نحمانیه و میمونیه در قبالا

در کتاب پژوهشهایی در آیین یهود (1) (ص 99) آمده است: « اینها سجایای دو آموزگار بزرگ یهودیت، ابن میمون و ابن نحمان است. این دو از پیشانی آدم آفریده شدند. قبالیان دو هاله درخشان پیرامون این ایده به وجود آوردند: جوهره
پنجشنبه، 7 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نحمانیه و میمونیه در قبالا
 نحمانیه و میمونیه در قبالا

نویسنده: عجاج نویهض




 

(موسی بن نحمان و موسی بن میمون)

در کتاب پژوهشهایی در آیین یهود (1) (ص 99) آمده است: « اینها سجایای دو آموزگار بزرگ یهودیت، ابن میمون و ابن نحمان است. این دو از پیشانی آدم آفریده شدند. قبالیان دو هاله درخشان پیرامون این ایده به وجود آوردند: جوهره ابن میمون در کاکل طرف چپ آدم بود و این به مفهوم حساب و عذاب رستاخیز است. جوهر موسی بن نحمان در کاکل طرف راست بود و این سمبل لطف و رحمت است».
نویسنده ی کتاب مذکور می نویسد: « این نقطه شروع را انتخاب کردم و از این جا آغاز می کنم تا در زدن هدف به خطا نروم. نحمان تلمودیی بزرگ، دانشمندی تورات شناس و فیلسوفی بحاث و احتمالاً نیز طبیب بود. در یک جمله، او در همه چیز سر بود.
حوالی سال 1195 میلادی جرونای اسپانیا به دنیا آمد. جرونا شهرکی است در منطقه کاستیل. با آن که این شهرک در اسپانیا قرار دارد از لحاظ داشتن فلاسفه و شعرا مانند شهرهای گراناد، بارسلون و تولدو شهره نبود. به دلیل وقوع در شمال اسپانیا در پاره ای گرایشها و عواطف از نفوذ فرانسوی- یهودی تأثیر می پذیرفت. افتخار جرونا این است که تلمود شناسانی مانند زراحیا لاوی و عزرا بن بکار پرورش داده است ابن نحمان از نسخه سریانی کتاب حکمت سلیمان آگاه شد. این کتاب از رساله های غیر قانونی (آپوکریف) می باشد و در آن آمده است: « پس نماز گزاردم و به من حکمت عطا شد. از خداوند مسألت نمودم و او بر من روح حکمت را نازل کرد؛ زیرا به من معرفت و بینشی داد که خطا نمی کند. به سبب آن دانستم که خداوند چگونه عالم را بیافرید و بر حرکت افلاک و سیر زمان در ازل و ابد و میان آن دو و چرخش خورشید و انتقال آن در برجهایش و اختلاف فصلها و طبایع مخلوقات زنده از انسان و حیوان و نیروی ارواح و قدرت عقل در انسان و تفاوت گونه های نباتات و خصایص ریشه ها در خاک آگاه شدم و به تمامی علوم آشکار و پنهان دست یافتم». (2)
« به نظر ابن نحمان، پادشاه حکیمی که تمامی اینها از او گرفته می شود تورات است و تورات عیناً همان حکمت است. این حکمت پیش از آفرینش وجود داشته و خداوند به وسیله آن جهان و موجودات را خلق کرده است. به همین دلیل تورات تمامی علوم دنیا را در بر دارد. وقتی می گوید: « پادشاه مرا از آنچه نزد او پنهان است آگاه کرد، منظورش از پادشاه تورات و رازهای بزرگ است». (3)
شختر سپس می گوید: « برای پی بردن به شخصیت ابن نحمان به همین مقدار اندک و ناچیز از جرقه ها و شراره های آتش شعله ور از این اسرار بسنده می کنیم. من میل ندارم که این صوفی را تا خلوتخانه های بزرگ، «خلوتخانه های پادشاه» همراهی کنم تا پایمان به دهلیزهایی که تماماً اصطلاحاتی پیچیده و دیریاب است باز نشود و یا «ابواب پنجاه گانه» معرفت و «دویست و سی و یک رمز حروف الفبا» روبه رو نشویم. این همه را کلیدهایی است که من هیچ اطلاعی از آنها ندارم و شک دارم که این امور ارزش آن را داشته باشند که در راه آنها متحمل رنجی شویم؛ به ویژه که هر یک از ما نظیر این اسمهای انبوه و دربسته و غامض را در قبالا می بیند».
« زمین؟ زندگی؟ سرزمین موعود؟ پروردگار جهان؟ سنگ زیر بنا؟ صهیون؟ مادر؟ دختر؟ خواهر؟ جماعت اسرائیل؟ دو گل همزاد؟ عروس؟ آبی؟ پایان؟ شریعت شفاهی؟ دریا؟ حکمت؟ همه اینها بر یک موصوف و شیء واحد دلالت می کنند. پس، باید که پژوهشگر در برابر انبوهی از کلمات معماگونه دچار شک و تردید شود و اعتراف کند که از فهم آنها عاجز است».
« به عقیده ربیها، کسی که فرزند ندارد در حکم مرده است و از نظر قباله آن که بدون دنباله بمیرد در دنیا از روزی محروم شده است و بزودی دگرباره متولد می شود تا فرزندی به دنیا آورد و این غایت انسان است». (4)
ربیها می گویند که وقتی مردها شروع به دادن طلا و زیور آلات کردند تا به وسیله آنها گوساله طلایی ساخته شود، زنها از دادن این اشیاء خودداری ورزیدند و به پاداش این عمل آنها یک روز آسایش به ایشان داده شد. بعضی از قبالیان، علاوه بر این معتقدند که پرستندگان گوساله طلایی همچنان در روی کره خاکی به سر می برند و ارواح آنها از بدنی به بدنی منتقل می شود. وانگهی، زنها نیز بر آنها مسلط گردیده اند». (5)
این بود سخنان شختر.

موسی بن میمون

موسی بن میمون، آن چنان که بسیاری از منابع یهودی آورده اند، فیلسوفی تلمودی، منجم و پزشک بود. در سال 1135 میلادی در کوردوبا به دنیا آمد، و به سال 1204 در قاهره درگذشت. در کتب تراجم عربی از وی به صورت ابو عمران موسی بن میمون عبدالله یاد شده است. کتاب تاریخ موسی الثانی (تاریخ موسی دوم) که درباره او نوشته شده اکثرش اسطوره است. زمانی که «موحدین» قدرت را در کوردوبا به دست گرفتند موسی بن میمون سیزده سال داشت. موحدین مسلمانانی بسیار متعصب بودند. لذا موسی و دیگر همدینان او می بایست یا اسلام را بپذیرند و یا جلای وطن کنند. آنها دومی را انتخاب کردند. موسی سیزده سال در اسپانیا آواره بود و هر از چندگاهی از جایی به جایی دیگر نقل مکان می کرد.
در سال 1160 به فارس رفت و در آن جا رحل اقامت افکند. او می پنداشت که، در صورت تظاهر به اسلام، می تواند آزادانه رفت و آمد کند، در صورتی که این امر او را با خطرهای بیشتری روبه رو کرد. زمانی که نام میمونیه شایع شد، قدرت حاکمه به ماهیت و موقعیت او و اهمیت طریقه اش پی برد. موسی به ارتداد از اسلام متهم شد و اگر نبود شفاعت یکی از دوستان مسلمان و شاعر و صوفی او، بی گمان سرنوشت موسی و نیز یهودا بن شاشان مرگ بود. همین امر موجب شد که وی پس از حدود پنج سال اقامت در فاس، آن جا را ترک کند. او در سال 1165 از فاس به عکا و بیت المقدس رفت و سرانجام در فسطاط (قاهره) مستقر گردید.
این چیزی است که در خلاصه شرح حال او در دایره المعارف یهودی آمده است. به دنبال این سخنان، شرح مفصلی از فلسفه موسی بن میمون همراه نمونه هایی از خط وی در کتاب دلاله الحائرین که به زبان عربی و الفبای عبری می باشد آورده شده است. نویسنده کتاب پژوهشهایی در آیین یهود می نویسد: مهمترین اعتراض به موسی بن میمون افراط او در تفسیرهای عقلی از مطالب مربوط به وحی و تأویلاتش از تورات است، به حدی که تا مرز انکار وحی پیش می رفت. او به انکار معاد جسمانی نیز متهم شد.
نویسنده مدخل موسی بن میمون در دایره المعارف یهودی جنبه مهمی از زندگانی ابن میمون در مصر را نادیده می گیرد. اصولاً همه نویسندگان یهود این طور رفتار می کنند و لطف و محبت عربها را نسبت به خود نادیده می گیرند. صلاح الدین ایوبی ابن میمون را مورد مهر و محبت قرار داد و او را مقرب خویش ساخت و به عنوان پزشک مخصوص خود برگزید.
موسی بن میمون قبالیی برجسته و بزرگ بود. قبالی بودنش او را به آن جا کشاند که دست به تألیف کتاب دلاله الحائرین زد. وی در نگارش این کتاب از زبان عربی و الفبای عبری استفاده کرد، تا بدین وسیله عقاید و آرای قبالی خود را، که می خواست در کتابش بپراکند، از مسلمانان که در کنف آنها و حمایت سلطانشان به سر می برد، مخفی نگه دارد؛ عقایدی که اگر برملا می شد سرش را به باد می داد.

پی نوشت ها :

1- Studies in Jadaism، اثر س. شختر، از انتشارات انجمن یهودی نشر در پنسیلوانیا، چاپ اول 1896، چاپ دوم 1915. مؤلف می گوید که این پژوهشها قبلاً در مجله جویش کورنکل (تاریخ یهود) و فصلنامه جویش کوارتلی منتشر شده است.
2- پژوهشهایی در آیین یهود، ص 126.
3- همان مأخذ، ص 127.
4- همان مآخذ، ص 283 .
5- همان مآخذ، ص 315.

منبع مقاله: نویهض، عجاج. (1387)، پروتکل های دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم(1387).

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط