس دین اسلام بر صداقت است. از این رو، ‌این دین هر گناهی را تحمل می کند جز دروغ گویی؛ چرا که به فرموده امام محمد باقر(ع)، «دروغ باعث تباهی ایمان می شود» (اسلامی، 1382: 431). امیرالمومنین نیز می فرمایند: «راست بگویید؛ زیرا خدا با راست گویان است. از دروغ دوری کنید؛ چون دور کننده ایمان است. راستگو تا سر منزل نجات و سروری فاصله ای ندارد و دروغ گو لب پرتگاه خواری و نابودی است»(صدر، ‌1381: 197). ایشان در جایی دیگر فرموده اند: «بزرگ ترین گناهان نزد خداوند، زبان بسیار دروغ گو می باشد». هم چنین رسول خدا (ص)در خصوص دروغ فرموده است: «از دروغ دوری کنید، ‌اگر چه نجات خود را در آن بپندارید، زیرا هلاک شما در دروغ است» (همان، 42و 27). بنابراین از نگاه دین اسلام، دروغ از همه گناهان بدتر است، لذا شخص مؤمن ممکن است هر گناهی مرتکب شود و هر رذیلتی در او ریشه دار شود، ‌اما دروغ از او سر نمی زند از این رو، رسول خدا (ص) فرمودند: هر خصلتی در مؤمن ریشه دار می شود جز دروغ، و هنگامی که از آن حضرت پرسیدند آیا ممکن است مؤمن زنا کند؟ فرمودند: آری. باز سؤال کردند که آیا ممکن است مؤمن دست به سرقت بزند؟و آن حضرت جواب دادند؟ بله. اما هنگامی که از او پرسیدند آیا مؤمن دروغ می گوید؟ آن حضرت فرمودند: نه کسانی دروغ می گویند که به خدا ایمان ندارند. به این ترتیب دروغ گویی در نظام اخلاقی اسلام، ‌پلیدترین خصلت و پست ترین صفت به شمار می رود و مؤمنان ممکن است که آلوده به صفات زشتی هم چون: دزدی و زنا شوند، اما هرگز آلوده به دروغ نمی شوند(اسلامی، ‌1382، 44و 45).

عوامل مؤثر بر دورغ گویی در کودکان

ژان پیاژه می گوید: «وقتی کودک خردسال، ‌اسباب و اثاثیه شکستنی را در دسترس خود می یابد، آن ها را می شکند و یا به هم می زند. در این موقع، مادر مجبور است تمام شکستنی ها را از دسترسی او بردارد تا شکسته نشوند. دروغ نیز همین طور است. اگر اسباب و ابزار آن از دسترس کودک برداشته شود، ‌نیازی به دروغ گفتن پیدا نمی کند». بنابراین عوامل دروغ گویی باید حذف شوند. موارد زیر از اصلی ترین عوامل دروغ گویی کودکان شناخته شده است:

* ترس از تنبیه شدن

روابط بین کودکان و والدین و سایر اعضای خانواده را می توان به عنوان نظام یا شبکه ای از بخش های مختلف دانست که در کنش متقابل با یکدیگر هستند و رفتارهای هر یک در عین تأثیر گذاری بر دیگری، نحوه و چگونگی واکنش های رفتاری آن ها را نیز تعیین می کند. تحقیقات نشان داده است که اغلب والدین از این که فرزندشان چگونه باید باشد، چه آگاهی هایی باید داشته باشد، کدام ارزش های اخلاقی و معیارهای رفتاری را باید در فرایند رشد بیاموزد و حتی در تعیین دورنمای زندگی فردی و شغلی آینده کودک، تصور آرمانی دارند و در این تصویر ایده آل گرایانه، آرمان های دست نیافتنی و بر باد رفته خود را آشکارا یا به طور پنهانی دخالت می دهند. والدین برای سوق دادن فرزندان به سوی این اهداف بعضاً دست نیافتنی، ‌راهبردهای بسیاری را می آزمایند؛ که فراوان ترین آنها را می توان استفاده از تنبیه دانست. سرزنش های مکرر و مداوم به دنبال شکست های جزئی، تحقیرها و مقایسه های بین فردی نامعقول و حتی تنبیه بدنی راهبرهای انتخابی والدین برای رسیدن به این مقصود است که خواه ناخواه کودک در زیر فشار رفتارهای جبری والدین و برای رهایی از عواقب آزار دهنده آن به سمت دروغ گویی و کتمان واقعیت سوق داده می شود. این کتمان واقعیت خود به سبب این که از سرزنش ها و تنبیهات والدین جلوگیری به عمل می آورد به عنوان تقویت کننده قوی برای تداوم رفتار به شمار رفته و به مرور زمان در اثر تکرار بر دفعات و استحکام رفتار دروغ پردازی او افزوده گشته و کودک با رغبت و بدون هیچ گونه احساس گناه نسبت به انجام آن مبادرت می ورزد.

* حسادت نسبت به دیگران

حسادت، یکی دیگر از عوامل دخیل در بروز دروغ گویی است، که شکل گیری آن را باید در دوران کودکی جست و جو کرد. محبت و نوازش های مداوم نوزاد تازه متولد شده در برابر دیدگان کودک که با کم توجهی و غفلت والدین از کودک همراه است حس طبیعی حسادت را در کودک متبلور ساخته و این باور در ذهن او شکل می گیرد که دیگر مادرش او را دوست ندارد و بیشتر توجهش به نوزاد است.به این ترتیب کودک برای جلب توجه دوباره مادر دست به دروغ گویی می زند و با رؤیاپردازی و خیال بافی های متنوع، محبت از دست رفته را به خویش باز می گرداند و همین محبت و توجه مادر به دروغ های کودک باعث تقویت رفتار دروغ گویی می شود.

* تقلید از دروغ گویی دیگران

دروغ گویی بیش تر جنبه آموختنی (اکتسابی)دارد. زیرا انسان ها فطرتاً و ذاتاً دورغ گو نیستند، بلکه دروغ گویی را از محیط زندگی خود مانند: خانواده، مدرسه و به طور کلی از اجتماع می آموزند و در اصل، پایه و اساس دروغ گویی در کودکان و نوجوانان از خانواده شروع می شود (اکبری، 1385: 95-97).

* فرار از مشکلات

برخی از کودکان و نوجوانان دروغ گویی ناراحتشان نمی کند. آن ها برای سرپوش گذاشتن بر مشکلاتشان اقدام به دروغگویی می کنند. مثلاً نوجوانی که مشروب می خورد یا مواد مخدر مصرف می کند برای پنهان کردن حقیقت این که کجا بوده؟ با چه کسی بوده؟ و چه کاری انجام داده است؟بارها دروغ می گوید (اسلامبولچی مقدم، 1385).

* خجالتی بودن

برخی افراد به دلیل خجالتی بودن و عدم توانایی در بیان نظر واقعی خود و یا به دلیل عدم توانایی در رد یا مخالفت با ایده و اندیشه دیگران و یا وجود برخی تعارف ها و بهانه های غیر معقول، به دروغ گویی روی می آورند(نحوی، 1388: 35).

* پر کردن خلاء های زندگی

دانا احتیاج به دورغ گفتن ندارد، چون دارای دانش است. شایستگان احتیاجی به دورغ گفتن ندارند، چون شایستگی دارند. دارندگان فضیلت و دارندگان قدرت و ثروت احتیاجی به دورغ گفتن ندارند، چون فضیلت، قدرت و ثروت دارند. اما دروغ گو چون فاقد دانش، شایستگی، فضیلت، ‌قدرت و ثروت است، ‌می خواهد این خلاء ها را به وسیله دروغ پر کند(صدر، 1381: 42و 55). در حالی که کسی که دارای عزت نفس است و برای خود ارزشی قائل است دلیلی برای دروغ گفتن ندارد. آن فردی که هراسی ندارد، نظر خود را می گوید و آن که بی نیاز است از فریب دادن دیگران خودداری می کند(اسلامی، 1382: 45).

* بی ایمانی

کسانی دروغ می گویند که به آیات خدا ایمان ندارند؛ زیرا میان دروغ و ایمان به آیات خدا، تضاد وجود دارد.همان گونه که گفته شد، ‌دروغ گو ایمان ندارد و دروغ از بی ایمانی سرچشمه می گیرد(صدر، 1381: 63)

آثار و پیامدها

این بیماری روانی عاطفی همانند سایر بیماری ها ضرر و زیان هایی دارد و در صورتی که فرد دروغ گو، به درمان این بیماری نپردازد، باید منتظر عوارض های ناشی از آن باشد. در واقع، ‌دروغ گویی هم عامل اصلی فسادها و هم کلید وارد شدن به فسادهاست. به طور مثال، دروغ گو خود و دیگران را به دردسر می اندازد و ایجاد مشکل می کند؛ لذا از شر آن نه خودش در امان است نه دیگران. چون افراد دروغ گو سعی می کنند خود را غیر از آن چه که هستند نشان دهند، تکرار دروغ گویی، شخصیت کاذبی را برای آن ها به وجود می آورد. همین شخصیت کاذب فرد را در خودشناسی دچار مشکل می کند و نمی گذارد آن طور که واقعاً هست خودش را بشناسد و نقاط قوت و ضعف خود را ارزیابی کند. از طرفی، چون افرادی که دروغ دیگران را می پذیرند به گمراهی کشیده می شوند، ‌لذا نوعی اختلال در گرایشات فکری و اعتقادی آن ها به وجود می آید که باعث تباهی و سستی عقاید می شود که بی شباهت به مکر و فریب نیست. در این باره امام محمد باقر(ع) می فرماید: «دروغ خانه ایمان را ویران می سازد»(اکبری، 1385: 102و 103).
یکی دیگر از زیان های اجتماعی دروغ گویی، رسوایی است. دروغ پنهان نخواهد ماند و بالاخره روزی برملا خواهد شد و دروغ گو هر چه قدر هم که زیرک باشد، ‌سرانجام دروغش کشف خواهد شد. زیان دیگر دروغ گویی، بی آبرویی است. وقتی دروغ های متعددی از دروغ گو کشف شود، ‌رسوایی او تکرار می شود و بی آبرویی نصیبش می شود. بی ارزش شدن سخنان دورغ گو نزد مردم نیز یکی دیگر از زیان های دروغ گویی است. دروغ گو اگر بالاترین ارزش ها را برای سخنش به دست آورده باشد، ‌همین که به دروغ گویی بپردازد و مردم او را دروغ گو بدانند، ‌ارزش سخنش از بین می رود. اعتماد مردم بهترین راه موفقیت است و بیشتر موانعی که در راه وصول به هدف ها پیدا می شود به دلیل جلب اعتماد مردم برطرف می شود. اما دروغ گو خود را از این نعمت محروم می کند و در نتیجه کسی که مورد بی اعتمادی قرار می گیرد باید از جامعه کناره گیری کند. ذلت و خواری نیز از عوارض دیگر دروغ گویی است. دروغ گو همین که به دروغ گویی مشهور شد، ‌خواه در حضور و خواه در غیاب مورد استهزای مردم قرار می گیرد(صدر، ‌1381: 198-208). هم چنین وقتی صداقت و راست گویی آسیب ببیند، کل جامعه صدمه دیده و وقتی راست گویی از بین برود، جامعه نابود شده و از هم می پاشد(فیتز جرالد، ‌1381). از منظری دیگر، ‌روان نیز از شر دروغ در امان نیست. از جمله زیان های روانی که دروغ گویی به بار می آورد، ناراحتی های درونی است. فراموشی یکی از بیماری های روانی است که دروغ گو به آن دچار می شود. در مثل است که «دروغ گو کم حافظه» می باشد. هم چنین دروغ گو چون خودش دروغ می گوید این طور تصور می کند که دیگران نیز دروغ می گویند و در نهایت نیز دروغ گو مجبور است برای حفظ دروغی که گفته، ‌باز هم دروغ بگوید( صدر، 1381: 221-222).

مهم ترین اقدامات و راه کارهای پیشگیرانه و درمانی

برای از بین بردن عادت ناپسند دروغ گویی و یا کاهش آن، ‌والدین وظایفی دارند که مهم ترین آن ها به شرح زیر می باشد:
*نخستین گام برای مقابله با دروغ گویی، شناختن ریشه های دورغ گویی است.والدین باید سعی کنند درک کنند که به چه دلیل کودکانشان دروغ می گویند.سپس بر اساس حسن تفاهم و توجه کامل به هدف دروغ گویی با او برخورد کنند.
* اگر دروغ کودک از نوع تخیلی است، باید توجه داشته باشند که با شنیدن حرف های عجیب وغریب او فوراً با او مانند یک دروغ گو رفتار نکنند و حرفهایش را تکذیب نکنند، بلکه کم کم به او بفهمانند که چه چیزهایی واقعی و چه چیزهایی غیر واقعی است.
*والدین باید با آرامش نسبت به دروغ گویی فرزندشان برخورد کنند و او را نترسانند یا مجبور به اعتراف نکنند، چون باعث می شود که اگر فرزند فکر کند گناه کار قلمداد می شود دروغ بگوید.
*برای انجام دادن کاری که از فرزند خود می خواهند به جای توسل به خشونت، میل انجام آن کار را در درون او بر انگیزند.
*وقتی کودک عمداً دروغ می گوید باید هم برای دروغ گفتن و هم برای کار بدی که انجام داده است تنبیه شود، البته نباید تنبیه آن قدر سنگین باشد که او را مجبور کند برای دفاع از خود متوسل به دروغ شود.
*هرگز فرزندان خود را با دادن وعده های دروغ گول نزنند و سعی کنند با او رو راست باشند.
*اگر کودک راست می گوید او را تشویق کرده و به او پاداش دهند.
* دوستان کودک خود را کنترل کنند(امامی راسخ، 1381).
*والدین اگر به دنبال زندگی اخلاقی در فرزندان هستند و راست گویی را ارزش و دروغ گویی را ضد ارزش می دانند، ‌باید متوجه باشند که دروغ های هر چند مصلحت آمیز، آنان را دروغ گو بار می آورد. اما اگر خواهان صداقت آن ها هستند و در این باره احساس مسئولیت می کنند، هرگز نباید به فرزندان دروغ گفته و آنان را فریب دهند( اسلامی، 1382: 296).
*اگر کودک یا نوجوان پیوسته و به طور جدی دروغ می گوید، آن گاه مداخله تخصصی ضرورت پیدا می کند. روان شناس، مشاور یا روان پزشک می تواند با ارزیابی جامع و دقیق به کودک و والدین کمک کند تا شناخت صحیح تری از دورغ گویی به دست آورده و رفتارهای آتی خود را اصلاح کنند (اسلامبولچی مقدم، 1385).
* علت یا علل دروغ گویی را باید کشف کنند و سپس در جهت رفع آن عامل اقدام کنند.
*باید به کودک اجازه بیان احساسات و آزادی بیان برای بروز دادن احساسات مثبت و منفی داده شود.
*نیازهای اساسی و صحیح کودکان را به نحو مطلوب ارضا کنند.
* آرامش و امنیت را در محیط زندگی کودک باید فراهم کنند.
*از کودک برای تعریف جزء به جزء ماجراهای اتفاق افتاده توضیح نخواهند.
*از مچ گیری و بازجویی کودکشان پرهیز کنند.
* از انجام اموری که به اعتماد به نفس و شخصیت کودک لطمه وارد می سازد خودداری کنند(اکبری، 1385: 104و 105).
*به خاطر جلوگیری از دردسر و یا به هر دلیل دیگری هرگز دروغ نگویند.
*زمانی که فرزندشان مرتکب خطایی می شود، ‌با عصبانیت او را بازخواست نکنند و بعد از این که کودک اشتباهش را پذیرفت، ‌او را به سختی تنبیه نکنند؛ زیرا اگر مجدداً با این مورد رو به رو شوند کودک برای جلوگیری از تنبیه دورغ می گوید.
* به کودکان بیاموزند که دروغ گویی به دوستی ها لطمه می زند و باعث از دست دادن دوستان و کم شدن احترام دیگران نسبت به آن ها می شود و اگر دیگران او را به عنوان دروغ گو به حساب بیاورند زمان زیادی طول خواهد کشید تا دوباره به او احترام بگذارند و اعتماد کنند.
* هرگز کودک را با نام «دروغ گو» خطاب نکنند چون باعث می شود که جزئی از شخصیت او شود.
* مراقبت هایشان را افزایش دهند که گاهی به درستی و نادرستی گفته های فرزندانشان نظارت داشته باشند و باید کودکان بدانند که والدین به هیچ وجه دروغ گویی را تحمل نمی کنند و آن را آسان نمی گیرند.
*زمانی که تردید دارند کودک الکل یا مواد مخدر مصرف می کند یا نه، سکوت احتمال دورغ گویی را کم می کند.
*از فشارهای بی مورد به فرزندانشان خودداری کنند (خانزادی، ‌1381).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط