یهود و ایفای نقش «مزدوری»

حاکمان مستبد تاریخ، اغلب می کوشیده اند با استفاده ی ابزاری از یک اقلّیت نژادی، دینی و قومی، دیگر طبقات جامعه را به فرمانبرداری و اطاعت از خویش وادارند.
شنبه، 2 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
یهود و ایفای نقش «مزدوری»
یهود و ایفای نقش «مزدوری»

نویسنده: احمد کریمیان




 

حاکمان مستبد تاریخ، اغلب می کوشیده اند با استفاده ی ابزاری از یک اقلّیت نژادی، دینی و قومی، دیگر طبقات جامعه را به فرمانبرداری و اطاعت از خویش وادارند.
بارزترین شکل این پدیده در استخدام گروه های نظامی و جنگ جو قابل ملاحظه است.
گارد سوئیسی در فرانسه ی پیش از انقلاب که نقش به سزایی در حمایت از پادشاه ایفا کرد و نیز ایجاد فضای رعب و وحشت در میان مردم امپراتوری روسیه، از سوی گروه های قزّاق، از نمونه های در خور ذکر است.
امّا مهم ترین تشکیلات قابل توجّه در این مورد، طبقه ی «سامورایی» ها در ژاپن بوده است. این کلمه، مأخوذ از واژه ی «ساموراو» به معنای «خدمت کردن» است. آنان در خدمت گزاری به اربابان فئودال، تا حدّ مرگ وفادار بودند. این طبقه کاملاً جدای از مردم می زیستند و از ارزش ها، فرهنگ اشرافی و قانون اخلاقی ویژه ای پیروی می کردند. زندگی سامورایی ها به غایت ساده، و مرگ، حقیقتِ اساسی آن بود؛ امّا در عین حال، از زندگی بسیار مرفّه و جایگاهی برجسته و بی همتا در جامعه برخوردار بودند.
سامورایی تنها کسی بود که اجازه ی حمل سلاح داشت و به صرف گمان این که کشاورزی به وی اهانت روا داشته است، می توانست او را به قتل برساند.
سامورایی ها از قرن یازدهم تا نیمه ی قرن نوزدهم، ستون فقرات طبقه ی حاکم ژاپن را تشکیل می دادند.
در تاریخ کشورهای اسلامی نیز این وضع کم و بیش قابل شهود است. در عصر دوم خلفای عباسی، مزدوران ترک، همین نقش را بر عهده گرفتند. ممالیک (جمع مملوک= بردگان زر خرید) تا چند قرن بر بلاد سوریه، فلسطین و مصر حکومت راندند. این ممالیک نیز یک گروه جنگ جو بودند که مانند همتایان تاریخی خویش، از سه ویژگی برخوردار بودند:
- انزوای فرهنگی از جامعه؛
- پرداختن به مأموریت های جنگی؛
- برخورداری از زندگی بسیار مرفّه.
ممالیک که اساساً ترک تبار بودند، در انزوای از جامعه می زیستند و با هیچ یک از آحاد جامعه نیامیختند و اجازه ندادند که هیچ کدام از مردم جامعه در صفوف آنان وارد شوند و با ایشان جز در موارد نادر وصلت نکردند. زبان محاوره ای آنان ترکی و چرکسی بود، و حتّی برخی از پادشاهان مملوکی، زبان عربی را نمی دانستند.
عدم وابستگی به جامعه ی تحت سلطه، شرط اصلی پیوستن به این طایفه بود. از این رو، کسانی به آن ها می پیوستند که از بیرون وارد شده بودند. این افراد فنون نظامی را می آموختند و به دور از تأثیرات عاطفی خانواده، قبیله و روابط خویشاوندی، تن به اطاعت کورکورانه و قساوت می سپردند. از این رو، حتّی فرزندان ممالیک به عنوان جنگ جو، پذیرفته نمی شدند، بلکه نهایت شغل های آنان منشی گری و وظایف اداری بود. این فرزندان برای آن که یک گروه بومی جنگ جو تشکیل ندهند، و وابستگی عاطفی و فرهنگی به کشور محل زیست خود پیدا نکنند، نمی توانستند جایگاه و املاک پدری خود را به ارث برند.
تنها ابزار ممالیک، شمشیرها و بازوانشان و تنها سرمایه ی آنان، جنگیدن به سود پادشاهان و شاه زادگان بود. آنها تنها مطیع کسی بودند که مزد می پرداخت.
با توجّه به آن چه گذشت، باید افزود: در دوره های مختلف تاریخ، به ویژه در جوامع غربی، یهودیان به عنوان سودمندترین ابزارهای سلطه و استثمار، تن به مزدوری سپردند.
اندیشه ی کاتولیکی «شاهدان»(1)، نقش یهودیان را در جوامع پیشین غرب، تا حدودی آشکار می سازد.
کاتولیک ها، وجود یهودیان را از این جهت ضروری می دانستند که اقلّیت دینی پستی چون آنان می توانست گواهان حقّانیت و عظمت شأن کلیسا باشد.
این دیدگاه بر ضرورت نگاه داری یهودیان به عنوان یک ابزار و عنصر بیگانه که ریشه ای در تمدّن غرب ندارند، ولی در تحقّق یک هدف غیر یهودی مفیدند، تأکید می ورزید.
از سوی دیگر، وضع اقتصادی یهودیان در جوامع غربی موجب شد که نگاه ابزاری به ایشان تقویت شود.
اطلاق عنوان «خدمت کاران اتاق سلطنتی، یعنی دربار»(2) بر یهودیان در سده های میانی، یادآور نقش و وظایف سامورایی ها و ممالیک در آن دوران است.
در قرون وسطا، یهودیان به عنوان خدمت کاران دربار و بردگان شاه نگریسته می شدند. آنان در حیطه ی تملّک و تحت حمایت شاه به شمار می آمدند و از امتیازات ویژه ای برخوردار بودند. هیچ قدرتی جز دربار شاه نمی توانست متعرّضِ آنان شود، یا بر آنان مالیات تحمیل کند؛ زیرا شاه این حق را برای خود نگاه داشته بود. هم چنین وی حق داشت به دل خواه، آنان را به یک شاه زاده ی فئودال، یا به شهرداری یکی از شهرها بفروشد.
خدمت کاران دربار از این نظر با ممالیک مصر شباهت داشتند که در انزوای از جامعه بوده و به یک شغل مشخّص می پرداختند. با این تفاوت که ممالیک اقوامی جنگاور بودند و اینان بازرگانان رباخوار.
ژاکوب اگس (Jacob Agus) تاریخ نگار یهودی آمریکایی گفته است:
جایگاه یهودیان به عنوان بیگانگان، با اهمیّت بود؛ زیرا طبقه ی حاکم، آنان را درست مانند مزدوران به کار می گرفت. آنان را به همان دلیل بر صرّافان محلی ترجیح می داد که مزدوران را بر گروه های محلی.
در آن زمان، چنان چه شخصی یک یهودی را می کشت، خون بهای وی را نه به خانواده ی مقتول، بلکه به پادشاه می پرداخت. هم چنین در بسیاری از پیمان های متعلّق به یهودیان، آنان به عنوان بردگان و اموال منقول، چون اثاثیه معرّفی می شدند. قانون های کهن آنگلو- ساکسون اشاره دارد که «یهودیان و دارایی شان از آنِ پادشاه است». همین تفکر در قانون اساسی اسپانیای شمالی بازگو شده است. در نصّ این قانون آمده است که یهودیان بردگان پادشاهند. آنان برای همیشه ملک خزانه ی سلطنتی اند. یهودیان طبق قانون فئودالیسم غربی، مردان پادشاهند، هر کس تاج و تخت را به ارث ببرد، آنان را به ارث می برد.
بدین ترتیب، وضعیّت یهود در چارچوب ادراکی غرب، به عنوان ابزار و عنصری بیگانه و بَرده ی سر سپرده ی دربار، تثبیت شده بود.
از سوی دیگر، اشتغال انحصاری یهودیان تا دوران معاصر، در امر استیفای مالیات و اداره ی مزارع اشراف زادگان فئودال، بیش از «خصلت رباخواری»، موجب نفرت توده ها از آنان شد.
اشتغال یهودیان در این کارها به نیمه ی قرن شانزدهم باز می گردد. هنگامی که لهستان پس از اتّحاد با پادشاهی لیتوانی، اوکراین را به خود ملحق ساخت، زمین های وسیعی تحت نفوذ اشراف زادگان لهستانی درآمد. آنان طبیعی است که مایل بودند در این زمین ها سرمایه گذاری کنند؛ ولی نه استعداد این کار را داشتند، نه سرمایه و نه تمایلی به اداره ی آن.
اشراف زادگان لهستانی دریافتند که یهودیان با خبرگی و سرمایه هایی که فراهم آورده اند، می توانند مزارع را اداره کنند. از این رو، به موجب قرارداد ویژه ای، درآمدهای مزارع خود را برای چند سال در ازای دریافت مبلغی تضمینی به یهودیان پیش فروش می کردند (مانند حقّ بهره برداری از معادن و هتل ها).
این وضع، فرصتی طلایی برای یهودیان لهستان فراهم آورد و عرصه های متعدّد پیشتازی و سرمایه گذاری را فرا روی آنان گشود و به سودهای کلانی دست یافتند. اشراف زادگان فئودال، شهرهای کوچکی به نام «شتتل» برای آنان احداث کردند. یهودیان جدای از دیگران، در این شهرها می زیستند و بیش تر ساکنان آن ها را تشکیل می دادند. از این رو، تماس آنان با جهان خارج، جهان اغیار، از چارچوب فعّالیت های گوناگون تجاری فراتر نمی رفت.
چنین بود که یک طبقه ی میانجی اسفنج گونه، در مکانی دوردست اسکان داده شد تا به نمایندگی از فئودال غایب منطقه، مأموریت استثماری مشخّصی را به انجام رساند.
این طبقه بدون هیچ مانعی، با کمک گرفتن از نیروی نظامی لهستان، به مکیدن دست رنج کشاورزان پرداخت. نیروی نظامی، مأموریت داشت تا کشاورزان معترض اوکراینی را به مجازات برساند.
یهودی در این صحنه، ابزاری استثمارگر، عنصری فرمانبردار، امین و چسبیده به فئودال ها بود؛ زیرا او در اوکراین، بیگانه و مطرود مردم به شمار می آمد و بقا و امنیّت خویش را وام دار اشراف و فئودال های لهستان بود.
از آن جا که این یهودیان، نه به مشارکت در قدرت چشم دوخته بودند، و نه حتّی بدان می اندیشیدند، از این رو، اطمینان طبقه ی حاکم به آنان روز افزون بود.
این طایفه در منطقه ی اوکراین، به معنای دقیق کلمه بیگانه بوده و در انزوای کامل از مردم می زیستند و تکیه گاهی جز نیروی نظامی لهستان نداشتند؛ زیرا آنان:
- در یک فضای مسیحی، یهودی بودند؛
- در فضای زراعتی، صرّاف و تحویل دار مالیاتی بودند؛
- در اوکراین، لهستانی بودند؛
- در فضای استثمار شده ارتدوکسی، نماینده استثمارگر کاتولیک ها بودند؛
- در میان مستمندان، ثروتمند بودند؛
- در میان مردمی که به اوکراینی سخن می گفتند، به زبان یدیشی تکلّم می کردند.
برخلاف تشابه و وحدت ماهوی که میان نقش یهودیان با وظایف مزدوری ممالیک مصر و سامورایی ها وجود داشته است، تفاوت هایی در این میان قابل ملاحظه است:
1. با این که هر دو گروه، ابزار استثماری واحدی به شمار می آمدند، ولی روش هایشان متفاوت بود.
یکی با بهره گیری از سرمایه و حمایت نیروی مسلّح وابسته به حکّام، به استثمار اقتصادی مردم روی می آورد، و دیگری با استعانت از سلاح شمشیر و نیروی بازو، به استثمار نظامی می پرداخت.
در توضیح نقش استثمار گرانه ی یهودیان، این مطلب را باید افزود که رباخوار یهودی با نرخ بهره ی بالا که از سوی شاه مشخص می شد، به کشاورزان و اشراف زادگان وام می داد و بر ثروت های خود به طور تصاعدی می افزود و شاه نیز به نوبه ی خود، از راه مالیات های سنگینی که بر یهودیان تحمیل می کرد، بخشی از ثروت های آنان را جذب می کرد. نام گذاری یهودیان و تشبیه آنان به «اسفنج» ی که آب را می مکد، سپس بر اثر فشار، آن را از دست می دهد، از همین جا نشئت گرفته است.
2. با آن که هر دو گروه متّصل بر مراکز تصمیم گیری بودند، ولی ممالیک و سامورایی ها توانستند با نفوذ در مرکز حکومت، در تصمیم گیری ها شرکت جویند، و حتّی ممالیک مصر بر اریکه ی قدرت تکیه زدند. در حالی که یهودیان بر خلاف انزوای از مردم و چسبیدن به مرکز حکومت، به سبب ضعف و ناتوانی و نداشتن قدرت نظامی، به صورت عناصر مزدور، در حاشیه ی حکومت ها باقی ماندند.
با پایان یافتن سده های میانی و آغاز قرون جدید، نگرش ابزاری به یهودیان با ابعاد تازه تری ادامه یافت؛ ولی پس از پیدایش اندیشه های لیبرالیستی و روشنگری و تحوّلات عظیم ناشی از انقلاب صنعتی و ظهور افکار سکولاریستی، و رواج تز «سود آور بودن یهودیان» این طایفه، نه به لحاظ یهودی بودن، بلکه به اعتبار عناصر انسانی سودآور، از آزادی های نسبی برخوردار شدند ... .(3)

پی نوشت ها :

1. Witness People
2. Servi Camerae Regis.
3. برای دیدن شرح و تفصیل مطالب بالا، ر.ک: عبدالوهاب المسیری، الجماعات الوظیفه الیهودیه، نموذج تفسیری جدید.
عبدالوهاب المسیری در این کتاب، در حدود 550 صفحه، به بحث درباره‌ی نقش مزدوری یهودیان در طول تاریخ پرداخته است؛ ولی نظر به این که مؤلف، خلاصه‌ی روشن و مفیدی از محتوای این کتاب را در بخشی از نوشتار دیگرش با عنوان «صهیونیسم» آورده و آقای لواء رودباری آن را به فارسی برگردانده است، ما گزیده‌ای از صفحات 140 تا 155 آن را در بالا نقل کردیم.

منبع :کریمیان، احمد، (1384)، یهود و صهیونیسم: تحلیل عناصر قومی، تاریخی و دینی یک فاجعه، قم: مؤسسة بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّة قم)، چاپ دوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط