نویسنده: پی یر روسو
مترجم: حسن صفاری
مترجم: حسن صفاری
قرون وسطی دوران ایجاد و پیدایش فنون بود، دورانی پایان ناپذیر و سخت که پیشرفت در آن با کندی انجام می گرفت معهذا هر قدر که این دوران به انتهای خود نزدیک می شد طی آن اختراعات صنعتی فراوان تر از پیش و با سرعت و تعجیل بیشتری به وجود می آمد. در حقیقت طی آخرین سالهای قرون وسطایی بود که سه ترقی اصلی و اساسی نصیب بشر گردید و به جرأت می توان گفت که قسمت مهمی از مدنیت دوران بعد از آن بر این سه پیشرفت اصلی متکی گردید.
سه پیشرفتی که کلید ترقیات بعدی بوده اند. سه نقطه ی اتکاء و سه مبداء عزیمت که اگر مدعی شویم که تمام سهم فنی قرون وسطی در آنها خلاصه می شود سخنی برخلاف عدالت و به گزاف نگفته ایم. سه پیشرفتی که به یک ضربت انقلاب اساسی در اجتماع عصر جدید به وجود آوردند.
اولین این ترقیات اختراع صنعت چاپ است. برای آنکه بتوانیم به حقیقت از ارزش و اهمیت آن آگاه شویم شایسته است که لحظه ای کتابهای قبل از دوران گوتنبرگ Gutenberg را در نظر آوریم.
کتاب در آن عصر عبارت بود از مجموعه ی بزرگ و ضخیمی که معمولاً مابین دو صفحه ی چرمی یا چوبی یا فلزی قرار می دادند و هنگام مطالعه و دست زدن به آن می بایست با نهایت احتیاط رفتار کرد. این مجموعه شامل نسخه ی خطی اثری مربوط به علوم الهی یا ماوراء الطبیعه است که رهبانان با نهایت حوصله و دقت و صرف وقت طی ماههای طویل آن را نوشته و تذهیب کرده اند. این موضوع به خوبی نشان می دهد که به چه دلیل در آن اوقات کتاب جزو اشیای تجملی محسوب می شد. مهمترین کتابخانه ها بیش از چند صد جلد کتاب نداشته اند. حتی لویی یازدهم پادشاه فرانسه هر وقت کتابی از کتابخانه ی دانشکده ی طب قرض می کرد مجبور می شد که مقداری از ظروف نقره ی سلطنتی را به عنوان ودیعه در آنجا بگذارد.
اما از اواخر قرن چهارده میلادی روش حکاکی روی چوب یا کزیلوگرافی Xylographie در اروپا معمول گردید به این منظور مطلب نوشتنی را روی چوب حک می کردند و از روی آن نسخه های متعدد به دست می آوردند. در حقیقت روش حکاکی روی چوب نیز از راههای دوردست به اروپا آمده بود. مبداء آن بار دیگر کشور چین است که در آن الواح حکاکی شده روی چوب مربوط به سال 947 میلادی یافته اند در این روش عموماً موضوع را روی صفحه کاملاً مسطحی از چوب می نوشتند یا نقاشی می کردند سپس تمام ماده ی اطراف نوشته را با قلم حکاکی می کندند به طوری که تصویر یا نوشته برجسته قرار می گرفت و تنها کاری که باقی می ماند این بود که سطح آن را مرکب بمالند و صفحه ای از کاغذ را روی آن بفشارند تا نسخه ای از نوشته به دست آید.
چنین به نظر می رسد که وارده کننده ی این فن به اروپا ترکها یا روسها باشند قدر مسلم آن است که این روش در اوایل قرن پانزدهم میلادی در تمام اروپا رواج داشت. مورد استعمال آن در اروپا این بود که با کمک آن تصاویر و مخصوصاً تصاویر مقدسین را در نسخه های متعدد به دست می آوردند و نیز به این وسیله مقدار زیادی ورق بازی تهیه می کردند. ورق بازی که احتمالاً باید ابداع آن را به مردم هند منسوب کرد از مدتی قبل در اروپا معمول شده و در جمع قماربازان شوری ایجاد کرده بود. لیکن در حدود سال 1425 که به واسطه ی روش جدید حکاکی روی چوب قیمت آن به مراتب تنزل یافت رواج بسیار پیدا کرد. این روش که چاپ ورق بازی یکی از موارد استعمال آن مابین صدها مورد استعمال دیگر بود وقتی بیشتر اصلاح شد که توانستند به جای یک صفحه ی حکاکی دو صفحه به کار برند که یکی از آنها تصویر و دیگری متنی را که با این تصویر همراه بود به دست می داد، آنگاه به فکر افتادند که این متن را نیز به سطور برجسته ی جداگانه (یا به آیات جداگانه) تقسیم کنند که هر یک بر صفحه ی علیحده ای حک می شد و آنگاه این سطور را نیز به حروف برجسته ی جداگانه ای تقسیم کردند؛ نه دیگر تا اختراع فن چاپ راه طویلی باقی نمانده بود.
در حقیقت برای طی این راه کوتاه با موانع و مشکلات فراوان مواجه بودند زیرا بعد از آنکه حروف جداگانه و متحرک ایجاد شد می بایست دستگاهی درست کرد که به کمک آن بتوان با سرعت مطالب را روی کاغذ چاپ کرد.
چنین به نظر می رسد که ایجاد حروف متحرک که اساس فن چاپ می باشد اول بار در سال 1423 به مرحله ی اجرا در آمد. مخترع آن احتمالاً لوران کوستر (1440-1370) Laurent Coster خادم کلیسای شهر هارلم (1) و صاحب یکی از مؤسسات چاپ به وسیله ی حکاکی روی چوب می باشد. وی اول کسی است که حروف جداگانه را روی چوپ به طور برجسته ایجاد کرد و از اجتماع آنها کلمات و عبارات به وجود آورد و با این روش توانست مدتها قبل از سال 1440 میلادی چندین کتاب کوچک مدرسه ای چاپ کند که از جمله ی آنها می توان کتاب گرامر لاتینی دونا Donat را نام برد. و نیز چنین به نظر می رسد که مابین کارگران او مردی آلمانی بود به نام یوهان گنسفلایش Johan Gensfleich که آیندگان او را به نام گوتنبرگ می شناسند. این شخص که در حدود سال 1400 در شهر مایانس (2) در خانواده ای از قضات متولد شد به واسطه ی ورشکستگی مالی خانواده مجبور شد کاری دستی برای خود پیدا کند و به این منظور شاگرد جواهرساز طلاکاری گردید. بعدها چون در برخی مجادلات و اختلافات سیاسی وارد گردید مجبور به جلای وطن گردید و در کشور های خارج اقامت کرد.
مدارک بسیاری این نظر را پشتیبانی می کنند که وی یک چند در نزد کوستر به کار پرداخت. بدون شک ضمن کار در این کارگاه بود که وی به فکر روش خارق العاده ای افتاد که صنعت چاپ را به وجود آورد.
قدر مسلم آن است که گوتنبرگ مابین سالهای 1434 و 1444 در استراسبورگ می زیست و به ساختن حروف چاپخانه، نه دیگر روی چوب بلکه روی چدن، می پرداخت و نیز در همین شهر نمونه ای از ماشین چاپ درست کرد و از مخلوط کردن روغن شاهدانه و دوده نوعی مرکب چرب به وجود آورد. در سال 1448 به شهر مایانس مراجعت کرد و تصمیم گرفت که از اختراع خود بهره برداری کند و ثروت به دست آورد. دو سال بعد از آن تاریخ از یکی از ثروتمندان بزرگ این شهر به نام ژان فوشت Jean Fust مبلغ مهمی قرض کرد و ثروتمند مزبور در ازای آن به وی تحمیل کرد که نسخه برداری به نام پی یر شافر Pierre Schaeffer را شریک خود قرار دهد... و به این طریق فن چاپ به وجود آمد.
از نظر مورخ اختراعات و صنایع این موضوع آن قدر مهم نیست که گوتنبرگ با قرض دهنده ی خود اختلاف پیدا کرد و موضوع به حاکم کشیده شد و مخترع را محکوم کردند و ثروتمند مزبور اختراع بزرگ را تحت اختیار خود گرفت. مسئله ی مهم این است که چاپخانه به وجود آمده بود.
در کارگاه کوچک مایانس از آن هنگام آلیاژ سرب و آنتیمو آن را که بعدها همه ی حروف ریزان جهان حروف چاپخانه ی خود را به وسیله ی آن ساختند به کار می برده اند ماشین چاپ دستی در همین جا به وجود آمد و به وسیله ی آن در عین حال بر هر دو سمت صفحه ی کاغذ طبع می کرده اند. روشهای مختلف صفحه بندی و تمام فن حروف چینی در این کارگاه تحت قواعد و قوانین درآمد.
طبق نظر مورخین متخصص در این موضوع اولین کتابی که به وسیله ی گوتنبرگ چاپ شده تقویمی نجومی بود که در سال 1447 تهیه شد. در هر صورت مشهورترین کتابی که از این چاپخانه چاپ شد کتاب توراتی بود در 1282 صفحه که هر صفحه ی آن شامل دو ستون بود و هر ستون 36 سطر داشت و قبل از سال 1456 «از طبع خارج شد» از این کتاب امروزه بیش از دوازده نسخه در تمام جهان وجود ندارد.
در سال 1467 یا 1468 که گوتنبرگ وفات یافت اختراع او با سرعت صاعقه آسایی در تمام جهان رواج می یافت. فن چاپ ابتدا کشور ایتالیا را فتح کرد. شهر کوچک سوبیاکو Subiaco در نزدیکی روم در سال 1464 و سپس خود روم در سال 1470 صاحب چاپخانه گردید. کشور فرانسه در سال 1469 با ایجاد چاپخانه در پاریس دومین کشوری شد که از این فن استفاده می کرد. اولین چاپخانه در شهر بوداپست در 1473 و در اوکسفورد در 1479 ایجاد شد.
هنوز قرن پانزدهم به انتها نرسیده بود که بسیاری از شهرهای اروپایی دارای کارگاههای چاپ بودند و با سرعت بسیار نسخه های متعدد از کتاب مقدس به انواع مختلف و قطع های متفاوت بیرون می دادند.
اکنون موضوع رواج یافته بود و فقط می بایست در تکمیل آن کوشید. آنگاه چاپ کنندگان و ناشرین بزرگ وارد در صحنه شدند: آلدمانوس Alde Manuce در سال 1490 در شهر ونیز چاپخانه ی خود را افتتاح کرد هانری استین Henri Estienne در 1504 در پاریس شروع به کار کرد، کریستوف پلانتن Christophe Plantin در سال 1555 در شهر آنور Anvers و لویی الزویر Louis Elzevir در 1587 در لید Leyde چاپخانه ی خود را بنا نهادند. در این اوقات دیگر حروف گوتیک که گوتنبرگ از آن استفاده می کرد مورد استعمال قرار نمی گرفت و از سال 1464 حروف معمولی امروز خطوط اروپایی یعنی حروف رومی به کار می رفت و از سال 1500 حروف ایتالیک نیز مورد استفاده واقع شد.
آیا لازم است که به تفصیل درباره ی نتایج حساب ناپذیر این اختراع شگرف و غول آسا گفتگو کنیم؟ کتاب که در نتیجه ی ابعاد کوچک و قیمت نازل خود رواج یافته و در اختیار همه کس قرار گرفته بود در واقع تمام دانش دانشگاهها را در دسترس همگان می گذاشت. فلسفه ی رسمی کلیسا و کتب مقدس به این وسیله در همه جا شیوع یافت و هر کس می توانست از این پس با آسایش خیال آنها را مطالعه کند و در معرض قضاوت و انتقاد قرار دهد. فن چاپ مبدأ عزیمت تمدن بدیعی گردید که قدرت آدمی را به نقطه ی اوج آن رسانید.
کاغذ
چاپخانه اسلحه ای بود با قدرت مطلق که بر له ترقی و پیشرفت و بر علیه نادانی مبارزه می کرد. لیکن هر اسلحه ای احتیاج به آذوقه و مهمات دارد. ماشین چاپ گوتنبرگ زاد و ولد بسیار کرده بود. چهل سال بعد از پیدایش این اختراع در شهر نورمبرگ Nuremberg چاپخانه ای شامل 24 دستگاه چاپ و صد کارگر وجود داشت که مصححان و صحافان را نیز در شمار آنان آورده ایم، اما اگر مدام میزان کافی از کاغذ به آن نمی رسید مسلماً تمام این قورخانه ی بزرگ بی فایده می بود.رواج کاغذ و کاغذسازی عبارتست از دومین ترقی عظیمی که در صفحات قبل به آن اشاره کردیم. کاغذ نیز از کشور چین به اروپا آمده و از جمله ی اختراعات جدید نبوده است.
همه کس به خوبی آگاه است که قدما چگونه مواد مختلف را به عنوان محمل نوشته های خود به کار می برده اند. مصریان پوست ساقه ی نوعی از انواع نی را به صورت نوارهایی می بریدند و سپس آنها را تقریباً به صورتی که ما امروزه تخته های چندلایی خودمان را می سازیم به هم می چسباندند و از آن نوار طویلی درست و خطوط هیروگلیف خود را روی آن رسم می کردند و این نوارها را پاپیروس Papyrus می نامیدند. اهالی بین النهرین صفحاتی از خشت خام می ساختند و خطوط میخی خود را بر آن نقش می کردند. مردم چین نیز ابتدا کار نوشتن را با حکاکی شروع کردند اما حکاکی آنان بر روی صفحات ظریفی از چوب انجام می گرفت آنگاه قلم حکاکی را به کنار گذاشتند و به جای آن قلم مو به دست گرفتند و خطوط خود را که نوعی ترسیم افکار بود با هنرمندی تمام بر قطعاتی از پارچه ی ابریشمی نقش کردند.
به احتمال قوی گرانی قیمت این ماده آنان را به تفکر واداشت و پیش خود این موضوع را مطرح کردند که آیا نمی توان نوعی از نمد را برای نوشتن جانشین پارچه ی ابریشمی کرد. فراموش نکنیم که خاور دور وطن و مرکز پیدایش نمد بود و مردم این سرزمین قبل از فن پارچه بافی نمدمالی را به خوبی می دانسته اند بنابراین جای تعجب نیست که اینان به فکر افتاده باشند که نوع مخصوصی از نمد تهیه کنند که بتوان به کمک قلم مو بر آن خط نوشت. خواجه ای به نام تسایی لون Tsai- Lun که وزیر کشاورزی بود در سال 105 میلادی این جستجو را به نتیجه رسانید و به ابداع ماده ی مزبور توفیق یافت.
وی قطعات کهنه و بی استفاده ی ابریشم را تکه تکه کرد و در آب خیس نمود و به این طریق نوعی خمیر به دست آورد که آن را مدتها در آب گذاشت. آنگاه به کمک صافی مخصوصی که از نی های بافته شده به هم ساخته شده بود آب زاید را از آن خارج ساخت و قسمت باقیمانده را بر صفحه ی مسطحی پخش کرد و آن پس از خشک شدن ورقه ای ایجاد می کرد که از الیاف درهم پیچیده تشکیل یافته بود: به این طریق کاغذ اختراع شد.
آنگاه تسایی لون روش خود را تعمیم داد. ابتدا درصدد برآمد که به جای پارچه ی ابریشم خیزران و یا چوب درخت توت را به کار برد که الیاف آن را ابتدا خورد و نرم می کردند. آنگاه صافی یا قالب را تغییر داد و به صورتی منطقی درآورد به طوری که خطوط شبکه ی آن بر روی کاغذ اثری باقی نگذارد.
با وجود آنکه در حفظ اسرار این اختراع سعی بلیغ داشتند اختراع مزبور به تدریج در همه جا رواج یافت. کارگران کاغذسازی چینی که در سال 751 اسیر شدند و به سمرقند آمدند این صنعت را در آنجا رواج دادند و از کتان و شاهدانه کاغذ ساختند.
یک ربع قرن بعد از این تاریخ اسرار صنعت مزبور ابتدا به بغداد و سپس به دمشق رسید و در این شهر کارخانه های کاغذسازی دیگری تأسیس شد. اعراب فن کاغذسازی را تا مراکش آوردند و در 1154 برای اولین بار کاغذ در اسپانیا رواج یافت.
در سال 1190 اولین «آسیاب کاغذسازی» در ناحیه ی هرول Herault در فرانسه تأسیس گردید و آنگاه مؤسسات دیگری در کنار مجاری آب در نواحی اوورنی Auvergne و تروآ Troyes در فرانسه و در شهر فلورانس در ایتالیا به وجود آمد.
اروپاییان در تکمیل فن کاغذسازی کوشش بسیار کردند و اصلاحات بسیار به عمل آوردند. کاغذ آنان از چوب ساخته نمی شد بلکه به این منظور پارچه های کهنه ی کتانی یا پنبه ای را به کار می بردند که ابتدا ریش می کردند و آنگاه به خمیر مبدل می ساختند. چون اینان برخلاف مردم چین با قلم مو نمی نوشتند بلکه پر غاز را برای نوشتن به کار می بردند ورقه های کاغذ را در نوعی از ژلاتین فرو می بردند تا به آن استحکام بخشند. در واقع به واسطه ی همین استحکام بود که گوتنبرگ، هنگامی که می خواست کاغذها را در ماشین چاپ در معرض اثر حروف فلزی قرار دهد، ناچار شد که فشار شدیدی بر آنها وارد آورد و به این منظور مجبور شد ماشینی که از مشتقات چرخشت شراب سازی بود ابداع کند.
مسلماً صنعت جدید برای آنکه کاغذهای محترم قدیمی را که از پوست حیوانات ساخته می شد و قیمت سرسام آوری داشت از تخت به زیر آورد دچار مشکلی نگردید. پیدایش صنعت چاپ به پیشرفت و توسعه ی صنعت کاغذسازی کمک فراوان کرد و رواج آن به قدری شد که کم کم ماده ی اولیه به مقدار کافی وجود نداشت. مسلماً علت آن نبود که پارچه ی کهنه به میزان کافی وجود نداشت اما چون از پارچه های پشمی نمی توانستند استفاده کنند مجبور بودند به کهنه های نخی یا پشم و نخ اکتفا نمایند. اما بخت و اقبال باز هم به صنعت جدید کمک کرد و چون قسمتی از مردم اروپا در آن اوقات ثروتمند شدند استعمال البسه ی بسیار متداول گردید و این موضوع کاملاً به نفع صنعت کاغذ سازی بود و می توان گفت که در این مقام «مدپرستی» به پیشرفت دانش کمک فراوان کرد.
پی نوشت ها :
1- شهر هارلم که نام محله ی مشهور سیاهان نیویورک از آن اقتباس شده است در کشور هلند قرار دارد و آن را Haarlem می نویسند و از مراکز فلاحتی و صنعتی آن کشور است. (یادداشت مترجم)
2- شهر مایانس Mayence که آلمانها آن را ماینتس Maintz می نامند در ساحل رود رن در کشور آلمان واقع است. این شهر صرف نظر از اهمیت تجارتی و صنعتی آن به خصوص از نظر قدمت و آثار تاریخی خود شهرت بسیار دارد. (یادداشت مترجم)