ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون
منبع: راسخون
بین النهرین باستان (که امروزه عراق نامیده میشود) یکی از نیاکان تمدن غربی است، لیکن کمتر از مصر و یونان شناخته شده است، و نه تنها برای عوام، بلکه برای باستان شناسان نیز ناشناخته است. بی شک، آثار و یادگارهای باستانی شگفتی انگیزی در دل این خاک نهفته است، اما چه مقدار از این یادگارها بر اثر بمبارانها و انفجارها نابود شدهاند؟
عراق امروز که بخش اعظم بین النهرین باستانی (به معنای «میان دو رود» یعنی میان دجله و فرات) را در بر میگیرد، تنها یک کشور جمهوری نیست که کشور گشاییها و تجاوزها یا محنتها و شکستهایش بر تاریخ کنونی جهان ثبت شده باشد، بلکه گواه تمدن مشهور سومری – اکدی، که میراث درخور توجهی برای مغرب زمین به ارث گذاشته نیز محسوب میشود. در واقع در این جا بوده است که خط و کشاورزی زاده شدهاند و نیز نخستین شهر – دولتهای تاریخ بشری نظیر سومر، اور، و سپس بابل به ظهور رسیده و الگوهایی برای تمدنهای بعدی گشتهاند.
در نگاه نخست، چشم انداز باستانی این کشور بسی کم مایه مینماید. تمدنهای بزرگ متعددی در این سرزمین جای به یک دیگر سپردهاند ولی چندان آثاری که با اهرام مصر و معابد یونان سنجش پذیر باشد بر جای نگذاردهاند. حتی اگر جنگها و یورشها آثار گذشته را ویران نمیکردند، آجرهای ساخته شده از گل خام، که مصالح اصلی بناها بودند نیز نمیتوانستند در برابر فرسایش زمانه تاب آورند.
از سوی دیگر، تعدادی از گنجینههای بین النهرین از کشور بیرون برده شدهاند: دروازهی مشهور آبشار که از جمله دروازههای ورودی بابل بوده در موزهی پرگامون برلین است. نقش برجستهی گیلگمش، پهلوان افسانهای، در موزهی لوور پاریس است، و برجستهکاری مرمرینی که نبردهای شاه آشور بانیپال را نشان میدهد در موزهی بریتانیا در لندن قرار دارد.
با این حال باستان شناسان معتقدند که آثار دیگری نیز هنوز در بین النهرین وجود دارد. تا پیش از جنگ اخیر خلیج فارس کاوشهای باستانی شناسی در جریان بوده است ولی بی ثباتی سیاسی کنونی مانع از ادامهی آنهاست. ژان لوئی هوئو، استاد سابق باستان شناسی شرق در دانشگاه سوربن (پاریس) و رئیس وقت هیأت باستان شناسان فرانسوی در عراق، بیان داشت: «به علت سدی که داشتند روی دجله یا فرات میساختند، کارهای باستان شناسی عملاً به عملیات نجات آثار باستانی محدود شده بود.»
از نظر استاد هوئو، تعمیرات یاد شده بیشتر صورت هالیوودی دارند. نه چاپلوسان دربار خودکامهی بغداد و نه بدون تردید خود صدام مثلاً بدشان نمیآمد که در باروهای باز سازی شدهی بابل در میان آجرهای چند هزار سالهای که به افتخار نبوکد نصر وجود دارد چند آجر هم در مدح و ثنای صدام حسین گذارده میشد. حتی در مدخل ورودی یک محل باستانی دیگر که در حال بازسازی بود، یعنی در نینوا، یک نقاشی دیواری عظیم از صدام حسین ترسیم شده بود با قامتی بلندتر از نبوکد نصر و صلاح الدین ایوبی، دو شخصیت مورد علاقهی وی، هر چند هم نبوکد نصر، پادشاه مقتدر تمدن نو بابلی و هم صلاح الدین خلیفهی سدهی دوازدهم میلادی (548 – 572 هجری) هر دو افراد بلند بالایی بودهاند.
کار باستان شناسی به دلایل بسیار و به ویژه به دلیل بی ثباتیهای سیاسی دهههای اخیر دشوار بوده است. کاوشهای باستانی در نیمهی دوم سدهی نوزدهم میلادی با هیأتهای آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، و بعدها امریکایی آغاز شد. در آن زمان تقسیم اشیاء کشف شده میان کاشفان و کشور مورد کاوش امری متداول بود. بدین گونه گنجینهی گورهای سلطنتی شهر اور واقع در پایین رود فرات که در آغاز قرن بیستم کشف شد، میان موزههای بغداد، لندن، و فیلادلفیا تقسیم شد. کشور عراق که در سال 1927 به وجود آمد و در 1932 استقلال یافت، تقسیمِ یافتههای باستان شناسی را ممنوع کرد. در نتیجه، هیأتهای باستان شناسی متعددی متوجه ایران و سوریه شدند (که آندره پارو فرانسوی در کشور اخیر، شهر سلطنتی ماری را کشف کرد و آثار به دست آمده اکنون در موزهی لوور در معرض ستایش همگان هستند).
البته محدودیتهای صادراتی ایجاد شده از سوی ملک فیصل (پادشاه وقت عراق) بی جا نبود و باعث شد که موزهی بغداد به یکی از بزرگترین موزههای خاورمیانه تبدیل شود. با وجود تاراجها و برداشتهای خارجیان، گنجینهی این موزه با موزههای لوور و بریتانیا رقابت میکند.
این نگرانی وجود داشت که بمبارانهای جنگ خلیج فارس بر این موزه و به خصوص اشیاء تازه مکشوف آن آسیبی وارد کرده باشد. این اشیاء به یک گور نمرودی (در شهر نمرود، کالاه) تعلق دارند که کاوشگاهی است متعلق به دورهی نو آشوری واقع در شمال عراق و مشتمل بر حدود بیست و چهار کیلو گرم از اشیاء زرین است که میتوان آن را هم ارز بین النهرینی گنجینهی مصری گور توت آنخ آمون (فرعون مصر در 1361 تا 1352 پیش از میلاد) دانست.
با این حال باستان شناسان فرانسوی هم یک سره از صحنهی باستان شناسی عراق غایب نبودهاند: هیأتی در سال 1977 به عراق بازگشت و استاد هوئو تا سال 1989 به کاوشهایی در نزدیکی لارسا واقع در غرب اوروک (یا بنا به نقل تورات «ارخ») اشتغال داشت. چون کار باستان شناسی به مرزهای جدید سیاسی محدود نمیشود، یادآور میشویم که باستان شناسان فرانسوی در جزیرهی کویتی فیلکه، که طی جنگ در معرض بمباران شدید بود، نیز کار میکردند. این جزیره با امکانات و آب و هوای معتدل خود در واقع از هزارهی دوم پیش از میلاد و حتی شاید قبل از آن مسکونی بوده است. این جزیره پذیرای مسیحیان بیزانس بوده است، چنان که وجود کلیسایی در آن جا گواهی بر این امر است، و نیز یونانیان، پرتغالیان، و بسیاری دیگر را در خود پذیرفته است. از این نشانههای گذشتهی کویت که باستان شناسان با دقت و وسواس شناسایی کرده بودند بدون شک اکنون اثری باقی نمانده است؛ فصلی پاره شده از یک کتاب!
در عربستان سعودی، کشور همسایهی عراق، نواحی آبیاری مربوط به هزارهی سوم قبل از میلاد کشف شده است و بی گمان مؤید وجود دهکدهها یا شهرهایی است که با بین النهرین در ارتباط بودهاند. اکنون به زیانهای وارد شده بر باستان شناسی به علت حفاریهای پنهانی، لگد کوبی نیم میلیون سرباز با تانکها و سایر تجهیزات نظامی سنگین را نیز باید اضافه کرد.
از دیدگاه باستان شناسی جدید، حتی شهر بغداد با آن که مرکز جهان اسلام بوده است بناهای تاریخی اندکی را از دورهی اسلامی حفظ کرده است و از دورهی عباسی (سدههای سوم تا هشتم هجری) تقریباً هیچ بنایی ندارد. برای دیدن بناهای اسلامی مهم نظیر کاخها، مساجد، و منارهها، و به خصوص منارهی مشهور مسجد سامره، باید به شهر سامره رفت که در شمال پایتخت قرار دارد. این مناره نردهی خارجی مارپیچی دارد که امروزه ویران شده است و متعلق به سدهی سوم هجری است، و ابن طولون، والی مصر، چنان شیفتهی آن شد که دستور داد نظیر آن را در مسجدی به نام خودش در مصر بسازند.
اما محرک اصلی کاوشهای باستان شناسی در عراق، دورههای بسیار کهن تاریخی است. در واقع اکنون تقریباً مسلّم شده است که حتی قبل از هزارهی پنجم پیش از میلاد، در بخش اعظم بین النهرین، جماعات روستایی با خاستگاههای قومی متفاوت میزیستهاند.
گروههای هند و اروپایی (که گاه قفقازی خوانده میشوند) از شرق آمده و پس از گذر از جنوب روسیه در این جا ساکن شدهاند. گروههای سامی از شبه جزیرهی عربستان آمده و در هزارهی سوم، و بنا بر این پس از پیدایی تمدنهای بزرگ، در بین النهرین غلبه یافتهاند. هند و اروپاییهای دیگر نیز نظیر هیتیهای آناتولی و پارسیان ایران در این منطقه به پیروزی رسیدهاند.
مسألهی عبریان در بین النهرین نیز هنوز در پردهای از ابهام قرار دارد، از جمله این که خاستگاه ایشان هنوز معلوم نیست اما چه بسا با کشفیات آینده در عراق روشن شود. بنا به متن تورات، این نوادگان ابراهیم، ظاهراً مانند خود او، اصلاً از شهر اور بوده و در حدود سالهای دو هزار تا هزار و هشت صد قبل از میلاد در آن جا میزیستهاند. یکی از فرضیهها آن است که عبریان از اخلاف گروههای سامیانی هستند که (از عربستان) به سوی شمال مهاجرت کرده بودند.
بین النهرین چون چهار راهی میان اروپای شرقی و آسیا، تا آغاز تاریخ میلادی محل برخورد امواج پی در پی جنگها، فتوحات، و مهاجرتهای عظیم بوده است: یورش بیابان گردان مغول از دور دست آسیا به آن جا، حرکت عبریان از آن جا به مقصد سرزمین کنعان، عزیمت مجدد آشوریان و بابلیان برای فتح قلمرو یهود، چشمِ آزِ بابلیان به مصر، و فتوحات ایرانیان در بابل و سوریه و فلسطین، و سرانجام مقدونیان و یونانیان که سپس ایرانیان را شکست میدهند و با اسکندر تا هند پیش میروند.
پادشاهیها و امپراتوریها پیاپی پدید میآمدند و فرو میپاشیدند، اما داد و ستدهای زبانی و بازرگانی و غیره پیوسته بیشتر میشد. غرب جدید بر همین شالودهی فرهنگی رشد کرد، زیرا امپراتوری روم سرانجام پهنهی «صلح رومی» خود را طی حدود پنج قرن تا دریای سیاه گسترد و انتقال دهندهی بزرگ تمام آن چیزهایی شد که این فصول پاره در آن جا بر جای نهاده بودند.
بنا بر این عراق یک کتاب بزرگ و زیبای تاریخ است. امیدوار باشیم که به زودی بتوانیم با آسودگی به ورق زدن آن بپردازیم. در آن جا اسرار زیادی خواهیم یافت.
سدهای بزرگی بر رودخانههای فرات و دجله و شاخهی فرعی آن، دیاله، بنا شده است که هزاران کیلومتر مربع را زیر آب فرو میبرد و کاوشهای باستان شناسی هنگام عملیات نجات در آن جا با شتاب انجام گرفته است. این کاوشها هر بار به کشف محلهای بالقوهای انجامیدهاند که از این پس غیر قابل دست رس خواهند بود.
در هزارهی دهم: گروههای کوچک صحرا نشین در بین النهرین علیا میزیستهاند. در هزارهی هشتم: در درهی فرات دهکدههایی پدید میآیند با کشاورزی و آبیاری ابتدایی که برای مهار رستنیهای وحشی ضرورت داشته است. آبیاری از طریق آب راههها از هزارهی ششم پدید میآید. هزارهی پنجم: خانههایی با معماری پیش رفته در دهکده – قلعهی تل صوان در نزدیکی سامره باقی مانده است. در همین دوره است که گرم شدن هوا موجب بالا آمدن سطح دریا میشود و شهرهای لاگاش و اریدو واقع در جنوب را در زیر میگیرد. فلز کاری با مس در برخی از دهکدهها پدیدار میشود. بازرگانان شهر اور از طریق دریا در ساحل عربستان به تجارت میپردازند.
پایان هزارهی چهارم: در این مرحله شهرهای تمدن بزرگ سومری و به خصوص اوروک ظاهر میشوند و هم زمان با آن خط میخی پدیدار میگردد. تمدن سومری به بین النهرین علیا میرسد و در آن جا جماعات به زندگی یک جا نشینی میپردازند و شیوهی زندگی شهری را میپذیرند. هزارهی سوم: خط میخی که برای زبان سومری است در زبان عبری نیز رواج مییابد. کشمکشها میان شاهان شهرهای بزرگ کیش، لاگاش، اوروک، اور، و ماری در میگیرد. سارگون، شاه سامی نژاد اکد نخستین سلسلهی سلطنت واقعی را در بین النهرین در حدود سال 2340 قبل از میلاد پایه گذاری میکند و با خلیج فارس و دریای مدیترانه به جنگ میپردازد. اما در حدود سال 2200، بربرها، یعنی گوتیهای سرازیر شده از مشرق، قلمرو او را تسخیر میکنند و حدود سال 2100 سلطنت دودمان وی از هم میپاشد.
هزارهی دوم: بابل، دروازهی خدایان، بر سراسر منطقه حاکم میشود. حمورابی (حدود 1790 – 1750) در آن جا سلطنت متمرکزی ایجاد میکند و فرمان تدوین مجمع القوانین مشهور خود را صادر میکند که حاوی نخستین قوانین مکتوب بشری است. بین النهرین به دولتهای کوچک تقسیم میشود و نیروی جدیدی به نام آشور در شمال ظهور میکند. عراق کنونی در سدهی سیزدهم پیش از میلاد میان آشور و بابل تقسیم میشود. آرامیان، قبایل بیابان گردی که از غرب سرازیر شدهاند، زبان و خط خویش و استفاده از کاغذ پاپیروس را در سراسر بین النهرین رواج میدهند. اینان در پایان سدهی یازدهم قبل از میلاد حکومت بابل را مضمحل میکنند. سلطنت آشور باقی میماند و در حکومت آشور بانیپال (883 – 859 قبل از میلاد) به دولت نظامی مقتدری تبدیل میشود که پایتخت خود را در نمرود مستقر میسازد. در 612 پیش از میلاد بابلیان با مادها و پارسیان ایران متحد میشوند و امپراتوری آشور را در هم میشکنند.
امپراتوری بابل احیا میشود و بابل به خاطر بناها و ثروتهای خویش آوازه مییابد. نبوکد نصر، ملقب به شکوهمند (604 – 562 قبل از میلاد) اورشلیم را تصرف میکند، به تاراج معبد (هیکل) کلیمیان میپردازد، و یهودیان را به بابل (یعنی زادگاه ایشان) تبعید میکند. یک نظام اداری سخت به وجود میآورد و عظمت بابل را به آن باز میگرداند. به نظر گروهی از مورخان، هم او بود که برای تسلای دل همسر خویش که یک شاه دُخت ایرانی بود و حسرت تاکستانهای سرسبز میهن خویش را داشت، فرمان ساختنِ «باغهای معلق» مشهور بابل را که یکی از عجایب هفتگانهی جهان است صادر کرد. بعضی دیگر از مورخین، این باغها را به سمیرامیس، ملکهی افسانهای و بنیان گذار بابل نسبت میدهند. در این زمان بغداد یک بندر رودخانهای است که اهمیت چندانی ندارد.
قرن هفتم میلادی (سدهی نخست هجری): با گسترش سریع اسلام، بین النهرین به تصرف در میآید (633 – 642) و عراق عرب نامیده میشود (که عراق در زبان عربی به معنای کشور ریشه دار است). در سال 762، شهر بغداد به وجود میآید و پایتخت خلفای عباسی میشود. از این شهرِ دایرهای شکلِ خلیفه منصور عباسی با دیوارهای گرداگرد آن متأسفانه چیزی باقی نمانده است. آن گاه عراق در اثر منازعات میان سنیان و شیعیان و خوارج تجزیه میشود. با این حال ظاهراً خلفا اهل مدارا بودند، زیرا آرامیان زیادی در بغداد زندگی میکردند.
در 1055 (434 هجری): ترکان که مذهب سنیان را پذیرفتهاند بغداد را فرو میگشایند. صلاح الدین ایوبی که در تکریت، همان زادگاه صدام حسین، زاده شده – اما در واقع کرد است و در عراق کنونی اغلب از یاد آوری این نکته چشم میپوشند (کُردها قبایل کوه نشینی هستند با منشأ اصلی ایرانی، که زبان آنها نیز یکی از شاخههای اصیل زبانهای ایرانی است و شاهنامهی فردوسی منشأ کردان را تا زمان فریدون و ضحاک باز پس میبرد) – در سال 1174 به خلافت میرسد و فرمان روایی خود را تا مصر، بخشی از سوریه، و حجاز در عربستان گسترش میبخشد. وی در سال 1189 در سومین جنگ از جنگهای شوم صلیبی فاتح میشود، بیت المقدس را از جنگجویان صلیبی باز پس میگیرد، اما در ایجاد وحدت مجدد کشور کامیاب نمیشود و مغولان طی دو پیروزی در 1258 و 1335 میلادی بین النهرین را تسخیر میکنند. صلاح الدین ایوبی در دمشق چنان در تنگ دستی و فقر وفات میکند (1193 میلادی) که درباریان وی زحمت پرداخت هزینهی گوری برای او را نیز به خود نمیدهند. تیمور لنگ، فاتح ترک، در سال 1401 خاک بغداد را به توبره میکشد.
سال 1921 (1300 هجری شمسی): بغداد که تا این سال به خواری فقط مرکز یکی از ایالات عثمانی است در این سال پایتخت عراق میشود. در واقع کشور عراق تا زمان فرو پاشیدن عثمانی در پایان جنگ جهانی دوم، جزئی از این امپراتوری است.
سال 1932: در این سال عراق استقلال مییابد اما زیر نفوذ نیرومند بریتانیا میماند و همین امر احساس ملی را تشدید میکند. بین سالهای 1936 تا 1941 هفت کودتا در آن جا صورت میگیرد. ملک فیصل دوم به قتل میرسد (1958 میلادی – 1337 شمسی)، و صدام حسین در رأس حزب بعث (به معنای «رستاخیز») در سال 1979 (1358) قدرت مییابد، که سپس در جنگ خلیج فارس از قدرت ساقط و سپس محاکمه و اعدام میشود.
عراق امروز که بخش اعظم بین النهرین باستانی (به معنای «میان دو رود» یعنی میان دجله و فرات) را در بر میگیرد، تنها یک کشور جمهوری نیست که کشور گشاییها و تجاوزها یا محنتها و شکستهایش بر تاریخ کنونی جهان ثبت شده باشد، بلکه گواه تمدن مشهور سومری – اکدی، که میراث درخور توجهی برای مغرب زمین به ارث گذاشته نیز محسوب میشود. در واقع در این جا بوده است که خط و کشاورزی زاده شدهاند و نیز نخستین شهر – دولتهای تاریخ بشری نظیر سومر، اور، و سپس بابل به ظهور رسیده و الگوهایی برای تمدنهای بعدی گشتهاند.
در نگاه نخست، چشم انداز باستانی این کشور بسی کم مایه مینماید. تمدنهای بزرگ متعددی در این سرزمین جای به یک دیگر سپردهاند ولی چندان آثاری که با اهرام مصر و معابد یونان سنجش پذیر باشد بر جای نگذاردهاند. حتی اگر جنگها و یورشها آثار گذشته را ویران نمیکردند، آجرهای ساخته شده از گل خام، که مصالح اصلی بناها بودند نیز نمیتوانستند در برابر فرسایش زمانه تاب آورند.
از سوی دیگر، تعدادی از گنجینههای بین النهرین از کشور بیرون برده شدهاند: دروازهی مشهور آبشار که از جمله دروازههای ورودی بابل بوده در موزهی پرگامون برلین است. نقش برجستهی گیلگمش، پهلوان افسانهای، در موزهی لوور پاریس است، و برجستهکاری مرمرینی که نبردهای شاه آشور بانیپال را نشان میدهد در موزهی بریتانیا در لندن قرار دارد.
با این حال باستان شناسان معتقدند که آثار دیگری نیز هنوز در بین النهرین وجود دارد. تا پیش از جنگ اخیر خلیج فارس کاوشهای باستانی شناسی در جریان بوده است ولی بی ثباتی سیاسی کنونی مانع از ادامهی آنهاست. ژان لوئی هوئو، استاد سابق باستان شناسی شرق در دانشگاه سوربن (پاریس) و رئیس وقت هیأت باستان شناسان فرانسوی در عراق، بیان داشت: «به علت سدی که داشتند روی دجله یا فرات میساختند، کارهای باستان شناسی عملاً به عملیات نجات آثار باستانی محدود شده بود.»
توضیح تصویر: تندیس بزرگ سنگی که سالم مانده است. این تندیس، نگهبان دروازههای کاخ سارگون دوم در نزدیکی نینوا در سدهی هشتم پیش از میلاد بود.
طبعاً شناخت بیشتر بین النهرین، وجود کاملی از گذشته را در زمینهی رخ دادهای جنگی، مهاجرتهای جمعیتی، مبادلات بازرگانی، و فنون هنری، و نیز داد و ستدهای علمی روشن خواهد ساخت، زیرا مغرب زمین از طریق مترجمین دانشمند مسلمان بود که در قرون وسطی به بخش عظیمی از متون یونانی دست یافت. سرزمینهای وسیعی هنوز کاوش نشده ماندهاند و دلایلی وجود دارد که امیدوار باشیم که کاوشگاههای متعددی به دلیل وجود تپهها و تلهایی که از خرابههای باستانی بر جای مانده و از شن پوشیده شده است از آسیب گلولهی خمپارهها مصون مانده باشند. پس از مرمتهایی که در اواخر دوران حکومت صدام حسین انجام گرفت، امید است که زمانی که به کاری مستمر در این کاوشها بپردازیم فرا برسد.از نظر استاد هوئو، تعمیرات یاد شده بیشتر صورت هالیوودی دارند. نه چاپلوسان دربار خودکامهی بغداد و نه بدون تردید خود صدام مثلاً بدشان نمیآمد که در باروهای باز سازی شدهی بابل در میان آجرهای چند هزار سالهای که به افتخار نبوکد نصر وجود دارد چند آجر هم در مدح و ثنای صدام حسین گذارده میشد. حتی در مدخل ورودی یک محل باستانی دیگر که در حال بازسازی بود، یعنی در نینوا، یک نقاشی دیواری عظیم از صدام حسین ترسیم شده بود با قامتی بلندتر از نبوکد نصر و صلاح الدین ایوبی، دو شخصیت مورد علاقهی وی، هر چند هم نبوکد نصر، پادشاه مقتدر تمدن نو بابلی و هم صلاح الدین خلیفهی سدهی دوازدهم میلادی (548 – 572 هجری) هر دو افراد بلند بالایی بودهاند.
کار باستان شناسی به دلایل بسیار و به ویژه به دلیل بی ثباتیهای سیاسی دهههای اخیر دشوار بوده است. کاوشهای باستانی در نیمهی دوم سدهی نوزدهم میلادی با هیأتهای آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، و بعدها امریکایی آغاز شد. در آن زمان تقسیم اشیاء کشف شده میان کاشفان و کشور مورد کاوش امری متداول بود. بدین گونه گنجینهی گورهای سلطنتی شهر اور واقع در پایین رود فرات که در آغاز قرن بیستم کشف شد، میان موزههای بغداد، لندن، و فیلادلفیا تقسیم شد. کشور عراق که در سال 1927 به وجود آمد و در 1932 استقلال یافت، تقسیمِ یافتههای باستان شناسی را ممنوع کرد. در نتیجه، هیأتهای باستان شناسی متعددی متوجه ایران و سوریه شدند (که آندره پارو فرانسوی در کشور اخیر، شهر سلطنتی ماری را کشف کرد و آثار به دست آمده اکنون در موزهی لوور در معرض ستایش همگان هستند).
البته محدودیتهای صادراتی ایجاد شده از سوی ملک فیصل (پادشاه وقت عراق) بی جا نبود و باعث شد که موزهی بغداد به یکی از بزرگترین موزههای خاورمیانه تبدیل شود. با وجود تاراجها و برداشتهای خارجیان، گنجینهی این موزه با موزههای لوور و بریتانیا رقابت میکند.
این نگرانی وجود داشت که بمبارانهای جنگ خلیج فارس بر این موزه و به خصوص اشیاء تازه مکشوف آن آسیبی وارد کرده باشد. این اشیاء به یک گور نمرودی (در شهر نمرود، کالاه) تعلق دارند که کاوشگاهی است متعلق به دورهی نو آشوری واقع در شمال عراق و مشتمل بر حدود بیست و چهار کیلو گرم از اشیاء زرین است که میتوان آن را هم ارز بین النهرینی گنجینهی مصری گور توت آنخ آمون (فرعون مصر در 1361 تا 1352 پیش از میلاد) دانست.
با این حال باستان شناسان فرانسوی هم یک سره از صحنهی باستان شناسی عراق غایب نبودهاند: هیأتی در سال 1977 به عراق بازگشت و استاد هوئو تا سال 1989 به کاوشهایی در نزدیکی لارسا واقع در غرب اوروک (یا بنا به نقل تورات «ارخ») اشتغال داشت. چون کار باستان شناسی به مرزهای جدید سیاسی محدود نمیشود، یادآور میشویم که باستان شناسان فرانسوی در جزیرهی کویتی فیلکه، که طی جنگ در معرض بمباران شدید بود، نیز کار میکردند. این جزیره با امکانات و آب و هوای معتدل خود در واقع از هزارهی دوم پیش از میلاد و حتی شاید قبل از آن مسکونی بوده است. این جزیره پذیرای مسیحیان بیزانس بوده است، چنان که وجود کلیسایی در آن جا گواهی بر این امر است، و نیز یونانیان، پرتغالیان، و بسیاری دیگر را در خود پذیرفته است. از این نشانههای گذشتهی کویت که باستان شناسان با دقت و وسواس شناسایی کرده بودند بدون شک اکنون اثری باقی نمانده است؛ فصلی پاره شده از یک کتاب!
در عربستان سعودی، کشور همسایهی عراق، نواحی آبیاری مربوط به هزارهی سوم قبل از میلاد کشف شده است و بی گمان مؤید وجود دهکدهها یا شهرهایی است که با بین النهرین در ارتباط بودهاند. اکنون به زیانهای وارد شده بر باستان شناسی به علت حفاریهای پنهانی، لگد کوبی نیم میلیون سرباز با تانکها و سایر تجهیزات نظامی سنگین را نیز باید اضافه کرد.
از دیدگاه باستان شناسی جدید، حتی شهر بغداد با آن که مرکز جهان اسلام بوده است بناهای تاریخی اندکی را از دورهی اسلامی حفظ کرده است و از دورهی عباسی (سدههای سوم تا هشتم هجری) تقریباً هیچ بنایی ندارد. برای دیدن بناهای اسلامی مهم نظیر کاخها، مساجد، و منارهها، و به خصوص منارهی مشهور مسجد سامره، باید به شهر سامره رفت که در شمال پایتخت قرار دارد. این مناره نردهی خارجی مارپیچی دارد که امروزه ویران شده است و متعلق به سدهی سوم هجری است، و ابن طولون، والی مصر، چنان شیفتهی آن شد که دستور داد نظیر آن را در مسجدی به نام خودش در مصر بسازند.
اما محرک اصلی کاوشهای باستان شناسی در عراق، دورههای بسیار کهن تاریخی است. در واقع اکنون تقریباً مسلّم شده است که حتی قبل از هزارهی پنجم پیش از میلاد، در بخش اعظم بین النهرین، جماعات روستایی با خاستگاههای قومی متفاوت میزیستهاند.
گروههای هند و اروپایی (که گاه قفقازی خوانده میشوند) از شرق آمده و پس از گذر از جنوب روسیه در این جا ساکن شدهاند. گروههای سامی از شبه جزیرهی عربستان آمده و در هزارهی سوم، و بنا بر این پس از پیدایی تمدنهای بزرگ، در بین النهرین غلبه یافتهاند. هند و اروپاییهای دیگر نیز نظیر هیتیهای آناتولی و پارسیان ایران در این منطقه به پیروزی رسیدهاند.
مسألهی عبریان در بین النهرین نیز هنوز در پردهای از ابهام قرار دارد، از جمله این که خاستگاه ایشان هنوز معلوم نیست اما چه بسا با کشفیات آینده در عراق روشن شود. بنا به متن تورات، این نوادگان ابراهیم، ظاهراً مانند خود او، اصلاً از شهر اور بوده و در حدود سالهای دو هزار تا هزار و هشت صد قبل از میلاد در آن جا میزیستهاند. یکی از فرضیهها آن است که عبریان از اخلاف گروههای سامیانی هستند که (از عربستان) به سوی شمال مهاجرت کرده بودند.
بین النهرین چون چهار راهی میان اروپای شرقی و آسیا، تا آغاز تاریخ میلادی محل برخورد امواج پی در پی جنگها، فتوحات، و مهاجرتهای عظیم بوده است: یورش بیابان گردان مغول از دور دست آسیا به آن جا، حرکت عبریان از آن جا به مقصد سرزمین کنعان، عزیمت مجدد آشوریان و بابلیان برای فتح قلمرو یهود، چشمِ آزِ بابلیان به مصر، و فتوحات ایرانیان در بابل و سوریه و فلسطین، و سرانجام مقدونیان و یونانیان که سپس ایرانیان را شکست میدهند و با اسکندر تا هند پیش میروند.
پادشاهیها و امپراتوریها پیاپی پدید میآمدند و فرو میپاشیدند، اما داد و ستدهای زبانی و بازرگانی و غیره پیوسته بیشتر میشد. غرب جدید بر همین شالودهی فرهنگی رشد کرد، زیرا امپراتوری روم سرانجام پهنهی «صلح رومی» خود را طی حدود پنج قرن تا دریای سیاه گسترد و انتقال دهندهی بزرگ تمام آن چیزهایی شد که این فصول پاره در آن جا بر جای نهاده بودند.
بنا بر این عراق یک کتاب بزرگ و زیبای تاریخ است. امیدوار باشیم که به زودی بتوانیم با آسودگی به ورق زدن آن بپردازیم. در آن جا اسرار زیادی خواهیم یافت.
توضیح تصویر: هزار معبد. هفت صد برج و سی و پنج معبد . . . در حدود هزار سال بابل پایتختی با حیثیت بود و امروزه شهری است برای جهان گردان. باروی مستحکم آن تجدید بنا شده است. روی دیوارهای راه منتهی به معبد، شیرهای مقدس به نشانهی احترام دم خود را بالا گرفتهاند. بقایای زیگورات (معبد و رصد خانهی) آگارکوت نمایانگر محل پایتخت کهن کاسیتهاست (هزارهی دوم فبل از میلاد). پس از بمبارانها از اینها چه مانده است؟
اما امروز از تاریخ عراق چه میدانیم؟ برای محدودهی زمانی از صد هزار تا ده هزار سال پیش از میلاد باید گفت عملاً هیچ گونه پژوهشی در بارهی آثار پیش از تاریخ در این سرزمین صورت نگرفته است. مسلماً در این جا نشانههایی از دوران پیش از تاریخ وجود دارد، چون در ایران و در اسرائیل سنگهای تراش یافته و استخوانهای انسان نئاندرتال پیدا شده است. کردستان در شمال کشور و واقع در دامنههای کوههای زاگرس همیشه از لحاظ سیاسی بی ثبات بوده است و بنا بر این دسترسی به آن جا تا حدی دشوار بوده است. به عنوان نمونه استاد هوئو تذکر میدهد که دشت جبل حمرین که شاه راه میان ایران و عراق از آن جا میگذرد و اسکندر مقدونی از جمله کسانی بوده است که از آن جا عبور کرده، هرگز مورد کاوش قرار نگرفته است.سدهای بزرگی بر رودخانههای فرات و دجله و شاخهی فرعی آن، دیاله، بنا شده است که هزاران کیلومتر مربع را زیر آب فرو میبرد و کاوشهای باستان شناسی هنگام عملیات نجات در آن جا با شتاب انجام گرفته است. این کاوشها هر بار به کشف محلهای بالقوهای انجامیدهاند که از این پس غیر قابل دست رس خواهند بود.
در هزارهی دهم: گروههای کوچک صحرا نشین در بین النهرین علیا میزیستهاند. در هزارهی هشتم: در درهی فرات دهکدههایی پدید میآیند با کشاورزی و آبیاری ابتدایی که برای مهار رستنیهای وحشی ضرورت داشته است. آبیاری از طریق آب راههها از هزارهی ششم پدید میآید. هزارهی پنجم: خانههایی با معماری پیش رفته در دهکده – قلعهی تل صوان در نزدیکی سامره باقی مانده است. در همین دوره است که گرم شدن هوا موجب بالا آمدن سطح دریا میشود و شهرهای لاگاش و اریدو واقع در جنوب را در زیر میگیرد. فلز کاری با مس در برخی از دهکدهها پدیدار میشود. بازرگانان شهر اور از طریق دریا در ساحل عربستان به تجارت میپردازند.
پایان هزارهی چهارم: در این مرحله شهرهای تمدن بزرگ سومری و به خصوص اوروک ظاهر میشوند و هم زمان با آن خط میخی پدیدار میگردد. تمدن سومری به بین النهرین علیا میرسد و در آن جا جماعات به زندگی یک جا نشینی میپردازند و شیوهی زندگی شهری را میپذیرند. هزارهی سوم: خط میخی که برای زبان سومری است در زبان عبری نیز رواج مییابد. کشمکشها میان شاهان شهرهای بزرگ کیش، لاگاش، اوروک، اور، و ماری در میگیرد. سارگون، شاه سامی نژاد اکد نخستین سلسلهی سلطنت واقعی را در بین النهرین در حدود سال 2340 قبل از میلاد پایه گذاری میکند و با خلیج فارس و دریای مدیترانه به جنگ میپردازد. اما در حدود سال 2200، بربرها، یعنی گوتیهای سرازیر شده از مشرق، قلمرو او را تسخیر میکنند و حدود سال 2100 سلطنت دودمان وی از هم میپاشد.
هزارهی دوم: بابل، دروازهی خدایان، بر سراسر منطقه حاکم میشود. حمورابی (حدود 1790 – 1750) در آن جا سلطنت متمرکزی ایجاد میکند و فرمان تدوین مجمع القوانین مشهور خود را صادر میکند که حاوی نخستین قوانین مکتوب بشری است. بین النهرین به دولتهای کوچک تقسیم میشود و نیروی جدیدی به نام آشور در شمال ظهور میکند. عراق کنونی در سدهی سیزدهم پیش از میلاد میان آشور و بابل تقسیم میشود. آرامیان، قبایل بیابان گردی که از غرب سرازیر شدهاند، زبان و خط خویش و استفاده از کاغذ پاپیروس را در سراسر بین النهرین رواج میدهند. اینان در پایان سدهی یازدهم قبل از میلاد حکومت بابل را مضمحل میکنند. سلطنت آشور باقی میماند و در حکومت آشور بانیپال (883 – 859 قبل از میلاد) به دولت نظامی مقتدری تبدیل میشود که پایتخت خود را در نمرود مستقر میسازد. در 612 پیش از میلاد بابلیان با مادها و پارسیان ایران متحد میشوند و امپراتوری آشور را در هم میشکنند.
امپراتوری بابل احیا میشود و بابل به خاطر بناها و ثروتهای خویش آوازه مییابد. نبوکد نصر، ملقب به شکوهمند (604 – 562 قبل از میلاد) اورشلیم را تصرف میکند، به تاراج معبد (هیکل) کلیمیان میپردازد، و یهودیان را به بابل (یعنی زادگاه ایشان) تبعید میکند. یک نظام اداری سخت به وجود میآورد و عظمت بابل را به آن باز میگرداند. به نظر گروهی از مورخان، هم او بود که برای تسلای دل همسر خویش که یک شاه دُخت ایرانی بود و حسرت تاکستانهای سرسبز میهن خویش را داشت، فرمان ساختنِ «باغهای معلق» مشهور بابل را که یکی از عجایب هفتگانهی جهان است صادر کرد. بعضی دیگر از مورخین، این باغها را به سمیرامیس، ملکهی افسانهای و بنیان گذار بابل نسبت میدهند. در این زمان بغداد یک بندر رودخانهای است که اهمیت چندانی ندارد.
توضیح تصویر: برجسته نگاری سنگی که سارگون دوم را سوار بر ارابهی جنگی نشان میدهد.
539 قبل از میلاد: پارسیان بابل را تسخیر میکنند و بابل به یکی از استانهای ایران تبدیل میشود. اسکندر مقدونی در سال 331 به بین النهرین گام میگذارد. اما سلوکوس، فرمانده و شهربان او، موفق به متحد کردن امپراتوری نمیشود. این پایان فرهنگ سومری – اکدی است. شهرهای کهن که به تدریج متروک ماندهاند به تل خاک بدل میگردند. بابل توسط مهرداد یکم (اشکانی 170 – 138 قبل از میلاد) تسخیر میشود و مدتی بیش از شش صد سال به امپراتوری اشکانیان و ساسانیان تعلق میگیرد.قرن هفتم میلادی (سدهی نخست هجری): با گسترش سریع اسلام، بین النهرین به تصرف در میآید (633 – 642) و عراق عرب نامیده میشود (که عراق در زبان عربی به معنای کشور ریشه دار است). در سال 762، شهر بغداد به وجود میآید و پایتخت خلفای عباسی میشود. از این شهرِ دایرهای شکلِ خلیفه منصور عباسی با دیوارهای گرداگرد آن متأسفانه چیزی باقی نمانده است. آن گاه عراق در اثر منازعات میان سنیان و شیعیان و خوارج تجزیه میشود. با این حال ظاهراً خلفا اهل مدارا بودند، زیرا آرامیان زیادی در بغداد زندگی میکردند.
در 1055 (434 هجری): ترکان که مذهب سنیان را پذیرفتهاند بغداد را فرو میگشایند. صلاح الدین ایوبی که در تکریت، همان زادگاه صدام حسین، زاده شده – اما در واقع کرد است و در عراق کنونی اغلب از یاد آوری این نکته چشم میپوشند (کُردها قبایل کوه نشینی هستند با منشأ اصلی ایرانی، که زبان آنها نیز یکی از شاخههای اصیل زبانهای ایرانی است و شاهنامهی فردوسی منشأ کردان را تا زمان فریدون و ضحاک باز پس میبرد) – در سال 1174 به خلافت میرسد و فرمان روایی خود را تا مصر، بخشی از سوریه، و حجاز در عربستان گسترش میبخشد. وی در سال 1189 در سومین جنگ از جنگهای شوم صلیبی فاتح میشود، بیت المقدس را از جنگجویان صلیبی باز پس میگیرد، اما در ایجاد وحدت مجدد کشور کامیاب نمیشود و مغولان طی دو پیروزی در 1258 و 1335 میلادی بین النهرین را تسخیر میکنند. صلاح الدین ایوبی در دمشق چنان در تنگ دستی و فقر وفات میکند (1193 میلادی) که درباریان وی زحمت پرداخت هزینهی گوری برای او را نیز به خود نمیدهند. تیمور لنگ، فاتح ترک، در سال 1401 خاک بغداد را به توبره میکشد.
سال 1921 (1300 هجری شمسی): بغداد که تا این سال به خواری فقط مرکز یکی از ایالات عثمانی است در این سال پایتخت عراق میشود. در واقع کشور عراق تا زمان فرو پاشیدن عثمانی در پایان جنگ جهانی دوم، جزئی از این امپراتوری است.
سال 1932: در این سال عراق استقلال مییابد اما زیر نفوذ نیرومند بریتانیا میماند و همین امر احساس ملی را تشدید میکند. بین سالهای 1936 تا 1941 هفت کودتا در آن جا صورت میگیرد. ملک فیصل دوم به قتل میرسد (1958 میلادی – 1337 شمسی)، و صدام حسین در رأس حزب بعث (به معنای «رستاخیز») در سال 1979 (1358) قدرت مییابد، که سپس در جنگ خلیج فارس از قدرت ساقط و سپس محاکمه و اعدام میشود.
توضیح تصویر: شیر بابل که خاستگاه هیتانی دارد و بدون شک یک غنیمت جنگی است (پایان هزارهی دوم قبل از میلاد).
/م