آداب شوخی و خنده

در ترسیمی که پیام آور اسلام، حضرت رسالت - صلی الله علیه و آله - از سیمای مؤمن برای ما نموده اند این گونه بر می آید که،‌ قلب و جان و ظاهر و باطن با هم در تعامل اند؛ لذا کدورت و گرفتگی چهره،‌ غبار قلب به بار می آورد و بر
دوشنبه، 29 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آداب شوخی و خنده
آداب شوخی و خنده

 

نویسنده: شیخ حر عاملی




 

در ترسیمی که پیام آور اسلام، حضرت رسالت - صلی الله علیه و آله - از سیمای مؤمن برای ما نموده اند این گونه بر می آید که،‌ قلب و جان و ظاهر و باطن با هم در تعامل اند؛ لذا کدورت و گرفتگی چهره،‌ غبار قلب به بار می آورد و بر عکس. از این رو در اسلام عزیز از یکایک مسلمین خواسته که خوش سیما و خصوصاً متبسم باشند.
در این مقاله می خواهیم به ارزش خنده و نیز چگونگی آن و شاد زیستن از منظر روایات شریفة اهل بیت- علیهم صلوات الله – نگاهی پر بار بیندازیم.

استحباب شوخی و خنده کم

1-معمر بن خلاد گوید:به ابوالحسن امام کاظم عرض کردم فدایت شوم عده ای با هم هستند و شوخی می کنند و می خندند.امام فرمود:اشکال ندارد اگر در آن نباشد؛ فهمیدم منظور امام این است که در آن شوخی، فحش و هرزه گویی نباشد.سپس فرمود:عرب صحرانشینی هدیه ای برای پیامبر آورد و عرض کرد:پول هدیه مرا بدهید،رسول خدا خندید.پس از آن،حضرت،هنگامی که غمگین می شد می فرمود:آن عرب چه شد؟ ای کاش به نزد ما می آمد.(1)
2-ابوالحسن اول امام موسی کاظم فرمود:ی حیی بن زکریا گریه می کرد و نمی خندید، اما عیسی بن مریم می خندید و گریه هم می کرد و عمل حضرت عیسی بهتر از عمل حضرت یحیی بود.(2)
3-فضل بن ابی قرة گوید:امام صادق فرمود:هر مؤمنی دارای دُعابه است.پرسیدم دُعابه چیست؟ فرمود:شوخی.(3)
4-یونس بن شیبانی گوید:امام صادق سؤال کرد: وضع شوخی کردن شما مؤمنین با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم کم است.فرمود: شوخی را ترک نکنید زیرا شوخی نشانه خوش خلقی است و بدین وسیله برادرت را خوشحال می کنی. رسول خدا با مردم شوخی می کرد و می خواست آن ها را خوشحال کند.(4)
5-عبدالله بن محمد جُعفی گوید:از امام صادق شنیدم که می فرمود :کسی را که در میان مردم شوخی می کند خدا دوست دارد.البته، در صورتی که به فحش نینجامد.(5)
6-حمران بن اعین گوید:به خدمت امام محمدباقر رسیدم و عرض کردم:مرا نصیحت کنید.فرمود:تو را به تقوای الهی سفارش می کنم.از شوخی بپرهیز زیرا احترام و آبروی شخص را می برد.(6)
7-امام جعفرصادق از پدرانش نقل فرموده است که پیامبر(در وصیتش به علی فرمود: یا علی شوخی نکن! زیرا آبرویت را می برد و دروغ مگو که نورانیت را از تو می گیرد. (مرحوم علامه می فرمایند منظور در این احادیث شوخی زیاد است.)(7)

کراهت قهقهه زدن و استحباب تبسم

1-امام صادق فرمود:قهقهه زدن از شیطان است.(8)
2-امام محمد باقر فرمود:اگر قهقهه زدی پس از آن بگو«خدایا مرا دشمن مدار.»(9)
3-امام صادق فرمود:خنده مؤمن تبسم است.(10)

خنده بی علت

1-امام صادق فرمود: خنده بدون سبب نشانه نادانی است.او می فرمود: در موقع خنده نباید دندان های جلو دهان دیده شود که در این صورت عمل ناپسندی انجام داده ای.کسی که عمل بدی مرتکب می شود از شبیخون در امان نمی ماند.(11)
2-امام جعفرصادق فرمود: چه بسیارند کسانی که خنده بیهوده می کنند و گریه آن ها در روز قیامت زیاد است و چه بسیارند کسانی که از خوف خدا زیاد گریه می کنند و در روز قیامت در بهشت خنده و شادی آنان زیاد است.(12)
3-امام صادق فرمود: سه چیز مورد خشم شدید خداست: 1)خوابیدن بدون شب زنده داری 2)خنده بدون علت 3)غذا خوردن از روی سیری.(13)
4-امام صادق فرمود:درمدینه مردی بیکاره مردم را می خندانید و می گفت:علی ابن الحسین مرا خسته کرد چرا که نتوانستم او را بخندانم.در همین حدیث آمده است که امام زین العابدین فرمود:به او بگویید:مسلم برای خدا روزی است که بیکاره ها در آن روز[قیامت]زیان می کنند.(14)

شوخی و خنده زیاد

1-امام صادق فرمود: از شوخی بپرهیزید زیرا آبرو را می برد.(15)
2-امام جعفرصادق فرمود: خنده زیاد قلب را می میراند.(16)
و نیز فرمود: خنده زیاد دین را ذوب می کند، همچنان که آب، نمک را در خود حل می نماید.
3-امام صادق فرمود: با کسی که او را دوست داری شوخی و مجادله مکن.(17)
4-عنبسه عابد گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: خنده زیاد آبرو را می برد.(18)
5-عنبسه نیز می گوید: از آن حضرت شنیدم که فرمود:شوخی دشنام کوچک است.(19)
6-امام صادق فرمود: مجادله مکن، زیرا آبروی تو می رود و شوخی نکن که نسبت به تو گستاخ می شوند.(20)
7-امام باقر فرمود: شوخی زیاد آبرو را می برد و خنده زیاد ایمان را به یک سو پرتاب می کند.[از بین می برد](21)
8-ابوالحسن امام موسی کاظم در وصیت به بعضی از فرزندانش فرموده است: از شوخی بپرهیز زیرا نور ایمان را از تو می برد و مروت و مردانگی تو را سبک می سازد.(22)
9-امام صادق از امیرالمؤمنین نقل فرموده است: از شوخی بپرهیز زیرا شوخی باعث کینه و دشمنی شده و فحش کوچک است.(23)
10-امام جعفرصادق فرمود: از شوخی بپرهیز زیرا آبرو و شکوه و عظمت اشخاص را از بین می برد.(24)
11-امام صادق فرمود:شوخی نکن چون نسبت به تو گستاخ می شوند.(25)
12-امام صادق از پدرانش نقل فرموده است که پیامبر خدا فرمود: شوخی زیاد آبرو را می برد و خنده زیاد ایمان را نابود می کند و دروغ زیاد نور ایمان را می برد.(26)
13-امام صادق از پدرانش نقل کرده است که حضرت علی فرموده است: خنده پیامبر تبسم بود. روزی بر گروهی از انصار گذشت و دید با یکدیگر گفت و گو می کنند و دهانشان پر از خنده است، فرمود:ای گروه دست بازدارید.اگر کسی را آرزویش مغرور کند و او را از عمل خیر بازدارد به گورستان سری بزند و رستاخیز را به یاد آورد، مرگ را به یاد آورید زیرا مرگ درهم شکننده لذت هاست.(27)
14-عبدالله بن جعفی گوید: از امام باقر شنیدم که می فرمود: خدا کسی را که در حضور جمعی شوخی می کند دوست دارد مشروط بر این که شوخی به فحش کشانده نشود و همچنین کسی را که در تنهایی بیندیشد و در خلوت پند و اندرز گیرد و به نماز خواندن افتخار ورزد دوست دارد.(28)
15-امام صادق از پدرش نقل فرموده است که داوود به سلیمان گفت: پسرم از خنده زیاد بپرهیز، زیرا خنده زیاد انسان را در روز قیامت تهیدست رها می کند.(29)
16-سید رضی در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین نقل کرده است که آن حضرت فرمود: شخص شوخی نمی کند مگر این که چیزی از عقلش پریده باشد.(30)

تبسم بر چهره مؤمن

1-در کتاب الاخوان از حضرت رضا نقل شده است:هرکس بر صورت خود گلاب بپاشد و برای حاجتی از خانه خارج شود دچار تنگدستی و خواری نگردد و هرکس از بقیه آبی که برادر مؤمنش آشامیده به منظور تواضع بنوشد خدا حتماً او را وارد بهشت می کند و کسی که بر چهره برادر مؤمنش تبسم زند خدا برایش حسنه می نویسد و کسی که خدا برایش حسنه بنویسد او را عذاب نخواهد کرد.(31)
2-امام باقر فرمود: تبسم مؤمن بر چهره برادرش حسنه است و پاک کردن گرد و غبار از چهره مؤمن نیز حسنه می باشد و هیچ عبادتی مانند خوشحال کردن مؤمن نیست.(32)
3-امام صادق فرمود: هرکه از چهره برادر مؤمنش گرد و غبار غم بزداید خدا برای او ده حسنه می نویسد و کسی که بر چهره برادرش تبسم زند برای او حسنه ای است.(33)

پی‌نوشت‌ها:

1.اصول کافی، ج4، ص 494، ح1(باب الدعابة و الضحک).
2.همان، ج4، ص 497، ح20.
3.همان، ج4، ص 494، ح2.
4.همان، ج4، ص 494، ح3.
5.همان، ج4، ص 494، ح4.
6.السرائر، ص 484.
7.من لا یحضره الفقیه، ج2، ص 334.
8.اصول کافی، ج4، ص 495، ح10(باب الدعابة و الضحک).
9.همان.
10.همان، ج4، ص 495، ح5.
11.همان، ج4، ص 495، ح7.
12.عیون اخبارالرضا، ص 179.
13.خصال صدوق، ج1، ص 44.
14.مجالس صدوق، ص 132(مجلس 39).
15.اصول کافی، ج4، ص 495، ح8(باب الدعابة و الضحک).
16.همان، ج4، ص 495، ح6.
17.همان، ج4، ص 495، ح9.
18.همان، ج4، ص 496، ح14.
19.اصول کافی، ج4، ص 496، ح15.
20.همان، ج4، ص 496، ح17.
21.همان، ج4، ص 496، ح14.
22.همان، ج4، ص 496، ح19(باب الدعابة و الضحک).
23.همان، ج4، ص 496، ح12.
24.همان، ج4، ص 496، ح16.
25.همان، ج4، ص 496، ح18.
26.مجالس صدوق، ص 163(مجلس 46).
27.مجالس پسر شیخ طوسی، ص 332.
28.محاسن برقی، ص 293.
29.قرب الاسناد، ص 33.
30.نهج البلاغه، حکمت 347.
31.مصادقة الاخوان، ص 24.
32.همان.
33.همان.

منبع: حر عاملی، محمد بن حسن، (1104) / محمد علی فارابی، یعسوب عباسی علی کمر، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی،‌ چاپ دوازدهم، (1389).



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما