نظام سیاسیِ مبدّله در نظر فارابی

معلم ثانی در تعریف مدینه ی مبدّله می گوید: عبارت است از مدینه ای که آرا و عقاید و افعال معمول گذشته ی آن، عیناً همان آرا و عقاید و افعال مدینه ی فاضله بوده است، جز آن که تبدیل یافته، آرا و عقایدی غیر از آن چه بوده است، در
دوشنبه، 7 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظام سیاسیِ مبدّله در نظر فارابی
نظام سیاسیِ مبدّله در نظر فارابی

 

نویسنده: محسن مهاجر نیا




 

معلم ثانی در تعریف مدینه ی مبدّله می گوید: عبارت است از مدینه ای که آرا و عقاید و افعال معمول گذشته ی آن، عیناً همان آرا و عقاید و افعال مدینه ی فاضله بوده است، جز آن که تبدیل یافته، آرا و عقایدی غیر از آن چه بوده است، در آن وارد شده است. افعال مردمش. به غیر افعال گذشته ی آن، متبدل و متحول شده است و در واقع، شکل فاسد شده ی مدینه ی فاضله است که به اصطلاح، می توان گفت که یک انقلاب بنیادی از نظر فکری و عملی، در همه ی زوایای جامعه رخ داده است.
فارابی با نگرشی معرفت شناسانه، ریشه های این تحول و انقلاب فکری اجتماعی را در « آراء المدینة الفاضله» بررسی می کند. او در فصل 33 این کتاب، به سراغ منشأ و ریشه ی تبدیل فکری می رود و با بیان ارزش ها و اصول مشترک اهل مدینه ی فاضله، به شرح ذیل، تحلیلی واقع بینانه ارائه می دهد:

اصل اول:

شناخت سبب اول موجودات و اوصاف و ویژگی های واجب الوجود.

اصل دوم:

شناخت موجوداتی که مفارق از ماده اند و اوصاف اختصاصیِ هر یک از آن ها و آن صفات و مراتبی که ویژه ی هر یک است، تا منتهی شود به عقل فعال پایان سلسله ی مفارقات.

اصل سوم:

شناخت جواهر آسمانی و صفات ویژه ی هر یک از آن ها.

اصل چهارم:

شناخت چگونگیِ کون و فساد اجسام طبیعی که تحت اجسام آسمانی، واقع هستند و شناخت این که جریان اجسام، بر اساس ضوابط و سنتی محکم و متقن و عنایت و عدل و حکمت استوار است و در نظام وجود، اهمال و کاستی و ستم وجود ندارد.

اصل پنجم:

شناخت وجود و آفرینش انسان و چگونگیِ حدوث قوای نفسانیِ او و نحوه ی فیض و نوری که از ناحیه ی عقل فعال بر آن افاضه شده است، تا آن گاه که معقولات اول و اراده و اختیار حاصل گردد.

اصل ششم:

شناخت رئیس اول ( پیامبر) و چگونگیِ وحی به او.

اصل هفتم:

شناخت رؤسایی که جانشین رئیس اول می شوند.

اصل هشتم:

شناخت مدینه ی فاضله و مردم آن و شناخت سعادتی که نفوس آنان باید متوجه بدان شده، به سوی آن سوق داده شوند و شناخت مدینه های مضاد با آن و هم چنین شناخت منزلتی که بازگشت نفوس آنان پس از مرگ، به آن است.

اصل نهم:

شناخت امت های فاضله و امت های غیر فاضله، یعنی شناخت حکومت های گسترده تر از مدینه، که شامل امت و معموره ی ارض می شود.
پس از بیان ارزش ها و اصول مشترک، نحوه ی اعتقاد و معرفت بدان ها را به دو صورت بیان می کند:

1. معرفت برهانی.
2. معرفت تمثیلی.

و به اعتبار نوع معرفت، اهل مدینه ی فاضله را به سه دسته تقسیم می کند:

الف) حکیمان اهل برهان.
ب) تابعین حکما.
ج) اکثریت مردم اهل اقناع.

سپس در مورد نوع اول معرفت و دو گروه صاحب معرفت برهانی می گوید: « جای شک و تردید و عنادی در آن ها نیست»: « هذه الاشیاء المشترک اذا کانت معلومة ببراهینها لم یکن فیها موضع عناد بقول اصلاً لا علی جهة المغالطة و لا عند من یسوء فهمه»؛ (1) یعنی هرگاه این امور و حقایق مشترک، به واسطه ی برهان معلوم شده باشد، مطلقاً محل و موضعی برای خلاف و گفتار عناد آمیز در آن ها وجود ندارد، نه به طریق مغالطه و نه نزد کسی که در اثر سوء فهم، از درک آن ناتوان است.
بنابراین، فارابی نقطه ی انحراف در اصول مشترک را در نوع دوم معرفت، یعنی معرفت تمثیلی می داند که مربوط به گروه سوم اهل مدینه ی فاضله، یعنی اکثریت توده ی مردم، است: « فانّ مثالاتها قد تکون فیها موضع للعناد»؛ (2) یعنی در معرفت تمثیلی، جای شبهه و عناد و انتقاد هست.
سپس معاندان و منتقدان معرفت تمثیلی را به سه گروه تقسیم می کند:
گروه اول: مسترشدون هستند. اینان کسانی اند که خواهان هدایتند و با اشکال و انتقاد و ابطال مثالات و شبهه در آن ها می خواهند به حق و حقیقت برسند.
گروه دوم: جاهلانند. این ها دنبال اغراض جاهلانه هستند؛ نظیر ثروت و کرامت و لذت. و قوانین و سنت ها و اصول مشترک مدینه ی فاضله را مانع از رسیدن به آن اغراض می بینند. بدین سبب، با شبهه و انتقاد، قصد ابطال آن ها را دارند و از راه نقض و عناد و انتقاد و نیز از طریق مغالطه و حیله گری، به دشمنی با آن ها بر می خیزند. فارابی می گوید: « و هولاء لیس ینبغی ان یجعلوا اجزاء المدینة الفاضله»؛ (3) یعنی این گونه افراد را نباید در زمره ی مردم مدینه ی فاضله محسوب کرد.
گروه سوم: کسانی هستند که همه ی معارف تمثیلی را به جهت مواضع عنادی که در آن ها وجود دارد، باطل می دانند. اینان مردمی بد فهم و کج اندیش هستند و نه تنها در معرفت تمثیلی، بلکه با مغالطه در براهین یقینی هم شبهه می کنند. در واقع، کج فهمیِ آنان سبب می شود که حق را غیر از آن چه هست، تخیّل می کنند و گمان می کنند تصور آنان همان مدعای پیروان حق است. و چون تخیّل خود را باطل می دانند. همه ی حقیقت را انکار می کنند و طرفداران حق را به مکرر خدعه و نیرنگ متهم می سازند.
فارابی با طرح این مقدمات، به این نتیجه می رسد که دو گروه فکریِ اخیر، منشأ انحراف از اصول و ارزش ها و آرای مشترک اهل مدینه ی فاضله هستند و در نهایت، این تفکرات، منجر به استحاله ی تمام یا بخشی از مدینه ی فاضله شده و اساس « مدینه ی مبدّله » را به وجود می آورد.

عوامل تحول در مدینه ی فاضله

تبیین عوامل زوال مدینه ی فاضله در واقع می تواند عوامل تشکیل مدینه ی مبدّله را روشن کند. به اختصار، عوامل عمده، بیان می شود:

1. انحراف فکری از اصول مشترک و ارزش های مقبول مدینه ی فاضله. (4)
2. فقدان رهبریِ حکیم. (5)
3. فساد دین و آیین. (6)
4. رذایل اخلاقی و استحاله ی ارزش های فاضله. (7)
5. اختلال در سلسله مراتب طبیعیِ ریاست در مدینه. (8)
6. غلبه و سلطه خارجی. (9)
7. هجوم فرهنگ جاهلیه. (10)
8. دل بستگی اهل مدینه فاضله به مظاهر مادی. (11)

انواع حکومت های مبدّله

فارابی در حکومت مبدّله تمایلات و گرایش های مادی را سبب تنوع حکومت می داند. برخی از حکومت ها به دنبال تأمین ضروریات زندگی هستند و برخی دیگر، به دنبال توانگری یا لذایذ یا کرامت و غلبه و یا آزادی اند. (12) بنابراین، نظام مبدّله، به شش نوع حکومت تقسیم می شود با این تفاوت که اغراض مادی، نخست سبب ایجاد نوع حکومت است و مردم این جامعه، با آرای فاضله و سعادت حقیقی آشنا هستند. و اما انواع حکومت مبدّله:

1. حکومت مبدّله ی ضروریه:

حکومتی است که با آگاهی از فضیلت و سعادت، از آن منحرف شده و به ضروریات اولیه ی زندگی، که قوام انسان ها بدان وابسته است، نظیر خوردنی ها و نوشیدنی ها و پوشیدنی ها و منکوحات، بسنده کرده است و بر این اساس، برترین مردم در این گونه حکومت ها، نزد آنان کسی است که با تدبیر و اندیشه بتواند به بهترین وجه، احتیاجات ضروری آنان را از راه کسب ها و حرفه های آنان فراهم کند و قهراً کسی بر آنان ریاست فائقه دارد که با حسن تدبیر و چاره اندیشیِ خوب بتواند مردم را در جهت رسیدن به حوایج ضروریِ زندگی و حفظ آن به کار گیرد و یا از ثروت و درآمد خویش، حوائج ضروریِ آنان را تأمین کند. این نوع حکومت می تواند در « مدینه ی مبدّله ی ضروریه» و یا در سطح گسترده تر، « امت مبدّله ی ضروریه» و یا در سطح جهانی، « معموره ی مبدّله ی ضروریه» باشد.

2. حکومت مبدّله ی نذاله:

حکومتی است که به آرا و عقاید و افعال فاضله ی گذشته ی خود، پشت کرده و همت همه ی شهروندانش مصروف در تعاون برای مال اندوزی و تحصیل رفاه زندگی و تکثیر ثروت و نگهداری ضروریات و درهم و دینار است. نزد اینان توانگری، خود مطلوبیت ذاتی یافته است و در مصرف کردن بسیار تخیل هستند و از ثروت و مکنت خود، تنها در حد حفظ بدن خود از هلاکت مصرف می کنند. برترین مردم در این گونه جوامع، توانگرترین آنان است که هم خود توانگر در ثروت باشد و هم در رسیدن دیگران به ثروت و توانگری بتواند به بهترین نوع، چاره اندیشی کند. حکومت مبدّله ی نذاله، گاهی در سطح « مدینه ی مبدّله ی نذاله» است و گاهی در سطح « امت مبدّله ی نذاله» و گاهی هم ممکن است در سطح جهانی، « معموره ی مبدّله ی نذاله» باشد.

3. حکومت مبدّله ی خست:

این نوع حکومت مبدّله نیز بعد از انحراف از حکومت فاضله، همه ی توان مردم آن در جهت رسیدن به لذات حسی و خیالی به کار گرفته می شود. اجتماع خست، بر مجالس قمار بازی، لهو و لعب و فراهم آوردن خوراک و خوردنی و نوشیدنی و می خوارگی و زن بارگی، استوار است و لذت طلبی، در نظر آنان مطلوب ترین غایت ها است.
این نوع حکومت مبدّله، نزد مردم در نظام های مبدّله، خوشبخت و مورد رشک آنان است؛ زیرا این گونه حکومت، زمانی تحقق می پذیرد که ضروریات و حوایج اولیه ی آن ها بر آورده شده باشد و از لحاظ ثروت و توان نگری و رفاه، در آسایش کامل باشند و بتوانند در رسیدن به این لذات، ثروت فراوانی را به مصرف برسانند. البته سعادتمندترین و برترین و رشک آورترین مردم این گونه جوامع، کسی است که وسایل لهو و لعب و آن چه لذت آور و مایه ی خوشی است، برای او بیش تر فراهم باشد. تحقق این حکومت، همانند دیگر حکومت ها، در یکی از سطوح سه گانه ی مدینه، امت و یا معموره ی ارض، امکان پذیر است.

4. حکومت مبدّله ی کرامیه:

تفصیل حکومت کرامیه، در نظام های جاهله بیان شد. تفاوت آن با حکومت های مبدّله ی کرامیه، در این است که در حکومت جاهله ی کرامیه، مردم به سعادت و خیرات حقیقی، معرفت ندارند؛ اما در این نوع حکومت، مردم سعادت حقیقی و فضایل و خیرات و افعال فاضله را می شناسند و پیش از این، بر اساس آن عمل می کردند؛ ولی آرا و عقاید و ارزش های آن ها متحول شده است تا آن جا که همه ی ارزش ها را کنار نهاده و در مسیر اکرام و احترام، شوکت و شهرت و خود نمایی سیر می کنند و بر اساس یکی از اسباب ذیل، خواهان کرامت و شوکت هستند:

1. لیاقت ها و شایستگی های فردیِ متناسب با ارزش های حاکم در جامعه ی کرامیه.
2. سطح توانگری و ثروت و مکنت.
3. چگونگیِ تدبیر در تهیه ی اسباب خوش گذرانی و لذت دیگران.
4. خدمت به مدرم در تأمین نیازهای ضروری مادی و روانیِ آنها.
5. اشتهار به اقتدار و غلبه و چیره دستی.
6. صاحب دودمان اصیل و قوم و قبیله ی زیاد.

رهبری در این حکومت، ممکن است بر اساس یکی از اسباب کرامت شکل گرفته باشد. فارابی در ذیل حکومت جاهله ی کرامیه، در سطح «مدینه ی کرامیه» احتمال تحول در آن را مطرح می کند و می فرماید: « ان الامر محبة الکرامة اذا افرط فیها جداً صارت مدینة الجبارین و کانت حریّه ان تنقل فتصیر مدینة التغلب»؛ (13) محبت کرامت و احترام، هرگاه به افراط کشانده شود و از حد بگذرد، این گونه مدینه ها به مدینه ی جبّاران تبدیل می شود و به مدینه تغلب دگرگون می گردد.

5. حکومت مبدّله ی تغلبیه:

همان طور که گذشت، این نوع حکومت، یا مستقیماً از حکومت فاضله متحول شده است و یا بعد از آن که از حکومت فاضله به حکومت مبدّله ی کرامیه تبدیل شد، به دلیل افراط در کرامت، به شکل جامعه ی متغلب در آمده است و در سطح « مدینه ی مبدّله ی تغلبیه» یا « امت مبدّله ی تغلبیه» و یا « معموره ی مبدّله ی تغلبیه» تحقق می یابد و همه ی مردم و امت های تابعه ی آن، در راه تحقق بخشیدن به چیرگی ها و غلبه، به یکدیگر کمک می کنند، خواه با اراده ی خویش، اگر همه ی شهروندان شیفته ی غلبه بر دیگر ملت ها باشند، و خواه با اکراه، در صورتی که همه یا نیمی، از غلبه جویی متنفر باشند، ولی رئیس آن ها که خواهان آن است، آنان را بدان وادار می کند.
هدف آنان از غلبه، یا جنبه ی روانی دارد، یعنی از قهر و غلبه بر دیگران لذت نفسانی می برند، و یا غلبه را وسیله ای برای دست یابی به امور مادی قرار می دهند، چه در حد ضروریات و چه برای ثروت اندوزی و توان گری و یا امور لذت آوری که به مدد قهر و غلبه امکان پذیر هستند. و یا هدفشان از غلبه، هر دو جهت روانی و مادی است که اگر بدون غلبه، به نیازهای مادی برسند، به همان اکتفا می کنند و الا به غلبه تمسک خواهند کرد و با روش های مختلف، اعم از این که آشکارا علیه دشمنان خود دست به قتل و غارت بزنند و یا غافل گیرانه و بامکر و خدعه و نیرنگ و یا متناسب با شرایط و خواست و اراده ی خود، از هر دو روش استفاده کنند. فارابی این نوع حکومت را حکومت جبّاران می نامد.(14)

6. حکومت مبدّله ی جماعیه:

این نوع حکومت مبدّله، حکومتی است که در آن، آزادیِ کامل وجود دارد و شهروندان هر چه بخواهند، انجام دهند و چیزی مانع آنان نیست و در همه ی ساختارها، نهادها و قوانین، نقش اساسی با مردم است. فارابی در مدینه ی جاهله ی جماعیه، چهار ویژگیِ اساسی را برای این نوع از حکومت بر می شمارد و با بیان این که مدینه ی مبدّله، همه ی اقسام شش گانه را دارا است، (15) معتقد است همه ی آن ویژگی ها در این جا نیز جاری خواهد بود و آن عبارت است از:

1. حاکمیت مردمی: هیچ کس در این نظام، بر دیگری برتری ندارد و در قدرت سیاسی، کسی از اولویت برخوردار نیست. حکومت حق عمومی است که با انتخاب، به کسی واگذار می شود که از پایگاه مردمی برخوردار است و در واقع، تابع خواست همگانی است. (16) رهبران تنها نقش خدمت گزاری و تأمین نیازها و حفظ وضع موجود را بر طبق خواست عمومی بر عهده دارند. آنان موظف نیستند مردم را هدایت کنند.
2. برابریِ شهروندان: همه ی مردم در این جامعه، از حق مساوی برخوردارند و هیچ کس برای قدرت و امکانات و ریاست، اولویتی ندارد: « لیس لاحد هناک اولی بالرئاسه من احد».(17)
3. بافت ناهمگون اجتماعی: تحول ارزش ها و فضایل در جامعه ی مبدّله ی جماعیه، انسجام و انتظام جامعه را به هم زده است. آزادی بی حد و حصر، موجب گردیده که ارزش های ثابتی وجود نداشته باشد. حضور افراد، نژادها و قبایل و مذاهب مختلف، با خواست های متفاوت، و در حقیقت، تکثر فرهنگی و اجتماعی، سبب ناهمگونی در همه ی ساختارها و لایه های اجتماعی است.
4. تنوع فرهنگی: پیش از این بیان شد که حکومت جماعیه، تنها حکومت غیر فاضله ای است که همه ی انسان ها به نوعی می توانند مطلوب خویش را در آن جستجو کنند. بنابراین، انسان ها و ملت های گوناگون با هدف ها و غرض ها، اعتقادات و روش های مختلف در آن ساکن می شوند: « و تکون هذه المدینة من مدنهم هی المدنیة المعجبه و المدینة السعیدة و تکون من ظاهر الامر مثل ثوب الوشی الذی فیه الوان التماثیل و الوان الاصباغ و تکون محبوبة و محبوبة السکنی بها عند کل احد و لهذا صارت هذه اکثر المدن الجاهلیة خیراَ و شراَ معاَ»؛ (18) یعنی این گونه جامعه، نزد مردمان جاهل، خوشبخت و سعادتمند محسوب می شود. ظاهر آن ها همانند لباسی است که با رنگ های گوناگون و شمایل های مختلف، نقاشی و رنگ آمیزی شده باشد. بنابراین، این جامعه محبوب همگان است و سکنای در آن، برای هر کسی مطلوب است؛ زیرا هر کسی تا حدی به خواسته ی خود می رسد و بدین رو است که این گونه مدینه ها از لحاظ خیر و خوبی و هم از لحاظ شر و بدی، بهره ورترین مدینه ها هستند. از درون آن ها ممکن است انسان های فاضل و حکیم و شاعر و دانشمند رشد کنند؛ همان طور که اعتقادات و باورها و فرهنگ های دیگر زمینه ی رشد دارند.

جدول حکومت های مبدّله

 

حکومت مدینه

حکومت امت

حکومت معموره

ضروریه

مدینه ی ضروریه

امت ضروریه

معموره ی ضروریه

نذاله

مدینه ی نذاله

امت نذاله

معموره ی نذاله

خست

مدینه ی خست

امت خست

معموره ی خست

کرامیه

مدینه ی کرامیه

امت کرامیه

معموره ی کرامیه

تغلبیه

مدینه تغلبیه

امت تغلیه

معموره ی تغلبیه

جماعیه

مدینه جماعیه

امت جماعیه

معموره ی جماعیه

پی‌نوشت‌ها:

1- آراء اهل المدینة الفاضله، پیشن، ص 148.
2- همان، ص 148.
3- همان، ص 149.
4- همان، ص 149.
5- همان، ص 130.
6- همان، ص 151؛ تلخیص النوامیس، پیشین، ص 67.
7- فصول منتزعه، پیشین، ص 24؛ الملّه، پیشین، ص 59-60.
8- تلخیص النوامیس، پیشین، ص 67.
9- فصول منتزعه، پیشین، ص 50؛ آراء اهل المدینة الفاضله، پیشین، ص 153-163.
10- الملّه، پیشین، ص 56-60؛ احصاء العلوم، پیشین، ص 67.
11- آراء اهل المدینة الفاضله، پیشین، ص 149.
12- السیاسة المدنیه، پیشین، ص 101-102.
13- السیاسة، المدنیه، پیشین، ص 94.
14- همان، ص 98.
15- السیاسة المدنیه، پیشین، ص 102.
16- همان، ص 99.
17- همان، ص 102.
18- همان، ص 100-101.

منبع مقاله: مهاجر نیا، محسن؛ (1380)، اندیشه ی سیاسی فارابی، قم: مؤسسه بستان کتاب، چاپ دوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.