مترجم: حسن صفاری
همه ی مردم ضمن زندگی عادی روزانه مغز الکترونی و رادار به کار نمی برند و پلوتونیوم Plutonium نیز جزو مواد مصرف روزانه ی عمومی نیست.
مقصود از این توضیح آن است که در نظر غالب مردم عادی جهان حیرت انگیزترین ترقیات صنعت همچون تصاویر دوردستی می آید که حقیقت آن ها در جهانی غیر از جهان ایشان می گذرد و تأثیر آنها بر روی زندگی روزانه بیش از نمایش فیلمی راجع به مسافرت به ستارگان دیگر یا زد و خورد و شمشیر بازی نیست. برای بسیاری از مردم هم زمان ما ترقی صنعت نه به وسیله ی حرکت لوکوموتیوها با سرعت سیصد و سی کیلومتر در ساعت، نه به وسیله ی ساختمان سد کویی بیچف (1) Kouibychev و بالأخره نه به وسیله ی زیردریایی آتومی و اقمار مصنوعی نموده می شود بلکه آنان ترقی را از این موضوع حس می کنند که اکنون به جای بخاریهای زغالی می توانند از بخاری نفتی استفاده کنند، انواع ظروف پلاستیکی در اختیار ایشان است، جوراب نایلون به وفور وجود دارد و هر شب می توانند مسابقه ی کشتی را روی صفحه ی تلویزیون تماشا کنند.
به احتمال قوی اگر برای ما ممکن بود که قرنها به عقب برگردیم و فی المثل در خانه ی یکی از فرانسویان متوسط دوران لویی چهاردهم متوقف شویم حال آنان را نیز به همین منوال می دیدیم یعنی مردم خیلی بیشتر از فراوانی پارچه و قاشق و چنگال های جدید آهنی خوش وقت بودند تا فی المثل از ایجاد ماشین مارلی (2) یا از اختراع ساعت های آونگ دار به وسیله ی هویگنس.
در واقع اگر قرن هفدهم را در مجموعه ی تاریخ صنعت به نظر درآوریم باید آن را همچون دوران انتظار و حاملگی و حتی دوران توقف بشناسیم. آخرین دوره های قرون وسطی و عهد تجدد ادبی و هنری از لحاظ اکتشافات صنعتی و وفور اختراعات دوران حیرت انگیزی بوده اند، اما این اختراعات به کلی متفرق و بدون ارتباط با یکدیگر به وجود می آمدند. این دوران در واقع یک دوران وفور افکار نو و فراوانی تصورات بدیع بود و این طرف و آن طرف، چه در اروپا و چه در آسیا، برحسب تصادف، یا در نتیجه ی احتیاج، الهامات آدمی منجر به اختراع فن چاپ و باروت و وسایل مال بندی جدید و ساعت مکانیکی و غیره گردید. هنگامی که این فوران اکتشافات و الهامات خاتمه یافت می بایست آدمیان، اگر بتوان چنین اصطلاحی را بر زبان راند، این اختراعات را هضم کنند و این کاری است که قرن هفدهم آن را وجهه ی همت خود قرار داد. از این لحاظ، با وجود ترقی مداوم بعضی از فنون، از قبیل فن حمل و نقل و فلزکاری و توپخانه، قرن هفدهم در واقع دوران تجدید نظر و تکمیل بود و ابداعات و ایجاد و اختراع در مرحله ی دوم اهمیت قرار داشت.
اما در طبقه ی مافوق مهندسین و صنعتگران، یعنی در طبقه ی دانشمندان وقایع عظیمی در سکوت کامل در حال ایجاد بود و در زیردست مردانی از قبیل نیوتون و هویگنس فردای حیرت آوری جوانه می زد. اما در این هنگام هیچ کس نمی توانست حتی حدس بزند که ماحصل تفکرات این مردان بزرگ چه تأثیر خارق العاده ای در مدنیت بشر خواهد کرد. اکتشافات علمی عموماً نتایج عملی خود را بعد از مهلتی، که بیش و کم طویل است، ظاهر می سازند و فقط در قرن هیجدهم بود که نظریه های علمی قرن هفدهم در انقلابات صنعتی ظاهر شدند و تأثیر خود را آشکار ساختند.
در واقع تمدن درخشان دوران لویی چهاردهم فقط ظاهر آراسته ای بود که در پس آن هیچ تغییر اساسی انجام نگرفته بود. ترقیات فنی هنوز اثر خود را بر شرایط زندگی عمومی اعمال نکرده بودند، فقط صورت ظاهری بود آن هم صورت ظاهری با جلال و عظمت. از آنجا که نقطه ی نهایی هر سیاستی در آن زمان این بود که بر افتخارات مقام سلطنت بیفزایند کاملاً طبیعی می نمود که انواع فنونی را که ممکن بود به این منظور مورد استفاده واقع شوند تجهیز کنند. فنون معماری و مجسمه سازی و گل کاری، صنایع شیشه سازی و صنعت فرش بافی و... همه در این کار شرکت نمودند.
چه اهمیت داشت که در قصر ورسای همه از سرما خشک می شدند و بانوان در میان زیب و زیور و لباسهای فاخر خویش همچون بید می لرزیدند و اعیان و اشراف صبحها برای شستشوی خود فقط چند قطره آب به صورت می زدند و وسیله ی دیگری وجود نداشت منظور اصلی حاصل شده بود یعنی خود کاخ با باغها و مرمرها و دستگاههای آبیاریش شاهکاری بود که در همه ی جهان آن را تحسین می کردند. راهروی آیینه ی قصر ورسای «مد» نصب شیشه و آیینه را در کاخها رواج می داد. شیشه سازی از اهل تورلاویل (3) Tourlaville به نام لویی لوکادو نهو Louis- Lucas de Nehov در سال 1688 روش ساختمان آیینه را به وسیله ی قالب ریزی بر روی صفحه ای اختراع کرده بود و اختراع او درست به موقع وارد در کار می شد. شهرت شیشه سازی ونیز کم کم از میان می رفت و این شهرت نصیب شیشه سازیهای بوهم Boheme می شد که یک قرن قبل از این تاریخ در شهر پراک به وسیله ی گاسپار لهمان Gaspard Lehmann تأسیس گردیده بود.
اما صنعت ساختمان انواع گیلاس و لیوان و شیشه های مختلف مشروب خوری مخصوصاً در مواردی شهرت داشت که این اشیاء را از بلور کریستال می ساختند و این ماده که نام علمی آن فلینت گلاس Flint Glass است، در سال 1623 به وسیله ی یک نفر انگلیسی به نام رابرت مانسل Robert Mansell اختراع شده بود. گذشته از آن در سال 1667 کارخانه ی قدیم فرش سازی را، که هانری چهارم در سال 1601 در مؤسسه ی گوبلن Goblins زیر نظر فرش ساز بلژیکی مارک دو کومان Marc de Coomans تأسیس کرده بود توسعه دادند و کارگاه سلطنتی مبل سازی را به وجود آوردند.
خلاصه ی موضوع آن است که تمام فنونی که ممکن است برای زیب و زینت به کار روند اعم از آبنوس کاری بول (4) Boulle و مفرغ ریزی برادران کلر (5) Keller و طلاکاری کلود بالن (6) Claude Ballin و فن ساختمان انواع موزائیک و لعاب کاری و منبت کاری و... همه دست به دست هم داده و همکاری می کردند تا حکومت جلال و عظمت را که منظور لویی چهاردهم بوده است برقرار سازند. در واقع پایان کار ساختمان کاخ ورسای نقطه ی اوج عظمت کشور فرانسه را نشان می دهد، کشوری که با وجود همه ی پیشرفت خود باز هم پیروزی زیبایی و هوش و نبوغ و افتخارات میدان جنگ را بر تأمینی که ثروت و تجارت ایجاد می کند برتری می داد و اعیان و اشراف آن به طور مطلق اینکار را خلاف شأن خود می دانستند که به کار صنعت یا تجارت بپردازند. (7)
پی نوشت ها :
1- کوبی بیچف شهری است از اتحاد جماهیر شوروی در کنار رود ولگا که نزدیک به یک میلیون جمعیت دارد و از مراکز مهم صنعتی و محل تقاطع خطوط کشتی رانی و راه آهن است سدکوبی بیچف بر روی رودخانه ی ولگا که بعد از جنگ دوم ساخته شده است بزرگترین سد جهان می باشد. (یادداشت مترجم)
2- در اواخر فصل پنجم این کتاب توضیحات فراوان درباره ی ماشین مارلی داده می شود. (یادداشت مترجم)
3- تورلاویل شهر کوچکی است در شمال فرانسه واقع در حومه ی بندر شربورگ در کنار دریای. (یادداشت مترجم)
4- شارل آندره بول (1732-1642) آبنوس کار و منبت ساز فرانسوی بود که در ساختن کاخ ورسای شرکت کرد و واضع روشهای بدیع برای منبت کاری و نصب فلزات بر روی چوب می باشد. (یادداشت مترجم)
5- ژان ژاک کلر (1700-1635) و برادرش بالتازار کلر (1702-1638) استادان مجسمه سازی به وسیله ی فلزات بودند که قسمت عمده ی مجسمه های مفرغی را که در باغ قصر ورسای وجود دارد ساخته اند. (یادداشت مترجم)
6- کلود بالن (1678-1615) طلاساز مشهور پاریسی است که در قرن هفدهم شهرت عمومی داشت و نیز در تزیین کاخ ورسای شرکت کرد. (یادداشت مترجم)
7- خوانندگان توجه دارند که مقصود نویسنده دراین مقام مقایسه ی فرانسه با انگلستان است که در آن توجه به کار تجارت و ایجاد ثروت را بر هر امری مقدم می داشتند و بسیاری از طبقه ی اعیان به تجارت یا اداره ی کارخانه ها می پرداختند. (یادداشت مترجم)