تحولات ضروری در آموزش و پرورش

امروزه حجم عظیم، دست و پاگیر و گمراه کننده اطلاعات- به طو غیرمستقیم ولی مؤثر- مشخص کننده رفتارها و آگاهی ها در جهت گیری افراد برای انتخاب و به کار بردن داده های علمی و تکنولوژیکی است. (1) ایده کلی آموزش نمی
چهارشنبه، 29 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تحولات ضروری در آموزش و پرورش
تحولات ضروری در آموزش و پرورش

 

نویسنده: دکتر حسن روحانی




 

امروزه حجم عظیم، دست و پاگیر و گمراه کننده اطلاعات- به طو غیرمستقیم ولی مؤثر- مشخص کننده رفتارها و آگاهی ها در جهت گیری افراد برای انتخاب و به کار بردن داده های علمی و تکنولوژیکی است. (1) ایده کلی آموزش نمی تواند فقط محدود به آینده نگری و دادن شناخت و پرورش ذوق تحصیلی باشد، بلکه باید در عین حال رفتارها و آگاهی ها را شکل دهد و در جهت گیری زندگی معنوی فرد مؤثر باشد و رفتارهایی همچون تعقل، ‌حس مسئولیت، روحیه کار جمعی، انضباط، قانون گرایی، جوانمردی، حساسیت، روح استقلال و صلاحیت فکری، انسجام اصولی، تمیز بین هدف و وسیله، تشخیص بین علت ها و معلول ها را ایجاد کند.
اهمیت روزافزون نگرش ها، رفتارها و استعدادها با بهره مندی از معیارهایی همچون تحرک، تحول بازار کار و میزان مشکلاتی که باید حل شوند، آشکار می شود. این فشار وارده از خارج از نظام، با فشار دیگری از همان نوع از داخل ترکیب می شود. شاگردان، والدین و بخشی از آموزگاران که قادرند فراتر از افق خود حرکت کنند، بیش از پیش به یادگیری هایی در مورد مفاهیم اساسی، رفتارها، آگاهی ها، تخصص و غنی تر شدن شناخت نیاز پیدا می کنند و این گرایش ها قبل از هر چیز به وسیله ی علل غایی و اهداف آموزشی قابل توجیه است. این گرایش ها و تمایلات تحت فرمول های مختلف ولی در جهت هدف، به وضوح قابل توجیه هستند.
در اینجا یادآور می شویم که شاخه های مشترک آموزش و پرورش اجباری که از سوی برخی دولت های توسعه یافته برقرار شده، فرصتی است که به طرف ارزش ها، نگرش ها و رفتارها و آموزش معنوی جهت گیری کند. به عنوان مثال، در اسناد مربوط به برنامه های آموزشی ژاپن که در سمینار آموزش و پرورش سال 1974 تحت عنوان «جهت یابی تحصیلات دوره ای در چشم انداز آموزش و پرورش دائمی» به یونسکو ارائه شد، الگوی معنوی و اجتماعی بر آموزش های علمی و شناختی پیشی گرفته است. (2)
مطابق نظر اغلب نظریه پردازان شاخه ی آموزش و پرورش در آینده؛ ارزش ها، شکل گیری نگرش ها (جوانمردی، حس مسئولیت، حساسیت اخلاقی و زیبایی شناختی و غیره) باید جایگاهی بس مهم در آموزش و پرورش داشته باشند. در اولویت قرار دادن ارزش های معنوی نباید بدان معنی باشد که اطلاعات مفید و تشویق حس خلاقیت نادیده گرفته شود. بنابراین مدرسه، به طور سنتی فرایند آموزش و فراگیری را در پرتو یک نظام کلاسیک از اهداف آموزشی مورد توجه قرار می دهد؛ نظامی که دستیابی به شناخت را ارج می نهد و هر جا که آزمون و کنکور برای ارزیابی کمیت و یکدستی شناخت های به دست آمده، در نظر گرفته شده است، خود را به شکل استواری نمایان می سازد. (3)
چنانچه اهداف نظام آموزشی مدرن را در قالب کلاسیک، به ترتیب «شناخت»، «مهارت» و «آگاهی» در نظر بگیریم، در نظام های متأخرتر این اهداف سه گانه معکوس شده، «آگاهی» در اولویت قرار گرفته است. سلسله مراتب جدید بدون آنکه بخواهد اطلاعات فزاینده ی موجود در سطوح مختلف اجتماعی را نادیده بگیرد، با تحول دانش و اثرات آن بر جامعه و زندگی افراد نیز مطابقت دارد. امروزه مشخص است که کسی برای یادگیری و تجدید مهارت های حرفه ای و فرهنگی خود بهتر آمادگی دارد که دارای پشتوانه ای محکم از انگیزه ها باشد و به عبارت دیگر، ‌برای تغییرات و نوآوری ها تمایل داشته از روحیه ای نقاد و موافق با همبستگی و احساس مسئولیت برخوردار باشد و در صورت لزوم بداند چگونه اطلاعات جدید را در کتابخانه ها و رایانه ها بیابد. این نکته حائز اهمیت است که انگیزه ها و قابلیت ها در طی مراحل کسب و به کارگیری دانش به وجود می آیند. (4)
در برخی از کشورهای توسعه یافته این سلسله مراتب جدید چیزی بیش از یک تمایل قوی محسوب می شود و به عنوان عقیده ای راسخ و نوعی ایمان در نزد رهبران اقتصادی و مراجع آموزش دهنده و مراجع ارزشیابی کننده مطرح است و با آن همچون روشی از کار و فعالیت برخورد می شود، ‌اما در کشورهای دیگر بیشتر به منزله تغییراتی است که درخواست شده یا در شرف وقوع است. آشکار است که چنین تحولاتی تنها با سخت کوشی و تلاش مداوم و با شیوه ای اصولی در چارچوب نظام آموزشی به حقیقت می پیوندد. تحولات مورد اشاره از این قرارند:
الف- پایه ریزی جدید اهداف عملی آموزش و ترغیب فلسفه و دیدگاه نوین آن؛
ب- گزینش و سازماندهی محتویات با در نظر گرفتن اهداف جدید؛
ج- تطابق و غنی سازی کتاب های درسی، روش های یادگیری، ‌شیوه های تدریس، شیوه های ارزشیابی، وسایل و امکانات مدارس و غیره؛
د- بازآموزی مستمر آموزگاران به صورت دوره ها، مطالعات شخصی، نمایش های علمی، به کارگیری و تمرین روش ها به صورت گروهی یا فردی و غیره؛
هـ- بازآموزی مراجع ارزشیابی کننده مدیران و غیره. (5)
این گونه تحولات در طول دوره های پنج تا هفت ساله انجام می گیرد، ولی در پایان آن، معلم ابراز رضایت می کند، (البته اگر فردی تعلیم دیده و سازنده عمل کند، نه چون شخصی خسته از قید و بند انتقال اطلاعات) و به عبارت دیگر معلمان به نسبت آزادی عملی که دارند و با توجه به اهداف نوین، قادر به بازسازی مسیر آموزش و یاددهی هستند.

پی نوشت ها :

1. این مقاله در شماره 42 مجله راهبرد، زمستان 1385 منتشر شده است.
2. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به:
یونسکو، تفکر درباره تحولات آینده آموزش و پرورش، محمدعلی امیری، تهران: مدرسه، ‌1369، صص 62-155.
3. نگاه کنید به: محمدطاهر معیری، مسائل آموزش و پرورش، تهران: امیرکبیر، ‌1376، صص 6-129.
4. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به:
محمدرسول گلشن فومنی، جامعه شناسی آموزش و پرورش، تهران: شیفته، 1375، صص 224-227.
5. همان، ص 226.

منبع مقاله :
روحانی، حسن؛ (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام (جلد سوم: مسائل فرهنگی و اجتماعی)، تهران، کمیل، چاپ سوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.