مترجم: کریم سنجابی
نباید فراموش کنیم (بدان سان که تقریباً همه نویسندگان در این مورد میکنند) که قانون همبستگی(1)، باب روز این زمان را، باستیا برای نخستین بار وارد دانش اقتصاد کرد، و به آن در کتاب خویش مقام ارجمندی داد (2). یکی از فصول «همآهنگیها» که با کمال تأسف ناتمام مانده، دارای همین عنوان «همبستگی» است. باستیا حتی اعلام میدارد که: «جامعه به تمامی مجموعهای از همبستگیها است که با یکدیگر پیوند مییابند» (3).
معذلک نباید فریب ظاهر لفظ بخوریم. همبستگی در کلام او و نتایجی که از آن میگیرد به کلی غیر از چیزی است که امروزه به این عنوان اظهار میشود.
آنچه را اصحاب مکتب همبستگی امروزه به ما میآموزند و بر اساس آن میخواهند اصول اخلاق نوینی ترتیب بدهند این است، که هر فرد چون هر چه از خوبی و بدی، توانگری و تنگدستی، فضایل و رذایل، دارد، محصول اجتماع است، بنابراین از طرفی موظف است، از هر مزیت اجتماعی که عایدش میشود، نصیبی به محرومان اجتماع برساند، و از طرف دیگر ذیحق است که جبران کسر و اصلاح وضع بد و ناگوار خود را از متمتعین جامعه بخواهد. و از این جا نتیجه گرفتهاند که جامعه باید قانوناً عهدهدار وظایفی مانند کمک به مستمندان و بیمههای اجتماعی و حمایت کارگران و تعلیمات عمومی و غیره باشد و مخارج این امور را از راه مالیات تأمین کند. بنابراین مسلک همبستگی، مبتنی بر نفی و انکار، و یا لااقل تعدیل اصل انعطافناپذیر مسئولیت فردی است.
ولی مفهوم همبستگی در نزد باستیا غیر از این است. او نمیخواهد خدشهای به مسئولیت شخصی و فردی وارد آید. زیرا آن را مکمل لازم آزادی میداند، و بدین لحاظ حتی از همبستگی، به سبب ارتباط و وابستگی متقابلی که در امور ایجاد میکند اندیشناک است. و از خود میپرسد: «آیا برای تأمین اجر و پاداش عادلانه برای هر کس و تسریع آن، بهتر نیست، که اثر همبستگی را محدود سازیم؟». معذلک، پس از غور و بررسی بیشتر، با آن التیام حاصل میکند و آن را وسیلهای برای تشدید و تقویت اصل مسئولیت فردی تشخیص میدهد و میگوید: چون عواقب اعمال خوب یا بد بر روی همه تأثیر دارد، هر کس شخصاً ذینفع است که اعمال نیک را تقویت کند و اعمال بد را زایل سازد، بنابراین هر عملی، بر روی عاملش با هزارها و میلیونها قدرت برابر آن، منعکس میگردد (4)، و معنی آن همآهنگی و همبستگی اجتماعی همین است. پس اصل همبستگی باستیا برای توسعه برادری نیست، بلکه برای تحکیم و تشیید عدالت است. وی از جامعه نمیخواهد که بین فرزندانش تفاوت قائل نباشد، بلکه میخواهد تازیانه تنبیه و نشان افتخار را بین آنان با دستی استوارتر توزیع نماید، به همین جهت است که باستیا با وجود قانون همبستگی، و شاید هم به سبب آن، با تأسیساتی مانند کمک قانونی به مستمندان- حتی برای کودکان بیسرپرست- و بیمههای قانونی، و بازنشستگی کارگران و سهیم شدن آنان در منافع کارخانهها و تعلیمات «به اصطلاح رایگان» یعنی با همهی آنچه امروزه قوانین همبستگی اجتماعی نامیده میشود، با شدت هر چه تمامتر مخالفت میورزد (5).
حاجت به توضیح نیست که چنین دریافتی از همبستگی تا چه حد منطبق بر مسلک اصالت فرد است. در این جا باز جالب است که مقایسهی مختصری بین عقاید باستیا و کری بشود. به نظر میرسد که در واقع کری توجهی به همبستگی نداشته زیرا حتی نام آن را هم نبرده است. معذلک، اگر لفظ آن در اندیشههای او نیست، مفهوم آن را در قسمت مربوط به «قدرت اجتماع و اتحاد» به خوبی تشریح کرده و حتی خیلی بهتر از باستیا و صفت مخصوص آن را که امروزه با آنها آشنا هستیم، روشن ساخته است یعنی:
1- همبستگی وقتی کاملتر است که تفاوتهای بین افراد متنوعتر و شدیدتر باشد.
2- همبستگی موجب تأیید و تحکیم شخصیت فرد است و نه وسیله تضعیف آن (6).
پی نوشت ها :
1- La loi de solidarité
2- معذلک کلمهی همبستگی را باستیا ابداع نکرده است، چنان که توضیح دادهایم نویسندهی سوسیالیست پیرلورو Pierre Leroux حق تقدم را، مخصوص خویش میداند (مراجعه شود به پایان مبحث اجتماعیون تعاون طلب).
3- همآهنگیها، فصل 21- صفحه 624.
«احدی بر روی زمین نیست که وضعش ساخته و پرداخته میلیاردها امور گوناگون نباشد، اموری که خارج از اراده و تصمیم اوست» (همان مأخذ صفحهی 623) «همه از ترقی هر یک، و هر یک از ترقی همه متمتع میشوند» (همآهنگیها، فصل یازدهم، صفحه 411).
4- «قانون همبستگی نوعی از مسئولیت دستجمعی است... پس همبستگی مانند مسئولیت، نیرویی ترقیبخش... و نظامی حساب شده، برای محدود ساختن بدوی و گسترش دادن به نیکی است» (همآهنگیها فصل بیست و یکم، صفحات 622 و 626.)
5- «شایسته است همه کارگران بدانند که... سرمایه جمعی (برای صندوقهای بازنشستگی) باید داوطلبانه و از طرف کسانی تأمین گردد، که ممکن است روزی از آن استفاده بکنند. بسیار غیرعادلانه و غیر اجتماعی است که از طریقهی مالیات، یعنی به وسیله زور، بر طبقاتی تحمیل شود که نصیبی در آن ندارند» (هم آهنگیها فصل 14 صفحه 471).
راجع به سهیم شدن کارگران در منافع میگوید «این مسئله واقعاً ارزش بحث ندارد» (همان مأخذ فصل 14 صفحه 457).
6- «در تمام طبیعت، درجه و کمال ساختمانهای بدنی، نسبت مستقیم با کثرت و اختلاف اعضاء آن دارد» (علوم اجتماعی، جلد سوم صفحه 461) «در طبیعت هر چه همسازی مجموعه کاملتر باشد رشد و کمال هر یک از اجزاء بیشتر است» (همان کتاب، جلد سوم، صفحه 462).