مترجم: حسن صفاری
خوب است قدری بیشتر در این نکته تعمق کنیم که سلطنت لوکوموتیو چگونه اساس اجتماع را زیر و رو کرد و در سراسر کره ی زمین جامعه ی جدیدی با ساختمان مادی و فرهنگی نوین به وجود آورد. حمل و نقل مواد اولیه و اشیای ساخته شده نظم و ترتیب کامل یافت به طوری که از آن پس می توانستند بر ساعات ورود و خروج با تقریبی کمتر از یک دقیقه متکی شوند. گذشته از آن حمل و نقل مزبور سریعتر و ارزانتر انجام می شد و این تحول به خصوص برای اجناس سنگین وزن و دست و پاگیر از قیل زغال و محصولات معدنی و حبوبات و نفت بیش از همه محسوس بود. از آنجا که راه آهن در همه جا وارد می شد و راه خود را در داخل جنگلها و صحراهای بی حاصل و کوهها باز می کرد، دورترین و مجزا ترین قراء و قصبات که سابقاً بطور مطلق از فعالیت اجتماعی کشور دور بودند وارد در جریان عمومی مدنیت می شدند. در تمام طول خط سیر راه آهن شهرهای جدید ظهور می کرد و از این جمله می توان شهرهای اوماها (1) Omsha کالونسیل بلوفز Council Bluffs و شه ین(2) Cheyenne را در طول خط آهن پاسیفیک مرکزی ممالک متحد امریکا و ترینیه Tergnier(3) و سنکز Saincaize(4) و لاروش میژن Laroche- Migennes(5) را که در فرانسه در نیتجه ی انشعابات راه آهن به منظور حمل ذغال به وجود آمدند به عنوان مثال ذکر کرد.
گذشته از تغییرات اساسی مزبور که باز هم راجع به نتایج آنها گفتگو خواهیم کرد، ایجاد راه آهن بشر را مجبور ساخت که هر جا طبیعت با عبور آن مخالفت آغاز می نمود ساختمان طبیعی را تغییر دهد و در جسم زمین اعمال جراحی انجام دهد تا عبور ترن ها امکان پذیر گردد. به این منظور کوههای عظیم را با ایجاد تونل های طویل سوراخ کردند، دره ها و مسیلها را با ساختمان پل های بزرگ حذف نمودند و تنگه ها و خلیج ها را با ساختمان معابر و پل ها به خط مستقیم طی کردند به طوری که می توان گفت جغرافیای نوینی به دست بشر ایجاد شد.
با این حال شاید بتوان مدعی شد که مهمترین و اساسی ترین نتیجه ای که از توسعه و گسترش خطوط آهن حاصل شد عبارت از سرعت و سهولت مبادلات فرهنگی ما بین مردم یا فی مابین ملل مختلف باشد. نامه ها به سرعت پخش شد و فرستادن آنها از هر نقطه به نقطه ی دیگر امکان پذیر گردید. این سرعت مبادلات قلمی که به کلی با عادات گذشته و انزوای قدیمی آدمی تباین داشت، در بسیاری از مردم احساسات جدیدی درباره ی تعاون و همکاری نوع بشر با یکدیگر ایجاد کرد. روزنامه ها که توانستند در عقب افتاده ترین قصبات نفوذ کنند دهقانان و قریه نشینان را وارد کارهای اجتماعی کردند و به آنان فرصت تفکر و تشریک مساعی با دیگران دادند. مبادلات علمی تشدید شد و به مفهوم دیگر مابین دانشمندان ممالک مختلف تشریک مساعی انجام گرفت و نتیجه ی آن سرعت حیرت آور ترقیات علمی و فنی است که از شصت سال قبل از تا کنون هر آن شاهد آن می باشیم. نامه ای که در عهد مسافرت با دلیجان برای رفتن از پاریس تا استراسبورگ 4 روز صرف وقت می کرد بعد از برقراری راه آهن یک روزه به مقصد می رسید!
در این نیمه ی دوم قرن بیستم دیگر سرعت خارق العاده ی مبادلات و مخابرات از مسافات بعید برای ما موضوع حیرت و تعجب نیست. به نظر ما کاملاً طبیعی می آید که نتیجه ی مسابقه ی ورزشی راکه یک روز در استرالیا انجام می شود در همان روز در رادیو بشنویم و یا تصاویر پیاده شدن رئیس یکی از دولت ها را در امریکا، که چند ساعت قبل انجام گرفته و با دستگاه انتقال تصاویر به کشور ما رسیده است، در روزنامه های آن روز مشاهده کنیم و یا بالاخره جریان حادثه ی سیاسی مهمی را که در صدها کیلومتر دورتر انجام می گیرد در همان لحظه بر صفحه ی تلویزیون تماشا کنیم. در مواردی که از طرف یکی از دو قدرت عظیم جهانی هنگام ظهر شده است در ساعت چهار بعد از ظهر جوابی دریافت ندارد و کشور ما نتواند در ساعت هشت بعد از ظهر نظر خود را در آن باره اظهار کند.
به نظر ما حتی تصور نکردنی است که وضع ممکن است غیر از آنچه که هست باشد و سرنوشت بشر در نتیجه ی کندی ارتباطات معلق و نامعلوم باقی بماند و یادداشتی که از طرف واشینگتون یا مسکو تسلیم شده است یک هفته صرف رفتن و یک هفته وقف بازگشت کند به علاوه زمانی که برای تفکر و اتخاذ تصمیم لازم است.
با این حال تا آخر قرن هیجدهم در تمام جهان حال به این منوال بوده است در سال 1745 خبر فتح فونتنوآ که در روز 11 مه انجام گرفت فقط در روز پانزدهم ماه مه به وسیله ی گازت دوفرانس Gazette de France به اطلاع مردم رسید در سال 1805 خبر فتح آلوسترلیتز که در روز دوم دسامبر انجام شد در روز ششم دسامبر به پاریس واصل شد و درسال 1830 یک هفته ی تمام طول کشید تا پایتخت فرانسه از خبر فتح الجزیره آگاه شد. مقارن همین اوقات برای اینکه پیغامی از انگلستان به هند برسد پنج ماه وقت لازم بود و حتی وقتی که راه آهن اختراع شد و وسائل ارتباطی در هند به وجود آمد باز هم برای اینکار به دو ماه مدت احتیاج داشتند.
خوب است به خاطر آوریم که در سال 1812 ناپلئون برای رسیدن از بره زینا Berezine (6) به پاریس 12 روز تمام در کالسلکه بسر برد (2500 کیلومتر) و حال آنکه کالسکه ی او شبانه روز با حداکثر سرعت ممکن در حرکت بوده است و حتی سواران چابکی که اسبی در پی اسب دیگر می کشتند و یک دم نمی آسودند نمی توانستند در کمتر از شش روز از مسکو به پایتخت فرانسه برسند ( 2945 کیلومتر) . بدون تردید مردم نیز با این وضع عادت داشتند و تکلیف خود را می دانستند واحتمالاً اکثریت قریب به اتفاق مردم نمی توانستند تصور کنند که ممکن است وضعی غیر از این وجود داشته باشد. اما این موضوع مانع از آن نمی گردید که بعضی از صاحبان افکار بدیع مسئله را بیش خود مطرح سازند و از خویشتن سؤال کنند که آیا ایجاد وسیله ی ارتباط سریعتری امکان پذیر است یا نه. بسیاری از حوادث مهم در جهان ارتباط مستقیم با فرزی و چابکی ارتباط دهندگان داشته است و دارد. در غالب موارد سرنوشت جنگها و تصمیمات سیاسی و سفارشهای تجارتی و تغییرات نرخها در بورس بسته به آن است که خبری زود یا دیر به مقصد برسد! اگر فقط ناپلئون می توانست هنگام جنگ واترلو Waterloo به گروشی (7) Grouchy تلفن کند بدون تردید وضع عوض می شد و جریان تاریخ تغییر می یافت...
شایسته است ضمناً این موضوع را نیز تذکر دهیم که ناپلئون که همواره تظاهر به علاقه مندی به علوم می کرد در مقام مواجهه با مخترعین بی اعتنایی خاص نشان می داد و فکر ارتجاعی کامل پیدا می کرد. اگر وی کونیو و فولتون را تشویق کرده بود قطعاً موفق می شد که توپخانه ی خود را با تراکتور بخاری مجهز سازد و به حربه ای با کشتی های بخار و زیر دریایی به وجود آورد.
هر آینه اگر وی هیئت هواپیمایان با بالون را که در زمان انقلاب به وسیله ی کنوانسیون تشکیل شد مورد بی اعتنایی و عدم توجه قرار نمی داد شاید شرنوشت بسیاری از جنگهای او تغییر می یافت. و بالاخره تذکار این نکته ضروری است که فقط در سال 1814 و هنگام بحرانی ترین دوران جنگهای فرانسه بود که ناپلئون ملتفت شد که اگر شاپ Chappe را تشویق کرد و از ناکامی او جلوگیری نموده بود تلگرافی که این شخص اختراع کرده بود می توانست چه خدمات مهمی انجام دهد.
واقعاً عجیب و حیرت آور است که امپراطور بزرگ با وجود آن همه نبوغ نظامی به اهمیت این اختراعات، که می توانستند سرنوشت جهان را تغییر دهند و شاید تاج و تخت او را حفظ کنند، پی نبرد و پیروی از روش های کهنه و باستانی را که از زمان قیصر تا آن وقت تغییر نیافته بود بر آنها ترجیح داد.
پی نوشت ها :
1- شهری است در ایالت نبراسکا در کنار رودخانه ی میسوری در ممالک متحد امریکا که 760 هزار جمعیت دارد. «یادداشت مترجم»
2- شهر ممالک متحد امریکای شمالی و مرکز ایالت و بومینگ است که در کنار کوههای روشوز قرار دارد جمعیت آن 32500 نفر است.
«یادداشت مترجم»
3- شهر کوچکی است در ایالت آن فرانسه که 4000 جمعیت دارد و مرکز آهن گدازی است. این شهر طی جنگ اول بین المللی به کلی نابود گردید و از نو ساخته شد. «یادداشت مترجم»
4- شهر کوچکی است در ایلات نی بور در فرانسه نزدیک رودخانه ی لوآر که مرکز مهم انشعابات راه آهن است. «یادداشت مترجم»
5- شهر کوچکی است که در کنار رودخانه ایون در فرانسه واقع است و اهمیت آن منحصراً از لحاظ انشعابات مهم راه آهن است.
«یادداشت مترجم»
6- واقعه ای که به آن اشاره شده است همان شکست ناپلئون در روسیه و عقب نشینی مشهور قشون اوست که طی آن ارتش فرانسه در نتیجه ی سرما و گرسنگی و حمله ی پارتیزانهای روس به کلی نابود شد. بره زینا رودی است در روسیه که به رودخانه ی بزرگ دنی پیر می ریزد و ضمن عبور از این رودخانه بود که قشون روس حمله ی متقابله ی بزرگ خویش را آغاز نهاد و بزرگترین تلفات را بر ارتش فرانسه وارد کرد. ناپلئون از این واقعه چنان متأثر گردید که از آنجا یک سره به پاریس برگشت.
«یادداشت مترجم»
7- امانوئل گروشی (1847-1766)، مارشال فرانسوی بود که در غالب جنگهای ناپلئون شرکت کرد و بسیاری از مورخین او را مسئول شکست ناپلئون در جنگ واترلو می دانند. زیرا تردید او درحمله باعث گردید که قشون بلوخر و ارتش ولینگتون به یکدیگر متصل شوند و گروشی نتوانست راهی باز کند و ناپلئون را که در محاصره قرار گرفته بود نجات دهد. «یادداشت مترجم»