تحلیل فلسفه انتظار در بیعت غدیر

مسأله مطرح شدن وصایت و ولایت بعد از پیامبر اکرم، از حیاتی ترین مسائل اسلام بوده که بدون ابلاغ آن، رسالت ناتمام و بدون سرانجام است. این مأموریت خطیر را پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» در خطبه ی غدیر و در سخنرانی ها و کلمات دیگرشان به خوبی انجام دادند، اما جامعه ظرفیت نشان نداد و اهل بیت پیامبر «علیه السلام»، خانه نشین شدند.
شنبه، 13 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تحلیل فلسفه انتظار در بیعت غدیر
نویسنده: حجة الاسلام حمزه محمدی
 

چکیده:

مسأله مطرح شدن وصایت و ولایت بعد از پیامبر اکرم، از حیاتی ترین مسائل اسلام بوده که بدون ابلاغ آن، رسالت ناتمام و بدون سرانجام است. این مأموریت خطیر را پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» در خطبه ی غدیر و در سخنرانی ها و کلمات دیگرشان به خوبی انجام دادند، اما جامعه ظرفیت نشان نداد و اهل بیت پیامبر «علیه السلام»، خانه نشین شدند.
خطر برگشت مردم به زمان جاهلیت از سوی پیامبر در خطبه ی غدیر بیان شده بود، امّا سرانجام این مطلب و بیداری جامعه، در زمان امام زمان «عج» محقق می شود؛ یعنی جامعه باید شعور لازم برای پذیرش امام برحق را که از طرف خدا منصوب شده، دارا شود.
برای تحلیل فلسفه انتظار در تبعیت غدیر به توضیح چهار نکته نیازمندیم، غدیر و ولایت، امام زمان ولی خداست، غدیر؛ یعنی لازم بودن امام و انتظار؛ یعنی برگشت امام. زمانی که این چهار نکته فهمیده شد، آن وقت می توانیم چرائی مطرح شدن انتظار در غدیر، و اینکه غدیر بیعت با امام زمان «عج» است و وارث غدیر مهدیست را بفهمیم.
البته نصّ خطبه ی غدیر، این مطلب را واضح بیان می کند. بعد از مطرح شدن مطالب فوق در این مقاله، بحث آمادگی جامعه و اعلام آمادگی برای ظهور، تمیز حق از باطل و اینکه اسلام حقیقی باید جهانی شود از تحلیلات بحث انتظار در بیعت غدیر خواهد بود.
کلید واژه ها: غدیر، ولایت، انتظار
 

مقدمه

الحمدلله ربّ العالمین. صلّی الله علی سیّدنا محمّد و علی آله الطّاهرین. ألا إنّهُ قد بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَینَ یَدیَهِ.(1)
آگاه باشید که همه ی پیشینیان به وی بشارت دادند.
از سنت های غیر قابل تغییر خداوند، ولایت تکوینی و تشریعی است که برای ایصال بندگان به اهداف عالیه نظام خلقت، امری ضروری است، و حکمت خدا اقتضای آن را دارد. آنچه در تاریخ برای معرفی این حقیقت بسیار جلوه نمائی می کند بحث وصایت آخرین پیامبر خداست که حاصل و ثمره ی تمامی رنج ها و مشقت هایی است، که انبیاء الهی و همه ی اوصیاء متحمّل آن شده اند، تا آنجا که عدم ابلاغ و اعلام آن مساوی با ناتمام بودن رسالت است که در حقیقت ناتمامی تمام رسالت های گذشته می باشد و اعلان و ابلاغ آن برابر است با اتمام و اکمال دین خدا و رضایت خدا بر دینی که برنامه ی کامل هدایت بشر و اداره ی امور مادی و معنوی در آن بیان شده است.
آنچه باعث کمال حرکت غدیر است و این چنین رضایت خدا را فراهم کرده، معرفی تمام اوصیاء و جانشینان پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» مخصوصاً معرفی آخرین ذخیره خدا، خاتم الاوصیا حضرت مهدیست. غدیر آمده است که بگوید، انتصاب امام، الهی و حضور امام، ضروری بوده و ملاک انتصاب چیست. تمام اوصیاء در غدیر معرفی شده اند از امیرالمؤمنین تا حضرت مهدی سلام الله علیهم اجمعین. اگر نگاهی به تاریخ زندگی ائمه اطهار بیندازیم متوجه مطلب مهمی می شویم که وجه اشتراک زمان همه ی ائمه است و آن، حکومت پیدا نکردن بر افراد جامعه و محقق نشدن هدف غدیر است، اما وعده های خداوند که در قرآن جلوه نمائی می کند، بالاخره محقق می شود و انتظار حکومت الهی حضرت مهدی «عج» که خاتم الاولیاست، به سرانجام خواهد رسید.
باید به این نکته توجه کنیم، که چرا مردم بعد از غدیر، به ولایت روی نیاوردند و اینکه جامعه برای حکومت امام چه ویژگی هایی باید داشته باشد. بحث تحلیل فلسفه ی انتظار در بیعت غدیر منجر به آگاهی جامعه کنونی برای تلاش و رسیدن اهداف غدیر است. عدم شناخت موضوع ولایت و انتظار مساوی با مرگ جاهلیت است.
 

پیشینه تحقیق

در این زمینه و با این عنوان، کمتر کتاب یا مقالاتی چاپ شده که بسیار قابل تأمل است. بحث در این موضوع در زمانی که امام زمانِ ما آخرین بازمانده ی غدیر است، بسیار حیاتی است.
برای تحلیل مطالب این مقاله از قرآن و کتب معتبره همچون بحارالانوار، الغدیر، امام شناسی، موعود شناسی و... به عنوان منبع استفاده شده است، عناوین و سرفصل های ارائه شده عناوینی جدید بوده و کمتر دیده شده است، که غدیر و انتظار را با هم مورد بحث قرار دهند و تحلیل مسئله ی انتظار و تحقیق مطالب آن با نگاه مشترک صورت گرفته است.
 

تحلیل فلسفه انتظار در بیعت غدیر

مسأله حکومت حضرت مهدی «عج» و انتظار برای وصول به آن قیام حق طلب و عدالت گستر در خطبه ی غدیر، جایگاه ویژه ای دارد که متأسفانه اکثراً از آن بی خبرند و فقط از خطبه ی غدیر چند جمله را بیشتر یاد نگرفته ایم.
برای توضیح و تحلیل مطلب در این موضوع نیاز به پرداختن به چهار نکته است، که ابتدائاً محقق آنها را مطرح نموده و توضیح می دهد و بعد از آن چرائی مسأله ی انتظار را تحلیل و بررسی می کند. اگر بخواهیم اهمیت اصل مطلب را درک کنیم چاره ای جز فهم دقیق این چهار نکته نیست.
 

الف) غدیر و ولایت

سلمان نقل می کند که امیرالمؤمنین «علیه السلام» به من فرمود: یا سلمان الویل کل الویل لمن لا یعرفنا حق معرفتنا و انکر فضلنا، ای سلمان بدا به حال کسی که ما را آن طوری که سزاوار آن هستیم نشناسد و فضل و برتری ما را انکار کند.(2)
ولایت نه تنها مسأله ای کاملاً اساسی در شریعت الهیّه محمّدیه «صلی الله علیه و آله و سلم» است، بلکه روح حاکم بر پیکره ی جهان خلقت است. و انکار این مطلب در خطبه ی غدیر به نقل از جبرئیل، موجب لعن خداوند است.
ولایت در لغت به معنای قرب و نزدیکی است. فیومی می نویسد: ولی مانند فَلْس به معنای قرب و نزدیکی است. در اقرب الموارد آمده است: ولی عبارت است از قرار گرفتن فرد یا شیء دوم به دنبال فرد یا شیء اول بدون فاصله...
راغب اصفهانی می گوید: ولاء و توالی به معنای آن است که دو چیز و یا بیشتر طوری کنار هم قرار گیرند که بین آن دو غیر از خود آنها چیز دیگری فاصله نبوده باشد. واژه ی ولایت ابتدا برای قرب در محسوسات به کار رفته است آنگاه برای قرب معنوی استعاره آورده شده است. و زمانی که در امور معنوی به کار رود بر نوعی از نسبت و قرابت دلالت می کند و لازمه ی آن این است که ولی نسبت به آنچه بر آن دلالت دارد دارای حقی است که دیگری ندارد و می تواند تصرفاتی بنماید که دیگری جز به اذن او نمی تواند، خلاصه اینکه حاصل معنای ولایت در همه ی موارد استعمال، آن گونه ای از قرابت است که منشأ تصرّف و مالک بودن تدبیر است و به عبارت دیگر، ولایت نوعی اقتراب و نزدیکی به چیزی است که موانع و حجاب ها از میان برداشته شود.(3)
ولایت تکوینی دارای آثاری است که شهید مطهری در باب نتایج عبادات هم به آنها اشاره کرده است و ابن سینا هم در اشارات به آن موضوع پرداخته و ما در اینجا چند مورد را به نقل از کتاب موعود شناسی بیان می کنیم:
1ـ تسلط بر نفس
2ـ بینش خاص
3ـ نفی خواطر
4ـ خلع نفس
5 - تصرّف در جهان طبیعت
علاوه بر ولایت تکوینی، که اکتسابی، است ولایت تشریعی هم وجود دارد که هر دو از سنت های غیرقابل تغییر خداوند هستند: لَن تجد لسنّة الله تبدیلاً.
ولایت تشریعی از مواهب خداوند است که با توجه به لیاقت بعضی بندگان و تحصیل یک سلسله زمینه ها به آنها اعطا می گردد و چیزی جز خواست خداوند در آن دخالت ندارد.
غدیر عهده دار معرفی چیزی است که آن قدر مقام و منزلتش بالاست که عدم اعلان منجر به
نتیجه نرسیدن رسالت است. پرده برداری از وجه الله و حجاب را از چهره ی امام در جمع عموم برداشتن کاری است که، یئِس الّذین کفروا من دینکُم (4)
چه زیبا فرمودند: حضرت علی بن موسی الرضا «علیه السلام»، مَثَلْ آنان که در غدیرخم ولایت جدم امیرالمؤمنین «علیه السلام» را پذیرفتند همانند ملائکه ای هستند که در مقابل حضرت آدم سجده کردند و مثل کسانی که ولایت را در غدیرخم نپذیرفتند همانند ابلیس است که از سجده کردن در مقابل حضرت آدم خودداری کردند.
در اینجا خوب است اشاره کنیم به عباراتی دیگر از امام رضا «علیه السلام» راجع به غدیر و امامت، أنَّ الله لم یقبض نبیه «صلی الله علیه و آله و سلم» حتّی أکمل له الدّین ــ أمر الأمامه من تمام الدّین ــ و أقام لهم علیّاً علیه السّلام علماً و إماماً ــ ان الاصله اجلّ قدراً و أعظم شأناً. خدای متعال پیامبرش را نزد خود نخواند تا اینکه دین و شریعت او را کامل نمود ــ امر امامت تمام و کمال یافتن دین است ــ و علی «علیه السلام» را به عنوان معیار حق و باطل و پیشوای بلامعارض و بلامنازع در میان امت نصب فرمود ــ به درستی که امامت در موقعیّتی بسیار ممتاز و شأنی بس رفیع و بلندمرتبه و جایگاهی برتر و حریمی غیرقابل نفوذ و اعماقی دست نیافتنی است که عقول افراد بشر را ابداً یارای وصول و بلوغ به آن منزلت مافوق تصور و تخیل نیست و آراء دنیّه ی دنیویه و انظار ناقصه و افکار منحطه کی توانِ ادراک و معرفت و شناخت آن ساحت مقدس و حریم عصمت باشد؟ و تا اینکه مردم بخواهند از پیش خود امام و پیشوائی را به رهبری انتخاب و اختیار نمایند.(5)
پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم»، در خطبه ی غدیر راجع به امیرمؤمنان و نسل ایشان فرمودند: ای مردم ذرّیه ی هر پیامبر از صلب خود اوست و ذرّیه ی من از نسل علی می باشد. ای مردم شیطان آدم را به سبب حسد از بهشت بیرون کرد مراقب باشید به علی رشک نبرید که کردارتان تباه خواهد شد... آدم با یک خطای ناچیز از بهشت به زمین فرود آمد در حالی که صفوة الله بود پس وضع شما در مقابل گناه چگونه خواهد بود و حال اینکه شما شمائید...
به علی خشم نمی ورزد مگر بدبخت و از علی پیروی نمی کند مگر پرهیزکار و به او ایمان نمی آورد مگر مؤمنین که ایمانش به خدا خالص است. سوره ی عصر در شأن علی نازل شده. ای
مردم من خدا را گواه می گیرم که رسالتم را ابلاغ نمودم پیام به طور واضح و آشکار است... نوری را که خدا فرستاده در من وجود دارد و پس از من در علی وجود دارد و پس از علی در نسل او تلألؤ خواهد داشت تا آن هنگام که آن روشنایی به قائم مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» برسد.(6) و عجیب جملاتی را در خطبه ی غدیر بیان فرمودند که مجال بیان همه ی آنها نمی باشد.
و بِئرٍ مُّعَطَّلَةٍ و قصرِ مَّشیدٍ (7)، و چاهی که معطل ماند و قصری که پابرجا و استوار است. طبق روایتی که سلمان از امیرالمؤمنین «علیه السلام» نقل می کند مراد از قصر، پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» و مراد از چاه، ولایت علی «علیه السلام» است که حضرت فرمودند: آن را تعطیل کردند و انکار کردند و کسی که اقرار به ولایت من نداشته باشد، اقرار او به نبوّت سودی برایش نخواهد داشت، زیرا این دو قرین یکدیگرند.(8)
این همه روایت و آیات بسیار و این خطبه ی کامل غدیر، هر انسان آگاهی را به فکر وادار می کند که مسأله ولایت مسأله حیاتی اسلام است و اسلام بدون آن بی محتواست و بسیاری سعی در بی محتوا کردن اسلام نموده اند...
و اما علمای عامه هم به افضلیّت امیرالمؤمنین بر دیگران اعتراف کرده و در برابر عظمت خاندان اهل بیت سر تعظیم فرود آورده اند که به گوشه هایی از آن اشاره می کنیم.
الحافظ احمد بن محمد العاصی درباره ی شباهت های حضرت می نویسد: شباهت های علی به رسول خدا به عدد ریگ های بیابان و ستاره های آسمان و آنچه در دنیا و آخرت است.
قذروزی حنفی می گوید: حضرت علی نفس رسول خداست. و حدیثی دیگر که در ینابیع الموده جلد اول باب هفتم ذکر شده این است که پیامبر فرمود: علیّ منی مثل رأسی من بدنی، علی از من است و همانند سر من در بدن من است.
یعنی تکامل رسالت با ولایت و امام علی محقق می شود.(9)
عبدالله فرزند احمد بن حنبل که فرد عالمی است نقل می کند: مهمانانی مهم بر پدرم وارد شدند و درباره ی خلفا یک به یک صحبت کردند و پدرم ساکت نشسته بود تا اینکه به علی رسیدند پدرم گفت: شما در مورد علی و خلافت سخن می گوئید... أن الخلافة لم تزیّنْ علیّا بل علیٌ زین الخلافه علی باعث زینت خلافت است نه بر عکس... باز همین عبدالله از پدرش نقل می کند که از پدرم از صحابه پرسیدم نام علی را نبرد و اسم افراد دیگر را بُرد گفتم نامی از علی نبردی گفت تو از صحابه پرسیدی -علی جان و نفس پیغمبر است.(10)
خدا علامه ی امینی را رحمت کند، که با زحمات بسیار کتاب گرانسنگ غدیر را به یادگار باقی گذاشت، آن قدر از لحاظ متن و سند دقیق و معتبر است که هنوز کسی نتوانسته بر این کتاب اشکال کند. این حدیث غدیر به تواتر بین سنّی و شیعه نقل شده، امّا افسوس که نگذاشتند و حتی تأویل هم می برند و گاهی هم در صدد انکار برمی آیند. از 22 جلد الغدیر هنوز 11 جلد آن چاپ شده است. علامه ی امینی فرموده اند: در روز قیامت با دشمنانی علی مخاصمه خواهم کرد، همان طور که آنها وقت آقا را گرفتند وقت مرا هم گرفتند و گرنه می خواستم معارف امیرالمؤمنین را گسترش دهم اینها مرا وادار کردند که در اثبات امامتش کتاب بنویسم.
این همه مطالب روشن و آشکار اما دریغ از تفکّر، تعقل و تدبّر لازم.
 

ب) امام زمان ولی الله الاعظم

پس از بحث ولایت، به اینجا می رسیم که آیا بعد از امیرالمؤمنین «علیه السلام» کسی یا کسانی هستند که دارای مقام با عظمت ولایت تکوینی و تشریعی باشند. از امام کاظم «علیه السلام» در تأویل آیه ی شریفه: وَ اَسْبَغَ علیکُم نِعَمَهُ ظاهرةً و باطنةً (11)؛ و نعمت های ظاهری و باطنی خود را بر شما سرازیر کرد. روایت شده که فرمود: مراد از نعمت ظاهری، امام ظاهر و آشکار است و مقصود از نعمت باطنی، امامی است که از دیده ها پنهان باشد.(12)
به نص صریح روایات فراوان و کلمات نورانی پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» که از طرف خداوند بیان شده
است، ائمه بعد از ایشان معرفی شده اند که به ذکر نمونه هایی می پردازیم.
پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» فرمود: جانشینان من که پس از من حجت های پروردگار بر مردم روی زمین هستند دوازده تن می باشند اول آنها برادرم و آخرین آنها فرزندم خواهد بود عرض کردند یا رسول الله برادر شما کیست؟ فرمود: علی بن ابیطالب «علیه السلام» پرسیدند فرزندت کیست: فرمود مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می کند... و زمین به نور پروردگارش روشن می شود و سلطنتش در شرق و غرب عالم گسترش پیدا می کند (13) انکار ولایت امام زمان مساوی است با انکار نبوت و مساوی با جاهلیت است.
امام صادق «علیه السلام» از رسول خدا روایت می کند: هر کس وجود فرزند من قائم «عجل الله تعالی فرجه الشریف» را انکار نماید، منکر من شده است. هر کس قائم ما را در زمان غیبتش انکار کند مانند مردم جاهلیت از دنیا می رود.(14)
حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» نهمین فرزند از فرزندان اباعبدالله الحسین «علیه السلام» و باقی مانده از اولیاء و اوصیاء است و جمله ای را که حضرت در زمان ظهور می فرمایند، طبق احادیث آیه ی 86 سوره ی هود است که می فرماید: بقیَّةُ اللهِ خیرٌ لّکم إن کنتم مؤمنینِ، بقیة الله یعنی باقی مانده ی حجت های خدا بر شما بهتر است اگر اهل ایمان باشید. بعد از آن می فرماید: من بقیه الله و باقی مانده حجت های الهی هستم.(15)
 

ج) غدیر؛ امام باید باشد و انتظار؛ امام باید به جامعه برگردد

غدیر عهده دار معرفی مسأله ای مهم و حیاتی در مکتب و شریعت محمّدیّه «صلی الله علیه و آله و سلم» است، که عدم ابلاغ و اعلان آن مساوی با انجام رسالت و به سرانجام نرسیدن آن می باشد.
ضرورت وجود امام و وصیّ پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» که با ندای، معاشر النّاس إنّی نبیٌّ و علیٌّ وصیِّی درآمیخته است، بر هر عقل سلیمی روشن و واضح است. بشر نمی تواند از روی نظر خود و با شرایطی که خود می خواهد مقتدای الهی خود را انتخاب نماید، زیرا مردم نمی توانند مقام ولایت
را در افراد، با چشم ملکوتی ببینند و تشخیص دهند. اگر هم همه ی مردم چشم ملکوتی داشته باشند باز هم انتخاب خلق معنا ندارد، زیرا او این ولایت را داشته و دارد و فقط با چشم ملکوتی خود آن را دیده اند نه اینکه این مقام را مانند مقامات اعتباری در نظر بگیریم که او نداشت و با انتخاب ما دارا شد.
غدیر می گوید، امام باید باشد اما امامی که انتصابش از طرف خداوند است و پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» هم دخالتی در این امر ندارد از عبارت آیه 124 سوره ی بقره که می فرماید: إنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاس إمَاماً. موضوع مهمی که فهمیده می شود «أنّی» است؛ یعنی خودِ خدا قرار دهنده مقام امامت بر کسی است. غدیر می گوید، امام باید باشد امّا امامی که علمش علم الکتاب و در یک جمله نفسش نفس پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» است و شرایط دیگر که از آن می گذریم.
غدیر می گوید، بعد از علی «علیه السلام» هم باید امام باشد و بعد از هر امامی حجتی دیگر از حجت های خدا لازم است با همان شرایط گفته شده. اما حرف انتظار چیست؟ می خواهد چه چیزی به ما بفهماند که اگر در یک جمله بگوئیم، خواهیم گفت که امام باید به جامعه برگردد.
باید منتظر بود و آماده شد تا امام برای بیان حقایق عالم به جامعه برگردد. امامی که از طرف خدا مأمور به اراده ی بشر است.
غدیر شخص را معرفی می کند و ملاک انتخاب او را و انتظار برای رسیدن به شخص منصوبِ خدا در سطح جامعه تلاش می نماید.
 

د) معنا و انواع انتظار

انتظار حقیقی به معنای نشستن و حرکت نکردن به سوی نور و در ظلمت ثابت ماندن نیست و این همان معنای غلطی است که عده ای با بدفهمی و کژاندیشی به این نتیجه رسیده اند. انتظار، یعنی آمادگی صد در صد برای قیام.
از حیث نیت درجاتی برای انتظار معنا شده که آن را بیان می کنیم.
درجه ی اول: بعضی از بندگان عمده ی غرضشان از فرج حضرت، اشتیاق به زیادی نعمت ها و رفع شدائد می باشد که در دوران ظهور وجود دارد... و این غرض یا صرفاً به خاطر فراوانی نعمات و نبودن سختی ها در زمان حکومت حضرت است که اگر چنین باشد از عنوان خلوص
خارج خواهد شد.
و یا غرضشان از ظهور و فراوانی نعمت ها مانند مضمون این حدیث امام باقر «علیه السلام» است که فرمود: ما اهل بیت در مقام رضای الهی چنانیم که اگر خداوند فقر را بر ما مقدر کند دوست می داریم و اگر وسعت و غنا مقدر نماید آن را نیز دوست می داریم، که ایرادی ندارد و محبوب خداست.
درجه ی دوم: اشتیاق بعضی از بندگان به فرج حضرت به خاطر برخورداری از علوم و معارف و حکمت های الهی می باشد. این نوع انتظار کشیدن هم ممدوح است، اما هنوز به اعلا درجه نرسیده و خلوص کامل نیست، زیرا بالاترین درجه ی اخلاص؛ یعنی بنده در مقام عبادت، هیچ جهت از جهاتی که برگشت به خود او دارد، ‌حتی از منافع اخروی را ملاحظه ننماید.
درجه ی سوم: ظهور امر الهی و دین مبین او در همه ی دنیا و غلبه آن بر همه ادیان باطله و ظهور امر اولیاء الهی و ائمه ی معصومین و ظهور فضل و جلال آنها و ظهور همه ی شؤونات جلیله و عظیمه ی آنها و سرکوبی دشمنان اهل بیت و خونخواهی مظلومان از خاندان اهل بیت خصوصاً مظلومان کربلا و اجرای همه ی حدود و احکام الهی را از خدا خواستن و به خاطر این موارد منتظر ظهور حضرت بودن، بالاترین درجه اخلاص در بحث انتظار است که این گروه سوم در واقع خود را نمی بینند.(16)
 

چرائی مطرح شدن انتظار در غدیر

پس داشتن ویژگی های لازم منجر به انتصاب از طرف خداوند می شود که پیامبر موظف به ابلاغ آن است، امّا اگر مردم بعد از پیامبر بخواهند به جاهلیت برگردند خداوند نعمت های خود را از امّت تا زمان مشخص که آمادگی ایجاد می شود، می گیرد این یکی از جهات بررسی بحث انتظار است که چرا انتظار و بحث حکومت حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» در غدیر مطرح می شود؛ یعنی با توجه به جامعه بشری و مردم.
«امّا نگاه دیگری در بحث انتظار با توجه به نصوص دینی و مبانی تشیّع و مخصوصاً نصّ خطبه ی غدیر مطرح است که اصلاً چه ربطی بین غدیر و امام زمان «عج» و انتظار وجود دارد؟
ابتدائاً با توجه به خطبه ی غدیر و نصوص دینی، بحث چرائی انتظار و غدیر را بررسی کرده و بعد طرح انتظار را با نگاه به جامعه پی گیری می کنیم.
 

1) وارث غدیر حجة بن الحسن «علیه السلام»

مَعَاشِرَ النَّاسِ إنِّی نَبِیٌّ وَصیِّی ألا وَ انَّ خاتَمَ الأئِمَّةِ مَنّا القائِمُ المَهدی «علیه السلام»
اگر به کلمات پیامبر گرامی اسلام «صلی الله علیه و آله و سلم»، در خطبه ی غدیر توجه نمائیم، می بینیم که نه تنها علی «علیه السلام» را جانشین خود عنوان می کند، بلکه ائمه بعد از خود و حضرت بقیة الله الاعظم مهدی موعود را معرفی و برای آنان نیز بیعت می گیرد. در کلام نورانی رسول الله در روز غدیر، حضرت مهدی «عج» به عنوان خاتم الائمه در نسل پیامبر معرفی شده است.
ألا إنّهُ خِیَرةُ اللهِ وَ مُختارُهُ ألا إنَّهُ وارثُ کُلِّ عِلمٍ و المُحیطُ بهِ، آگاه باشید او برگزیده ی خداست و وارث علوم است و به تمام علوم احاطه دارد. کاملاً روشن است که امام زمان وارث علوم الله معرفی می گردد و همگان به اطاعت از آن ملزم می گردند.
برای اثبات این مطلب عبارات خطبه ی غدیر را بیان می کنیم: «ألا إنَّهُ الظّاهرُ علی الدّینِ؛ ألا إنّهُ المنتقمُ منَ الظّالمینَ؛ ألا إنّهُ فاتح الحُصونِ و هادمها؛ ألا إنّه قاتلُ کلِّ قبیلةٍ مِنْ أهل الشّرکِ؛ ألا إنّه مدرک بکلّ ثارٍ لِأولیاء الله عزّ و جلّ؛ ألا إنّه الناصر لدین الله عزّ و جلّ؛ ألا إنّه الغرّاف من بحرٍ عمیقٍ؛ ألا إنّه المخبر عن ربّه عزّ و جلّ و المنبّه بأمر إیمانه؛ ألا إنّه الرّشید السّدید؛ ألا إنّه المفوّض إلیه؛ ألا إنّه الباقی حجّةً و لا حجّةَ بعده؛ ألا إنّه لا غالب له و لا منصور علیه؛ و لا حقّ إلاّ معه و لا نور إلاّ عنده؛ ألا إنّه ولیّ الله فی أرضه و حکمه فی خلقه و أمینه فی سرّه و علانیته، آگاه باشید او بر تمام ادیان پیروز می گردد. ــ بدانید که او منتقم از تمام ستمگران است، آگاه باشید که او مشرکین را از هر طایفه ای و نژادی که باشند از بین می برد؛ آگاه باشید که او انتقام خون دوستان خدا را می گیرد، او یاری کننده دین خداست، او بسیار بهره برداری نموده از دریای بی کرانه، او خبر دهنده و گزارشگر از طرف پروردگار است، او راه یافته، درست کردار، محکم و استوار است، آگاه باشید که امور خلق به او واگذار شده است، آگاه باشید اوست که آخرین حجّت الهی و یادگار آنان است و پس از او حجّتی نخواهد بود، هیچ کس بر او چیره نمی گردد و پیروز نمی شود، حق جز با او نیست و نور و روشنایی و هدایت جز نزد او نیست، آگاه باشید که او ولی خدا در زمین و حکم کننده در میان خلق و امین اوست در مورد
آنچه باید پنهان کند و آنچه آشکار نماید.(17)
باید دقت شود، که اوّلاً آخرین حجّت خدا معرفی شده و بعد از آن، دیگر نام کسی به عنوان امام ذکر نشده است و این نشان دهنده ی این است که غدیر به امام زمان و حکومت او منتهی می شود و وارث حقیقی غدیر، کسی است که بعد از او عنوان وصی را نخواهد داشت.
 

2) بیعت غدیر با بقیة الله است...

الحمدلله الّذی جعلنا من المتمسّکین بولایه امیرالمؤمنین و الأئمه علیهم السّلام.
با توجه به مسأله قبلی که مطرح شد، در حقیقت بیعتی که در روز غدیر، مردم آن روز و همچنین مردم امروز انجام می دهند، بیعت با امام زمان «علیه السلام» است.
پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» در خطبه ی غدیر پس از بحث وصایت امیرالمؤمنین «علیه السلام»، آخرین رهبر را هم معرفی می کند و در جای دیگری از خطبه می فرماید: «کلمةً باقیةً فی عقبه» خداوند، توحید را کلمه ی باقیه ای در فرزندانش قرار داده و من هم در مقام شناساندن ایشان گفته ام: لم تضلّوا ما إن تمسَّکتم بهما، گمراه نمی شوید اگر به آن دو ــ قرآن و عترت ــ چنگ بزنید. و بعد پیغمبر خطاب به جمعیت می گوید: که همگی هم صدا بگوئید: ما شنیدیم، فرمانبرداریم، ... در مورد آنچه تو از خدا به ما رساندی، درباره ی امام علی «علیه السلام» و فرزندانش که رهبران آینده ما هستند، با تو بیعت می کنیم بر این مطلب. به دل و نهاد و زبانمان و دست های ما مجری همین پیمان است چه زنده باشیم یا بمیریم و دوباره برانگیخته شویم و این مطلب را تغییر و تبدیل نخواهیم داد... با اطاعت علی امیرالمؤمنین «علیه السلام» و فرزندان او و رهبران آینده خدا را فرمانبرداریم آن رهبرانی که تو یادآوری کردی آنان از ذرّیه ات و از نسل علی هستند...»
بیعت غدیر نه تنها بیعت با امیرالمؤمنین «علیه السلام»، است بلکه بیعت با همه ی ائمه اطهار خصوصاً امام زمان «عج» می باشد. ما امروز با امام زمانمان از 2 طریق می توانیم بیعت کنیم:
اول)خواندن دعائی که در ابتدای این قسمت آورده شد، که شکر خدا را می نمائیم به خاطر ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت. و از رابطه تنگاتنگ غدیر و انتظار با این دستور ائمه اطهار فهمیده می شود که در روز غدیر، زمانی که مؤمنین به هم می رسند این عبارت را بیان می کنند؛ یعنی
غدیر بیعت با همه ی امامان است که امروزه تجلی در امام زمان «علیه السلام» دارد.
دوم)بیعت عملی، که شامل ادای دَین و پرداخت حقوق مادی و معنوی ما و همچنین خواندن زیارت نامه ها بوده و دیگر احسان به شیعیان، سادات، علماء، که مورد عنایت امام زمان هستند؛ یعنی با انجام این امور عملاً می خواهیم بگوییم که ما در بیعت شما هستیم و از فرامین شما اطاعت می نمائیم.
 

3) غدیر اعلام آمادگی برای ظهور منجی (جامعه باید به فهم لازم برسد)

هدف اصلی غدیر جامعه سازی و انسان سازی است که انسان مستقیماً آنچه را که برای اداره ی امور خود لازم و برای بندگی ضرورت دارد، از باب الله بگیرد. اما اگر مردم نخواهند و به این مهم پی نبرند و بی تقوایی کنند، مسلماً خدا نیز امتحانات و ابتلائاتش را شدیدتر می کند و بحث انتظار مطرح می گردد. نگرانی پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» از برگشت مردم به جاهلیت در خطبه ی غدیر کاملاً مشهود و قابل تأمل است.
پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم»، در خطبه ی غدیر فرمود: «ای مردم بدانید من به شما در مقابل سرنوشت شوم گناه اعلام خطر می کنم و راهنمایی که باید دست شما را بگیرد و به راه ببرد علی است... بدانید آخرین از ما رهبران، قائم مهدی است. اوست که بر عموم ادیان پیروز می شود، یعنی اینکه، ای مردم اگر این امر محقق نشود، باید منتظر بمانید تا کار شما اصلاح و امت آماده شود، یعنی به فهم لازم برسد که یاری کردن به وصی منصوب از طرف خدا وظیفه ی همه مردم و نتیجه ی آن اداره ی امورش از طریق الهی و معنوی است...»
اگر جامعه، جامعه ی معنوی اهل تقوی نباشد نمی تواند از اولیاء خدا در سطح عموم استفاده نماید، البته اهل بیت «علیه السلام» یارانی داشتند که خصوصی و یا در جلسات محدود از ایشان استفاده ها می نمودند، اما آنچه مهم است محقق شدن وعده های قرآن است که برای صالحان و مستضعفان جهان داده شده است. با مطالعه سیر تاریخی اهل بیت عصمت و طهارت این عدم شعور و فهم جامعه فهمیده می شود، امیرالمؤمنین «علیه السلام» را با مظلومی تمام 25 سال خانه نشین کردند و سرانجام به شهادت رساندند، امام حسن، اباعبدالله الحسین تا امام حسن عسگری همه در رنج و محاصره و زندان و جنگ و فضای تهدید بودند، اما جامعه ی ساکت و یارانی اندک در
هر دوره ای برای هر امامی بوده است. و نمونه ی بارز و نقطه ی عطف این مصیبت ها، مصیبت جانگداز سیدالشهدا است که لکه ننگی را بر صفحه ی تاریخ نهاد. اینها نقاط دردناک تاریخ اسلام است که ذهن را به این نکته معطوف می کند که آیا باید حضرت مهدی هم بیاید و تاریخ تکرار گردد؟! اما دیگر نه! خداوند او را ذخیره کرده است و تا جامعه به خود نیاید و نفهمد که کسی نمی تواند امور بشر را اداره کند، حضرت همچنان در پس پرده ی غیبت خواهند ماند.
 

4) انقطاع کامل از غیر باب الله

افراد جامعه بشری باید به این مرحله از تفکر و اندیشه برسند که هیچ کس جز حجت بر حق خدا، شخصی که دارای مقام عصمت و به دور از هر گونه خطاست، نمی تواند حاکم بر جهان باشد.
پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» در خطبه ی غدیر فرمودند: علم و دانشی در عالم وجود ندارد مگر اینکه خداوند در من قرار داد و من عموم دانش هایی را که می دانستم به رهبر پرهیزکاران تفویض کردم... برای دسترسی به احکام الهی علی «علیه السلام» را معرفی می کند، زیرا هنوز همه ی جزئیات احکام بیان نشده یا اگر شده به گوش بسیاری از افراد نخورده است.
مطلب اینجاست که باید مردم به این نتیجه برسند که غیر حکّامی که از طرف خدا منصوب هستند، نمی شود بر مردم حکومت کرد و نیازهای آنان را جواب داد. پس برای وصول به این اندیشه به زمان نیاز هست قرآن می فرماید: فَلا اُقسمُ بالخُنَّس (18) خُنَّس، یعنی ستاره ی پنهان شده که منظور از این ستاره پنهان شده طبق روایت، امام زمان «عج» است (19) برای اینکه این ستاره و حقیقت پنهان شده در پس ابر غیبت باقی نماند و بیرون آمده و نورافشانی کند، نیاز به آمادگی فکری بشریت دارد که امیدشان از همه جای عالم و از همه کس قطع و به این نتیجه برسند که فقط ولی خدا لازم است، باید منتظر بود و تلاش کرد که به این اندیشه برسیم، شک و تردید هم فایده ای ندارد... باید یقین به انقطاع حاصل شود: «أینَ بابُ اللهِ الّذی إلیه یتوجّه الأولیاء» این بند دعای ندبه به خوبی مطلب را اثبات می کند که مؤمنین حقیقی به دنبال باب الله می گردند و
از همه ناامید شده و ندبه سر می دهند. کجاست آن باب الهی که اولیاء خدا و دوستان خدا به آن باب توجه دارند.
 

5) نفاق یکی از موانع مهم حاکمیت و ولایت

أینَ هادمُ ابنیةِ الشّرک و النّفاق.(20) جمله ای از عبارات دعای شریف ندبه است که امام زمان «علیه السلام» را نابود کننده ی نفاق و شرک معرفی می کند؛ یعنی در حکومت من شرک و نفاق جایگاهی ندارد. فهمیده می شود که باید حتماً ریشه ی نفاق کنده شود تا ولایت الهی حاکم شود و نکته جالب اینجاست که از ادعیه وارده در روز غدیر، دعای ندبه است و عبارت بالا متعلق به همین دعاست.
در وصف یاران امام زمان «عج» در روایات آمده است‌ که: مقدسةٌ قلوبهم من دنس النّفاق، کسانی که نفاق ندارند و ظاهر و باطن ایشان یکی است و به یاری حضرت می شتابند. یکی از علل بحث انتظار در خطبه ی غدیر و بیعت غدیر نفاق است به این معنا که تا این رذیله ی بزرگ وجود دارد، حاکمیت ولایت غیر ممکن است. در زمان حضرت مهدی «عج»، به اذن خداوند و با نیروی الهی نفاق ریشه کن شده و حکومت حضرت جاری می گردد.
 

6) تمییز افراد حق از باطل و مؤمن ترین ها

تشخیص افراد باطل و افرادی که به زبان اسلام آورده اند، بعد از بازگشت زمان بسیار ساده و فهمیدن آن آسان است امّا در اوج قدرت و برتری یا آسایش تشخیص این مطلب مشکل است سال ها باید بگذرد، تا هدف افراد مشخص و معلوم گردد. باید منتظر شد و دید که مؤمن ترین ها تربیت شوند و امامشان را یاری دهند، اگر سیر تاریخی از زمان امیرالمؤمنین تا امام حسن عسکری «علیه السلام» را ببینیم، می توان فهمید که یاران خالص و دارای رتبه های برتر ایمانی بسیار اندک هستند که این موضوع یعنی کم بودن خواص مانع ارائه حکومت ولائی می شود، زیرا جریان باید از سیر عادی جهان ملک صورت بپذیرد و البته عنایات خدا هم وجود دارد.
پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» پیروان و یاران امام زمان را برادران خود خوانده اند و فرمودند: که خدایا دیدار
برادرانم را نصیبم کن. اصحاب سؤال کردند ما برادران شما نیستیم جواب فرمودند: شما اصحاب من هستید و برادرانم قومی در آخرالزّمان هستند در حالی به من ایمان آورده اند که مرا ندیده اند (21)...
یعنی مؤمن درجه ی یک می خواهیم؟!
پس برای رسیدن به حکومت عدل الهی باید آمادگی لازم از این جهت ایجاد شود و بی دلیل نیست که پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» در روز عید غدیر در خطبه ی زیبایشان تذکرات لازم را می دهند.
 

7) اسلام حقیقی باید جهانی شود

آخرین موضوعی که برای علّت انتظار در بیعت غدیر مطرح می کنیم، جهانی شدن اسلام است؛ یعنی باید اسلام حقیقی با تمام مختصات آن و شرایط لازم بر جهان عرضه و حاکم گردد، تا همه ی نیازهای بشر به وسیله ی آن برطرف شود. مردمی که در غدیر هستند، خیال نکنند که تمام شد و این آخرین دین خدا بود. و همین سیر را بعد از مرگ رسول الله بدون رعایت و در نظر گرفتن وصیّ نبی ادامه می دهیم. خداوند تمام نعمت خود را با نبوت و ولایت کامل کرده، پس باید این موضوع که آخرین و بالاترین دستاورد برای اهداف مادی و معنوی بشر است به همه ی جهان عرضه شود. تا همگان از آن استفاده نمایند این با قاعده ی لطف و با حکمت خداوند سازگار نیست، که دین کامل اسلام فقط محدود به زمان و مکان خاصی گردد. غدیر می گوید، که تلاش برای جهانی کردن این دین ادامه دارد آن هم با رهبری کسانی که از طرف خداوند منصوب هستند. باید برای رسیدن به این هدف، انتظار کشید و یکی از فلسفه های وجودی انتظار در بیعت غدیر این نکته است که اسلام حقیقی باید جاری بر کل جهان باشد و این ممکن نیست، مگر با آمادگی لازم که باید ایجاد شود.
پیامبر در آخر خطبه غدیر فرمودند: که این مطالب را حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند...
یعنی همه بدانند که فقط اسلام حقیقی باید حاکم بر مردم باشد امام صادق «علیه السلام» فرمودند:
لکن اناس دولةٌ یرقبونها و دولتنا اخر الدهر تظهر (22)، هر گروهی از مردم انتظار دولت و حکومتی را می کشند و دولت ما در پایان روزگاران ظاهر می شوند.
 

نتیجه‌گیری

بنابراین جریان غدیر، معرفی و اعلام حرکتی است که ثمره ی تمام زحمتها و تلاشهای انبیاء الهی از حضرت آدم تا حضرت خاتم است. وعده های الهی که برای حاکمیت ولایت الله بر جامعه بشری داده شده است، سنتی غیرقابل تبدیل و محقق الوقوع است در حقیقت غدیر آمده است که اعلام آمادگی کند برای فراهم شدن زمینه ی ظهور آن کسی که امام باقر «علیه السلام» فرمود: انا نرجو ما یرجوا الناس، ما نیز منتظر چیزی هستیم که مردم منتظر آن می باشند.
تمامی جانشین هایی که برای پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» لازم است در خطبه ی غدیر معرفی شده اند خصوصاً مطالبی تفصیلی در معرفی بقیة الله الاعظم اختصاص داده شده است که متأسفانه عموم مردم و حتی اهل علم از آن غافل هستند. ارتباط تنگاتنگ غدیر و انتظار به حدی است که دستور ماثور از ائمه ی اطهار است که در این روز در فراغ امام زمان ندبه سر دهند. پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» در خطبه ی غدیر به مردم می فهماند که این بیعت، بیعت با تمامی جانشینان من است یعنی از امیرالمؤمنین تا حضرت بقیة الله الاعظم.
تحلیل فلسفه انتظار در بیعت غدیر، مستلزم این است که ما اولاً وظیفه ی غدیر و آنچه را که می خواهد معرفی کند، بشناسیم؛ یعنی رابطه ی بین غدیر و ولایت مشخص گردد و بعد از این باید بدانیم که رابطه ی بین امام زمان و غدیر چیست. امام زمان «عج» وارث بر حق غدیر است که از خطبه ی غدیر و هم از جریانات مختلف تاریخی و از کلام نورانی اهل بیت عصمت و طهارت در طول مدت حیات مبارکشان فهمیده می شود.
معاشر الناس انی نبی و علی وصیی الا ان خاتم الائمه منا المهدی «علیه السلام» این جمله پرمعنایی که پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» خطاب به مردم در روز غدیر فرمودند، نشانگر این مطلب است که همه بدانند امروز، روز معرفی تمام اوصیاء دین اسلام است، که بعد به بیان جملاتی سلسله وار در معرفی امام زمان و توجه دادن به حکومت آن موعود منتظر، می پردازند.
بنابر آنچه گفته شده لازم است بدانیم بیعت غدیر بیعت با امام زمان است و اینکه چرا مسأله غدیر و انتظار به هم مربوط است، نصّ صریح خطبه ی غدیر بر این مطلب دلالت می کند.
اما اینکه جامعه باید به چه حدی از معرفت و شناخت برسد که تحت حاکمیت ولایت قرار گیرد، نیازمند تحلیل، توضیح و توجه است. جامعه باید به فهم لازم برای پذیرش ولایت برسد. از زمان امیرالمؤمنین تا امام حسن عسگری با توجه به ظلم هایی که صورت پذیرفت، اهل بیت نتوانستند حاکم بر جامعه ی اسلامی شوند، زیرا جامعه بی تفاوت بود و اهمیت مطلب را درک نکرده بودند، یکی از دلایل انتظار مطرح شده در بیعت غدیر آماده شدن بشر برای پذیرش چنین ولایتی است. در حقیقت غدیر اعلام آمادگی می کند که باید مهیای حضور امام، آن هم در رأس همه ی شئونات مادی و معنوی بشر باشیم. نفاق و شرک از موانع اصلی حاکمیت ولایت است که امام زمان جهت حضورش ابتدائاً این دو موضوع را ریشه کن می کند. دلیل دیگری که چرا باید انتظار مطرح شود، امتحان الهی و تسلیم اوامر خداوند بودن و تمیز افراد حق از باطل است که بعد از گذشت و عبور از زمان، سربلندانِ از امتحان الهی و افراد آماده ای که قلوبشان مقدس از نفاق و شرک است، مشخص می گردند و این علتی دیگر برای بحث انتظار در بیعت غدیر می باشد و آخرین موضوع این است که باید منتظر ماند تا اسلام حقیقی بر جهان حاکم شود. و برای این مهم، راهی جز انقطاع از غیر باب الله وجود ندارد.
لم یکن فی امةٍ من الامم مهدی ینتظر غیره، در هیچ یک از امتها منتظر مهدی ای غیر از او نبوده اند.
به امید وصول به آن حقیقت نهایی. ان شاء الله.
 

پی نوشت ها :

1.علم الهدی، خراسانی، نهج البلاغه، خطبه غدیر.
2.سید احمد ستنیط، القطره، ج 1 ص 213.
3.برگرفته از موعود شناسی، ص 256 و 257 به نقل از مصباح المنیر و اقرب الموارد و المیزان.
4.ماهنامه امام شناسی به نقل از عوالم العلوم ج 15، ص 224.
5.ماهنامه امام شناسی به نقل از کافی ج 1 ص 283، عیون اخبار الرضا ص 216.
6.علم الهدی، خراسانی، نهج الخطابه، خطبه غدیر.
7.حج / 45.
8.سید احمد مستنبط، القطره، ج 1 ص 203.
9.برگرفته از ماهنامه ی امام شناسی.
10.سید عبدالله، فاطمی نیا، نکته ها از گفته ها، ج 1 ص 22 و 23.
11.سوره ی لقمان، آیه ی 20.
12.سید احمد، مستنبط، ترجمه القطره ج 1، ص 728 به نقل از کمال الدین 368/2 و بحارالانوار.
13.علی، دوانی، موعودی که جهان در انتظار اوست، ص 122.
14.همان، ص 123.
15.سید احمد، مستنبط، ترجمه القطره، ج 1 ص 729 به نقل از نورالابصار.
16.برگرفته از میرزا محمد باقر، فقیه ایمانی، شیوه های یاری قائم آل محمد «ع»، ص 126 و 127.
17.میرزا محمد باقر، فقیه ایمانی، یاد مهدی آرام دل، ص 103.
18.تکویر / 15.
19.سید احمد مستنبط، القطره، ج 1.
20.عباس، قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
21.سید محمد باقر موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج 1، ص 319.
22.بحارالانوار، ج 51، ص 142.

منبع :حسینی مقدم، سید اسماعیل؛ (1387)، گلواژه غدیر، نشر وابسته به اداره کل اوقاف و امور خیریه استان کرمانشاه، چاپ اول 1387.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما