فرض اول. در دهه 1367 -1377 فرض بر این بود که رشد جمعیت از حدود 3/9درصد در سال به 3/3 درصد کاهش یابد. این فرض حداقل رشد جمعیت در آن سالها کاهش متوسط رشد به میزان 0/6 درصد در سال را پیش بینی می کرد. در عوض با افزایش فعالیتها در پایان جنگ و با امکانات سرمایه گذاری و راه اندازی چرخهای صنایع و چرخهای تولیدی کشور رشد جمعیت فعال و شاغل را حدود 3/5درصد مفروض می داشتیم. در این صورت مفروضات زیر مدنظر قرار می گرفت:
1.نرخ رشد جمعیت فعال در حدود 3/3 درصد؛
2.نرخ رشد جمعیت فعال در حدود 3/0 درصد؛
3.نرخ رشد جمعیت شاغل در حدود 2/7 درصد؛
4.ثابت ماندن نسبت جمعیت بیکار به جمعیت فعال 14/18 درصد.
با تعدیل نرخ رشد جمعیت به 3/3 درصد در هر سال، در سال 1377 دارای جمعیتی نزدیک به 73 میلیون نفر مفروض بود؛ در این صورت نسبت به وضع رشد جمعیت قبل از سال 1368 بیش از 5 میلیون نفر کاهش نفوس می رسیم که اثر مثبت آن بر کلیه شئون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هویدا بود. اگر به موازات کاهش نفوس، نرخ رشد جمعیت فعال 2/7 درصد به 3 درصد می رسید و به همین ترتیب نرخ رشد جمعیت شاغل از 2/3 درصد به 7/2 درصد می رسید، می توانسیتم نسبت جمعیت بیکار را در همان حد سالهای دهه 60 حفظ کنیم و افزایش جمعیت بیکار به لحاظ نسبت آن به جمعیت فعال نداشته باشیم. بنابراین در سال 72 جمعیت در حد 2/2 میلیون نفر و در سال 77 در حد 2/6 میلیون نفر کنترل می شد و در مقایسه با نسبتهای رشد جمعیت و رشد جمعیت فعال و شاغل، در سال 1377، 190 هزار نفر کمتر بیکار می داشتیم. میزان عمومی فعالیت با فرضیات فوق تقریباً ثابت مانده بود و افزایش اندکی (0/9 درصد) را نشان می داد که به تبع آن بار تکفل زندگی برای افراد شاغل نسبت به وضعیت قبلی چندان سنگین تر نمی شد. با این فرض، نسبت افزایش جمعیت بیکار نسبت به سال 1365، 142/6 درصد بوده است که در این صورت 10/4 درصد کمتر از فرضیات قبلی در سال 1377 بیکار داشتیم. به این ترتیب می توانیم از اختلاف شدید عرضه و تقاضای نیروی کار تا حد زیادی بکاهیم. برای حفظ نسبت قبلی بیکاری در کل جمعیت فعال (14/18درصد) ناگزیر از ایجاد حدود 4 میلیون شغل تا سال 1377 بودیم؛ یعنی به طور متوسط 400هزار شغل جدید در هر سال و اگر بخواهیم بیکاری فعلی را از بین ببریم و کلیه افرادی را که در ده سال آینده جویای کار هستند به کار بگماریم باید 6/6 میلیون فرصت شغلی به وجود می آوردیم؛ یعنی زمینه های اشتغال را برای ورود سالیانه 660 هزار شغل جدید مهیا می کردیم. افزایش اشتغال در ده سال بعد با توجه به ضرورتهای بازسازی و ترمیم خرابیهای بعد از جنگ می توانست حداقل در بخشهای ساختمان سازی، راه سازی، حمل و نقل، کارهای عمرانی از قبیل سدسازی و ایجاد نیروگاههای جدید و صنایع و خدمات وابسته به آن توسعه یابد و تعداد زیادی از افراد بیکار را به خود جذب کند.
جدول 39-7 روند تحول جمعیت شاغل و بیکار در دوره های مختلف (به هزار نفر)
سال |
1365 |
1367 |
1372 |
1377 |
1387 |
کل جمعیت |
49445 |
52758 |
62053 |
72980 |
71248 |
جمعیت فعال |
12820 |
13602 |
15769 |
18281 |
38/0 |
جمعیت شاغل |
11002 |
11673 |
13532 |
15688 |
89/6 |
جمعیت بیکار |
1818 |
1929 |
2237 |
2593 |
10/4 |
منبع: نشر نتایج طرح نیروهای کار سال 1387.
و با در نظر گرفتن کاهش رشد تا زیر 2 درصد پیش بینی جمعیت ایران طی بیست سال آینده یعنی در سال 1385 تا 1405 به شرح جدول زیر خواهد بود.
جدول 40-7 پیش بینی جمعیت ایران از سال 1385 تا 1405 بر حسب نقاط شهری و روستایی (به هزار نفر)
سال |
1385 |
1390 |
1395 |
1400 |
1405 |
کل جمعیت |
704995/0 |
75591/0 |
80963/0 |
85646/0 |
89265/2 |
جمعیت شهرنشینی |
48260/0 |
5224/4 |
56395/4 |
60137/2 |
63224/6 |
جمعیت روستایی |
22236/1 |
23366/7 |
24567/7 |
25508/7 |
26020/6 |
منبع: مرکز آمار ایران، پیش بینی جمعیت ایران تا سال 1405 به تفکیک استانی و شهر و روستایی، پاییز 1388.
و این در حالی است که میزان رشد سالیانه جمعیت از حداقل 1/61 درصد در سالهای 1375 تا 1385 به رقم 0/83 درصد در سالهای 1400 تا 1405 می رسد و میزان باروری جمعیت به حداقل 1/96درصد خواهد رسید. مع هذا میزان باروری در روستا بالاتر از 2 باقی خواهد ماند (یعنی 2/33 تا 2/08 نوسان خواهد داشت)(1).
فرض دوم. بر اساس محاسبات «مستندات برنامه دوم توسعه کشور» متوسط نرخ رشد سالانه جمعیت که در سالهای 1355-1365 برابر 3/9 درصد بوده، در سالهای 1365-1370 به 2/95 درصد تنزل یافته است. این میزان رشد سالانه برای سالهای 1370-1377 برابر2/36درصد در نظر گرفته شده است، در سال 1385، 1/61 درصد کنترل شده است. برحسب این برآوردها نرخ کل باروری در سال 1355 معادل 6/71 بوده، در سال 65 به 6/32، در سال 70 به 4/52 رسیده است. پیش بینی شده بود که این نرخ در سال 1370 از 3/65 تجاوز نکند و در سال 1385 به کمتر از 2 درصد (1/96درصد) تنزل یافته است و میانگین عمر نیز از 65 سال (در سال 1365) به 68/5 سال (در سال 1377) افزایش یابد. بر این اساس حجم جمعیت با فرض حداقلها به ترتیب جدول زیر تحول یافته است.
جدول 41-7 تحول جمعیت از سال 1355 تا سال 1385 (ارقام به میلیون نفر)
سال |
جمع |
مرد |
زن |
نسبت جنسی |
1355 |
33/7 |
17/4 |
16/3 |
106/7 |
منبع: سازمان برنامه و بودجه؛ »مستندات برنامه دوم»، توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، جلد پنجم، ص 32. مرکز آمار ایران 1386.
بر این اساس جمعیت در سن فعالیت کشور از مجموعه گروههای سنی (15-64ساله) که در سال 1365 برابر 25/473 میلیون نفر مرد بوده، در سال 1370به 30/215 میلیون نفر و در سال 1372 به 32/316 میلیون نفر رسیده است و در سال 1385 به تعداد 34/500 میلیون نفر بالغ شده است. به این ترتیب جمعیت در سن فعالیت رشد شتابانی دارد. ملاحظه شود که در این «فرض حداقل»، باز هم نیروی انسانی فراوانی برای کار در آینده به بازار کار مراجعه خواهند کرد. پیش بینی شده است که بار تکفل جمعیت غیرفعال به جمعیت در سن فعالیت که در سال 1365 برابر با 90 درصد بوده است، در سال 1377 به 70 درصد کاهش یابد.
جدول 42-7 برآورد امید زندگی بدو تولد e_0 از 1385 تا 1405 به تفکیک مرد و زن در نقاط شهری و روستایی کشور
شرح |
شهری |
روستایی |
||
مرد |
زن |
مرد |
زن |
|
1385تا1390 |
70/49 |
73/12 |
67/98 |
69/90 |
1390تا1395 |
71/71 |
74/38 |
69/20 |
70/31 |
1395تا1400 |
72/96 |
75/63 |
70/45 |
71/56 |
1400تا1405 |
74/24 |
76/90 |
71/73 |
72/84 |
منبع: مرکز آمار ایران، پیش بینی جمعیت ایران تا سال 1405 به تفکیک استانی و شهر و روستایی، پاییز 1388.
جدول 43-7 جمعیت 15-64 ساله از سال 1385 تا 1405(جمعیت بالقوه فعال)
سال |
تعداد کل جمعیت |
درصد کل |
جمعیت شهری |
درصدکل شهری |
جمعیت روستایی |
درصدکل روستایی |
1385 |
49157565 |
69/23 |
34517869 |
71/25 |
14639696 |
65/68 |
منبع: مرکز آمار ایران، پیش بینی جمعیت ایران تا سال 1405 به تفکیک استانی و شهر و روستایی، پاییز 1388.
ورای آمارها و مفاهیم معمولی و رسمی
مشکلی که از لحاظ کیفی در آمار و ارقام مربوط به اشتغال ملاحظه می شود و مشکل بزرگ اغلب کشورهای توسعه نیافته است، عدم انطباق آن با واقعیتهای اجتماعی و عدم توفیق در جایگزین ساختن مفاهیم عام و کلی در فرهنگ و محیط انسانی و فرهنگی کشور است که موجب بی اطمینانی نسبت به صحت و دقت برنامه ریزیها می شود. برای اشتغال و بیکاری در بسیاری از کشورهای در حال توسعه همان شاخصهایی به کار می رود که در کشورهای پیشرفته صنعتی معمولی است. برای مثال در مسئله بیکاری شاخص کل بیکاری-اعم از زن و مرد- در خانواده ها مطرح می شد؛ حال آنکه می دانیم تفکیک زنان از مردان در مسئله بیکاری، خاصه در سنین 15 تا 24 یک ضرورت است؛ زیرا در این سنین بیکاری مردان به لحاظ اجتماعی مشکلی وخیم و حساس است و باید با تأکید خاص مورد توجه و امعان نظر قرار گیرد. در حقیقت طبیعت جوامع جهان سوم، خاصه کشورهای مسلمان، چنان است که زن اگر کار نکند –با توجه به اینکه به خانواده (پدر یا شوهر) وابسته است- مشکلی ایجاد نمی شود و ممکن است متقابلاً در خانه با کار داخلی به سایر اعضا کمک کند. اما اگر مرد کار نکند، نه تنها معاش چند تن از اعضای خانواده مختل می شود، بلکه زن نیز که در اکثر موارد به مرد وابسته است دچار مضیقه می شود و کم تر اتفاق می افتد که کارهای خانگی که به زن سپرده می شود به مرد سپرده شود. بنابراین، موضوع بیکاری مردان به خصوص پس از ازدواج اهمیت ویژه ای دارد و چنانچه مرد در این سن کاری پیدا نکند شانس ازدواج را از دست می دهد یا خود از ازدواج کردن طفره می رود. اما زنان در این سن و سال بدون توجه به اشتغال، شانس بیشتری برای ازدواج دارند.به هر حال تاکنون جوامع مسلمان نظیر ایران، به این اصل که تأمین زندگی و معاش بر عهده ی مرد است، پایبند بوده اند. به همین دلیل «مشکل بیکاری» برای مرد چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ فرهنگی و اجتماعی وخیم تر جلوه می کند و اهمیت بیشتری دارد. به خصوص اینکه بر حسب سنت قدیمی تقسیم کار در این جوامع، خانه داری و بچه داری به زنها اختصاص دارد و ملاحظه می شود که بسیاری از زنان پس از ازدواج کار خود را ترک می کنند یا خواستار کار نیمه وقت و سبک هستند و این امر در مسئله ی اشتغال اهمیت خاصی دارد. بدیهی است که با توجه به این وضعیت در برنامه ریزی اشتغال باید به بیکاری مردان جوان توجه خاصی مبذول شود و در برنامه ریزی برای رفع بیکاری این گروه از لحاظ اجتماعی فوریت بیشتری دارد. اما در برنامه ریزی های اشتغال معمولاً به این گونه ویژگیها و مسائل ناشی از آن توجهی نمی شود، مخصوصاً که نوع کار و مشاغل نیز بر حسب زن و مرد و گروههای مختلف تا حدود زیادی فرق می کند و عدم توجه به آن بر وخامت پدیده بیکاری می افزاید.
عده ای تا آنجا پیش رفته اند که معتقدند اساساً مفهوم اشتغال باید تغییر کند خانه داری در شمار اشتغال و جمعیت زنان خانه دار جزء جمعیت فعال به حساب آیند.
همچنین دانشجویان یا سربازان که جزء جمعیت غیرفعال سرشماری می شوند نباید بیکار محسوب شوند؛ اما مسلم است که مزدبگیر و مولد نیستند. یکی از مفاهیمی که در مبحث اشتغال این گونه کشورها باید وارد شود تفکیک مفهوم وابستگی مولد و دلخواهانه (مانند وضعیت زنان خانه دار) از مفهوم وابستگی غیرمولد و ناخواسته (مانند وابستگی فرزندان بیکار، وابسته به پدر) است.
به همین ترتیب در مورد اشتغال کودکان در روستاها و کمک مستمر زنان روستایی به کارهای کشاورزی و دامداری که در محاسبات و برنامه ریزیها کم تر محسوب می شود، باید تجدید نظر شود. باید از محاسبات عام و احیاناً کامپیوتری که اعداد و ارقام کلی را ارائه می دهد فراتر رویم و به مسائل بیکاری، کم کاری، بیکاریهای مزمن و پنهان و اشتغالهای نامرئی توجه خاص مبذول داریم و در محاسبات خود آنها را به حساب آوریم؛ در این صورت به یک برنامه ریزی اصولی و بالنسبه مطلوب دست خواهیم یافت و شکافی که کشور ما را از کشورهای صنعتی پیشرفته جدا می کند پر خواهیم ساخت.
البته یک سلسله مسائل و نارساییهای زیربنایی به خصوص از لحاظ علم و تکنولوژی و فرهنگ وجود دارد که تا حل نشود مسئله اشتغال و بیکاری جایگاه اصلی خود را در برنامه ریزیهای اقتصادی نخواهد یافت.
پی نوشت ها :
1.میزانهای باروری جمعیت با افت مهاجرت در مقیاس باروری کل (TRP) یعنی یک زن به طور متوسط در طول دوره باروری 15 تا 49 سال چند فرزند زنده متولد شده، خواهد داشت.
منبع مقاله :توسلی، غلامعباس؛ (1375)، جامعه شناسی کار و شغل[ویراست 2]، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها(سمت)، مرکز تحقیق و توسعه ی علوم انسانی، چاپ دهم.