دو دستخط شوم از ناصرالدین شاه

ناصرالدین شاه دستخط ها و فرمان های بسیاری را صادر کرده و دستخط های چندی نیز از او باقی مانده است
چهارشنبه، 6 آذر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دو دستخط شوم از ناصرالدین شاه
دو دستخط شوم از ناصرالدین شاه






 
ناصرالدین شاه دستخط ها و فرمان های بسیاری را صادر کرده و دستخط های چندی نیز از او باقی مانده است

1- عزل امیر:

پیام ناصرالدین شاه در چهارشنبه هجدهم محرم 1268 (سیزدهم نوامبر 1851) شب هنگام به میرزا تقی خان ابلاغ گردید، و دستخط عزل فردا صبح (پنجشنبه نوزدهم محرم) به امیر رسید. عین دستخط به ما نرسیده؛ اما آنچه میرزا احمد وقایع نگار آورده، درست و نزدیک به اصل است؛ و مضمون آن در اسناد رسمی نیز منعکس می باشد:
دو دستخط شوم از ناصرالدین شاه
« چون صدارت عظمی و وزارت کبری زحمت زیاد دارد، و تحمل این مشقت بر شما دشوار است، شما را از آن کار معاف کردیم. باید به کمال اطمینان مشغول امارت نظام باشید. و یک قبضه شمشیر و یک قطعه نشان که علامت ریاست کل عساکر است، فرستادیم و به آن کار اقدام نمائید؛ تا امر محاسبه و سایر امور را به دیگران از چاکران که قابل باشند واگذاریم».

2- قتل امیر:

ناصرالدین شاه را دشمنان امیر محاصره کردند. عوامل اصلی توطئه عبارت بودند از: مهدعلیا، میرزا آقاخان نوری، پسر دائیهای شاه از جمله شیرخان عین الملک ایلخان طایفه قاجار، و سردار محمدحسن خان ایروانی داماد محمد شاه. این کسان همدست بودند و با هم در کنکاش.
از غلامحسین خان صاحب اختیار شنیدم که ناصرالدین شاه گفته بوده است که به قتل امیر راضی نبودم. میرزا آقاخان تدلیس کرد و دستخط را از من گرفت. دستخط دیگر فرستادم که میرزا علی خان نرود، گفت رفته است و معاذیر آورد

فرمان شاه بر اعدام امیر صادر گشت:

« چاکر آستان ملائک پاسبان، فدوی خاص دولت ابد مدت، حاج علی خان پیشخدمت خاصه، فراشباشی دربار سپهر اقتدار مأمور است که به فین کاشان رفته، میرزا تقی خان فراهانی را راحت نماید. و در انجام این مأموریت بین الاقران مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر بوده باشد».
بنابر آنچه از قول ناصرالدین شاه آورده اند، میرزا آقاخان نوری بود که فرمان قتل را از شاه گرفت و به حاج علی خان سپرد. مخبرالسلطنه می نویسد: « از غلامحسین خان صاحب اختیار شنیدم که ناصرالدین شاه گفته بوده است که به قتل امیر راضی نبودم. میرزا آقاخان تدلیس کرد و دستخط را از من گرفت. دستخط دیگر فرستادم که میرزا علی خان نرود، گفت رفته است و معاذیر آورد».
روزگار تبعید امیر به کاشان به چهل روز رسیده بود که جنایت بزرگ تاریخ روز جمعه هفدهم ربیع الاول 1268 (دهم ژانویه 1852) در حمام فین کاشان صورت گرفت.
منبع مقاله :
www.akairan.com



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
play_arrow
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
play_arrow
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
مردی از جنس مردم
play_arrow
مردی از جنس مردم
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
play_arrow
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
play_arrow
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
play_arrow
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
play_arrow
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
play_arrow
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
play_arrow
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
play_arrow
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
play_arrow
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
play_arrow
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران
play_arrow
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران
دیدار سرزده سردار زاهدی و شوخی با سربازها
play_arrow
دیدار سرزده سردار زاهدی و شوخی با سربازها