معنای واقعی میهن پرستی

سیاست یونانی بر پایه ی منطق بنا شده بود، و سیاست روم بر پایه ی عشق - عشق به وطن، عشق به خود روم. رومی ها شهرشان را یک خانواده، و رومولوس، بنیانگذار آن را جد همگی شان می انگاشتند. این تصور کاملاً با تصور
سه‌شنبه، 23 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معنای واقعی میهن پرستی
معنای واقعی میهن پرستی

نویسنده: کنت میناگ
مترجم: بهمن دارالشفایی



 

سیاست یونانی بر پایه ی منطق بنا شده بود، و سیاست روم بر پایه ی عشق - عشق به وطن، عشق به خود روم. رومی ها شهرشان را یک خانواده، و رومولوس، بنیانگذار آن را جد همگی شان می انگاشتند. این تصور کاملاً با تصور یونانیان متفاوت بود که در نظرشان خانواده از لحاظ فلسفی صرفاً بر نیازهایی در طبیعت حیوانی ما دلالت می کرد؛ نیازهایی که در مرتبه ای پایین تر از آزادی ای که سیاست به ارمغان می آورد، قرار می گرفتند. این آوگوستینوس، قدیس مسیحی بزرگ، بود که میهن پرستی را به شور راهنمای رومی ها تبدیل کرد؛ تا حدودی به این دلیل که در میهن پرستی، تصویری از عشق می دید که به مسیحیت روح می بخشید. هوراس، شاعر رومی، می گوید: «چه شیرین و زیبنده است مرگ در رده وطن»، مصراعی که تا مدت ها نماینده ی عالی ترین گرایش های سیاسی بود. اما زمانه عوض می شود. بعد از تلفات عظیم جنگ جهانی اول از قضا غالباً درست همین مصراع برای نشان دادن بی پناهی افرادی که گرفتار نقشه های ستیزه جویانه ی سیاستمداران شده اند، نقل شده است. این که این تغییر چگونه اتفاق افتاد، بخش مهمی از داستان ماست.
شهرهای یونانی دوره ی درخشانی در تاریخ غرب بودند، اما روم این صلابت را داشت که از یک تک شهر به یک امپراتوری تبدیل شود، و سقوطش نیز منجر به تشکیل کلیسایی شود که به تسلط بر چیزی کم تر از کل دنیا راضی نباشد. یونانی ها مردمانی باهوش و خلاق بودند، حال آن که رومی ها کشاورز - جنگجویانی جدی و هوشیار بودند که بر خلاف اجدادشان با یک اندیشه از خود بی خود نمی شدند. ما افکارمان را از یونانی ها به ارث برده ایم، اما رویه ها و اعمالمان را از رومی ها، و هر کدام از آن ها تأثیرات متفاوتی بر ملت های مختلف اروپایی جدید داشته اند. مثلاً عشق دیوانه وار آلمانی ها به یونانی ها به وضوح بیش تر از بریتانیایی ها و فرانسوی ها بوده است، دو ملتی که روم برایشان الگویی چشمگیر بوده است. اما همه ی اروپایی ها دو واژگان کاملاً متمایز برای نگاه به زندگی سیاسی به ارث برده اند: واژگان سیاسی یونانی ها؛ سیاست (1) - و واژگان مدنی رومی ها؛ تمدن، شهروند.(2) به عنوان مثال هم ساختار و هم واژگان سیاست امریکا به وضوح رومی هستند.
در واقع واژگان رومی حتی اساسی تر از واژگان یونانی است. چون لاتین زبانی بود که سیاست در اروپا، نه فقط در دوره ای که امپراتوری روم بر جهان غرب حکومت می کرد، که تا حدود هزار سال بعد از آن، یعنی تا بر آمدن دولت مدرن در قرن شانزدهم، به این زبان فهمیده می شد. ما از سقوط امپراتوری روم سخن می گوییم، ولی زوال قدرت سیاسی روم (در امپراتوری غرب) درست همزمان بود با برآمدن امپراتوری معنوی پاپی. در واقع مردمان عصری که ما آن را «قرون وسطا» می خوانیم (از حدود 400 تا حدود 1500 بعد از میلاد) تا مدت ها این باور را حفظ کرده بودند که هنوز در میان بقایای امپراتوری روم زندگی می کنند. آن ها حتی در بعضی مقاطع سعی کردند آن را احیا کنند. شارلمانی، پادشاه فرانک ها، در سال 800 میلادی تاج امپراتوری را در شهر رم بر سر نهاد، و امپراتوری مقدس روم سایه وار تداوم پیدا کرد تا سال 1806 که ناپلئون آن را برانداخت؛ ناپلئونی که مشغول بنیاد نهادن پادشاهی خودش بود، و در همان زمان فرانسه را از بناهای یادبود به سبک رومی پر می کرد. در آغاز دوره ی مدرن، ماکیاولی در گفتارهایی درباره ی ده دفتر نخست تیتوس لیویوس (1518) سیاست رومی را الگویی برای اروپا معرفی کرد. درباره ی دیدگاه مارکس نیز که انقلاب فرانسه را ادا و اطواری خواند که با لباس رومیان اجرا شد، چیزهای زیادی می توان گفت.
روم که اروپایی ها را این چنین مسحور خود کرده بود، الگوهای متنوعی برای مطالعه و بررسی ارائه کرد. در اواخر قرون وسطا، دانته، شاعر ایتالیایی، این امپراتوری را به دلیل آن که صلح را برای جهان به ارمغان آورد تحسین کرد، حال آن که ماکیاولی روم را به این دلیل که اولین جمهوری تاریخ بوده، قابل تحسین می دانست. هر دوی این ها پاسخی بود به افسانه ای که روم را ماجراجویی های جذاب بی پایان مردمی معرفی می کرد که خود را مأمور متمدن کردن دنیا می دانستند. بنابر افسانه ها، رم در سال 753 پ. م. به وسیله ی رومولوس بنیاد گذاشته شد و تا سال 509 پ. م. تحت حکومت شاهان بود. در این سال یونیوس بروتوس در رأس گروهی از اشراف که بابت تجاوز به لوکرتیا از کوره در رفته بودند، تارکوینوس مغرور را از تخت به زیر کشید. در نتیجه، رومی ها حکومت پادشاهی را با بردگی یکسان دانستند، اما در بازنویسی قانون اساسی خلاقیت سیاسی خاصشان را این گونه نشان دادند که تغییرات وسیعی در قانون اساسی شان ایجاد کردند، اما بخش اعظم استخوان بندی آن را دست نخورده گذاشتند. حتی نهاد پادشاهی که جای خود را به دو کنسول داده بود که با هم فرمانروایی مطلق (3) بر کاخ سلطنتی را در دست داشتند، حضور خود را در قالب یک مقام مذهبی که «شاه مقدس» (4) نامیده می شد، حفظ کرد. سنا که آوسپیکیا (5) (نمادها و ابزارهای حکومت) را در دست داشت، باعث تداوم سنت سیاسی رومی شد. همیشه جایی هم برای مشارکت پلبین ها (6)، دیگر طبقه ی اصلی رومی ها، پیدا می شد، اما حالا به جای آن که حاکمیت بر هر دو طبقه در دست یک شاه حاکم باشد، به دست پاتریسین ها افتاده بود. این میزان از مشارکت ناکافی به نظر می آمد. پلبین ها که فکر می کردند تحت ستم پاتریسین ها هستند همه با هم از رم خارج شدند و در تپه ای در همسایگی رم ساکن شدند. رومی ها این مشکل را با یک شیوه ی رایج حل کردند: با یک توافق (7)، یا قرارداد، که به پلبین ها اجازه می داد صاحب منصبان خودشان را داشته باشند، که آن ها را وکلای پلبین ها می نامیدند. سرگذشت درس آموز سیاست رومی تا حدودی از این واکنش هایی که بر پایه ی قانون اساسی شان به بحران ها نشان می دادند، تشکیل شده است و تا حدودی هم از شاهکارهای دلاورانه ای که در جنگ هایشان آفریدند. رومی ها اول با همسایگان جنگیدند و آن ها را شکست دادند، و بالاتر از همه رومی ها با کارتاژی ها جنگیدند و بعد از شکست خوردن در سه جنگ بی نتیجه در نهایت بر آن ها پیروز شدند. کمی بعد آن ها خود یونان را هم اشغال کردند و بر تمام سواحل مدیترانه و همین طور اروپای غربی شامل انگلستان و بخشی از آلمان مسلط شدند.
تاریخ روم بر محور وقایع شگرفی می چرخد که در طول آن ها جمهوری تسلیم امپراتوری شد. سزار به دست مارکوس بروتوس، کاسیوس و پیروان آن ها به قتل رسید، اما اوکتاویانوس، خواهرزاده ی سزار، و همکارش، مارکوس آنتونیوس، قاتلین را شکست دادند. وقتی این دو با هم اختلاف پیدا کردند اوکتاویانوس، مارکوس آنتونیوس را در جنگ آکتیوم در سال 31 پیش از میلاد شکست داد و با این تصمیم قاطع که قانون اساسی را بازنویسی کند تا با شرایط جدید سازگار شود، به رم بازگشت. او این کار را آن چنان با موفقیت انجام داد که آنچه او مثل یک امپراتور بر آن حکومت می کرد تا دویست سال بعد شکل جمهوری را حفظ کرد.
روم نمونه ی اعلایی است از سیاستی که عبارت است از فعالیتی که مردان صاحب منصب به آن مشغولند؛ مناصبی که به کارگیری قدرت را به وضوح محدود می کنند. وقتی رومی ها درباره ی قدرت می اندیشیدند، از دو واژه استفاده می کردند تا یک تمایز مهم را گوشزد کنند: قوه (8) معنای قدرت فیزیکی می داد، درحالی که قدرت (9)، حق و قدرت قانونی همراه با یک منصب را مشخص می کرد. به علاوه، همه ی منصب ها در فرمانروایی مطلق، یا کل قدرتی که در اختیار دولت روم بود، سهیم بودند.
اما سوای هر دوی این انواع قدرت، اندیشه ی دیگری وجود دارد که معرف شاخص ترین چیزی است که رومی ها به سیاست بخشیده اند: مرجعیت.(10) این واژه به طرز چشمگیری پیوند سیاست را با مذهب رومی نشان می داد، مذهبی که شامل پرستش خانواده و نیاکان بود. یک آفریننده (11) یا خالق، بنیانگذار یا مبتکر چیزی است - یک شهر، یک خانواده، حتی یک کتاب یا اندیشه. سنا که نزدیک ترین نهاد به نیاکان به شمار می رفت، سرچشمه ی این مرجعیت بود. مرجعیت چیزی قوی تر از نصیحت ولی ضعیف تر از دستور در نظر گرفته می شد، و احترامی که رومی ها به آن می گذاشتند، منبع واقعی مهارت سیاسی شان بود. مرجعیت به هیچ وجه نوعی قدرت سیاسی نبود، ولی آن هایی که مسئول اداره ی امور عمومی (12) بودند، به آن بی اعتنایی نمی کردند.
وقتی قدرت روم گسترش پیدا کرد، به پدیده ای جذاب برای بقیه ی ملت ها تبدیل شد، و وقتی در قرن دوم پیش از میلاد دنیای یونانی را تسخیر کرد، پولوبیوس، مورخ یونانی، برای هموطنان یونانی اش توضیح داد که این رهبر، یا ارباب جدید دنیا، چه جور چیزی است. پولوبیوس که متخصص دانش یونانی زوال ادواری حکومت ها بود موفقیت روم را با این واقعیت توضیح داد که کسی نمی تواند قانون اساسی روم را پادشاهی یا آریستوکراتیک یا دموکراتیک توصیف کند، چون عناصری از هر سه ی این ها را در خود دارد. پولوبیوس می نویسد محصول این ترکیب قدرت ها «اتحادی است که تاب مقاومت در برابر همه ی وقایع غیرمنتظره را دارد، بنابراین یافتن قانون اساسی بهتر از آن غیرممکن است». او به ویژه استواری سنا را در واکنش به بزرگ ترین فاجعه در تاریخش تحسین می کرد: شکست از هانیبال کارتاژی در شهر کان در سال 218 پیش از میلاد. هانیبال هیئتی از اسرای رومی را به رم فرستاد. آن ها قول داده بودند که بعد از مذاکره درباره ی تبادل اسرا با پول، نزد سپاه کارتاژ برگردند. رومی ها علی رغم وخامت اوضاع، پیشنهاد و مبادله را نپذیرفتند، اما به اقتضای شرف، آن هیئت را نزد هانیبال پس فرستاند.
شهرت روم تا حد زیادی بر قوت اخلاقی ای استوار بود که بر همه ی آن هایی که با این امپراتوری سر و کار داشتند، عیان بود. مجازات رشوه خواری مقامات مرگ بود، و این اطمینان وجود داشت که رومی ها به سوگند خود وفادار خواهند ماند. پولوبیوس حس می کرد که لازم است دلیل این ویژگی را برای یونانیان بدگمان و تلخ اندیش توضیح دهد: او می پذیرد که رومی ها باورهایی خرافی درباره ی مجازات بعد از مرگ اختیار کرده اند، اما تنها به این دلیل که بهترین راه پرهیزگار کردن مردم همین است. یهودی ها هم، که تقریباً در همان دوره با رومی ها مواجه شدند، حس تحسین آمیز مشابهی نسبت به این متحد قدرتمندشان داشتند: آورده اند که هیچ یک از ژنرال هایشان «هیچ گاه نمی خواستند شخص خودشان را با گذاشتن تاجی بر سر یا پوشیدن ردای ارغوانی، بزرگ جلوه دهند». در آن روزهای اول، عشق به میهن فراگیر بود، اما به تدریج موفقیت و ثروت رومی ها را نیز فاسد کرد. رومی ها سپس زیر سلطه ی حکومت هایی استبدادی افتادند که پیش از این آن ها را نفرت انگیز می دانستند. پرهیزگاری و آزادی با هم افول کردند. ادبیات روم، به ویژه آثار سیسرون، بود که اروپایی های نسل های بعد را متقاعد کرد که پرهیزگاری شرط آزادی است.
پولوبیوس با همه ی تیزهوشی اش نتوانست ویژگی اصلی غیریونانی ای را که شخصیت متمایز سیاست رومی از آن نشأت گرفته بود، بشناسد: مرجعیت. مرجعیت مایعی بود که این اعتقاد رومی ها که خیر میهن (13) باید بر منافع صرفاً فردی (مثل حفظ جان یک نفر) اولویت داشته باشد، در آن شناور بود. این اصل اخلاقی در بسیاری از افسانه های مشهور قهرمانان رومی بیان شده است. اما رومی ها، در چارچوب این دغدغه ی فراگیر نسبت به خود روم، مردمانی بسیار اهل رقابت و در واقع غالباً اهل دعوا بودند. نویسندگان بعد از دوره ی روم عقیده داشتند که نفرت بین پاتریسین ها و پلبین ها که در طول دوره ی اول تاریخ روم ادامه داشت، نقطه ی ضعف روم بود، اما ماکیاولی، در مخالفت با این داوری، انگشتش را به سوی یکی از ویژگی های محوری کل سنت سیاسی غرب نشانه رفت. او می گفت که درگیری در درون دولت، تا زمانی که تابع منافع عمومی بود، صرفاً نشان دهنده ی دغدغه ی رومی ها نسبت به آزادی و حمایت از حقوق شهروندی بود. سیاست روم، مثل سیاست یونان، نه از یک جور خرد ظاهراً متعالی، بلکه از رقابت آزاد میان منافع و استدلال ها در درون یک جامعه نشأت می گرفت. آنچه سیاست غربی را از دیگر اشکال نظم اجتماعی متمایز می کند، کندوکاو در این مضمون است: ورای آن هماهنگی که از آگاهی هر فرد از جایگاهش ناشی می شود، هماهنگی دیگری هست که در آن دعواها با بحث آزاد و پذیرش آزاد هر نتیجه ای که از روندهای منتج از قانون اساسی حاصل شود، فیصله می یابند.

پی نوشت ها :

1.policy, police, politics.
2.civility, citizen, civilzation.
3.imperium.
4.rex sacrorum.
5.auspicia.
6.Plebeians؛ طبقه ی عوام روم، و پاتریسین ها (Patricians) طبقه ی اشراف روم.
7. foedus
8.potentia.
9. potestas
10.auctoritas.
11.auctor.
12.res publica.
13.patria.

منبع :میناگ، کنت؛ (1387)، سیاست، تهران: نشر ماهی، چاپ اول

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم دلارام و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دلارام و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دانیال و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دانیال و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آتنا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آتنا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم یاشار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم یاشار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم تینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم تینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کارن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کارن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم بلقیس و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم بلقیس و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم عرفان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم عرفان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فرناز و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فرناز و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم جانان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم جانان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
پاسخ به شبهات انتخابات ریاست جمهوری
پاسخ به شبهات انتخابات ریاست جمهوری
شهرستان گنبد کاووس کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری
شهرستان گنبد کاووس کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری
شهرستان لالی کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان لالی کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان لنده کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان لنده کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان فنوج کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری
شهرستان فنوج کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری