استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی

بعد از گذشت دو دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پشت سرگذاشتن سه مرحله بسیار مهم از انقلاب، یعنی دوران تثبیت انقلاب، ‌تأسیس نهادهای ضروری برای اداره نظام اسلامی، و دوران دفاع مقدس و ایستادگی در برابر توطئه
چهارشنبه، 20 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی
 استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی

نویسنده: حسن روحانی




 

زیر عنوان

توطئه های استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی ایران و نحوه مقابله با آن
بعد از گذشت دو دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پشت سرگذاشتن سه مرحله بسیار مهم از انقلاب، یعنی دوران تثبیت انقلاب، ‌تأسیس نهادهای ضروری برای اداره نظام اسلامی، و دوران دفاع مقدس و ایستادگی در برابر توطئه نظامی بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران، و همچنین پشت سر گذراندن قدم های بسیار مهم و اساسی در زمینه سازندگی- که البته دوران سازندگی ادامه خواهد داشت-بازنگری نسبت به فعالیت های سال های گذشته در این دوره بیست ساله بعد از پیروزی انقلاب و شرایط و موقعیتی که امروز پیش رو داریم و همچنین خطرناک ترین توطئه هایی که امروز علیه انقلاب اسلامی توسط دشمنان انقلاب در دست اجرا می باشد، یکی از مهم ترین وظایف و رسالت های ماست. (1)

شرایط جدید بین المللی

برای ارزیابی توطئه دشمنان انقلاب در شرایط فعلی، باید شرایط موجود جهانی را مورد بررسی قرار دهیم. این اصلِ بسیار مهمی است که حتی در فهم و انطباق اصول اسلامی و احکام اسلامی نیز مؤثر است. همان نکته ای که امام راحل(ره) با تعبیر زیبایشان به عنوان «اصل زمان و مکان» مطرح فرمودند. مهم ترین پایه اصل زمان و مکان، شناسایی شرایط جامعه و شرایط جهانی است. شرایط جهانی امروز کاملاً با دیروز و به ویژه با شرایط صدر اسلام که حتی دولت به مفهوم امروزی آن وجود نداشت و دوران حکومت قبیله ای بود، متفاوت است. در آن دوره، عمدتاً همه اختیارات در هسته اصلی جامعه یعنی خانواده متمرکز بود و یک نوع خودکفایی در خانواده وجود داشت. یعنی اعضای خانواده هم تولیدکننده، هم مصرف کننده، هم اداره کننده و هم تصمیم گیرنده در اکثر مسائل بودند. بعد از خانواده، قبیله بود که دارای اختیارات وسیع در مسائل اجتماعی و حقوقی بود. امروز شرایط ما حتی با دو سه دهه قبل نیز متفاوت است. در شرایط فعلی جهان، قدرت دولت ها روز به روز کمتر می شود و قدرت های بین المللی در حال حاکم شدن بر کل جهان می باشند. تأثیر و تأثرها هم منحصراً در داخل یک کشور باقی نمی ماند، این تأثیرات از خارج بر داخل کشور خواهد بود، نه تنها در مسائل فرهنگی و سیاسی که حتی در مسائل مربوط به محیط زیست نیز چنین است. یکی از نگرانی هایی که در روزهای اخیر برای مردم ما به وجود آمده بود، مسئله آزمایش اتمی پاکستان است که اگر این آزمایش در بلوچستان پاکستان انجام شود، ممکن است تأثیرات سوء زیست محیطی آن به داخل مرزهای ما در استان سیستان و بلوچستان برسد- که البته در این زمینه مسئولین ما در حال مذاکره با مقامات پاکستانی می باشند. (2) یعنی شرایط جهانی امروز شرایطی نیست که ملتی فقط تحت تأثیر وقایع و جریانات داخل کشور خود باشد. بسیاری از مقررات و قوانین و شرایط به صورت جهانی و بین المللی بر جهان حکومت می کنند. (3)
این تأثیر و تأثرها از یک طرف، ضرورت پیشرفت تکنولوژی است. وقتی شما برای سفر خود از هواپیما استفاده می کنید، برای رسیدن به مقصد ناچار از روی فضای ده ها کشور عبور می کنید تا به مقصد نهایی برسید و برای این عبور احتیاج به یک نظام بین المللی به نام نظام هوانوردی است. بنابراین احتیاج به مقررات و قوانین بین المللی هوانوردی است تا بتوان ترافیک و رفت و آمد در فضا را کنترل کرد. اگر محموله ای از یک کشور تا کشور مقصد، از آب های متعلق به ده ها کشور و یا از آب های بین المللی عبور می کند، احتیاج به یکسری مقررات و قوانین مربوط به دریاهاست تا بتوان این رفت و آمد را تنظیم کرد. یا در مسئله امواج رادیویی، اگر مقررات برای امواج وجود نداشته باشد، همه سیستم ارتباطاتی مانند تلفن، بی سیم، ‌فاکس، رادیو- تلویزیون و اینترنت به هم خواهد ریخت و هیچ کس نمی تواند به طور مطمئن صدا یا تصویری را دریافت نماید. بنابراین برای جلوگیری از تداخل امواج باید تقسیم بندی صورت گیرد و فرکانس ها تقسیم شود. ماهواره ها هم به همین صورت است. الان فضا هم در حال تقسیم شدن است. الان هر کشوری نقاط اختصاصی برای ماهواره دارد. ما هم در فضا دارای نقاط اختصاصی هستیم که این نقاط نباید در اختیار کشور دیگری قرار گیرد.
به دلیل اهمیت و حساسیت این نقاط که در واقع مدار اختصاصی را از لحاظ پرتاب ماهواره و مسائل مخابراتی و ارسال صدا و تصویر برای ما به وجود می آورد، همواره برای حفظ آنها مراقبت و تلاش می کنیم. لذا نقاط در فضا و مدارات هم در حال تقسیم شدن هستند.
بنابراین از یک طرف این تأثیر و تأثرها و مقررات بین المللی یک ضرورت است؛ یعنی شرایط جهانی و پیشرفت تکنولوژی ما را وادار کرده است که به ناچار وارد خانواده بین المللی شویم و عضو کنوانسیون ها و معاهدات بین المللی باشیم. از طرف دیگر از همین شرایط موجود قدرت های بزرگ و استعمارگران حداکثر سوءاستفاده را انجام می دهند. یعنی امروزه نفوذ قدرت های صنعتی و انواع جدید استعمار سیاسی و فرهنگی حتی نفوذ اقتصادی و استثمار در درون همین مقررات بین المللی و به نام قوانین و مقررات بین المللی مرموزانه صورت می گیرد. پس به ناچار ما وارد مقررات بین المللی شده ایم که چاره ای جز آن نبوده و از طرف دیگر قدرت های بزرگ جهانی از همین مسئله، نسبت به کشورهای جهان سوم و از جمله نسبت به ایران اسلامی سوءاستفاده می کنند.

توطئه های کشورهای صنعتی علیه کشورهای جهان سوم

بخشی از توطئه ها ربطی به انقلاب و نظام اسلامی ندارد، یعنی حتی اگر در ایران انقلابی هم نبود و یک حکومت دلخواه غرب بود، باز هم یکسری توطئه ها وجود داشت. برای مثال امروز توطئه هایی که برای قیمت نفت وجود دارد، یکی از مشکلات مهم اقتصادی کشور ماست و درآمدهای ارزی ما را به شدت کاهش داده است. اگر انقلاب اسلامی هم نبود، این نوع توطئه ها بود. این مشکل همه کشورهای جهان سوم است. یعنی در جهان سوم اگر محصولی تولید شود که جهان صنعتی مصرف کننده آن است، این مشکلات را به وجود می آورند. یعنی توطئه هایی طراحی می کنند و قیمت محصول را گاهی به یک دهم قیمت واقعی آن می رسانند. در نمودارهای قیمت محصولات مهم متأسفانه تنها نموداری که نشان می دهد قیمت یک محصول در طول یک قرن تقریباً ثابت مانده، نمودار مربوط به قیمت نفت است. در حالی که اگر قیمت سایر محصولات مثلاً فولاد یا مس و یا سایر محصولات معدنی را بررسی کنیم، می بینیم جهت نمودار مرتب به سمت بالاست و قیمت در حال افزایش است.

قیمت تحمیلی نفت

در مسئله نفت توطئه بزرگی علیه کشورهای تولیدکننده طراحی و اجرا شده است. قیمت نفت خام در طول حدود یک قرن به طور ثابت هر بشکه دو دلار بوده است. یعنی از سال 1873 تا 1973 در طول یک صد سال، قیمت نفت همواره حدود 2 دلار بوده، از 1/89 و 1/94 تا 2/1 دلار در نوسان بوده است. (4) یعنی قدرت های بزرگ و کشورهای صنعتی خریدار نفت، قیمت این ماده حیاتی را به نفع خودشان ثابت نگه داشته اند.
در یک مقطع در سال 1973، در جنگ اعراب و اسرائیل و تحریم نفتی آن زمان، تحولی در قیمت نفت به وجود آمد و به حدود 13دلار رسید. مقطع بعدی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 بود که قیمت نفت افزایش چشمگیری پیدا کرد و به حدود 35، 36 دلار در هر بشکه رسید. مقطع دیگر، اوایل جنگ تحمیلی در سال های 1980 و 1981 و مقطع دیگر، جنگ عراق علیه کویت در سال 1990 بود که قیمت نفت به 25 دلار رسید. (5) یعنی هر زمان در شرایط خاص قیمت نفت افزایش پیدا کرده است، بلافاصله پس از مدت کوتاهی قیمت را به قیمت قبلی برگرداندند. این مسئله نشان می دهد که چه توطئه حساب شده ای وجود دارد.
برای اینکه محصول صنعتی به ما گران تحویل شود، مالیاتی که غرب بر نفت می بندد، بیش از 70 درصد قیمت نفت است. برای مثال در انگلستان 72/3 درصد مالیات، از بنزین اخذ می شود. در فرانسه 80/5 درصد، در آلمان 76 درصد در ایتالیا 75/4 درصد به عنوان مالیات اخذ می شود. یعنی قیمت نفت که در اروپا، امریکا و یا سایر کشورهای صنعتی به دست مصرف کننده می رسد، حدود 80درصد مالیات است و ما محصول صنعتی را گران می خریم. یعنی در واقع مالیات نفت را ما پرداخت می کنیم.
طبق محاسبه ای که وجود دارد، اگر بخواهیم نفت را به قیمت سال های اولیه کشف نفت یعنی سال 1861 بفروشیم، (البته با محاسبه تورم و ارزش واقعی دلار بدون هیچ افزایشی)باید نفت را بشکه ای 90دلار بفروشیم. یعنی در واقع اگر نفت را بشکه ای حدود 90 دلار بفروشیم، ما نفت را به قیمت 150سال پیش فروخته ایم.

سوءاستفاده قدرت های بزرگ از مجامع بین المللی

بنابراین بخشی از توطئه ها، توطئه هایی علیه جهان سوم است که یک مثال آن نفت است، ولی برخی توطئه ها و فشارها مستقیماً مربوط به انقلاب اسلامی و نقش آن در منطقه و جهان است. انقلاب اسلامی آثاری در منطقه و در جهان اسلام و کشورهای جهان سوم به وجود آورده که برای غرب نگران کننده است. در حال حاضر در فلسطین اشغالی، مانع اصلی توطئه غرب، تلاش و ایثار جوانان شجاع و فداکاری است که تحت تأثیر انقلاب اسلامی می باشند و در واقع مانع دیگری امروز برای اجرای توطئه امریکا و استکبار در منطقه وجود ندارد. اگر امروز در جهان اسلام، فرهنگ شهادت، ایثار و فداکاری وجود دارد، بی تردید حضور این فرهنگ به دلیل انقلاب اسلامی ایران و به تعبیر امام راحل، انفجار نور است. ایجاد فشار بر انقلاب اسلامی یعنی محور تحرکات جوانان سراسر جهان اسلام، از طریق همین قوانین و مقررات بین المللی است که ناچاریم در بسیاری از موارد از این قوانین و دستورات تبعیت کنیم. این فشار روز به روز هم بیشتر خواهد شد.
هم اکنون در حال تشکیل دیوانی به نام دیوان کیفری بین المللی هستند. همین روزها راجع به تشکیل این دیوان بحث می شود. ممکن است تصویب شود. وقتی حدود 60 کشور یک طرح بین المللی را امضاء کردند، از لحاظ جهانی لازم الاجرا می شود. در آن صورت اگر یک تبعه ایرانی که از دید آنها جنایتکار و از دید ما بی گناه است، وارد یکی از آن 60 کشور شود، دیوان کیفری بین المللی می تواند دستور دستگیری او را صادر کند و در همان جا محاکمه شود. به عنوان مثال اگر فردی که از دید ما انسان مجاهد و فداکار و از دید غربی ها تروریست است، وارد یکی از این60 کشور شود، به دستور دیوان کیفری دستگیر و در دادگاه محاکمه می شود؛ حتی بدون اینکه ما جزو امضاکنندگان این مقررات باشیم. (6)
بنابراین روز به روز فشارهای قدرت های بزرگ از طریق مقررات و قوانین بین المللی بیشتر می شود. قطعنامه هایی که در دهه 1990 علیه عراق، لیبی و بعد سودان تصویب شد، به ظاهر در چارچوب مقررات بین المللی بود. شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه هایی را تصویب کرد و آنها را به اجرا درآورد و بر مبنای آن قطعنامه ها همه کشورها مجبور به اجرا شدند. بر مبنای همین قطعنامه ها همه کشورها مبادلات تجاری با عراق را قطع کردند. بر اساس همین قطعنامه ها پرواز هواپیماها به مقصد کشور لیبی و یا از مبدأ لیبی ممنوع شد؛ و لذا در طول چند سال هیچ هواپیمایی وارد فضای لیبی نشد و اگر مردم لیبی می خواستند مسافرت کنند، ‌باید از طریق کشورهای مجاور اقدام می کردند. (7)
بنابراین اگر قدرت های بزرگ بخواهند بر کشورهای دیگر فشار وارد کنند، از طریق مجامع بین المللی و قوانین و مقررات بین المللی که همه ناچارند به نحوی عضو این مجامع و تابع مقررات بین المللی باشند و در درون این خانواده بین المللی زندگی کنند، این فشارها را وارد می کنند. از مسائل اقتصادی و قیمت کالاها گرفته تا مسائل سیاسی و فرهنگی با ابزاری که در اختیار دارند، می توانند نظرات خود را بر دیگران تحمیل کنند.
در بخش نظامی هم به تدریج خرید و فروش سلاح های عادی را هم تحت کنترل و نظارت سازمان ملل درمی آورند. یعنی اگر کشوری بخواهد چند دستگاه تانک و یا چند فروند هواپیمای جنگی به کشور دیگر بفروشد، باید در سازمان ملل ثبت شود. پس در همه بخش ها از جمله بخش دفاعی و نظامی هم این فشارها را وارد می آورند.
بنابراین ما امروز در چنین فضایی قرار گرفته ایم و در چنین شرایط و جوّی باید فعالیت کنیم. شرایط امروز با 50 سال پیش بسیار متفاوت است و با 100 سال پیش بسیار فاصله دارد. در این شرایط ما باید توطئه ها را بشناسیم و راه مقابله با آنها را بیابیم و برای درهم شکستن آنها برنامه ریزی کنیم؛ و برنامه ریزی امروز در برابر استکبار، برنامه ریزی ساده و آسانی نیست.
مشکل اصلی ایران در دریای خزر، ‌امریکایی ها هستند که به انحاء مختلف فشار می آورند. از دید همه کارشناسان، ارزان ترین راه برای انتقال نفت و گاز دریای خزر و امن ترین راه عبور لوله های نفت و گاز از ایران است. (8)اگر این لوله های نفت و گاز از ایران عبور کند، حداقل در سال 1 الی 2 میلیارد دلار درآمد ارزی خواهیم داشت؛ علاوه بر آثار مثبت دیگری که بر این پروژه مترتب خواهد بود. اما امریکایی ها تاکنون موانع فراوانی برای اجرای این طرح ها به وجود آورده اند. در مسئله رژیم حقوقی دریای خزر نیز هر روز مشکل جدیدی به وجود می آورند. اگر صندوق بین المللی پول بخواهد به ایران وامی بدهد، مشکل به وجود می آورند. برای هر کشوری که بخواهد با جمهوری اسلامی ایران رابطه نزدیک و صمیمی داشته باشد، مشکلاتی به وجود می آورند.
در اینجا فقط به توطئه های دشمنان علیه ما در بخش اقتصاد و فرهنگ اشاره می کنم. البته توطئه در بخش سیاسی، دفاعی و در سایر بخش ها هم وجود دارد. در مباحث استراتژیک می گویند برای اینکه علیه کشوری طراحی موفقی داشته باشیم، باید آسیب پذیری آن کشور را خوب بشناسیم. یعنی باید دید که نقطه ضعف آن کشور کجاست. به تعبیر دیگر اگر بخواهیم زنجیری را پاره کنیم، باید حلقه ضعیف تر آن را پیدا کنیم و فشار را بر آن حلقه ضعیف تر وارد کنیم تا راحت تر آن را پاره کنیم. بنابراین باید بدانیم فشار دشمن همواره بر نقاط ضعف ما خواهد بود. ما هم باید همه کوشش خود را برای رفع این نقاط ضعف به کار گیریم.

مشکل بیکاری

امروز در بخش اقتصاد، دو مشکل اساسی پیش روی نظام است. یک مشکل، مسئله بیکاری است. نرخ بالای بیکاری یک مشکل اساسی برای دولت است. در سال های بعد از انقلاب اسلامی، توالد و تناسل زیاد بود و رشد جمعیت ما بالای عدد 3 بود. آثار این رشد جمعیت کم کم ظاهر می شود، یعنی نوزادانی که در سال های اولیه انقلاب متولد شدند، ‌الان به سن 18 و 19 رسیده اند و نیاز به فرصت شغلی و اشتغال دارند. اگر بخواهیم بیکاری نداشته باشیم، ‌سالانه باید 800/000 تا یک میلیون فرصت شغلی جدید ایجاد شود. مسئله بیکاری ریشه اصلی بسیاری از مشکلات است. اگر در کشور، چند میلیون نیروی جوان بیکار داشته باشیم، یعنی میلیون ها جوان گرسنه، ناراحت، عصبی و آماده انفجار که هم دین آنها و هم دنیای آنها در معرض خطر است و دشمن به راحتی می تواند این گونه افراد را به هر سمتی بکشاند.
مسئله اشتغال بسیار مهم است. اگر بخواهیم دین مردم حفظ شود، باید اول سراغ مسئله اشتغال برویم. اگر بخواهیم دنیای مردم را هم حفظ کنیم، باید سراغ اشتغال برویم. بیکاری بزرگ ترین معضل اجتماعی است.
البته ایجاد فرصت شغلی هم کار آسانی نیست. برای روشن شدن این مسئله به آمار ایجاد فرصت های شغلی در بخش های کشاورزی، صنعت و خدمات در یک دوره ده ساله از سال 1365 تا 1375 طبق گزارش سازمان برنامه و بودجه اشاره می کنم. در این دوره در بخش کشاورزی به طور متوسط سالانه 17/900 فرصت شغلی جدید ایجاد شده است. در بخش صنعت، در این دوره به طور متوسط سالانه 177/600شغل جدید ایجاد شده و در بخش خدمات در دوره مشابه به طور متوسط سالانه 188/700فرصت شغلی ایجاد شده است. یعنی در مجموع بخش ها به طور متوسط در یک سال کمتر از 400/000 فرصت شغلی ایجاد شده است. طبق آمار سرشماری سال 1375نرخ اشتغال و بیکاری به ترتیب 90/9 درصد و 9/1درصد می باشد. در این آمار بیشترین نرخ بیکاری در گروه سنی 19-15 بوده است که با رقم 25/1 درصد بیشترین سهم بیکاری را به خود اختصاص داده اند.
بنابراین، شرایط امروز با شرایط دیروز متفاوت است. یعنی ما برای ایجاد فرصت های شغلی جدید باید به بازار کار کشورهای دیگر روی بیاوریم. برخی از کشورها در این زمینه فعالیت چشمگیر داشته اند. باید همه ارگان های ذیربط در این زمینه تلاش کنند تا بتوانیم نیروی کار خود را صادر کنیم. ما باید زمینه لازم را فراهم کنیم تا جوانان تحصیل کرده یا شرکت های پیمانکاری ما بتوانند در کشورهای دیگر مشغول فعالیت شوند. پس یکی از وظایف مهم، ‌ایجاد فرصت های شغلی جدید در داخل و خارج است.

عدالت اجتماعی و مشکل فقر

مشکل اساسی دوم، مشکل افراد و بخش هایی از جامعه است که از لحاظ اقتصادی جزو دهک های زیر خط فقر هستند، یعنی افرادی که درآمد آنها کمتر از مخارج آنهاست، یعنی همان فقر شرعی که در فقه مطرح است. البته خط فقری که امروزه ترسیم می شود، دارای معیارهای دیگری هم هست مانند مسئله بهداشت، آموزش و پرورش و غیره. همچنین باید مسائل زیربنایی از قبیل ارتباطات، راه، امنیت و امثال اینها را هم مدنظر قرار داد.
بحث عدالت اجتماعی هم در دنیای امروز مربوط به همین مسئله است. فکر نکنیم که بحث عدالت اجتماعی فقط در جوامع اسلامی مطرح است. مسئله عدالت اجتماعی یک بحث اساسی در همه کشورها به ویژه در کشورهای صنعتی است. اساس بحث این است که در یک جامعه وضع زندگی عده محدودی بسیار خوب است، یک عده هم زیر خط فقر هستند و بقیه افراد زندگی متوسط دارند. هر چه تعداد این گروه متوسط بیشتر شود، عدالت اجتماعی بیشتر شده است. در واقع عدالت اجتماعی را این طور تعریف می کنند که دهک های وسط که زندگی شان متوسط است و بالای خطر فقر هستند و درآمد آنها کمتر از مخارج نیست و دارای رفاه نسبی هستند، هر چه تعدادشان بیشتر شود، عدالت اجتماعی بهتر تحقق یافته است. در برخی از کشورهای صنعتی بیش از 80 درصد جمعیت از این گروه هستند. در بحث عدالت اجتماعی می گویند آمار این گروه اهمیت دارد و اگر تعداد دو گروه دیگر یعنی پولدارها و افراد زیر خط فقر اندک باشد، اهمیت چندانی ندارد. در بعضی از کشورها این رقم 85 درصد است. برنامه آینده برخی از کشورهای صنعتی بر مبنای این هدف است که تا سال 2010 یعنی 12 سال دیگر، تعداد این گروه وسط به 95درصد برسد.
نحوه نگاه به مسئله عدالت اجتماعی هم بسیار مهم است. آیا همه توجه ما به چند درصد پولدار باشد یا به تعداد فقرا باشد یا آنکه همت اصلی ما تقویت جمعیت میانه باشد، یعنی برنامه ریزی برای کاهش دو گروه پولدار و فقیر و اضافه نمودن تعداد جمعیت میانه باشد؟ این مسئله مهمی است که باید بررسی و بهترین شیوه انتخاب شود. در کشور ما بعد از انقلاب اسلامی عمدتاً توجه به گروه پولدار و نحوه برخورد ما ترساندن این گروه بوده که نتیجه آن هم معمولاً منجر به فرار سرمایه شده است. فکر می کنم این شیوه، شیوه موفقی نبوده است. یک گروه هم همیشه دنبال توسعه فقر بودند و فکر می کنند که تعمیم فقر معضل اجتماعی را حل می کند.
به هر حال با تکرار واژه عدالت اجتماعی و شعار عدالت اجتماعی کاری از پیش نمی رود، بلکه برنامه ریزی در این زمینه مهم است. برنامه ریزی اقتصادی ما باید به گونه ای باشد که در عمل آمار و ارقام نشان دهنده تضعیف دو گروه بالا و پایین و تقویت گروه متوسط باشد. یعنی باید بتوانیم نموداری ترسیم کنیم که به ما نشان دهد سال به سال تعداد این گروه وسطی بیشتر می شود. در این حالت معلوم می شود که در مسیر عدالت اجتماعی قرار داریم. این تفسیری که از عدالت در اقتصاد می شود، تفسیر مناسبی است. از دیدگاه اسلامی هم هدف خوبی است، چون هرکس که درآمد و مخارجش مساوی است، یک زندگی معمولی دارد. در تاریخ اسلام هم افتخار مسلمانان در مقاطعی بوده که در جامعه مستحق زکات یافت نمی شده است.
بنابراین یک مشکل ما از لحاظ اقتصادی این است که دهک های وسط ما کم هستند و ما افراد زیر خط فقر زیاد داریم. برای حل این مسئله باید از قانون و مقررات اقتصادی استفاده کنیم، یعنی کاری کنیم تا در یک دوره مناسب، بالایی ها و همچنین پایینی ها به وسط منتقل شوند. انجام این مسئله هم با مقررات و قوانین، با مالیات، با هدایت های اقتصادی، با تشویق و ترغیب های اقتصادی امکان پذیر است. با نصیحت و موعظه یا شعار و تهدید، کاری از پیش نمی رود. هیچ کشوری هم در این زمینه بدون برنامه اقتصادی موفق نبوده است. شاید چند درصدی را بتوان با نصیحت و موعظه حل کرد، ولی برای اداره یک کشور، معضلات با نصیحت حل نمی شوند و نیاز به برنامه ریزی است.

امنیت سرمایه

به غیر از مسئله اشتغال و مبارزه با فقر، مسئله مهم سومی هم وجود دارد و آن بخش زیربنایی است. باید بخش های زیربنایی اقتصاد را سامان دهیم. ما احتیاج به سرمایه داریم، هم سرمایه داخلی و هم سرمایه خارجی. حجم سرمایه گذاری باید افزایش یابد. اگر در بخش کشاورزی، دامداری، صنعت و خدمات سرمایه گذاری افزایش یابد، در سایه آن می توانیم با مسئله بیکاری مبارزه و مسئله اشتغال را حل کنیم و با تدوین و اجرای مقررات و قوانین و برنامه ریزی دقیق مسئله فقر را نیز حل کنیم. اگر سرمایه گذاری نباشد، هیچ یک از این امور امکان پذیر نیست. سرمایه گذاری هم بدون امنیت امکان پذیر نیست.
امنیت در سرمایه گذاری به این مفهوم نیست که فقط نیروی انتظامی سرمایه را در برابر دزد شب یا دزد روز حفظ کنند. امنیت در مرحله اول، امنیت فرهنگی است. اگر در جامعه به سرمایه دار بد گفته شود، در تبلیغات سرمایه را زشت و بد جلوه دادیم، اگر سرمایه را به گونه ای معرفی کردیم که گویا ضد ارزش است و سرمایه دار با پسوند زالوصفت و به عنوان فاسد و مفسد معرفی شد؛ دیگر کسی حاضر به سرمایه گذاری و عرضه سرمایه نیست. در جوّ ناامن اول سرمایه مخفی می شود و بعد هم از کشور خارج می شود و یا در مسیری استفاده می شود که نمایان نباشد، یعنی در مسیر دلالی و در مسیر غلط قرار می گیرد. خدا می داند با سخنرانی های احساسی و شعاری و مصاحبه های مریدپسند و بی اساس، تا به حال چقدر سرمایه از کشور خارج شده است! اگر در روزنامه، مجله، صدا و سیما و خطبه نماز جمعه، سرمایه را ضد ارزش و سرمایه دار را ظالم و مفسد معرفی کردیم، ‌دیگر کسی حاضر به سرمایه گذاری نیست.
ما باید کاری کنیم که سرمایه ها برگردد. آمار دقیق سرمایه ایرانیان در خارج از کشور مشخص نیست، اما بحث چند صد میلیارد دلار است(9). اگر امنیت واقعی برای سرمایه باشد، چرا این سرمایه ها به داخل برنگردند. لااقل در قدم اول کاری کنیم که سرمایه موجود از کشور خارج نشود. متأسفانه در سال های اخیر سرمایه کلانی از داخل کشور به کشورهای همسایه و اروپا و سایر کشورها منتقل شده است. من نمی خواهم بگویم مالیات از سرمایه دار گرفته نشود، یا مقررات و قوانین اجرا نشود، ولی هرچه می خواهیم از سرمایه دار بگیریم، باید در قانون به صورت شفاف ذکر شده باشد. اگر یک ریال غیرشفاف از سرمایه دار گرفتیم، امنیت را بر هم زده ایم.
آیا اگر کسی سرمایه خود را طبق قانون، برای باغداری یا دامداری و یا ایجاد کارخانه به جریان انداخت، زالوصفت و خائن است؟! و آن کس که پول خود را مخفیانه در دلالی به کار برد و سود کلان به دست آورد و مالیات هم نداد و فعالیت غلط او موجب تورم و فشار به مردم شد، آدم خوبی است؟! ما واقعاً در این زمینه مشکل فرهنگی داریم. این وظیفه مسئولین فرهنگی جامعه، ‌علما و ائمه جمعه است که حقایق را در این زمینه برای مردم تشریح کنند. گاهی احساس می شود که بقایای افکار چپی ها و التقاطی ها امروز با رنگ و لباس جدید به جامعه عرضه می شود و مشکلات فراوانی را به وجود می آورد.
کار اساسی و مهمی که در بخش اقتصاد باید انجام شود، این است که امنیت واقعی در جامعه به وجود آید تا سرمایه روی زمین مستقر شود و این امنیت به عهده دستگاه قضایی، پلیس، رسانه های گروهی به ویژه صدا و سیما، روزنامه ها، قوه مقننه با قوانین روشن و شفاف، تریبون های عمومی و همه مسئولین است. سرمایه فرّار است و استقرار آن نیاز به امنیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و قضایی دارد. برای آنکه سه مشکل اصلی اقتصاد ما یعنی فقر، اشتغال و موضوعات مربوط به طرح های زیربنایی حل شوند، نیاز به امنیت سرمایه، تشویق به سرمایه گذاری و جذب سرمایه داریم. حفظ شخصیت و جایگاه سرمایه گذار در جامعه نیز ضروری است. این نکته بسیار مهم و اساسی است و بدون آن اقتصاد کشور موفق نخواهد بود. اگر نتوانیم سرمایه را نگه داریم و جذب کنیم، ناموفق خواهیم بود. به هر حال سرمایه دولت محدود است. دولت آنقدر سرمایه ندارد که بتواند هم به مسائل روزمره مردم برسد، هم کالاهای ضروری را وارد کند، هم کارهای زیربنایی را انجام دهد، هم فرصت شغلی جدید به وجود آورد، و هم در طرح های بزرگ سرمایه گذاری کند. ما نیاز به جذب سرمایه های بخش خصوصی و سرمایه خارجی داریم. بنابراین یک بحث مهم مسائل اقتصادی است و بی تردید بخش بزرگی از توطئه های دشمن نیز مربوط به همین بخش است. ما باید مسائل مهم این بخش را مورد توجه قرار دهیم و سریعاً نقاط ضعف خود را در این بخش جبران کنیم.

ضرورت مقابله با تهاجم فرهنگی

مسئله مهم دوم که امروز با توطئه های مختلف با آن رو به رو هستیم، بخش فرهنگی است. در این بخش نیز مانند بخش اقتصادی، امروزه با مسائل بسیار مهمی مواجه هستیم که مهم ترین آن، آغاز فاصله ای است که بین نسل جوان ما با انقلاب و اسلام به وجود آمده است که این مسئله می تواند بسیار خطرناک باشد. بنابراین مهم ترین مسئله فرهنگی امروز ما این است که چگونه نسل جوان را جذب کنیم و آنها را با اسلام و انقلاب نزدیک تر کنیم و نگذاریم نسل جوان ما را از فرهنگ غنی اسلام و انقلاب جدا کنند و بین آن فاصله بیندازند.
کارشناسان مخالف انقلاب می گویند برای شکست هر انقلابی باید عامل اصلی به وجود آورنده آن انقلاب را هدف قرار داد. هدف قرار گرفتن عامل اصلی، موفق ترین شیوه شکست آن انقلاب است. یعنی اگر انقلابی، نظامی است و مثلاً با کودتا به وجود آمده، ‌بهترین راه مقابله با آن کودتاپست و با کودتا باید آن را سرنگون کرد. اگر یک انقلاب، اقتصادی است، بهترین راه شکست آن هم اقتصادی خواهد بود. اگر یک انقلاب، فرهنگی است، بهترین راه شکست آن از طُرق فرهنگی امکان پذیر است. شوروی را هم به همین نحو شکست دادند. انقلاب آنها بر مبنای اقتصاد بود، با همان اقتصاد هم شکست خورد. به اعتقاد این کارشناسان مشکل اصلی در شوروی که موجب سقوط شد، مسائل اقتصادی بود. البته در داستان شوروی مسائل دیگری هم وجود داشت، اینکه اساساً ایدئولوژی حاکم بر آنها با فطرت انسان منطبق نبود و بی تردید هر حرکت قَسری و غیرطبیعی دوام نخواهد داشت و به قول فلاسفه:« القِسر لایدوم». در شوروی هم انقلاب آنها از بین رفت و هم کشور تجزیه شد و هنوز هم روسیه ثبات ندارد.
اگر انقلابی، فرهنگی است، یعنی بر مبنای فرهنگ دینی و اعتقادات به وجود آمده و قشری هم که بار اصلی آن را بر دوش گرفته، نسل جوان جامعه است، که هم در دوران انقلاب و هم در دوران دفاع مقدس این مسئولیت سنگین بر دوش آنها بود؛ بنابراین نزدیک ترین راه برای دشمن این است که از طریق فرهنگی نفوذ کند و نسل جوان را از انقلاب جدا کند. مهم ترین بحث این است که در بخش فرهنگی در شرایط فعلی باید چه کرد؟ در اینجا اشاره به دو نکته ضروری است:

انتظارات ناصحیح از دین

نکته اول آنکه امروزه متأسفانه در هر مشکلی، ‌پای دین را به میان می آورند. می گویند حکومت، حکومت دینی و حکومت فقهی است. گاهی این چنین تصور می شود که هر آنچه در کشور ما انجام می گیرد، باید پای دین نوشته شود. واقعاً باید دید که در مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تا چه حد فقه حضور دارد و اساساً چقدر باید حضور داشته باشد. تقسیم بندی علمای قدیم ما مانند مرحوم آیه الله نائینی(ره)بر مبنای بحث معاد و معاش بود. می گفتند در بحث معاد، منبع وحی است و در بحث معاش، معمولاً منبع عقل، عرف، تجربه و سیره عقلاست. مرحوم فاضل خراسانی ترشیزی در مباحث مشروطیت می گوید:
«رئیس عالم عادل باید به امور معادیه رسیدگی کند و مطالب را بر مردم تعلیم کند، ولی مسلّم است که به کلیه امور معاشیه به اشتراک نوع و مشورت عقلا و اهل خبرت باشد. »(10)
مرحوم نائینی(ره) در کتاب «تنبیه الامّة» می گوید سیاسات نوعیه از نظر شرع علی الاغلب احکام منصوص ندارد و تابع مصالح و مقتضیات زمان و مکان است و لذا تصمیم گیری در این امور تابع سنجش عقلی از سود و زیان است. به اعتقاد وی، وظیفه و حدود قلمروی حکومت که برای تأمین معیشت بشر و استقرار نظم دنیوی و مدنی است، با قلمرو و غایت فقه و احکام شریعت فرق می کند. طبق نظر ایشان تدبیر عقلایی بشر در تنظیم نظم دنیوی مانع و محدودیتی از نظر شرعی وجود ندارد، جز اینکه با احکام شریعت مخالف نباشد. (11)
مگر در کشور خودمان همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی ها و فعالیت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از فقه است؟ چرا هر کاری را به پای فقه و دین می گذاریم؟ خود ما هم متأسفانه وقتی می خواهیم دفاع کنیم، به گونه ای دفاع می کنیم که گویی همه این مسائل از متن فقه است. واقعاً این شیوه دفاع بدترین دفاع از یک دین و عقیده است. ما در شیوه دفاع معمولاً به گونه ای دفاع می کنیم که گویی می خواهیم همه مسائل را منتسب به دین کنیم. مگر ما منطقه بزرگ «اباحه» را نداریم؟ مگر یک حجت ما عقل نیست؟ مگر از تجربه نباید استفاده کنیم؟ در اصل دوم قانون اساسی ما که فقهای ما نوشته اند، آمده است:« استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها»(12). در این اصل در کنار اجتهاد مستمر، استفاده از علوم و فنون و تجارب بشری آمده است.
چرا ما می خواهیم همه مسائل را پای دین بگذاریم؟ چرا بار دین را سنگین می کنیم؟ آنجا که خود دین کار را به عقل، تجربه و مشورت واگذار کرده است، چرا می خواهیم از عقل و تجربه استفاده نکنیم؟ در چارچوب اصول و ارزش های اسلامی دست ما باز است. روایتی را برادران اهل سنت از پیغمبر(ص)نقل می کنند که اصحاب مرتب از پیامبر(ص) سؤال می کردند. حضرت فرمود چرا این قدر سؤال می کنید؟ آنچه خدا حلال کرده، عمل کنید و از آنچه حرام کرده، اجتناب کنید و آنچه خداوند نگفته و سکوت کرده، از روی فراموشی نبوده است. «و سکت عن اشیاء لم یسکت عنها نسیاناً»(13)بلکه خواسته به عقل و تجربه مراجعه کنید. حالا این روایت از لحاظ سند تا چه حد مورد قبول باشد، بحث دیگری است، ولی مفهوم درستی دارد. مشابه این روایت، بیانی در نهج البلاغه در کلمات قصار می باشد که همین مفهوم را دارد:
«ان الله افترض علیکم فرائض فلا تضیعوها و حد لکم حدوداً فلا تعتدوها و نهاکم عن اشیاء فلا تنتهکوها و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلّفوها»(14).
خداوند فرائضی را بر شما واجب کرده و حدودی برای شما تعیین کرده که نباید از آن تجاوز کنید و از اموری شما را نهی کرده است و از اموری هم ساکت شده، نه از روی فراموشی، پس در مورد آنها خود را به زحمت نیندازید. بنابراین مواردی که شرع نسبت به آنها حکمی ندارد، از روی فراموشی نبوده، بلکه به خاطر مصالحی بوده و یکی از این مصالح به کارگیری توانمندی های بشری برای اداره جامعه بشری است.
شهید آیه الله صدر(ره)تحت عنوان «منطقة الفراغ» بحث مفصلی دارد. (15) از دیدگاه وی«منطقة الفراغ» جایی است که در آن از جانب شریعت منع یا الزامی یعنی حکم خاصی وجود ندارد. حکم این منطقه «اباحه لااقتضائیه» است که افراد برحسب شرایط و اوضاع و احوال خودشان می توانند ترک یا فعل را انتخاب کنند. در واقع نظریه «منطقة الفراغ» شهید صدر مجال گسترده ای را برای مدیریت علمی به وجود آورده است. بنابراین در مباحثی که مربوط به میدان عقل و عرف است، ‌به طور طبیعی عقل یا عرف ممکن است دچار اشتباه شوند. این نکته بسیار مهم است که مواردی که نصّ دین نیست، به دین منتسب نکنیم و فکر نکنیم مفهوم جامعیت اسلام این است که همه امور جامعه را به نحوی به احکام دینی منتسب کنیم. خود دین به غیر از وحی حجّت های دیگری نیز برای مردم قرار داده و به همین دلیل، دین ما را به تفکر، تعقل، مشورت، علم اندوزی و استفاده از تجارب دیگران تشویق نموده است.

جوانان و اوقات فراغت

نکته دوم اینکه برای هدایت جامعه تنها درس و کلاس و کتاب و موعظه کافی نیست. گاهی برای برخی از جوانان این قبیل مسائل جاذبه ندارد و باید از انواع وسائل و ابزار استفاده کرد. ما برای هدایت نسل جوان نیاز به برنامه ریزی و کار سیستماتیک داریم. اساساً برای هدایت جامعه و جلوگیری مردم از مفاسد نیاز به برنامه ریزی است و نصیحت به تنهایی مشکل را حل نمی کند. برای مثال مبارزه با رشوه نیاز به یک سلسله فعالیت فرهنگی و اقتصادی دارد، قانون و مقررات نیاز است، بازرس نیاز است، کار قضایی نیاز است، و علاوه بر اینها باید با برنامه ریزی صحیح در کار اداری، امکان رشوه را از بین ببریم یا به حداقل برسانیم. از جمله یکی از راه ها این است که رابطه مراجعه کننده با کارمند را به حداقل برسانیم. بسیاری از امور را با پست حل کنیم و مراجعه افراد به ادارات را ممنوع کنیم. مردم مدارک لازم را پست کنند و پاسخ خود را هم از طریق پست بگیرند و یا اینکه مراجعه کننده به یک اداره، فقط به یک باجه و یک نفر مراجعه کند. بدین صورت که اگر کسی به دنبال مجوز ساختمان است و یا می خواهد مالیات بپردازد یا به مالیات اعتراض کند و یا برای هر امور دیگری در مراجعه به اداره مربوطه، با یک نفر مواجه باشد و امور لازم هم از طریق سیستم داخلی اداره انجام گیرد و مراجعه کننده به همه طبقات اداره و به همه میزها مراجعه نکند. این کار علاوه بر ایجاد محیطی آرام در اداره و ارائه کار بهتر، امکان رشوه گیری را به حداقل ممکن می رساند.
یعنی مبارزه با رشوه با برنامه ریزی صحیح و دقیق امکان پذیر است و قطعاً با نصیحت تنها، مسئله حل نخواهد شد. در مسئله جوانان، هدف این است که جوانان ما منحرف و فاسد نشوند. برای این کار تنها مسجد و کتابخانه و موعظه و درس کافی نیست. یک مسئله مهم در این زمینه پُر کردن اوقات فراغت نسل جوان است. یکی از بهترین راه ها برای پُر کردن اوقات فراغت، ورزش است. شاید هیچ برنامه ای بهتر از ورزش نباشد. برای اینکه با ورزش هم وقت فراغت جوان پُر می شود، هم سلامت جسم و روح جوان تضمین می شود و هم انرژی او مصرف می شود. چون مسئله تراکم انرژی جوان هم یک مسئله مهمی است. اگر ما بتوانیم برای نسل جوان اعم از پسر و دختر به تعداد لازم ورزشگاه درست کنیم و انواع ورزش ها و تفریحات سالم را برای آنها به وجود آوریم، ‌خدمت بزرگی کرده ایم. ورزش را نباید به عنوان یک مسئله فوق برنامه و کار حاشیه ای نگاه کنیم. امروز از دید مبارزه با تهاجم فرهنگی، امنیت ملی، بهداشت و سلامت نسل جوان و مسئله ورزش یک مسئله اساسی و بسیار مهم است و در زمینه ورزش هر مقدار سرمایه گذاری کنیم، کار درستی انجام داده ایم. چون یکی از راه های اصلی حفاظت و صیانت نسل جوان همین ورزش است.
در کنار ورزش، برنامه دیگری که هم برای اوقات فراغت نسل جوان مناسب است و هم موجب نشاط سیاسی- اجتماعی نسل جوان می شود و هم موجب تعالی آنها باشد، فعالیت در «حزب»است. حزب ایجاد یک رقابت سالم می کند و از طریق آن نسل جوان، صاحب اندیشه و نظر و افکار سیاسی می شود. با فعالیت حزبی سالم، انحراف سیاسی و عقیدتی نسل جوان برای دشمن مشکل می شود. با حزب، مشارکت سیاسی سالم و مفیدی برای جامعه به وجود می آید و باعث استحکام نظام خواهد شد. البته حزب مشکلاتی هم در جامعه ما خواهد داشت که به جای خودش باید بحث شود، ولی در مجموع«حزب» یک تشکیلات ضرور به ویژه برای نسل جوان است.
بحث ورزش و حزب به عنوان دو نمونه ذکر شد، اما اصل بحث این است که جوان ما نیاز به هدایت دارد و این هدایت با برنامه و سیستم امکان پذیر است. دشمن با برنامه در بحث فرهنگی به ما حمله می کند، پاسخ آن هم با برنامه و تشکیلات امکان پذیر است. در مجموع، دشمنان انقلاب به این نتیجه رسیده اند که چون این انقلاب یک انقلاب فرهنگی است، پس هجوم اصلی آنها باید از طریق فرهنگی باشد و چون بار مسئولیت اصلی انقلاب بر دوش نسل جوان است، پس باید هدف اصلی تهاجم، نسل جوان باشد و چون سازماندهی و ساماندهی و هدایت به عهده روحانیت است، پس باید روحانیت مورد هجوم اصلی قرار گیرد.
دشمن مصمم است عامل وحدت و سازمان هماهنگی ما را که روحانیت است، از بین ببرد و لذا تلاش دشمن آن است که عزت و عظمت روحانیت را بشکند. امروز، حرکت هایی در جامعه ما مشاهده می شود تا روحانیت تضعیف شود، اصل ولایت تضعیف شود. آیا واقعاً در کشور ما سازمانی به غیر از روحانیت وجود دارد که بتواند مردم را در روز مبادا بسیج کند؟ نهادی قوی تر از روحانیت داریم؟ از این قشر مورد اعتمادتر در جامعه داریم؟ آن حلقه وصل اعضای ملت و آن قدرتی که می تواند همه مردم را جمع کند، روحانیت است. پیوند روحانیت هم با ولایت است. ولایت است که می تواند همه را در زیر چتر واحد گرد آورد. اگر روحانیت و ولایت تضعیف شود، چه چیز باقی می ماند؟ تجربه سال های گذشته، دوره مشروطه، بعد مشروطه و تجربه این بیست سال به ما نشان داده که در روزهای سخت، روحانیت است که می تواند مردم را جذب و جمع کند و زیر پرچم اسلام و در برابر دشمن، یک ید واحده به وجود آورد. متأسفانه امروز این توطئه ها وجود دارد و برای مقابله با آن علاوه بر هوشیاری، بیداری و فداکاری نیاز به برنامه ریزی و فعالیت های سازماندهی شده می باشد و در این راستا علماء و روحانیت مسئولیت سنگینی برعهده دارند.

پی نوشت ها :

1. سمینار سراسری ائمه جمعه، ائمه جمعه کشور، قم، دانشکده علوم قضایی، 28 اردیبهشت 1377.
2. در پنج شنبه هفتم خرداد 1377(28 مه 1998)پاکستان نخستین بمب اتمی خود را آزمایش کرد و در نهم خرداد همان سال دست به آزمایش اتمی دیگری زد. بدین ترتیب در واپسین روزهای مه 1998پاکستان عملاً به «باشگاه اتمی»پیوست. جهت آگاهی بیشتر از سیر تحولات مربوط به هسته ای شدن کشور پاکستان نگاه کنید به منبع زیر:
غلامرضا علی بابایی، «تأملی بر مسائل هسته ای پاکستان»، طرح جامع پژوهشی سیاست خارجی ایران: نگاهی به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چا اول، 1385، صص 263-251.
3. جهت دستیابی به تصویری جالب از ارتباط گسترده و سیستماتیک موجود میان کشورها و همچنین مقررات، قوانین و موضوعاتی که به صورت جهانی در دستور کار کشورها و دیگر نهادهای بین المللی قرار گرفته اند، به کتاب زیر مراجعه شود:
White,Brian,Richard Little,and Michael Smith,Issues in World Politics,NewYork,Palgrave Macmillan,2001.
4. See:http://www. wtrg. com/prices. htm
5. جهت آگاهی از شوک های نفتی و آمار و ارقام قابل توجهی از قیمت نفت در پیامد این شوک ها نگاه کنید به منبع زیر:
هوشنگ امیراحمدی، «اقتصاد سیاسی و نفت»، ترجمه علیرضا طیب، ماهنامه اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره های 75 و 76(آذر و دی 1372)و شماره های 77 و 78 (بهمن و اسفند 1373).
6. اساسنامه دیوان کیفری بین المللی، در نشست نمایندگان تام الاختیار ملل متحد که از 25 خرداد 1377(15 ژوئن 1998)در رم آغاز شده بود، در 26 تیر 1377(17ژوئیه 1998) به تأیید نمایندگان 120 کشور از مجموع 160 کشور شرکت کننده رسید و پس از تصویب 60 کشور از تاریخ اول ژوئیه 2002 لازم الاجرا شد. مقر این دادگاه در لاهه هلند می باشند. برای اطلاع بیشتر از حوزه فعالیت ها و اهداف این دیوان نگاه کنید به سایت دیوان به آدرس زیر:
www. icc. int/menus/icc
7. جهت آگاهی بیشتر از قطعنامه های شورای امنیت در مورد عراق و لیبی نگاه کنید به منابع زیر:
-کوروش احمدی، شورای امنیت و خلع سلاح عراق، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1384.
-قطعنامه شورای امنیت به شماره S/Res/748 مورخ 31 مارس 1992 و قطعنامه دیگر این شورا به شماره S/Res/883 مورخ 11 نوامبر 1993.
8. جهت اطلاعات بیشتر در ارتباط با منابع و مسیرهای مختلف انتقال انرژی دریای خزر نگاه کنید به منابع زیر:
هوشنگ امیراحمدی، «مخاطرات سیاسی مسیرهای مختلف خطوط لوله در حوزه دریای خزر»، ترجمه علیرضا طیب، ماهنامه اطلاعات سیاسی-اقتصادی، شماره 166، صص 169-162.
Yalena Kalayuzhnov(editor),Energy in the Caspian Region:Present and Future,Hamsphire,palgreve,Macmillan,2002.
9. مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در سال 1386 میزان سرمایه های مالی ایرانیان مقیم خارج از کشور را با استناد به نظر مسئول بازرسی و نظارت سازمان نخبگان کشور، بالغ بر 1300میلیارد دلار و ثروت ایرانیان مقیم امریکا را به تنهایی بالغ بر 900 میلیارد دلار ذکر کرد. به نقل از:
www. aftabnews. ir/Vdcgut9akn9yn. html
10. فاضل خراسانی(میرزایوسف)، رسائل مشروطیت، ص 617.
11. محمد حسین نائینی، تنبیه الامة و تنزیه الملة، ‌صص 45-43 و 71- 70.
12. اصل دوم قانون اساسی:
«جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:
1. خدای یکتا(لا اله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او،
2. وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین،
3. معاد و نقش سازنده آن در مسیر تکاملی انسان به سوی خدا،
4. عدل خدا در خلقت و تشریع،
5. امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی،
6. کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا؛
که از راه:
الف- اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین(ع)،
ب-استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها،
ج-نفی هرگونه ستمگری و ستم کشی و سلطه گری و سلطه پذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می کند. »
13. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 75.
14. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 105.
15. سیدمحمدباقر صدر، اقتصادنا، مکتب الاعلام الاسلامی، ‌الطبع الاول، 1375.

منبع :روحانی، حسن؛ (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام، تهران: انتشارات کمیل، چاپ سوم 1391.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.