چاق باشید و کوتاه عمر کنید

موش نازنینی که NR40-243 نام‌گذاری شده بود تفاوت ویژه‌ای با موش‌های معمولی هم‌نژاد خود که در قفس‌های چوبی به سر می‌بردند نشان داد. در حالی که دیگر موش‌ها هر قدر میل داشتند غذا می‌خوردند و به پایان عمر که برای
پنجشنبه، 17 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چاق باشید و کوتاه عمر کنید
چاق باشید و کوتاه عمر کنید

 

تألیف و ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون



 
موش نازنینی که NR40-243 نام‌گذاری شده بود تفاوت ویژه‌ای با موش‌های معمولی هم‌نژاد خود که در قفس‌های چوبی به سر می‌بردند نشان داد. در حالی که دیگر موش‌ها هر قدر میل داشتند غذا می‌خوردند و به پایان عمر که برای موش‌ها دست‌کم سی ماه است می‌رسیدند این موش در زمره‌ی موش‌هایی بود که شصت درصد کم‌تر خوراک مخصوص موش‌های آزمایش‌گاه به آن‌ها داده می‌شد. کاستی غذا، عمر او را به 6ر54 ماه رساند. احتمالاً این موش، پیرترین موشی است که تاکنون شناخته شده است. در حالی که فایده‌ی کم‌غذایی در دراز کردن عمر، تنها در حیوانات خُرد مانند تک یاخته‌ها، نوعی ماهی ریز، عنکبوت‌ها، کیک آب، و موش‌های بندری نشان داده شده است، اطلاعات راجع به محدودیت خوراک و زندگی دراز، به اندازه‌ی کافی قانع کننده هستند که شخص را وادار کنند که هنگام خوردن انواع بستنی مرکب از مواد گوناگون، فکر خود را به کار اندازد. در هر گونه حیوانی که تاکنون مورد بررسی قرار گرفته است لاغری به معنای زندگی درازتر است. اما با نشان دادن زندگی درازتر در بسیاری از حیوانات که وزنشان کم‌تر از چیزی است که طبیعت مقرر داشته است کار پژوهندگان به پایان نرسیده است. اینک باید به پرسش بزرگی پاسخ دهند: آیا این موضوع، در نخستینان (پستان‌داران عالی) نیز صدق می‌کند؟ مؤسسه‌ی ملی مطالعات سالمندی (امریکا) اکنون کوشش می‌کند به این موضوع پی ببرد. گروهی از دانشمندان چندین سال قبل به آزمایشی دست زدند که ببینند آیا میمون‌های لاغر بیش از آن‌ها که وزن طبیعی دارند عمر خواهند کرد؟ ده‌ها قفس در پولس ویل مریلند، جای‌گاه انواع میمون‌ها در سنین مختلف بود که در نخستین آزمون محدودیت خوراک در پستان‌داران عالی مورد مطالعه قرار می‌گرفتند.
دانشمندان هر روز دو بار، نود میمون را از محوطه‌ی عمومی که بیش‌تر اوقات در آن بازی می‌کردند جمع می‌کردند و در قفس‌های انفرادی می‌گذاشتند تا چاشت خود را بخورند. بیش‌تر آن‌ها ظرف چند ساعت به تدریج غذای مخصوص خود را می‌خوردند، اما جیره‌ی غذایی تعدادی از آن‌ها در حدود سی درصد کم‌تر از اقران خود بود. سرپرست این پژوهش، جورج راث، تأکید می‌کرد: «ما به میمون‌ها گرسنگی نمی‌دهیم، فقط خوراک آن‌ها را محدود می‌کنیم.» بررسی راث، نخستین پژوهش از این نوع بود زیرا چه‌بسا دیگر دانشمندان از آن ابا داشته باشند چون میمون تا چهل سال عمر می‌کند و رسمِ معمول در محافل علمی دایر بر ارتقا نیافتن در صورت نداشتن انتشارات مرتب، مانع می‌شود که کسی دست به پژوهشی بزند که پنجاه سال طول می‌کشد. ولی اگر همه چیز خوب پیش برود لزومی ندارد که راث و هم‌کارانش گردآوری نتایج آزمایش را به فرزندان خود واگذار کنند، زیرا آن‌ها نمی‌خواستند میزان طول عمر را اندازه گیری کنند بلکه قصد این بود که به ارزیابی دوازده تغییری بپردازند که به طور طبیعی با گذشت زمان در بدن میمون روی می‌دهد. برخی از این دگرگونی‌ها از این قرارند: میزان هورمون تیروئید و تستوسترون کاهش می‌یابد، دستگاه ایمنی ضعیف‌تر می‌شود، استخوان‌ها شکننده می‌شوند، ناخن‌ها کندتر رشد می‌کنند، و حرارت بدن کمی سقوط می‌کند. راث انتظار داشت در عرض سه تا پنج سال شاهد این تغییرات باشد.
رابطه‌ی خوراک و طول عمر تازگی ندارد. در سال 1935 میلادی کلاید مک‌کی از دانشگاه کورنل در ایثاکا (ایالت نیویورک) مطلبی منتشر کرد دایر بر این که موش‌های سفید که معمولاً در حدود دو سال عمر می‌کنند درصورت کم‌تر خوردن تقریباً چهار سال زنده می‌مانند. در طی بیش از هفتاد سالی که از انتشار این مقاله می‌گذرد دانشمندان از امکانات جالبی برای افزودن بر عمر متوسط حیوانات بهره گرفته‌اند مانند برداشتن عضو، حرکات بدنی شدید، و دگرگون کردن میزان هورمون‌ها. ولی تاکنون هیچ تمهیدی در بدن پستان‌داران مثل کم خوردن بر طول عمر نیافزوده است.
چاق باشید و کوتاه عمر کنید

از نظر پژوهندگان، محدودیت غذایی، تنها کاستن از مقدار خوراک موش نیست، بلکه مفهوم آن کاستن مقدار زیادی کالری است بدون این که به اصول تغذیه لطمه بخورد. در بررسی‌هایی که بر جوندگان صورت گرفته است، غذای اصلی موش که به طور عمده پروتئین خام و نشاسته است گاهی شصت تا هفتاد درصد کاهش یافته است و در عوض مقدار ویتامین‌ها و مواد معدنی به دو برابر افزایش یافته است. کم غذایی مترادف با سوء تغذیه نیست. طبق نظر ریچارد ویندروچ از مؤسسه‌ی ملی مطالعات سالمندی «موش‌ها باید با روشی سالم کم غذا بخورند». دانشمندانی که نشان داده‌اند که محدودیت غذایی قطعاً باعث لاغری و درازی عمر موش می‌شود اینک کوشش خود را به مسأله‌ی دیگری معطوف داشته‌اند: چه رابطه‌ای بین کالری و طول عمر هست؟ ویندروچ گفت: «پاسخ کوتاه به این پرسش نمی‌دانم است.» برای توضیح این پدیده، مجهول بزرگ دیگری در پیشِ رو داریم: مکانیسم پیری. یکی از فرضیه‌های ارتباط خوراک و درازی عمر حاکی است که کم غذایی میزان سوخت و ساز (متابولیسم) موش را می‌کاهد یا چگونگی مصرف انرژی را تغییر می‌دهد و درنتیجه، فرسایش بدن کاهش می‌یابد. فرضیه‌ی دیگری حاکی است که غذای کم کالری پیر شدن دستگاه ایمنی را عقب می‌اندازد و بدن را از بیماری‌های مربوط به پیری در امان می‌دارد. دانشمندان دیگری در پی آنند که معلوم کنند که وقتی بدن با دریافت کالری بسیار محدود رشد می‌کند و به زندگی ادامه می‌دهد بر سرِ دستگاه عصبی-ترشح داخلی چه می‌آید. چگونگی تأثیر کالری‌ها بر فرایند پیری یاخته‌ای مانند ترمیم DNA آسیب دیده به منظور ادامه‌ی ساختن پروتئین ممکن است عامل دیگری برای طول عمر باشد.
ویندروچ بیان داشت: «مشکل ما این است که خود نمی‌دانیم در پی توضیح چه چیزی هستیم.» چون بیش از یک فرایند باعث پیر شدن بدن می‌شود مکانیسم‌های ذکر شده لزوماً یک دیگر را نفی نمی‌کنند. طبق نظر ادوارد مازورو، فیزیولوژیست سابق دانشگاه تگزاس در سان آنتونیو، نتایج بررسی‌هایی که درباره‌ی همه‌ی این فرضیه‌ها صورت گرفته است درواقع مایه‌ی شرمساری اغنیاست، زیرا به نظر می‌رسد که همه‌ی مکانیسم‌هایی که مطالعه شده‌اند بیش و کم در افزایش طول عمر کم خوراک‌ها دخالت داشته باشند. این که مکانیسم‌های سوخت و سازی بتواند سال‌های زندگی را افزایش دهد نکته‌ای است که پاره‌ای از دانشمندان با آن توافق ندارند. خود مازورو عقیده داشت که اگر میزان سوخت و ساز موش‌های کم‌خوراک بر حسب جثه‌ی آنان در نظر گرفته شود «نه تنها میزان سوخت و سوزِ این‌ها کم‌تر از حیوانات شاهد نیست بلکه حتی بیش‌تر است».
علت دیدِ انتقاد آمیز مازورو ناشی از تفاوت در نحوه‌ی نگرش‌های گوناگون بر داده‌های یک‌سان است. به عقیده‌ی او میزان سوخت و ساز را می‌توان هم به صورت مصرف اکسیژن در ازای هر گرم وزن بدن بیان کرد، هم به صورت مصرف اکسیژن در ازای تمام بدن. پس از محدودیت خوراک، جوندگان لاغرتر و کوچک‌تر می‌شوند و بدنشان کم‌چربی می‌شود و در نتیجه به طور کلی کم‌تر اکسیژن مصرف می‌کنند. اما اگر میزان سوخت و ساز حیوانات را گِرم به گِرم مقایسه کنیم (که معیار عادی میزان سوخت و ساز است) موش‌های کم خوراک، تفاوت کمی با شاهدها نشان می‌دهند. جوزف مایتس از دانشگاه ایالتی میشیگان با نظر مازورو مخالف بود و بیان می‌داشت که میزان سوخت و ساز معمولی را نمی‌توان به موش‌های کم‌خوراک اطلاق کرد زیرا این‌ها حیوانات نرمالی نیستند. او می‌گفت: «من حیوانی را که به طور عادی سی‌صد گرم وزن دارد و اکنون با محدودیت غذا به دویست گرم رسیده است معمولی به حساب نمی‌آورم. این نکته قابل بحث است.» مایتس، موش‌های خود را که به آن‌ها پنجاه درصد خوراک داده می‌شد از لحاظ آن‌چه در دستگاه عصبی-ترشح داخلی آن‌ها رخ می‌داد بررسی می‌کرد. یکی از آثار مشهود، کم شدنِ هورمون اعضای ترشح داخلی بود. گرچه آزمایش‌های او هنوز کامل نشده بود اما پی برده بود که اگر به موش‌های کم خوراک برای جبران کمبود، هورمون تیروئید داده شود اثر کم‌غذایی در دراز کردن عمر به صفر می‌رسد.
مازورو عقیده داشت که یکی از راه‌هایی که محدودیت خوراکی باعث کندی پیر شدن می‌شود، آثار رابطه‌ی انسولین و گلوکز بدن است. او به بررسی فرضیه‌ی پیر شدن دایر بر چسبیدن گلوکز به پاره‌ای از پروتئین‌ها و تغییر دادن ترکیب آن‌ها پرداخت. محدودیت کالری ممکن است به طور غیر مستقیم، این اثر را عقب اندازد، زیرا میزان گلوکز خون را کاهش می‌دهد. او بیان داشت: «اطلاعات ما آشکارا قدیمی است».
ویندروچ مدت‌ها عقیده داشته است که دستگاه ایمنی موش‌های لاغر و به ویژه واکنش ایمنی یاخته‌های موسوم به لنفوسیت T در آن‌ها بسیار سالم‌تر از موش‌های معمولی است گرچه علت بارزی برای توجیه آن دردست نیست. او و روی والفورد از دانشگاه کالیفرنیا در مجله‌ی نوتریشن گزارش دادند که موش‌هایی که به آن‌ها بلافاصله پس از شیرخوارگی دست کم بیست درصد کم‌تر غذا خورانده شود کم‌تر دچار پاره‌ای از انواع سرطان‌ها می‌شوند.
اگر دانشمندان بتوانند در انسان نیز رابطه‌ای بین کمی کالری و درازی عمر بیابند، محدودیت خوراک بیش‌تر در بزرگ‌سالان عملی خواهد بود، و علت گنجاندن تعدادی میمون بالغ در بررسی مؤسسه‌ی ملی مطالعات سالمندی همین بوده است. در حالی که اکثریت مطلق آزمایش‌ها با حیوانات جوان بلافاصله پس از شیرخوارگی و شروع تغذیه‌ی معمولی آن‌ها بوده است والفورد و ویندروچ دست به معدود آزمایش‌هایی با حیوانات بالغ زدند. این دو در مجله‌ی ساینس (امریکا) گزارش دادند که موش‌هایی که پس از یک‌سالگی (که برای عمر موش معادل میان سالی است) خوراکشان محدود شد باز هم ده تا بیست درصد بیش از موش‌های شاهد عمر کردند.
فردریک استیر، کارشناس تغذیه‌ی دانشکده‌ی بهداشت همگانی هاروارد، هشدار داد که حتی اگر کالری کم‌تر راهی به سوی عمر دراز باشد مردم در ترک خوراکی‌های خوش مزه تردید خواهند کرد. او بیان داشت: «تنها گرفتاری این است که من گمان می‌کنم مردم چندان از کم خوردن راضی نخواهند بود. خوردن از کارهای دل‌پسند و خوشایند زندگی مردم است.» در حالی که احتمال نمی‌رود که محدودیت خوراک هرگز مورد قبول همگان قرار گیرد یا به زندگی درازی مانند عمر نوح بیانجامد، با گذشت بیش از هفتاد سال، جای خود را به مثابه ابزارِ غیرعادی پژوهش بازکرده است. موزورو می گوید: «محدودیت خوراک راه‌گشای نگرش بر مکانیسم‌های سالمندی است.» احتمال دارد چندین فرایند باعث پیری شوند و محدود کردن کالری‌ها ممکن است به گونه‌ای بر تمام آن‌ها اثر بگذارد. از طرف دیگر، موزورو درباره‌ی محدودیت خوراک خاطر نشان ساخت: «ممکن است محدودیت غذا فقط از یک راه اثر کند و هیچ کدام از ما تاکنون آن‌قدر زیرک نبوده‌ایم گه به‌ آن پی ببریم.»
چاق باشید و کوتاه عمر کنید

نظریه‌ی دیگری خاطر نشان می‌سازد که موادی که به عنوان غذا توسط حیوان یا انسان مصرف می‌شود علاوه بر داشتن خواص مغذی دارای سمومی نیز هستند. اگر این غذا بلافاصله هضم و مواد سمی آن جدا و دفع شود خطر کم‌تری بدن را تهدید می‌کند تا این‌که قرار باشد به علت زیادی مصرف، قسمتی از آن مواد برای مصارف احتمالی آینده در بدن (عمدتاً به صورت چربی) ذخیره شود. البته درست است که مکانیسم بدن سعی می‌کند که حتی در مرحله‌ی ذخیره سازی، مواد سمی را جدا سازی و دفع نماید اما این احتمالِ قوی وجود دارد که این مکانیسمِ تصفیه، به خوبیِ مکانیسم تصفیه به هنگام هضمِ مستقیم نباشد و علت واضح آن هم این است که حتی در صورت عدم تغذیه و مجبور کردن بدن به استفاده از ذخایرِ خود، هم‌چنان مکانیسم تصفیه و دفع (هرچند در حد محدودتر) کار می‌کند. به این ترتیب طبیعی است که افراد غیرلاغر در طول زندگی خود همواره ذخایر مصرف نشده یا سوزانده نشده یا مانده‌ای از سموم تصفیه و دفع نشده‌ی غذایی را در بدن خود حمل می‌کنند، سمومی که به مرور بر قسمت‌های حیاتی مختلف بدن از طرق مختلف می‌تواند اثر سوء داشته باشد و باعث پیری و فرسودگی و آسیب آن‌ها شود و عمر بدن را کاهش دهد. در این زمینه به ذکر مثالی بسنده می‌کنیم: استفاده از سرب به منزله‌ی افزودنی غذایی مدت‌های زیادی در قرون گذشته رواج داشته است در حالی که سپس معلوم شد که سرب از سموم کشنده است. درواقع، خطر مسمومیت ناشی از فلزهایی مانند سرب، دو چندان است، زیرا این سموم در بدن انباشته می‌شوند، به این معنی که بدن به تدریج آن‌ها را برای ساختن بافت‌ها به کار می‌گیرد و علائم مسمومیت پس از مصرف درازمدت، زمانی که میزان آن‌ها برای ایجاد مسمومیت کافی باشد بروز می‌کنند.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.