در طول تاریخ دولتهای نظامی زیادی تشکیل شدند. اما اسماعیلیان یک استثنا محسوب میشوند. آنان در سال 483 هجری برابر با1090 میلادی دولتی نیرومند پیافکندند که تا سال 654/1256 دوام آوردند. دولت اسماعیلی اگر چه قلمرو پراکندهای داشت اما توانست در برابر واکنشهای سرسخت خلافت عباسی و جامعه اهل سنت پایداری خود را حفظ کند...
بنیانگزار اسماعیلیه ایران- حسن صباح از اهالی ری بود که با تدبیر و کوششی فراوان به کمک توده مردم شهری و کشاورزان پایه قدرت اسماعیلیان ایران را، با تصرف دژهایی مستحکم گذاشت. جنبش اسماعیلیان در ایران از طرفی علیه حکومت ترکان و از سوی دیگر ضد خلفای عباسی بود. حسن صباح و پیروان او چنان سازمان محکم و متینی بوجود آوردند که مدتی نزدیک به دو قرن در سرزمین ایران، به خصوص در رودبار الموت و قهستان پایداری کرد و حکومت های وقت را به وحشت انداخت. اسماعیلیان کلمه رفیق را برای اولین بار بین خود رواج دادند و رفتار آن ها نسبت به یکدیگر رفیقانه بود. در آغاز پایگاه حسن و یارانش کشاورزان و کسبه و پیشه وران شهری بودند. اسماعیلیان نیروی ضربتی ورزیده و متهوری بوجود آوردند که در رازداری و فداکاری کم مانند بود. اسماعیلیان را که رهبرانشان بیشتر دانشمند و پژشک و داروساز بودند، حشاشین خوانده اند که معنی داروسازان را می دهد.
قضاوت درباره سرشت اجتماعى جنبش اسماعیلیان در ایران به انگیزه کم بودن منابع و مدارک دشوار است. اما آنچه ثابت و محقق شده در مراحل نخستین فعالیتشان قسمت مهمى از صنعتگران )قسمتى در اصفهان که به موجب مدارک بهدستآمده شماره اسماعیلیان به سى هزار تن مىرسید) و دهقانان ساکن کوهستانها به آنان پیوستند. مىتوان پنداشت، پس از آنکه اسماعیلیان بسیارى از دژها و زمینها را تصرف کردند و به سال 1900 براى خود حکومتى پدید آوردند، بلندپایگان آنها به فئودالهاى نو تبدیل شدند. حکومت اسماعیلیان داراى قلمرو یکپارچه و بهمپیوستهاى نبود- قسمت عمده متصرفات آنها در کوههاى زاگرس و کوهستان، یعنى در مناطقى که از لحاظ اقتصادى عقبمانده بودند قرار داشت. رهبر روحانى و سیاسى اسماعیلیان حسن بن صباح بود. پس از مرگ او به سال 1124 همرزم حسن به نام کیا بزرگ امید در رأس حکومت قرار گرفت. چهارمین رئیس این حکومت به نام حسن دوم (1162- 1166(اعلام داشت که او از اعقاب فاطمیان است. از اینپس رهبران اسماعیلیان الموت را امام مىنامیدند.
کسب استقلال سیاسی، اسماعیلیان را از زیر سلطه دولت سلجوقی و اقطاعداران بیرون آورد، مالیاتها و باجها و وظایفی که در دولت سلجوقی بر دوش مردم کشاورز بود، برافتاد .
در دولت اسماعیلی سلطه سیاسی سلجوقی از میان رفته بود، ادارات سلجوقی رانده شده بودند و شکل سنتی حکومت، یعنی سلطنت ارثی، جایش را به حکومت حسن صباح و همرزمان او داده بود که نماینده مردم، یعنی پیشهوران و فقرای شهری و دهقانان، بودند. اینها دستاوردهای بزرگ مردم به پاخاسته بود.
حسن صباح، برای اداره دژهای گوناگون، دژبانانی از میان نزدیکترین هم رزمانش تعیین میکرد. اما آنان را نباید اقطاعداران نوین تصور کرد که در برابر خدمت نظامی به حسن صباح ، زمینهایی را در اختیار گرفته باشند. محدودیت املاک اسماعیلی خود مساله جداکردن زمین و دادن آن به افراد و بیرون رفتن این املاک از زیر قدرت مستقیم رئیس دولت اسماعیلی را منتفی میکند. در منابع، خبری درباره تقسیم اقطاع در دولت اسماعیلی و پیدایش اقطاعداران نوین وجود ندارد.
کسب استقلال سیاسی، اسماعیلیان را از زیر سلطه دولت سلجوقی و اقطاعداران بیرون آورد، مالیاتها و باجها و وظایفی که در دولت سلجوقی بر دوش مردم کشاورز بود، برافتاد.
تقریباً در هر شهر یک هسته اسماعیلی وجود داشت. این هستهها ظاهراً به محفل و مرکز تجمع دستههای مسلح تبدیل شده بود که مانند برخی از دیگر دستههای مسلحی که در میان صنعتگران تشکیل مییافت، در جنگهای گروههای متخاصم سلجوقی حتی بهعنوان متحد وارد سپاه طرفهای درگیر میشدند. این دستههای مسلح بودند که دژهای حساس و کلیدی را بهعنوان ستادهای دفاعی مسخر میساختند، یا گهگاه امیری که تمایل داشت از پشتیبانی آنان بهرهمند شود، این دژها را به آنان واگذار میکرد.
قضاوت درباره سرشت اجتماعى جنبش اسماعیلیان در ایران به انگیزه کم بودن منابع و مدارک دشوار است. اما آنچه ثابت و محقق شده در مراحل نخستین فعالیتشان قسمت مهمى از صنعتگران (قسمتى در اصفهان که به موجب مدارک بهدستآمده شماره اسماعیلیان به سى هزار تن مىرسید) و دهقانان ساکن کوهستانها به آنان پیوستند
اما تاکتیک یا روشهای مبارزاتی اسماعیلیان نزاری در راه رسیدن به استراتژی و هدف کلی به قرار زیر بود:
1ــ تسخیر قلعههای امن و دستنیافتنی در نواحی حساس، به روشهای سیاسی و اعمال نفوذ سازمانی، یا نیرنگ و در صورت امکان جنگ، در غیر این صورت، ساختن قلعه در جاهای مناسب به منظور تبدیل آنها به مراکز دعوت و پایگاه سیاسی ــ نظامی، چنانکه حسن صباح، بزرگ امید، حسین قاینی، ابن عطاش، ارجانی و دیگران کردند.
2ــ تربیت داعی و فرستادن ایشان به شهرها و مراکز مهم اجتماعی برای تبلیغ و دعوت و جلب هرچه بیشتر مردم مستعد به سازمان.
3ــ افزایش و گسترش واحدهای هر سازمان در هر بخش و تحکیم اساس و مبانی نهانروشی و رازداری بهشدتی که همهچیز بر نااهل و بیگانه پوشیده باشد.
4ــ دامنزدن به آتش جنگ و اختلاف وزراء و سلاطین و نیز میان شاهزادگان سلجوقی از جمله آنکه هرگاه میان سلطان برکیارق و سلطانمحمد یا دیگر شاهزادگان سلجوقی جنگ میافتاد، به تحریک یکی و حمایت دیگری دست میزدند.
5ــ برانگیختن مردم تحت ظلم و ستم در هرجا به شورش و تولید ناامنی و غارت ثروتمندانی که عقیده داشتند از خوردن مال و بردن بهره کار مردم، ثروتمند و مالدار شدهاند.
6ــ گسترش کشاورزی و بهبود دامداری و رونق دادن به فعالیتهای اقتصادی در بیرون شهرستانها و مراکز زیر فرمان خود تا قلعهها از لحاظ مادی و ذخیره مواد غذایی در مواقع جنگ و محاصره برای سالها تامین باشد.
7ــ تحت فرمان داشتن جنگجویانی مجهز با انضباط نظامی تا همچون ارتشی، در مواقع لزوم، آماده دفاع از قلعهها و دفع حملات لشکریان سلطان و دشمنان دیگر یا جنگهای رویاروی احتمالی باشند.
8ــ تقویت بنیه مالی با گرفتن عوارض و مالیات عادلانه مرتب از نواحی تحت فرمان خود و اخذ پیشکشی و باجهای گران به تهدید و ارعاب از ثروتمندان و اشراف که به صورت امری عادی درآمده بود.
9ــ ادامه انواع مبارزه و جنگ بیوقفه در دو جبهه یکی بر ضد دولتهای متحد سلجوقی و خلفای عباسی بغداد و دیگر بر ضد طبقه ممتاز و اقطاعداران که همگی در غارت ملت با هم اتحاد و اتفاق داشتند.
10ــ ترورها و کشتن رجال سیاسی دولتی و دینی که از مخالفان سرسخت دعوت اسماعیلی بودند، مثل وزراء، خلفا، حکام، قضات دشمن و ... .
اسماعیلیان الموتى بگونه گستردهاى به ترورهاى سیاسى دشمنان فعالشان دست مىزدند، و این کار را به اعضاى جوان فرقه در مراتب پائین مىسپردند. اسامى 75 تن از چهرههاى نامدار که بین سالهاى 1096 و 1162 به دست اسماعیلیان ترور شدهاند به دست آمده؛ از میان آنان مىتوان نامهاى وزیر، نظام الملک (1092)، خلفاى عباسى، مستر شد (1135) و رشید(1136)و سلطان سلجوقى عراق، داود (1132(، وزیران، امیران، رئیسان، فقیهان مسلمان و غیره را نام برد. سلطان سلجوقى محمد (1105- 1118) به سختى با اسماعیلیان پیکار کرد، جنبش آنها را در اصفهان سرکوب و الموت را به محاصره درآورد، اما پس از مرگش حکومت اسماعیلیان مورد تعرض جدى کسى قرار نگرفت تا تصرف ایران به دست مغولان آغاز گردید.
منبع:تبیان
بنیانگزار اسماعیلیه ایران- حسن صباح از اهالی ری بود که با تدبیر و کوششی فراوان به کمک توده مردم شهری و کشاورزان پایه قدرت اسماعیلیان ایران را، با تصرف دژهایی مستحکم گذاشت. جنبش اسماعیلیان در ایران از طرفی علیه حکومت ترکان و از سوی دیگر ضد خلفای عباسی بود. حسن صباح و پیروان او چنان سازمان محکم و متینی بوجود آوردند که مدتی نزدیک به دو قرن در سرزمین ایران، به خصوص در رودبار الموت و قهستان پایداری کرد و حکومت های وقت را به وحشت انداخت. اسماعیلیان کلمه رفیق را برای اولین بار بین خود رواج دادند و رفتار آن ها نسبت به یکدیگر رفیقانه بود. در آغاز پایگاه حسن و یارانش کشاورزان و کسبه و پیشه وران شهری بودند. اسماعیلیان نیروی ضربتی ورزیده و متهوری بوجود آوردند که در رازداری و فداکاری کم مانند بود. اسماعیلیان را که رهبرانشان بیشتر دانشمند و پژشک و داروساز بودند، حشاشین خوانده اند که معنی داروسازان را می دهد.
قضاوت درباره سرشت اجتماعى جنبش اسماعیلیان در ایران به انگیزه کم بودن منابع و مدارک دشوار است. اما آنچه ثابت و محقق شده در مراحل نخستین فعالیتشان قسمت مهمى از صنعتگران )قسمتى در اصفهان که به موجب مدارک بهدستآمده شماره اسماعیلیان به سى هزار تن مىرسید) و دهقانان ساکن کوهستانها به آنان پیوستند. مىتوان پنداشت، پس از آنکه اسماعیلیان بسیارى از دژها و زمینها را تصرف کردند و به سال 1900 براى خود حکومتى پدید آوردند، بلندپایگان آنها به فئودالهاى نو تبدیل شدند. حکومت اسماعیلیان داراى قلمرو یکپارچه و بهمپیوستهاى نبود- قسمت عمده متصرفات آنها در کوههاى زاگرس و کوهستان، یعنى در مناطقى که از لحاظ اقتصادى عقبمانده بودند قرار داشت. رهبر روحانى و سیاسى اسماعیلیان حسن بن صباح بود. پس از مرگ او به سال 1124 همرزم حسن به نام کیا بزرگ امید در رأس حکومت قرار گرفت. چهارمین رئیس این حکومت به نام حسن دوم (1162- 1166(اعلام داشت که او از اعقاب فاطمیان است. از اینپس رهبران اسماعیلیان الموت را امام مىنامیدند.
کسب استقلال سیاسی، اسماعیلیان را از زیر سلطه دولت سلجوقی و اقطاعداران بیرون آورد، مالیاتها و باجها و وظایفی که در دولت سلجوقی بر دوش مردم کشاورز بود، برافتاد .
روشهای مبارزاتی اسماعیلیان نزاری
استراتژی یا هدف کلی اسماعیلیان در مبارزه عبارت بود از: برانداختن دولتهای متحد ترکان سلجوقی و خلفای عباسی بغداد، اضمحلال نظام حاکم و اقطاعداری، احیای نظام تولید دستهجمعی جماعت قدیمی آزاد کشاورزی، دادن آزادی کار و کسب به پیشهوران و صنعتکاران و بازاریان و درنهایت برقراری حکومتی که برای مردم حتیالامکان مطلوب و مبتنی بر عدالت باشد.در دولت اسماعیلی سلطه سیاسی سلجوقی از میان رفته بود، ادارات سلجوقی رانده شده بودند و شکل سنتی حکومت، یعنی سلطنت ارثی، جایش را به حکومت حسن صباح و همرزمان او داده بود که نماینده مردم، یعنی پیشهوران و فقرای شهری و دهقانان، بودند. اینها دستاوردهای بزرگ مردم به پاخاسته بود.
حسن صباح، برای اداره دژهای گوناگون، دژبانانی از میان نزدیکترین هم رزمانش تعیین میکرد. اما آنان را نباید اقطاعداران نوین تصور کرد که در برابر خدمت نظامی به حسن صباح ، زمینهایی را در اختیار گرفته باشند. محدودیت املاک اسماعیلی خود مساله جداکردن زمین و دادن آن به افراد و بیرون رفتن این املاک از زیر قدرت مستقیم رئیس دولت اسماعیلی را منتفی میکند. در منابع، خبری درباره تقسیم اقطاع در دولت اسماعیلی و پیدایش اقطاعداران نوین وجود ندارد.
کسب استقلال سیاسی، اسماعیلیان را از زیر سلطه دولت سلجوقی و اقطاعداران بیرون آورد، مالیاتها و باجها و وظایفی که در دولت سلجوقی بر دوش مردم کشاورز بود، برافتاد.
تقریباً در هر شهر یک هسته اسماعیلی وجود داشت. این هستهها ظاهراً به محفل و مرکز تجمع دستههای مسلح تبدیل شده بود که مانند برخی از دیگر دستههای مسلحی که در میان صنعتگران تشکیل مییافت، در جنگهای گروههای متخاصم سلجوقی حتی بهعنوان متحد وارد سپاه طرفهای درگیر میشدند. این دستههای مسلح بودند که دژهای حساس و کلیدی را بهعنوان ستادهای دفاعی مسخر میساختند، یا گهگاه امیری که تمایل داشت از پشتیبانی آنان بهرهمند شود، این دژها را به آنان واگذار میکرد.
قضاوت درباره سرشت اجتماعى جنبش اسماعیلیان در ایران به انگیزه کم بودن منابع و مدارک دشوار است. اما آنچه ثابت و محقق شده در مراحل نخستین فعالیتشان قسمت مهمى از صنعتگران (قسمتى در اصفهان که به موجب مدارک بهدستآمده شماره اسماعیلیان به سى هزار تن مىرسید) و دهقانان ساکن کوهستانها به آنان پیوستند
اما تاکتیک یا روشهای مبارزاتی اسماعیلیان نزاری در راه رسیدن به استراتژی و هدف کلی به قرار زیر بود:
1ــ تسخیر قلعههای امن و دستنیافتنی در نواحی حساس، به روشهای سیاسی و اعمال نفوذ سازمانی، یا نیرنگ و در صورت امکان جنگ، در غیر این صورت، ساختن قلعه در جاهای مناسب به منظور تبدیل آنها به مراکز دعوت و پایگاه سیاسی ــ نظامی، چنانکه حسن صباح، بزرگ امید، حسین قاینی، ابن عطاش، ارجانی و دیگران کردند.
2ــ تربیت داعی و فرستادن ایشان به شهرها و مراکز مهم اجتماعی برای تبلیغ و دعوت و جلب هرچه بیشتر مردم مستعد به سازمان.
3ــ افزایش و گسترش واحدهای هر سازمان در هر بخش و تحکیم اساس و مبانی نهانروشی و رازداری بهشدتی که همهچیز بر نااهل و بیگانه پوشیده باشد.
5ــ برانگیختن مردم تحت ظلم و ستم در هرجا به شورش و تولید ناامنی و غارت ثروتمندانی که عقیده داشتند از خوردن مال و بردن بهره کار مردم، ثروتمند و مالدار شدهاند.
6ــ گسترش کشاورزی و بهبود دامداری و رونق دادن به فعالیتهای اقتصادی در بیرون شهرستانها و مراکز زیر فرمان خود تا قلعهها از لحاظ مادی و ذخیره مواد غذایی در مواقع جنگ و محاصره برای سالها تامین باشد.
7ــ تحت فرمان داشتن جنگجویانی مجهز با انضباط نظامی تا همچون ارتشی، در مواقع لزوم، آماده دفاع از قلعهها و دفع حملات لشکریان سلطان و دشمنان دیگر یا جنگهای رویاروی احتمالی باشند.
8ــ تقویت بنیه مالی با گرفتن عوارض و مالیات عادلانه مرتب از نواحی تحت فرمان خود و اخذ پیشکشی و باجهای گران به تهدید و ارعاب از ثروتمندان و اشراف که به صورت امری عادی درآمده بود.
9ــ ادامه انواع مبارزه و جنگ بیوقفه در دو جبهه یکی بر ضد دولتهای متحد سلجوقی و خلفای عباسی بغداد و دیگر بر ضد طبقه ممتاز و اقطاعداران که همگی در غارت ملت با هم اتحاد و اتفاق داشتند.
10ــ ترورها و کشتن رجال سیاسی دولتی و دینی که از مخالفان سرسخت دعوت اسماعیلی بودند، مثل وزراء، خلفا، حکام، قضات دشمن و ... .
اسماعیلیان الموتى بگونه گستردهاى به ترورهاى سیاسى دشمنان فعالشان دست مىزدند، و این کار را به اعضاى جوان فرقه در مراتب پائین مىسپردند. اسامى 75 تن از چهرههاى نامدار که بین سالهاى 1096 و 1162 به دست اسماعیلیان ترور شدهاند به دست آمده؛ از میان آنان مىتوان نامهاى وزیر، نظام الملک (1092)، خلفاى عباسى، مستر شد (1135) و رشید(1136)و سلطان سلجوقى عراق، داود (1132(، وزیران، امیران، رئیسان، فقیهان مسلمان و غیره را نام برد. سلطان سلجوقى محمد (1105- 1118) به سختى با اسماعیلیان پیکار کرد، جنبش آنها را در اصفهان سرکوب و الموت را به محاصره درآورد، اما پس از مرگش حکومت اسماعیلیان مورد تعرض جدى کسى قرار نگرفت تا تصرف ایران به دست مغولان آغاز گردید.
منبع:تبیان