مترجم: مسعود رجب نیا
تأثیر متقابل میان تمدن های اروپا و سرخ پوستان در سده های شانزدهم و هفدهم میلادی، شگرف یک طرفه بود. اسپانیایی ها، چیز چندان جالب توجهی در فرهنگ بومی امریکا نیافتند؛ و جز گونه هایی از گیاهان خوردنی بومی مانند ذرت، تنباکو و سیب زمینی (1) چندان چیزی از مردمی که مغلوب ساخته بودند، به وام نگرفتند. اما، به دیده ی سرخ پوستان برتری نظامی پیروزمندان به سبب تباهی روحیه ی سران بومی ایشان که نهادها و چابک دستی های موروثی خود را در برابر اندیشه ی اسپانیایی، بیماری اسپانیایی و نیروی اسپانیایی سخت ناتوان می دیدند، بسیار بزرگ تر و شگرف تر نمودار شد. پس، سازمان های والای سیاسی و فرهنگی امپراتوریهای آزتک و اینکا با از دست رفتن ایمان روحانیان و جنگاورانی که این دستگاه ها را نگاه می داشتند، ناگهان فرو ریخت. سرخ پوستان به جای آن که سرسختانه به اندیشه ها و نهادهای آشنا بچسبند، با نرمی فرمان رهنمودهای مبلغان مسیحی و مأموران حکومتی را گردن نهادند. چنان فرمان برداری کردند که مسیحیت در مدت کوتاهی، اندکی بیشتر از یک نسل، در مکزیک و پرو جای گزین شد.
با فروکش کردن تب پیروزمندان اسپانیایی در پی گردآوری زر، مبلغان مسیحی پیشتاز راندن در سرزمین های امریکای اسپانیایی شدند. ایشان چون به دنبال روح می گشتند و نه زر، از مبلغان یسوعی، دومینکی و فرانسیسی آرزومند راه یافتن به سرزمین های نسبتاً بدوی بودند؛ مانند پاراکه و دره ی اورینوکو که در آن ها کانون های شگرف امیرنشین، کانون تبلیغاتی برپا ساختند. مؤثر بودن وسایل فنی (2) اروپایی، تشریفات و شرایع کاتولیکی، کوشش فداکارانه (و گاهی هم سودجویانه ی) هزاران کشیش و دیرنشین، و نیز انعطاف پذیری شگرف فکری سرخ پوستان که سراسر دستگاه اجتماعی گذشته ی ایشان تباه شده بود، همه دست به دست هم داد و مایه ی کامیابی مبلغان اسپانیایی شد. تا فرا رسیدن سده ی هفدهم میلادی، سرزمین های کافرنشین در قلمرو اسپانیا انگشت شمار شده و دور از هم افتاده بودند. هر شهر عمده ای مدعی داشتن کلیساهای پهناور و چشمگیر بود و سرخ پوستان تنها یادها و بازمانده هایی از دین گذشته خود را در جامعه ای مبدل یا گاهی عمداً درآمده به لباس مسیحی نگاه می داشتند.(3)
برپایی نهادهای اسپانیایی و شیوع فرهنگ مادی، دست در دست رواج مسیحیت پیش می رفت. روابط قضایی و سیاسی در سطحی بالاتر از روستا، به سرعت بر اساس سرمشق های اسپانیایی پا گرفت و در روستاهای سرخ پوست نشین که بیشتر در دسترس بود، الگوهای اقتصادی جدید به دست اسپانیایی ها رایج شد که بر شیوه های زندگی کشاوری سنتی پیشی می گرفت. نیمه بیگاری تحمل شده برای اربابان در معادن و دام داری ها، جمعیت روستاها را کاهش داده بود؛ چنان که در پایان سده ی هفتدهم میلادی، روستاهای خودگردان به گونه ی پیش از روزگار کریستف کلمب محدود شده بود به سرزمین های دورافتاده در کوه ها و بیابان ها یا جنگلها.(4)
حکومت اسپانیا در سرزمین اصلی و بسیاری از مبلغان در محل، شرافتمندانه می کوشیدند تا حقوق سرخ پوستان زیر فرمان اسپانیا را تأمین کنند. ولی عوامل تولید ثروت اسپانیای چندان در قید وجدان و شرافت نبودند و می کوشیدند تا از نیروی سرخ پوستان برای بهره گیری از معدن و کارهای کشاورزی، خواه با اجازه ی قانونی یا بی آن، استفاده کنند؛ شرایط غیر عادی و گاهی بسیار سخت کاری چه بسا که مایه ی تلف شدن بعضی از کارگران سرخ پوست شده باشد. ولی کشتارهای پی در پی بیماریهای اروپایی، عامل تباهی عمده تری بودند. خنده دار این است که برای جبران کمبود کارگر دست به کار آوردن بندگان زنگی از افریقا زدند و این امر نیز مایه ی شیوع بیماریهای افریقایی شد. پیامد این ها، کاهش بسیار جمعیت بود. بر حسب یک برآورد، جمعیت امریکای مرکزی که در 1519 م 11 میلیون نفر بود، در 1600م به 205میلیون کاهش یافته بود و این کاهش ادامه یافت تا در 1650 م به 1/5میلیون رسید.(5) چنین ارقامی اگر اصلاً دقیق هم نباشد، خود توجیهی می تواند باشد بر این که چرا جامعه های بومیان از لحاظ روحیه رو به ناتوانی رفتند و همراه اقلیت کم شمار (6) اسپانیایی، در رواج شیوه های فرهنگی و اقتصادی خویش در میان آنان کامیاب شدند.
در مرزهای دور افتاده ی امپراتوری اسپانیا در جهان نو، جامعه های سرخ پوستان گرفتار تباهی ناگهانی کمتر و با شدت اندک تری شدند. در شیلی، آروکانیائیان در برابر فشار نظامی اسپانیا تا بیست سال ایستادگی کردند و آن گاه از پای درآمدند و عشایر سلحشور شمال مکزیک هر از چندی در سراسر سده ی هفدهم میلادی مزاحمت هایی برای اسپانیایی ها فراهم می کردند. جامعه های دورافتاده و مجزا مانند پوئبلو در نیومیکزیکو، دپار هیچ دگرگونی شدیدی از راه و رسم های پیشین خویش حتی پس از افتادن به قلمرو اسپانیا نشدند.
در دشت های پهناور امریکای شمالی که قدرت اسپانیا هرگز درآن جا پا نگرفت، رواج سوارکاری مایه ی دگرگونی سریع اجتماعی گشت. عشایری که در میان یا در کنار مرغزارها جای گزین بودند، از پشت اسب دست به کار شکار گاومیش زدند. بدین گونه، در برابر شکارگران پیاده به مقدار زیادی خوراک دسترسی یافتند. این دگرگونی تازه آغاز سازگاری های فرهنگی تند و شدید بود؛ زیرا عشایری که به دشت های مرتفع مهاجرت نمودند و به زندگی بر پشت اسب خو کردند، ناگزیر از دگرگونی و سازش در بسیاری از سنت های اجتماعی شدند تا بلکه با ضروریات شیوه ی زندگی جنگاوری و نیمه بیابان گردی سازگار شوند.(7)
چون مهاجرنشین های فرانسوی، انگلیسی و هلندی در کرانه های اقیانوس اطلس در امریکای شمالی در سده ی هفدهم میلادی پا گرفتند، سرخ پوستان جنگل های شرقی در معرض همان بیماری ها و ضعف روحیه ای قرار گرفتند که به شدت دامن گیر همنوعانشان در امریکای اسپانیایی شده بود. فرانسویان مانند اسپانیایی ها، نیروی خود را صرف کارهای تبلیغاتی دینی در کانادا کردند؛ در صورتی که هلندی ها و انگلیسیان این گونه کارها را به مردم مؤمن فرو می گذاشتند و خود با سرخپوستان یا همچون دشمن یا مانند شریکان تجارتی زود باور رفتار می کردند. بدین گونه، فرانسویان کلاً روابط بهتری با سرخ پوستان به هم رسانیدند تا رقیبان انگلیسی خویش. اما، بیماری های فرانسوی نیز با آن که به دست کسانی پخش می شد که دوستدار سرخ پوستان بودند، در تباهی چندان دست کمی از بیماری های دیگران نداشت. در ضمن مشروب های الکلی قوی نیز بر تأثیر تباه سازی ناشی از شکست نظامی و بهره کشی اقتصادی و بیماری مزید گشت.
در بیشتر سرزمین های اسپانیا و پرتغال، جامعه های درآمیخته ی نژادی از نسبت های گوناگون خون اروپایی، سرخپوستی و زنگی پا گرفت. با آزادسازی های گاه و بیگاه، رنج بندگی در این سرزمین ها تسکین می یافت. کلیسای کاتولیک نیز پیوند میان مهاجران سفید پوست را با زنان سرخ پوست همچون دارو و چاره ای در برابر فساد و روسپی گری تشویق می کرد. اما، در مهاجرنشین های انگلیسی در جنوب و نیز بیشتر جزایر دریای کارائیب، واردسازی بندگان زنگی، جامعه ای از دورگه های زنگیان، این گونه پیوندها را ترغیب می کرد؛ گو این که چه بسا این پیوندها شرعی نبودند. دو رگه های نیمه زنگی و نیمه سفید و دورگه های نیمه سرخ پوست را از جامعه ی سفیدان راندند. در سرزمین های اسپانیایی (و با بعضی تفاوت در پرتغالی)، اصول ملایم تر و نسبتاً عادلانه تری از نظر تبعیضات نژادی معمول شد. انگشت شماری که در سرزمین اصلی زاده شده بودند، مدعی اصالت اجتماعی والاتری بودند و سپس نوبت به اروپاییان خالص می رسید و در زیر ایشان نسبت های خونی گوناگونی گسترده بودند و پایه های هرم اجتماعی را تشکیل می دادند. این هرم دارای سنت های زشت و ناشکستنی برای جداسازی سفید پوستان از زنگیان در مستعمرات انگلیسی و هلندی و فرانسوی بود. (8)
در آرژانتین و مستعمرات شمالی تر انگلستان و فرانسه، سرخ پوستان عقب افتاده تر و کم شمارتر از آن بودند که سرچشمه ی نیروی کاری برجسته ای شوند و کشاورزی وابسته به نیروی زنگیان نیز عملی نبود، پس، در نیوانگلند و مستعمرات میانی اقیانوس اطلس، کار پرزحمت پاکسازی جنگل ها و شخم زدن کشتزارها می بایستی به دست خود مهاجران انجام داده شود. در آرژانتین کار آسان تر دام داری در دشت های پنهاورتر بر عهده ی مهاجران اروپایی افتاد. بنابراین، جامعه های استوار اروپایی در این پاره از جهان برپاشد که کمابیش با جامعه های مادر در جهان کهن از نظر نهادها و ارزش های اصلی همانند بود آشکارترین تفاوت میان جامعه های جهان کهن و نو عبارت بود از ضعف یا فقدان طبقه ی اشراف در سراسر امریکا؛ به جز از بخش های برده دار. از نظر دینی هم وضع جهان نو متفاوت بود؛ زیرا حکومت انگلستان به اقلیت های مذهبی اجازه داده بود که آزادنه به مستعمرات بروند. اما حکومت فرانسه مانند اسپانیا، مهاجرت را به کاتولیک های ثابت ایمان محدود ساخته بود و در مستملکات خویش سازگاری دینی استواری پدیدار کرده بود.
حکومت های فرانسه و اسپانیا مستعمرات خویش را، خواه از نظر سیاسی و اقتصادی، سخت به سرزمین اصلی وابسته کرده بودند. بر خلاف آن، حکومت انگلستان به مستعمرات اجازه ی خودگردانی داد بود؛ زیرا دشواریهای حکومت مشروطه و جنگ های خانگی در سده ی هفدهم میلادی به انگلستان مجال پرداختن به مستعمرات را نمی داد. بر اثر فقدان سرپرستی و نظارت دقیق سرزمین اصلی، گرایش به برابری اجتماعی نهفته در هر جامعه ای که مردان آن کم و زمینش بسیار است، آشکار شد و حکومت های مستعمرات انگلستان را با دموکراسی آشنا ساخت.
با گذشت زمان، حکومت آسان گیر، آشفته تر، آزادتر و دموکراسی گونه ی مستعمرات انگلستان میدان فراخ تری برای رشد در دسترس مردم گذاشت. با این همه، حکومت سخت گیر و منضبط اسپانیا در سده های شانزدهم و هفدهم میلادی، در مستملکات امریکایی خویش سودهای فراوان برد. زندگی ساده و روستایی نیوانگلند یعنی سرزمین های شمال شرقی کشورهای متحد امریکا، با شکوهمندی های لیما یا شهر مکزیک نمی توانست پهلو زند . شکوهمندی های دربارهای نایب السلطنه های مکزیک و پرو و عظمت کلیساهای سبک باروک خاص مکزیک و کوشش های آموزشی و خیریه ای مبشران اسپانیایی، به هیچ روی همانندی در جنگل های ماساچوست نداشت. باری، این پیشرفت ها وبالی هم داشت. بسی بر نیامد که مرگ و میر جمعیت و نابه سامانی های اقتصادی، شکوهمندیها را درنوردید و بهبودی اقتصادی قرن های آینده هم نتوانست آن را جبران کند. جامعه ی اسپانیایی امریکا که گرفتار تنگدستی و فشار محدودیت از سوی روحانیان، مأموران حکومتی، حقوق دانان، قاضیان و ملاکانی بود که همواره از مادرید فرمان می گرفتند، و با پیکار میان مدیرانی که از پیش خود را منصوب سرپرستی جامعه ی اسپانیایی و سرخ پوست و زنگی در امریکا ساخته بودند، دچار شوربختی شدند و مردم فرودست دیگر فرمان برداری و اطاعت کورکورانه و بی چون و چرای گذشته را رها کردند.(9)
پی نوشت ها :
1. حتی این محصولات هم تنها پس از 1650 م بود که در اروپا اهمیتی کسب کرد.
2. Alfred Metaux, «the Revolution of the Ax,» Diogenes, No. 25 (Spring, 1959), pp. 30-33.
اثر نام برده نکات جالب توجهی را درباره ی تأثیر ابزار و جنگ افزار فلزی در پیشبرد کار مبلغان به دست می دهد.
3. کامیابی ای که بهره ی روحانیان مسیحی شد، ای بسا که بازمانده ای باشد از اوضاع موجود در روزگار پیش از کریستف کلمب. بدین طریق که گویا سرخ پوستان از همه طبقات، فرمان برداری ماوراء الطبیعی گذشته ی خود از روحانیان بومی اینکا و آزتک را به سران جدید منتقل ساخته باشند. با این تعبیر غیر مستقیم، انتقال باورهای الحادی در شکل یابی الگوهای اجتماعی امریکای اسپانیایی زبان اهمیت اساسی داشته است.
4. Charles Gibson, «the Transformation of the Indian Community of New Spain, 1500-1810,» Cahiers d' histoire mondiale, II (1954-1955), PP. 581-607.
5. S. F. Cook and L. B. Stephens, «the Population of Central Mexico in the 16 th Centurey,» Ibero - Americana, XXXI (1948), PP. 1-48.
بنابر برآوردهای اخیر، هر دو جمعیت اولیه و کاهش یافته، چندان بزرگ نبودند. نک:
Angel Rosenblat, La Poblacion Indigena de America desde 1492 hasta la Actualidad (Buenos Aires: Institucion Cultural Espanola, 1945), pp. 57, 92, for Mexico; and summary table for the entire New World, p. 109.
6. جمعیت اسپانیایی (با بر شمردن دو رگه ها، حاصل پیوند اسپانیایی ها و پرتغالی ها با سرخ پوستان )در حدود 114000 تن در مکزیک میانه در 1646 م برآورده شده بود. نک:
Woodrow Borah, «New Spain's Century of Depression » , Ibero - Americana, XXXV (1951), P. 18.
نویسنده ی نام برده اشاره می کند با کاهش از شمار جامعه ی سرخ پوستان، جمعیت دو رگه های اسپانیایی افزایش یافتند؛ از آن رو که در برابر بیماری های واگیر که سرخ پوستان را می کشت مصونیت نسبی داشتند و این امر مایه ی روزافزونی بهره کشی شدید کاری از سرخ پوستان می شد. زیرا مأموران حکومتی، روحانیان، ملاکان و گردانندگان معدن ها که اسپانیایی تبار بودند، می بایستی از کارهای دستی به سنت نهاده شده از نخستین مهاجران اسپانیایی برکنار مانند. این مطلب هم ضرورتاً مایه ی تباهی جامعه های روستایی و سازمان شهری بومی که حکومت اسپانیا از نخستین دهه ی حکومت خویش در مکزیک به کار گرفته بود، میشد. در عوض، املاک پهناور با کارگران وام دار و کان ها با بیگاران اداره می شد و این امر از سازمان های مسلط اقتصادی و اجتماعی شد و در برابر، مردم طبقات بالای شهری مبدل شدند به گدایان آبرو دار. این حال، بسیار همانند وضع دوران اخیر روم بود و تباهی جمعیت هم در هر دو جا ناشی بود از اثر مهلک بیماری های تازه شیوع یافته.
7. نکته ی شگفتی از طنز در این مطلب نهفته است که تصور رایج و همگانی از زندگی سرخ پوستان در ایالات متحد امریکا و نیز در بسیاری از جاهای دیگر جهان، خود کاریکارتوری است از فرهنگ سرخ پوستان دشت ها که ایشان به هنگام درآمدن گاو چرانان یا کابویها، با سهم بزرگ تری از تمدن غربی که اثری کوبنده داشت، هنوز مرحله ی سازش نخستین خود را تکمیل نکرده بودند.
یکی از جنبه های بسیار جالب توجه رواج سوارکاری در میان سرخ پوستان دشت ها، همانندی بسیار آن است با آنچه در همین مرحله در اوراسیا گذشته است. نک: به بند (ث) از فصل پنجم.
8. اختلاف میان دیدگاه ایبریان و انگلیسیان نسبت به درآمیختگی نژادی، شاید اندکی از تفاوت های حقوقی و میراث دینی ایشان سرچشمه گرفته باشد. اما از این امر بسیار مهم تر، نسبت زنان سفید به مردان سفید بود؛ از آن رو که رسوم اسپانیاییها و پرتغالیها، نظارت و سرپرستی کامل و بی چون و چرا را بر دختران شوهر نکرده ضروری می دانست. در انگلستان از سویی رسوم بسیار بی بند و بارتر و نامحدودتری برقرار بود و اجازه می داد که زن های بی شوهر در پی نخستین پیشروان به سوی مستعمرات و مهاجرنشین ها به شمار کافی روان شوند و بدین گونه این اصل پدید آمد که هر مرد سفیدی زمانی می تواند پیوند محترمانه ای ببندد که با یک زن سفید زناشویی کند. در ضمن چون شمار زن ها با مردان برابر نبود، برای این که مردان اضافی، زن زنگی یا سرخ پوست نگیرند، رسم اجتماعی ناپسند شمردن این عمل و تبعیض رایج بود. پیامد این مطلب همانا حفظ رنگ پوست بود و احساسات تند تبعیض نژادی در امور جنسی که از مختصات سرزمین های جنوب ایالات متحد امریکاست در برابر دیگر مهاجرنشین های انگلیسی برده دار.
تاریخ پیدایش مانع رنگ پوست در هند، خود مثالی مطلوب است. تا هنگامی که زنان انگلیسی به شمار بسیار به هند نیامده بودند، مانع رنگ پوست در میان نبود. اما زنان بریتانیایی در هند توجه به اختلاف رنگ نژادی را به شدت معمول کردند و بر آن داشتند که تبعیض سخت و دقیقی در اجتماع انگلیسیان در هند رعایت گردد. همه ی حقوق و علت وجودی محفل برتر و والاتر زنان سفیدی که با هزینه های گزاف از انگلستان آورده شده بودند تا کاهلانه در هند، در کشوری دوردست و بیگانه زندگی کنند، وابسته بود بر همین گونه سد نژادی در برابر زنان بومی که مبادا راهی به اجتماعات محترمانه بیابند.
هر کس که رفتار سربازان امریکایی و بریتانیایی را در کشورهای آن سوی دریاها دیده باشد، آسان وجود تبعیض جنسی را در فرهنگ و حقوق ایشان نمی پذیرد و می بیند که ایشان هیچ تبعیضی درباره ی زنان آن سرزمین ها احساس نمی کنند؛ البته در غیبت زنان سفید پوست!
9. گذشته از کتاب های نام برده، نگارنده از منابع زیر هم برای آگاهی از تاریخ امریکای لاتین بهره گرفته است:
C. H. Haring, Trade and Novigation between Spain and the Indies in the Time of the Hapsburgs (Cambridge, Mass: Harvard University Press, 1918); C. H. Haring, the Spanish Empire in America (New York: Oxford University Press, 1947); Julian H. Steward and Louis Faron, Native Peoples of South America (New York: McGraw Hill, 1959); William Lytle Schurz, this New World: the Civiliaztion of Latin America (New York: E. P. Dutton, 1954); Philip Ainsworth Means, Fall ot the Inca Empire and the Spanish Rule in Peru, 1530 - 1780 (New York: Scribner's Sons, 1932); Herbert Ingram Priestly, the Coming of the White Man (New York : Macmillan, Co., 1926); John Collier, the Indians of the Americas (New york: W. W. Norton, 1947); H. A. Wyndham, the Atlantic and Slavery (London: Oxford University Press, 1935).
هاردی مک نیل، ویلیام؛ (1388)، بیداری غرب، ترجمه ی مسعود رجب نیا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.