مترجم: حسن صفاری
خیلی مشکل است که بتوانیم معین کنیم که قبل از پیدایش اتومبیل چند عدد موتور انفجاری در جهان مورد استفاده قرار می گرفت قدر مسلم آن است که این عدد نباید چندان بزرگ باشد زیرا قسمت اعظم نفتی که از تصفیه خانه ها خارج می شد همچنان در سوخت چراغها به کار می رفت، 2000 چلیک نفت که در سال 1857 به وسیله ی نفت فروشان امریکایی فروخته شد در سال 1870 تبدیل به 5261000 چلیک شد، در سال 1880 به 26 میلیون چلیک رسید و در 1900 از 64 میلیون تجاوز کرد. از این تولید روز افزون که از چاههای نفت خارج می شد، تنها قسمتی که مورد استفاده قرار می گرفت نفت چراغ بوده است و بس. اما بقیه ی آن را که بنزین بود، حتی المقدور و با حداکثر نسبت ممکن با نفت چراغ مخلوط می کردند، و این کار موجب می شد که صاحبان تصفیه خانه ها نسبتاً از دست این ماده ی بی مصرف خلاص شوند. اما طولی نکشید که مجبور شدند از این عمل ناشایسته دست بردارند، زیرا حوادث ناخوشایندی روی داد و انفجارات شدیدی در چراغ ها ایجاد شد و سر و صدای خلایق بلند گردید.
اما این اجزای سبک وزن نفت، که این قدر برای صاحبان تصفیه خانه ها نامطبوع بود و دست و پای ایشان را می بست، توجه مخترعینی از قبیل اوتو و لنوآر را جلب کرد. آنان این سوال را یپش خود طرح کردند که آیا مگر نه مایعی فرار و قابل اشتعال خیلی بیش از نفت می تواند در موتورهای انفجاری به کار رود و همان سوخت موعودی است که ما همواره آرزو می کرده ایم؟ برای آنکه این ماده را قابل استفاده سازند و از آن هوای قابل اشتعال را به دست آورند که می بایست عمل انفجار را در استوانه تأمین سازد کاربراتورها را ساختند که در داخل آن اختلاط هوا و گاز بنزین انجام می گرفت و به این طریق توانستند اولین نمونه های موتور خود را که با بنزین کار می کرد در نمایشگاه سال 1889 عرضه کنند.
سال بعد از آن یکی از همکاران قدیمی اوتو به نام دیملر کاربراتور جدیدی را به تصور در آورد: در این دستگاه با کمک جسمی شناور و میله ای فلزی به شکل مخروط سطح بنزین را همواره ثابت نگاه می داشتند. ابداع اخیر موجب شد که از سال مزبور به تدریج تولید نفت چراغ رو به نقصان گذاشت و برعکس تولید بنزین افزایش یافت.
لنوآر و اوتو، در واقع به نحوی، مقدمه ی تاریخ اتومبیل را نوشته بودند. گوتلیب دیملر Gottleib Daimler (1834-1900) کسی است که به راستی فصل اول این تاریخ را مدون ساخت. این شخص مکانیسین ساده ای از اهل وورتمبرگ Wurtemberg بود که چون در مؤسسات اوتو به خدمت مشغول شد، اوقات خود را منحصراً صرف تکمیل موتورهای با گاز کرد. در سال 1885 مهندسی شده بود که همه ی اهل فن او را می شناختند و از این هنگام درصدد حمله به مسئله ای بر آمد که از زمان کونیو تا آن هنگام فکر بسیاری از متجسسان را به خود مشغول داشته بود و آن اینکه موتور سبک وزنی اختراع کند که بتواند وسیله ی نقلیه ای را به حرکت در آورد.
دلاماردو بوتویل چندی قبل راه حلی از این مسئله به دست داده بود، اما دیملر وسایلی در اختیار داشت که در دسترس مخترع فرانسوی قرار نداشت و از جمله دیملر در جریان اکتشافات یکی از هموطنان خود به نام زیگفرید مارکوس Siegfried Marcus (1831-1898) در این زمینه بوده است. شخص اخیر در سال 1864 موتوری ساخته بود که با بنزین کار می کرد جرقه لازم برای انفجار به وسیله ی دستگاه قطع و وصل قرقره ی القابی انجام می گرفت و خود این دستگاه قطع و وصل به وسیله ی ماشین کوچکی برای تولید الکتریسته ی القایی به کار می افتاد. بنابراین می توان گفت که موتوری که در سال 1886 از زیر دست دیملر خارج شد یک موتور انفجاری واقعی به مفهوم امروزی بوده است. مخترع مزبور موتور خود را به یکی از صاحبان صنایع مانهایم (1) Mannheim به نام کارل بنز Carl Benz (1844-1929) عرضه کرد و... در همان سال اولین اتومبیل واقعی به حرکت در آمد. این اتومبیل دو جای نشستن داشت و موتور آن در عقب واقع بود و سرعت آن می توانست تا 25 کیلومتر در هر ساعت برسد.
تصور نکنیم که این وسیله ی نقلیه از طرف مردم با شوری دیوانه وار مورد استقبال قرار گرفت. به عکس، همچون تمام وسایل نقلیه ی بی اسب که قبل از آن پیدا شده بودند، با چشم بسیار بدی به آن می نگریستند. قبلاً دیده ایم که از وسایط نقلیه کونیو، مردوک، اوانس و تره وی ثیک چه استقبال سردی به عمل آمد، اما این عدم توفیق اصلاً مخترعان را دلسرد و ناامید نساخت و از آن پس وسایل مکانیکی دیگری به عرصه ی ظهور رسید، اما همه ی آنها بدون استثناء با خونسردی و بی قیدی مقامات صاحب نفوذ و کینه و دشمنی مردم عادی مواجه شدند.
خوب است در چند سطر مراحل مختلف این شکست را که انگلستان اولین صحنه ی آن بوده است شرح دهیم. بیست سال بعد از آزمایشی که به وسیله ی تره ویثیک انجام گرفت، دلیجان های موتوری بار دیگر هویدا شدند. در سال 1821 دلیجان موتوری گریفیث Griffith که با بخار کار می کرد پیدا شد و در سال 1826 ماشین برون Brown ظاهر گشت که موتور آن به وسیله ی الکل کار می کرد. در سال 1827 گرنی Guerney امنیبوس بزرگی ساخت که با بخار کار می کرد و مدت چهار ماه سرویس مرتبی مابین گلوستر (2) Gloucester و چلتنهام (3) Cheltenham به وجود آورد. سرعت متوسط دستگاه اخیر با در نظر گرفتن مراحل توقف 24 کیلومتر در ساعت بوده است. موفقیت این سرویس بسیاری دیگر از پیشقدمان را وا داشت که سرویس های مشابهی ایجاد کنند. در سال 1831 دلیجان های موتوری اوگل Ogle به کار تأمین سرویس لندن و سائوثهامپتون (4) Southampton پرداختند و در 1833 سرویس های منظم لندن ویندزور (5) Windsor و لندن- ورستر (6) Worcester به وجود آمد. در سال 1836، هانکوک Hancock به ایجاد چندین خط مابین لندن و حومه پرداخت. در هر صورت ماحصل این تاریخچه آن است که در این اوقات در نواحی اطراف شهر لندن شبکه ای برای حمل و نقل با دستگاههای بخار ایجاد شده بود که مشتریان بسیار به آن روی می آوردند و نویدهای زیبایی برای آینده می داد. اما...
اما این اوقات مقارن با زمانی بود که راه آهن نیز ترقیات صاعقه آسایی می کرد. از اولین سالهای پیدایش راه آهن آن را به منزله ی عامل قاطعی در ایجاد ترقی و فراوانی نعمت و وفور تجارت و پیشرفت صنعت تشخیص دادند. در اولین سالهای پیدایش خویش، راه آهن قسمت اعظم وسایط عبور و مرور به وسیله ی دلیجان را نابود ساخت: در این صورت چگونه ممکن بود که صاحبان صنایع مزبور تحمل آن را داشته باشند. که رقابت با ایشان بر روی جاده ها به صورت امنیبوس های بخار ظاهر گردد؟ تحت تأثیر فشار شدیدی که از جانب این اشخاص وارد شد، در سال 1836 حکومت انگلستان مقررات بسیار شدید و قوانین عجیبی برای وسایط نقلیه ی بخار معین کرد. در مرحله ی اول چنان مالیات مهمی بر آنها تحمیل کرد که مفهوم آن به طور روشن و ساده این بود که صنعت جدید باید دکان خود را تخته کند و پیشرفت آن مطلقاً موقوف گردد. در مرحله ی دوم طی یکی از مواد این قوانین دستور داده شده بود که باید در مقابل هر یک از وسایط نقلیه ی مکانیکی و به فاصله ی صد قدم از آنها مردی سوار بر اسب یا پیاده حرکت کند و بیرق قرمزی را به حرکت در آورد... سازندگان وسایط نقلیه ی بخاری چنان از این قوانین دلسرد شدند که حتی خاک انگلستان را ترک کردند، اما در آن سوی دریای مانش نیز توفیق بیشتری نصیب ایشان نگردید.
قبل از این مهاجرت در سال 1834، صنعتگر آلمانی شارل دی تیز Charles Dietz (1801-1888) که در پاریس اقامت داشت دلیجان بخاری ساخته بود که مسافت مابین پاریس و سن ژرمن را با بازگشت در مدت یک ساعت و نیم انجام می داد. اما در این کشور نیز مانند انگلستان کمپانی های راه آهن با توجه بسیار موضوع را تعقیب می کردند و با شدت از هر نوع عدم اراده مقامات عمومی جلوگیری می نمودند و هر اقدامی را که برای تسهیل کار صنایع مزبور انجام می گرفت با عدم توفیق مواجه می ساختند. از جمله هر چه زودتر به دی تیز حالی کردند که مواظب کار خود باشد و به راه صواب هدایت گردد. اگر در سال 1875 توانستند بالاخره بر لاقیدی مردم غلبه کنند، علت آن بود که در نتیجه ی حادثه ای هیاهوی بزرگی ایجاد شد: شخصی به نام آمده بوله Amede Bollee (1844-1917) که در شهر مان Mans به ساختمان زنگ و ناقوس اشتغال داشت ارابه ی بخاری ساخت که سقف آن بسته و اطراف آن باز بود و این ارابه را برای حمل و نقل به کار برد و نام آن را «مطیع» گذاشت؛ روز سی ام آوریل همان سال این ارابه کاری تاریخی انجام داد و آن اینکه فاصله ی شهرمان را تا پاریس در 18 ساعت طی کرد و بنابراین به طور متوسط 13 کیلومتر در هر ساعت پیمود... اما در بین راه 75 بار مأمورین دولت راه را بر او بستند و راننده را جریمه کردند و علت تمام این جریمه ها آن بود که سرعت ارابه را زیاد از حد تشخیص دادند!
با وجود تمام این مشکلات اداری، توفیق مزبور باعث تشویق بوله گردید. به زودی ارابه های دیگری از کارخانه ی او خارج شد که از جمله ی آنها درشکه ی روباز بخار، دلیجانی که 40 جای نشستن داشت و تراکتور برای مصارف قشونی در خور یادآوری هستند. در سال 1882 روی هم رفته 25 ارابه ی بخار در فرانسه حرکت می کرد و کم کم تولید این ارابه ها در ممالک دیگر نیز به پیروی از فرانسه معمول می شد. در واقع در این هنگام در همه جا فرانسه را به منزله ی بهشت مخترعان و کانون ارابه های بی اسب می دانستند به همین دلیل به محض اینکه دیملر حدس زد که ممکن است در کشور خود با استقبال مواجه نشود و شانس او برای موفقیت ناچیز است به سوی کشور فرانسه روی آورد.
پی نوشت ها :
1- مانهایم شهر آلمان واقع در نواحی رن است و در ایالتی قرار دارد که امروزه وورتمبرگ- باد نامیده می شود. این شهر که 300 هزار جمعیت دارد در ملتقای رودخانه های رن و نکر قرار گرفته است و از این لحاظ بندر مهم صنعتی و تجارتی محسوب می شود. مانهایم مرکز مهم صنایع شیمیایی و فلزکاری و مخصوصاً تهیه ی اتومبیل است. «یادداشت مترجم»
2- گلوستر کنت نشینی است در جنوب غربی انگلستان در کنار رودخانه ی سورن که در حدود یک میلیون جمعیت دارد. «یادداشت مترجم»
3- چلتنهام شهری است در انگلستان در شمال شرقی کنت نشین گلوستر که 65 هزار جمعیت دارد و مرکز آبهای معدنی است. «یادداشت مترجم»
4- سائوثهامپتون بندری است در جنوب انگلستان در ناحیه ی هامپشایر و در کنار دریای مانش که در حدود 180 هزار جمعیت دارد. «یادداشت مترجم»
5- شهر ویندزور که 25 هزار جمعیت دارد در نزدیکی لندن و کنار رودخانه ی تایمز واقع است. قصر سلطنتی به همین نام که در زمان ادوارد سوم ساخته شده و در این شهر واقع است. «یادداشت مترجم»
6- ورستر شهری است در مغرب انگلستان کنار رودخانه ی سورن که 60 هزار جمعیت دارد و صنعت آن چینی سازی است. «یادداشت مترجم»