نویسنده: جعفر نوری (1)
منبع: راسخون
منبع: راسخون
چکیده:
ایلات از جمله عوامل مهم و تاثیر گذار بر حیات تاریخ ایران میباشند، چرا که بیشتر سلسلههای ایرانی منشاء ایلیاتی دارند. لذا بدون بررسی نقش و جایگاه ایلات در ادوار و مقاطع مختلف تاریخ ایران پژوهشها تاریخی ناقص خواهند بود. ایل زنگنه از جمله ایلات مهم غرب کشور میباشد. که در عصر شاه اسماعیل اول صفوی از مناطق شمالی عراق امروزی به ایران کوچ کردند. سران زنگنه از همان بدو ورود خود به ایران با همگرایی و فعالیت در راستای سیاستهای حکومت مرکزی تلاش خود را برای کسب قدرت و حضور در ساختار سیاسی آغاز کردند، این اقدامات و تلاشها سرانجام با انتخاب شیخ علی خان زنگنه به مقام صدارت اعظمی در عصر شاه سلیمان صفوی به سرانجام رسید. آنچه در این نوشتار مدنظر بوده توصیف و تبیین جایگاه و کارکرد یکی از ایلات کرد ایران و بازخوانی نقش آفرینی سران این ایل در عرصه تحولات ملی و دربار حکومت مرکزی بوده است. در این نوشتار سعی شده تا روند تدریجی افزایش نفوذ و قدت سران زنگنه در حکومت صفوی و جایگاه و کارکرد این ایل در راستای سیاستهای دولت مرکزی مورد واکاوی قرار گیرد. ین پژوهش به روش اسنادی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده استواژگان کلیدی:
خاندان و سلسله – دولت صفوی – شیخ علی خان زنگنه – کرمانشاه-ایلمقدمه
خاندان زنگنه از جمله خاندانهای کرد ایرانی هستند که سران ان دست کم چهار سده یا به عنوان صاحبان مناصب در دولت مرکزی ایفای نقش کرده و یا به عنوان حاکمان محلی کرمانشاه ایفای نقش نموده و با دولت مرکزی در تعامل بودهاند، با این همه جایگاه و تاثیرگذاری انان چنانکه باید و شاید مورد توجه محققان قرار نگرفته چگونگی پیدایش و نحوه عملکرد و فراز و فرود این خاندان مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.خاندان زنگنه که از عصر شاه اسماعیل از مناطق شمال شرقی عراق امروزی به ایران کوچ کردهاند. از همان ابتداء سران این ایل با اتخاذ رویکرد همگرایی با سیاستهای دولت مرکزی روند تدریجی حرکت خود را برای کسب نفوذ و نزدیکی به مراکز قدرت آغاز کردند. با این وجود منابع تاریخی اوایل عصر صفوی تا عصرشاه عباس (996-1038 ه ق) از ایل زنگنه و اقدامات سران ان سخنی به میان نیاوردهاند. تا اینکه در عصر شاه عباس تنی چند از سران این ایل در دربار صفویان صاحب منصب و نفوذ شدند و این روند تدریجی کسب نفوذ و قدرت تداوم یافت. سرانجام با انتصاب شیخ علی خان زنگنه به مقام وزارت شاه سلیمان صفوی (1077-1105 ه ق) به اوج خود رسید. شیخ علی خان زنگنه در راستای تقویت قدرت صفوی دست به انجام اصلاحاتی زد. بعد از شیخ علی خان فرزند او شاهقلی نیز به به وزارت شاه سلطان حسین رسید و علاوه بران خاندان زنگنه همچنان در راس حکومت کرمانشاه نیز باقی ماندند.بگونه ای که قدرت و نفوذ انان در این حوزه از ایران حتی بعد از سقوط دولت صفویه نیز ادامه داشت.نکته حائز اهمیت در باب ایل زنگنه آن است که روند تدریجی کسب قدرت خاندان زنگنه در حکومت صفوی همواره حالت صعودی داشته است که این خود حاکی از جلب اعتماد شاهان صفوی به توسط سران این ایل است. همگرایی و همداستانی انان با دولت صفوی تا انجا پیش رفت که سران این ایل در مناطق جغرافیائی تحت سلطه خویش به عنوان پاسگاه و عامل دولت صفوی عمل میکردند.
در مورد پیشینه تحقیق مزبور باید گفت، در این موردپژوهش مستقلی صورت نگرفته است.در این پژوهش سعی شده است با استناد به منابع اصلی روند تدریجی قدرت یابی سران زنگنه در دربار صفوی مورد بررسی قرار گیرد. و چرایی این روند صعودی افزایش قدرت سران زنگنه مورد بررسی قرار گیرد.
زنگنهها: اصل و نسب و مذهب
نخستین منبعی که از زنگنهها ذکری به میان میآورد منتخب التواریخ معین الدین نطنزی از سلسله تواریخ عصر تیموری است که زنگنه را جز قلمرو اتابکان لر وگردن گذار آنها میداند «معین الدین سال 1336 ص 140» با این وجود معین الدین از لر بودن یا کردن زنگنهها بحثی به میان نیاورده است. امیر شرف خان بدلیسی صاحب شرفنامه که در واقع نخستین تاریخ مکتوب در باب قبایل کرد است ایل زنگنه را به عنوان یکی از چهار شعبه اکراد ایران دانسته است «بدلیسی- 1345- ص 17» و میرزا سمیعا نیز در تذکره الملوک ایل زنگنه را در مجموعه ای مرکب از ایلات کرد و لر نام میبرد. (سمیعا،1368:25) کمپفر سیاح المانی نیز که در عصر شاه سلیمان به ایران آمده است به هنگام بیان اوصاف شیخ علی خان زنگنه از بزرگان ایل زنگنه و وزیر اعظم شاه سلیمان صفوی مینویسد «او از نژاد کرد است.«کمپفر، 1363 ص 83» با توجه به قرائن فوق الذکر و نظر به موقعیت جغرافیایی محل اولیه سکونت این ایل میتوان گفت ایل زنگنه از لحاظ نژادی کرد بودهاند. (کریمی، 1379، 10-25)درباب وجه تسمیه ایل زنگنه اقوال و گفتههای متنوعی وجود دارد. معین الدین نطنزی صاحب منتخب التواریخ که درواقع قدیمترین منبع در باب زنگنهها است نام این ایل را برگرفته از مکان زیست این ایل میداند.(نطنزی، 1336:156) عده ای دیگر نام و وجه تسمیه این ایل را برگرفته و منشعب از «زنگه» شخصیت افسانه ای در حماسه ملی ایران میدانند. بر اساس این دیدگاه دلاوری ایرانی به اسم «زنگه» طوایف و ایلات کرد را متحد و در رکاب خود همراه ساخته و در خدمت سلسله کیانیان به دفاع ازمرزهای ایران بزرگ کمر بسته است. زنگنهها خود را بازمانده این زنگه نامی میدانند. زنگه فرزند همان شاوران یا همان شاپوران است که در نبرد رستم و کاوس قدرت نمایی میکند و با پهلوانان مازندران میجنگد. (رستگار فسایی،1369:514/1)
چو گودرز با زنگه شاروان / چو رهام و گرگین و جنگاوران «سلطانی ص 648»
بارون دوبد مورخ و محقق المانی واژه زنگنه را منشعب از واژه (تزیگنه) که واژه ای روسی و به معنای کولی است میداند و مینویسد ((زنگنهها اکنون یکی از طوایف بسیار شریف کرد کرمانشاه به شمار میروند که اصوات نامان مشابه کلمه تزیگنه روسی به معنی کولی است)) (دوبد، 1371:311) اما شبیه سازی با تکیه بر همسانی واژگانی درست به نظر نمیرسد چرا که هیچ تشابهی بین کولیها و زنگنهها وجود ندارد. واژه (زنگه) در کردی سورانی امروزی به معنی «زنده است» به کار میرود و این در حالی است که نلدکه مورخ و محقق آلمانی مینویسد ((که نمیداند اصل صحیح این کلمه در پهلوی زنده است یازنگنه))(نلدکه ص 25)) میتوان تصور کرد که نام ایل زنگنه در اصل زنگه زنه بوده است که زنگه همان پسر شاوران میباشد و زنه در کردی به معنای زنده است. بنابراین زنگه زنه یعنی زنگه (پسر شاوران) زنده یا جاوید است (افشار سیستانی،1371: 1218)
خاستگاه اصلی ایل زنگنه در آن سوی مرزهای کنونی ایران و در سرزمین عراق فعلی قرار داشت.محل سکونت و رفت و آمد این ایل منطقه وسیعی را در بر میگرفت. منطقه اسکان و کوچ آنها از شمال به پنجوین، سلیمانیه و ایالت اربیل از جنوب شرقی به بدره و از جنوب غربی به سلمان پاک از شرق به حلبچه، رود دیاله و خانقین، مندلی و از غرب به تکریت، سامره، بعقوبه و بغداد محدود میشود. مردوخ کردستانی،زنگنه عراق را ساکن کرکوک و خانقین،در اطراف کفری و ابراهیم خانمی و اراضی سوماک میداند (مردوخ کردستانی، بی تا:94/1) زمان دقیق مهاجرت ایل زنگنه به داخل خاک ایران مشخص نیست. عده ای زمان مهاجرت آنها را پس از حمله مغول میدانند. و بر این باورند که زنگنهها پس از حمله مغول به همراه چند ایل دیگر به ایران امدند.(توحدی ج 2،1364:103) اما شرف نامه مدعی است که مهاجرت زنگنهها به داخل خاک ایران همزمان با تشکیل دولت صفویه و در زمان شاه اسماعیل بوده است. (بدلیسی،1350:431) ایل زنگنه پس از ورود به قلمرو شاه اسماعیل اول (907-930 ه ق) ابتداء در حوزه جفرافیایی منطقه کرمانشاه سکنی گزیدند. سپس به تدریج افراد این ایل در سطح ایران پراکنده و در نواحی مختلف ساکن شدند.
گر چه منابع تاریخی در باب پیشینه مذهبی زنگنهها قبل از صفویه سخنی به میان نیاوردهاند. اما بر اساس اقوال و گفتههای شفاهی و بر اساس آنچه امروزه در اذهان و باور عامه مردم باقی و جاری است، ایل زنگنه به واسطه آنکه در گردآوری و دفن اجساد مطهر شهدای کربلا شرکت داشتهاند از پرداخت عوارض معاف بودهاند. آنها حضرت علی ابن حسین و اسرای کربلا را تا شام همراهی کردند و پس از مدتها که در رکاب آن حضرت به سر بردند از سوی آن حضرت اجازه بازگشت به وطن خود را یافتند و با صدور فرمان از سوی ایشان مورد لطف و استمالت قرار گرفتند «سلطانی ج 1- ص 650» قرائن فوق حاکی ازشیعه بودن این ایل است. گر چه این ادعا از سندیت تاریخی محکم و متقن برخوردار نیست. هر چند منابع در باب مذهب زنگنهها در عصر صفوی نیز سکوت کردهاند. اما اینگونه به نظر میرسد که افراد این ایل که عراق سزمین مقر ایلی خود را ترک کردند و به خدمت شاه اسماعیل که شیعی متعصب و ضد سنی بود، درآمدند نمیتوانستند اهل تسنن باشند. بعلاوه راه یابی امراء و سران زنگنه در ساختار قدرت دولت صفوی و ارتقاء به بالاترین مقامات اداری به خصوص در اواخر دوره صفوی جای هیچ گونه شک و شبهه ای را در باب شیعه بودن این ایل در دوره صفوی باقی نمیگذارد. چرا که شیعه بودن یکی از شرایط اصلی و اساسی برای راهیابی به هرم قدرت در دولت ایدئولوژیک صفوی بود. با این وجود کمپفر سیاح المانی مذهب شیخ علی خان زنگنه از سران بزرگ زنگنه و وزیر شاه سلیمان را سنی معرفی میکند. «کمفپر ص 84» اما این ادعای او نمیتواند درست باشد چرا که شاه سلیمان به عنوان مدعی دفاع از مذهب تشیع و با توجه به تعصبات و تعلقات مذهبی که داشت نمیتوانست به عنوان یک پادشاه شیعی مذهب از میان کردهای سنی مذهب وزیری انتخاب و اداره امور کشور را به او بسپارد علاوه بر این اطلاعات موجود در منابع دیگر نیز این ادعا را رد میکند و به نظر میرسد که این ادعای او در باب مذهب شیخ علی خان زنگنه بر مبنای پاسخ رد شیخ به درخواست اروپاییها برای جنگ مشترک با عثمانی نشات گرفته است. و نمیتواند صحیح باشد.زیرا انچه موجب رد درخواست اروپاییها شده بود رعایت مصالح ایران و واقع بینی شیخ علی خان زنگنه در عرصه سیاست بود نه تعلق و پایبندی وی به مذهب سنت.
زنگنهها از شاه اسماعیل تا پایان عصر خدابنده
منابع در خصوص عملکرد و اقدامات ایل زنگنه و سران آنها در این فاصله اطلاعات چندانی بدست نمیدهند. سکوت منابع تاریخی در باب ایل زنگنه و اقدامات سران این ایل بیانگران است که در این دوران افراد شاخص و قدرتمندی از این ایل در دربار شاهان حضور نداشت که رفتار و عملکرد انان برای مورخین قابل توجه و شایان ذکر باشد.اشاره منابع به افراد و سران ایل زنگنه در این دوران تنها محدود به موارد جزئی آن هم زمانی که سران ایل زنگنه در نقش ماموران سیاسی و حکومتی از جانب پادشاهان صفوی به ایفای نقش میپردازند، میشود. برخلاف دیگر منابع تاریخی این دوران صاحب شرفنامه مدعی است ایل زنگنه در عصر شاه اسماعیل به مراتب عالی رسیدند و محسود اقران شدند (بدلیسی 1345،431) نکته مبهمی که در این زمینه وجود دارد این است چرا بر خلاف ادعای بدلیسی خاندان زنگنه به یکباره در تواریخ این دوره صفوی گم میشوند و هیچ یک از منابع این برهه زمانی تا عصر شاه عباس اول (996 – 1036 ه ق) ذکری از این ایل و امرای انها به میان نمی اورند؟به عبارت دیگر چرا در طی این مدت شخص مهم و منتفذی از زنگنهها در دربار صفوی حضور نداشت.؟ برای پاسخ به این پرسش باید به شرف نامه رجوع کرد در واقع بدلیسی تصویری اگر چه کوتاه اماروشن از از دلایل رکود خاندان زنگنه در فاصله این یک قرن بدست میدهد دلیل نخست پراکندگی و عدم تمرکز ایل زنگنه از دوره شاه اسماعیل به بعد است به گونه ای که برخی از افراد این ایل به خراسان و عده ای دیگر به سرزمینهای عراق عجم کوچانده شدند که این امر خود مانع از اتحاد و یکپارچگی و در نتیجه تمرکز قدرت این ایل شد. دلیل دوم مسله وارد شدن افراد نظامی این ایل در زمره قورچیان یعنی نیروی نظامی وابسته به دولت صفوی بود که باعث میشد تا سران زنگنه فاقد نیروی کافی و کارامد جهت بسط تسلط و اعمال قدرت در منطقه باشند (بدلیسی 1345،431)شاید بتوان گفت که نخستین نقش آفرینی جدی و قابل توجه زنگنهها در جریان تحولات اوایل حکومت صفویه حضور موثر سران و افراد این ایل در جریان سرکوبی شورش ذوالفقار بیگ کلهر است. ذوالفقار بیگ کلهر در سال 934 هـ. ق بر عمویش ابراهیم حاکم بغداد یورش برد و بغداد را به تسخیر خود درآورد وعلیه حکومت مرکزی شورید. (روملو ج 2 – ص 1283 ترکمان ج 1- ص 15 – تتوی ص 488) شورش ذوالفقار خان که در واقع با سوءاستفاده از اشتغال شاه طهماسب به نبرد با اوزبکان و خلاء قدرت به وجود امده در مناطق غربی کشور صورت گرفت خیلی زود به یک مشکل بزرگ برای شاه طهماسب تبدیل شد. شاه طهماسب که نمیتوانست همزمان در دو جبهه علیه اوزبکان و ذولفقاربیگ بجنگد لذا تا سرکوبی کامل اوزبکان صبر کرد. و بعد از پایان جنگ با اوزبکان عازم دفع شورش ذوالفقار شد. و بغداد را محاصره کرد اما محاصره بغداد به شورش ذوالفقار خاتمه نداد بلکه حمله ناگهانی دو تن از سران زنگنه به نامهای علی بیگ زنگنه.و به رادارش احمد حاکم یزد که غفلتاً ذوالفقار را به هلاکت رسانند به این شورش خاتمه داد. با توجه به اینکه این دو تن از سران زنگنه سر حاکم شورشی یعنی «ذوالفقار» را به دیار صفوی فرستادند و مورد تفقد و و نوازش خسروانه قرار گرفتند، میتوان گفت که شاه طهماسب به هنگام محاصره بغداد با این افراد رابطه پنهانی برقرار کرده است «روملو 2- ص 1283 تذکره شاه طهماسب ص 11) بنا بر روایت حسن بیگ حضور یکی از قاتلین ذوالفقار یعنی احمد بیگ زنگنه در راس حکومت یزد حاکی از ارج و قرب سران زنگنه در نزد شاه صفوی است. اکثر منابع دیگر اشاره ای به نقش و کارکرد امراء این ایل تا دوره شاه عباس اول ندارند. با وجود انکه منابع در باب ایل زنگنه و اقدامات سران انها در این دوران عموما سکوت کردهاند.اما اخبار اندک این منابع در باب اقدامات و فعالیتهای سران زنگنه بیانگر حرکت و اقدام سران منتفذ این ایل در راستای سیاستهای شاهای صفوی بود.لذا میتوان گفت که سران زنگنه حرکت و فعالیت تدریجی خود برای احراز قدرت و کسب نفوذ در دربار صفوی از همین دوران و مدتها پیش از به قدرت رسیدن شاه عباس اول آغاز کرده بودند.
ایل زنگنه در عصر شاه عباس
در واقع اقدامات و فعالیتهای سران زنگنه برای کسب قدرت و نفوذ در دربار صفوی در عصر شاه عباس شتاب بیشتری گرفت. در طی سالهای حکومت شاه عباس تنی چند از افراد ایل زنگنه در دربار صفوی به مراتب عالی رسیدند و جزو خاصان و نزدیکان شاه شدند. بطوریکه در دولت خانه مناصب بسیار مهمی را در اختیار داشتند. شخصیت سرامد زنگنهها در عصر شاه عباس علی بیگ زنگنه فرزند محمود بیگ و نواده احمدبیگ زنگنه بود که در ابتداء مقام یوز باشی را دارا بود و با این درجه فرماندهی دسته ای از افراد ایل زنگنه را در سپاه شاه عباس اول صفوی بر عهده داشت. وی در جریان باز پس گیری اذربایجان از عثمانیها نیز شرکتی فعالانه داشت و در طول جنگ فرماندهی گروهی از سپاهیان زنگنه را برعهده داشت (منجم یزدی،1366:271) اما شاهکار مهم وارزنده علی بیگ زنگنه که سبب ارتقاء جایگاه او نزد شاه عباس شد. پادرمیانی او در ماجرای شورش هلوخان والی شورشی اردلان شاه عباس یود که علی بیگ با تدبیری عاقلانه و درایت به موقع مانع از درگیری و جنگ میان شاه عباس و حاکم شورشی اردلان شود و توانست قضیه را با پا در میانی و تدبیر کافی بدون جنگ خاتمه دهد. او با نامه نگاری به هلوخان، او را به اطاعت از شاه عباس واداشت.ایل زنگنه از شاه صفی تا شاه سلیمان
تلاشهای مستمر و روز افزون خاندان زنگنه برای کسب نفوذ و اعتبار دردربار صفوی بعد از شاه عباس نیز روندی صعودی داشت. در عصر شاه صفی (1038- 1052 ه ق) پسران الی بالیبیگ زنگنه (علی بیگ) همچنان مورد توجه دربار صفوی واقع بودنداینکه در سال 1048 هـ ق دو تن از افراد ایل زنگنه که در دربار دولت صفوی نفوذی به دست آورده بودند مورد توجه شاه صفی قرار گرفته که هر دو از فرزندان عالی بالی بیگ زنگنه بودند. شاهرخ بیگ زنگنه که به حکمرانی الکای سنقر،دینور وکرمانشاهان برگزیده شد و برادر کوچکتر وی یعنی شیخ علی بیگ به سمت امیر آخور باشی شاه رسید (رضا قلی خان هدایت،1339:102 - یوسف واله قزوینی،1372: 282- خواجگی اصفهانی،1368: 264).شاهرخ بیگ زنگنه نخستین حاکم از افراد ایل زنگنه بود که بر کرمانشاه حکومت میکرد.. شاید بتوان گفت در این مقطع تاریخی است که کرمانشاهان از لحاظ اداری و نظامی از قلمرو علیشکر مجزا گردید. شاهرخ بیگ در سال 1049 هـ ق مرد و به جای او شیخ علی بیگ به امارت کرمانشاه و ایل زنگنه رسید (استر ابادی، 1364: 259- خواجگی اصفهانی، 1368: 286- یوسف واله قزوینی،1372: 303-304).ه شیخ علی خان زنگنه فرزند عالی بالی بیگ زنگنه و از اکراد زنگنه بود که در سال 1020 هـ. ق متولد شد (خاتون آبادی، 1352: 530). در باب محل تولد او چگونگی رشد ونمو و حتی اقدامات او تا قبل از وزارت، اطلاعات بسیار کم است. شیخ علی خان زنگنه نخستین بار، با کسب مقام امیر آخور باشی جلو در سال 1047 هـ.ق بجای برادرش پا به عرصه فعالیتهای سیاسی گذاشت (حسینی استرآبادی، 2275:136-خواجگی اصفهانی،1368: 264). او سپس بعد از فوت برادرش شاهرخ به امارت ایل زنگنه رسید. (وحیدی قزوینی، 1329:182). اقدامات او در زمانی که حاکم کرمانشاه بود یعنی دستیگری سلمان خان حاکم کردستان در 1063 هـ. ق و رهبری نبرد علیه اوزبکان در سال 1076 هـ.ق که حاکی از وفاداری او به خاندان صفوی بود باعث شد تا شیخ علی خان زنگنه مورد توجه دربار صفوی قرار بگیرد. با جلوس شاه سلیمان صفوی به تخت سلطنت به مقام صدارت اعظمی رسید. شیخ علی خان زنگنه که به استناد منابع در سال 1080 هـ.ق به مقام وزارت اعظمی رسید) خاتون آبادی،135:531)) مشیزی،1367:562) و تا سال 1100 هـ.ق که رحلت فرمود در مقام وزارت بود. شیخ علی خان زنگنه که سال 1049 هـ ق به جای بردارش به حکومت کرمانشاهان رسید تا سال 1079 هـ ق که به مقام وزارت اعظمی شاه سلمیان رسید، حاکم کرمانشاه بود. شیخ علی خان زنگنه در طول حکومتش در کرمانشاه پیش از رسیدن به مقام وزارت برای تقویت دولت صفوی مانند یک ناظم جهت ایجاد آرامش در صفحات غربی کشور عمل کرد. او در سال 1065 هـ ق میان مخالفان منوچهر خان حاکم لرستان با شاه میانجیگری کرد و روسای این مخالفین را روانه دربار نمود و عرایض آنها را به عرض شاه رسانید (یوسف واله قزوینی.1372: 542- جلالدین منجم.1361: 182) و بدین ترتیب به غائله لرستان خاتمه داد.او همچنین در سال 1067 هـ ق سلمان خان حاکم کردستان را که در صدد پیوستن به حاکم عثمانی بوده دستگیر کرد و به نزد شاه فرستاد و بدین ترتیب وفاداری شیخ علی خان زنگنه نسبت به خاندان صفوی در همین ایام حکومتش در کرمانشاه به اثبات رسید. و شایستگیهای خود را برای کسب مقام وزارت که در عصر شاه سلیمان به این مقام رسید به منصهی ظهور رسانید. شیخ علی خان در ایام حکومتش در کرمانشاه دست به عمران و آبادانی در زد و تاسیسات شهری و مدنی زیادی در این شهر و نواحی تابعه آن ایجاد کرد. در سال 1076 هـ ق و به دنبال حمله ازبکان شاه عباس ثانی شیخ علی خان زنگنه را در رأس سپاهیانی از زنگنه و کلهر مأمور سرکوبی ازبکان کرد. از سوی شاه عباس دوم در غیاب شیخ علی خان زنگنه، فرزندش حسینعلی خان زنگنه نیابت حکومت کرمانشاه را عهده دار شد. شیخ علی خان موفق به دفع ازبکان و تنظیم امور آشفته خراسان شد و مدتی در حکومت خراسان ابقاء شد (ولی قلیخان شاملو،1371:362).
حیات سیاسی شیخ علی خان زنگنه بعد از مرگ شاه عباس دوم نه تنها قطع نشد. بلکه خود آغاز شکفتگی دورانی گردید که او را به اوج رساند و منجر به ارتقاء او به مقامات بالای اداری شد. شیخ علی خان تا سال 1080 که در مقام وزارت اعظمی بود همچنان در رأس حکومت نواحی کرمانشاهان قرار داشت و در عصر شاه سلیمان بار دیگر به دفع ازبکان مامور گردید
شیخ علی خان پس از رسیدن به مقام وزارت تمام کوشش خود را صرف اصلاح و تنظیم امور نمود اما به علل گوناگون پس از دو سال وزارت از طرف شاه سلیمان معزول و خانه نشین گردید.ظاهرا علت برکناری وی مخالفتش با شراب خواری شاه یا حداقل عدم همراهی با شاه در شراب خواری و میگساری بوده است (شاردن، 1350: 108/3) شیخ علی خان پس از چهارده ماه گوشه نشینی به خاطر نیاز شدید به حضور و تدبیر وی در سال 1083 ه ق دوباره به مقام صدر اعظمی رسید
شیخ علی خان در مدت بیست سال وزارتش درجنبه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و سیاست خارجی اصلاحاتی انجام داد و در کل حیاتی نو به دولت صفوی بخشید. او کارهای اداری را تمرکز بیشتری بخشید و تسلط کامل بر امور اداری و روند آن داشت «شاردن ج 8 – ص 179» در راستای اصلاحات اقتصادی او اقتصاد بحران زده و وخیم دولت صفوی را سامان بخشید «کمپفر ص 201» او تعادل اقتصادی را در دولت صفوی برقرار ساخت و از این طریق زمینه تداوم هرچه بیشتر دولت صفوی را فراهم آورد. شیخ علی خان در زمینه ارتقاء وضعیت نظامی دولت صفوی نیز اصلاحاتی انجام داد و تجهیزات نظامی بیشتر و بهتری فراهم آورد او با توسل به این اصلاحات توانست امنیت بیشتری در داخل کشور فراهم سازد و از این طریق بسیاری از شورشها را سرکوب و به سران این شورشها اجازهی فعالیت ندهد و اما مهمترین و برجستهترین اصلاحات او در زمینه سیاست خارجی صورت گرفت در واقع شیخ علی خان رویکرد جدیدی به سیاست خارجی دولت صفوی بخشید او با درایت سیاسی خاصی که داشت کوشید تا موازنه منطقی و هدایت شدای بین قدرتهای اروپایی در جنوب برقرار سازد. علاوه بران در مرزهای شمالی و روابط باهمسایه شمالی یعنی روسیه بدان دلیل که این دولت با دولت عثمانی یعنی دشمن دیرینه ایران اصطکاک منافع داشت رونق بیشتری یافت. با این همه او به پیشنهادات کشورهای اروپایی به جنگ با دولت عثمانی نیز پاسخ رد داد، چرا که او ایجاد صلح را به را بهتر و مفیدتر از سرگیری جنگ بیهوده و فرسایشی با عثمانی میدانست. ((کریمی، 1379، 130-160)
زنگنهها بعد از مرگ شیخ علی خان زنگنه تا پایان حکومت صفوی
حسینعلی خان زنگنه پسر بزرگ اعتماد الدوله که در هنگام اعزام پدر به نبرد با اوزبکان در عصر شاه عباس دوم از جانب او نیابت حکومت کرمانشاهان را عهده دار بود بعد از تعیین شیخ علی خان در سال 1080 هـ ق به مقام وزارت اعظمی به حکومت کرمانشاه برگزیده شد. (نصرآبادی،1361: 323) حسینعلی خان تا سال 1086 هـ.. ق که از سوی شاه همراه با ایل زنگنه برای تنظیم امور کهکیلویه بدانجا اعزام شد در رأس حکومت کرمانشاهان قرار داشت. اگر چه او در عصر شاه سلیمان صفوی به حکومت کرمانشاهان رسید اما منابع در باب سال انتساب او به این مقام اطلاعی به دست نمیدهند. پس از حسینعلی خان شاه قلی خان زنگنه به حکومت کرمانشاه رسید.شاهقلی همگام با تصدی حکومت کرمانشاهان مقام قورچی باشی کل را نیز داشت.(نصیری،1371:12؛ خاتونآبادی،1352: 205). در زمان شاهقلی خان زنگنه لرستان فیلی بدلیل منازعاتی که میان فرزندان حسین خان حاکم لرستان صورت گرفته بود ضمیمه حکومت کرمانشاهان و تحت نظارت شاهقلی خان قرارگرفت (خاتونآبادی،1352:150) شاهقلی خان زنگنه در عصر شاه سلطان حسین به مقام وزیر دیوان اعلی رسید (نصیری، 1371:153). شاه سلیمان صفوی در 1105 هـ.. ق وفات کرد. و پسرش شاه سلطان حسین بر سریر سلطنت صفویان جلوس کرد. پیشرفت و ترقی جایگاه خاندان زنگنه که از عصر شاه عباس آغاز شده بود و در عصر شاه سلیمان با انتساب شیخ علیخان به وزارت اعظمی به اوج خود رسیده بود، در عصر شاه سلطان حسین همچنان ادامه داشت. شاهقلی خان زنگنه که در عصر شاه سلطان حسین به مقام وزات دیوان اعلی رسید بجای او فرزندش مرتضی قلی بیگ به حکومت کرمانشاه رسید. مدت امارت او 2 سال یعنی تا سال 1107 هـ.ق بود. در سال 1107 هـ ق از سوی شاه سلطان حسین مأمور شد تا در اتحادیهای متشکل از حاکمان مناطق غربی کشور که برای سرکوبی عصیان سلیمان کرماج در صفحات غربی کشور تشکیل شده بود، شرکت کند. مرتضی قلی بیگ سرانجام به دلیل بی تجربگی و شکست از سلیمان کرماج در سال 1107 از سوی شاه سلطان حسین برکنار شد و فرزندش مهر علی بیگ بر جای او به امارت کرمانشاهان رسید. (نصیری،1373: 134- 126).منابع از اوضاع سران زنگنه در فاصله سالهای 1107 تا 1135 هـ. ق که پایان سلطنت صفویان است اطلاعی کافی بدست نمیدهد به نظر میرسد که خاندان زنگنه در این فاصله زمانی همچنان بر کرمانشاه حاکمیت داشتهاند.
سران ایل زنگنه حاکم در کرمانشاه حتی در روزگار محاصره اصفهان بدست افغانها نسبت به صفویان وفادار ماندند. و این وفاداری را با ارسال کمکهای نطامی برای شاه سلطان حسین به اثبات رساندند. بر اساس گزارشات کمپانی هند شرقی هلند عبدالباقی خان زنگنه حاکم شهر کرمانشاه در ایام محاصره اصفهان کمکهای برای شاه سلطان حسین ارسال داشت و عاقبت اثر این اقدام خود بتوسط اشرف افغان دستگیر و زندانی شد. (فلور 1365،128 و 134 و 137 و 160 و 2340)
دلایل همگرایی خاندان زنگنه با حکومت صفویه
مسله عثمانی:
حاکمان صفویه برای دفاع از مرزهای خود از نیروی نظامی قبایل و ایلات متعدد استفاده میکردند. در واقع شاهان صفوی یا از قبایل که در نوار مرزی سکونت داشتند حمایت میکردند و یا با انتقال برخی از قبایل که حکومت از همگرایی آنان تردید داشت و نیروی نظامی آنان همواره مایه نگرانی خاطر شاهان صفوی بود به مرزها از نیروی آنها برای مقابله با دشمنان خارجی استفاده میکردند. برای مثال قبایل چگینی و سیاه منصوری از جمله قبایلی بودند که در دوران شاه طهماسب به مناطق مرزی خراسان کوچانده شدند.کرمانشاه قلمرو حکومتی خاندان زنگنه در مرز میان دو دشمن متخاصم یعنی صفویان و عثمانی واقع شده بود که همواره میان آنها جنگ و درگیری وجود داشت بدین ترتیپ کرمانشاه همواره در معرض حملات دولت عثمانی قرار داشت.شرایط حساس ژئوپلتیکی و و مجاورت این منطقه با عثمانی سبب شد تا شاهان صفوی یا عناصر وابسته به خود را در این منطقه مستقر سازند و یا خاندانهای حکومتی این منطقه را را در برابر عثمانیها تقویت کنند. چرا که قدرتمندشدن حاکم این منطقه میتوانست مانعی محکم در راه حمله عثمانیها ایجاد کند آن چانکه سران زنگنه در اواخر حکومت صفویه همواره به عنوان یک پاسگاه مرزی در جهت اهداف صفویان عمل میکردند و در حالت بر عکس ضدیت و حرکت علیه حاکمان این منطقه که در شرایط حساس مرزی قرار داشتند سبب میشد تا حاکمان این منطقه به سوی عثمانیها متمایل شوند و با آنها متحد شوند.
شیعه بودن خاندان زنگنه:
شاید بتوان گفت که از میان قبائل کرد در عصر صفوی تنها در دو خاندان زنگنه و کلهر بر مذهب تشیع بودند (شیعه بودن این خاندانها در عصر صفوی با استنادات تاریخی به اثبات رسیده است) و مابقی خاندانها و قبایل کرد بر مذهب اهل سنت بودند. از آنجا که ورود به هرم قدرت و ایفای نقش در دولت ایدئولوژیک صفویه بدون دارابودن مذهب تشیع که یک اصل بود تقریبا امری محال بود از سوی دیگر شاه صفوی به عنوان مدعی دفاع از مذهب تشیع و با توجه به تعصبات و تعلقات مذهبی که داشت نمیتوانست به عنوان یک پادشاه شیعی مذهب خاندانهای حکومت گر سنی مذهب را مور حمایت قرار دهد، لذا شیعه بودن خاندان زنگنه سبب مستحکم شدن روابط میان زنگنهها و حکومت مرکزی صفویه میشد.کنترل امراء و حاکمان مستقل منطقه به توسط خاندان زنگنه:
خاندان زنگنه همان گونه که مدافعان خوبی برای دفاع از مرزهای دولت صفویه در مقابل عثمانیها بودند. عاملان خوبی برای کنترل تحولات دولت صفویه نیز بودند از آنجا که صفحات غربی ایران عصر صفوی قلمرو حکومتی امارتهای نیمه مستقل کرد و والی نشین های لرستان و اردلان کردستان بود که این امارتهای نیم بند کرد و والی نشین ها به محض مشاهده ضعف در حکومت مرکزی دست به توسعه طلبی در منطقه میزدند خاندان زنگنه در این مواقع میتوانست به مثابه عامل دولت صفویه در مقابل توسعه طلبیهای این حاکمان محلی اقدام کند.آنچنان که حاکمان زنگنه به خصوص شیخ علی خان زنگنه این وظیفه را به خوبی انجام دادند و شورشهای را که در مناطق غربی کشور علیه حکومت صفویه صورت میگرفت سرکوب کردند.سرکوبی غائله منوچهر خان حاکم لرستان و دستگیری سلمان خان حاکم لرستان توسط شیخ علی خان زنگنه حضور مرتضی قلی بیگ در اتحاد علیه سلیمان کرماج در عصر شاه سلطان حسین نمودهای از این همکاری میباشد.رقابتهای درونی قبایل کرد برای نزدیکی به دربار صفوی:
در قلمرو جغرافیایی کردستان خاندانها و قبایل مختلف حکومت میکردند که با همدیگر بر سر مسائل مرزی رقابت داشتندو در بیشتر مواقع در نزاع به سر میبردند. هر کدام از این خاندانها سعی در نزدیکی به مرکز قدرت و جلب نظر حکومت مرکزی داشتند تا با توسل به تائید و کمک نظامی دولت مرکزی بتوانند موقعیت خود را در منطقه مستحکم سازند. به عبارتی دیگر قبایل و امراء کرد ساکن در منطقه دریافته بودند که عمر شاهزادگان و امارتهای مستقل به سر آمده و از این پس تداوم امارت و موجودیت دودمان آنها فقط در گرو اتحاد با حکومت مرکزی میباشد لذا زنگنهها برای تداوم حاکمیت خود در منطقه از سیاست تمایل به قدرت برتر سود میجستند.نتیجه
خاندان زنگنه که گامهای اولیه برای حضور در ساختار قدرت را از همان اغاز حکومت صفوی و همزمان با سلطنت شاه اسماعیل اول اغاز کرده بودند، با صبوری و مداومت در خدمت گذاری برای کسب اعتماد شاهان صفوی تلاشهای زیادی از خود بروز دادند. باوجود انکه مدتهای مدیدی طول کشید تا سران این خاندان موفق شدند تا انان اعتماد شاهان صفوی را برای رسیدن به مناصب مهم کسب نمایند. اما با کسب این اعتماد و توجه روند تدریجی افزایش نفوذ و قدرت انها شتاب بیشتری گرفت و با گذشت زمان در دوره پایانی حکومت صفوی به اوج خود رسید.اقدامات و موضع گیریهای سران زنگنه همواره در راستای سیاستها و استراتژیهای دولت صفوی بود، بگونه ای که میتوان گفت در طول دوران حکومت صفویه اقدامی برخلاف یا علیه دولت صفویه ازسوی سران زنگنه صورت نگرفت در پیش گرفتن چنین رویه ای همراه با اثبات هماهنگی و وفاداری توسط سران این ایل موجب شده انان علاوه بر کسب مقام حکمرانی مناطق مختلف دستیابی به عالترین منصب اداری یعنی صدارت اعظمی، از عصر شاه صفی به بعد حکومت منطقه کرمانشاه را نیز به صورت تقریبا موروثی در اختیار بگیرند سران این خاندان به هنگام تصدی ریاست حکومت کرمانشاه با عملکرد خود به عنوان عامل ایجاد نظم مورد نظر حکومت صفویه در صفحات غربی کشور وفاداری خود را به صورت هر چه بیشتر نسبت به سران صفوی به اثبات برساندند و تلاشهای خود را برای کسب سهم بیشتری از قدرت شتاب بخشیدند. این تلاشها سرانجام با انتصاب شیخ علی خان زنگنه به مقام وزارت اعظمی به ثمر نشست و موجب شد قدرت خاندان زنکنه در طول 20 سال وزارت شیخ علی خان بیش از بیش تثبیت گردد بعد از شیخ علی خان نیز خاندان زنگنه همچنان در راس قدرت حکمرانی کرمانشاه باقی ماندند و از چنان پایگاه و نفوذی برخوردار بودند که حتی پس از فروپاشی سلسله صفویه و در دوره سلسلههای بعدی تا دوره قاجار از موثرترین و تاثیر گذارترین ایلات و طوایف غرب کشور بودندپینوشتها:
1- پژوهشگر و دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه اصفهان
منابع-بدلیسی،امیر شرف خان (1345)، شرف نامه، تصحیح محمد عباسی، تهران، موسسه مطبوعات علمی
-تتوی، قاضی اخمد (1378) تاریخ الفی، به تصحیح سید علی الداود، تهران،فکر روز
-ترکمان، اسکندر بیگ (1363)، تاریخ عالم ارای عباسی،به کوشش ایرج افشار، تهران، امیر کبیر
-حسینی استر ابادی، سید حسن ابن مرتضی (1362)، از شیخ صفی تا شاه صفی،به کوشش احسان اشراقی، چ دوم،تهران،انتشارات علمی
-خاتون ابادی، سید عبدالحسین الحسینی (1352)،وقایع السنین و الاعوام،به تصحیح محمد باقر محمودی،تهران،کتابفروشی الاسلامیه
-سلطانی،محمد علی (1372)، ایلات و طوایف کرمانشاهان، ج 2،تهران، نشر مولف
-شاردن، ژان (1345) سیاحت نامه شاردن، ترجمه محمد عباسی، تهران،امیر کبیر
-شاملو، ولی قلی بن داود قلی (1371)، قصص الخاقانی، به کوشش سید حسن سادات ناصری، تهران،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
-فلور، ویلیام (1365) ببر افتادن صفویان و بر امدن محمود افغان، ترجمه عبدالقاسم سریریالتهران،انتشارات طوس
-قزوینی، محمد طاهر وحید (1329)، عباسنامه، به تصحیح ابراهیم دهگان، اراک، کتابفروشی داودی
-کمپفر، انگلبرت (1363) سفرنامه کمپفر، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران، انتشارات خوارزمی
-مردوخ (بی تال)، تاریخکرد، سنندج، کتاب فروشی غریق
-مشیزی، (بردسیری) میر محمد سعید (1367)، تذکره صفویه کرمان، به تصحیح پاریزی باستانی، تهران، مطالعات و تحقیقات فرهنگی
-معین الدین نطنزی، (بی تا) منتخب التواریخ،تصحیح ژان اوبن، تهران،کتابفروشی خیام
-میرزابیگ ابن الحسن الحسینی (1218)، روضه الصفویه، نسخه عکسی،تهران، کتابخانه مرکزی
-تذکره شاه طهماسب (1363)، با مقدمه و فهرست امر الله صفریپ دوم،تهران، انتشارات شرق
-عبدی بیگ شیرازی (1369)، تکمله الاخبار، تصحیح عبدالحسین نوایی، تهران، نشر نی
-قاضی شرف الدین الحسین الحسینی (1359) خلاصه التواریخ، تصحیح احسان اشراقی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران
- خواجگی اصفهانی (1368) خلاصه السیر،تاریخ روزگار شاه صفی، تهران، انتشارات علمی
- ملا جلال الدین منجم (1361)، تاریخ عباسی (روزنامه ملا جلال)، به کوشش سیف الله وحید نیا، تهران،انتشارات وحید
- لارنس لاکهارت،انقراض سلسله صفویه و ابام استبلای افاغنه،ترجمه مصطفی قلی عماد، تهران،انتشارات مروارید 1364
- میرزا سمیعا،تذکره الملوک،به کوشش محمد دبیر صادقی،انتشارات امیر کبیر، تهران، 1368
- سفرنامه سانسون،به اهتمام و ترجمه تقی تفضلی،تهران، انتشارات ابن سینا،1346
- توحدی کلیم الله،حرکت تاریخی کردها به خراسان،مشهد، چاپخانه دانشگاه مشهد، 1364
- اردلان مستوره،تاریخ الکراد،به تصحیح حیرت سجادی،نسخه خطی کتابخانه سنندج
- افشار سیستانی،ایرج،کرمانشاهان و تمدن دیرینگان،انتشارات زرین،تهران،1371
- قاضی ملا محمد شریف،زبده التواریخ سنندجی،به کوشش محمد رئوف توکلی،تهران،توکلی،1379
- اردلان،خسرو ابن محمد ابن منوچهر،لب التواریخ،تهران،انتشارات کانون خانوادگی اردلان،2536
- هدایت رضا قلی،روضه الصفای ناصری،به کوشش جمشید کیانفر، انتشارات اساطیر،1380
-کریمی، علیرضا، پژوهشی درباره وزارت شیخ علی خان زنگنه وزیر اعظم شاه سلیمان صفوی، نشر تبریز 1379
/م