تدبیرهای ایران در برابر نقشه های آمریکا

به حسب واقعیت های غیرقابل انکار، اصل نهضت اسلامی و جایگاه عظیم آن، همواره خارج از پیش بینی قدرت های بزرگ بوده است(1). پیروزی انقلاب اسلامی از همان آغاز، غیرقابل تصور بود. (2)همچنان که تشکیل نظام اسلامی،
چهارشنبه، 20 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تدبیرهای ایران در برابر نقشه های آمریکا
 تدبیرهای ایران در برابر نقشه های آمریکا

نویسنده: حسن روحانی




 

به حسب واقعیت های غیرقابل انکار، اصل نهضت اسلامی و جایگاه عظیم آن، همواره خارج از پیش بینی قدرت های بزرگ بوده است(1). پیروزی انقلاب اسلامی از همان آغاز، غیرقابل تصور بود. (2)همچنان که تشکیل نظام اسلامی، بقا و استقرار آن به رغم انواع توطئه ها- برای جهانیان حیرت آور بود و امروز نیز چنین است. تحقق شعار «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» که اصلی ترین پیام انقلاب اسلامی است و در آن«استقلال» به مفهوم نفی سلطه بیگانه و ضد استعماری، « آزادی» به معنای نفی استبداد و تحقق حاکمیت ملی و«جمهوری اسلامی»به مفهوم استقرار نظام مردم سالاری دینی است، برای بسیاری از ناظران بین المللی باورناکردنی بود.

نهضت ضد استبدادی و ضداستعماری

اساساً نهضت های پس از انقلاب مشروطه، جملگی ضد استعماری و ضد استبدادی بوده اند. در واقع انگیختاری که می توانست ملت را به صحنه آورد، عامل ضد استعماری بود که به همراه عامل ضد استبدادی در نهضت ایفای نقش می نمود. گفتمان مشروطه، بحث «عدالت خانه» و ایجاد مجلس شورای ملی بود و اینکه اساس حکومت، مردم اند و بنابراین باید به «حکومت فرد»، خاتمه داده شود و قلم بطلان بر سلطه بیگانه کشیده شود. از این رو، در مجلس شورای ملی( در دوره اول و دوم) بحث ها و مصوبات عمدتاً یا ضد استبدادی است( برای حکومت قانون) و یا ضد استعماری است(علیه روس و انگلیس که آن زمان در ایران بیشتر به دنبال سلطه گری بودند)(3). در آن مقطع امریکا هنوز حضور چندانی در منطقه نداشت. امریکایی ها بیشتر بعد از جنگ جهانی دوم تسلط خود را در این منطقه آغاز کردند. منشور آتلانتیک که اروپا و امریکا برای مبارزه با نازیسم امضاء کردند، دارای یک بند مهم بود و آن حضور امریکایی ها در منطقه بود که قرار شد انگلیسی ها منطقه نفت خیز خلیج فارس را تحویل امریکایی ها بدهند و به تدریج از منطقه خارج شوند.
نهضت اسلامی، آغازی ضد استبدادی داشت، اما بلافاصله وجه ضد استعماری آن پررنگ تر شد. دستگیری امام در سال 1343 بعد از سخنرانی معروف و اعلامیه مهم ایشان علیه کاپیتولاسیون و در جهت مبارزه با سلطه بیگانه بود. هدف ایشان، نفی سلطه امریکا و در راستای استقلال واقعی ایران بود و لذا تبعید امام(ره) را مستقیماً خود امریکایی ها دستور دادند. «وقتی منصور(نخست وزیر وقت) به دربار آمد و به شاه گفت که امام را از قم به ترکیه تبعید کنیم؛ شاه علت را جویا می شود و منصور می گوید که این را سفیر امریکا دستور داده و اجرا می شود!»(4)
امام در آبان 1343 فرمود: رئیس جمهور امریکا بداند که منفورترین فرد در نزد مردم ایران است. (5)امام در آن مقطع لبه حمله اصلی خود را بر استعمار قرار داد تا استبداد، گرچه نهضت از ابتدا ماهیت دینی و اسلامی داشت و نوک پیکان حمله این نهضت علیه استبداد بود، با وجود این، امام(ره) با درکی تاریخی، استعمار نو را هدف گرفت، ‌زیرا سهم آن را در استبداد داخلی تعیین کننده می دانست.

غافلگیری غرب

اما به راستی چرا دنیا در برابر انقلاب عظیم اسلامی، غافلگیر شد؟ پاسخ چندان پیچیده نیست: زیرا آنها فکر نمی کردند نهضتی با این ویژگی ها بتواند در برابر تمام قدرت های جهان به پیروزی دست یابد. در کتابی که مورخین انگلیسی راجع به ایران نوشته اند و توسط بخش تاریخ دانشگاه کمبریج چاپ شده، بخشی به انقلاب اسلامی و پیروزی آن اختصاص یافته است(6). در فصلی راجع به علت غیرقابل پیش بینی بودن پیروزی انقلاب توسط انگلیسی ها چنین بیان شده که آنها سازماندهی انقلاب را درک نکردند و فکر می کردند باید با حزب یا شورای مرکزی و دبیرکل آن مواجه شوند و در آن رخنه کنند! آنها اساساً سازماندهی و ساختار روحانیت را نمی شناختند و درکی از آن نداشتند. اینکه روحانیت قادر است از طریق ده ها هزار هیئت دینی و مذهبی، مساجد و این همه روحانی در سراسر کشور یک سازماندهی عظیمی را به وجود آورد، برای آنها ناشناخته بود. کتاب به روحانیت مبارز تهران و آیه الله بهشتی و رنجی که این عزیزان در سازماندهی انقلاب برده اند، اشاره می کند و می نویسد علت اصلی غافلگیری ما این بود که پیش بینی چنین سازماندهی را نکرده بودیم. (7) امام در پاریس یک سخنرانی ایراد می کرد و به فاصله 24 ساعت بعد در سراسر ایران منتشر می شد. این کدام سازمان بود که چنین کاری را انجام می داد؟ شما به یاد دارید که هر سخنرانی که امام(ره) در پاریس ایراد می کرد، بلافاصله از طریق تلفن به نوار منتقل می شد و مراکز موجود در ایران بلافاصله آن را تکثیر می کرد و به سراسر کشور می فرستاد. اعلامیه های امام که حتی از این هم راحت تر منتشر می شد.
بدین ترتیب، یک عامل مهم در شکست توطئه های دشمنان اسلام و پیروزی انقلاب اسلامی، اصل غافلگیری بود. غافلگیری به معنای آنکه دشمن از نقشه و برنامه های انقلابیون و ملت ایران بی خبر بود و فکر نمی کرد در انقلاب و نهضتی، کل مردم به صحنه بیایند. یکی از مقامات امریکایی می گوید در مهار انقلاب اسلامی ایران فکر نمی کردیم این حرکت به این سرعت تبدیل به طوفان شود. تا ما طراحی را شروع کردیم. متوجه شدیم با یک طوفان مواجه هستیم و لذا قدرت کنترل انقلاب را نیافتیم. مطالعه انقلاب در کشورهای جهان نشان می دهد که در کمتر انقلابی است که همه ملت به صحنه آمده باشند. انقلاب ما نه انقلاب طبقاتی بود که یک طبقه علیه طبقه دیگری قیام کرده باشد و نه انقلاب حزبی بود که یک حزب علیه حزب دیگری برخاسته باشد. انقلاب ما نه انقلاب چریکی و نظامی بود که یک گروه چریکی حکومت را ساقط کرده باشد و نه کودتا بود که گروهی نظامی دولت را سرنگون نموده باشند، بلکه انقلاب اسلامی به تمام معنی مردمی بود که رهبری مورد اعتماد کل ملت نیز داشت(8). اساس و بنیان پیروزی انقلاب ما، اعتماد ملت به امام خمینی(ره) بود؛ کسی که به عنوان راهبری که خوب می فهمید و خوب پیش بینی می کرد و قبل از هر کس، خود به انقلاب و راه انقلاب و پیروزی آن ایمان داشت. سراسر وجود ایشان، ایمان، اعتماد و اعتقاد به خدا و پیروزی انقلاب بود. مردم ما هم سراسر اعتماد به امام بودند و ایشان را از لحاظ ایمان، تقوا، استقلال مرجعیت و مشروعیت دینی(که فتوایش می تواند به هر چیز مشروعیت بخش)قبول داشتند. این پیوند باعث می شد که فرمان امام سراسر کشور را به لرزه درآورد. غرب به این دلیل که نه قدرت رهبری را درست پیش بینی کرده بود، نه پیوند ملت با رهبری را درست فهمیده بود، و نه سازماندهی انقلاب را شناخته بود، با غافلگیری مجبور شد شکست را بپذیرد.
استبداد داخلی هم در برابر این حرکت عظیم نتوانست مقاومت کند. به تعبیر امام، خداوند چنان ترسی به دل دشمنان انداخت( منصور بالرّعب) که قدرت تصمیم گیری نداشتند. فقدان قدرت پیش بینی دشمنان انقلاب، باعث پیروزی این ملت در برابر تمام قدرت های جهانی شد. همان طور که می دانید، انقلاب اسلامی هیچ حامی خارجی نداشت. مردم و ایثار و وحدت آنان بود که انقلاب را یاری کرد. به راستی تکیه همه ملت به خدا بود. بعد از پیروزی انقلاب هم- در تمام مراحل- توطئه ها و نقشه هایی که علیه انقلاب یا علیه توسعه نظام و کشور طراحی کردند، منجر به شکست شد. چرا؟ چون باز هم غافلگیر شدند. حرکت نظام برای دنیا غافلگیرکننده و معمولاً غیرقابل پیش بینی بود. یکی از عصبانیت های دنیا از نظام جمهوری اسلامی ایران این است که قدرت پیش بینی نسبت به این نظام را ندارند. تنها ساختاری که برای دنیا غیرقابل پیش بینی است و نمی توانند تحول و قدرت این نظام را درست پیش بینی کنند، جمهوری اسلامی ایران است.

ناتوانی غرب در پیش بینی وقایع

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در هر توطئه ای برای کل دنیا، نوع واکنش ایران غیرقابل پیش بینی بود. آنها بعد از پیروزی انقلاب فکر می کردند با گروهک هایی که سامان داده بودند و برنامه ریزی هایی که از گذشته در ایران داشتند، به راحتی می توانند با ایجاد آشوب داخلی، ایران را دچار فروپاشی کنند. آنان تصور می کردند با شورش های داخلی می توانند جلوی ادامه انقلاب و حرکت انقلاب را بگیرند، اما نمی دانستند که چگونه امام، انقلاب و نظام با این شورش ها مواجه خواهند شد. برنامه ریزی هایی برای شورش و بلوا برای مثال در کردستان، خوزستان، بلوچستان، ترکمن صحرا و دیگر مناطق طراحی کردند. اولین شهری که در غرب کشور سقوط کرد، پاوه بود. امام در اطلاعیه ای، ملت ایران را مورد خطاب قرار داد و گفت مردم باید پاوه را آزاد کنند(9). آنها این حرکت را پیش بینی نکرده بودند که امام، مستقیم و بدون واسطه با خود مردم صحبت کند و به آنها دستور دهد و مردم هم فرمان را اجرا کنند. این سازماندهی و فرماندهی برای دنیا قابل درک نبود. یا در قضیه جنگ تحمیلی، آنها بر مبنای ظرفیت نیروهای مسلح درست محاسبه کرده بودند که ایران دارای توان مشخصی است که بعد از انقلاب، انسجام و ساماندهی کافی پیدا نکرده است. اما اینها فکر نمی کردند سرگردی که ما به او یک درجه داده بودیم و حال فرمانده شده بود، بتواند ارتش را اداره کند! آنها این طور محاسبه کرده بودند که چون تقریباً تمام سلاح های در اختیار ارتش، امریکایی است و همه مستشاران نظامی امریکایی نیز ایران را ترک کرده اند، امرای ارتش از کار برکنار شده و ارسال قطعات یدکی هواپیماها و تجهیزات نیز قطع شده است، پس ما نمی توانیم از این تجهیزات نظامی به درستی استفاده کنیم. از طرفی، ‌سپاه هم یک نیروی انتظامی و عمدتاً برای مقابله با شورش ها بود و برای جنگ منظم، آموزش ندیده بود، ضمن آنکه سلاح لازم را هم در اختیار نداشت. جالب است بدانید که در اول جنگ ما حتی آر. پی. جی 7 معمولی هم در اختیار نداشتیم! آنها صدام را تحریک کردند که در چنین وضعی نیروهای مسلح ایران ظرف چند روز فرو می پاشند. وقتی حمله آغاز شد، امام(ره)فرمود: مسئله ای نیست، ‌دزدی آمده و سنگی پرتاب کرده و مردم به او جواب می دهند(10). در کنار تلاش و ایثار و فداکاری ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و نیروهای مسلح، یک حرکت عظیم مردمی شکل گرفت و این، برای دنیا غیرقابل پیش بینی بود. بسیج صدها هزار نیروی مردمی، ایثارگر و فداکار، دنیا را گیج کرد. بار دیگر جهان به حیرت افتاد که اینها چه نیروی عظیمی هستند! آنان نمی توانستند قدرت ایمان را درک کنند. آنان به راستی نتوانستند آنچه در جنگ اتفاق افتاد که فداکاری و ابتکار نیروهای مخلص و مؤمن در سپاه و ارتش بود، باور کنند. آنها فکر نمی کردند که ما قادر باشیم 14 کیلومتر پل شناور در عملیات خیبر بسازیم؛ ما این کار را در عملیات خیبر برای اتصال به جزیره مجنون انجام دادیم. آنها فکر نمی کردند ما در عملیات فاو از یک رودخانه عظیم شبه دریاچه عبور کنیم. آنان فکر نمی کردند نیرویی بتواند از این رود خروشان که با جزر و مد شدید همراه است، به سلامت عبور کند. آنان فکر نمی کردند نیروهای متخصص ما قادر باشند هواپیمای F14 را تا آخر جنگ استفاده کنند و قطعات آن را بسازند. ما حتی در سال آخر جنگ، آمادگی بیشتری برای پرواز F14 نسبت به شروع جنگ داشتیم. در آن مقطع 70درصد هواپیماهای ما عملیاتی بودند، در حالی که زمانی که امریکایی ها بودند، 50 درصد هواپیماها عملیاتی بودند. آنان فکر نمی کردند نیروهای متخصص ما با تلاش شبانه روزی بتوانند هواپیما را تعمیر کنند و حتی برای آن قطعه بسازند. برنامه ها، تاکتیک ها و استراتژی ما برای آنها غیرقابل پیش بینی بود و همین امر، عامل اصلی پیروزی ما در جنگ بود.

ایران هراسی

تازه ترین توطئه ای که دشمنان ملت طراحی کردند، ترساندن جهان نسبت به این مسئله بود که ایران در پی ساخت سلاح کشتار جمعی است. آنها حتی توانستند افکار عمومی دنیا را تا حدی برای این توطئه آماده نمایند. اگر بتوانند افکار عمومی را قانع کنند که ایران دارای حکومتی ایدئولوژیک است و به دنبال ساخت سلاح کشتار جمعی است، بنابراین معلوم نیست که در منطقه چه اتفاقی خواهد افتاد و پایگاه اصلی استعمار در منطقه یعنی اسرائیل با چه وضعیتی مواجه خواهد شد و ادامه حضور نیروهای امریکا در منطقه با چه مشکلاتی رو به رو می شود. (11)
ایران با هیچ کشور دیگری در جهان قابل مقایسه نیست. از دید غرب و به ویژه از دید امریکا، ایران یعنی حساس ترین منطقه جهان به لحاظ شرایط ژئوپلیتیکی و حتی ژئواستراتژیکی منطقه. جایگاه ایران غیرقابل مقایسه با دیگر کشورهاست. تمام ذخیره نفت آینده در همین منطقه است و در دهه های آینده تنها در منطقه خلیج فارس نفت صادراتی وجود خواهد داشت و انرژی دنیا را تأمین خواهد کرد. هیچ کشوری در منطقه نیز جایگاه ایران را ندارد. قسمت اعظم نفت منطقه از آبراهی عبور می کند که شمال این آبراه و تمام جزایر مهم آن متعلق به ایران است. توان و قدرت عظیم ملی کشور ما قابل مقایسه با کشورهای دیگر نیست. امریکا می داند ایران یعنی یک قدرت عظیم منطقه ای. آنها همچنین می دانند که ایران تنها نیست؛ جمهوری اسلامی ایران پیوند عمیقی با ملت های اسلامی در منطقه و جهان دارد. قدرت ایران محدود به مرزهای جغرافیایی ایران نیست. (12)
امریکایی ها با محاسبه این قدرت، توطئه ای را تدارک دیدند و در سطح جهان تبلیغ کردند که ایران به دنبال ساخت سلاح اتمی است. اولین قدمی که امریکایی ها برداشتند، ‌به ظاهر گامی پیروز بود. یعنی این دغدغه را در دنیا جا انداختند که ایران در حال تبدیل شدن به یک قدرت خطرناک است. آنها دیگر کشورهای غربی را متقاعد کردند که ایران در حال ساخت سلاح اتمی است و در یک نهاد بین المللی پرونده ما را گشودند و در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی مطرح کردند و برای اولین بار توانستند تندترین قطعنامه علیه ایران را( بدون رأی گیری)‌به تصویب برسانند. (13)آنها چه محاسبه ای داشتند و چگونه فکر می کردند؟ پیش بینی آنها این بود که با عصبانی شدن ایران طبق این قطعنامه، ایرانی ها از معاهدات مربوطه خارج خواهند شد و این مطلب که ایران به دنبال سلاح اتمی است، تأیید می شود و پرونده بلافاصله به شورای امنیت ارجاع و زمینه برای توطئه های زنجیره ای آماده تر می گردد. اما آنچه آنها پیش بینی نمی کردند، برخورد پیچیده ایران بود. جمهوری اسلامی ایران برخوردی دقیق و مبتنی بر تدبیر و نقشه سیاسی و حقوقی را در پی گرفت.

عکس العمل منطقی ایران در برابر اولین قطعنامه

بعضی دوستان بر این نظرند که وقتی قطعنامه تندی علیه ایران تصویب شد، آیا بهتر نبود که ایران هم برخوردی تند می کرد؟ در پاسخ به کسانی که نظر دیگری دارند و می گویند راه حل دیگری وجود داشت، باید گفت که ما راه حل آنها را نبسته و امکان آن را از بین نبرده ایم. ایران هر زمان که بخواهد، می تواند از مقررات بین المللی خارج شود. برخی می گفتند ما باید از NPT خارج می شدیم. ما همواره با این امکان مواجه هستیم و هر زمان که بخواهیم، می توانیم خارج شویم، مسئله این است که در قبال این مسئله راه هایی وجود داشته و امروز هم وجود دارد؛ البته بعضی از راه ها بسیار پرهزینه و توأم با ریسک و بعضی از راه ها دقیق تر، پیچیده و با ریسک کمتر بوده است. ما کوشیدیم راه هایی را که مسیر مستقیم، ‌با ریسک کمتر و همراه با پیچیدگی سیاسی بود، انتخاب کنیم؛ ‌ضمن آنکه امکان حرکت در راه های دیگر، هنوز باز است. راه انتخابی ما تا اینجا، ‌این بوده است، البته ممکن است در آینده لازم باشد از راه های دیگری استفاده کنیم. منتهی نظر ما این بود که اگر در آغاز راه از آن مسیرها استفاده می کردیم، عملاً کمکی به امریکا کرده بودیم، چرا که آنها می خواستند هر چه سریع تر، ‌موضوع را به شورای امنیت منتقل کنند. آنها یک هدف بیشتر نداشتند و آن ارجاع پرونده به شورای امنیت بود. هنوز هم هر زمان که موضوع ایران دوباره در دستور کار آژانس قرار بگیرد، باز هم امریکایی ها حرف خود را می زنند.
آنچه باعث شد امریکایی ها سردرگم و بسیار عصبانی شوند، اینکه اساس حرکت های ما همچنان برای آنها غیرقابل پیش بینی است. آنها فکر می کردند که ما در مرحله نخست، برخورد تندی خواهیم داشت و از معاهدات بین المللی خارج خواهیم شد؛ پس راحت تر پرونده را به شورای امنیت خواهند برد؛ اما ما راه دیگری را انتخاب کردیم. ما در اتحاد و اجماعی که علیه جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده بودند، وارد شدیم و کوشیدیم تا آن را بشکنیم. در این راستا با اروپایی ها وارد بحث شدیم و اتحاد اروپا و امریکا را علیه خودمان شکستیم.
وقتی در روز اول، این طرح در سطح سران نظام پیشنهاد شد، بعضی دوستان در جلسه با تمسخر گفتند مگر چنین چیزی امکان پذیر و شدنی است؟! هنوز هم برخی با بدبینی به استراتژی ما نگاه می کنند. وقتی ما می گفتیم به لحاظ حقوقی می توانیم وارد عمل شویم و پرونده را از لحاظ حقوقی، حل و فصل کنیم، آنها می گفتند نمی شود. می گفتند قانون را خود آنها نوشته اند، قاضی هم خودشان و دادستان هم خودشان هستند و لذا نمی توان در پرونده، موفق بود. به زعم آنها، قانون و تفسیر قانون و قاضی و دادستان و کیفرخواست و مجازات به عهده آنهاست. ولی نظام جمهوری اسلامی ایران معتقد بود که این امر، شدنی است. طبق طرح موردنظر ما، مسئله از لحاظ حقوقی قابل حل بود. ما وارد مسیری شدیم که برای امریکایی ها غیرقابل پیش بینی بود و لذا در اجلاس آبان 1382، یکی از جالب ترین صحنه های تاریخی در شورای حکام شکل گرفت، یعنی تقابل کم سابقه بین امریکا و انگلیس و همچنین بین امریکا و سایر کشورهای اروپایی(14). طرح اندازی سیاستی که به چنین منظره ای منتهی شد، خود یک حرکت تاریخی بود. البته ما تمام مسیر را تا انتها نرفته ایم، اما واقعیت این است که تا همین نقطه، کار شگرفی کرده ایم.

تبعات تسلیم لیبی

وقتی ایران از بحران آبان 1382 عبور کرد و امریکا در دستاوردهای توطئه خود ناکام ماند، صحنه ی غیرمنتظره ای برای ایران چیده شد؛ اینکه ما نمی دانستیم در پشت پرده، در امریکا و لیبی در حال توافق هستند. قذافی وسایل موردنیاز در زمینه غنی سازی اورانیوم را از واسطه ای خریداری کرده بود که ایران هم قبلاً از او خرید کرده بود؛ به این ترتیب ما وارد بازی شدیم که پیش بینی آن را نکرده بودیم. ما خبر نداشتیم که لیبی تمام اطلاعات را در اختیار امریکا گذاشته است. در مسئله P2، گفتند ایران تجهیزاتی را از دلال دریافت کرده و اعلام نکرده، پس ایران غیرقابل اعتماد است. در اجلاس بهار ناگهان با موج عظیمی مواجه شدیم که داشت همه چیز را تغییر می داد و نزدیک بود امریکایی ها پیروز ماجرا شوند. (15)
در فوریه سال گذشته(2004) ما با اتحادیه اروپا در بروکسل وارد توافقی شدیم، در حالی که در مارس همان سال، امریکا به دنبال این بود که پرونده ایران را به شورای امنیت ببرد. اروپا در این توافق قول داده بود که در خردادماه، پرونده هسته ای ایران در آژانس بسته شود. امریکایی ها وقتی متوجه این توافق شدند، اروپایی ها را توبیخ کردند، ‌زیرا آنها پرونده ایران را در مسیر شورای امنیت قرار داده بودند و با این توافق همه چیز تغییر می کرد. این اختلافات که به سطح روزنامه ها کشیده شد(البته قبل از آن ما از این اختلاف، از طرق سیاسی مطلع بودیم)، متأسفانه برخی از روزنامه ها و بعضی از عزیزان ما به جای اینکه موفقیت های ما را بیان کرده و مردم را خوشحال کنند، به دلایلی نسبت به این روند، لحن انتقادی گرفتند؛ در حالی که خودشان می دانستند این پیروزی و این ابتکار عمل، به فرد خاصی تعلق نداشته و مربوط به کل نظام است.
به هر حال، با این غافلگیری، امریکایی ها در بوته انفعال افتادند و در ماه های مارس و ژوئن 2004 نتوانستند اقدامی بکنند؛ هر چند نگذاشتند توافق میان ما و اروپا هم پا بگیرد.
درست است که امریکایی ها با ایستادگی و مخالفت خود و فشار بر اروپا، نگذاشتند توافق ایران و اروپا عملی شود، اما نقشه خود آنها هم عملی نشد. بعد از ماه ژوئن که اروپا به تعهدات خود عمل نکرد و ما هم به گونه ای دیگر عمل کردیم، زمینه ای فراهم شد که امریکایی ها مطمئن شدند در اجلاس بعدی، پرونده ایران را به شورای امنیت خواهند برد. از این رو، در سپتامبر (2004)بار دیگر شرایط سختی در شورای حکام نسبت به پرونده ایران به وجود آمد و زمینه ای ایجاد شد که به راحتی در اجلاس نوامبر، پرونده به شورای امنیت برده شود. کاری که ما انجام دادیم( و البته به این صورت قابل پیش بینی نبود) توافقی بود که با اروپا در پاریس به نتیجه رساندیم. (16)با این توافق به جای اینکه در ماه نوامبر، پرونده به شورای امنیت برود، پرونده از دستور کار اضطراری آژانس خارج گردید. امریکایی ها برای ابتکار دوم خود، سرمایه گذاری زیادی کرده بودند و مطمئن بودند که- با توجه به برنامه ای که پیاده کرده بودند- پرونده ایران به شورای امنیت می رود. اما توافق پاریس روند را معکوس ساخت و باعث شد بهترین قطعنامه در مقایسه با قطعنامه های قبلی به تصویب برسد و موضوع ایران از دستور دائمی شورای حکام خارج شود. در این قطعنامه حتی نکات مهمی نیز به نفع ایران به تصویب رسید. (17)
بنابراین کاری که نظام توانست انجام دهد، این بود که هر چه آمریکا پیش بینی کرده بود، خلاف آن اتفاق می افتاد و همواره در جریان این ابتکارات، نقشه تازه ای طراحی می شد که هم موفق بود و هم آنها نمی توانستند به دقت پیش بینی کنند که سمت و سوی حرکت نظام، چگونه است.

مذاکرات جامع با اروپا

امروز به مقطع حساسی رسیده ایم و این برای امریکا سنگین است؛ این مذاکره برای این نیست که مسئله هسته ای را چطور تمام کنیم، بلکه بسیار فراتر از اینهاست. ما دنبال این هستیم که اروپا چگونه باید فنّاوری پیشرفته را به ایران منتقل سازد، چگونه باید موانع صادراتی را از برابر ایران بردارد، چگونه باید روابط اقتصادی ایران و اروپا تقویت شود و حتی در زمینه مسائل سیاسی و امنیتی و منطقه ای چگونه همکاری کنیم. در واقع در صورت موفقیت مذاکرات ایران و اروپا، یک روابط جامع و مستحکم و بلندمدت به وجود خواهد آمد و اگر این مذاکرات منجر به توافق نهایی نشود، اتمام حجت می شود و اقدامات بعدی ما مورد اعتراض کسی قرار نخواهد گرفت. دوره این مذاکرات، طولانی نیست و حداکثر شش ماه خواهد بود و بنابراین چنین مسئله مهمی، ارزش این آزمایش را دارد.
مجموعه ی مذاکرات، ‌یک بسته بزرگ و متنوع از موضوع ها را دربرمی گیرد و نیازمند ممارست و ابتکار و خلاقیت است. در محور اقتصاد و تکنولوژی، به این پرسش محوری پرداخته می شود که چگونه همه موانع صادراتی نسبت به ایران برداشته شود و در زمینه مسائل اقتصادی بلندمدت، ایران و اروپا به یکدیگر به عنوان یک شریک اقتصادی( و نه تجاری)‌مطمئن نگاه کنند و تکنولوژی های پیشرفته به ایران منتقل شود. در کمیته دوم، تمامی مسائل مهم سیاسی و امنیتی و مسائل منطقه، در کانون بحث ایران و اروپا قرار دارد و در کمیته سوم، مسائل هسته ای به بحث گذارده می شود. آشکار است که تمام تلاش امریکا بر این نکته متمرکز است که این تفاهم نامه به ثمر ننشیند. چرا؟ زیرا اجرای این توافق به این معناست که جمهوری اسلامی ایران تمام تهدیدهای امریکا را نه تنها از بین برده، بلکه آن را به یک فرصت بزرگ تبدیل کرده است. اولین بار است که بعد از 26 سال، ایران با رویکردی مستقل راجع به همه موضوع ها با اروپایی ها مذاکره می کند. (18)
بنابراین با مروری به وضعیت پرونده هسته ای و تقابل ما با امریکا و نقشه هایی که هر دو علیه همدیگر کشیده ایم، ‌روشن می شود که در مدت یک سال و نیم تنش و بازی های سیاسی تا به امروز، جمهوری اسلامی ایران با پیچیدگی، دقت و حکمت، این پرونده را به پیش برده است. ما فرصت داشته ایم نقشه های امریکا را نقش بر آب کرده و به دنیا ثابت کنیم که امریکا دروغ می گفته است. ما توانستیم مسائل حقوقی پرونده را حل و فصل کنیم و از نظر فنّاوری هسته ای کارهای لازم را دنبال نماییم. ما در طول این مدت، هیچ گاه اجازه ندادیم که از لحاظ فنی عقب بمانیم. در طول یک سالی که با اروپا مذاکره کردیم، اگر چه فعالیت نطنز را به حال تعلیق درآوردیم، اما اصفهان را به جلو بردیم تا به نتیجه نهایی رسانیدیم و نسبت به ساخت قطعه و مونتاژ هم، کار را به پیش بردیم تا اینکه همه سانتریفیوژهای موردنیازمان را در مرحله اول غنی سازی کامل کردیم. اکنون در شرایطی که اصفهان نیز به حالت تعلیق درآمده است، باید کارهای زیادی از جمله تکمیل آب سنگین اراک و بسیاری اقدامات دیگر انجام دهیم تا به مرحله از سرگیری مجدد غنی سازی برسیم.
امریکایی ها از ژوئن 2003 تاکنون همواره بر ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت تأکید کرده اند، اما تاکنون ثابت شده که شورای حکام به نظر و ادعای امریکایی ها توجهی نکرده است. البته اگر نتوانیم با اروپا به تفاهم نهایی برسیم، ممکن است در ماه ژوئن مشکلاتی داشته باشیم؛ اما برای همه حالت ها، پیش بینی لازم را کرده ایم. ما کشور را برای تمامی حالات، فرض ها و سناریوهای مختلف از جمله موفقیت یا عدم موفقیت در مذاکرات و بسته شدن پرونده در شورای حکام یا شرایط دیگر آماده و برنامه ریزی کرده ایم و همواره تلاش می کنیم که کم هزینه ترین راه را به نهایت برسانیم، اما اگر این راه کم هزینه، ما را به نتیجه نرساند، ‌برای راه های دیگر هم فکر و برنامه ریزی لازم را داریم.
کاری که جمهوری اسلامی ایران در این مدت انجام داده، کاری بزرگ و پیچیده بوده است. ایران تنها بود و کسی از او حمایت نکرد، با این همه نظام در برابر قدرت های بزرگ توانست این قدرت مانور را از خود نشان دهد و به حول و قوه ی الهی ادامه راه را همچنان با حکمت و تدبیر و به اتکای حمایت مردم به پیش خواهد برد.

پاسخ به سؤالات اساتید و دانشجویان

• جنابعالی احتمال نمی دهید علت تهدیدات امریکا علیه ایران به دلیل موضع گیری های نامناسب داخلی در برابر سلاح های هسته ای باشد؟ نظام ایران تقریباً دو جناحی است و تفاوت های این دو جناح در برخورد با پرونده هسته ای مشکلاتی را ایجاد کرده است؟
• من فکر می کنم کلیت نظام، ‌موضع گیری بسیار مناسبی نسبت به سلاح های کشتار جمعی داشته است. ما همیشه نسبت به این مسئله مخالف بودیم و در همه معاهدات مهمی که علیه سلاح های کشتار جمعی است، عضویت داریم. همه مقامات جمهوری اسلامی ایران بدون استثناء به صراحت اعلام کرده اند که به دنبال سلاح اتمی نبوده و نخواهند بود و اساساً به دنبال ساخت سلاح اتمی نیستیم.
اما در باب موضع گیری جناح ها، نظر شما تا حدودی درست است. البته ما توقع نداریم جناح های مختلف سیاسی کشور، مثل هم بیندیشند؛ اما توقع داریم در مسائل مهم ملی، موضع گیری آنها به صورتی باشد که به نظام کمک کند تا بهتر پرونده را به سرانجام برسانیم. وقتی در شهریور سال گذشته، یک قطعنامه تند علیه ما تصویب شد، نظر یک جناح این بود که فوری و بی قید و شرط باید پروتکل الحاقی را پذیرفت، حتی در مجلس ششم در حال تهیه یک طرح سه فوریتی بودند که دولت را به پذیرش پروتکل ملزم سازند و در طرف مقابل، جناحی معتقد بود باید موضع گیری تندی داشته باشیم و صریحاً اعلام می کردند که ما باید فوراً از معاهده منع سلاح هسته ای(NPT) خارج شویم. تردیدی نیست که اختلاف اینها برای ما مشکل آفرین بوده و هنوز هم هست.
به گمان من، لازم است که در مسائل ملی با دقت موضع گیری شود. هر نظر و موضعی که داریم، به گونه ای باشد که در پرونده ملی به ما صدمه نزند؛ چرا که این تصمیم گیری ها جناحی نیست، ‌بلکه تصمیمی است که همه مسئولین رده بالا و رؤسای سه قوه و دیگر مسئولان عالی رتبه در آن حضور دارند و ملی است.
• لطفاً آینده دانش هسته ای را در ایران بیان فرمایید و جایگاه دانش هسته ای برای ایران در مبارزه با تهدیدات آمریکا را تبیین نمایید؟
• دانش هسته ای بسیار گسترده است. می توان به کاربردهای این دانش در کشاورزی، صنعت، پزشکی و انرژی اشاره کرد. اما آنچه امروز محل نزاع است، فنّاوری هسته ای برای سوخت نیروگاه است و لذا اصل دعوا مسئله غنی سازی است که بخش مهم و پیچیده ای بوده و از نظر علمی تخصص علمی بسیار بالایی را نیاز داشت. اهمیت این فنّاوری از آن روست که ما برای تأمین برق نمی توانیم تنها به نفت و گاز متکی باشیم و ناچار هستیم به دنبال نیروگاه هسته ای باشیم. قبلاً در کشور تصویب شده بود که 7/000 مگاوات برق ما از نیروگاه هسته ای تأمین شود. اخیراً نمایندگان مجلس دنبال طرحی هستند که برای بیست سال آینده، 20/000 مگاوات برق کشور باید از طریق انرژی هسته ای تأمین شود. البته طبیعی است که با گذشت زمان، نیازمندی های ما بیشتر می شود و ما نمی توانیم همه نفت و گاز کشور را در داخل مصرف کنیم. ما باید حتماً در بازار صادرات، حضور داشته باشیم. حضور ما در بازار صادرات نفت، تنها جنبه اقتصادی ندارد، بلکه به لحاظ استراتژیک هم مهم است که ایران صادرکننده نفت بماند و دنیا به آن نیازمند باشد. به عبارت دیگر، این قضیه ابعاد سیاسی و استراتژیکی مهم تر از اقتصادی هم دارد. بنابراین ما باید مصرف حامل های انرژی را در داخل، کاهش دهیم. نیروگاه هسته ای دارای عمر طولانی است و هر نیروگاه 50 تا 60 سال عمر دارد. وقتی نیروگاه را ساختیم، مسئله مهم، سوخت نیروگاه است که باید بخشی از آن سالانه عوض شود. بنابراین باید هر سال برای هر نیروگاه، مقدار قابل ملاحظه ای سوخت وارد کنیم. این بدان معنی است که اگر نیازمند به خارج باشیم، خوداتکایی ما لطمه می بیند و آنها می توانند حداقل در قیمت سوخت و شرایط تحویل آن به ما فشار وارد کنند. دقیقاً به همین دلیل است که ما در پی تولید سوخت هستیم.
به اعتقاد ما، این فنّاوری نباید برای دیگران نگران کننده و ترس آفرین باشد، ولی متأسفانه در اثر تبلیغات دشمنان ما، نگران کننده شده است. اساس بحث این است که کشوری که قدرت دارد سوخت نیروگاهی تهیه کند، آن کشور قدرت خواهد داشت که بمب اتمی هم تولید کند. همه کشمکش ها بر سر این است که این امکانات می تواند دومنظوره باشد. ما البته گفته ایم که دنبال سلاح هسته ای نیستیم، بلکه دنبال سوخت هستیم. اما چون آنها فکر می کنند که این فنّاوری دومنظوره است، ‌چنین ترسی ایجاد شده است.
• اگر اروپا به تعهدات خود عمل نکند، آیا ایران غنی سازی اورانیوم را از سر خواهد گرفت؟ در صورت پاسخ مثبت، واکنش محافل جهانی نسبت به غنی سازی چگونه خواهد بود؟
• اساس تلاش ما این است که در شروع مجدد غنی سازی به نوعی با اروپا به توافق برسیم. بدیهی است که اگر این هدف، عملی شود، کار بزرگی انجام شده است. اروپایی ها از نحوه اقدام امریکا نگران هستند و می گویند اگر شما غنی سازی را شروع کنید، ممکن است در آینده دست به اقداماتی بزنید که ما در دنیا بی حیثیت شویم. ما نیز متقابلاً می گوییم القائات امریکا را کنار بگذارید و به ایران اعتماد کنید و ما به دنبال سلاح نیستیم. ما مایل هستیم با توافق این مسئله حل و فصل شود، اما اگر نشد و تلاش های ما به نتیجه نرسید، بی تردید غنی سازی را شروع خواهیم کرد؛ اما چه موقع، با چه فرمولی و چگونه، اینها در زمان خود اعلام خواهد شد. نظام مصمم است که از این فنّاوری دست برندارد و ما حتماً دنبال این مسئله هستیم که در داخل کشور غنی سازی داشته باشیم. با این همه، عجله هم نداریم، زیرا فنّاوری را به دست آورده ایم و کسی نمی تواند این فنّاوری را از ما بگیرد. اینکه ما به اصل فنّاوری دست یافته ایم، خود یکی از افتخارات ماست؛ اما اینکه چگونه و چطور و چه موقع تداوم کار را داشته باشیم، در زمان لازم اعلام خواهیم کرد.
• پس از مصاحبه جنابعالی با رویتر، این شبکه گفته بود که حرف های رهبران ارشد واشینگتن تأثیر چشمگیری بر روند مذاکرات ایران و اروپا داشته و امکان دارد فشار بیشتری از سوی اروپا بر ایران وارد شود. اگر این اتفاق بیفتد، ایران با اروپا چگونه برخورد خواهد کرد؟
• اینکه امریکایی ها در این مسئله به اروپا فشار می آورند، ‌حتمی است و از ابتدا نیز همین طور بوده است. البته از این مسئله نباید غافل بود که در یک هدف مهم، ‌میان امریکا و اروپا اشتراک وجود دارد و آن اینکه اروپایی ها نیز مایل نیستند ما غنی سازی داشته باشیم؛ با این تفاوت که امریکایی ها طراحی و برنامه خاصی دارند و می گویند باید زودتر پرونده ایران به شورای امنیت برده شود، اما اروپایی ها با اجرای این کار در شرایط فعلی مخالف هستند و می گویند با مذاکره ممکن است به راه حل برسیم. اگر فشار آمریکا نبود، ما در ماه های آینده با اروپا به تفاهم می رسیدیم. سروصدای امریکا هم به همین جهت است. زیرا با روندی که ما پیش گرفته ایم، در آینده نه چندان دور به نتیجه می رسیم. تردیدی نیست که فشار امریکا روی اروپا تأثیرگذار است، چرا که با هم پیوندی استراتژیک دارند. اینها دارای مناسبات کلان اقتصادی و سیاسی با یکدیگر هستند و حتی هنوز تأمین بخشی از امنیت اروپا را امریکا برعهده دارد. معلوم است که اروپا نمی خواهد به رابطه اش با امریکا لطمه وارد شود. روشن است که آنها دنبال منافع خود هستند. هیچ کشوری در دنیا نیست که برای دلسوزی با ما حاضر به فداکاری باشد. هر کشوری دنبال منافع خود است و در تبادلات دو طرف، ما زمینه منافع مشترک بین ایران و اروپا را می بینیم و معتقدیم که می توانیم در این بخش به توافق برسیم. ما امیدواریم در جریان مذاکره، در زمینه منافع مشترک، به توافقاتی برسیم، گرچه دستیابی به این توافق آسان نخواهد بود.
• جاسوسان هسته ای چه کسانی بودند و چگونه به اطلاعات هسته ای دسترسی پیدا کردند؟
• حتی قبل از اینکه پرونده ایران در شورای حکام مطرح شود، بسیاری از مسائل و مواردی که تصور می شد کسی از آن خبر ندارد، غرب از طریق جاسوسان خود باخبر بود. ما تجهیزاتی از کشورهای دیگر خریداری کرده بودیم که علی القاعده می بایست محرمانه بماند، اما هیچ کدام محرمانه نماند. بسیاری از اطلاعات نیز از مجاری مختلف افشا شده بود. البته افرادی که برای بیگانگان جاسوسی می کردند، دستگیر شدند، اما به هر حال، ممکن است جاسوسان دیگری باشند که هنوز دستگیر نشده اند.
• وزیر امور خارجه امریکا خواهان حل و فصل پرونده ایران از طریق راه های سیاسی شده و گفته است که ایران باید از این فرصت استفاده کند. پاسخ ایران چیست؟
• آنها می خواهند بگویند ایران از طریق مذاکره سیاسی غنی سازی را کنار بگذارد. می گویند اروپا و دیگران در بخش اقتصادی و امنیتی مشوّق هایی در اختیار ایران بگذارند تا ایران دست از غنی سازی بردارد(یا حداقل برای مدتی، تعلیق را ادامه دهد تا دنیا آرام شود). ما معتقدیم که امریکایی ها نباید فشار بیاورند و باید سعی کنند اقدامات غیرمعقول انجام ندهند و بگذارند تا با اروپایی ها عاقلانه و حساب شده بر سر میز مذاکره به تفاهم برسیم. مسئله هسته ای ایران با زور حل نمی شود، ‌بلکه با مذاکره حل می شود. ما تسلیم تهدیدات نمی شویم. راه، مذاکره است. ما باید با اروپا در جریان یک مذاکره معقول( در چارچوب مقررات بین المللی بر مبنای منافع مشترک و بر مبنای صلح و ثبات منطقه و جهان) به توافقی که به نفع همه است، دست یابیم.
• ما چه تعداد متخصص هسته ای در ایران و چه سیاستی جهت پرورش نیروی متخصص داریم؟
• نیروی متخصص به اندازه کافی داریم. وضع ما از نظر نیروی انسانی بسیار خوب است و اکثر ‌آنها تربیت شده دانشگاه های داخل کشور هستند؛ یعنی متخصصین فیزیک، شیمی، مکانیک، کامپیوتر، ‌فیزیک هسته ای، ‌ریاضیات و سایر رشته های موردنیاز که در دانشگاه های داخل تربیت شده اند و جوان هستند. سن متوسط آنها 35 سال است که بسیار با انگیزه هم هستند و با هدف اعتلاء و پیشرفت و توسعه کشور کار می کنند. این برای ما بسیار ارزشمند است. به بیان دیگر، مهم تر از دانش آنان، روحیه و انگیزه آنهاست.
• در صورت ارجاع پرونده به شورای امنیت چه اتفاقی خواهد افتاد؟
• البته تلاش ما بر این متمرکز است که این کار صورت نگیرد. با این حال، اگر پرونده به شورای امنیت ارجاع شود و اگر بخواهند عادلانه و منصفانه و در چارچوب مقررات حقوقی برخورد کنند، مشکلی پیش نمی آید، زیرا حداکثر می گویند باید بر فعالیت هسته ای ایران نظارت مستمر صورت گیرد. باید حاصل ارجاع، همین باشد و نه بیشتر. فشار به دولت ها یا محروم کردن کشورها از دارا بودن تکنولوژی هسته ای از اختیارات شورای امنیت نیست. بلکه این تکنولوژی در مسیر صلح آمیز، برای رشد و توسعه، حق کشورهاست و لذا باید کاری کنند که این تکنولوژی، تأمین و تضمین شود و این با اجرای مقررات آژانس حاصل است. اما اگر قدرت های بزرگ بخواهند با سوءاستفاده از قدرت خود در شورای امنیت، ‌قطعنامه ای را به تصویب برسانند و ما را از فنّاوری هسته ای محروم نمایند، آشکار است که ما ایستادگی و مقابله خواهیم کرد و زیر بار تصمیمات ظالمانه که بر ضد منافع ملی باشد، نخواهیم رفت.

پی نوشت ها :

1. سمینار دانشجویان، اساتید و دانشجویان دانشگاه، تالار دانشگاه فردوسی مشهد مقدس، 21 بهمن 1383.
2. جهت آگاهی از «غیرقابل تصور بودن» و «غیرقابل پیش بینی بودن» پیروزی انقلاب اسلامی رجوع شود به منابع زیر:
Mohsen M. Milani,The Making of Iran's Islamic Revolution:From Monarchy to Islamic Republic,Nashville,Tennessee, Westview Press Inc 2nd edition,1994;Charles Kurzman,The Unthinkable Revolution in Iran,Cambridge,Harvard University Press,New edition,2005
3. رجوع شود به: یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، چاپ چهارم، 1378، صص 13-117.
4. خاطرات ارتشبد حسین فردوست، ‌ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ یازدهم، شهریور 1379، صص 517-516.
5. سخنرانی امام خمینی در 4 آبان 1343 علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس.
6. The Cambridge History of Iran,Cambridge,Cambridge University Press,Vol. 7,1991
7. Ibid,pp. 762-3
8. برای اطلاع از مبحثی جالب در ارتباط با منحصر به فرد بودن انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با دیگر انقلاب های جهان به منبع زیر رجوع شود:
جان فوران، مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران( از صفویه تا سال های پس از انقلاب اسلامی)، ترجمه احمد تدین، ‌تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ سوم، 1380، صص 566 -529.
9. صحیفه نور، جلد9، ص 307.
10. همان، جلد13، ص 223.
11. جهت آگاهی از بخش هایی از دغدغه های غرب در ارتباط با استراتژی های دفاعی ایران نگاه کنید به منبع زیر:
Jalil Roshandel,"The nuclear Controversy in the context of Iran's evolving defence strategy",In Shannon kile(editor),Europe and Iran:Perspectives on Non-Proliferation,Oxford,Oxford University Press,2005,pp. 47-72
12. Bahgat,Gawdat,American Oil Displomacy in the Persian Gulf and the Caspain Sea,Gainesville,University Press of Florida,2003
13. قطعنامه شماره Gov/ 2003/69 شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، ‌12 سپتامبر 2003(21 شهریور 1382).
14. این تقابل کم سابقه بین امریکا و انگلیس و همچنین تلاش های گسترده ایران و تیم مذاکره هسته ای در قطعنامه شماره Gov/2003/81(26 نوامبر 2003) شورای حکام (5/ 9/ 1382)متبلور گردید و تا اندازه زیادی بر مطالبات جمهوری اسلامی ایران انطباق داشت.
15. اجلاس مارس 2003، شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی با تمام فشارهای سنگین ناشی از چند بحران فنی ایران مانند آزمایش های پلوتونیوم، ‌سانتریفیوژهای P-2، طیف سنج های جرمی و... با صدور قطعنامه ای در 23/ 12/ 1382 پایان یافت. این قطعنامه به هیچ وجه رضایت جمهوری اسلامی را تأمین نکرد و انتقاد شدید تهران از شورای حکام آژانس به ویژه سه کشور اروپایی را به دنبال داشت. جهت آگاهی از واکنش ایران به این قطعنامه رجوع شود به: روزنامه همشهری، ‌یکشنبه 24 اسفند 1382.
16. توافق نامه پاریس به عنوان نقطه آغازی در روند حل و فصل بحران هسته ای ایران و در چارچوب نگاه راهبردی کلان«تبدیل تهدید به فرصت» در تاریخ 15 نوامبر 2004 (24 آبان 1383)بین ایران و تروئیکای اروپایی منعقد گردید.
17. قطعنامه شماره Gov/2004/90 شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، 29 نوامبر 2004(8 آذر 1383).
18. پس از به فرجام نرسیدن گفتگوهای انتقادی (Critical Dialogue)و گفتگوهای سازنده(Constructive Dialogue) با مطرح شدن پرونده هسته ای، ایران برای نخستین بار با اروپا وارد مذاکره جدی شد. از اول انقلاب تا شروع مذاکرات هسته ای با اروپا، فرصتی نبود که ایران با 25 کشور عضو اتحادیه اروپا یک بحث جدی و کامل در زمینه مسائل اقتصادی، تکنولوژی، امنیتی و سیاسی داشته باشد. در حقیقت در دست گرفتن سکان دیپلماسی توسط اتحادیه اروپا، در جهت مدیریت بحران هسته ای ایران، این فرصت را برای ایران به وجود آورد.

منبع :روحانی، حسن؛ (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام، تهران: انتشارات کمیل، چاپ سوم 1391.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما