نویسنده: عبدالرحمان احمدی
شرایط خاص منطقه، موجب می شد که روابط رژیم غاصب در پَس پرده ای از مخفی کاری پوشیده و از اذهان مردم و جراید مخفی ماند. به گونه ای که حتی نمایندگان رسمی ایران تحت پوشش های دیپلماتیک در اسرائیل حاضر می شدند.
بر اساس اسناد ساواک، مأمور ایرانی تقاضا دارد «تحت عنوان مستشار سفارت ایران در سوئیس مأمور به تل آویو برای رسیدگی به وضع ایرانیان یهودی مقیم اسرائیل» در آن سامان حضور یافته و با دیگر دیپلمات ها ارتباط برقرار کند:
به عرض می رساند:
نمایندگی [ایران مقیم در] زیتون [اسرائیل] طی گزارشی اعلام داشته:
«با توجه به عدم وجود روابط سیاسی با کشور زیتون [اسرائیل] نمایندگی قصد دارد در صورت امکان و در نهایت حفاظت روابط دوستانه با بعضی از دیپلماتهای مقیم برقرار نماید و ضمن معاشرت با مقامات خارجی مزبور اطلاعاتی از آنان کسب نماید»
چون امکان تشکیل شبکه برای نمایندگی مقدور نیست و به استثناء منابع آشکار به منابع دیگر دسترسی ندارد این اداره کل با برقراری ارتباط دوستی نمایندگی (تحت عنوان مستشار سفارت ایران در سوئیس و مأمور به تل آویو برای رسیدگی به وضع ایرانیان یهودی مقیم اسرائیل) با سایر دیپلماتها که بعضاً می توانند منابع خوب اطلاعاتی باشند موافقت دارد.
مستدعیست مقرور فرمایند رأی عالی را امر به ابلاغ فرمایند.
اداره ی کل دومّ(1)
مئیر عزری، نماینده رسمی اسرائیل در ایران، در مراسم تودیع خود، پس از ابراز رضایت از همکاری محمدرضا، به روابط مخفی ایران و اسرائیل اشاره می کند:
در عرض این مدّت که در ایران بوده ام روابط ایران و اسرائیل بسیار خوب و حسنه و شاهنشاه آریامهر کمک های زیادی به اسرائیل نموده اند دلم می خواست عموم اطلاع داشته باشند ولی وضع طوری بوده که در جراید منعکس نگردیده است.(2)
این روابط بسیار گسترده تر از آنچه به نظر می رسید، گسترش یافته بود. رئیس سرویس اطلاعاتی اسرائیل که نمی توانست برای این روابط حد و مرزی قائل شود، در سفری به ایران در سال1357 به همتای ایرانی اش می گوید:
روابط ما با شما دوستان خارج از آن که در ظاهر امر است بیشتر از آن است و روابط آنقدر عمیق است که حد ندارد.(3)
قابل ذکر است که سران اسرائیلی در صورتی که منافع آنان اقتضا می کرد، روابط خود با ایران را آشکار می کردند. و اگر هم مورد اعتراض سران رژیم پهلوی قرار می گرفتند، به آن اعتنا نکرده و یا درصدد توجیه برمی آمدند.
یکی از انگیزه های اصلی سران صهیونی در آشکار کردن ارتباط با ایران، دامن زدن به اختلافات منطقه ای بود. این قبیل تحرکات، موجب می شد ملّت مسلمان عرب منطقه، ایران را از خود ندانند. از سوی دیگر تحریم رژیم شاهنشاهی از سوی سران عرب- که بعضاً از روی اجبار و ترس مردم صورت می گرفت- باعث می شد که محمدرضا هرچه بیشتر به سمت اسرائیل متمایل شود.
خبر خبرگزاری اسرئیل مبنی بر دیدار موشه دایان از ایران، در این راستا قابل توجه است.
گزارشی ارسالی به ساواک در این زمینه این گونه است:
در صفحه ی اول جراید روز 7/2 [1342] اردن از قول خبرگزاری تلاویو [تل آویو] نوشته شده موشه دایان وزیر کشاورزی که به عنوان مهمان دولت ایران رسماً از آن کشور دیدن می کند طبق یک خبر موثق قرار است درباره برقراری روابط کامل سیاسی بین ایران و اسرائیل با اعلیحضرت همایونی مذاکره نماید چون خبر از خبرگزاری اسرائیل نقل شده بعلاوه سیاست اخیر دولت شاهنشاهی درباره روابط ایران و اسرائیل روشن نیست سفارت بلاتکلیف و معلوم نیست در برابر جراید و تبلیغات مخالفی که در این باره می شود چه باید کرد مقرر فرمایند تکلیف صریح ابلاغ نمایند.(4)
از بغداد به تهران، گزارشی در مورد انعکاس این خبر ارسال شد:
روزنامه العهد الجدید راجع به مسافرت موشه دایان به ایران و احتمال برقراری روابط سیاسی بین ایران و اسرائیل نوشته است ما می دانیم نخست وزیر ایران با اسرائیل روابط سیاسی برقرار خواهد کرد و لابد در نطق مهم آینده خود برقراری کامل این روابط را اعلام خواهد فرمود ولی وای بر آقای علم از خشم ملّت ایران و از زلزله عظیمی که از سینه برادران ایرانی منفور و دولت او را نابود خواهد نمود.
در گزارش ارسالی از اردن، به عدم احتیاط و محافظه کاری نشریات و رسانه های خبری رژیم غاصب در مخفی نگاه داشتن روابط پنهانی ایران و اسرائیل اشاره شده، از مرکز، کسب تکلیف کردند:
پیرو تلگراف 62/9/24/412 بطوریکه در گزارشات قبلی مربوط به این موضوع باستحضار رسیده است. اخیراً به این نکته برخورد شده است که جراید و خبرگزاری اسرائیل در انتشار این قبیل اخبار احتیاط و محافظه کاری سابق را کنار گذارده اند.
جراید اردن نیز یا بطوریکه شهرت دارد از آزادی ظاهری و محدودی که بوسیله دولت فعلی به آنها داده شده است سوءاستفاده نموده و برای جلب توجه مردم از این گونه اخبار حسن استقبال می نمایند و آنرا در صفحه ی اول جراید خود با خطوط درشت درج می نمایند و یا دولت فعلی برای اثبات وفاداری خود نسبت به (ناسیونالیسم عرب) و مخالفت با اسرائیل و (دوستان) آن کشور روزنامه ها را به این کار تشویق می کند. ولی در هر حال نتیجه برای ما یکسان است و آن عبارتست از تحریک احساسات مخالف مردم (حتی مقامات دولتی و کسانی که با ما ادعای دوستی دارند) و باز شدن میدان برای تبلیغات عوامل ناصر.
در برابر جریانات بالا متأسفانه خط مشی سیاسی دولت شاهنشاهی تاکنون ابلاغ نشده و تکلیف سفارت روشن نیست و چون تعبیر و تفسیر اشخاص مطابق ذوق و سلیقه شخصی صحیح نیست و از طرف دیگر خبری را که از تل آویو منتشر و در جراید اسرائیل درج و نسخه هائی از آن طبق معمول هر روز به اردن می رسد (در دروازه مندل بوم در بیت المقدس طبق موافقتی که شده است هر روز جراید اردن با اسرائیل رسماً مبادله می شود) نمی توان تکذیب نمود. بنابراین بایستی در برابر سئوالات و اظهارات طعنه آمیز مردم سکوت نمود و میدان را برای هرگونه تعبیر و تفسیر مخالفین باز گذارد.
تاکنون از طرف سفارت با توصیه این جانب چندین بار به وزارت امور خارجه گزارش شده و با همین پست نیز گزارش دیگری فرستاده شده و کسب تکلیف نموده اند ولی چنین بنظر می رسد که مسئولیت مربوطه اهمیتی به این موضوع نمی دهند.
در خاتمه باستحضار می رساند:
رؤساء محترم (شرکت) به سوابق گذشته و حساسیت این موضوع کاملاً واردند ولی نکته ای که بایستی مورد توجه قرار گیرد و از نزدیک نیز مشاهده می شود این است که نحوه استنباط و طرز فکر مقامات عالیه اردن در این مورد بخصوص هرچه باشد در عکس العمل مردم و حتی مقامات رسمی تأثیری ندارد. بعنوان ساده تر دولت فعلی و وزراء جوان آن و تقریباً کلیه ی مقامات حساس کشوری از ترس اینکه مبادا متهم به دوستی با اسرائیل شده و نسبت به قومیت عربی و ناسیونالیسم عرب بی ایمان معرفی گردند. مثل تمام رهبران فعلی کشورهای عربی [،] ناسیونالیسم عرب و دشمنی با اسرائیل را سرلوحه ی برنامه های خود قرار داده و در هر موقعیت آنرا تکرار می نمایند، بنابراین وقتی مسئله نزدیک شدن اسرائیل به ایران و ایجاد روابط سیاسی کامل بین طرفین پیش می آید البته (حتی برای تظاهر هم باشد) ساکت ننشسته و عکس العمل نشان خواهند داد. این عکس العمل تاکنون بشکل بی اعتنائی به سفارت و امور مربوط به ایران و آزاد گذاردن روزنامه در نشر اخبار مخالف ایران و بنفع ناصر و مخالفین ما بوده است.
منظور از تقدیم این گزارش این نیست که نظریه ای درباره روابط بین ایران و اسرائیل داده و در مورد برقراری روابط سیاسی کامل اظهارنظر گردد. این عمل در صلاحیت این نمایندگی نیست بلکه بایستی با توجه به مصالح عالیه کشور درباره آن تصمیم گرفته شود. ولی منظور این است که اثر این قبیل اقدامات آنچه از نزدیک مشاهده می شود باستحضار برسد و جداً تقاضا گردد هرچه زودتر تصمیم قطعی دولت شاهنشاهی را در این باره ابلاغ فرمایند.(5)
سران ایرانی که نمی توانستند خبر مسافرت موشه دایان به ایران را تکذیب کنند، ناچار به توجیه علّت سفر و انکار رابطه با اسرائیل شدند:
بازگشت به 397- 62/2/21- 412- 62/9/24 دستور فرمائید بطور مقتضی مراتب را تکذیب نمایند و متذکر شوند بمناسبت زلزله اخیر ایران عده زیادی از شخصیتهای مختلف جهان برای بازدید و کمک [به ایران] آمده اند و کمکهای لازم فقط از طرف دولت اسرائیل نبوده بلکه تقریباً تمام کشورهای جهان نسبت به مردم زلزله زده اظهار همدردی نموده اند، مراتب برقراری روابط سیاسی را به کلّی تکذیب و اعلام نمائید هیچگونه اقدامی در این مورد در جریان نمی باشد. سرلشگر پاکروان
پی نوشت ها :
1- گزارش ساواک؛ مورخ45/4/9. ذیل سند نوشته شده است: «موافقت می شود اقدام کنید.»
2- گزارش ساواک؛ شماره ی 20/77101هـ؛ مورخ52/3/24.
3- گزارش ساواک از متن مذاکرات رئیس ساواک با ژنرال خوفی، رئیس سرویس اطلاعاتی اسرائیل؛ مورخ1357/8/6.
4- گزارش ساواک؛ شماره ی 4756؛ 41/7/2.
5- گزارش ساواک؛ شماره ی 423؛ مورخ41/7/4.
احمدی، عبدالرحمان؛ (1385)، ساواک و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ سوم