نویسنده: حسن روحانی
با توجه به اینکه مسئله انرژی هسته ای ایران با اقتصاد ملی، فنّاوری های پیشرفته کشور، غرور ملی و حتی به دلیل تهدیدات برخی از کشورها با امنیت ملی سروکار دارد، همه مردم ایران این مسئله را با اهمیت دنبال می کنند. (1)
علاوه بر این جامعه ایران، جامعه ای باز و گفتمان گرا(2)است و تمام اقشار جامعه و نخبگان، بحث و گفتگو در این زمینه را به دقت دنبال می کنند که تمامی این گفتگوها می تواند به تصمیم سازی بهینه کمک کند.
از طرف دیگر، مسئله انرژی هسته ای ایران در حال حاضر تبدیل به یکی از مباحث مهم بین المللی شده و تمامی قدرت های جهانی و منطقه ای، آن را در کانون توجه خود قرار داده اند و روزی نیست که درباره آن بحث، گفتگو، ملاقات و خبری نباشد. در چنین فضایی که متأسفانه آغشته به انواع ناسره های خبری، تحلیلی و سیاسی است، تشکیل این کنفرانس اقدامی به موقع و بسیار سودمند است و فرصت مناسبی برای بررسی بی طرفانه مسائل هسته ای کشورمان می باشد. مباحث اینجانب در این جلسه، در چهار بخش مطرح می شود:
1. زمینه(3)برنامه هسته ای ایران
توجه به سه نکته می تواند وضعیت هسته ای ایران را بهتر روشن نماید:الف-محوریت تصورات در روابط بین المللی(4)
در واقع همیشه در سیاست بین المللی، تصویرها(5)و تصورات و نحوه ادراک(6)، یکی از پایه های اصلی تصمیم گیری است. در حالی که این تصویرها و تصورات و نحوه ی ادراک ممکن است بر مبنای نادرستی ساخته شده باشند. اما زمانی که ساخته شدند، آنچنان مستحکم می شوند که تغییر آنها بسیار مشکل و گاهی ناممکن است.مجموعه ی تصورات و تصویرهایی که از ایران بعد از انقلاب اسلامی مخصوصاً در غرب و به ویژه در امریکا ساخته و پرداخته شده، ایرانی را ساخته اند که بسیار خطرناک، توسعه طلب و هنجارشکن است. انگیزه های این تصویرسازی ها روشن است. در اثر همین تصویرسازی های نادرست بود که غرب و امریکا در جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، در کنار رژیم بعثی قرار گرفتند و اکنون نیز در قالب همین تصورات است که از وضعیت هسته ای ایران، آنچنان تصویری از انگیزه(7)ایران عرضه می شود که گویا اولاً ایران در پی سلاح های هسته ای است، ثانیاً آنها را کاملاً به دست آورده و ثالثاً بلافاصله در پی استفاده از آنهاست. همین تصورات ناصحیح است که مبنای رفتار نامطلوب و غیرقابل قبول برخی از کشورها نسبت به ایران می باشد.
ب-تصویری که مردم ایران از غرب دارند
به دلیل فشارها و تحریم های غرب به ویژه امریکا علیه ملت ایران و اتهامات بی اساس علیه کشورمان، این فکر در میان مردم ما شکل گرفته است که غرب با توسعه، پیشرفت و تعالی کشور ما موافق نیست و ما عملاً در محاصره غرب قرار گرفته ایم و غرب با استقلال، توسعه و حاکمیت ملی ما همواره در ستیز دائمی است و آن را برنمی تابد. این نظر، گاهی نسبت به نهادهای بین المللی تحت نفوذ غرب نیز تسری می یابد و مردم برخی از قطعنامه ها و مصوبات آنان نسبت به ایران را غیرعادلانه و حتی مغرضانه می دانند. لذا در طول ربع قرن گذشته، اساس سیاست ملی ما خوداتکایی، خودکفایی و نگاه به درون بوده است. این مسئله در زمینه انرژی هسته ای بیشتر صادق است. چون مردم شاهد آن بودند که ساخت نیروگاه بوشهر در اثر تعاملات غرب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و سیاست تحریم، حدود 30 سال به طول انجامید و همین امر تبدیل به یک تجربه بسیار تلخ در سطح ملی در ایران شد. در سال های اخیر نیز بر سر نهایی شدن قرارداد تأمین سوخت مدت ها در حال کشمکش بودیم، که هنوز هم محموله سوخت به ایران ارسال نشده است.در این شرایط است که وقتی دانشمندان جوان کشورمان توانستند به کلیدی ترین قسمت انرژی اتمی دست یابند، موضوع، تبدیل به موضوعی ملی شد و مردم با احساس غرور ملی نسبت به آن می نگرند؛ و لذا تصمیم گیرندگان کشور ما به طور مداوم با این سؤال مواجه هستند که در شرایطی که هیچ مساعدت بین المللی در کسب توان بومی هسته ای ارائه نشده است، چرا می بایست جمهوری اسلامی ایران خود را مکلف به تلاش برای رفع سوء تفاهمات و نگرانی های احتمالی بداند.
از سوی دیگر شورای حکام آژانس نیز در برخورد با پرونده ایران درخواست هایی را مطرح کرد که هیچ توجیه حقوقی ندارد و در تضاد با پادمان و اساسنامه آژانس می باشد. درخواست تعلیق غنی سازی و امضاء و تصویب پروتکل الحاقی از سوی شورای حکام از جمله این موارد است و بیش از آنکه کمکی به حل مسئله بنماید، بر سوءظن ها و تردیدها برای ادامه همکاری در ایران دامن زده است.
ج-نگرانی در مورد رفتار امریکا
اکنون روشن شده است که گروهی که در امریکا قدرت را در دست دارند، در پی تک قطبی کردن جهان از طریق ماجراجویی های مختلف هستند. استدلال اصلی امریکا برای حمله به عراق، کاملاً نادرست از آب درآمد و افکار عمومی جهان، به آنچه امریکا در عراق انجام داد، به عنوان نمونه ای از رفتار غیرمتمدنانه می نگرد. جنبش ضد جنگ در سراسر جهان گواهی این نظر است.امریکا در پی بهانه های مختلف نه فقط در پی ماجراجویی های نظامی، بلکه برای اِعمال نظرات برتری جویانه خود و تنظیم قواعد نوین بین المللی است که در این زمینه یکی از موضوعات برگزیده، موضوع هسته ای ایران است. به طور خلاصه، جهان نگران رفتار غیرواقع گرایانه، سلطه جویانه، ایدئولوژیک و عصبی امریکاست.
2. اهداف و روش عملکرد جمهوری اسلامی ایران در دو سال گذشته
در این راستا، نسبت به پرونده هسته ای ایران دو نظر اساسی وجود داشت و دارد:الف-حل و فصل موضوع در چارچوب مقررات بین المللی در آژانس و عدم تبدیل آن به یک بحران؛
ب-تبدیل مسئله به یک بحران و تشدید آن و سوق دادن مسئله به سمت شرایط غیرقابل کنترل.
اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان با نظر اول موافق بوده و هستند. ولی نظر دوم را تنها امریکا دنبال می کند و گاهی هم، یکی، دو کشور را به دنبال خود کشانده است. در طول یک سال و نیم گذشته، نظر اول دستاوردهای مهمی برای جهان به همراه داشته است:
1. ایجاد اعتماد جهانی نسبت به صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران. آژانس در آخرین گزارش مکتوب خود به شورای حکام اعلام کرد که: «تمامی موارد هسته ای اعلام شده ایران از سوی آژانس مورد حسابرسی قرار گرفته و این موارد به سوی فعالیت های ممنوعه منحرف نشده است. » این گزارش که در قطعنامه اخیر مورد تأیید شورای حکام نیز قرار گرفت، بهترین پیام برای ایجاد اعتماد افکار عمومی جهان نسبت به صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران بود. بنابراین از طریق همکاری نزدیک با آژانس، پاکدستی کشور به اثبات رسید و نگرانی های بی اساسی که توسط تبلیغات غرب به ویژه امریکا به وجود آمده بود، برطرف گردید.
2. انجام اقدامات جبرانی نسبت به قصورهای گذشته که مورد تأیید قطعنامه اخیر شورای حکام قرار گرفت، نشان دهنده حُسن نیت ایران و تصمیم بر ایجاد فضایی جدید در رابطه با آژانس و اجرای پادمان می باشد.
3. امضاء و اجرای داوطلبانه ی پروتکل الحاقی که بر مبنای آن، ایران در زمانی کوتاه تر از مهلت پیش بینی شده در پروتکل، اظهارنامه هزار و سی صفحه ای خود را در اختیار آژانس قرار داد؛ و این موضوع، بهترین تضمین برای صلح آمیز باقی ماندن برنامه هسته ای ایران در آینده خواهد بود.
4. تقویت مقررات و نهادهای بین المللی به ویژه آژانس که در این روند توان فنی آژانس با اعمال دقیق ترین برنامه های بازرسی و راستی آزمایی به اثبات رسید و اکنون عملکرد آژانس در پرونده ایران، بهترین سند توانایی و قابلیت نهادهای چندجانبه ی بین المللی در پاسخگویی به نگرانی های احتمالی جامعه بین المللی است و کاملاً بهانه را از دست یک جانبه گرایان گرفته است.
5. حفظ ثبات و امنیت منطقه حساس خلیج فارس؛ منطقه ما، منطقه حساسی است و ایران دارای منافع و نقش سازنده در خلیج فارس، خاورمیانه، آسیای میانه، قفقاز و شبه قاره و افریقاست و لذا با تدابیری که اتخاذ گردید سعی در مهار بحران شد تا ثبات و امنیت منطقه به مخاطره نیفتد.
چنانچه امریکا موفق می شد نظر خود را بر روند مذاکرات و بر آژانس بین المللی انرژی اتمی تحمیل کند، نه تنها بر ثبات و امنیت منطقه تأثیر منفی می گذاشت که عواقب آن برای کل منطقه نامعلوم بود؛ بلکه بر آژانس بین المللی انرژی اتمی و چندجانبه گرایی نیز لطمه شدیدی وارد می شد. بنابراین از نظر دیپلماتیک، ایران موفق شد توان و قدرت مذاکراتی خود را نشان دهد و دشمن را از نظر دیپلماتیک خلع سلاح نماید.
جمهوری اسلامی ایران در مدت یک سال و نیم گذشته، سه هدف مهم را دنبال کرده است:
1. حفظ دستاوردهای علمی و فنّاوری خود؛
2. جلوگیری از ایجاد بحران؛
3. ارتقاء احترام به قوانین بین المللی و مقررات عدم اشاعه.
هدف اول: همه حلقه های مربوط به تولید سوخت هسته ای ایران به صورت صنعتی تکمیل شده است؛ از استخراج سنگ معدن گرفته تا تولید کیک زرد و تا تولید هگزافلوراید(UF6) و ساخت ماشین های غنی سازی و برنامه ریزی جهت عملیات غنی سازی. بنابراین جمهوری اسلامی ایران امروز به طور کامل بر این فنّاوری مسلط شده است.
هدف دوم: از طریق همکاری کامل با آژانس، امضاء و اجرای پروتکل الحاقی و فعالیت دیپلماتیک با اعضای عدم تعهد، چین، روسیه، اتحادیه اروپا به ویژه سه کشور اروپایی، جلوی ایجاد بحران گرفته شد. البته در هر مقطعی از مذاکرات، امریکا با این روند مخالفت نمود که خوشبختانه نه تنها موفقیتی به دست نیاورد، بلکه موجب انزوای این کشور شد.
هدف سوم: تعامل و همکاری جدی و فعال با آژانس تا از این طریق کارایی مکانیسم های بین المللی و چندجانبه گرایی تقویت شوند.
بنابراین، دیپلماسی هسته ای ما در چارچوب قانون و پایبندی به رژیم عدم اشاعه، معاهده NPT و پادمان و پروتکل الحاقی بوده، حال آنکه امریکا و اروپا در نظر دارند فراقانونی عمل کرده و بنا به ملاحظات غیرحقوقی، شمول ماده 4 معاهده در خصوص حق لاینفک اعضای NPT در به کارگیری تکنولوژی صلح آمیز هسته ای از جمله غنی سازی و تولید سوخت را از ایران دریغ کنند. چنین درخواستی از ایران، بر تبعیضی که در NPT نهفته است- مبنی بر اینکه دنیا به دارندگان سلاح هسته ای و ندارها تقسیم شده است- افزوده و می خواهند دنیا را به «داراها» (دارنده ها)، و «ندارهای» تکنولوژی صلح آمیز هسته ای تقسیم کنند که چنین تبعیضی نه برای ایران و نه برای کشورهای در حال توسعه و نه برای برخی کشورهای صنعتی، قابل قبول نخواهد بود. به طوری که ژاپن اخیراً مخالفت خود را با پیشنهاد تعلیق پنج ساله غنی سازی اعلام کرده است.
3. وضعیت فعلی ما
اساس بحث فعلی ما با اروپا تضمین های عینی از یک طرف و تضمین های محکم از طرف دیگر است. به هیچ عنوان با آنها بحثی پیرامون توقف نداریم، چه اینکه بحث توقف غنی سازی، نه تضمین است، نه اعتماد آفرینی است و نه قابل قبول. اروپایی ها به خوبی می دانند که ایران از اعمال حقوق مشروع و قانونی خود دست برنخواهد داشت.در سفر اخیر به پاریس و برلین، با اروپا اشتراک نظر داشتیم که پیشرفت گروه کار هسته ای کند و نیاز به تحرک بیشتری دارد. ما فرمولی پیشنهاد کردیم تا تحرک لازم به وجود آید. پیشنهاد ما در چارچوب مقررات بین المللی و ارتقاء نقش«آژانس بین المللی انرژی اتمی» بود. گرچه عکس العمل پاریس و برلین کمی متفاوت بود، ولی نتیجه مباحث این بود که اروپا نیاز به بررسی بیشتری نسبت به فرمول پیشنهادی ما دارد.
پاسخ سه کشور به پیشنهاد ما در جلسه کمیته راهبری که در ماه مارس(اوایل فروردین ماه) برگزار خواهد شد، مورد بحث و تبادل نظر قرار خواهد گرفت. علاوه بر فرمول پیشنهادی که در سفر اخیر به اروپا ارائه شد، چند فرمول سازنده و عملی دیگر نیز طراحی کرده ایم که در موقع مناسب در مذاکرات با اروپا مطرح خواهیم کرد. از نظر استدلال منطقی و حقوقی و تقویت رژیم عدم اشاعه سلاح های کشتارجمعی، دست ما پُر است و چنانچه زمانی جزئیات این فرمول ها و مباحث برای عموم مطرح شود، جهان متوجه خواهد شد که استدلالات ما منطقی، دقیق و حقوقی است و اروپا بنا به ملاحظات سیاسی و تبعیض آمیز به دنبال زیاده خواهی است. ما امیدواریم بتوانیم در مسیر مذاکره در مورد این فرمول ها هرچه سریع تر به تفاهم برسیم، به این دلیل که فرصت زیادی برای ادامه مذاکرات باقی نمانده است. البته چون مذاکرات در جریان است، مایل نیستم وارد جزئیات این مباحث شوم.
بنابراین، ایران ظرفیت انعطاف و توان بازی خود را در چارچوب قواعد بازی نشان داده و روشن شده است که هر چه امریکا می خواهد، نه درست است و نه شدنی و نهایتاً تغییر تصورات و تصویرهای نادرست، اعتمادسازی و اتخاذ نگرش درست، مبنای تصمیم گیری صحیح است. تصویر اروپا از ایران تا حدی اصلاح شده و این روندی است که ادامه خواهد یافت.
4. چشم انداز آینده
پایبندی ما به رژیم های عدم اشاعه، مصلحتی و مقطعی نیست، بلکه بر مبنای محاسبات استراتژیک حاکم بر منطقه و معیارهای اخلاقی و انسانی استوار است. ایران به عنوان کشوری که خود قربانی سلاح های کشتارجمعی است، احترام خاصی برای این مقررات قائل است و همواره آنها را مورد توجه قرار خواهد داد. علاوه بر این، مردم ایران از لحاظ دینی و اخلاقی سلاح کشتار جمعی را برنمی تابند و از دیدگاه مذهبی، رهبر معظم انقلاب بر حرمت و ممنوعیت این سلاح ها فتوا داده اند که آثار این فتوا برای ما به مراتب بیشتر از قوانین بین المللی می باشد.ایران به عنوان بزرگ ترین کشور منطقه از لحاظ جغرافیایی، انسانی و امکانات، عامل ثبات منطقه است و در پی منافع اقتصادی و سیاسی خود در منطقه می باشد و نمی خواهد منطقه در مسیر رقابت های تسلیحاتی قرار گیرد. بنابراین، ایران به دنبال حصول تفاهم با اروپاست به نحوی که از یک طرف ایران بتواند سوخت هسته ای موردنیاز خود را به صورت بومی تهیه کند و از طرف دیگر رژیم عدم اشاعه نیز تقویت شود و نگرانی از این بابت از بین برود. (البته فرصت ما در این زمینه محدود است).
تصور ما بر این است که در مسیر مذاکره- اگر فشار امریکا نباشد- در آینده نزدیک با اروپا به توافق خواهیم رسید، زیرا به نظر ما اروپا علی الاصول به دنبال این نیست که ملت ایران را از حقوق مسلم خود محروم کند. اروپا می داند که اگر این کار را بر فرض محال بتواند انجام دهد، جایگاه بین المللی خود را برای همیشه از دست خواهد داد و در آینده هیچ کشوری در دنیا اروپا را به عنوان واسطه ای امین انتخاب نخواهد کرد. در نتیجه، حیثیت اروپا زیر علامت سؤال قرار خواهد گرفت. اروپا در این تجربه ی اول و مهم بین المللی خود تلاش خواهد کرد که عادلانه رفتار کند، این به شرطی است که فشارهای امریکا چنین امکانی را فراهم سازد.
اگر روزی راه حل های موردنظر امریکا برای تقابل انتخاب شود؛ خواه کشاندن موضوع به شورای امنیت، یا اعمال تحریم و یا تهدید نظامی، یقیناً هم اعتمادسازی و اقدامات داوطلبانه ایران کنار گذاشته خواهد شد و هم فرمول مربوط به تضمین عینی( که ایران آماده ارائه آن است) منتفی خواهد شد و حتی ممکن است نمایندگان مجلس شورای اسلامی تصمیمات بالاتری اتخاذ نمایند و هم عواقب چنین روشی برای صلح و ثبات و امنیت منطقه غیرقابل پیش بینی خواهد بود. در این میان، آن که ضرر می کند قبل از هر کشوری، آمریکا خواهد بود؛ زیرا بخش بزرگی از نفرات، نیروها و امکانات امریکا در این منطقه گسترش دارد و درواقع، امریکا به همسایه تحمیلی ما تبدیل شده است و در نتیجه، ضرر و زیان آن متوجه همگان خواهد گردید.
ما معتقدیم که امریکا به دلایل سیاسی ناشی از نوع رابطه خود با ایران، اروپا را تحت فشار قرار داده است. به نظر ما اگر اروپا بتواند به عنوان یک قدرت، فشار امریکا را مدیریت کند، قطعاً ایران و اروپا به تفاهم خواهند رسید و بدین ترتیب هم بحران مهار شده؛ هم سازمان های بین المللی و چندجانبه گرایی در زمینه عدم اشاعه تقویت شده؛ و هم پتانسیل ارتقاء همکاری ایران و اروپا در جهت گسترش و تعمیق صلح و ثبات و امنیت در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به منصه ظهور و عمل درخواهد آمد. ما با امید به آینده و در چارچوب مقررات بین المللی تا زمانی که از طرف مقابل صداقت و حُسن نیت ببینیم، به دیپلماسی فعال و سازنده خود ادامه خواهیم داد.
پی نوشت ها :
1. افتتاحیه کنفرانس بین المللی فنّاوری هسته ای و توسعه پایدار، میهمانان داخلی و خارجی، مرکز تحقیقات استراتژیک، 15 اسفند 1383.
2. Debating Society
3. Context
4. Centerality of Perceptions
5. Images
6. Perception
7. Intention