نویسنده: سعید بی نیاز
دستگاه های دروغ سنج چه طور کار می کنند؟
آدمیزاد هم موجود عجیب و غریبی است. اول دروغ می گوید که کارش راه بیفتد. بعد که کار بیخ پیدا کرد، دستگاه اختراع می کند تا دروغ دیگران را کشف کند. غیر از راه هایی که به کمک آنها می توان با چشم غیر مسلح دروغ دیگران را تشخیص داد، دستگاه هایی هم وجود دارند که اصلا ساخته شده اند برای همین کار. دستگاه هایی که حتماً در فیلم های پلیسی زیاد آنها را دیده اید. سازنده های دستگاه های دروغ سنج یا به قول فرنگی ها پلی گراف ادعا می کنند که می شود با چند تا سنسور و سیم و دستگاه پردازش دروغ دیگران را کشف کرد. حرف حساب این آدم ها عیب و هنر دستگاه های دروغ سنج را برایتان رو کنیم.
همه چیز از سال 1900 شروع شد؛ همان وقتی که جماعتی داشتند جنازه نیچه را روی دوششان تشییع می کردند؛ نیچه ای که دروغ آدم ها را به قول خودش تبارشناسی کرده بود. در سال 1900 یک اتفاق مهم دیگر هم داشت در تاریخ دروغ می افتاد. فروید تازه کتاب تعمیر رویاهایش را تمام کرده بود. او در این کتاب نشان داده بود آدمیزاد نه تنها به دیگران بلکه به خودش هم می تواند دروغ بگوید. البته کسانی که دستگاه دروغ سنج را اختراع کردند کاری به خیر و شر نیچه و فروید نداشتند. آنها سرشان به کار خودشان بود و خیلی کاری به روح آدمیزاد نداشتند. به نظر آنها هر چه وجود داشت در همین چارچوب بدن آدمیزاد اتفاق می افتاد. وقتی که بدن می تواند این قدر تحت تاثیر روان باشد چرا از نشانه های بدنی دروغگویی استفاده نکنیم؟
فیزیولوژیست ها تا آن موقع کشف کرده بودند که وقتی ما مضطرب می شویم هم فشار خونمان می رود بالا و همان ضربان قلبمان. طبق یک قانون نانوشته هم دروغ باعث اضطراب آدمیزاد می شود. خب حالا که می خواهیم دروغ را کشف کنیم، می توانیم ضربان قلب و فشار خون متهم را بسنجیم و اگر موقع گفتن جمله ای ناگهان فشار خون و ضربان قلب طرف بالا رفت به راست بودن آن جمله شک کنیم. دستگاه های دروغ سنج سال 1900 که اتفاقا خیلی هم مورد استقبال پلیس ها قرار گرفتند در واقع یک دستگاه فشار خون ساده بودند. آنها در واقع از روش منسوب به ابن سینای خودمان استفاده می کردند. همانی که دست امیرزاده را گرفته بود و اسم شهرها را یکی یکی می گفت تا از روی نبض دختر بفهمد معشوقش در کدام شهر است.
در این دستگاه های جدید از نوعی امواج مغزی استفاده می شوند که لو می دهند ما چیزهایی در مورد یک موقعیت می دانیم؛ امواجی که نامشان p300 است. وقتی که بازجو چیزهایی درباره مجرم می گوید، دیگر نیازی نیست که متهم کلمه ای به زبان بیاورد. اگر او چیزی می داند ذهنش به طرف ماجرا می رود و امواج p300 روی نوار امواج مغزی ثبت می شوند و اگر چیزی در مورد جرم نداند این امواج وجود نخواهند داشت.
روش های تصویربرداری از مغز روز به روز دارند پیشرفت می کنند و همین روزهاست که دستگاه های جدید دروغ سنج به دستگاه ام آر.آی وصل است وارد بازار جرم شناسی شوند.
منبع: دانستنیها شماره 29
آدمیزاد هم موجود عجیب و غریبی است. اول دروغ می گوید که کارش راه بیفتد. بعد که کار بیخ پیدا کرد، دستگاه اختراع می کند تا دروغ دیگران را کشف کند. غیر از راه هایی که به کمک آنها می توان با چشم غیر مسلح دروغ دیگران را تشخیص داد، دستگاه هایی هم وجود دارند که اصلا ساخته شده اند برای همین کار. دستگاه هایی که حتماً در فیلم های پلیسی زیاد آنها را دیده اید. سازنده های دستگاه های دروغ سنج یا به قول فرنگی ها پلی گراف ادعا می کنند که می شود با چند تا سنسور و سیم و دستگاه پردازش دروغ دیگران را کشف کرد. حرف حساب این آدم ها عیب و هنر دستگاه های دروغ سنج را برایتان رو کنیم.
همه چیز از سال 1900 شروع شد؛ همان وقتی که جماعتی داشتند جنازه نیچه را روی دوششان تشییع می کردند؛ نیچه ای که دروغ آدم ها را به قول خودش تبارشناسی کرده بود. در سال 1900 یک اتفاق مهم دیگر هم داشت در تاریخ دروغ می افتاد. فروید تازه کتاب تعمیر رویاهایش را تمام کرده بود. او در این کتاب نشان داده بود آدمیزاد نه تنها به دیگران بلکه به خودش هم می تواند دروغ بگوید. البته کسانی که دستگاه دروغ سنج را اختراع کردند کاری به خیر و شر نیچه و فروید نداشتند. آنها سرشان به کار خودشان بود و خیلی کاری به روح آدمیزاد نداشتند. به نظر آنها هر چه وجود داشت در همین چارچوب بدن آدمیزاد اتفاق می افتاد. وقتی که بدن می تواند این قدر تحت تاثیر روان باشد چرا از نشانه های بدنی دروغگویی استفاده نکنیم؟
فیزیولوژیست ها تا آن موقع کشف کرده بودند که وقتی ما مضطرب می شویم هم فشار خونمان می رود بالا و همان ضربان قلبمان. طبق یک قانون نانوشته هم دروغ باعث اضطراب آدمیزاد می شود. خب حالا که می خواهیم دروغ را کشف کنیم، می توانیم ضربان قلب و فشار خون متهم را بسنجیم و اگر موقع گفتن جمله ای ناگهان فشار خون و ضربان قلب طرف بالا رفت به راست بودن آن جمله شک کنیم. دستگاه های دروغ سنج سال 1900 که اتفاقا خیلی هم مورد استقبال پلیس ها قرار گرفتند در واقع یک دستگاه فشار خون ساده بودند. آنها در واقع از روش منسوب به ابن سینای خودمان استفاده می کردند. همانی که دست امیرزاده را گرفته بود و اسم شهرها را یکی یکی می گفت تا از روی نبض دختر بفهمد معشوقش در کدام شهر است.
1921، نسل دوم دروغ سنج ها
قرن بیستم بود و قرن پیشرفت. روز به روز و سال به سال که می گذشت روش های جدیدتری برای اندازه گیری حالت های مختلف بدن کشف می شد. در سال 1921 دستگاه اندازه گیری میزان تنفس هم به دستگاه های دروغ سنج اضافه شد. حالا دیگر حتی نفس نفس زدن های مجرم بیچاره هم ثبت می شد و هر نفسی که برمی آمد می توانست دروغ دروغگو را لو دهد.1939، انقلاب در دروغ سنج ها
سال 1939 هم برای فیزیولوژیست ها و روان شناس ها و هم برای کارآگاه های خبره سال خوش یمنی بود. در این سال یک سنسور دیگر هم به دستگاه های دروغ سنج اضافه شد. این سنسور میزان رسانایی پوست را اندازه گیری می کرد. حتما می دانید که وقتی ما مضطرب می شویم تعرق بدنمان زیاد می شود. عرق هم رساناست. این دستگاه ها همین رسانایی را می سنجیدند. هرچه ما بیشتر دروغ بگوییم، بیشتر مضطرب می شویم و بنابراین بیشتر عرق می کنیم و بنابراین سطح پوستمان رساناتر می شود و بنابراین دستگاه هشدار بیشتری می دهد! به همین سادگی.قرن بیست و یکم، نسل جدید دروغ سنج ها
دروغ سنج ها در نیمه دوم قرن بیستم روز به روز بیشتر مورد استفاده قرار می گرفتند. حتی نرم افزارهای دروغ سنجی که این روزها دست به دست در اینترنت می چرخند و با تشخیص تن صدا دروغ شما را تشخیص می دهد که دیجیتال شده همان دروغ سنج های قدیمی است. اما این دروغ سنج ها یک مشکل اساسی داشتند. آنها در واقع اضطراب متهمان را می سنجیدند نه دروغگویی آنها را. به زبان آدمیزاد دلیل های دیگری که باعث می شد متهمان مضطرب شوند، مثل محیط بازجویی یا رفتار بازجو کاملا نادیده گرفته می شدند. این بود که خیلی وقت ها هشدارهایی که دستگاه دروغ سنج می داد نه نشانه دروغگویی متهم بلکه نشانه استرس بود. نسل جدید دروغ سنج ها این مشکل را رفع کرده اند. آنها به جای نشانه های دم دستی بدن (مثل تعریق و فشار خون) از نشانه های مغزی دروغ استفاده می کنند. مثلا یک نوع از این دروغ سنج ها بر پایه امواج مغزی دروغ را تشخیص می دهد. البته منطق علمی پشت این دستگاه ها کمی پیچیده تر است. در دستگاه های قدیمی بازجو ابتدا سوالاتی معمولی در مورد نام شهر متهم می پرسید تا سطح معمول اضطراب را بسنجد و بعد می رفت سراغ سوالات درباره مجرم.در این دستگاه های جدید از نوعی امواج مغزی استفاده می شوند که لو می دهند ما چیزهایی در مورد یک موقعیت می دانیم؛ امواجی که نامشان p300 است. وقتی که بازجو چیزهایی درباره مجرم می گوید، دیگر نیازی نیست که متهم کلمه ای به زبان بیاورد. اگر او چیزی می داند ذهنش به طرف ماجرا می رود و امواج p300 روی نوار امواج مغزی ثبت می شوند و اگر چیزی در مورد جرم نداند این امواج وجود نخواهند داشت.
روش های تصویربرداری از مغز روز به روز دارند پیشرفت می کنند و همین روزهاست که دستگاه های جدید دروغ سنج به دستگاه ام آر.آی وصل است وارد بازار جرم شناسی شوند.
منبع: دانستنیها شماره 29