تکنیکهای پیشینه نویسی

هرکه در حوزه تاریخ نقشی دارد، در هر جمله ای که می نویسد، باید توجه داشته باشد که تاریخ بیان یک فرد نیست، بلکه بیان یک ملت است. نویسنده باید کاملا توجه داشته باشد که حوادث و جریانات غیرمربوط به زمان تعیین شده را
شنبه، 6 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تکنیکهای پیشینه نویسی
تکنیکهای پیشینه نویسی

پژوهشگر: دکتر سید جلال‌الدین مدنی




 
هرکه در حوزه تاریخ نقشی دارد، در هر جمله ای که می نویسد، باید توجه داشته باشد که تاریخ بیان یک فرد نیست، بلکه بیان یک ملت است. نویسنده باید کاملا توجه داشته باشد که حوادث و جریانات غیرمربوط به زمان تعیین شده را وارد اثر نکند. اگر مسائل مربوط به قبل از نقطه شروع را با زمان مورد بحث مخلوط کند و به هم آمیزد، دیگر تاریخ نخواهد بود.
بسیاری از علاقمندان تاریخ، از تعریف دقیق و حد و حدود دوره های تاریخی بی اطلاعند و همچنین ویژگیهای یک تاریخ نگاشته استاندارد را نمی دانند. اما در ارتباط با ایرانیان حادترین جنبه این مساله به ویژه درخصوص تاریخ معاصر جلوه می کند و اغلب معلوم نیست که تاریخ معاصر ایران معادل چه دوره ای است و شروع آن را باید از کجا و از چه زمانی دانست؛ چنانکه این مساله به بحثی مفصل و جدی تبدیل شده که پای بسیاری از موضوعات دیگر مرتبط با تاریخنگاری معاصر را نیز به میان کشیده است. مقاله حاضر در ارتباط با موضوع تاریخ معاصر ایران و نقد آن شکل گرفته است.
تاریخ، تحت عناوین مختلف نوشته می شود: تاریخ سیاسی، تاریخ اجتماعی، تاریخ روابط خارجی، تاریخ تمدن، تاریخ جهان، تاریخ خاورمیانه، تاریخ یک کشور خاص (مثلا آلمان)، تاریخ یک قاره (مثلا اروپا)، تاریخ یک علم (مثلا اقتصاد)، تاریخ یک هنر (مانند سینما)، تاریخ رادیو، تاریخ ادوار مختلف (مثلا دوره باستان)، تاریخ یک سلسله حکومتی (مثلا هخامنشیان). پس معلوم می شود که صدها نوع تاریخ می توان نوشت؛ به عبارتی وقتی سوابق مربوط به یک امر یا مساله خاصی را بازگو می کنیم، عنوان تاریخ پیدا می کند.
تکنیکهای پیشینه نویسی
زمان با سرعت در حال گذر است. آنچه واقع می شود، با گذشت زمان به تاریخ تبدیل می شود و آنچه هنوز نیامده است، به آینده تعلق دارد و هرچه درباره آن گفته شود، پیشگویی ای خواهد بود که به وقوع یا عدم وقوع آن، اطمینانی نیست.
در طول تاریخ، هرآنچه با یک قوم یا ملت در ارتباط است، تغییر می کند، حتی زبان، کلمات و واژه ها.[i] حتی هر کلمه ای، تاریخ خاص خود را دارد؛ اعم از کلماتی که در طی زمان به دلایلی کاربرد خود را از دست می دهند و به عبارتی می میرند و یا واژه هایی که در زمانهای خاصی به دلایلی ایجاد می شوند.[ii]
تاریخ سابقه ملتها است، شناسنامه واقعی بشریت است، تاریخ برای نسلهای آینده می تواند سازنده باشد، استحکام ایجاد کند، امیدبخش باشد و آنها را به یک زندگی پرتحرک و سعادتمند رهنمون سازد. تاریخ تجربیات زندگی مستمر و طولانی بشر را بدون نیاز به تقبل زحمت مجدد، در اختیار آیندگان می گذارد. تاریخ، تمدن کشورها را حفظ می کند. گزارش سر نویل هندرسن نشان می دهد که آگاهی نداشتن از تاریخ، می تواند به شکست یک ماموریت بینجامد.[iii] زندگی انسان، همراه تاریخ است. اگر تاریخ را از جریان زندگی حذف کنیم، هیچ چیز از آن باقی نخواهد ماند. براساس علوم و تجربیات و دریافتهای گذشته است که اقدامات روز ملتها شکل می گیرد. ما تمامی دلایل و مدارک را از تاریخ می گیریم؛ حال این تاریخ، ممکن است به لحاظ زمانی به ما نزدیک و یا بسیار دور باشد.
$بایدها و نبایدهای تاریخنگاری
هرکه در حوزه تاریخ نقشی دارد، در هر جمله ای که می نویسد، باید توجه داشته باشد که تاریخ بیان یک فرد نیست، بلکه بیان یک ملت است. نویسنده باید کاملا توجه داشته باشد که حوادث و جریانات غیرمربوط به زمان تعیین شده را وارد اثر نکند. اگر مسائل مربوط به قبل از نقطه شروع را با زمان مورد بحث مخلوط کند و به هم آمیزد، دیگر تاریخ نخواهد بود. نویسنده تاریخ ولو به کار خود مسلط باشد و با وسواس به نگارش بپردازد، بازهم نمی تواند از کار خود راضی باشد. هر تحولی می تواند تاریخ ساز باشد و فقدان یک تاریخ دقیق و کامل، گاه به زیانهای مادی و معنوی بزرگی منجر می شود. در همه انواع نوشته هایی که شکل تاریخ را پیدا می کنند نویسنده باید خود را به رعایت پاره ای اصول مکلف نماید. این نوشته ها ممکن است تحت عنوان سرگذشت، خاطرات، سفرنامه و یا تاریخ تدوین شوند و اگر عنوان تاریخ هم نداشته باشند، درهرحال مورخان از آنها استفاده می کنند؛ زیرا خاطرات یا سفرنامه ها، هرکدام بخشی از تاریخ را تشکیل می دهند. هر تاریخی، به هرشکلی که نوشته می شود، یک مبدا و یک مقصد دارد؛ یعنی از یک نقطه شروع می شود و به نقطه ای ختم می گردد. خاطره نویسها نیز همین وضع را دارند؛ آنها از جایی شروع می کنند و روایت آنها و تاثیر آن به ویژه زمانی اهمیت بیشتر می یابد که خود از نقشهای اصلی موضوع خاطره و از گردانندگان امور واقع در روایت باشند.[iv] نویسنده چنین نوشته هایی باید با احساس مسئولیت، وقایع را همان طورکه دیده یا شنیده، بدون کم وکاست نقل کند. ممکن است این شخص به گروه، دسته و یا حزب خاصی تمایل داشته باشد اما این تمایلات را نباید دخالت دهد و تاریخ را تحریف نکند، بلکه مسیر اصلی و حقیقی امور را به دقت مورد شناسایی قرار دهد و صرفا براساس مسیر شناخته شده، حق و حقیقت و واقعیت را منتقل کند. ملیت گرایی، قوم گرایی، دوستیها و دشمنی ها نباید در نوشته تاریخی حائز اثر شوند، وگرنه حقایق تاریخی را محو خواهند کرد. نوشتن تاریخ یا آنچه در ذیل تاریخ جای می گیرد، نباید توام با آب و رنگ بیهوده و یا با شاخ و برگ زائد همراه گردد. وقایع را در زمان خود و بدون فوت وقت باید یادداشت نمود؛ زیرا با مرور زمان، توصیف وقایع شکل دیگری پیدا می کند؛ چراکه حافظه همیشه نکته هایی را از یاد می برد، درحالی که یادداشت، یادآوری را آسان می کند. خاطره نویس حتما لازم نیست نویسنده ای زبردست باشد بلکه گاه افراد بی سواد یا کم سواد هم در موقعیتهایی قرار می گیرند که به عنوان ناظر برخی حوادث می توانند مشاهدات جالبی را از آنچه دیده اند، بازگو و نقل کنند؛ مثلا می توانند ابتدا با استفاده از وسایل مدرن انتقال صوت ــ مثلا ضبط صوت و... ــ رویداد را ضبط کنند و سپس در فرصت مناسب زمینه انتشار آن را فراهم سازند. برخی از این گونه خاطرات، می توانند بخش مهمی از تاریخ یک کشور را به وجود آورند و یا تاریکی های آن را روشن سازند؛ کماآنکه نویسندگان تاریخ، بسیاری از جریانات گذشته را از روی یادداشتها، روزنامه ها و خاطره نویسی ها می نگارند.
بخش مهمی از آنچه به رویدادهای تاریخی مربوط است، شأن وقوع این رویدادها و وقایع است؛ کماآنکه علیرغم دسترسی به آیات قرآن کریم، اگر تاریخ کامل و دقیق نزول این آیات و مناسبتهای آن در طول بیست وسه سال نبوت خاتم انبیا در دست بود، می توانست در بسیاری از موارد و اختلافات دینی و مذهبی موثر و راهگشا باشد.[v] ازاین رو لازم است که یک مورخ صرفا به نقل رویدادها اکتفا نکند، بلکه سعی کند به گونه ای همه جانبه شرایط و علل وقوع یک حادثه را در ظرف زمانی آن تشریح کند و شأن وقوع آنها را منعکس سازد. نویسنده تاریخ باید تحولات و رویدادها را آن طورکه واقع شده اند، منعکس نماید تا آیندگان بتوانند حوادث را از طریق تاریخ به طوردقیق دنبال نمایند و حقایق را درک کنند. نویسنده تاریخ باید شایعات را از واقعیات تفکیک کند، مسائل بدون تاثیر را از اوضاع موثر مجزا کند و دلایل هر حادثه ای را به درستی شناسایی و منعکس نماید. نویسنده تاریخ نباید براساس شرایط روز نگارش اثر، تاریخ را بازگو کند بلکه باید اوضاع و احوالی را که در زمان وقوع حوادث وجود داشته اند، با درنظرگرفتن زوایای مختلف شرح دهد. برای خوشامد افراد، شخصیتها، گروهها و احزاب، به بزرگ نمایی و خیال بافی نپردازد و چنانچه درخصوص برخی حوادث تاریخی نظرات خاصی دارد و یا احساسات او به گونه ای است که لازم می داند خواننده تاریخ را در جریان بگذارد و یا نمی تواند وقایع و حقایق را آن طورکه هستند، منعکس کند، باید در مقدمه تاریخ صادقانه این وضعیتها را شرح دهد.

پی نوشت ها :

[i]ــ زبان فارسی که امروزه در ایران، افغانستان و تاجیکستان زبان معمول و رسمی به‌شمار می‌رود، در سراسر منطقه و در هرکدام از این سه کشور، تاریخ خاصی دارد. روزگاری تمامی شبه‌قاره هند به این زبان سخن می‌گفتند. اما امروزه زبان فارسی در شبه‌قاره جای خود را به زبان انگلیسی سپرده است و این، خود حکایتی تاریخی است.
[ii]ــ کماآنکه در دوران بیست‌وهفت‌ساله انقلاب اسلامی، بسیاری کلمات به زبان فارسی وارد شدند که قبل از انقلاب اصلا وجود نداشتند و یا رایج نبودند. مقایسه مقالات مطبوعات قبل از انقلاب با مقالات امروز نشان می‌دهد که در همین مدت کوتاه، چه میزان تفاوت رخ داده است. در ادبیات انقلاب، برخی کلمات جدید چنان در زبان عادی مردم تکرار شده و به‌گونه‌ای مناسب جای گرفته‌اند که گویا مردم قرنها با این کلمات تکلم کرده‌اند.
[iii]ــ در سیاست و در جنگها، اطلاع بر تاریخ گاه معجزه کرده است و بالعکس. درواقع آنچه سبب شد سفیر بریتانیا در مذاکرات و فعالیتهای خویش با شکست مواجه شود تاحدی بی‌اطلاعی او از تاریخ و حوادث آلمان بود. این سفیر ساده‌لوح پنداشته بود مطالعه سطحی و عجولانه نبرد من، اثر هیتلر، برای آشنایی او با آنچه قبل از جنگ در آلمان نازی می‌گذشت، کفایت خواهد کرد، درحالی‌که چنین نبود. در سیاست، بدون آشنایی با تاریخ، واقع‌بینی غیرممکن است. وینستون چرچیل که خود تاحدی مورخ بود، در طی جنگ جهانی دوم از طریق آشنایی با تاریخ، وسیله‌ای برای تامین کامیابیهای سیاسی پیدا نمود. این آشنایی با تاریخ را حتی فرمانروایان قدیم به چشم ضرورت می‌دیدند.
[iv]ــ یکی از کسانی که به خاطره‌نویسی پرداخته، عباسقلی گلشائیان است. نام کتاب وی خاطرات من یا مجموعه گذشته‌ها و اندیشه‌ها نام دارد. این کتاب در دو جلد چاپ شده و مجموعا یک‌هزاروصدوهشتادوپنج صفحه را تشکیل می‌دهد. وی در تمام دوران پهلوی اول و دوم، یعنی در طول پنجاه‌وهفت‌سال، در مشاغل نسبتا مهم به کار مشغول بود. نام وی در تاریخ با قرارداد گس ــ گلشائیان (در زمان ساعد، به سال ۱۳۲۸) باقی مانده است. خاطرات وی تاریخ نیست ولی برای مورخین قابل استفاده است. گلشائیان سعی دارد حوادث را بی‌طرفانه و مطابق با واقع وانمود کند اما باید دید وی در این خصوص تا چه حد موفق شده و آیا ممکن است شخصی، با این سوابق، بتواند صادقانه گزارش کند. یک نکته مهم در مورد گلشائیان که باید به آن توجه کرد، این است که وی پیش‌ازآنکه مردی سیاسی باشد، مردی اداری و اجرایی بود، فرامین و دستورات حاکمان را اجرا می‌کرد و سعی داشت اعتماد آنها را جلب کند. در خاطرات او تقریبا تمام حوادث مربوط به سالهای ۱۳۰۰ ــ ۱۳۵۷ کم‌وبیش منعکس شده‌اند: کابینه سیدضیاء در ۱۲۹۹، داور و تشکیلات دادگستری، طرح جمهوریت، انقراض سلطنت قاجار، سوءقصد به جان مدرس، انحلال عدلیه، مستشاران مالی امریکا، تاسیس بانک سپه و ملی، قتل امیرطهماسب، نبش قبر کریمخان زند، قانون نظام وظیفه و مخالفتها با آن، پرونده‌های مهم سوء‌استفاده، محاکمات دوره رضاشاه، کاپیتولاسیون و... . وی در مورد قتل تیمورتاش و صورت‌مجلسی که در مورد فوت او تنظیم شده، حقیقت مساله را افشا می‌کند. (دهها مورد از این نوع خاطره‌نگاری در حوزه تاریخ معاصر وجود دارند که از همه آنها می‌توان با رعایت احتیاط به‌عنوان منبع استفاده کرد.)
[v]ــ در بین فوایدی که قدما جهت تاریخ ذکر کرده‌اند، یکی این نکته است که از تاریخ، هم آشنایی با عقاید و ادیان حاصل می‌شود و هم می‌توان دردها و گرفتاریهایی را که در زندگی پیش می‌آید، از روی آن و با توجه به تجارب گذشته رفع و درمان کرد. درواقع با ذکر این دو فایده عمده، قدما می‌خواستند تاریخ را، هم مرادف علم ادیان بخوانند و هم در ردیف علم ابدان قرار دهند؛ چراکه پیغمبر فرموده بود علم دوتا است: علم ادیان و علم ابدان؟ شک نیست که شناخت ادیان و عقاید در نزد قدما اهمیت بسیار داشته است و از مورخان بزرگ دنیای اسلام کسانی چون ابوالحسن مسعودی، ابن‌واضح یعقوبی و ابوریحان بیرونی، به آنچه مربوط به عقاید و ادیان بوده است، توجه خاص داشته‌اند اما در بین فواید تاریخ آنچه هنوز اهمیت خود را از دست نداده است، توجه به جنبه عملی و اخلاقی تجارب تاریخ است که هرچه بر میزان این گنجینه افزوده می‌شود، فواید حاصله از آن نیز، افزون می‌گردد. عبدالحسین زرین‌کوب، همان، ص۱۰
[vi]ــ سال میلادی با کسر عدد ۶۲۱ و یا ۶۲۲ (از یازدهم دی تا آخر اسفند با کسر ۶۲۲ و از اول فروردین تا دهم دی با کسر۶۲۱) به تاریخ شمسی و تاریخ شمسی به یکی از دو شیوه زیر به تاریخ قمری تبدیل می‌شود:
سال قمری = ۳۵۴ ‍‍‍ (۳۶۵ سال شمسی) یا تاریخ قمری = تاریخ شمسی + ۳۵۴ (۱۱ تاریخ شمسی)
در سالهای پایانی سلطنت شاهنشاهی، هنگامی‌که جشنهای شاهنشاهی در تهران برگزار می‌شد، همراهان و مشاوران سلطنتی به‌یکباره تصمیم گرفتند با یک محاسبه ساختگی، تاریخ کشور را که مبدا آن براساس هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه تنظیم ‌شده، بر مبنای تاریخ تاسیس شاهنشاهی در ایران، تغییر دهند بنابراین سال شروع سلطنت محمدرضاشاه (۱۳۲۰.ش) به رقم رند ۲۵۰۰ شاهنشاهی تبدیل گردید و سال پیروزی انقلاب، با ۲۵۳۷ مصادف بود. با اولین جرقه‌های انقلاب، این تعرض به سابقه اسلامی کشور برچیده شد.
[vii]ــ متاسفانه گاه کتب علمی و باارزش و کتابهای تخصصی که فقط عده خاصی می‌توانند از آن استفاده کنند، برای یک‌بار و در تیراژ بسیار کم انتشار می‌یابند. لازم است حمایت دولت از انتشار این نوع آثار برای توسعه علم، جهت پیدا کند.
[viii]ــ مثلا حسین مکی در بعضی مجلدات تاریخ بیست‌ساله، ابتدا تمام آنچه را که روزنامه‌ها و مجلات و اشخاص سرشناس در مورد کتاب او نوشته‌اند، نقل نموده و از این طریق سعی کرده است تاثیرگذاری کتاب را در زمان انتشار آن نشان دهد.
[ix]ــ البته در اینجا بیشتر نظر به حوادث سیاسی و تحولات اجتماعی است که در طول زمان پیش می‌آید و الاّ تاریخ وسعتی بیش از این دارد. مثلا محققانی که در امر تشخیص بیماریها و راه معالجه آنها کار می‌کنند و پیوسته نتیجه کشفیات خود را یادداشت می‌کنند، همین یادداشتها می‌توانند تاریخ شناسایی بیماریها و علاج و مداوای آنها محسوب شوند و البته کسانی‌که در این حوزه تحقیق می‌کنند، تجربیات و کشفیات گذشته برای آنها مفید است. البته در تاریخ کلی و عمومی، فقط با تاملی گذرا از این موارد یاد می‌شود. مثلا گفته می‌شود در سال ۱۸۶۰ پاستور میکروب هاری را کشف کرد اما مراحل و تاریخ جزءبه‌جزء این موضوع به تاریخ اختصاصی امراض واگذار می‌شود. در سایر رشته‌های علوم نیز به‌همین‌ترتیب است.
[x]ــ کریم‌خان زند توانست مدتی در بخش مهمی از کشور سلطنت کند. احراز این مقام او را از خدمت غافل نکرد، ضمن‌آنکه آگاهی وی از فرازونشیبهای زمان، او را بر آن داشت که اساسا عنوان شاهی بر خود ننهد و خود را وکیل‌الرعایا معرفی کند اما بعد از او اشخاصی به قدرت رسیدند و بنا داشتند او را از صحنه تاریخ محو کنند ولی این کار عملی نشد.

منبع: آفتاب http://www.aftabir.com

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط