عوامل نفرت از یهود (13)
به یقین همکاریهای نزدیک و پنهان سران یهود با سازمان ترسناک و تروریستی مافیا، از جمله عوامل نفرت از این قوم در دوران معاصر به شمار میآید. (1)مافیا (Mafia) سازمانی سرّی است که گروهی از افراد بزهکار و سرکش، در جزیرهی سیسیل و ایالات متحده، آن را رهبری میکنند. این باند به سبب اقدامات ترسناک و جنایتکارانهی خود، در آمریکا و دیگر نقاط جهان، شهرت یافته است.
مافیا طی سی سال، از اواخر جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم، نخستین مراحل اقتدار خود را در آمریکا سپری کرد. اکنون نیز گرچه از قدرت و فعالیت آن کاسته شده است؛ ولی هنوز هم کم و بیش در بسیاری از جاهای آمریکا، ردّپای جنایات آن به چشم میخورد.
ریشهی نام این باند، ایتالیایی است و معنای آن در لهجهی سیسیلی، شهامت و دلیری است.(2) افراد این سازمان در ایتالیا «مافیوزی» نام دارند و برای نخستین بار در دههی چهارم قرن نوزده در جزیرهی سیسیل ظهور یافتند.
پیدایش این باند از آثار جنگ ناپلئون در سیسیل بود. وی به حاکمیت قانونی دولت این جزیره خاتمه داد و آن را به کشور ایتالیا منضم ساخت؛ ولی روزهای اقتدار ناپلئون چندان نپایید و نظام سیاسی او از هم پاشید و به دنبال آن، سیسیل نیز از ایتالیا جدا شد و اوضاع آن به هرجومرج گرایید. در نتیجه، عدهای از بزرگترین فئودالهای آن جزیره که زمینهای فراوانی در اختیار داشتند، بر آن جا مسلّط شدند.
از آن جا که این مالکان عمده، به تنهایی قادر نبودند که از کشاورزان، ثروت دلخواه خود را به چنگ آورند، از این رو، هر یک از ایشان، به تعدادی از بزهکاران آشوبطلب که «مافیوزی» نام داشتند، روی آورده و آنها را به منظور ترساندن کشاورزان و وادار کردن آنان به پرداخت باج و خراج، استخدام کردند.
این افراد نیز بخشی از اموال تصرّف شده را به سود خود برداشته و بقیه را به ارباب خود تسلیم میکردند.
بدین ترتیب، همکاری و همآهنگی پنهانی میان فئودالها و مافیوزی در سیسیل بنیاد سازمان سیاسی این جزیره را تشکیل داد.
رفته رفته گروههای مافیوزی، حاکمیت سیسیل را چنان عملاً در دست گرفتند که دیگر فئودالها نیز قادر به دریافت سهم خود از آنان نبودند و این گروه درآمدهای به دست آمده از زمینهای جزیره را تنها به سود خویش ضبط میکردند.
این باند، اصولاً در همهی اموری که از نظر دولتها ممنوع است، مانند قاچاق و فروش مواد مخدّر، حمله به افراد بیدفاع، مزدوری برای ارتکاب قتل، باجخواهی از مراکز بازرگانی و کشاورزی عمده، سرقتهای کلان مسلّحانه، قاچاق سلاح و مانند آن به فعالیت میپردازند.
هیچ کس جزء موسولینی نتوانست بر مافیا غلبه کند. دولت وی با استفاده از ترسناکترین و مؤثرترین وسایل، موفق به محدود ساختن فعالیتهای این باند شد و سران آن را مورد تعقیب قرار داده و به حبس، قتل و آوارگی کشاند.
از آن زمان با گریختن فئودالها، اعضای مافیا نیز جزیرهی سیسیل را ترک کردند و شاخههایی از آن به ایالات متحده رفته و به سود گروهی از ثروتمندان و فئودالهای جنوب آن کشور به فعالیت پرداختند؛ اما کمکم دامنهی شرارت آنها به شمال نیز کشیده شد تا سرانجام پس از جنگ جهانی اول، در نیویورک و شیکاگو متمرکز شدند و به خدمت تعدادی از سرمایهداران درآمدند.
این جنایات پیشگان سرکش، اعمال خلاف خود را نظم و نسق بخشیدند و جرایم سازمان یافته(3) را ابداع کردند و دارای اداره و دفتر و انبارهای سلاح و مواد قاچاق و مانند آن شدند.
به هر حال، این گونه بود که یهودیان متوجه اهمیت مافیا شدند.. آنها به دلیل سرمایههای کلانی که گرد آورده بودند و از مراتب نفرت مردم نسبت به خودشان نیز آگاهی داشتند، به شدت احساس عدم امنیت میکردند. از سوی دیگر بیشتر مأموران پلیس در ایالات متحده، ایرلندی بودند که از سرسختترین مخالفان یهود به شمار میآمدند. به همین جهت، گروهی از سران یهود به فکر استخدام اعضای باند مافیا افتادند.
معروف است که جنایتکاران بزرگ، در اقدامات خویش، بینیاز از حضور و مشارکت زنان نیستند.
هر یک از ایشان را معشوقه و یا معشوقههایی است، این گونه زنان در تشکیلات اینگروهها، نقش و جایگاهی ویژه دارند.
از جملهی این زنان، ویرجینیا هیلد بود که در سال 1921/ م به عنوان معشوقهی جرج راندال، قدم به دنیای جنایتکاران حرفهای گذارد. وی سپس میان بزرگترین اعضای مافیا دست به دست میگشت. او مدتی معشوقهی فرانک کوستللو و بعد لاکی لوسیانو و سپس جو ادونیس ... بود تا سرانجام در سال 1934/م دستگیر و از ایالات متحده تبعید و در شهر سالزبورگ اتریش سکونت گزید و در نهایت در سال 1966/ م درگذشت.
این زن در سالهای آخر حیات خویش، سرگذشت زندگی و خاطرات خود را در دنیای جرم و جنایت تشریح نمود. یادداشتهای او به همراه مجموعهای از عکسهای وی در کنار یارانش، به وسیلهی مجلهی آلمانی شترن (Stern) منتشر شده است.
یکی از عکسهای مزبور، نگاه جهان را به خود خیره کرد. این عکس در یازدهم نوامبر 1931 در هتل فرانکونیا در نیویورک از گروهی سرمایهداران آمریکایی در حالی گرفته شده بود که مشغول عقد قرارداد با مافیا برای اجرای یک عملیات جنایتکارانه در منطقهی نیویورک بودند.
لیست نامهای ایشان نشان میدهد که همهی آنها بدون استثناء یهودی بودهاند! از یهودیان آلمان، لهستان و روسیهی غربی، درست همانند ترکیب کسانی که به تأسیس دولت غاصب اسرائیل اقدام کردند.
اینک متن آن چه در ذیل عکس مزبور، در مجلهی شترن آمده است:
«این آقایان محترم در یازدهم نوامبر 1931/م در هتل فرانکونیا در نیویورک، به تأسیس شرکت سهامی گروه قاتلان مافیا (4) اقدام کردهاند:
1. جو روزن Joe Rosen
2. بنیامین زیگل Benjamin Siegel
3. هاری تایتل باوم Jarry Teitelbaum
4. لپکی بوخالتر Lepke Buchalter
5. هاری گرین برگ Harry Greanberg
6. لویس کراویتز Louis Kravitz
7. جیک شاپیرو Jake Shapiro
8. فیل کوالیک Phil Kovalik
9.هایمان هولتز Hyman Holtz
ایننامها، چنان که پیداست، همه متعلق به یهودیان است.»
گزارش مزبور آشکارا از این واقعیت پرده بر میدارد که سرمایهداران یهود، نخستین کسانی بودند که شاخهای از باند مافیا را در نیویورک سازماندهی کردند. سال 1931/ م آغاز فعالیت سازمان مافیا در آمریکاست.
در حقیقت یهودیان آمریکا بودند که این تروریستها را سامان داده و مکانیزم ارتکاب جرایم سازمان یافته را به ایشان آموختند و با ثروت خویش به آنان کمک کردند.
چنان که در نام آلمانی شرکت مزبور ملاحظه میشود، حروف G.M.B.H به معنای (Gesellschaft Mite Besehrankter Haftung) یعنی «شرکت با مسئولیت محدود» است. و این نخستین بار در تاریخ بود که یک سازمان تروریستی و جنایت پیشه، خود را بدین نام میخواند. در این شرکت تصمیمگیرندگان و طراحان نقشهها، یهودیان بودند و ابزارها و عناصر اجرایی قتل، جنایت، سرقتها، آتشسوزی و ... اعضای باند مافیا.
هدف یهودیان از انجام این اقدامات آن بود که بتوانند اموال خود را از خطرهای احتمالی شهری که پلیس ایرلندی آن را دشمنان خود میدانستند، حفظ کنند.
پس از آن که سرمایهداران یهود، نسبت به حفظ اموال خود مطمئن شدند، از اعضای باند مافیا برای ترور رقیبان اقتصادی خود بهره گرفتند.
مجلهی شترن در مقالهی خود میافزاید: یهودیان نیویورک و شیکاگو، از آن پس دیگر نگران آن نبودند که دولت آمریکا آنها را عامل راهاندازی تشکیلات مافیا بداند؛ زیرا پلیس هم دیگر در برابر اقدامات این سازمان، عاجز مانده بود.
بدین ترتیب سرمایهداران یهود به منظور بسط سلطهی اقتصادی خود در ایالات متحده و تثبیت و گسترش نفوذ خویش در نیویورک و تبدیل آن به منطقهای یهودی، اعضای مافیای آمریکا را با تمام مهارت و با استفاده از اهرم ثروتهای کلان، به استخدام درآوردند و سپس از آن جا تا شیکاگو و دیگر شهرهای آمریکا گسترش دادند. (5)
دیوک در این باره مینویسد: در دورهای که دانش آموز بودم، مقالهای در مورد یک کمپانی بزرگ قتل و جنایت که بزهکارترین سازمانهای تروریستی در تاریخ ایالات متحده به شمار میآمد، خواندم که مرکز آن در نیویورک بود. این شرکت در برابر دریافت مبلغی، به ترور اشخاص اقدام میکرد.
پس از مدتی، دیویی نامزد ریاست جمهوری که نقش مؤثری در متلاشی شدن این تشکیلات داشت، نامهای اعضای برجستهی آن را منتشر ساخت و مرا دچار حیرت و شگفتی کرد؛ زیرا همگی آنان یهودی بودند.
سپس در مطالعات خود دیدم که بزرگترین رهبر باند جنایت، از زمان آلکاپون (Alcapone)، یهودی بوده است.
... (توضیح این که) بیشتر آمریکاییانی که به خوبی نام آلکاپون و جان دیلینگر را میشناسند، اسم مایر لانسکی برایشان ناآشناست. او یک یهودی صهیونیست متعصّب بود.
نیوزویک در تاریخ هفدهم نوامبر 1971/م نوشت:
لانسکی و باند مخفی او، هر سال وجوه کلانی از اموال به دست آمدهی خود را به حساب سهام اسرائیل و مؤسسات خیریهی اسرائیلی واریز میکنند. بر اساس نظر (روزنامهی اسرائیلیها) هآرتس، دولت اسرائیل، نگران از دست دادن میلیونها دلار نامشروع است که از راه پولشویی به حساب این مؤسسات واریز و از آن جا راهی عرصهی تجارت و صنتعت این رژیم میشود.(6)
باری، همخوانی و همآهنگی میان تعبیرهایی که در مقاطع مختلف تاریخ، در وصف این طایفه به کار رفته است، شگفت مینماید.
لوسیوس سنیکا (Lucius Seneca) فیلسوف رومی سدهی اول میلادی، گفته است:
یهودیان، بزهکارترین مردم جهانند.
ناپلئون نیز میگفت:
یهودیان، سردستهی دزدان عصر حاضرند. آنان لاشخورهای بشریاند که از لاشههای متعفّن ارتزاق میکنند.(7)
در این روزگار، دیوید دیوک، ضمن نام بردن از دو کتاب:
1. Hustling On Gorky Street/1975 (کلاهبرداری در خیابان گورکی) تألیف یوری بروکین، رهبر یهودی باند بزهکار روسیه؛
2. Ussr The Corrupt Society/1982 (اتحاد جماهیر شوروی، جامعه فاسد) تألیف حقوقدان برجستهی یهودی، کنستانتین سیمیس، مینویسد:
این دو کتاب، نقش بارز یهودیان را در ارتکاب جرایم سازمان یافته و تشکیلاتی در اتحاد شوروی سابق، مورد تأکید قرار داده است.
وی میافزاید:
بروکین در کتاب خود، با تفاخر تمام از استعداد و هوش سرشار یهودیان در ارتکاب جرایم سازمان یافته و بزرگ یاده کرده و میگوید: این در حالی است که اسلاوها جز ارتکاب جرایم سادهی خیابانی، عُرضهی دیگری ندارند.(8)
از سوی دیگر تئودور بنگهام، فرماندهی پلیس نیویورک، در سال 1908 م، مقالهای دربارهی «بزهکاری در شهرهای ایالات متحده» منتشر ساخت و ضمن آن خواستار راهاندازی یک تشکیلات مخفی برای شناسایی و دستگیری بزهکاران یهودی و ایتالیایی در نیویورک شد.
پیشنهاد او آن بود که اعضای تشکیلات مذکور، از مهاجران یهودی و ایتالیایی باشند؛ زیرا آنان بهتر میتوانند در میان طایفهی خود نفوذ کرده و مجرمان را شناسایی کنند.
در مقالهی بنگهام، تعبیرهای ویژهای دربارهی یهودیان آمریکا به کار رفته بود، از جمله: «یهودیان، دزد و جیب بُرند» و «بیشتر دزدان کارکشتهی خیابانها، جوانان یهودی زیر شانزده سالند» و «40 % از جمعیت مراکز اصلاح و تأدیب نوجوانان را بچههای یهودی تشکیل میدهند.»
مقالهی بنگهام، خشم و اعتراض یهودیان آمریکا را برانگیخت و روزنامهها و مجلههای وابسته به آنان، بنگهام را مورد حملههای خود قرار دادند و با آن که از ردّ آرای او ناتوان ماندند، اما فشار آنان چندان مؤثر و سنگین بود که شهردار نیویورک برای نیازی که به آرا و حمایت یهودیان در انتخاب آتی تعیین شهردار داشت، از بنگهام خواست تا استعفا کرده و از شغل خود کنار رود.(9)
پی نوشت ها :
1- گرچه جنایات هولناک و سازمان یافته و بیوقفهی ابنای تورات و عملکرد مافیاگونهی آن در طول قرن گذشته و به ویژه از زمان تأسیس دولت صهیونیستی (1948/م) تا کنون، به حدّی دهشتناک و سَبُعانه است که جایی برای طرح روابط میان سران یهود و مافیا باقی نمیگذارد و چهرهی این طایفه را در نگاه فرهیختگان جهان منفورتر از هیتلر قرار میدهد؛ اما ناگفته پیداست که شرح این مقال را مجالی دیگر لازم است.
2- منیرالبعلبکی، موسوعه المورد، ج 6، ص 168.
3- Organized Crime
4- Morder G.M.B.H. der Mafia
5- برای دیدن این بحث و تفصیل بیشتر، ر.ک: حسین مونس، کیف نفهم الیهود، ص 66-72.
6- دیوید دیوک، الصحوه النفوذ الیهودی فی الولایات المتحده الامریکیه،تعریب ابراهیم یحیی الشهابی، ص 255-256.
7- همان، ص 262.
8- همان، ص 259.
9- محمد جلال عنایت، القوه الیهودیه فی امریکا، ص 28.