از میان زنجیره نشانه ها، ملاحم و فتن آخرالزّمان در سال های قبل از ظهور کبرای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، می بایست چشم به ظهور و بروز اولین نشانه حتمیّه، یعنی «خروج سفیانی» داشت. از این زمان، نشانه ها به قول رسول ختمی مرتبت (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پشت سر هم رخ خواهند داد. ایشان فرمودند:
«الآیاتُ کَخَرزاتِ منظوماتٍ فی سِلکٍ فان انقطَعَ السُّلکُ یَتبعُ بعضُها بعضاً (1)؛
مانند دانه های گردنبندی که رشته آنها از هم گسسته، پی در پی و پشت سر هم رخ خواهند داد.»
پیش قراول این واقعه، رخدادهای بزرگ سیاسی، اجتماعی ای است که به صورت فتنه هایی تمام پنج منطقه مهمّ درگیر در واقعه شریف را در خود فرو می برد.
پنج منطقه «شامات، حجاز، عراق، یمن و ایران» در واقعه درگیر خواهند بود و نقش های مختلفی را در این امر مهم بر عهده داشته و آنها را ایفا خواهند کرد.
این فتنه های کمرشکن چون طوفانی، تمامیّت جغرافیای مشرق اسلامی را در می نوردد و متأسفانه بسیاری از اهل ایمان از امت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را نیز به هلاکت خواهد افکند.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این باره فرمودند:
«سَتَکونَ فتنهٌ لا یَهدا مِنها جانبٌ الا جاشَ فیها جانبٌ، حتی یُنادی مُنادٍ منَ السّماء إنَّ امیرکمْ فِلانٌ (2)؛
به ناگزیر فتنه ای پدید خواهد آمد که هرگاه در نقطه ای آرامش پیدا کند، در نقطه ای دیگر ناآرامی شروع می شود و این چنین ادامه می یابد تا وقتی که منادی آسمان بانگ برآورد: امیر شما فلانی (یعنی حضرت مهدی (علیه السلام) است.»
رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در روایت دیگری نیز فرمودند:
«اُحَذِّرکمْ سبعَ فِتنٍ تکونُ بعدی... و فتنهٌ من بطنِ الشامِ و هیَ فتنهٌ السّفیانی (3)؛
شما را از هفت فتنه بیم می دهم که بعد از من روی خواهد داد: فتنه ای از «مدینه»، فتنه ای در «مکه»، فتنه ای از «یمن»، فتنه ای از شرق، فتنه ای از غرب و فتنه ای از قلب «شام» که آن فتنه سفیانی است.»
در روایتی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به صراحت از وقوع فتنه در میان امّت و هلاکت مؤمنان خبر داده اند و فرمودند:
«یکونُ فی امّتی اربعُ فِتن... حتی یقول المؤمنُ هذهِ مُهلکَتی... (4)؛
در میان امت من چهار فتنه رخ می دهد... تا آنکه مؤمن می گوید این فتنه مرا هلاک می سازد.»
به عبارتی، عصر ظهور را عصر آشوبگری در شرق و غرب باید دانست؛ چنان که مردم مانند پوست دبّاغی شده گوشمالی داده شده و هیچ کس قادر به کنترل آن همه نخواهد بود. از هر طرف که برطرف شود، از دیگر سو سر برآورده و ظاهر می شود. به تعابیر روایات آخرالزّمانی، فتنه گران مرحله به مرحله پیش می آیند، خون ها، اموال و زنان را برای خویش حلال دانسته و مردم چون مبتلایان بحران زده در کشتی طوفان زده ای خواهند بود که امواج کور و کر آنان را از سویی به سوی دیگر پرتاب می کند؛ بی آنکه هیچ کس پناهگاه و مأمنی برای خود بیابد. جمله مسلمانان سیلی فتنه ها و امواجش را بر صورت خود لمس خواهند کرد. تنها در این هنگامه است که طوفان زدگان و فتنه زدگان از جان و دل، منجی آسمانی را مطالبه خواهند کرد.
امام صادق (علیه السلام) درباره نشانه های حتمی فرمودند:
«خمسٌ قبلَ قیامُ القائمُ (علیه السلام): الیمانیُ و السُفیانیُ و النداءُ و الخَسفُ بالبیداءَ و قتلُ النَّفسُ الزّکیه (5)؛
پیش از قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پنج نشانه است: خروج یمانی، خروج سفیانی، ندای آسمانی، خسف سرزمین بیداء و قتل نفس زکیه».
تقدّم «خروج یمانی» شاید به آن سبب باشد که خروج او در پی درگیری های دراز مدت با حاکمان ستمکار مستقر در «یمن»- که توسط شیعیان زیدی آغاز و تداوم داشته- اتفاق خواهد افتاد و این خروج فصل الخطاب درگیری و مَفصل اتّصال به قیام جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود.
روایات، نقطه اوج فتنه ها و سخت شدن شرایط را از ماه رجب اعلام کرده اند.
در این ماه، نشانه های مختلف بارز می شود تا تعقیب کنندگان ماجرا و اشخاص اهل معرفت با توجه به آنها، پی ببرند که این ماه، همان ماه یاد شده در روایات و نقطه شروع مهم ترین وقایعی است که به ظهور حضرت خواهد انجامید.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند:
«وقتی قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک شود، در ماه جمادی الثّانی و ده روز از رجب بر مردم بارانی می بارد که خلایق مانند آن را ندیده باشند.» (6)
مرحوم شیخ مفید در «الارشاد» می نویسد:
«سپس به بیست و چهار باران ختم می شود که زمین را پس از مرگش زنده می کند و برکاتش نمایان می شود.» (7)
تردیدی نیست که خروج سفیانی مستلزم زمینه ها و شرایطی است که مجال حرکت کودتاگرانه او را فراهم می سازد. وقوع این کودتا با وجود حکومتی غالب و پرقدرت، به سادگی ممکن نیست. شواهد روایی حاکی از آنند که فتنه ای فراگیر، موجب بروز کشمکش های داخلی و درگیر شدن قوا در «شام» شده و تعادل سیاسی، اجتماعی آن کشور را از بین می برد. از آنجا که در نقشه جغرافیایی، شام یاد شده در روایات را ناگزیر در مرکز شامات قدیم، یعنی «دمشق» در «سوریه» باید جست و جو کرد، شناسایی اوضاع سیاسی، اجتماعی سوریه پژوهشگر این حوزه را در شناسایی زمینه های احتمال این خروج کودتاگرانه یاری می دهد.
از آنجا که نگارنده قصد توقیت و تطبیق جاهلانه ندارد، به استناد روایات، تصویرگر شرایطی می شود که زمینه را برای خروج سفیانی و کودتا در سوریه فراهم می کند.
سدیر از قول امام صادق (علیه السلام) می گوید:
امام صادق (علیه السلام) به من فرمودند: «ای سدیر در خانه ات بمان و (مانند) یکی از گلیم های آن باش و پیوسته شب و روز در آنجا بمان. آنگاه که به تو خبر دادند که سفیانی خروج کرده، به سوی ما کوچ کن. حتی اگر شده با پای پیاده». (8)
پس من عرض کردم قربانت گردم، آیا پیش از امر نشانه ای خواهد بود؟ آن حضرت فرمودند: «بلی» و با دستشان به سمت «شام» اشاره کردند و فرمودند:
«سه پرچم، پرچم حسنی و پرچم اموی و پرچم قیسی! و در زمانی که آنان در این حالتند، سفیانی خروج می کند و آنان را همچون محصولِ وقتِ درو، بر زمین می ریزد؛ به گونه ای که تو تا به حال به چشم ندیده ای». (9)
سه پرچم کنایه از سه جریان سیاسی و نظامی است که به عنوان مدعی یا رقیب در آن شرایط ویژه «شام» را میدان مناسب تاخت و تاز خود می شناسند.
برخی از روایات، فتنه شام (10) را به بازی کودکانه ای تشبیه کرده اند که به تدریج از کنترل خارج شده و موجب به هم ریختگی اوضاع و وقوع فتنه های بزرگ می شود. حوادث سیاسی، اجتماعی جاری در «خاورمیانه عربی» و شمالِ «آفریقا» بی شباهت به این خبر نیست.
در شام فتنه ای خواهد بود که آغازش همچون بازی کودکان است. هرچه این فتنه از یک طرف آرام و خاموش می شود، از جانب دیگر سر بر می آورد و پایان نمی پذیرد تا آنکه منادی از آسمان ندا سر دهد، آگاه باشید که تنها فلانی امیر است.» (11)
در حوادث منطقه «شامات» و خاورمیانه عربی، به هیچ روی نمی توان از نقش بنی اسرائیل غفلت کرد؛ بلکه با توجه به صراحت روایات و آنچه که در حال حاضر در منطقه می گذرد، می بایست دست اشغالگران «فلسطین» و «قدس شریف» را در مجموعه فتنه ها شناسایی کرد.
یهودیان با هم دستی غربی ها (آمریکا و اتحادیه اروپا) به منظور اعلام حکومت جهانی بنی اسرائیل، ناگزیر اقداماتی را انجام می دهند که موجب در هم ریختگی منطقه، تغییر جغرافیای کشورهای اسلامی و بالاخره سلطه یهود بر کل منطقه می شود.
در روایت عمّار بن یاسر در کتاب «الغیبه» شیخ طوسی آمده است که:
سه نفر در شام پدیدار می شوند که هرکدام خواهان به چنگ آوردن حکومت و پادشاهی آنجا هستند. ابقع، اصهب و سومین نفر، مردی از خاندان ابوسفیان است که به همراه «قبیله بنی کلب» خروج می کند و آن مردمان را به دمشق می آورد... (12)
همه شواهد حاکی از آن است که هم زمان با فتنه «شام» و فراهم شدن زمینه های خروج سفیانی از «دمشق»، دو جریان مهمّ «یمانی» یا همان «یمنی» در «یمن» و «خراسانی» در «فارس»- ایران- مراحل تکوینی و نهایی خود را سپری می سازند. از سفیانی، یمنی و خراسانی، به دلیل هم زمانی در خروج و خیزش و رقابت به عنوان اسب های مسابقه یاد شده است.
یمنی و سفیانی همانند دو اسب در حال مسابقه (با هم) اند. (13)
حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«خروج سه نفر، یعنی خراسانی، یمنی و سفیانی در یک سال و یک ماه و یک روز واحد است و در میان آنها هم، هیچ کدام هدایتگرتر از پرچم یمنی نیست؛ زیرا او به سوی حق هدایت می کند.» (14)
معمولاً اسبان مسابقه، در یک میدان و به سوی یک خطّ پایان واحد در رقابتند. این سه نفر هم (خراسانی، یمانی و سفیانی) در میدانی وارد آمده اند که به مقصد نهایی ظهور، همراهی یا مقابله با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می انجامد.
توصیف ارائه شده از یمانی، نشان دهنده خلوص او در این میدان داری و آگاهی او از مقصد غایی و استراتژی ویژه ای است که اتّخاذ کرده است.
روایات برای معرفی جریانات رودررو با هم در شام از رنگ ها (اصهب و ابقع) (15) که احتمالاً اشاره به رنگ پرچم های آنها دارند، یاد می کنند.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«در آن هنگام سه پرچم در شام به اهتزاز درمی آید که پرچم های سفیانی، اصهب و ابقع است و مردم شام زیر این سه پرچم نبرد می کنند.» (16)
این روایت هم زمانی حضور صاحبان پرچم ها را در «شام» آشکار می کند؛ چنان که پرده از تلاطم و آشفتگی اوضاع شام در آن عصر برمی دارد. در این میان وضع کشوری که سه گروه معارض در آن، هم زمان در حال مجادله و نبردند، معلوم است.
روایات نشان می دهند که سفیانی بر سایر مدّعیان و رقیبان در شام پیروز شده و به حاکمیّت تام می رسد. در حدیث زیر به صراحت از پیروزی سفیانی خبر داده اند:
«إذا دارَتْ رَحی بنی العبّاسِ...؛ هنگامی که آسیاب بنی عباس بچرخد و پرچم داران، پرچم های خود را بر زیتون های شام بیاویزند، خداوند اصهب را هلاک می کند و همه سپاهیانش را به دست آنها نابود می سازد.» «یَجلسُ ابنِ آکلهِ الاکباد علی منبَرِ دمشق؛ و آنگاه پسر هند جگرخوار بر فراز منبر دمشق می نشیند.» (17)
شام در زیر لگام مهاجمان فتنه گر ویران می شود و به موازات آن، زلزله ای بزرگ نیز حادث شده، صدمات بسیاری را به این کشور وارد می آورد.
در این وقت، اوضاع سایر مناطق و کشورهای عربی دیگر نیز بهتر از وضع شام نخواهد بود. در فتنه ها و درگیری های این دوره، رومی ها ( مرکّب از غربی ها و یهودیان) و ترک ها (18) که از سوی مشرق به راه می افتند و در مناطق مهّمی چون «سوریه» و مناطق پیرامونی- با انگیزه سلطه جویی بر منابع و موقعیّت ها- با هم درگیر می شوند، نقش مهمی را در بحرانی شدن شرایط و منتهی شدن وقایع به جنگ جهانی و حوادث پیش از ظهور امام (علیه السلام) ایفا می کنند.
به هر روی سفیانی، بر «دمشق» و پس از آن بر مناطق پنج گانه (شام) تسلط می یابد. این مناطق را شامل «دمشق»، «فلسطین»، «اردن»، «حمص» و «حلب» دانسته اند. یاقوت حموی در «معجم البلدان» به جای حلب، از «قِنَّسرین» (19) نام برده است. در کتاب «الغیبه» طوسی با سند صحیح از محمد بن مسلم نقل شده است که او گفت:
از اباعبدالله (علیه السلام) شنیدم که فرمودند:
«سفیانی پس از ظهورش به اندازه زمان بارداری یک زن بر مناطق پنجگانه حکومت می کند.» (20)
سفیانی جمعاً مدت پانزده ماه مجال می یابد. او شش ماه اول را به جنگ می پردازد و نُه ماه باقی مانده را حکمرانی می کند.
سفیانی زمینه حضور غربیان و یهودیان بر عموم مناطق را فراهم می سازد. سفیانی را مردی بدمنظر و ترش رو با سری بزرگ و صورتی آبله رو توصیف کرده اند که وقتی به او نگاه کنند، گمان می برند که یک چشم دارد. نام او را عثمان و پدرش را عنبسه گفته اند و از نسل ابوسفیان و معاویه است.
روایات حاکی از آنند که سفیانی فرهنگ و آموزش غربی دارد و چه بسا که در غرب نشو و نما کرده باشد. در الغیبه (21) آمده است:
سفیانی در حالی که رهبری گروهی را به عهده دارد، مانند شخص نصرانی صلیب بر گردن دارد و از سرزمین رومیان روی می آورد. (22)
شایان ذکر است، در عصر ما عموم اعضای شوالیه های مالتا که از زیرمجموعه های لژها و سازمان های مخفی ماسونی اند، گردن بندی از صلیب به گردن می آویزند. اشخاصی چون ملکه انگلستان، جرج دبلیو بوش، ملک فهد، ملک عبدالله اردنی و برخی دیگر از سران دولت های عربی و غربی از اعضای شوالیه های مالتا هستند.
بنابراین با توجه به آنچه گفته شد، جنبش سفیانی در سه مرحله اتفاق می افتد:
مرحله نخست، تثبیت سلطه بر پنج منطقه ذکر شده که به مدت شش ماه انجام می شود؛
مرحله دوم، هجوم و پیکار او در «عراق» و «حجاز»؛
و مرحله سوم، بازگشت از توسعه طلبی و دفاع از خود در برابر تحرّکات سپاه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، برای حفظ متصرّفاتش.
پی نوشت ها :
1. کاظمی، سید مصطفی آل سید حیدر، بشاره الاسلام فی علامات المهدی، محقّق: حسن نزار، ص 33؛ الملاحم و الفتن، ص 102.
2. منتخب الاثر، ص 451؛ الملاحم و الفتن، ص 38.
3. الملاحم و الفتن، ص 16؛ الزام النّاصب، ص 76.
4. منتخب الاثر، ص 451؛ الملاحم و الفتن، ص 38.
5. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، ترجمه: منصور پهلوان، ج 2، ص 649؛ غیبت شیخ طوسی، ص 267.
6. بحارالانوار، ج 52، ص 337؛ الزام الناصب، ج 2، ص 159؛ صدر، سیّدمحمّد، تاریخ مابعد الظهور، ص 137.
7. الارشاد، ج 2، ص 370؛ تاریخ مابعد الظهور، ص 137.
8. روضه کافی، ص 264، ح 383.
9. همان.
10. بنا به گفته یاقوت حموی در جلد سوم «معجم البلدان»، «شام» شامل سرزمین هایی از رود «فرات» تا سرزمین های هم جوار «عریش» در «مصر» است. پهنای آن از کوه های «طیّ» به سوی قبله تا دریای «مدیترانه» است. شهرهای مهم «منبج»، «حلب»، «حماه»، «حمص»، «دمشق»، «المعرّه» و «بیت المقدس» در وسط آن منطقه قرار دارند و در ساحل دریا در آن منطقه نیز شهرهای «انطاکیه»، «طرابلس»، «عکّا»، «صور» و «عسقلان» و... قرار دارد. شام شامل پنج ناحیه «قِنَّسرین»، «دمشق»، «اردن»، «فلسطین» و «حمص» است. (سفیانی و نشانه های ظهور، ص 55).
11. عقد الدّرر، ص 45؛ سفیانی و نشانه های ظهور، ص 56.
12. الغیبة شیخ طوسی، ص 278.
13. سفیانی و نشانه های ظهور، ص 66.
14. الغیبه شیخ طوسی، ص 271.
15. ابقع، یعنی متفاوت و مختلف بودن رنگ ها در چیزی. ماند «غراب ابقع»، یعنی کلاغی که سیاه باشد و در سینه اش سپیدی باشد. اصهب، سرخی یا سرخی مایل به زرد طلایی در مو را گویند. (سفیانی و نشانه های ظهور، صص 94-95).
16. ارشاد مفید، ص 338.
17. الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 141.
18. حقیقت کلمه «ترک» این است که آنان از نسل ترک بن یافث بن نوح هستند و سرزمین آنها منطقه ای است از قسمت های غرب «هند» تا قسمت های شرقی «روم». «ترکستان» اسمی جامع است که شامل همه مناطق ترک نشین می شود. (معجم البلدان، ج 1، ص 18؛ ج 2، ص 23.)
19. قِنَّسرین. [ق ِ ن ْ ن َ] (اِخ) قِنَّسرین که آن را قنسرون و قنسری نیز گفته اند.
20. سفیانی و نشانه های ظهور، ص 130.
21. الغیبة شیخ طوسی، ص 278.
22. این روایت در الغیبة طوسی از بشر بن غالب به صورت مرسل روایت شده است.
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، ج 1، تهران: موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دوم