1- مقدمه
پروین اعتصامی، مهین بانوی شعر ایران، فرزند یوسف اعتصامی، از نویسندگان و مترجمان مشهور معاصر، در 25 اسفند 1285شمسی در تبریز متولد شد. در کودکی با پدر به تهران آمد و بقیه ی عمر کوتاه خود را در این کشور گذراند. ادبیات فارسی و عرب را نزد پدر آموخت. از ابتدا طفل ساعی و متفکر بود. کمتر سخن می گفت و بیشتر فکر می کرد. بندرت در جرگه سایر اطفال وارد می شد. غالباً تنها به سر می برد. گویی ساختمانی سوای ساختمان دیگران داشت. در مجالس درس و بحث، همیشه از سایرین پیش بود. از کودکی شروع به شعر گفتن کرد. خانه ی پدرش میعاد گاه ارباب فضل و دانش بود و پروین همواره آنان را با قریحه ی سرشار و استعداد خارق العاده ی خویش دچار حیرت می ساخت.در جوزای 1303، دوره مدرسه آمریکایی تهران را با کمال موفقیت به پایان رساند و در جشن فراغت از تحصیل، خطابه ی «زن و تاریخ» را ایراد کرد. در تمام مدت تحصیل بهترین شاگرد مدرسه بود. پس از اتمام دوره مدرسه آمریکایی، چندی نیز در همانجا تدریس نمود. وی به دنیا دل نبسته و از شهرت و وابستگی به مقامات ظاهری و مناسب دنیوی فراری بود.
از همتی بلند و طبعی والا برخوردار بود به طوری که وقتی وزارت معارف ایران نشان درجه ی 3 علمی را برای وی می فرستد؛ پروین از قبول آن خودداری می کند و می گوید: دیگرانی نیز بهتر از من هستند. (مجموعه مقالات و قطعات و اشعار...، به کوشش ابوالفتح اعتصامی، ص 6-7)
مدتی در دانشسرای عالی به شغل کتابداری منصوب می شد. او در زندگی تلخی های فراوانی تجربه کرده است، زندگی بسیار کوتاه و تلخ زناشویی، با پسر عمومی پدرش نیز بر رنج های بیشمار او افزده است. به طوری که او به انزوا و گوشه گیری راغب می شود. (گنج سخن، دکتر ذبیح ا... صفا، ص 593)
مرگ پدر تأثیر بسیاری بر پروین می گذارد. او به پدر بسیار دلبسته بود. وی نه فقط پدر، که مربی، پشتیبان، نگهبان و صمیمانه ترین دوست او بود که با از دست دادن او، گویی چندین نفر را از دست داده است. پروین شدت حزن خویش را در غم از دست دادن پدر در شعر زیبایی به مطلع زیر نجوا کرده است:
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشه ای بود که شد باعث ویرانی من
(دیوان پروین، ص 271)
این دل آزردگی تا آنجا جلو رفت که خود به مرگ خویش اندیشید و شعر معروفی را به مطلع زیر برای سنگ مزار خویش سرود، گویی می دانست که بعد از مرگ پدر، مهم ترین و بزرگ ترین یار و یاور خود، زمان زیادی دوام نمی آورد.
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
(دیوان پروین، ص 271)
همان گونه که ذکر شد؛ پروین از کودکی زبان به شاعری گشود و در جوانی راه شهرت را پیمود. اشعار پروین مرکب از قصاید و مقطعات است. وی مفردات و مثنوی نیز سورده است. در قصاید از نظر سبک و الفاظ، پیرو شاعران سبک خراسانی، به ویژه ناصر خسرو است. در قطعات و مثنوی ها و غزل گونه ها، بیشتر متمایل به سبک عراقی، به ویژه متأثر از استاد سخن سعدی شیرازی است.
اندیشه های وی نو و متضمن نکات بلند اجتماعی، اخلاقی و انتقادی است. در اشعار وی، اندیشه و خرد از یک طرف و عاطفه و احساس از طرف دیگر خودنمایی می کند تمثیلات سراسر اندرز و حکیمانه ی او در آثارش به وضوح آشکار است که آنها را با چاشنی تعلیم و تربیت و پند و موعظه همراه کرده است.
«شاعری است حقیقت جو که با درک ناملایمات زمانه، سعی دارد بسان مصلحی اجتماعی، جامعه خویش را سر و سامان دهد. مهر مادری نسبت به تهیدستان و یتیمان و نیز مهربانی به جانوران، در اشعار پروین هویداست. به مثابه ی مادری مهربان است که احساسات دقیق و لطیف خود را بیان می کند. شهرت و قدرت او بیشتر در خلق مناظره هاست که ظاهراً این مناظره گویی بر می گردد به ادبیات محیط زندگی او (شمال غربی کشور)». (گنج سخن، دکتر ذبیح ا... صفا، ص 593).
2- بحث
1 -2 بنای فکر
آرمان ها و آرزوهای پروین، انسان شمول است. اومانیسم در کلام او موج می زند. محور همه ی سخنان وی انسان است. انسانگرایی او همانند انسانگرایی سعدی است. وی به انسانگرایی و اومانیسم نه در مقابل خدا که در کنار خدا معتقد است. وجه مشخصه ی اومانیسم در اشعار پروین، رواج انسان دوستی و علاقه به سعادت و نیکبختی بشر، پرهیز از ظالم و هتاک و احترام به شخصیت و مناعت طبع انسانی و در نهایت خدایی شدن و صبغه ا... شدن انسان است.وی به دنبال ساختن جامعه ای است فارغ از آز و کینه و دشمنی، مردمی می خواهد آزاد و آباد، آزاد از زشتی ها و پلشتی ها و آباد به نور علم و دانش و تقوا.
نکته سنجی در سرتاسر اشعارش هویداست. او از کوچکترین عناصر دور و بر خود بهره می برد و زیباترین مضامین حکمی و پند و اندرز را در قالب شعر و آنهم به صورت مناظره ترسیم می کند. پروین می توان نماینده ی شهر تعلیمی در دوران شعر معاصر فارسی دانست. وی تواناترین شاعری است که از میان زنان ایرانی برخاسته و با سخنان نغز و دلکش خود، به غنا و پختگی ادبیات فارسی افزوده است.
بزرگترین شاعر زن ایرانی، گوینده ای به تمام معنا حقیقت جو و حقیقت بین بود و به همین جهت تلخی های زندگی را بهتر از هر کس دیگر درک می کرد و با مهارتی خاص و صمیمیتی تمام به خواننده نشان می داد.
«در ایران که کان سخن و فرهنگ است؛ اگر شاعرانی از جنس مرد پیدا شده اند که مایه ی حیرتند، جای تعجب نیست. اما تاکنون شاعری از جنس زن که دارای قریحه و استعداد باشد و با این توانایی وطی مقدمات، تتبع و تحقیق، اشعاری چنین نغز و نیکو بسراید، از نوادر محسوب و جای بسی تعجب و شایسته ی هزاران تمجید و تحسین است». (مقدمه ی ملک الشعراء بهار بر دیوان پروین اعتصامی، ص ید)
«خانم پروین توانسته است با اسلوب و شخصیت و آراء فلسفی و کلمات اخلاقی خویش، از سایرین متمایز باشد. شعر پروین شعر اوقات و احوال و اشخاص نیست. شعر تربیت و تهذیب و تعمیم اخلاق کریمه است. ترانه ی روح افزای مهر و عاطفت و فضیلت است، نغمه ی جذاب سعی و عمل و همت و اقدام است. سرود بیداری و پرهیزگاری و رستگاری است. گمانم این است که اگر در دیوان خانم پروین امعان نظر کنیم، در تشخیص مقام و ارزش وی معطل نخواهیم شد». (مجموعه مقالات و قطعات و... یادداشتهای پدر شاعر، ص 14)
پروین به آفرینش مضمون هایی دست زده است که در سخن دیگر بزرگان خطه ی ارزشمند و غنی زبان و ادب فارسی، کم نظیر است. به همین علت، سخن وی به قول حافظ، مقبول طبع مردم صاحب نظر شده است. آثار انتقاد سیاسی و اجتماعی در شعر وی به وضوح قابل ملاحظه است. شعر به ظاهر ساده و مردمی پروین، بیشتر بیانگر انتقادات اجتماعی و سیاسی است که پروین بدان دست یازیده است. وی در همه ی اشعارش به ویژه در پایان سخن، فرصت مناسبی برای شرح و تفسیر یا پند و اندرز فراهم آورده است.
پروین در کلامش تمثیل های زیبا و تصویرهای بدیع به کار می برد. ذهن وی در ورای هر چیز، نکته ها کشف می کند، در سرودن شعر، طبعی وقاد و قریحه ای تابناک و اندیشه ای پخته و سخته دارد که از عناصر ساده و مردمی و محاوره ای سود می برد و گوهر های سخن خود را ارزانی می دارد.
«به تعبیر پدر سخن شناس شاعر، شعر پروین، شعر اوقات و احوال و اشخاص نیست. شعر تربیت و تهذیب و تعمیم اخلاق کریمه است. ترانه ی روح فزایش مهر و عاطفت و فضیلت است. نغمه ی جذاب سعی و عمل و همت و اقدام است. سرود بیداری و پرهیزگاری و رستگاری است». (چشمه ی روشن، دکتر غلامحسین یوسفی، ص 423)
پروین تلاش می کند تا دل خونین مخاطبان خود و کسانی را که اسیر رنج و درد شده اند؛ تسلیتی دهد و بر زخم آنان مرهم نهد. او می کوشد راه سعادت را به مردم نشان دهد. این امر را در پیروی از علم و داشتن عزم و اراده و امیدواری ممکن می داند. او انسان را می شناسد، فضیلت را محترم می شمارد و عشق را گرامی می دارد.
«پروین با لحنی شاعرانه از اصول مهم زندگانی اجتماعی سخن می گوید. لزوم استقرار عدالت در جامعه و حمایت از حقوق مردم، به خصوص ضعیفان که مستلزم کیفر بدکاران و تجاوزگران است، انتقاد از شیوه ی قضاوت - که در قطعات «دزد و قاضی» و «مست و هشیار» و امثال آنها نیز به نظر می رسد - و زیان صبر و سکوت بر بیداد که سبب استمرار ظلم می شود و بر جای بدمنشی از او بدتری به زور خواهد نشست». (چشمه ی روشن، دکتر غلامحسین یوسفی، ص 422)
در شعر پروین هاله ای از غم سایه افکنده است که بی وفایی روزگار و اطرافیان او را رقم می زند. مرثیه گونه هایی که سروده است به ویژه در فوت پدر و برای سنگ قبر خود، حاکی از آن است، اما در عین حال اشعار وی یک نوع آرامش و سکون خاصی در انسان ایجاد می کند.
2-2- زبان شعری پروین
زبان محکم و با صلابت پروین، از قدرت شاعری وی حکایت می کند و نشان می دهد که در آثار علمی زمان خود، تتبع و دقت نظر وافر داشته است. نوآوری، تفکر و اندیشه نو از اختصاصات زبان شعری پروین است. پروین در بین شاعران معاصر توانسته است نوعی همزیستی میان عناصر ادبی نو و کهن در قالب معنا و مفهوم، در درون فضای ادبی عصر خود ایجاد کند، وی طرز جدید سرایش شعر را به طرز غالب بیان ادبی در فرهنگ عصر حاضر تبدیل کرد.نقش وی را نباید در شکل گیری فرآیند تجدد شعر فارسی معاصر نادیده گرفت. او را باید جزو مواریث فرهنگی و ادبی گذشته دانست که در زمان حال برای مردم و جامعه سخن می گوید. صاحبنظران زیادی متعرض این موضوع شده اند که به برخی از آنها اشاره می شود.
«یکی از ممیزات شعر پروین، این است که بکلی از تصنع لفظی و معنوی دور است و مطلقاً با ساختگی ها که در منظومات دیگران دیده می شود؛ آشنا نیست و از بیان صریح عقیده ی خویش در مظاهر مختلفه بیم ندارد. در قصاید، تمثیلات و موضوعات تعاونی و اجتماعی، همه جا این برتری و امتیاز نمایان است. هر خواننده ی باذوق و هر ادیب دانشمند، در نخستین مراجعه، ملتفت می شود که این سخنان لطیف، مولود فکری آزاد و حساس و پرداخته ی طبعی است مبتکر و مستقل که از خوش آمدگویی گریزان است و عزت نفسش، تا حدیست که از درخت جهان نیز سایبانی نمی طلبد». (مجموعه مقالات... یادداشتهای پدر شاعر، ص 14)
«همواری و یکدستی و سختگی زبان و سبک شعر و نیز اصالت فکر و محتوی در دیوان پروین، به درجه ای است که بهار و دکتر مؤید و مدلونگ، این حالت را چنین تعبیر کرده اند که گویی پروین همه ی اشعار خویش را در یک ساعت و یا در یک روز سروده است».(چشمه ی روشن، دکتر غلامحسین یوسفی، ص 423)
«مجاز در شعر پروین موج می زند، تمام حرفهایی که اسناد کرده است به عناصر بی جان و از مفهوم آنها نتیجه و معنویت کسب کرده است؛ مجاز است». (شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، ص 6)
«در چشم انداز تاریخی، اغلب سروده های شاعرانی چون بهار، ایرج، پروین و دیگران که با عنوان قصیده و غزل و دیگر قالبهای سنتی شناخته می شوند، بیانگر الگوهایی هستند که توان و اعتبار خود را تا زمانی حفظ می کنند که فرهنگ عصر که خود نیز اوضاع و احوال متغیری را تجربه می کنند، به تدریج احساس کند که به شیوه هایی نیاز دارد و باید از شیوه های مرسوم فاصله بگیرد. از آن پس همین شیوه ی مرسوم به عنوان شیوه های سنتی تصیف می شود». (طلیعه ی تجدد در شعر فارسی، کریمی حکاک، صص190-189)
از مشخصه های زبان شعری پروین، تتبع و پیروی از سبک شاعران قرن پنجم و ششم، به ویژه ناصر خسرو و انتخاب اوزان عروضی نادر و بعضاً ناآشنا است که تسلط و آگاهی پروین را بر قواعد عروض نشان می دهد. او با انتخاب بحور عروضی ناآشنا و غریب، زیباترین کلمات و مفاهیم را در قالب شعر به مخاطبان خود هدیه کرده است.
2-3- برخی از مهمترین ویژگی های شعر پروین را می توان این گونه بر شمرد:
2-3-1- بهره بردن از سبک خراسانی و عراقی:
پروین در سبک خاص شعریش، تلفیقی از دو سبک خراسانی و عراقی را به خدمت گرفته است. در ساخت صوری و سبک شعری اشعارش، به قالب ها و بحور و ساختار سبکی شعر سبک خراسانی به ویژه ناصر خسرو توجه دارد اما از نظر محتوا و مضمون از شاعران سبک عراقی به ویژه سعدی متأثر شده است.2-3-2- استفاده از تمثیل:
پروین در استفاده از تمثیل دنباله رو مولاناست. تمثیل هایوی بیشتر سمبولیک است.تو از پی گوری دوان چو بهرام
آگه نه که گور از پیت دوان است
گرپنبه شوی، آتشت زمین است
ور مرغ شوی، روبهت زمان است
ننگ است به خواری طفیل بودن
مانند مگس هر کجا خوان است
(دیوان، ص 20)
سلام دزد مگیر و متاع دیو مخواه
چرا که دوستی دشمنان ز مکاریست
(دیوان پروین، ص 21)
دزد طمع چو خاتم تدبیر ما ربود
خندید و گفت دیو سلیمان نمی شود
هر رهنورد را نبود پای راه شوق
هر دست دست موسی عمران نمی شود
(دیوان پروین، ص 30)
2-3-3- توجه به نکات اخلاقی و پند و اندرز:
این نکات، به ویژه در قطعه ها، سرشار از پندهای اخلاقی و عواطف انسانی است. عواطف و احساسات مادرانه در آنها موج می زند.جز گرد نکویی مگرد هرگز
نیکی است که پاینده در جهان است
(دیوان پروین، ص 19)
اطلس نساج هوی و هوس
چون گه تحقیق رسد بوریاست
(دیوان پروین، ص 15)
بپرس راه زعلم این نه جای گمراهیست
بخواه چاه ز عقل این نه روز ناچاریست
بخر ز دکه عقل آنچه روح می طلبد
هزار سود نهان اندرین خریداریست
(دیوان پروین، ص 21)
جز نور خرد رهنمای مپسند
خودکام مپندار کامیاب است
(دیوان پروین، ص 17)
روی و ریا را مکن آئین خویش
هرچه فساد است ز روی و ریاست
(دیوان پروین، ص 13)
چه نصیبت رسد از کشت دو روئی و ریا
چه بود بهره ات از کیسه طراری چند
(دیوان پروین، ص 28)
2-3-4- بیان غم و درد جامعه:
پروین مدافع رنجدیدگان است. در سرتاسر شعر او، بیان حرمان و درد و غم بیچارگی و... موج می زند که در شعر دیگران کمتر آمده است. ابیات و اشعار پروین هر کدام هدفی را دنبال می کند. سخن وی درد همه ی رنجبران و دردکشان جامعه است. شعر او تابلویی از ستم ستمگران و زبردستان و درد و رنج زیردستان است. راجع به همه ی اقشار و مفاهیم سخن می گوید:الف) کودک:
کودکی کوزه ای شکست و گریستکه مرا پای خانه رفتن نیست
چه کنم، اوستاد اگر پرسد
کوزه ی آب ازوست، از من نیست
زین شکسته شدن، دلم بشکست
کار ایام، جز شکستن نیست...
(دیوان پروین، ص 177)
ب) رنجبر:
تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبرریختن از بهر نان از چهره آب ای رنجبر...
گر که اطفال تو بی شامند شب ها باک نیست
خواجه تیهومی کند هر شب کباب ای رنجبر...
(دیوان پروین، ص 82)
عاقل کسی که رنجبر دشت آرزوست
خرم کسی که در ده امید روستاست
... رنجبر بودن ولی در کشتزار خویشتن
وقت حاصل خرمن خود را به دامان داشتن
(دیوان پروین، ص 69)
2-3-5- پرهیز از هزل و مداحی و هوسبازی:
شعر پروین بستری از پاکی و لطافت گسترانیده است که در آن زشتی ها و ناپاکی ها جایی ندارد بلکه هرچه هست یادآوری ارزش ها و بیان نکات اخلاقی- اجتماعی انسان فرو شده در گرداب های زندگی و ستمگری را هشدار می دهد. شاهان و حاکمان غوطه ور در عیش و نوش را نشتر می زند که به خود آیند و به این چند روزه ی دنیا اکتفا نکنند. سرای باقی آخرت را به شادی زودگذر دنیا نفروشند. همان مضامینی را که دیگر بزرگان شعر و ادب فارسی، به ویژه سعدی گوشزد کرده اند.2-3-6- شعر پروین متکی بر اندیشه است:
احساس در کلام وی، در حکم نمک و چاشنی است. پروین به بیان حالات و زندگی شخصی خود کمتر پرداخته است. بیشتر، عموم مردم را در نظر گرفته است.ای دل عبث مخور غم دنیا را
فکرت مکن نیامده فردا را
کنج قفس چو نیک بیندیشی
چون گلشن است مرغ شکیبا را...
ای دوست تا که دسترسی داری
حاجت برآر اهل تمنا را
زیرا ک جستن دل مسکینان
شایان سعادتی است توانا را
پاکی گزین که راستی و پاکی
بر چرخ برفراشت مسیحا را
(دیوان پروین، ص 4)
جز گرد نکویی مگرد هرگز
نیکی است که پاینده در جهان است
(دیوان پروین، ص 19)
نیکبخت آن توانگری که به دل
غم مسکین ناتوانی داشت
(دیوان پروین، ص 25)
ناتوانی را به لطفی خاطرآوردن به دست
باد عجز روزگار ناتوانی داشتن
(دیوان پروین، ص 71)
2-3-7- حکمت سخن:
پروین همانند حکیمی سخندان و معلمی حکمت دان بر کرسی وعظ می نشیند و عاقل منشانه و سازنده سخن می گوید:چه زن، چه مرد کسی شد بزرگ و کامروا
که داشت میوه ای از باغ علم در دامان
به رسته ی هنر و کارخانه ی دانش
متاع هاست بیا تا شویم بازرگان
زنی که گوهر تعلیم و تربیت نخرید
فروخت گوهر عمر عزیر را ارزان
(دیوان، ص 188)
با دانش است فخر نه با ثروت و عقار
تنها تفاوت انسان و چارپاست
(دیوان، ص 16)
تو گه سرگشته ی جهلی و گه سرگشته ی غفلت
سروسامان که خواهد داد این بی خانمانی را
(دیوان، ص 8)
آن کو که به ره راست می زند گام
هر جا که برد رخت، کامران است
(دیوان، ص 20)
گریختن از کژی و رمیدن از پستی
نخست سنگ بنای بلند مقداریست
(دیوان، ص 22)
هشیار آنکه انده نیک و بدش نبود
بیدار آنکه دیده به ملک جهان نداشت
(دیوان، ص 23)
بزرگان نلغزند در هیچ راه
کاز آغاز تدبیر پایان کنند
(دیوان، ص 30)
2-3-8 - تعلیم و تربیت در خانواده:
خانواده در نظر پروین از جایگاهی والا برخوردار است. او به تربیت و تعلیم صحیح اهمیت فراوان می دهد. وی معتقد است که اساس رشد کودک در پرتو تعالیم صحیح خانواده و آغوش گرم مادر شکل می گیرد. مردان بزرگ از دامان زنان بزرگ سر به عرش می سایند.اگر فلاطون و سقراط بوده اند بزرگ
بزرگ بوده پرستار خردی ایشان
همیشه دختر امروز، مادر فرداست
ز مادر است میسر، بزرگی پسران
به گاهواره مادر، به کودکی بس خفت
سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان
(دیوان، ص 188)
2-3-9- فقر:
دفاع از فقر و فقیر و تلاش در جهت رفع این معضل اجتماعی، از اختصاصات شعری پروین است.با دوک خویش پیرزنی گفت وقت کار
کاوخ ز پنبه ریشتنم موی شد سفید
از بس که بر تو خم شدم و چشم دوختم
کم نور گشت دیده ام و قامتم خمید
(دیوان پروین، ص 81)
نخورد هیچ توانگر غم درویش و فقیر
مگر آن روز که خود مفلس و مضطر گردد
(دیوان، ص 27)
دانی که را سزد صفت پاکی
آن کو وجود پاک نیالاید
تا دیگران گرسنه و مسکینند
برمال و جاه خویش نیفزاید
(دیوان، ص 31)
2-3-10- مذمت خودخواهی:
صفات رذیله، از جمله خودخواهی، عجب و غرور، همیشه در نظر پروین، نکوهش شده است.چه حاصل از هنر و فضل مردم خودبین
خوشم که هیچم و همچون تونیستم خودخواه
(دیوان، ص 206)
سودمان عجب و طمع، دکه و سرمایه فساد
آه از آن لحظه که آیند خریداری چند
(دیوان، ص 28)
برآنند خودبینی و جهل و عجب
که عیب تو را از تو پنهان کنند
(دیوان، ص30)
سالها شاگردی عجب و هوی کردی به شوق
هیچ دانستی در این مکتب که بود آموزگار
(دیوان، ص 32)
2-3-11- تمجید از کار و کوشش:
پروین به عنوان زنی شاعر، در جامعه ای مرد سالار حضور دارد. وی شاعر کار است. در سرتاسر دیوان او، کار و تلاش تمجید شده است. همیشه عزم و اراده و همت والا که از فضیلت ها و صفات مثبت بشری است، تمجید و تعریف شده و تنبلی و کاهلی، نکوهش گردیده است. قطعات پروین بیشتر حاوی نکته های آموزنده و نکات اجتماعی است که از فقدان عدالت سخن می گوید و همین بخش، شعر پروین را ممتاز و برجسته کرده است. او در شعرش از مردم زحمتکش، رنجبر و کارگر و مظلوم سخن می گوید و حمایت می نماید. در مناظره ها، بحث را طوری زیبا بیان می کند که بیشتر به نقاشی شبیه است. مثلاً در شعر «جولای خدا» که عنکبوت را در مقابل انسان قرار می دهد، ارزش کار و کارگر را به زیبایی نشان داده است:فردا ز تو ناید توان امروز
رو کار کن اکنون که وقت کار است
آن کس که از این چاه ژرف تیره
با سعی و عمل است، رستگار است
(دیوان پروین، ص 10)
کاهلیت خسته و رنجور کرد
درد تو دردیست که کارش دواست
(دیوان، ص 13)
در قیمت جان از تو کار خواهند
این گنج مپندار رایگان است
(دیوان، ص 20)
چو هیچگاه به کار نکو نمی گرویم
شگفت نیست گر آئین ما سیه کاریست
(دیوان، ص 21)
هیچ دانی چه کسی گشت استاد
آنکه شاگر شد و عار نداشت
(دیوان، ص 23)
به تن پرور و کاهل از بگروی
ترا نیز خود تن آسان کند
(دیوان، ص 29)
اندرز کرد مورچه فرزند خویش را
گفت این بدان که مور تن آسان نمی شود
(دیوان، ص 31)
نگردد شاخک بی بن برومند
زتو سعی و عمل باید، ز من پند
(دیوان، ص 72)
2-3-12- زشتی آز:
آز هم از صفات نکوهیده ای است که بسامد بالایی در دیوان پروین دارد و شدیداً نکوهش شده است.سرمست ای کبوترک ساده دل مپر
در تیه آز راه تو را دانه می زند
زانگشت آز دامن تقوی سیه مکن
این جامه چون درید نه شایسته ی رفوست
به مهمانخانه ی آزوهوی جز لاشه چیزی نیست
برای لاشخوران واگذار این میهمانی را
شبان آز را با گله ی پرهیزانسی نیست
به گرگی ناگهان خواهد بدل کردن شبانی را
(دیوان، ص7)
هر کی ز آز روی نهفت از بلا رهید
آنکو فقیر کرد هوی را توانگر است
تا در رگ تو مانده یکی قطره خون به جای
در دست آز از پی فصد تو نشتر است
(دیوان، ص 12)
راهروانی که در این معبرند
فکرتشان یکسره آز و هواست
چاره کن آزردگی آز را
تا که به دکان عمل مومیاست
(دیوان، ص 13)
ما به ره آز و هوی سائلیم
مورچه در خانه ی خود پادشاست
(دیوان، ص 14)
آزاده کس نگفت ترا تا که خاطرت
گاهی اسیر آز و گهی بسته ی هواست
(دیوان، ص 15)
همت کن و به کاری ازین نیک تر گرای
دکان آز بهر تو دکان نمی شود
(دیوان، ص 30)
2-3-13- استقامت و استواری و صبر:
این صفت نیک، همیشه مورد تحسین پروین واقع شده است.هزار کوه گرت سدره شوند برو
هزار ره گرت از پا درافکنند بایست
میجوی گر چه عزم تو ز اندیشه برتر است
میپوی گر چه راه تو در کام اژدهاست.
(دیوان، ص 16)
2-3-14- بیداری و آگاهی:
پروین همیشه مخاطبان خود را به رعایت و توجه به این صفت نیک فرا می خواند.خوش آن کسی که چو گل یک دوشب به گلشن عمر
نخفت و شبرو ایام هرچه گفت شنفت
بیدار شو ای بخت خفته چوبان
کاین بادیه راحتگه ذئاب است
(دیوان، ص 17)
گر ما نمی شدیم خریدار رنگ و بوی
دیو و هوی به رهگذر ما دکان نداشت
(دیوان، ص 24)
چراغ دزد ز مخزن پدید شد، پروین
زمان خواب گذشت است، وقت بیداری است
(دیوان، ص 17)
2-3-15- تربیت نفس و مذمت هوی و هوس:
این امر نیز همیشه مورد توجه و تأکید پروین است.کسی ز روی حقیقت بلند شد پروین
که دست دیو هوی شد ز دامنش کوتاه
(دیوان، ص 206)
دست هنر چید نه دست هوس
میوه ی این شاخ نگونسار را
(دیوان، ص 6)
تن که بر اسب هوی عمری تاخت
نشد آگاه که افسار نداشت
(دیوان، ص 23)
گر ما نمی شدیم خریدار رنگ و بوی
دیو و هوی به رهگذر ما دکان نداشت
(دیوان، ص 24)
به داروغه و شحنه ی جان بگوی
که دزد هوی را به زندان کنند
(دیوان، ص 29)
سالها شاگردی عجب و هوی کردی به شوق
هیچ دانستی در این مکتب که بود آموزگار
(دیوان، ص 29)
گر عاقلی، چرا بردت توسن هوی
ور مردمی، چگونه شدستی به دیو رام
(دیوان، ص 41)
2-3-26- یتیم:
جایگاه یتیم، طرفداری از او و فراخواندن مخاطبان به حمایت از این قشر، در کلام پروین به وضوح آشکار است.به سر خاک پدر دخترکی
صورت و سینه به ناخن می خست
که نه پیوند و نه مادر دارم
کاش روحم به پدر می پیوست
گریه ام بهر پدر نیست که او
مرد و از رنج تهیدستی رست
(دیوان، ص 99)
دختری خرد شکایت سر کرد
که مرا حادثه بی مادر کرد
دیگری آمد و در خانه نشست
صحبت از رسم و ره دیگر کرد...
مادرم مرد و مرا در یم دهر
چو یکی کشتی بی لنگر کرد...
مادرم بال و پرم بود و شکست
مرغ، پرواز به بال و پر کرد...
(دیوان، ص 111)
2-3-17- ستم ستیزی:
ستم ستیزی از ویژگیهای مهم شعر پروین است. وی با بیانی کوبنده و تند، مخاطبان خود را که اغلب حاکمان زر و جائران روزگارند؛ مورد نکوهش و سرزنش قرار می دهد. قطعه ی «پیرزن و قباد» از این گونه است.مردی در آن زمان که شد صید گرگ آز
از بهر مرده حاجت تخت و کلاه نیست
هنگام چاشت سفره بی نان ما ببین
تا بنگری که نام و نشان از رفاه نیست
دزدم لحاف برد و شبان گاو پس نداد
دیگر به کشور تو امان و پناه نیست
(دیوان، ص 168)
و نیز قطعه های معروف «اشک یتیم»، «دزد و قاضی» و «محتسب و مست» از اینگونه اند.
2-3-18- عرفان:
اشاره هایی که پروین در شعر خود می کند؛ بیانگر عقاید اوست. آنجا که از دوست نام می برد، به وضوح می خواهد قدرتی ماورای قدرت های بشری را رقم بزند که البته همان خداوند است. کاربرد کلمه ی دوست برای خداوند در متون عرفانی بسیار آشکار است.در تکاپوییم ما در راه دوست
کار فرما او و کارآگاه اوست
بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
(دیوان، ص 78)
خداشناسی، توحید و عرفان از عناصر سازنده ی شعری پروین است که از ذهن او تراوش می کند. در نگاه عرفان بحث سود و زیان مطرح نیست و کار کن به دنبال این نیست که چه به دست می آورد و چه از دست می دهد. مهم این است که کار و عمل او در نزد اهل بینش و بصیرت و به ویژه دوست، که همان خداست چه جلوه و مقبولیتی دارد. عرفان و اخلاق مندرج در شعر پروین، نه از نوع صوفیگری و ترک دنیا و گوشه گیری است. او زهد دروغین را ترویج نمی کند. دنیاگریزی نادرست و بهره نبردن صحیح از دنیا را نمی ستاید. بلکه برعکس، سعی و عمل را تشویق می کند. او تلاش دارد که همه در سایه ی کار و تلاش صادقانه، ضمن ادای احترام به حقوق یکدیگر، جامعه ای بسازند خالی از ظلم و ستم سرشار از عدالت و دانایی.
پروین در بیان افکارش شاعری اخلاقی و مصلحی اجتماعی است. اخلاق او بر پایه ی عرفان شکل گرفته است. وی از عرفان مولانا، سنائی، عطار و حافظ متأثر است. پروین همانند این بزرگان ادب پارسی، صفای باطن و تزکیه نفس را می ستاید و معتقد است که در سایه سار تزکیه، روح تقویت می شود و از عادات منحرف و پستی ها رها می شود. قطعه های «جولای خدا»، «کعبه دل»، «لطف حق» و «پایمال آز» بیانگر طرز اندیشه پروین هستند. تمثیلات و قطعه های پروین که بیشترین بخش اشعار وی را تشکیل می دهند؛ در حدود 206 قطعه می باشند که بیشتر به صورت مناظره و مجادله شکل گرفته اند. در آنها از کمال مطلوب انسانی، وارستگی و صفای دل سخن گفته است.
هشیار آنکه انده نیک و بدش نبود
بیدار آنکه دیده به ملک جهان نداشت
کو عارفی کز آفت این چار دیو رست
کو سالکی که زحمت این هفتخوان نداشت
(دیوان، ص 23)
ظلمی که عجب کرد و زیانی که تن رساند
جز با صفای روح تو جبران نمی شود
ما آدمی نئیم ازیراک آدمی
دری کش پیاله ی شیطان نمی شود
(دیوان، ص 31)
یکی از قطعات معروف پروین که با عنوان نکته ای چند، به مباحث اخلاقی و عرفانی پرداخته است، بیانگر حالات روحی شاعر و آشنایی وی با مباحث عرفانی است.
هر که با پاکدلان صبح و مسائی دارد
دلش از پرتو اسرار صفائی دارد
زهد با نیت پاک است نه با جامه ی پاک
ای بس آلوده که پاکیزه ردائی دارد...
(دیوان، ص 257)
2-3-19- قطعه سرایی:
اگرچه پروین را می توان جزو قصیده سرایان بزرگ معاصر به حساب آورد ولی از قطعه های او نمی توان به راحتی گذشت، زیرا از نظر کمی و کیفی بر قصاید وی برتری دارد و قابل تأمل تر است. قطعات وی سه برابر قصاید اوست. ظاهراً سعدی، الگوی قطعه سرایی پروین است. اما تفاوت هایی هم در قطعات آنها از نظر تعداد ابیات ملاحظه می شود. قطع های سعدی بیشتر دوبیتی است در حالی که تعداد ابیات قطعات پروین بیشتر است. دیگر اینکه در قطعات پروین وحدت موضوع به نظر می رسد، در حالی که در قطعات سعدی، تنوع موضوع نیز ملاحظه می شود.2-3-20- مناظره:
مناظره در لغت «مباحثه کردن و بحث با یکدیگر درباره ی حقیقت و ماهیت چیزی، یا با هم سؤال و جواب کردن است». (لغتنامه)«مکالمه و گفتگویی است دو طرفه که هر طرف با استدلال و ارائه براهین، سعی می کند که برتری و فضیلت خویش را بر دیگری به اثبات رساند». (انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی، دکتر حسین رزمجو، ص 133)
کاربرد شیوه ی مناظره یا سؤال و جواب در ادبیات فارسی، سابقه ای طولانی دارد، چنانکه در آثار باقیمانده از زبان پهلوی خاصه پهلوی اشکانی که در مناطق شمال و غرب ایران متداول بوده است، مناظراتی نظیر منظومه درخت آسوریک که مناظره ای میان یک بز و درخت خرماست، به چشم می خورد.
مبتکر فن مناظره در شعر فارسی دری، ابونصر علی بن احمد اسدی طوسی، سراینده گرشاسبنامه است. مناظرات اسدی در قالب قصیده به رشته نظم درآمده و شاعر در هر کدام، گفتگویی را بین دو طرف تخیل کرده و دلایل هر یک را بر ترجیح خود نسبت به دیگری آورده و سرانجام یکی را مجیب و دیگری را مجاب ساخته و آنگاه به مدح ممدوح وارد شده است. در آثار شاعرانی همچون نظامی گنجومی، سعدی، خواجوی کرمانی، هلالی جغتائی و... نیز مناظراتی آمده است. در میان آثار منظوم معاصران، بیش از همه ملک الشعراء بهار و به ویژه پروین مناظره خلق کرده اند. از شاعران معاصر، پروین شاعری است که با قدرت ذوق و ابتکار خاص خود، مناظرات زیبا و آموزنده ای را از زبان اشیاء، پرندگان، عناصر طبیعت از قبیل «سوزن و پیراهن»، «دیگ و تاوه»، «مور و مار»، «مرغ و صیاد»، «ابرو باران»، «کرباس و الماس»، «کوه و کاه»، «چشم و مژگان» «دام و دانه»، «آیینه و شانه»، «سیر و پیاز»، «عدس و ماش» و... استادانه به رشته نظم درآورده است. (انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی، دکتر حسین زرمجو، ص 135-133)
شعر پروین در مناظره از چند بخش تشکیل می شود. بخش اول یکی از طرفین مناظره، داد سخن می دهد و برتری خود را بر دیگری بیان می دارد. در بخش دوم، طرف مقابل به هجمه ی طرف اول پاسخ می دهد و با ردّ ادعاهای او، برتری خود را بر او به رخ می کشد و از خود دفاع می کند. اما در بخش آخر که نتیجه گیری است؛ معمولاً خود شاعر زمینه پرداز مطالب است. وی با عنایت به حال و مقام، با ذکر نکات اخلاقی و اجتماعی که عاطفه و احساس انسان نیز در آن مشهود است؛ مطالبی را پردازش می کند که در حقیقت، منظور از شکل گیری مناظره همین ابیات است و در حقیقت، پروین آن همه صغری و کبری می چیند تا این نتیجه گیری ها را برای مخاطبش بیان نماید.
از پیام و محتوای قطعات پروین نباید چشم پوشی کرد. قطعات وی سراسر پر است از نکات و پندهای اخلاقی، ترویج اخلاق و انسانیت، آگاه کردن بشر و بیان نکته های عرفانی و بعضاً فلسفی،دفاع از طبقه محروم و فقیر و انتقاد از اوضاع اجتماعی زمانه، در حالی که در قطعات دیگران، بعضاً مضامین دیگری از جمله مطالبی رکیک و مخالف اخلاق نیز، استفاده شده است. برخی از پیام و محتوای قطعه های شعری پروین به قرار زیر است:
الف) پندای اخلاقی:
این مضمون در قطعه های آرزوها-بهای نیکی-درخت بی بر-عفت و زینت زن- ناتوان و... به وضوح آشکار است.
ب) انتقادهای اجتماعی:
قطعه هایی مانند اشک یتیم- دیوانه و زنجیر - سر وسنگ- مست و هوشیار - نکوهش بیجا و... بیانگر انتقادات اجتماعی پروین است. وی در بیان انتقادهای اجتماعی، تنها به انتقاد محض نمی پردازد، بلکه راه برون رو و نجات را هم نشان می دهد.
ج) مضامین عرفانی، فلسفی و اعتقادی:
این موضوع را در قطعه هایی همچون جمال حق - ذره - راه دل و... می توان ملاحظه کرد.
د) نمایش غم و رنج و فقر:
بیشترین موضوعی که شاید محتوای اشعار پروین را تشکیل می دهد. ترسیم چهره اجتماع فقرآلود و دردمند است. قطعه هایی همانند اندوه فقر - تیره بخت - طفل یتیم و... بیانگر این مشی و روش شاعر است.
2-3-21- فابل:
فابل افسانه ای است تمثیلی که قهرمان آن حیوانی است نظیر گاو، روباه و... همه ی حیواناتی که در فابل ها و حکایات حیوانات حضور دارند و نقش ایفاء می کنند، در واقع نمادی از انسان های زمان خود هستند. از این رو از درون این حضور و سخن گفتن می توان جامعه ی آن روز را ترسیم کرد.«قصه های منظوم کوتاه که ادبیات اخلاقی و صوفیانه ما از آن سرشار است، از طریق تمثیل تعلیم می کند. خاصه برای کسانی که تمثیل با ذهنشان مناسب تر است تا استدلال. یک نوع از این گونه حکایات همان است که فابل می خوانند. افسانه تمثیلی که قهرمان آن یک حیوان است، گاو، روباه و جز آنها. در نزد مولوی، در نزد عطار و نظامی و در نزد پروین نمونه های خوب از این حکایت آموزنده هست و این میراث لقمان حکیم که در اروپا با نام لافونتن، فلوریان و کریلوف به اوج کمال رسیده است و در شعر فارسی صبغه ای دارد عرفانی». (شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، دکتر زرین کوب، ص108)
«پروین اعتصامی، نخستین شاعر بزرگ زن در ایران عصر جدید، معمولا هنرمندی به حساب می آید که با منظوم کردن فابل ها، مثل ها، حکایت ها و افسانه ها، موجب تقویت و تداوم سنت پند و اندرزگویی و شعر اخلاقی و تعلیمی شده است». (طلیعه تجدد در شعر فارسی، کریمی حکاک، ص 300)
2-3-22- ضرب المثل:
کاربرد ضرب المثل در اشعار پروین به وضوح نمایان است:دزد شد این شحنه ی بی نام و ننگ
دزد کی از دزد کند باز خواست
شعر من آیینه کردار توست
ناید از آیینه بجز حرف راست
(دیوان، ص 14)
بشناس فرق دوست ز دشمن به چشم عقل
مفتون مشو که در پس هر چهره چهرهاست
(دیوان، ص 16)
پریدن بی پر تدبیر مستی است
جهان را گه بلندی گاه پستی است
(دیوان، ص 72)
جهل و حرص و خودپسندی دشمن آسایشند
زینهار از دشمنان دوست صورت زینهار
(دیوان، ص 32)
... رشته ها رشته ز مو باریک تر
زیر و بالا، دورتر نزدیک تر
گفت کاهل کاین چه کار سرسری است
آسمان زین کار کردنها بری است
پایه می سازی ولی سست و خراب
نقش نیکو می زنی اما بر آب
بس زبر دست است چرخ کینه توز
پنبه خود را در این آتش مسوز
تا نخوردی پشت پائی از جهانی
خویش را زین گوشه گیری وارهان
(دیوان، ص 117)
ضرب المثل های: بازخواست دزد از دزد، حقیقت گویی آیینه، شناخت دوست و دشمن، پرهیز از دشمنان دوست نما، از مو باریک تر، کار سرسری، نقش بر آب زدن، پنبه و آتش و پشت پا خوردن، از مواردی است که در ابیات بالا بدان ها اشاره شده است.
2-3-23- تأثیرپذیری:
پروین در تأثیرپذیری و تتبع از دیگران، مقلدی صرف نیست. بلکه مقلدی آگاه است که با گرفتن عناصر شعری دیگران آن را در ظرف زمان و مکان که ساخته و پرداخته ی خود اوست و با تکیه بر غنای فکری خویش، کاخی باشکوه از مفاهیم و مضامین اخلاقی و انسانی می سازد.وی شعر زیبا و معروف خود را به نام «مست و هوشیار» ظاهراً با الهام از شعر «محتسب و مرد مست» مولوی سروده است. ابیات اولیه هر دو نقل می شود:
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت: ای دوست این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان می روی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
(دیوان، ص 241)
و اما مولانا:
محتسب در نیمه شب جایی رسید
در بن دیوار مردی خفته دید
گفت: هی، مستی چه خوردستی بگو
گفت: ازین خوردم که هست اندر سبو
(مثنوی، دفتر دوم، ب 2387)
مقایسه این دو شعر نشان می دهد که پروین از چه قدرت بیان و کلامی همراه با نکات بدیع، روان و... برخوردار است.
«اشک یتیم» که از سروده ها و شاهکارهای پروین است و با این مطلع شروع می شود:
روزی گذشت پادشهی بر گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و با خاست
(دیوان، ص 241)
بر گرفته از «گدای شهر» اثر انوری شاعر معروف قرن ششم هجری است.
آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی
گفت: این والی شهر ما گدایی بی حیاست
گفت: چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمه ای
صد چو ما راروزها بل سالها برگ و نواست
(دیوان انوری، ج دوم، ص 528)
عذوبت کلام و روانی سخن پروین را در مقایسه ی این دو شعر به خوبی می توان درک کرد. پنج مسمط نیز با نامهای «ای مرغک»، «ای گربه»، «آشیان ویران»، «نغمه ی صبح» و «یاد یاران» را با مطالع زیر تحت تأثیر و تقلید مسمط معروف دهخدا که با ترجیع بند «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» آورده، سروده است:
ای مرغک:
ای مرغک خرد، ز آشیانه
پرواز کن و پریدن آموز...
(دیوان، ص 84)
ای گربه:
ای گربه تو را چه شد که ناآگاه
رفتی و نیامدی دگر باز...
(دیوان، ص 83)
آشیان ویران:
از ساحت پاک آشیانی
مرغی بپرید سوی گلزار...
(دیوان، ص 74)
یاد یاران:
ای جسم سیاه مومیایی
کو آنهمه عجب و خودنمایی...
(دیوان، ص 256)
نغمه صبح:
صبح آمد و مرغ صبحگاهی
زد نغمه به یاد عهد دیرین...
(دیوان، ص 254)
تأثیر پذیری پروین از ایرج میرزا در کلامش هویداست. مضامین معنوی و عاطفی و احساسات پاکی که در شعر ایرج وجود دارد؛ کاملاً بر سخن پروین تأثیر گذاشته است. به طوری که ردپای اشعار ایرج در کلام پروین به وضوح مشاهده می شود. به این شعر ایرج توجه کنید:
شنیدم کارفرمایی نظر کرد
ز روی کبر و نخوت کارگر را
روان کارگر از وی بیازرد
که بس کوتاه دانست آن نظر را
نوع بیان، تحلیل، چینش کلمات و مقدمه چینی، به گونه ای است که گاهی انسان دچار شک می شود که آیا این شعر از پروین است یا از کسی دیگر.
پروین نیز همانند ایرج، زبان روز را برگزیده و مسائل مختلف اجتماعی و تمثیلاتی را با زبانی بسیار ساده به خدمت گرفته است. وی مسائل ملموس جامعه را به نحو بسیار مطلوبی در سخن خود گنجانیده است. رقت کلام و احساسات بی شائبه و پاک پروین، سخن وی را دلپذیر کرده و آن را مقبول طبع همه ی سلیقه ها گردانیده است. لحن دلچسب، سخنان دل انگیز، احساسات مادرانه و اشاره های دلنشین، شعر پروین و ایرج را همپای هم قلمداد کرده است.
پروین از ادبیات غربی نیز متأثر شده است. تحصیلات وی در دبیرستان آمریکایی دختران در تهران و آموختن زبان انگلیسی، تعلیم و تربیت پدر که خود به آثار ادبی مغرب زمین رغبت فراوان داشت و ترجمه ی بسیاری از آنها را در مجله ی بهار منتشر کرده است؛ زمینه ی توجه پروین به ادبیات غربی و احیاناً برخورداری از آن را برای وی فراهم آورده بود. اما در همین نمونه ها نیز شعر او حالت تقلید ندارد؛ بلکه نوعی تأثیر و حسن اقتباس در آن منعکس است که از استقلال اندیشه و قریحه آفریننده حکایت دارد.
قطعاتی از پروین همچون: «ارزش گوهر»، «بلبل و مور»، «جولای خدا»، «دریای نور»، «رفوی رقت»،«نشان آزادگی» و «یاد یاران» به ترتیب شبیه آثار زیر و یا متأثر از آنهاست. «خروس و گوهر» از ازوپ یا «خروس و مروارید» از لافونتن، «زنجیره و مورچه» از ازوپ و لافونتن، «عزم و نشاط عنکبوت » نوشته ارتور بریزبان، مقاله نویس آمریکایی معاصر و اثر دیگری از همو، «نغمه پیرهن» از نویسنده ای ناشناس، «به یک مومیایی»، اثر هوراشیو اسمیت، شاعر انگلیسی». (چشمه ی روشن، دکتر یوسفی،ص 417).
قطعه ی مشهور «مومیایی» اثر پروین اعتصامی، با آن بیان صادقانه ی پروینی که در آن هست؛ در حقیقت ترجمه ای است از یک قطعه ی انگلیسی که تا آدم ترجمه ی نثرش را در مجله ی بهار به قلم - اعتصام الملک پدر پروین- نخواند؛ نمی تواند باور کند که فکر شاعر فارسی زبان از کجا آب خورده است». (شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، ص 231)
«این چنین تأمل در احوال انسان و گل و گیاه و اشیاء و هر چیز که در محیط اطراف و زندگانی روزمره وجود دارد و به دریافت هایی پرمغز و لطیف نایل آمدن و حاصل تخیلات و تفکرات خویش را به زبان شعر با شیوه ای هنرمندانه و پرتأثیر بیان کردن، از ویژگی های شعر پروین است. در شعر فارسی نظیر ندارد. از این حیث در حقیقت او همانند لافونتن(فابل پرداز فرانسوی 1695-1621) در شعر فارسی است». (چشمه ی روشن، دکتر یوسفی، ص 215)
داستان «جولای خدا» که مناظره ای میان عنکبوت و مرد تنبل است و پروین سعی کرده است در سرتاسر این شعر، کار و تلاش و عزم را بستاید و کاهلی و تنبلی را از ریشه، نادرست جلوه دهد؛ گرچه به ظاهر ترجمه ای است از مقاله ای از روزنامه نگار آمریکایی، آرتور بریزبان (طلیعه ی تجدد در شعر فارسی، ص 301) اما در واقع برگرفته از کلام سعدی است، آنجا که می گوید:
مگسی گفت عنکبوتی را
کاین چه ساق است و ساعد باریک
گفت: اگر در کمند من افتی
پیش چشمت جهان کنم تاریک
(کلیات سعدی، ص 843)
و ممکن است نیز اشاره ای ظریف باشد به نقل سخن عطار در منطق الطیر. اگر شعر «جولای خدا» از پروین با حکایتی از منطق الطیر عطار مقایسه شود، فهم این سخن بیشتر هویدا می شود. تا آنجا که گفته شده است: «شاید تأثیرگذارترین شعر در ستایش کار و تلاش در زبان فارسی باشد».
در داستان منطق الطیر،پرنده ای از همراهی کردن سایر پرندگان، از هدهد عذرخواهی می کند و می گوید که او نمی تواند خانه اش را ترک کند و در جستجوی سیمرغ افسانه ای، آواره ی جهان شود:
دیده ای تو عنکبوت بی قرار
در خیالی می گذارد روزگار
بوالعجب دامی بسازد از هوس
تا مگر در دامش افتد یک مگس
پیش گیرد و هم دوراندیش را
خانه ای ازد به گنجی خویش را
چون مگس در دامنش افتد سرنگون
بر مکد از عرق آن سرگشته خون
ناگهی باشد که آن صاحب سرای
چوب اندر دست برخیزد ز پای
خانه ی آن عنکبوت و این مگس
جمله ناپیدا کند در یک نفس
هست دنیاوانکه در وی ساخت قوت
چون مگس در خانه ی آن عنکبوت
گر به شاهی سرفرازی می کنی
طفل راهی پرده بازی می کنی...
(منطق الطیر، عطار نیشابوری، ص 142-141)
پروین در این شعر «جولای خدا» اثری می آفریند که در آن آمیزه ای از دغدغه ها و مسائل عمومی و خصوصی، گذر از جهان کهن ادبیات کلاسیک به عالم مقال نوین ادبی را امکان پذیر می کند. (طلیعه ی تجدد در شعر فارسی، ص 302)
3- نتیجه گیری
پروین اعتصامی، شاعری است که دردهای جامعه را با تکیه بر اسلوب شعر کهن به بهترین وجهی بیان کرده است. وی نقادی است اجتماعی و سیاسی، که به دور از مداحی و چاپلوسی، شعر خود را تابلوی آرمان های اعتقادی خود کرده است. انسان گرایی وی، او را به درجه ای از مکتب اومانیسم رسانده که انسان را نه در مقال خدا، بلکه در کنار خدا قرار می دهد.او خواهان جامعه ای است آزاد، عدالت پذیر و به دور از زشتی ها و کجروی ها و استبداد و ظلم. آرمان های وی در ستیز با حاکمان ظالم و جائر و دفاع از مظلومان و دردمندان و طبقه ی مستضعف جامعه است. وی در سرودن شعر، بستری گسترانیده است که زشتی ها و ناپاکی ها، جایی ندارد و در مقابل، عدالت پروری، یار و یاور مظلوم بودن، ستم ستیزی، معاد گرایی، توجه به نکات اخلاقی- انسانی، تمجید شده است. وی همانند واعظی حکیم بر کرسی وعظ می نشیند و مخاطبان خود را به عاقبت اندیشی فرا می خواند. توجه به تعلیم و تربیت و عنایت به اصالت خانواده، تمجید از کار و کوشش، توصیه به استقامت و بردباری، پرهیز از هوی و هوس، توجه به بیداری و دانایی از مهم ترین مواردی است که وی کوشیده است آنها را با زبانی ساده و دلنشین به مخاطبان خود عرضه کند. رقت کلام و احساسات مادرانه و پاک شاعر، سخن وی را دلپذیر و مقبول طبع همه ی سلیقه ها گردانیده است. لحن دلچسب، سخنان دل انگیز، اشاره های دلنشین، بیان عواطف پاک انسانی، پرهیز از زشتی ها و پلشتی ها، آرمان گرایی، اعتقاد به باورهای راستین دینی و... شعر وی را برای همیشه در صحنه تاریخ ادبیات زبان فارسی جاودانه کرده است و از این رهگذر، شاعر، به عنوان یکی از بزرگ ترین شاعران اخلاق گرا به ویژه در قشر بانوان برای همیشه جاوید و ماندگار شناخته شده است.
منابع تحقیق :
1- اعتصامی، ابوالفتح. مجموعه مقالات و قطعات و اشعار به مناسبت درگذشت اولین سال وفات پروین اعتصامی، تهران: 1355.
2- اعتصامی، پروین. دیوان قصاید و مثنویات و تمثیلات و مقطعات، چاپ هفتم، ناشر ابوالفتح اعتصامی، تهران: 1355.
3- انوری، اوحدالدین. دیوان شعر، به اهتمام محمد تقی مدرس رضوی، چاپ سوم، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران: 1364.
4- دهخدا، علی اکبر. لغتنامه، مؤسسه لغتنامه دهخدا، تهران: 1337.
5- رزمجو، حسین. انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی، چاپ اول، انتشارات آستان قدس مشهد: 1370.
6- زرین کوب، عبدالحسین. شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، چاپ سوم، انتشارات جاویدان، تهران: 1356.
7- سعدی، کلیات، چاپ اول، انتشارات ایران، تهران: 1363.
8- شکیبا، بهروز. فرهنگ سیاسی، کتاب فروشی فروغی، تهران: بی تا.
9- صفا، ذبیح ا... گنج سخن، چاپ پنجم، انتشارات ققنوس، تهران: 1372.
10- عطار نیشابوری، فریدالدین. منطق الطیر، به تصحیح دکتر محمد جواد مشکور، چاپ دوم، انتشارات الهام، تهران: 1366.
11- کریمی حکاک، احمد. طلیعه ی تجدد در شعر فارسی، مترجم مسعود جعفری، چاپ اول، انتشارات مروارید، تهران: 1384.
12- مولوی، جلال الدین محمد. مثنوی معنوی، به همت رینولدالین نیکلسون، چاپ دوم، انتشارات مولی، تهران: 1362.
13- یوسفی، غلامحسین، چشمه ی روشن (دیداری با شاعران)،چاپ اول، انتشارات علمی، تهران: 1369.
منبع: پروین پژوهی