معجون کفرآمیز

خطابه را در قرون وسطا اغلب به صورت بانوی بلند قامت زیبارویی نشان می دادند. جامه ی او آراسته به آرایه های سخن بود و سلاح هایی در دست داشت که با آنها به جنگ دشمنانش می رفت. سلاح ها در خطابه ی قضایی به کار می
سه‌شنبه، 19 آذر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معجون کفرآمیز
 معجون کفرآمیز

 

نویسنده:پیتر دیکسون
مترجم: حسن افشار



 

خطابه را در قرون وسطا اغلب به صورت بانوی بلند قامت زیبارویی نشان می دادند. جامه ی او آراسته به آرایه های سخن بود و سلاح هایی در دست داشت که با آنها به جنگ دشمنانش می رفت. سلاح ها در خطابه ی قضایی به کار می آمدند و همچنین در سخنرانی های نمایشی برای تقبیح و توریخ. طنز ادبی با هر دو آنها نسبت داشت. طنزنویس مانند خطیب به اعتراض علنی دست می زند. به قصد آنکه نظر مخاطب را عوض کند و رضایتمندیش را از میان ببرد. در طنزهایی که چارچوب منطقی و استدلالی محکمی دارند، یا در آنها نویسنده به دفاع از کار و اندیشه اش می پردازد، عناصر خطابه ی قضایی به ویژه روش های اثبات و ابطال ممکن است مناسبت پیدا کنند. علاوه بر ویتوپِراتیو ( =نکوهش) که حمله به افراد پلید و بی ارزش است، طنز هدف های خطابی والاتری را نیز دنبال می کند: بازداری از تبهکاری و نابخرید؛ و ستایش از کسانی که شایسته ی تقلیدند. می دانیم که یووِنال، پیش از آنکه به طنزنویسی روی آورد، در رم درس دکلمه خوانده بود و شغل وکالت داشت. درایدن نیز زمانی که در وست مینستر به مدرسه می رفت دکلمه می آموخت و دکلمه ی طنز می کرد.
آثار اخلاقی، که صریحاً قصد اقناع ما را در مورد فضیلت ها دارند، و اشعار تعلیمی که به ما عملاً آموزش می دهند، انواع ادبی دیگری هستند که ادبیات و خطابه در آنها همکاری می کنند. دست خطابه را در قالب نامه نگاری هم می بینیم که موارد بسیاری از اقناع شعری، از هوراس به بعد، در این قالب انجام گرفته است. نامه ی خصوصی، با اینکه مخاطبش یک نفر و یک شخص بخصوص است، در روم باستان بخشی از قلمرو خطابه به شمار می رفت. یک تمرین درسی پسران این بود که اشخاصی را در نظر بگیرند و از جانب آنها نامه بنویسند، تا تجربه ی خلاقه پیدا کنند و حسن تناسب را بیاموزند. این نیز گونه ای از پروسوپوپیا بود که در نامه نگاری قهرمانان اوید به ثمر نشست. در قرن دوازدهم نامه، به سبب کاربرد فزاینده اش در مدیریت و سیاست، ارج بیشتری به دست آورد.
کتب آیین نگارش (1) تألیف شد که الگوهایی برای مکاتبات و اسناد رسمی داشت. رنسانس با تأکید بر اهمیت نامه های خصوصی به عنوان وسیله ی اقناع به این گرایش دامن زد. نامه را خطابه ای کوتاه تعریف کردند و برحسب سه نوع خطابه دسته بندی کردند. بدین سان نامه ی تسلیت را می شد گونه ی شخصی و مجملی از کنسولاتیو ( consulatio) دانست که خطابه ای بود هم در گرامی داشت متوفا و هم برای بازداری از سوگراری بی حاصل. اراسموس که آیین نامه نگاری را بسیار جدی می گرفت توصیفه کرد که نامه ی « مجلسی» را مثل سخنرانی رسمی بنویسند و توصیه اش را خود در نامه ای که برای تشویق نجیب زاده ی جوانی به ازدواج نوشت عملی کرد. (2) او یک نوع جدید مهم به انواع سه گانه افزود: نامه ی « خودمانی» که نمونه هایی از آن هنوز در کتاب های آداب معاشرت یافت می شود. آنگاه آیین نگارش وارد رُمان شد. سمیوئل ریچاردسون که سفارشی برای نگارش مجلدی از نامه های خودمانی گرفته بود چنان در تخیل خود به سرنوشت یکی از نامه نویسانش علاقه مند شد که تقریباً ناخواسته شروع به نگارش نخستین رمان نامه ای مهم کرد.
در این میان قالب های دیگری نیز، متأثر از خطابه، پدید آمده بودند. مدیحه سرایی در ستایش از شاه یا ملکه از خطابه ی نمایشی الهام گرفت. الگرو و پِنسِروسو دو شعر از میلتون در وصف دو حالت متضاد یا، به گفته ی یوستس تیلیارد، امتیازات شب و روزند. از قالب بحث و مناظره هم بهره مندند، که تمرین خوبی در تدریس فضا به شمار می رفت و تأثیرش در ادبیات انگلیسی در شعری به قدمت جغد و بلبل از قرن دوازدهم نیز پیدا بود. در قرن شانزدهم « نمایش میان پرده» (3) و نمایش نامه های اخلاقی هم آن را جذب کردند. به عنوان مثال آخر: گفته اند که بحث ارسطو از حکم و مشترکات به شیوع کلمات قصار در قرن هفدهم کمک کرد. (4)
تربیت خطابی نیز در شیوع بیشتر مواضع و مشترکات، همچون پیکره ای از مطالب مشترک بین خطیبیان و شاعران، مؤثر بود. این مطالب بخش مهمی از سنت فرهنگی مردم را تشکیل می دادند و چون گنجینه ای از آرا در سرتاسر « قرون وسطای لاتینی» ( به تعبیر کورتیوس) و بعد از آن به کار می رفتند. کورتیوس نشان می دهد که مواضع چگونه به صورت « کلیشه هایی که در قالب ادبی کاربرد دارند» پایدار ماندند و « به هر عرصه ای از زندگی که ادبیات با آن سروکار دارد و بدان شکل می بخشد راه پیدا کردند.» (5) مواضع و مشترکات شامل طرق اقامه و استدلالی بودند که در انواعی از خطابه ها کاربرد داشتند. یکی از این موضع ها « شکسته نفسی» بود، فروتنیِ وانمودیِ خطیبی که پرونده ای دشوار یا حریفی قوی پنجه در پیش رو داشت. سخنران در آغاز سخن اندکی تردید نشان می دهد و با اقرار به بی تجربگی و ناتوانی نظر لطف شنوندگان را جلب می کند. در ادبیات، فرمول شکسته نفسی به صورت عذرخواهی نویسنده مطرح می شود و او می نویسد که با اکره و فقط به اصرار ولی نعمت یا دوستانش اجازه ی انتشار اثرش را داده است. دیباچه ی لوسیداس ( از جان میلیتون) استفاده ی مستقیمی از عذر بی تجربگی دارد؛ و دفتر نخست بهشت گمشده ( از میلتون) درخواست توجه ( به چیزهایی که « هنوز به نثر و نه به نظم، سعی در نگارش آنها نشده است» ) (6) را با خشوع حقیقی دعا می آمیزد.
یک استدلال خطابی مطلوب دیگر ملاحظه ی امکان یا عدم امکان چیزی است. مناسبت آن با خطابه ی قضایی البته روشن است، اما شاگردان برای تمرین خطابه ی نمایشی می توانند به یک رشته محالات خیالی بپردازند. سپس این محالات به شعر راه می یابند. غزل سرا نامیرایی عشق خود را با این استدلال ثابت می کند: « مگر دریاها بخشکند، محبوبم؛ مگر آفتاب صخره ها را مذاب کند. » یا عاشق دل خسته، با دیدن التفات معشوق به یک حریف خوش اقبال تر، وقایعی را در طبیعت مجسم می کند که کسی در خواب هم ندیده است: شیر با مادیان جفت می شود، درخت بلوط میوه ی سیب می دهد ( ویرژیل، اِکلوگ ( =شعر شبانی) ، هشت) .
کورتیوس ادعا می کند که خطابه ی باستانی به کمک مشترکات اخلاقی از قبیل این که « اشرافت جز در فضیلت نیست» حکمت و آرمان های قدما را به قرون وسطا و رنسانس منتقل کرد. البته این مواضع را اعصار متوالی هر یک از نو آزموده و بازتعریف کرده اند، اما استمرار ماهوی حفظ شده است. همین طور است در مورد مواضعی توصیفی مانند « لوکوس آمینوس» (7) که منظره ای آرمانی است، دشتی سرسبز با جویبار و سایه و نسیم خنک که در صدها شعر شبانی و قصه ی عاشقانه و رمان رؤیایی آمده است. اسپنسر اجزای آن را، با تأکیدهای اخلاقی خودش، در شعر کلبه ی سعادت نیز گنجاند. یکی از نکات بحث کورتیوس آن است که جذب این همه مطالب باستانی، با تقلید مستقیم گرفته تا استمرار مواضع، منجر به جذب شرک در مسیحیت شد، تا جایی که شاعر یا خطیب مسیحی بی هیچ نگرانی می توانست از قاموس شرک رومی استفاده کند: « در مقام انسان و شهروند، مسیحی است؛ در نقش خطیب، مشرک است. » (8) هوراس و ویرژیل را می شد با فرهنگ مسیحی تطبیق داد و اساطیر مشرکان را با دین مسیحیان- تا پایان قرن هفدهم، که این معجون را ریاکارانه و نفرت انگیز و کفرآمیز یافتند.

پی نوشت ها :

1- Artes Dictamini ( or Dictandi.)
2- translated in Wilson's Rhetorique, pp. 39-63.
3- dramatic interlude قطعه ای معمولاً فکاهی بین دو پرده ی نمایشی جدی بود برای انبساط خاطر تماشاگران. م
4- Croll, Style, Rhetoric, and the Rhythm, p.135.
5- E.R. Curtius, European Literature, p. 70.
6- از ترجمه ی فریده مهدوی دامغانی، نشر تیر، 1387، ص481.
7- مکان دلپذیر Iocus amoenus.
8- Ibid.,p.443.

منبع مقاله :
دیکسون، پیتر؛ ( 1389)، خطابه، حسن افشار، تهران: نشر مرکز، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.