وحدت، انسجام اسلامی و محوریت سنت نبوی از دیدگاه قرآن (2)

اتحاد انسانی: قرآن کریم اتحاد انسانی را در سه سطح مورد بررسی و تأکید قرار می دهد. سطح نخست آن اتحاد انسانی است. در بینش و نگرش قرآنی، همه ی انسان ها با همه اختلاف های ظاهری از یک نفس واحد و یگانه ای آفریده
سه‌شنبه، 23 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وحدت، انسجام اسلامی و محوریت سنت نبوی از دیدگاه قرآن (2)
وحدت، انسجام اسلامی و محوریت سنت نبوی از دیدگاه قرآن(2)

نویسنده: مجید شیخ سامانی




 

سطوح و مراتب اتحاد در قرآن کریم

1. اتحاد انسانی: قرآن کریم اتحاد انسانی را در سه سطح مورد بررسی و تأکید قرار می دهد. سطح نخست آن اتحاد انسانی است. در بینش و نگرش قرآنی، همه ی انسان ها با همه اختلاف های ظاهری از یک نفس واحد و یگانه ای آفریده شده اند و اختلاف های ظاهری ناشی از عوامل بیرونی و در جهت اهدافی خاص بوده است. قرآن کریم درباره ی گوهر واحد انسانی می فرماید: «الَّذی خَلَقَکُم مِّن نَفسٍ وَاحِدَةٍ» (نساء: 1) «خداوند کسی است که شما را از یک گوهر آفرید» و در گزاره شناختی دیگر به مسأله ی زنان و مردان توجه می دهد و می فرماید: «إِنَّا خَلَقنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَاُنثَی» (حجرات: 13) «ما شما را از مردی و زنی آفریدیم.» بر این پایه و اساس نتیجه می گیرد که همه ی انسان ها صرف نظر از اختلاف های ظاهری، زبانی، رنگ، ملیت و دین و فرهنگ از حقوق برابر برخوردارند و هیچ گونه تمایز و امتیازی میان مردمان جز به تقوا نیست. زیرا اختلاف های ظاهری نه تنها مایه ی امتیاز و برتری نیست بلکه این اختلاف ها و تمایز ظاهری مرتبط به امر دیگری است که در برخی از آیات از آن به نشانه های قدرت خداوند یاد می کند. در تبیین علل و اهداف این دسته از اختلاف های ظاهری چیزی جز امکان ساده و آسان ارتباط میان انسان ها نبوده است. با توجه به این بینش قرآنی این نگرش در مؤمنان پدیدار شد که به همه ی انسان ها به یک چشم بنگرند و روابط خود با مردمان را بر پایه ی احترام متقابل و حفظ حقوق انسانی تنظیم کنند. آموزه های دستوری قرآن کریم نیز مبتنی بر این گزاره های شناختی و انسان شناختی است؛ این گونه است که به عنوان نمونه قرآن کریم کشتن فرد انسانی را کشتن همه ی انسان ها دانسته و هرگونه رفتار ضد انسانی را تقبیح نموده و به عنوان فساد کننده در زمین به آتش دوزخ تهدید کرده است (مائده: 32). و یا دستور داده است که حقوق شهروندی را مراعات کنند و کسی را به ظلم و ستم از خانه و کاشانه ی خود نرانند و بی دلیل به بردگی نکشند(بقره: 84-85). بنابراین اسلام مردم را به اتحاد انسانی دعوت می کند و از ایشان می خواهد در کنار هم به صلح و صفا و آرامش زندگی کنند و با همزیستی مسالمت آمیز از هرگونه تباهی و فساد در زمین و قتل و غارت و ستم و تجاوز خودداری ورزند. از این رو می توان گفت که در بینش و نگرش قرآنی انسان از کرامتی خاص برخوردار است و خداوند همه را کریم و بزرگوار دانسته و رعایت حقوق انسانی را بر همگان فرض و لازم شمرده است. تنها تمایزی که هست در برتری پرهیزکاران است که از این مسأله به اکرام(بزرگوارتر) بودن آنان اشاره می شود که اثبات فضیلت برای این دسته به معنای نادیده گرفتن کرامت انسانی نیست. بنابراین می بینیم که حتی در گرایش نبوی و علوی نیز کرامت انسانی از جایگاهی خاص و ویژه برخوردار است و پیامبر برای هدایت همگی ایشان دل می سوزاند و تلاش خستگی ناپذیری را بر خود تحمیل می کند به گونه ای که خداوند پیامبرش را از این کار باز می دارد و می فرماید: «لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفسِکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤمِنِینَ» (شعراء: 3) و هدایت و ضلالت مردمان را به خود به عنوان منشأ منسوب می کند (رعد: 27، نحل: 93). در ادعیه ی اسلامی و شیعی تقویت نگرش جهانی و انسان گرایی به شدت اصالت می یابد و در ادعیه می خوانیم که همه ی گرسنگان، بینوایان و برهنگان را مورد توجه خود قرار می دهد. می فرماید«اللهم اکس کل عریان...» و مانند آن که این نگرش به خوبی روشن و نمودار است.
2. اتحاد پیروان شرایع آسمانی: سطح دوم از اتحاد که مورد تأکید و اهتمام اسلام و قرآن کریم است اتحاد میان پیروان شرایع آسمانی است. قرآن کریم گوهر شرایع آسمانی را یکسان و تسلیم در برابر خداوند و توحید می داند، از این رو از دین آسمان به عنوان اسلام یاد می کند و همه ی پیروان شرایع آسمانی را به اتحاد در محور توحید می خواند، فلذا دین را تنها اسلام معرفی کرده که به معنای تسلیم در برابر بیگانه هستی است و می فرماید: «إِنَّ الِّدینَ عِندَاللهِ الإسلامُ» (آل عمران: 19) در تحلیل قرآنی همه ی شرایع بر اصول سه گانه توحید، نبوت و معاد بنیاد نهاده شده اند و همه ی پیامبران الهی مردمان را به این سه اصل می خوانده اند. بنابراین تفاوتی در اصول شرایع وجود ندارد و آنچه موجبات اختلاف میان شرایع شده است اصول جزئی و فرعی است که به سبب مقتضیات زمانی و مکانی پدید آمده است و خداوند شریعت ها را برای راهنمایی افراد انسانی با توجه به اوضاع زمانی و عصری فرستاده است تا آن را روش زندگی خود قرار دهند و به کمال رسند. شریعت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز یکی از شرایع دین اسلام و علت نامگذاری این شریعت به اسلام از آن رو بوده است که این شریعت به عنوان آخرین و کامل ترین شریعت و برای همه ی عصرها و زمان ها پس از عصر نزول و برای همه جهانیان فرستاده شده است. پس می توان شریعت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را به عنوان اسلام و دین کامل نیز نامگذاری کرد؛ زیرا هرگاه تطابق کلی میان دو چیز به گونه ای باشد که یگانگی در آن به حد کمال باشد می توان نام آن را بر دیگری گذاشت؛ از این رو می توان از شریعت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان اسلام یاد نمود؛ در حالی که نمی توان از شریعت و منهج و روش موسوی(علیه السلام) یا عیسوی(علیه السلام) به اسلام یاد کرد، بلکه باید گفت که آن یکی از شرایع اسلامی است. نکته ی جالب این است که قرآن کریم از شرایع و منهاج اسلامی سخن گفته است؛ به این معنا که شریعت به مفهوم کتاب قانون و منهج به مفهوم روش عمل و مدیریت است. در حقیقت در زمانی نیاز به قوانین خاص زمان لازم و ضروری بود و همچنین برای هر عصری باید روشی خاص در پیش گرفته می شد تا دین اسلام باقی و برقرار بماند. از این رو هر پیامبری هم شریعتی جداگانه داشت و هم روشی خاص را برای دعوت، مدیریت و حکومت در پیش می گرفت. در بینش قرآن کریم تفاوت میان شرایع اسلام(به معنای اصطلاح عام)تفاوتی بر پایه مقتضیات بوده است؛ چنان که تفاوت دین اسلام و شریعت اسلامی با دیگر شرایع در بیان تفضیلی و جامعیت و کمال آن است. (آل عمران: 3- 5)
با توجه به اشتراک و یگانگی اسلام در همه ی شرایع و پذیرش اصول سیاسی اسلام از سوی همگان، قرآن کریم همه ی اهل کتاب و شرایع آسمانی را به اتحاد دعوت می کند و از آنان می خواهد تا در سایه ی سخن و عقیده ی مشترک با مسلمانان گرد آیند و متحد گردند.«قُل یَا اَهلَ الکِتابِ تَعَاوَنُوا إِلَی کَلَمَةٍ سَواء بَینَنَا وَ بَینَکُم أَلاَّ نَعبُدَ إلَّا اللهَ وَلاَ نُشرِکَ بِهِ شَیئاً» (آل عمران: 64): بگو ای اهل کتاب بیایید تا در کلمه ی یگانه ای که میان ما و شما مشترک است گردآییم، اینکه جز خدا را عبادت و پرستش نکنیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم.
در این آیه محورهای اتحاد توحید و دوری از شرک بیان شده است. بنابراین پیروان ادیان آسمانی می توانند تحت این کلمه مورد پذیرش همگان گرد آیند و تحت پرچم توحید حرکت کنند و به یکدیگر یاری رسانند؛ با همزیستی و دوری از ظلم و ستم از فواید اتحاد بهره مند گردند. در دو آیه ی دیگر از قرآن کریم خداوند نه تنها این نکته را راه نجات دنیا برمی شمارد بلکه با بیان دو شرط دیگر آن را عاملی برای نجات و رهایی از آتش دوزخ و بهره مندی از بهشت و نعمت های آن ذکر می کند. قرآن کریم بیان می دارد شرط نجات پیروان شرایع آسمانی ایمان به خدا(توحید)، معاد و عمل صالح است. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَالَّذینَ هَادُوا وَالنَّصَاری وَالصَّابِئینَ مَن آمَنَ بِاللهِ وَالیَومِ الآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَلاَ خَوفٌ عَلَیهِم وَلاَ هُم یَحزَنُونَ» (بقره: 62): به درستی که کسانی که به پیامبر و دین اسلام ایمان آورند و کسانی که یهودی یا مسیحی یا صابی شده اند از کسانی هستند که به خدا و روز آخرت ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، پس برای آنان در نزد پروردگارشان پاداش است و آنان ترسان و اندوهناک نمی شوند.
البته این به معنای عدم نسخ شرایع نیست بلکه به معنای آن است که کسانی از اهل کتاب هستند که اسلام و حقانیت آن را نمی شناسند و با توجه به جهل خود نسبت به اسلام به همان شرایع پیشین به شرط باور به توحید و رستاخیز عمل می کنند و کارهای شایسته و نیکو به جا می آورند، آنان به این شرط اهل نجات هستند. اما کسانی که با اسلام آشنایی دارند و حقانیت آن را پذیرفته اند با این همه بر شرایع منسوخ گذشته حرکت می کنند باید از عاقبت خود هراسان و گرفتار حزن و اندوه باشند.
قرآن کریم پیروان همه شرایع آسمانی را بر گرد آمدن بر محور نقاط مشترک می خواند و از آنان می خواهد بر این محور با یکدیگر متحد شوند و جامعه ای امن و به دور از ستم و تعدی برپا کنند و نسبت به عقاید، سنت ها و مراکز عبادی یکدیگر احترام متقابل داشته باشند. زیرا هر شریعت دیگری اصول شرایع دیگر را تأیید کرده و مدافع آن بوده است. (بقره: 41، آل عمران: 3)
قرآن کریم برای همزیستی با اهل کتاب و شرایع آسمانی و ایجاد اتحاد، راهکارهایی را بیان می دارد که به صورت آموزه های دستوری در شریعت اسلام خودنمایی می کند. از جمله راهکارهای تقویت بنیادها همزیستی و همبستگی اجتماعی در میان پیروان شرایع آسمانی پاک شمردن خوراک و طعام اهل کتاب است که می تواند به عنوان مهم ترین عنصر تلقی می شود(مائده: 5). چنانکه برای تقویت روابط اجتماعی معامله و داد و ستد با اهل کتاب را مجاز دانسته است(ممتحنه: 8) و مسلمانان را از مجادله و تندخویی با ایشان پرهیز می دهد(عنکبوت: 46). این آموزه ها و آموزه های دیگر قرآنی و نبوی در جهت تقویت اتحاد میان شرایع آسمانی است که در اینجا به گوشه ای از آن پرداختیم.
3. اتحاد مؤمنان و مسلمانان: سطح سوم که مهم ترین سطح از سطوح اتحاد از منظر قرآن است، اتحاد و یگانگی ایمان مومنان و مسلمانان به عنوان امت واحد است. در نگرش قرآن کریم و اسلام، هرکس که شهادتین(گواهی به توحید و نبوت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بر زبان جاری ساخت مسلمانان و مشمول احکام اسلامی است و واجب است با او همچون برادر دینی رفتار کرد. این گونه است که بدون توجه به مساله ی ایمان واقعی که ایمان قلبی و حقیقی است به صرف بیان زبانی شهادت از حقوق شهروندی اسلام برخوردار می گردد. هرچند که دسترسی به مقامات و فواید اخروی اسلام به ایمان واقعی است، در حوزه ی اجتماعی اسلام گفتن شهادتین کفایت می کند. این گونه است که بسیاری از مردمان در حوزه ی اتحاد دینی وارد می شوند به عنوان امت اسلام از همزیستی و اتحاد و فواید آن برخوردار می گردند(با توجه به اینکه قرآن کریم میان اسلام و ایمان جدایی می افکند و بیان می دارد که به اعراب بگویید که اسلام آوردیم و هنوز ایمان در جانشان نفوذ نکرده است، می توان گفت که در مرحله و سطح نخست که مراد و منظور ما اتحاد در آن سطح است اسلام و شهادتین کفایت می کند. در این سطح است که وحدت می تواند کاربردی فراتر از اتحاد با شرایع دیگر داشته باشد. شاید با توجه به دو سطح اسلام و ایمان بتوان گفت که اتحاد در میان اهل اسلام به دو شکل می توان ظهور و بروز کند. ولی آنچه مهم است اتحاد در میان اهل اسلام است. اما اتحاد میان اهل ایمان مقامی است که فواید آن چیز دیگری است). در آموزه های قرآنی مومنان و کسانی که ایمان واقعی دارند و اسلام در جانشان نفوذ کرده است، برادر یکدیگر قلمداد می شوند و از اتحاد برادری بهره مند می شوند: «اِنَّمَا المُومِنوُنَ اِخوَةٌ» (حجرات: 10). این اخوت و برادری ایمانی آن چنان استوار است که در تاریخ می خوانیم تا مدتی پس از پیمان برادری میان مؤمنان در مدینه، آنان از یکدیگر ارث می بردند. تا آنکه با آمدن آیه ی«وَاُولُوا الاَرحَامِ بَعضُهُم أُولَی بِبَعضٍ» (انفال: 75) این حکم منسوخ شد و تنها طبقات ارثی خونی و قرابتی از یکدیگر ارث می بردند (قمی، تفسیر قمی، ج 1، ص 165). در نگرش اسلام و آموزه های قرآنی هرکس که از گذشته ی خود توبه کند و ایمان آورد و زکات دهد و نماز به پا دارد، به عنوان برادر ایمانی محسوب می شود (توبه: 11). و برای ایجاد اتحاد میان ایشان دستور داده می شود تا یکدیگر را به عنوان ولی، سرپرست و دوست قرار دهند (توبه:71) و در کارهای نیک از یکدیگر یاری جویند(مائده: 2). این گونه است که امت واحده و یگانه اسلامی پدیدار می شود(انبیاء: 92). این پیوند ایمانی که در سطح فراتر از سطح پیوند اسلامی است بر پایه ی الفت و انسی است که خداوند در دل های مومنان می افکند و هدیه ی الهی به مومنان قلمداد می شود(انفال: 63؛ آل عمران: 103)، که به دنبال این الفت از فروپاشی اجتماعی و تفرقه رهایی می یابند و درهای آسایش و آرامش به سوی ایشان گشوده می شود. باشد که با توجه به آموزه های قرآن کریم در سه سطح انسانی(جهانی) عقیدتی و اسلامی و ایمانی، اتحاد را تقویت و جامعه ی جهانی بر پایه ی صلح و صفا، آرامش و آسایش را برای همه برپا داریم.

موانع اتحاد و انسجام اسلامی از دیدگاه قرآن

در هر نظام اجتماعی ممکن است عواملی باعث عدم همبستگی میان قشرهای مختلف جامعه گردد. در این بخش به برخی از عوامل مؤثر عدم اتحاد در عرصه های مختلف جامعه از دیدگاه قرآن کریم اشاره می شود اما قبل از بررسی موانع، یادآوری می شود که موانع، از ابعاد مختلف اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی مورد بحث و تحلیل است، به همین دلیل در اینجا به تفکیک به موانع یاد شده از منظر قرآن کریم پرداخته می شود.
الف. موانع اخلاقی و فرهنگی
1. طغیان گری و گناه تأثیری تخریب کننده در سعادت انسان ها دارد و تأثیر برخی از گناهان در ایجاد کینه، سوءظن، حسد، تفرقه و دشمنی میان مردم یک جامعه به خوبی نمایان است. غیبت، تهمت، سوءظن، خیانت در امنت، عهدشکنی و... همگی از گناهانی هستند که مانع همبستگی عمومی و اتحاد مردمان می شود. خداوند مهربان انجام چنین گناهانی را حرام دانسته است؛ چنانکه درباره ی غیبت می فرماید: «و بعضی از شما غیبت بعضی نکنند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ از آن کراهت دارید(پس) از خدا بترسید که خدا توبه پذیر مهربان است: (حجرات: 12). آبروی دیگران مانند گوشت تن آن هاست و ریختن آبرو با غیبت و افشای اسرار پنهانی افراد مانند خوردن گوشن تن آن هاست. به تعبیر دیگر زبان انسان ها با پرهیز از گناهان می تواند اسباب همدلی و اتحاد را فراهم سازد و سوءظن ها، کینه ها و. دشمنی ها را از میان بردارد. از طرفی می تواند موانع فراوان را بر سر راه اتحاد ایجاد نماید و پس ترک گناه در این جهت می تواند به همبستگی های عمومی کمک نماید.
2. جهل و نادانی سرچشمه بدبختی ها، هلاکت، تفرقه و چند دستگی ها و نزاع ها و... عدم آگاهی و ارتقای سطح بینش مردم و افراد یک جامعه است. اگر انسان ها به فواید و کارکردهای اتحاد و همبستگی یک جامعه علم و آگاهی داشته باشد، مسائلی مانند تفرقه، بدبینی و... از جامعه رخت می بندد. بنابراین یکی از سرچشمه های بدبختی و هلاکت برخی از مردم جهل و نادانی ان ها همراه خودپسندی، لجاجت و غرور بوده است. قرآن کریم ما فرماید: «بگو آیا نابینا و بینا یکسانند؟ یا ظلمات و نور مساوی اند؟» (رعد: 16). از طرفی علم و آگاهی سرچشمه ی ایمان، اتحاد و همبستگی است و مردم با نور علم و آگاهی به حقایق و هدف از خلقت خویش پی می برند و نیز با شناخت راه صحیح زندگی به سوی کمال حرکت می کنند و با اگاهی و علمی که دارند موانع را از سر راه برمی دارند و انسان عالم و آگاه می داند که یکی از راه های پیشرفت او در زندگی اجتماعی و معنوی مشورت و اتحاد در امور دنیا و آخرت است.
3. دین گریزی: فاصله گرفتن از معارف حقیقتی دین و روآوردن به موضوعات بی اساس و رشد خرافات و زنده شدن آداب و رسوم جاهلی در بین مردم یک جامعه می تواند به فاصله گرفتن مردم از یکدیگر کمک کند و مانع اساسی برای اتحاد آنان در عرصه های مختلف باشد. اگر جامعه دیندار به معیارهای اساسی دین توجه، و شناخت صحیح نسبت به آن داشته باشد و دستورها و راهکارهای آن را به کار گیرد آثار و برکاتی فراوان به دنبال خواهد داشت که مهم ترین آن اتحاد در جامعه است. وقتی که قرآن کریم می فرماید: «ادعُ إِلِی سَبیِلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَجَادِلهَم بِالَّتی هِیَ اَحسَنُ» (نحل: 125) به راه پروردگارت با حکمت و پند پسندیده دعوت کن و به روشی که آن(روش) بهتر است، با آنان مناظره کن. از این آیه بر می آید که اگر متولیان امور دینی و مذهبی و مبلغان رسالت پیامبر گرامی و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) با زبان نرم، مهربان و گویا همراه حکمت و موعظه و گفت و گو جذاب و دلپسند با مردم سخن بگویند و فضایل و ارزش های دینی را به گونه ای شایسته بیان کنند، همگی جذب آن می شوند و از دین گریزی پرهیز می نمایند. از طرفی دین یکی از مؤلفه های اصلی، مهم و موتور محرک جنبش ها در جامعه است و تأثیر این مؤلفه در گسترش اتحاد و همبستگی همواره در طی تاریخ به ویژه در جهان اسلام و انقلاب اسلامی انکارناپذیر می باشد.
ب. موانع سیاسی و اجتماعی
مشارکت در عرصه ی سیاست و مسائل اجتماعی به آن دسته از فعالیت های ارادی و اختیاری می گویند که اعضای یک جامعه در آن مشارکت می کنند تا با آن در انتخاب حاکمان، سیاستمداران و مسئولان یک جامعه تأثیر داشته باشند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم در سیاست گذاری ها و مصادر و امور اجتماعی مشارکت نمایند. امروز مشارکت سیاسی و اجتماعی از مؤلفه های اصلی توسعه محسوب می شود. با نگاهی به کشورها در می یابیم که مردم در برابر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود بی توجه و منفعل نیستند و همواره در امور سیاسی و اجتماعی مشارکت و اتحاد دارند و این مهم افزون بر آثار و برکات در عرصه وفاق ملیف در بعد سیاست خارجی هم آثار شایان توجهی دارد. این مشارکت نیز در جامعه همواره با موانعی رو به روست و با وجود چنین موانعی دست بازیدن به اتحاد در عرصه های مختلف مشکل می شود. در اینجا به برخی از موانع سیاسی و اجتماعی اتحاد و همبستگی اشاره می کنیم:
1. تفرقه و اختلاف: یکی از اصول اساسی مشارکت و همبستگی به ویژه در جامعه ی اسلالمی اتحاد و پرهیز ار تفرقه در سایه ی اطاعت از خداوند مهربان و پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) است. قرآن کریم در این باره می فرماید: «و همگی به ریسمان الهی(قرآن و اسلام و هرگونه وسیله وحدت) چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت(بزرگ) خدا را بر خود، به یادآرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دل های شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید و شما بر لب حفره ای از آتش بودید، خدا شما را از ان نجات داد» (آل عمران: 103). تفرقه و تشتت و اختلاف در جامعه باعث انحطاط و سقوط است و مانع اتحاد می شود. خداوند در جایی دیگر می فرماید: «و طاعت(فرمان) خدا و پیامبرش نمایید و نزاع مکنید تا سست نشوید و قدرت شما از میان نرود و استقامت نمایید که خداوند با استقامت کنندگان است» (انفال: 46). برای تحقق اتحاد باید از نزاع و کشمکش ها پرهیز نموده و همگی به ریسمان الهی چنگ زنند و با تعامل و تمسک به مشترک های در برابر دشمنان بیگانه همبستگی خود را حفظ نمایند و توان خویش را در راه اختلاف و تفرقه هدر ندهند.
2. عدم اطاعت از رهبر: قرآن کریم یکی از عوامل انحراف و تفرقه میان قوم حضرت موسی(علیه السلام) را سرپیچی از رهبری و پیامبرشان دانسته و آن ها را به خاطر سرپیچی از فرمان خداوند متعال و حضرت موسی(علیه السلام) سرزنش می کند و در آیات 88 تا 100 سوره ی طه از ماجرای فریب خوردن مردم به دست سامری و تفرقه میان آن ها و در نتیجه سرپیچی از فرمان رهبر الهی و عواقب آن سخن گفته است که از این آیات می توان برداشت کرد که سرپیچی از رهبر الهی در اتحاد مردم اختلال به وجود می آورد. بنابراین عدم پیروی از رهبر جامع الشرایط مانع مشارکت می شود؛ چون بر اثر عدم اطاعت، میان مردم اختلاف پیش خواهد آمد و هرکس در جهت جلب منافع و به کرسی نشاندن اندیشه های خویش حرکت می کند و محور حرکت و همبستگی واحدی وجود نخواهد داشت. قرآن کریم در این باره می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا و پیامبر و صاحبان امر(جانشینان پیامبر(صلی الله علیه و آله)) اطاعت کنید و هرگاه در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و پیامبر بازگردانید(و از آن ها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این(کار) برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است». نتیجه آنکه رهبری صالح در هر جامعه ای مرکز ثقل امور است و اطاعت از او- که در واقع اطاعت از خداوند است- انسان های یک جامعه را حول یک محور متحد می کند و میان آنان اتحاد ایجاد می کند.
3. بی اعتمادی به مسئولان: مسئولان و مدیران یک جامعه اگر به دنبال تحقق عدالت اجتماعی و از بین بردن ظلم در جامعه نباشند، به تدریج اعتماد مردم نسبت به آنان از بین خواهد رفت. مسئولان باید اعتماد مردم را از راه های مختلف به وجود آورند و از آن به عنوان سرمایه ای عظیم در جهت توسعه و خدمت گزاری به جامعه و تحقق همبستگی بهره ببرند. قرآن کریم به موضوع عدالت توجهی ویژه دارد چنانکه می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید به عدالت قیام کنید». از آیه یاد شده برمی آید که انسان افزون بر رعایت عدل، باید دیگران را نیز به این مهم وادارد. از این رو عدم توجه مدیران و هسته های اجرایی و نظارتی یک حکومت و جامعه به عدالت اجتماعی،؛ پیمان شکنی، دفاع از ظلم و خیانت کار، گفتار بی عمل حاکمان و... بی اعتمادی مردم را نسبت به مجریان و ناظران حکومت تقویت می کند و مانع از همبستگی و اتحاد آنان در عرصه های مختلف خواهد شد. قرآن کریم درباره ی مذمت گفتار بی عمل می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید، نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید.»
4. بد اخلاقی سیاسی: تندروی و افراطی گری در عرصه ی اجتماع و مشارکت، مانع اتحاد می شود. وقتی مردم منازعات بی ثمر و در جهت اهداف و منافع گروهی را می بینند، در این میان تندخویی و بد اخلاقی سیاسی، فضای فکری جامعه را تخریب و اذهان عمومی مردم را مشوش می کند و اتحاد و همبستگی معنای خود را از دست می دهد. قرآن کریم به عنوان محکم ترین سند دین دارای اجازه نمی دهد تا مسلمانان با به کارگیری الفاظ زشت و اهانت آمیز با همدیگر مواجه شوند و حتی از این شیوه های ناپسند برای تحقیر کافران بهره گیرند. خداوند می فرماید: «وَلاَ تَسُبُّو الَّذینَ یَدعُونَ مِن دُونِ اللهِّ فَیَسُبُّوا اللهَّ عدواً بِغَیرِ عِلمٍ» (انعام: 108). از این رو اولیای خدا و بزرگان دین در رویارویی با مخالفان خود از سبّ و درشت گویی مصون بوده اند. کسانی که در دایره ی خداپرستی قرار دارند محبوب خداوند هستند و مسلمانان از دیدگاه قرآن کریم مجاز نیستند به رصف برخی اختلاف ها دست تعدی به یکتاپرستان دیگر دراز کنند و آنان را طرد نمایند یا از دایره ی اسلام خارج بدانند. قرآن کریم برای حل و فصل اختلافات و خارج کردن مسلمانان از گردونه ی اضطراب و روشن کردن حقایق راه های روشن و متقنی در پیش روی مسلمانان از گردونه اضطراب و روشن کردن حقایق راه های روشن و متقی در پیش روی مسلمانان قرار داده است. اگر همه ی مسلمانان به روش های قرآنی در پیش روی مسلمانان قرار داده است. اگر همه ی مسلمانان به روش های قرآنی روی بیاورند، نیازی به رفتارهای خشن و ناصواب نمی بینند و بدون دلیل و سرسختانه از هم انتقام نمی گیرند و منازعات را عاقلانه حل می کنند. راهکارهای قرآنی با عقل انسانی در بالاترین سطح سازگاری دارد. در این باره امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «مسلمان برادر مسلمان است. به او ستم نمی کند، تنهایش نمی گذارد، تهدیدش نمی کند(به او خیانت نمی کند) و باید نسبت به یکدیگر مهربان باشند تا مطابق گفته ی خداوند رحماء بینهم باشند». (کلینی، الکافی، ج 2، ص 172)
ج. موانع اقتصادی
در عرصه ی اقتصاد نیز موانعی برای اتحاد وجود دارد که از جمله موانع، کسب ثروت های ناگهانی از طریق فعالیت های غیرسالم و نامشروع است که از آن به ثروت های بادآورده تعبیر می شود. قرآن کریم وجود مفاسد اقتصادی را مانع تحقق همبستگی مسلمانان می داند و ارتزاق از مال حرام و رباخواری را از گناهان کبیره می داند و می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید ربا را چند برابر نخورید، از خدا بترسید تا رستگار شوید.» رباخواری مناسبات اجتماعی را از مسیر صحیح خود خارج می کند و موجب افزایش فاصله یطبقاتی و ترکم و تمثر ثروت های نامشروع در دست عده ای محدود و محرومیت تعدادی زیاد از مردم می گردد و نتیجه ی آن عدم مشارکت اجتماعی و اقتصادی مردم در عرصه های اقتصادی و عدم پشتیبانی آن ها از برنامه های اقتصادی حکومت و جامعه می گردد. قرآن کریم با هر گونه فساد مالی و تضییع حقوق بیت المال و اموالی که از راه حرام به دست آمده مخالفت و نهی کرده و تصرف در آن ها را حرام دانسته و فرموده است: «بسیاری از آنان را می بینی که در گناه و تجاوز و خوردن مال حرام شتاب می کنند! چه زشت است کاری که انجام می دادند».
بنابراین نفوذ ویژه خواران و تصاحب بخش عمده ای از ثروت های جامعه و پایمال کردن حقوق اقتصادی مردم به دست آنان نیز مانع همبستگی میان مردم خواهد شد و بی اعتمادی مردم نسبت به مسئولان را به دنبال خواهد داشت.

سیره ی نبوی، محوریت اتحاد و انسجام اسلامی

در کارنامه ی درخشان پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) آثاری عظیم و بزرگ از تلاش و فعالیت های دقیق و عمیق برای هموار ساختن راه های وحدت مسلمانان مشاهده می شود. پیامبر سعی وافر داشت که اقوام و قشرهای و ملل مختلف مسلمان را به صورت پیکر واحد با هم متحد و منسجم سازد و از هرگونه تفرق و تشتت باز دارد. در نگاه ژرف پیامبر به همان ترتیب که اتحاد عامل قدرت و صلابت اسلام و مسلمانان می گردد و قلوب اهل ایمان را به هم نزدیک و صمیمی مکی سازد و به زندگی و حیات اجتماعی آنان نشاط و طراوت می بخشد، تفرقه و پراکندگی عامل ضعف و تزلزل اسلام و مسلمانان می گردد و دل های اهل ایمان را از هم دور می دارد و لحظات زندگی آنان را با سردی و فاصله و تنش می آمیزد. بی تردید صلابت و قدرت اسلام و مسلمانان، عامل مهم جلوگیری از توطئه ها و تعدی و هجوم دشمنان می گردد و راه های نفوذ و آسیب رسانی انان را مسدود می سازد و در نقطه مقابل، ضعف و تزلزل اسلام و مسلمانان، موجب تقویت جبهه باطل و توانمندی های دشمنان برای تعدی به حریم دین و ملت و سرزمین اسلامی می گردد. و از همین رو است که باید همواره به وحدت اندیشید و از تفرقه هراسید. تلاش و فعالیت های وحدت آفرین پیامبر اسلام دارای ابعاد و جلوه های مختلفی است که یکی از آن ها عبارت است از تقابل با موانع اتحاد و به هم پیوستگی مسلمانان. از دیدگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) تعصب های نژادی و گرایش های نامعقول و تند و افراطی نسبت به زبان، قوم و ملیت خویش یکی از موانع بزرگ اتحاد مسلمانان محسوب می شود. پس از درخشش خورشید اسلام و گسترش انوار مقدس آن، اقوام و نژادها و ملیت های گوناگون به دین خدا گرویدند و جان و روح خویش را با فرهنگ و معارف زلال اسلامی شستشو دادند و حرم دل را به عشق و ایمان حضرت پروردگار مختص ساختند. در میان اقوام و نژادهای گرایش یافته به اسلام، بودند کسانی که به دلیل ضعف در معرفت یابی های اصیل دینی و ریشه نیافتن عشق و ایمان خالص و کامل در سرزمین جان و روحشان تحت تأثیر تعصب های و گرایش های نژادی و قومی قرار داشتند و به همین دلیل در موقعیت های خاص خود را تافته ای جدا بافته می یافتند و در پیکر واحد دین احساس تفوق و برتری می کردند و بر دیگر نژادها و اقوام تفاخر و تکبر می ورزیدند. در نقطه مقابل این گروه از مسلمان ها کسان دیگری قرار داشتند که خود را در اسلام ذوب کرده بودند و محو در خدا و در اوج عشق و ایمان و اخلاص همواره در پیکر واحد دین به فعالیت سالم و صادقانه و اعمال ایثارگرانه اهتمام می ورزیدند و شخصیتشان به گونه ای با تعلیم مقدس اسلام و ارزش های والای اخلاقی این دین مبین متحول و ساخته و پرورده شده بود که هرگز در دام تعصب های کور نژادی و قومی گرفتار نمی آمدند و از همین رو با دیگر مسلمانان با صمیمیت، محبت و وحدتی وصف ناشدنی می زیستند.
پیامبر در اندیشه و علم و عمل با تعصب های قومی و نژادی که مانع بزرگ اتحاد و به هم پیوستگی مسلمانان بود مقابله و مبارزه می نمود و همواره به وحدت، برادری، عزت و مودت فرامی خواند. این سخن ژرف و بیداگر از رسول گرامی اسلام است که با صراحت فرمود: «ای مردم، همه ی شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک آفریده شده است. عرب را بر غیر عرب هیچ فضیلت و برتری نیست مگر به تقوا و پاکی» (مجلسی، بحار الانوار، ج 1،ص 34). پیامبر با این کلام صریح و روشن همه ی بنیان های تفاخر به نژادها و زبان ها و قوم ها رجحان برتری نمی دهد و معیار اصلی در امتیاز و برتری افراد بر دیگران را تقوا معرفی می کند.
یعنی هرکس که پاک تر و وارسته تر و خالص تر و به خدا نزدیک تر است از کسی که در مرتبه نازل تر و پایین تری از ایمان و پاکی قرار دارد برتر می باشد و این معیار و ملاک از جانب حضرت پروردگار تعیین شده است و به راستی که همین، معیار تقوا و پاکی است که موجب می گردد انسان متقی به اوج وارستگی، خلوص و یک رنگی برسد و از همه ی قیود و وابستگی ها از جمله تعصب های نژادی رها گردد و از هرگونه تفاخر و بزرگی فروشی نسبت به دیگران اجتناب ورزد. زیرا کسی که به درجات و مراتب بالای تقوا و تقرب راه یابد از همه چیز رسته و به خدا پیوسته است و چنین کسی جز به خدا نمی اندیشد و جز در مسیر جلب رضوان و خشنودی او حرکت نمی کند و خود را در جبهه واحد حق می بیند و همدل و همراه برادران دینی خود می یابد و به وحدت با آنان عشق می ورزد و از دوستی و مودت و محبت با هم باوران خود لذت می برد و به این وسیله نقشه های شوم دشمنان اسلام را برای توطئه و نفوذ و تعدی و هجوم های پیدا و پنهان نسبت به جبهه ی حق بی اثر می سازد.
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در کلام خویش نکته عمیق دیگری را مطرح می کنند و آن اشاره به اصل و سرشت خلقت همه انسان های روی زمین است. ایشان خطاب به همه آدمیان اعلام می نمایند که شما همه ی فرزندان حضرت آدم محسوب می شوبد و آدم نیز از خاک آفریده شده است. یعنی همه ی انسان ها پدری واحد دارند که حضرت آدم است پس به جای تفاخر به یکدیگر و تعصبات قومی و احساس برتری نسبت به هم، پیامبر(صلی الله علیه و آله) در رهنمودهای دیگر خطاب به کسانی که اسیر گرایش های متعصبانه نسبت به نژاد و قومیت عربی بودند- و بدون اینکه به عمق و ژرفای تعالیم و آموزه های اسلام که نافی هرگونه تعصب های کور و جاهلانه است بیندیشند خود را از امت اسلام جدا و نسبت به سایر اقوام و نژادهای مسلمان برتر و بالاتر می پنداشتند- می فرماید: «عربیت، پدر کسی به شمار نمی رود و فقط زبان گویایی است. آن کس که عملش نتواند او را به جایی برساند، به طور حتم حسب و نسبش هم او را به جایی نخواهد رساند.» (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 1، ص 67، روایت 165)
به این ترتیب رسول گرامی اسلامی(صلی الله علیه و آله) برای جوامع اسلامی بنیان های فکری وحدت و اخوت و اتحاد را متقین و مستحکم می سازد و گرایش های نژادی را از موانع بزرگ به هم پیوستگی و صلابت جهان اسلام معرفی می نماید و راه نیل به اتحاد اسلامی را ترک همه ی قیود، وابستگی ها و تعصب ورزی های مبتنی بر جهل و جمود نسبت به نژاد و ملیت های گوناگون و ذوب شدن در اسلام می داند. در نگاه ژرف پیامبر(صلی الله علیه و آله) درون مایه ی اصلی وحدت، صمیمیت و اتحاد مسلمانان از هر قوم و نژاد و ملیت ایمان به خدا بود و به همین دلیل در صدد خالص و ناب گردانیدن ایمان ها و باورها برمی آمد و معتقد بود که هرچه این خلوص و صفا فزونی یابد، مهرها و مودت ها و محبت ها نیز رو به تزاید می رود و دل ها به هم می پیوندند و به وحدت، صمیمیت و اتحاد می رسند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرمود: «آگاه باشید و بدانید که یکی از بزرگترین رشته های مستحکم ایمان به خدا دوست داشتن مؤمن است» (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 1، ص 65، روایت 151). مفهوم این آموزه ی ژرف این است که محبت، مودت و دوستی انسان های مؤمن نسبت به یکدیگر مولود ایمان به خداوند متعال می باشد که همواره مسلمانان را به نزدیکی به هم ترغیب می کند و ثمره ی این تقریب و مهرورزی را به صورت وحدت و یکپارچگی در تمام صحنه ها و عرصه های حیات اجتماعی و سیاسی به ظهور و عینیت درمی آورد. رهنمود دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله) که می فرماید: «مومن به مومن آرامش می گیرد، چنانکه جان و دل تشنه با آب سرد و گوارا آرام می گیرد» (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 1، ص 65، روایت 154). به زیبایی هرچه تمام تر به یکی از آثار بزرگ و تحول زای ایمان اشارت دارد که موجب می گردد مؤمنان و مسلمانان با هم پیوند و انس یابند و در کنار هم با وحدت و صمیمیت به اوج آرامش برسند. پیامبر(صلی الله علیه و آله)
در رهنمود ذیل نیز به گونه ای دیگر به تأثیر محوری ایمان به خداوند متعال در ایجاد آرامش و امنیت و به دنبال آن یکپارچگی و وحدت بین مسلمانان تصریح دارد. این امنیت موجب می گردد که جان اهل ایمان از تعرض مصون و محفوظ بماند و هیچ کدام از مسلمانان در هیچ منطقه از زمین به قتل یکدیگر اهتمام نورزند و همواره خون و جان یکدیگر را محترم شمارند. چنانکه به دنبال این امنیت و آرامش اجتماعی مال و آبرو و نوامیس مسلمانان نیز از تعرض و تعدی محفوظ بماند. جلوه ی سیاسی این رهنمود، با یکدست و یکپارچه اعلام نمودن مسلمانان مورد توجه قرار می گیرد. این به هم پیوستگی موجب استحکام شیرازه های اتحاد و قدرت بین آنان می شود و جوامع و سرزمین های اسلامی را در برابر هرگونه هجوم دشمنان در امان قرار می دهد و استقلال آنان را صیانت و پاسداری می کند. از ایجاد زمینه های افتراق، جدایی ستیز و نزاع جلوگیری به عمل می آورد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با قاطعیت و صراحت می فرمود: «آنان که به قومیت خود تفاخر می کنند، این کار را رها سازند و بدانند که این مایه های افتخار جز زغال جهنم نیستند» (ابن داوود، سنن، ج 2، ص 624، به نقل از مجموعه آثار شهید مطهری(ره)، ج 14،ص76). این کلام صریح و قاطع با عمل جدی و دقیق پیامبر(صلی الله علیه وآله) همراه می گردد و آن پیشوای بزرگ الهی همان گونه که با اندیشه های ناب و جامع خویش با قومیت گرایی و تعصب های مبتنی بر نژاد پرستی مقابله می نمود، در کردار و رفتار نیز با هر حرکت و عملکرد ناشی از این گرایش باطل فکری مبارزه می کرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با اندیشه ها و تفکرها و تدابیر و روش های مدیریت کارآمد و توانمند خویش توانست اقوام و قبیله های متشتت و پراکنده را به گرد هم آورد و بر محور دین مبین اسلام به وحدت و اتحاد برساند. این گروه ها و قبایل که پیش از بعثت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) در اوج تعارض و تضاد بودند و همواره به جنگ و ستیز و قتل و خونریزی با هم اشتغال داشتند، با رهبری های شگفتی زا و موفق پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به اخوت و وحدت رسیدند و از تفرقه و تنش و نزاع مکرر رهیدند. خداوند متعال در قرآن کریم به این حقیقت بزرگ که همه ی این موفقیت ها و پیروزی ها شیرین و چشمگیر از جلوه های رحمت الهی است که به این وسیله مسلمانان را به اوج قدرت و صلابت رساند و دل هایشان را نسبت به خود و رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) انس و الفت مودت بخشید تصریح می فرماید: «و اگر دشمنان در اندیشه ی فریب دادن تو باشند، البته مطمئن باش که خدا تو را کفایت خواهد کرد. اوست که به نصرت خود و یاری اهل ایمان تو را منصور گردانید. و تو اگر می خواستی با تمام ثروت روی زمین دل های مؤمنان را به هم الفت و همبستگی دهند نمی توانستی، لکن خدا قلوب آنها را مألوف و همبسته ساخت که او در انجام هر کار مقتدر و توانا می باشد و به اسرار و مصالح امور داناست. ای رسول ما، آگاه باش که همانا خداوند تو را کفایت می کند و مؤمنانی که همواره در تبعیت و پیروی از تو قرار دادند» (انفال: 62-64). و این گونه است که بین اندادها و توجهات و نصرت های الهی، و اطاعت و فرمانبرداری کامل مسلمانان از تعالیم اسلام و تدابیر و روش های پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیوند و ارتباط برقرار می شود و تا زمانی که اهل ایمان در هر عصر و نسل از دی مبین حق و احکام و قوانین جامع آن پیروی کنند و در مسیر نورانی رسول حق(صلی الله علیه و آله) حرکت نمایند، به طور قطع و یقین و بر اساس سنت ثابت و تغیر ناپذیر الهی یعنی نزول نصرت الهی در برابر نصرت دین خدا به دست مسلمانان، از تمام جلوه ها و ابعاد مختلف امدادها و یاری رسانی های خداوند قادر متعال برای صیانت از اسلام و سرزمین های اسلامی و نیل به وحدت و همبستگی و اقتدار و اتحاد و عزت برخوردار می گردند. لکن یکی از دردهای بزرگ و رنج های طاقت فرسا که جهان اسلام را از وحدت و همبستگی و قدرت باز داشته و به تفرقه و جدایی رسانده است، فاصله از اندیشه های ناب و زلال پیامبر(صلی الله علیه و آله) با کارنامه ای درخشان از عملکردهای پاک و الهی در تمام ابعاد و جلوه ها و شؤون حیات مادی و معنوی و از جمله آثار بسیار ارزشمندی که در اندیشه و عمل و در مسیر تحقق اتحاد و اقتدار مسلمانان از خود باقی نهاد و از سرای خاک به سوی افلاک کوچ نمود و در جوار رحمت حضرت حق آرمید، مسلمانان جهان آن گونه که شایسته است از تلاش های وحدت بخش پیامبر(صلی الله علیه و آله) و آثار عظیم آن صیانت و پاسداری نکردند و به جای حرکت در مسیر اتحاد و تشکیل جبهه ی متحد و مقتدر، در بیراهه های تفرق و تشتت گام نهادند و قدرت و توانمندی خود را از دست دادند و در مقابل هم و در تضاد و تعارض با یکدیگر قرار گرفتند و در چنین وضعیت اندوهبار و اسف انگیزی با دست خویش زمینه ساز هجوم و تعدی دشمنان به حریم دین و استقلال سرزمین های اسلامی شدند.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین روز سیاه و وضعیت دردناک و حسرت زا را برای جهان اسلام از قبل پیش بینی کرده بودند و در سختی تکان دهنده خطاب به گروهی از مسلمانان چنین اعلام فرمودند: «زود باشد که ملت ها بر شما هجوم آورند، همچون هجوم گرسنگان به سینی غذا». یکی از میان آن جمع پرسید: آیا به علت آنکه در آن هنگام شمار و جمعیت ما اندک است؟ پیامبر در پاسخ فرمود: برعکس تعدادتان بسیار زیاد و کثیر است لکن مانند کف و خاشاک روی سیلاب هستید(محمدی ری شهری، میزال الحکمه، ج 1، ص 199، روایت 759).
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در پیش بینی های خود درباره ی وضعیت اسف بار جهان اسلام و علل و عوامل اصلی در ایجاد این اوضاع تلخ و ناگوار را برشمردند که برخی از آنها را مورد معادله قرار می دهیم. پبامبر(صلی الله علیه و آله) این علل و عوامل را این گونه معرفی می فرماید: «بیشترین ترس و نگرانی من از امتم در سه چیز است: لغزش های عالمان، دنیا خواهی حاکمان، تفسیر و تأویل های نادرست از قرآن کریم» (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 1، ص 203، روایت 775). این دردها و رنج های سه گانه که به دنبال خود مانع و ناهمواری های فراوان ایجاد می کنند در طی تاریخ موجب تضعیف و تزلزل جهان اسلام و از دست دادن وحدت و قدرت خیره کننده ای شد که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در میان مسلمانان بنیان نهاد. این دردها و رنج های مهلک و موانع زیان آور، مسلمانان جهان را از شکوهمندی و عظمت باز داشت و حرکت تمدن عظیم اسلامی را به رکود و سکون کشاند و از هم گسیختگی و افتراق و جدایی پدید آورد. امت واحد و متحد اسلامی که با تلاش های بی وقفه و خستگی ناپذیر علیم و عملی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به وجود آمد و پس از ارتحال آن پیشوای محبوب الهی به مرور زمان و به دلیل گرایش مسلمانان جهاتن به تفرقه رو به افول رفت و زمینه های سیطره قدرت های استکباری بر جوامع اسلامی فراهم آمد نشانه های روشن و آشکاری در قرآن کریم دارد. خداوند خطاب به مسلمانان که در پرتو ایمان خالص و زلال و تبعیت از قوانین اسلام و فرامین پیامبر(صلی الله علیه و آله) و با مجاهدات و سخت کوشی های فراوان به وحدت و قدرت رسیدند و امتی واحد و توانا تشکیل دادند، چنین می فرماید: « شما بهترین امتی هستید که برای مردم جهان پدیدار گشته است که امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان راستین دارید.» بر اساس این آیه شریفه مهم ترین مشخصه ی امت واحد اسلامی پس از ایمان خالص به خداوند متعال امر به معروف و نهی از منکر می باشد که اصل و فریضه ای بزرگ و دارای ابعاد و جوانب و جلوه های اعتقادی، عبادی و... است و هم جهاد با دشمنان اسلام را شامل می شود و هم فعالیت های مستمر برای تقابل با تفرقه، تشتت و گسترش دامنه وحدت و همبتسگی در جهان اسلام را در برمی گیرد. خداوند متعال در آیه شریفه ای از قرآن کریم به گونه ای دیگر به شایستگی امت واحد و مقتدر اسلامی تصریح می فرماید: «و این چینن شما را امت میانه و معتدل گردانیدیم تا بر مردمان جهان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.» می بینیم که فضایل، مکارم و شایستگی های امت واحد اسلامی باید به گونه ای باشد که بر سایر مردمان گواه باشند. طبیعی است که چنین امتی در میان خود در اوج پاکی، تقوا، مودت، وحدت و اخوت به سر می برند و هرگز در بیراهه های ظلمت زا و تحیر آفرین تفرقه، تنازع و اختلاف گام نمی نهند و به تعارض با یکدیگر نمی پردازند و چنین رحمت، محبت، و وحدتی می تواند برای سایر ملل جهان گواه باشد و الگوی عملی، که همواره به تبعیت از امت اسلامی از اختلاف و خصومت و جنگ و ستیز فاصله گیرند و در مسالمت و همبستگی زیست کنند.
اهداف پیامبر(صلی الله علیه و آله) در ایجاد وحدت و رحمت به مسلمانان و امت اسلامی محدود نمی گردید و او، همچنان که قرآن کریم تصریح دارد برای همه ی جهانیان رحمت عام و گسترده محسوب می شد(انبیاء: 107). حضرت امام خمینی(ره) در این خصوص می فرمایند: «پیغمبر اسلام می خواست در تمام دنیا وحدت کلمه ایجاد کند. می خواست تمام ممالک دنیا را در تحت یک کلمه توحید... قرار بدهد. منتهی اغراض سلاطین آن وقت از یک طرف، اغراض علمای نصارا و یهود و امثال ذلک از طرف دیگر سد شد، مانع شد از اینکه بتوانند آن کار را انجام دهند» (مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام(ره)، سیمای معصومین در اندیشه امام(ره)، ص 164) تردید وجود ندارد که امروز یگانه راه نجات رهایی ملل و دولت های اسلامی، حرکت و تلاش برای تشکیل امت واحد اسلامی می باشد، همان امتی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در صدر اسلام به استقرار آن همت گماشت و بر اساس آیات شریفه قرآن کریم امت برگزیده، گواه و الگو برای همه مردم جهان گردید. تشکیل امت اسلامی نه تنها همه ی مسلمانان جهان و ملیت های گوناگون را بر محور توحید به حرکت درمی آورد و از تفرقه و تنش می رهاند و به اتحاد و اقتدار می رساند که تمام راه های رشد، پویایی و بالندگی و پیشرفت در همه ی شؤون حیاتی مادی و معنوی را صاف و هموار و روشن می سازد. برای نیل به تشکیل امت واحد اسلامی حرکت دقیق و صحیحی در مسیرهای پنج گانه الزامی است:
1. بیداری: این امر مسلمانان جهان را به خود آگاهی می رساند و از زندگی و حیات طفیلی می رهاند و به تبعیت از پیامبر(صلی الله علیه و آله) از بردگی، ظلم و ذلت پذیری در برابر بیگانگان باز می دارد و به مسدود کردن راه های سیطره اغیار بر دین و ملت و سرزمین های اسلامی توفیق می دهد.
2. خودباوری: ملل مسلمان جهان تا خویشتن خویش، استعدادهای بالقوه و توانمندی های سرشار خود را باور نکنند قادر به تشکیل امت واحد اسلامی نخواهند بود و نمی توانند به سیادت و عظمت گذشته باز گردند. حضرت امام(ره) می فرمایند: «یک ملت وقتی که یک مطلب را باور کرد که می تواند انجام بدهد، انجام خواهد داد» (آیین انقلاب اسلامی، گزیده اندیشه های امام(ره)، ص 178) و «ما باید این را بفهمیم که همه چیز هستیم و از هیچ کس کم نداریم. ما که خودمان را گم کرده بودیم، باید این خود گم کرده را پیدا کنیم» (آیین انقلاب اسلامی، گزیده اندیشه های امام(ره)، ص 467). خودباوری مسیری است که ملل مسلمان جهان را در ابعاد مختلف به تحرک برای عینیت بخشیدن استعدادها و توانمندی هایشان ترغیب می نماید و به اقتدار و شکوهمندی می رساند.
3. همدردی و همیاری: پیامبر بزرگوار اسلام(صلی الله علیه و آله) در تمثیل زیبایشان می فرمایند: «بدانید که اگر مؤمنان به خاطر خدای بزرگ به هم مهر و محبت ورزند و برای خد ا صادقانه دوستی کنند همانند یک پیکر می شوند که هرگاه عضوی از آن به درد آید عضو دیگر احساس درد و ناراحتی می کند.» (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 1، ص 67، روایت 166). بر اساس این تمثیل عبرت زا هرگاه یکی از ملل مسلمان دچار رنج و مشکل و فشار و تنگنا گردد به عضوی از یک پیکر می ماند که به درد آمده است و ملت ها دیگر مسلمان که اعضای دیگر پیکر واحد هستند، آن درد و رنج را احساس می کنند و به همدردی و همیاری او اهتمام می ورزند.
4. شناخت توطئه های استعماری: رهنمود حضرت امام در این خصوص برای ملل مسلمان جهان سرمشق و راهگشا می باشد. آنجا که می فرمایند: «باید ما پایدار باشیم در حق خودمان. اینطور نباشد که باطل خودش مجتمع باشد و ما در حق خودمان متفرق. ما که مدعی این هستیم که اهل حق هستیم مسلمان ها که اهل حق هستند، قرآن کتاب آن هاست، کعبه قبله ی آنهاست، کسانی که به اسلام ایمان آورده اند و به حق ایمان آورده اند باید در حق خودشان مجتمع باشند و نگذارند این باطل ها که در باطل خودشان می خواهند مجتمع بشوند، آن ها پیروز بشوند. ما تکلیف همه مان این است که در حق خودمان با هم تفاهم داشته باشیم. چه اهالی یک کشور و چه اهالی همه کشورهای اسلامی» (امام خمینی، صحیفه ی نور، ج 13، ص 164).
5. احیای فرهنگ و تمدن اسلامی: بدیهی است برای نیل به هدف والای احیای فرهنگ و تمدن عظیم اسلامی، تنها راه ما بازگشت به خویشتن اسلامی و حرکت بر محور دین و آیین مقدس اسلام می باشد. زیرا درون مایه ی اصلی فرهنگ و تمدن که مسلمانان جهان را در برهه ای از زمان به قدرت و عظمت و شکوهمندی رساند، اندیشه و تفکر، آموزه ها، تعالیم و معارف جامع اسلام است. بنابراین همه ی هویت و هستی و موجودیت مسلمان در دین و آیین آنان خلاصه می شود تا اسلام از غربت به در نیاید و به محیط اذهان، افکار و آشیان قلب ها وارد نشود و در رفتار، حرکات و عملکردهای تسری نیابد، احیای فرهنگ و تمدن اسلامی امکان پذیر نمی باشد. از این رو ملت های مسلمان جهان با حرکت در مسیرهای پنج گانه ای که برشمردیم، به تشکیل امت واحد اسلامی توفیق حاصل می کنند و به این وسیله به اوج عزت، سرافرازی، پیشرفت، تعالی، وحدت و همبستگی جهانی نائل می شوند و نه تنها خود به حیات سالم و زیست برتر دست می یابند که برای سایر ملل دنیا نیز گواه و الگو می گردند و بشارت ها و وعده های قرآن کریم را به زیباتری وجه به تجلی و ظهور درمی آورند.
منبع: گروهی از نویسنگان، مجموعه مقالات مسابقات بین المللی قرآن کریم- جلد اول، انتشارات اسوه، چاپ اول، (1387).

 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.