دگراندیشان و احکام جزایی اسلام

پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی

پرسش:

موضوع دگراندیشان در برابر احکام جزایی اسلام چیست؟

پاسخ:

امروزه، دگراندیشان برای شانه خالی کردن از عمل به اسلام و احکام مترقّی و تابناک آن، از راه های مختلفی دست به القاء شبهه و انحراف افکار، بویژه افکار نسل جوان، می زنند. از جمله برخی از نویسندگان در مقالات خود چنین وانمود می کنند که اسلام تنها در ارتباط با کفّار دستور برخورد خشن و شدید داده است، نه شهروندان داخلی؛ غافل از اینکه اسلام برای برخی از جرایم، تخلّفات و مفاسدی که شهروندان مسلمان مرتکب می شوند، حدود و مجازات سختی را در قوانین جزایی خود منظور کرده است. مثلاً در مورد دزد اسلام دستور داده که دست او را قطع کنند. و در پاره ای موارد حکم اعدام را بر مرتکبان برخی از جرایم و اعمال منافی عفّت معین کرده است. البته اسلام برای اثبات و اجرای پاره ای از جرایم منافی عفت، شرایط سختی را معین کرده است که در پرتو آن شرایط، بندرت مواردی اثبات می گردد که موجب اجرای حد گردد.
عدّه ای دیگر که ادّعای دفاع از اسلام را نیز دارند، می گویند: قوانین جزایی اسلام مربوط به گذشته و زمان خاصی بوده است و امروز راه های بهتری برای حفظ امنیت و جلوگیری از جرایم وجود دارد؛ مثلاً دیگر نباید دست دزد را برید بلکه باید شیوه های دیگری را جایگزین آن کرد. در پاسخ این گروه نیز باید گفت: اگر راه های بهتری برای حفظ امنیت و جلوگیری از جرائم وجود داشت، نباید در آمریکا که در آن به اصطلاح شیوه ها و راههای بهتری اجرا می شود، در هر پانزده دقیقه یک جنایت اتفاق بیافتد و لازم باشد که در هر دبیرستانی پلیس مسلح حضور پیدا کند. احکام اسلام از سوی خداوند متعال، یعنی کسی که به تمام مصالح و مفاسد زندگی بشر و خیر و شرّ اعمال او آگاه است، تشریع شده است. خدایی که جز سعادت و خوش عاقبتی و بهروزی دنیا و آخرت را برای انسان نمی خواهد. حال چطور شده که عده ای دایه ی دلسوزتر از مادر شده اند و خود را -العیاذبالله- در موضعی برتر از خدا می دانند و دانش ناقص و هوای نفسانی خویش را بر مقرّرات سعادت آفرین الهی مقدّم می دانند؟ آیا جز این است که این عده با تشکیک در مبانی و احکام دینی هم خود را از خوش عاقبتی محروم می نمایند و هم کسانی را که فریفته ی سخنان شیطانی ایشان می شوند؟
آیا آن کسانی که با وقاحت تمام می گویند که حدود و احکام اسلامی مخدوش اند و آنان را خشونت آمیز معرفی می کنند و ادعا می کنند که آنها مربوط به 1400 سال پیش بوده است و در زمان ما کسی آنها را نمی پذیرد، فراموش کرده اند که امام خمینی(رحمه الله) کسانی را که لایحه ی قصاص را غیر انسانی معرفی کردند و علیه آن تظاهرات به راه انداختند، مرتد شناختند و فرمودند همسرانشان بر آنان حرام هستند و خونشان مباح است و اموال آنان به ورثه ی مسلمانشان منتقل می گردد؟
آری، طرفداران حقوق بشر آمریکایی احکام جزایی اسلام را غیر انسانی و خشونت آمیز معرفی کرده و آنها را محکوم می کنند ما نیز به آنها می گوئیم ما از همین اسلام که برخی از احکامش خشونت آمیز است دفاع می کنیم. ما نمی پذیریم که احکام اسلامی منسوخ شده باشد و معتقدیم که «حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ اِلی یَومِ القِیَامَةِ وَ حَرامُ مُحَمدٍ حَرامٌ إِلَی یَومِ القِیَامَةِ»(1)
اساساً مردم با انقلاب کردند که احکام و دستورات اسلام پیاده شود و الاّ شاه هم می گفت: «آنچه من می گویم موافق روح اسلام است و روحانیون اشتباه می کنند و مرتجع اند»! باید مسائل و احکامی که در قرآن و اسلام آمده است اجرا گردد. همان اسلامی که مردم برای حاکمیت آن خون عزیزانشان را دادند و اکنون نیز حاضرند در راه آن جانفشانی کنند. همان اسلامی که مقام معظم رهبری معرفی کردند و فرمودند: اسلام ناب همان کتاب و سنت است که باید احکام و مقررات اسلامی با شیوه و رشوه مناسب و اجتهادی، از آن دو منبع عظیم الهی استنباط گردند. کسانی که این اسلام را قبول ندارند اساساً اسلام را نپذیرفته اند چون ما اسلام دیگری نداریم.

پی نوشت ها :

1. بحارالانوار، ج89، ص 148.

منبع مقاله :
مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول