اسقف پولس حنّا سعد در کتاب همجیة التعالیم الصهیونیه(1) بخش هایی از کتاب تلمود(2) را که یهودیان آن را از دیگران پوشیده می دارند، و هر از چند گاه در جرح و تعدیل آن می کوشند، ارائه کرده و وجدان مردمان جهان و به ویژه مسیحیان را به قضاوت طلبیده است.
اسقف پولس می گوید: مسیحیان را انجیلی است که همه ی جهانیان را مورد خطاب و بشارت قرار داده است. مسلمانان نیز قرآنی دارند که در میان همه ی ملل عالم پراکنده است؛ امّا یهودیان دارای دو کتابند: یکی معروف به تورات است که بدان عمل نمی شود و دیگری به نام تلمود است که مورد توجّه ویژه بوده و بر تورات برتری دارد و هرگز در دست رس غیر یهودیان قرار نمی گیرد و اساس همه ی مصیبت هاست.
وی می افزاید : مسیحیان به خداوندی اعتقاد دارند که پدر آسمانی همه ی مردمان است و مسلمانان نیز خداوندی را می پرستند که «ربّ العالمین» است؛ امّا صهیونیست ها تنها خدایی را قبول دارند که فقط از آنِ ایشان است و همه ی ثروت ها و نعمت های زمین را تنها برای بنی اسرائیل قرار داده و مسیحیان و مسلمانان و دیگر ملل را آفریده است تا بردگان این قوم باشند.
همان گونه که فرزند از نسل پدر خویش است، آنان نیز خود را از تبار خداوند می شمارند؛ امّا اقوام دیگر، نژادشان از روحی پلید نشئت گرفته است و تنها به این دلیل به هیئت آدمی آفریده شده اند که در ارائه ی خدمت به بنی اسرائیل، مورد رغبت واقع شوند!
اسقف پولس با تأسّف اضافه می کند: تلمود، مسیحیان را همانند لته ی خون آلود و منفوری می داند که باید از آن احتراز کرد. مسیحیان در نگاه تلمود، بت پرست، مشرک، قاتل، فاسق و حیواناتی پلید بوده و ... پست تر از سگند ... .
با وجود این اظهارات رکیک و بیانات سخیفی که تلمود نسبت به مسیحیان اظهار می دارد، اسقف پولس می نویسد:
اتّخاذ چنین موضع ضدّ اخلاقی از سوی تلمود، نسبت به مسیحیان، چندان جای شگفتی نیست؛ زیرا از نظر تلمود، یهودیان آفریده نشده اند تا مانند دیگر مردم زندگی کنند، بلکه ایشان به منزله ی فرزندان خداوند، آمده اند تا بر دیگر مردمان ریاست و سیادت کنند. تلمود تصریح می کند:
سیطره بر اقوام غیر یهود، تنها حقّ یهودیان است و این طایفه به هر سرزمینی گام نهند، باید حاکم و مسلّط بر دیگران شوند، در غیر این صورت باید خود را غریب و در تبعیدگاه انگارند.(3)
واژه هایی که در تلمود برای اشاره به غیر یهودیان به کار رفته، نشان می دهد که نگاه این کتاب به دیگران، نگاهی تحقیر آمیز و مبتنی بر دشمنی، کینه و انتقام است. از جمله ی این تعبیرها، یکی گوییم (Goyim) به معنای بت پرستان و دیگر واژه ی مینیم (Minim) جمع (Min) به معنای کافر است و مسیحیان را اکیم به معنای دارنده ی صلیب می نامد.
پرفسور اسرائیل شاهاک، یهودیِ آزاد اندیشِ ضدّ صهیونیسم می نویسد:
تلمود، علاوه بر یک رشته اتّهامات جنسی رکیک علیه عیسای مسیح، می گوید که کیفر او در دوزخ این است که در حمّامی از مدفوع جوشان افکنده شود.
وی می افزاید:
آیا بدین ترتیب، (یهودیان) انتظار داشته اند که حسن نیّت مسیحیان مؤمن را به خود جلب نمایند؟!(4)
به یقین نگرش منفی و اهانت آمیز یهودیان نسبت به شخص عیسای مسیح (ع) و جامعه ی مسیحیت، تأثیر فراوانی در بروز احساسات ضدّ یهودی در دل مسیحیان داشته است.
ادبیات تلمودی، پر از بغض و کینه نسبت به مسیحیان است:
بر هر یهودی واجب است که در هر روز سه بار مسیحیان را لعنت کند و از خداوند بخواهد که آنان را نابود سازد ... روحانیان یهود نیز موظّفند هر روز سه بار در معبدهای خویش، عیسای مسیح را نفرین کنند.
کلیسای مسیحیان، مرکز ضلالت و گمراهی و معبد بت هاست؛ از این رو، بر یهودیان است که در تخریب آن بکوشند. اناجیل مسیحیان نیز عین ضلالت است و باید آن را کتاب ظلم و انحراف نامید و یهودیان موظفند آن را به آتش بکشند، گر چه دارای نام خدا باشد.(5)
به موجب همین فرمان است که «انجیل سوزی» به عنوان یک امر مقدّس شرعی، تا روزگار ما ادامه یافته است.
در روز 23 مارس 1980/م، صدها نسخه از عهد جدید، علناً و طی مراسمی در اورشلیم و تحت نظارت عالیه (یاد لعاخیم) سوزانده شد. این سازمان مذهبی از کمک مالی وزیر مذاهب اسرائیل بهره مند می گردد.(6)
این نگاه بغض آلود نسبت به بیگانگان، چندان ریشه دار و عمیق است که یک یهودی مجاز نیست حتّی در مواقع ضرور، از ایشان به نیکی یاد کند.
یک یهودی تعبّدگرا از همان اوان جوانی در چارچوب مطالعات مقدّس خویش می آموزد که بیگانگان با سگان قابل مقایسه هستند، و از آن ها به نیکی یاد کردن، یک گناه است. آگنون، در گفت و گو با رادیو اسرائیل، به هنگام بازگشت از استکهلم که در آن جایزه ی نوبل ادبیات را دریافت کرده بود، از آکادمی سوئد تمجید بسیار به عمل آورد؛ امّا با شتاب افزود: فراموش نمی کنم که ستایش بیگانگان ممنوع است؛ امّا این بار تمجیدهای من دلیل روشنی دارد. آنان جایزه ی نوبل را به یک یهودی اعطا کرده اند. (7)
دکتر شاهاک در کتاب دیگرش، سوگمندانه اظهار می دارد:
اکثر یهودیان اسرائیلی و سایر کشورها تصوّر می کنند که فقط خودشان موجودات بشری هستند و باید حرف های آن ها را باور کرد، و کفّار عادت به دروغ گویی دارند و این اعتقاد هم از قانون تلمودی به آن ها تلقین شده است.(8)
شاهاک می گوید:
در یکی از روزهای شنبه سال 1965/م، یک یهودی متعصّب اجازه نداد تا از تلفن او برای تماس با آمبولانس استفاده شود و در نتیجه یک مرد غیر یهودی که در خیابان به علّت لختگی خون، دچار سکته قلبی شده بود، از دنیا رفت. من که شاهد حادثه ی مزبور بودم، از شورای حاخام های بیت المقدّس سؤال کردم که آیا چنین اقدام غیر انسانی با آیین یهود، سازگاری دارد یا خیر؟
پاسخی که به من داده شد این بود یهودی مزبور که به یک غیر یهودی مبتلا به سکته ی قلبی، بی اعتنایی کرده است، هرگز دچار اشتباه نشده و هم چنان یک یهودی پارسا و صالح می باشد!(9)
اجازه دهید گامی جلوتر بگذاریم و دیدگاه تلمود و یهودیان بنیادگرا را نسبت به بیگانگان، با تکیه بر اظهارات پرفسور اسرائیل شاهاک، آشکارتر، مورد ملاحظه قرار دهیم.
او می نویسد:
آیین یهود، ازدواج غیر یهودیان را شرعی نمی داند، لذا تماس جنسی یک یهودی با زن غیر یهودی، شوهر دار باشد یا نباشد، فرقی نمی کند و حتّی نمی توان این امر را زنا تلقّی کرد.
وی از قول بزرگان یهود نقل می کند:
اگر یک یهودی با یک غیریهودیه، پیوند جنسی برقرار نماید، غیر یهودیه، کودک سه ساله باشد یا بالغ، شوهر دار باشد یا دختر دم بخت ... غیر یهودیه باید به مانند یک جانور کشته شود؛ زیرا به خاطر وی، یک یهودی در وضعیّت ناهنجاری قرار گرفته است.(10)
یک زن یهودی که از حمّام ماهانه ی تطهیر خود باز می گردد... باید از دیدار با هر یک از چهار مخلوق شیطانی پرهیز نماید: سگ، خوک، الاغ و بیگانه (غیریهودی). اگر او با هر یک از این مخلوقات رو به رو شود، باید بازگردد و بار دیگر غسل کند.(11)
بنابر مذهب یهود، قتل یک یهودی گناهی کبیره است ...؛ امّا اگر قربانی، یک بیگانه و غیر یهودی باشد، قضیّه کاملاً فرق می کند. آن یهودی که بیگانه ای را به عمد می کشد، تنها مرتکب گناهی دینی شده است؛ امّا یک دادگاه نمی تواند او را مجازات کند.
شولهان عاروخ، از مهمترین مفسّران، توضیح می دهد که نباید برای آزار یک بیگانه دست بلند کرد، بلکه می توان او را به طور غیر مستقیم مورد آزار قرار داد. مثلاً با ربودن نردبان، زمانی که او در گودالی افتاده است. در این جا ممنوعیّتی در کار نیست، چه این کار مستقیماً انجام نگرفته است.(12)
دکتر شاهاک در بیش از بیست صفحه (صفحات 191 به بعد) از کتاب خود تاریخ یهود- مذهب یهود، بار سنگین سه هزاره، به بحث و بررسی درباره ی قانون تلمودی «جواز کشتار غیر یهودیان»(13) می پردازد.
در ادبیات عبری و یهودی نیز جلوه های بسیاری از روحیّه ی قهرآمیز و خشونت بار این طایفه را نسبت به غیر یهودیان، مشاهده می کنیم.
شاؤول چرنیکوفسکی شاعر یهودی، در قصیده ی «به نیروی شمشیرم»، احساس کینه و دشمنی ای را که یهود از عمق جان، نسبت به دیگران دارد، تشریح کرده، می گوید:
شمشیر من! کجاست شمشیرم، شمشیر انتقام جوی من؟
شمشیرم را بده تا بر دشمنانم فایق آیم!
کجایند دشمنان من؟ تا زودتر آنان را از پای در افکنم؟
و آن ها را تکه تکه کرده و قطعه قطعه نمایم.
به زودی آن ها را درو کرده و از ریشه بر خواهم کَند.
هم اینک دست راست توانمند خود را بیرون آورده و دشمنانم را تهدید می کنم.
و شمشیر خود را با افتخار، از خونشان سیراب می سازم.
گام هایم در خون کُشته ها فرو می رود.
و پاهایم موهای سرشان را لگدمال می کند.
از راست شمشیر می زنم و از چپ درو می کنم؛
زیرا آتش خشم من، چون دوزخ شعله می کشد.
بسیاری مرا به ستوه آورده اند؛ امّا پس از این کشتار، دیّاری را زنده نمی گذارم.
آری، به زودی آنان را به دیار مرگ می فرستم.
شمشیر من! کجاست شمشیرم؟ شمشیر هشدار دهنده ی من!
شمشیرم را بده که دیگر آن را میان غلاف جای نخواهم داد
مگر بعد از آن که همه ی دشمنان خود را گردن زنم(14)
پی نوشت ها :
1. المکتب الاسلامی، بیروت، چاپ دوم، 1403/هـ ق.
2. بیش از 1500 سال است که یهودیان توجّه یافته اند که آن چه به عنوان تورات در اختیارشان قرار دارد، نمی تواند حافظ منافع آنان و مدافع کیان و قومیت ایشان باشد. از این رو، با استخدام دین در جهت تأمین مصالح دنیوی و نژادی خویش و هموار شدن راه سیطره بر اقوام و ملل دیگر، دست به تألیف کتابی به نام «تلمود» زدند. آنان با همین هدف، در دوران معاصر دستورالعمل های ویژه ای به نام «پروتکل های حکمای صهیون» تدوین کرده اند. «تلمود شامل دو بخش است: مشنا و گمارا. مشنا در قرن دوم میلادی و گمارا سده های سوم تا پنجم میلادی جمع آوری و تألیف شد» (مسترهاکس، قاموس کتاب مقدس، لفظ تلمود).
چاپ های متعدّدی از تلمود صورت گرفته است که کهن ترین و کامل ترین آن ها چاپ «ونیز» است. امّا چاپ آمستردام (سال 1645/م) و چاپ سلباگ (سال 1769/م) و طبع ورشو(1863/م) و پراگ (1839/م) همگی ناقص بوده و حذفیاتی دارد. بدین معنا که در چاپ های مذکور، بسیاری از بخش های تلمود که نسبت به حضرت مسیح و حضرت مریم و پیامبران دیگر اهانتی روا داشته، حذف و جای آن سفید باقی مانده است و یا با درج شکل دایره و یا قید واژه ی (ون) اعلام می دارد که در این جا مطالبی محذوف است که باید به نسخه ی «ونیز» مراجعه شود (روهلنج و شارل لوران، الکنز المرصود فی قواعد التلمود، تعریب د. یوسف حنّا نصر الله، ص 110).
نیز درباره ی سیر اصلاحات انجام شده در تلمود، ر.ک: اسرائیل شاهاک، تاریخ یهود- مذهب یهود، بار سنگین سه هزاره، ترجمه مجید شریف، ص 70-78.
3. برای توضیحات بیش تر، ر.ک: عبدالحکیم عویس، الفکر الیهودی بین تأجیج الصراعات و تدمیر الحضارات، ص 80-89.
4. اسرائیل شاهاک، تاریخ یهود، بار سنگین سه هزاره، ترجمه ی مجید شریف، ص 70-71.
5. روهلنج و شارل لوران، الکنز المرصود فی قواعد التلمود، تعریف یوسف حنّا نصرالله. ص 170.
6. اسرائیل شاهاک، تاریخ یهود- مذهب یهود، بار سنگین سه هزاره، ترجمه ی مجید شریف، ص 71.
در ضمن گفتنی است که به موجب قانون مصوّب پارلمان اسرائیل، هر کس در نزد خود، کتاب مسیحی نگاه دارد، چنانچه یهودی باشد- محکوم به یک سال زندان است. هم چنین چاپ، خرید و فروش، وارد ساختن و توزیع هر گونه متون دینی مسیحی، جرم به شمار می آید. (یحیی العریضی، رقص علی هضاب العجز، ص 73).
از سوی دیگر، حسّاسیت و نفرت صهیونیست ها از مسیحیت چندان است که این رژیم استعمال نشانه ی اضافه و جمع را که در همه ی جهان به شکل (+) مرسوم است، به دلیل آن که یادآور نشانه ی صلیب و داستان مصلوب شدن عیسی است، ممنوع اعلام داشته و به جای آن در کتاب های درسی مدارس، از حرف لاتین تی (T) استفاده می کنند (یوسف الحسن، جذور الانحیاز، ص 43).
7. همان، ص 233 و 235.
8. اسرائیل شاهاک، دولت نژاد پرست اسرائیل، ترجمه ی امان الله ترجمان، ص 242.
9. همو، تاریخ یهود- مذهب یهود، بار سنگین سه هزاره، ترجمه ی مجید شریف، ص 30.
10. همان، ص 218-219.
11. همان، ص 99.
12. همان، ص 190-191.
13. در سال 1994/م، باروخ گلدشتاین، یهودی متدیّن و بنیادگرا، نمازگزاران حرم ابراهیمی را در حین سجده در نماز صبح به رگبار گلوله بست و شمار زیادی از ایشان را به شهادت رساند و خود نیز در این گیر و دار از پای درآمد.
به دنبال این حادثه، حاخام ها و رجال دینی یهود، او را شهید خواندند و برایش مزاری ساختند تا اسرائیلیان بدان تبرّک جویند. عکس های بزرگ وی را چاپ و برای نصب در منازل، میان مردم توزیع کردند؛ زیرا او موفق به اجرای شریعت شده و گروهی از بیگانگان را به قتل رسانده بود تا نتوانند میراث خوار سرزمین اسرائیل باشند.
(ر.ک: روهلنج و شارل لوران، الکنز المرصود فی قواعد التلمود، تعریب یوسف حنّا نصر الله، ص 38).
14. سناء عبد اللطیف حسین صبری، الجیتو الیهودی، ص 368.