مورس، جهان را تصرف می کند

در سال 1800 کشور فرانسه دارای سه خط تلگرافی شاپ بود (مابین پاریس و لیل، پاریس و استراسپورگ، پاریس و برست، و آن روی هم رفته از شبکه ای به طول 1235 کیلومتر تشکیل می یافت. در سال 1844 طول این شبکه به
سه‌شنبه، 12 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مورس، جهان را تصرف می کند
 مورس، جهان را تصرف می کند

نویسنده: پی یر روسو
مترجم: حسن صفاری



 

در سال 1800 کشور فرانسه دارای سه خط تلگرافی شاپ بود (مابین پاریس و لیل، پاریس و استراسپورگ، پاریس و برست، و آن روی هم رفته از شبکه ای به طول 1235 کیلومتر تشکیل می یافت. در سال 1844 طول این شبکه به 5000 کیلومتر رسیده و آن از 534 ایستگاه ضبط و ارسال اخبار تشکیل می یافت که هر کدام به طور متوسط 12 کیلومتر از دیگری فاصله داشت سرعت ارسال مخابرات مزبور واقعاً حیرت انگیز است: از لیل تا پاریس هر تلگراف در 2 دقیقه می رسید و حال آنکه از 22 ایستگاه واسط می گذشت، از استراسبورگ در 6 دقیقه و نیم، از لیون یا از برست در 8 دقیقه و از تولون در 20 دقیقه در حالی که از صد ایستگاه فی مابین عبور می کرد.
عین این دستگاه را در ممالک خارجی نیز اقتباس کرده و در مواردی، برحسب اینکه در آن مملکت هوا کمتر یا بیشتر صاف و روشن بوده است، تغییراتی در آن داده بوده اند. ایتالیا و اسپانیا و مصر آن را به همان صورتی که در فرانسه وجود داشت پذیرفته بودند و بعد از آنها نوبت به آلمان و روسیه رسید. در انگلستان به جای دو بازوی اضافی صفحات متحرکی قرار داده بودند. اما در حالی که کشورهای عقب مانده از تلگراف شاپ و صور و علامات آن تقلید می کردند مدتهای مدید بود که این روش از «مد» افتاده بود و در همان سال 1844 که کشور فرانسه تصمیم گرفت اولین خط تلگراف شاپ را در الجزایر مستقر سازد، تلگراف الکتریکی در این کشور وارد می شد و به وضع مقاومت ناپذیری وجود خویش را بر آن تحمیل می کرد.
نباید تصور کرد که در سال 1793 که کنوانسیون به طور رسمی شاپ را مورد قبول قرار داد مخترعین سیستم های دیگر تلگرافی از کار خود صرفنظر کردند، رضا به قضا دادند و آرام و ساده در همین راه افتادند. عموماً مخترعان مردمی هستند بیش و کم صاحب ایمان و اعتقاد. آنان به نبوغ خویش ایمان کور کورکورانه ای دارند و حتی توفیق رقیبان نیز همیشه آنان را مجاب نمی کند که ممکن است در راه غلطی گام برداشته باشند. به این طریق، حتی بعد از آنکه تلگراف شاپ در همه جا مورد بهره برداری قرار گرفت، مردمی پیدا شدند که خواب و خیال خویش را تعقیب می کردند و ایمان داشتند که به وسیله ی استفاده از علائم نورانی می توان تلگراف بهتری بوجود آورد و با مزایای بیشتری می توان از اصوات یا برق برای ارسال مخابرات استفاده نمود.
بیش از همه موضوع استفاده از الکتریسته بسیاری از مخترعین را به تفکر وا داشته بود. انتشار آنی الکتریسته که نه موانع زمینی، نه شب و نه ابر و مه از عبور آن جلوگیری می کنند، نشان می داد که می توان آن را به بهترین صورت به عنوان عامل ارسال مخابرات به کار برد. اول بار به طور قطع ژورژ لزاژ Georges Lesage (1724-1803) در سال 1774 در شهر ژنو این طریقه را به مقام اجرا در آورد و به این منظور از 24 سیم برق استفاده می کرد که هر یک از آنها برای یکی از حروف الفبا بکار می رفت. هر آینه اگر یک سر سیم را به وسیله ی ماشین الکتریسته ی ساکن الکتریکی می کردند در سر دیگر سیم گلوله ی کوچکی از آقطی به حرکت در می آمد.
همین اصل به صورت متفاوت در فرانسه به وسیله ی لوموند، در آلمان به وسیله ی رایزر، در اسپانیا به وسیله ی بتانکور و سپس به وسیله ی سالوا مورد استفاده قرار گرفت. اما همه ی این روشها از دو لحاظ ناقص بودند: اول اینکه حرکت دادن جسم الکتریکی شده وسیله ی دقیقی برای انتقال علامات محسوب نمی شد، دوم اینکه تخلیه ی الکتریکی با کمک ماشینهای الکتریسته ی ساکن بطور قطع روشی نبود که برای انتقال اخبار مناسب و عملی باشد.
همه ی کسانی که در این راه قدم برداشتند به خصوص وقتی به این موضوع پی بردند که پیل ولتا Volta ( سال 1800) اختراع شد: این پیل جریان اتصالی مفیدی را در اختیار ایشان قرار می داد و از این پس بر عهده ی آنان بود که بتوانند آن را به منظور انتقال پیغامها به کار برند.
در سال 1811 برای اولین بار فیزیک دان اهل باوی یر به نام زومرینگ Soem mering توانست از آن بهره برداری کند. این شخص نیز مانند لزاژ به تعداد حروف الفباء سیم برق بکار برد و هر یک از آنها را در ولتامتری فرو برد. حرفی از حروف الفباء که منظور مخابره ی آن بود در نتیجه ی ایجاد حبابهای هوا در ولتامتر نظیر آن در ایستگاه مقصد شناخته می شد. این روش فنی در عین حال که عملاً قابل بهره برداری بود هنوز نقائصی داشت و صورتی بدوی و مقدماتی محسوب می شد و می بایست اکتشافات دیگری در دانش مطلق انجام گیرد تا روشی ساده و آسان بدست آید. این سلسله اکتشافات علمی مابین سالهای 1819 و 1833 به تدریج انجام یافت و آن عبارت از اکتشافات الکترودینامیک است که نام مردان بزرگی مانند اورشتد oersted و آمپر Ampere و فاراده Faraday در ا بداع آن قرین افتخار است.
الکترودینامیک وسیله ای در اختیار مخترعین تلگراف قرار داد که حساسیت و شدت تأثیر آن به هیچ وجه قابل قیاس با حبابهای هوای ظرف تجزیه ی آب و استعمال پیل نیست: این وسیله عبارت از مغناطیس الکتریکی است.
ریاضی دان نامی گائوس Gauss که در آن اوقات درباره ی خواص مغناطیس مطالعه می کرد در سال 1833 به اتفاق فیزیک دان آلمانی وبر Weber تلگرافی الکتریکی اختراع کرد که بر اصول مزبور اتکاء داشت و آن را در دانشگاه گوتینگن Goettingen (1) مستقر ساخت. دستگاه ضبط مخابرات عبارت از گالوانومتر آئینه داری بود و انحرافات لکه ی نورانی علامات را مکشوف می داشت و دفترچه ی رمزی که ساخته شده بود آنها را به صورت حروف الفبا در می آورد. عین اصل مزبور، در همان زمان که به وسیله ی گائوس و وبر مورد استفاده قرار گرفت، به وسیله ی مخترع روسی از اهل سن پطرزبورگ به نام شیلینگ Schilling (1786-1837) نیز به کار رفت و آنگاه ریچی Ritchie اسکاتلندی و آلکساندر Alexander از اهل ادیمبورگ نیز آن را به کار بردند.
یک چنین همزمانی شگفت انگیزی نشان می دهد که در این اوقات تمام شرایط لازم برای ایجاد تلگراف الکتریکی یک جا گرد آمده و فکر ایجاد آن در هوا وجود داشت. دانشمندان تمام مقدمات لازم را فراهم آورده و همه ی مبانی ایجاد آن را آماده کرده بودند و اکنون نوبت اهل فن بود که از خود قدرت تصور و نیروی خلاق بروز دهند.
از آن جا که در تمام ممالک بزرگ مخترعینی صاحب قدرت تصور و نیروی خلاق وجود داشت تقریباً در تمام ممالک نقشه های مختلف تهیه ی تلگراف الکتریکی تهیه شد.
در انگلستان دانشجوی جوانی به نام کوک Cooke که از تجارب شیلینگ درباره ی تلگراف الکتریکی یپروی کرده بود با یکی از مردان دانش به نام چارلز ویتستون Charles Wheatstone (1802-1875) همکاری کرد و این دو به اتفاق در سال 1837 تلگراف الکتریکی صفحه داری اختراع کردند. در این دستگاه حروف به وسیله ی پنج عقربه ی کالوانومتر مشخص می شد. و این عقربه ها به کمک 5 سیم به دستگاه انتقال خبر اتصال می یافتند.
در آلمان یکی از فیزیک دانان دانشگاه مونیخ به نام کارل اشتاینهایل Carl Steinheil (1801-1870) به جای پیل الکتریکی ماشین الکتریسته ی القایی به کار برد و در نتیجه می توانست در هر دو سو جریان الکتریک ایجاد کند. وی اثر هر یک از این دو جریان را روی مغناطیس الکتریکی اعمال کرد و در نتیجه هر بار که ماشین را به وضع مناسبی به کار وا می داشتند در دستگاه اخذ کننده ی خبر، روی دو مغناطیس الکتریکی، انحرافاتی در دو جهت متخالف ایجاد می شد. حال اگر به این دو مغناطیس الکتریکی دو قلم کوچک متصل می ساختند و نوار کاغذی را از مقابل آن عبورمی دادند بر روی این نوار کاغذی لکه هایی ثبت می شد که به سهولت می توانستند، طبق قراردادهایی، آنها را به حروف تعبیر کنند. اشتاینهاهل مابین سالهای 1837 و 1838 تلگراف خود را روی خطی که یک فرسنگ طول داشت به مقام عمل در آورد. نه فقط در دستگاه او به جای پنج سیمی که کوک و ویتستون به کار می بردند یک سیم به کار برده می شد، بلکه حتی سیم بازگشت جریان را نیز حذف کرده بود: این دانشمند مخترع کشف کرده بود که می توان از کره ی زمین به جای سیم هادی بازگشت جریان استفاده کرد.
اما در ممالک متحده امریکا کسی که در راه ایجاد تلگراف الکتریکی قدم برداشت نه دانشجو بود و نه فیزیک دان. این شخص نقاش مشهوری بنام ساموئل مورس Samual Morse و متولد 27 آوریل بود.
ساموئل مورس که ارشد اولاد کشیش پروتستانی بود که یازده فرزند داشت، همچون فولتون، دوران اولیه ی فعالیت هنری خود را در انگلستان گذرانده و همچون او از الطاف بنژامن وست بهره مند شده بود. بعد از چندین دوره ی فلاکت و بدبختی سرنوشت تغییر یافت و وی، به نحوی، تبدیل به نقاش رسمی ممالک متحد امریکای شمالی گردید. این شخص در تابلوهای نقاشی خود با بکار بردن استعداد بسیار، و نیز با جلال تمام، ادوار مختلف تاریخ امریکا را رسم می کرد.
تصویر بسیاری از مردان مشهور از قبیل واشینگتون Washington و لافایت (2) La Fayette و مونرو (3) Monroe و عده ی زیادی از وکلاء و ژنرالها بدست او کشیده شد. به همین دلیل در سال 1829 که در خاک فرانسه از کشتی پیاده شد هنرمندان عضو آکادمی و مردان سیاسی مقدم او را استقبال کردند و از وی مانند شخصیت های مهم پذیرایی کردند.
با این حال تاریخچه ای که می بایست نام او را در جهان جاوید سازد فقط سه سال بعد شروع شد و آن هنگامی بود که برای بازگشت به امریکا قدم در کشتی اقیانوس پیمای فرانسوی به نام سولی Sully گذاشت. وی در این کشتی با یکی از هموطنان خود آشنایی یافت و این هموطن شیمی دانی بود به نام چارلز جاکسون Charles Jackson که تحصیلات خود را در پاریس تمام کرده و به عنوان یادگار دوران تحصیل یک مغناطیس الکتریکی با خود به امریکا می برد.
این دستگاه باعث شد که مسافران کشتی درباره ی آن به صحبت و مباحثه پرداختند و به خصوص مورس در افکار عمیقی فرو رفت.
بدون شک اطلاعات علمی مورس خیلی بیش از آن بوده است که هر کس از نقاشان انتظار دارد، زیرا وی روزی از روزهای مسافرت به فرمانده ی کشتی سخن زیر را گفت که می توان آن را پیش بینی حیرت آوری دانست: «آقای کاپیتن، اگر بعدها روزی شنیدند که از تلگراف به عنوان یکی از عجایب جهان گفتگو می کنند، به خاطر داشته باشید که اختراع آن در روز 13 اکتبر سال 1832 در کشتی سولی انجام گرفته است.»
آیا علت این اظهار آن بود که در آن اوقات همه جا از تلگراف الکتریکی صحبت می کردند؟ آیا این اظهار فقط نتیجه ی خیال بافی هنرمند بیکاری بوده است؟ به طور قطع نه؛ زیرا در سال 1837 یعنی همان هنگام که کوک و ویتستون در شهر لندن و اشتاینهایل در مونیخ اختراعات خود را به ثبت می رسانیدند، مورس که اکنون در نیویورک استاد تاریخ نقاشی شده بود عین این تشریفات را در شهر مزبور برای اختراع خود انجام می داد. این دستگاه، با اختلاف بسیار ناچیزی، تقریباً همان بود که تا مدت کمی پیش از این در تمام ممالک دنیا به کار می رفت: و آن عبارت از اهرم ساده ای است. که بدور محوری قادر به حرکت است و فقط با فشار انگشت دست حلقه ی جریان را مسدود می سازد و جریان برقرار می شود و در دستگاه ضبط کننده در نتیجه اتصال مزبور صفحه ی فلزی متحرکی به وسیله ی مغناطیس الکتریکی جذب می گردد و اثری با مرکب بر روی نوار کاغذی باقی می گذارد. یکی از همکاران مورس مهندسی به نام آلفرد وایل Alfred Vail که صاحب فکری روشن بود، در فعالیت او شریک شد و صرفنظر از برخی اصلاحات، فکر ایجاد الفبای مورس را به او القاء کرد و آن اینکه در نتیجه ی عمل قطع و وصل کوتاه و بلند بر نوار کاغذ نقطه و خط ایجاد کنند و حروف را به این وسیله نمایش دهند.
نباید تصور کنیم که جهان بلافاصله از مزایای تلگراف مورس آگاه شد و سازندگان دستگاه به منظور یافتن اولویت در تهیه ی آن با یکدیگر به منازعه برخاستند. حقیقت آن است که تقدم آن بر دستگاههای کوک و ویتستون و یا دستگاه اشتاینهایل چندان روشن و واضح نبود... و گذشته از آن این موضوع را چندان با نظر خوشی نمی نگریستند که مرد نقاشی بی باکانه خود را وارد در حریمی کرده است که خاص دانشمند می باشد. خلاصه ی موضوع آن است که انگلستان فقط به شخص ویتستون اعتماد کرد که مرد دانشمندی بود اما به زودی شروع به کار فنی کرد به طوری که بعد از چندی کوک تیره روز را به کلی منخسف ساخت و او را از یاد بردند. آلمان به اختراع اشتاینهایل اعتماد کرد و بس و حال آنکه فرانسه همچنان به دستگاه شاپ وفادار مانده بود و مورس مرتباً از پایتختی به پایتخت دیگر می رفت و کوشش می کرد که حکومت ممالک مزبور را به مزایای دستگاه خود آشنا سازد.
در سال 1843 روش ویتستون مورد قبول بسیاری از کمپانی های راه آهن انگلیسی قرار گرفته بود و از آن نه فقط به منظور مخابرات مربوط به کار خویش استفاده می کردند بلکه در بسیاری از موارد تلگرافهای مردم را نیز می پذیرفتند. در باوی یر دستگاه اشتاینهایل به طور رسمی به کار می رفت و در پروس دستگاه صفحه دار زیمنس- هالسکه Siemens- Halske استعمال می شد که دستگاهی چند رگه بود و ساختمان پیچیده ای داشت. در اطریش دستگاه بن Bain مورد استفاده قرار می گرفت که از روش وینستون منشعب شده بود. اما در ممالک متحد امریکا مورس توانست بالاخره مجلس سنا را مجاب سازد و آنان به منظور آزمایشی به طول 63 کیلومتر مابین واشینگتون و بالتیمور اعتباری به مبلغ سی هزار دلار تصویب کردند.
تاریخ اساسی دوران جدید عبارت است از روز 24 ماه مه 1844 که می بایست آزمایش به طور رسمی به عمل آید مورس به اتفاق هیئت قضاوت و مهمانان خود در واشینگتون بود و حال آنکه وایل دستگاه بالتیمور را اداره می کرد. دختر جوانی که کتاب مقدس را باز کرد و آیه ای را بدین صورت قرائت نمود: «آیا خداوند چه چیزی را از کوره در آورد؟» این کلمات را فوراً به و سیله ی تلگراف مورس به آن سوی دیگر سیم منتقل ساختند و ویل بلافاصله عین این جمله را به خود آنان بازگشت داد. سرعت این بازگشت بلافاصله آخرین آثار شک و تردید را برطرف ساخت و ایجاد علاقه مندی کرد. اما هنگامی که بنا به تقاضای یکی از خانواده های بالتیمور راجع به صحت یکی از افراد خانواده که ساکن واشینگتون بود، به ایشان اطلاع دادند که وی در نهایت سلامت است، علاقه مندی مزبور به شور و نشاط تبدیل گردید. از همان لحظه سرنوشت تلگراف مورس معین شده بود. بدون تردید، همانطور که در مورد اختراعات بزرگ دیگر نیز دیدیم، شکایات متعدد به دادگستری رسید و محاکماتی برپا شد اما مخترع می دانست که در این بازی برنده شده است و زمان به نفع او کار خواهد کرد.
مشکل بزرگ برای مورس آن بود که بتواند کسانی را که وضع خویش را مستحکم کرده بودند از جا بلند کند و جای ایشان را بگیرد در واقع از مدت کمی پیش تمام ممالک متمدن دارای تجهیزات تلگرافی کاملی بودند. این تشکیلات عموماً عبارت بود از بهره برداری روش شاب، این طرف و آن طرف گاهی طریقه ی ویتستون را به کار می بردند و دستگاه اشتاینهایل نیز فقط در آلمان به کار می رفت. بنابراین ممالک مزبور به هیچ وجه عجله ای نداشتند که این دستگاههای پر قیمت را برچینند و به جای آن اسبابهای تازه بخرند و حال آنکه فقط مدت کمی از ایجاد تأسیسات مزبور می گذشت.
اشتاینهایل مردی بود دوستدار علوم و صاحب استعداد و گذشته از آن طبعی منصف و حق شناس داشت و بنابراین قبل از هر کس دیگری اولویت روش رقیب خود را تصدیق کرد. بنابراین شبکه ی تلگراف آلمانی را تمام و کمال، منحصراً، با روش مورس تشکیل دادند و در سال 1850 طول آن از 2400 کیلومتر تجاوز کرده بود. شبکه ی تلگراف هلاندی در سال 1845 با ایجاد خط آمستردام و روتردام افتتاح شد و شبکه ی بلژیکی چند ماه بعد از آن تأسیس گردید، ولی باید دانست که در کشور اخیر سیستم مورس با زحمت بسیار توانست به روش ویتستون فائق آید. در سال 1847 کارلوماتوچی Carlo Mateuci فیزیک دان و مرد سیاسی ایتالیایی ( 1868-1811) کشور مزبور را نیز وارد در جرگه ی ممالک صاحب خط تلگرافی کرد و به این منظور ابتدا از دستگاه صفحه دار استفاده کرد اما بعد از آن روش مورس را پذیرفت. روسیه ی در سال 1850، سوئیس در سال 1852 و اسپانیا در سال 1854 از آن تقلید کردند.
اما در فرانسه حال به چه منوال بود؟ در این مملکت دستگاه اداری و حکومت که سفت و سخت به دستگاه شاپ چسبیده بودند از طرف هواداران و پیغمبران تلگراف الکتریکی مورد حملات شدید قرار می گرفتند. در سال 1844 در حالی که دستگاه ویتستون در انگلستان به طور منظم مورد استفاده قرار می گرفت و در آلمان از روش اشتاینهایل بهره برداری می شد، اخباری از امریکا می رسید که نشان می داد خط واشینگتون و بالتیمور افتتاح شده و روش مورس مورد استقبال عظیم قرار گرفته است و حال آنکه فرانسه در این هنگام درصدد بود که برجهای شاپ خود را اصلاح و تکمیل کند...
فرانسوا آراگو که در این مقام خیلی بهتر از مورد ایجاد خطوط راه آهن آگاه بود هموطنان خود را متوجه ساخت که باید از عقب افتادگی خود از کشورهای دیگر خجالت داشته باشند و اهل فن را از حالت موت کاذب و خواب غفلت بیدار ساخت. در همین سال 1844 اعتباری به مبلغ 240 هزار فرانک از تصویب گذشت که می بایست صرف ساختمان خطی آزمایشی مابین پاریس وروآن (در امتداد راه آهن) گردد و اداره ی کار را به مهندس لویی بره گه Louis Breguet (1804-1883) سپردند.
نام افتخار آمیز بره گه تاکنون کاملاً مشهور بود. اولین صاحب مشهور این نام آبراهام لویی بره گه Abraham-Louis (1747-1823) بود که یکی از مشهورترین ساعت سازان قرن هیجدهم محسوب می شد و هم این شخص اولین بار دستگاه تلگراف شاپ را ساخت.
نوه ی اولویی نه تنها شهرت این نام را درخشان تر کرد بلکه این سلسله ی مشهور را ادامه داد زیرا پسرا و آنتوآن بره گه Antoine (1851-1882) در زمینه ی الکتریسته ی صنعتی شهرت بسیار بدست آورد و نوه ی او به نام لویی بره گه ( 1955-1880) یکی از بزرگترین پیشقدمان هواپیمایی محسوب می شد.
بره گه که مأمور استقرار خط تلگرافی پاریس و وروئان شده بود می بایست مسئله ای را که به طور غیر عادی مشکل به نظر می رسید حل کند زیرا مدیر کل تلگراف به نام آلفوس فوآ Alphons Foy قبول کرد که مؤسسات او در استقرار این خط با وی همکاری کنند اما به شرط آن که دستگاه الکتریکی اخذ علامات عیناً همان علاماتی را که در دستگاه شاپ داده می شد بدست آورد! برگه به این مسئله غیر عادی حمله ور شد، و قدرت خلاق او بالاخره توانست دستگاه صفحه داری عرضه کند که بر روی آن دو عقربه ی مغناطیسی عین علامات شاپ را تکرار می کرده اند.
طبیعی است که نتیجه ی تجربه ی خط روئان و پاریس آن شد که همه حق را به جانب بدعت گذران جدید دادند. تصمیمی که در سال 1846 برای ایجاد خط جدیدی ما بین پاریس و لیل اتخاد شد نشانه ی آن بود که فرانسه نیز وارد در گروه هوا خواهان تلگراف الکتریکی شده است. گذشته ای از این هشت سال بعد از تاریخ مزبور به جای روش فوآ- بره گه روش مورس را قبول کردند و حال آنکه در مؤسسات راه آهن نوعی از تلگراف بره گه را که صفحه دار بود مورد استفاده قرار می داند و این روش تا ابتدای قرن بیستم ادامه داشت.
در جریان این احوال سراسر ممالک امریکای شمالی از سیم پوشیده می شد و در سال 1855 طول خطوط تلگرافی مزبور به 45000 کیلومتر می رسید و تمام اروپا (غیر از انگلستان) و قسمت بزرگی از سایر نواحی جهان با تلگراف مورس مجهز شده بود به این طریق دوران پیری مخترع بزرگ با صلح و آرامش و ثروت و افتخار سپری می شد. در حالی که غرق در افتخارات و پوشیده از مدالها و نشان ها بود، در همه جا همچون مرد بزرگی مورد احترام واقع می شد، بسیاری از آکادمی های جهان او را به عضویت خویش پذیرفته بودند در حالی که شخصاً در مراسم افتتاح مجسمه ی خویش حضور یافت با آرامش و روشنی کامل در انتظار مرگ می گذرانید. در این انتظار تا روز دوم آوریل 1872 باقی بود، اما مرگ درباره ی وی عفو و اغماض بزرگی نشان داد زیرا به وی مهلت داد تا شاهد بزرگترین تقدیس نام مخترعی باشد و آن اینکه با چشم خود ببیند که نام وی تبدیل به اسم عام و کلمه ی مورس با نام تلگراف مترادف گردیده و برای آیندگان باقی مانده است.

پی نوشت ها :

1- شهر گوتینگن در ایالت ساکس جنوبی در مملکت آلمان واقع است و 80 هزار جمعیت دارد. دانشگاه این شهر شهرت بین المللی دارد و شاید بتوان آن را از نظر سنت هایی که در دانش ریاضی و فیزیک داراست از ممتازترین دانشگاههای جهان دانست و می توان مدعی شد که شهرت و اهمیت مزبور به خصوص مرهون ریاضی دان نامی گائوس است زیرا بعد از مرگ وی اعلم دانشمندان آلمانی برای اینکه بتوانند کرسی تدریس گائوس را اشغال کنند به این دانشگاه رو می آوردند و به تدریج گوتینگن تبدیل به یکی از مهمترین مراکز علمی عالم گردید و مهمترین ریاضی دانان و فیزیک دانان آلمانی از گوتینگن خارج شدند. بعد از جنگ دوم بین المللی گروهی از علمای آلمانی که به خارج مهاجرت کرده بودند فقط به خاطر اینکه بتوانند نام این دانشگاه مهم را احیاء کنند به آلمان بازگشتند و به تدریج این دانشگاه تا حدی شهرت گذشته را بازیافت. «یادداشت مترجم»
2- ماری ژوزف مارکی دولافایت (1834-1757) ژنرال و مرد سیاسی فرانسوی است که در جنگهای استقلال ممالک متحد امریکای شمالی شرکت کرد و در خارج ساختن انگلیس ها از آن کشور نقش مهمی به عهده داشت و مردم امریکا خود را مرهون او می دانند. «یادداشت مترجم»
3- جیمز مونرو (1831-1759) پنجمین رئیس جمهور ممالک متحد امریکای شمالی است که از 1817 تا 1825 بر این کشور حکومت کرد. نام مونرو بخصوص از این لحاظ مشهور است که وی معتقد بود که اروپا حق دخالت در امور قاره ی امریکا ندارد و امریکا باید نسبت به اروپا به کلی بی طرف بماند. اصل مونرو تا سال 1917 حاکم سیاست ممالک متحد امریکای شمالی بود. «یادداشت مترجم»

منبع: روسو، پی یر، تاریخ صنایع و اختراعات، حسن صفاری، تهران: امیر کبیر، چاپ هشتم، 1390.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط