مترجم: مسعود رجب نیا
چون دودمان صفوی در 1148\م 1736 ه ـ بر افتاد، جهان گشای جدیدی به نام نادرشاه (ه ـ1160- 1148\1747- 1736) بر اورنگ جانشینان شاه اسماعیل نشست. نادر ده سالی پیش از آن که بر تخت ایران دست یابد، از حکومت ایران پشتیبانی می کرد که به کوشش او ایران از دست افغان ها رهایی یافت. نادر پس از یک رشته جنگ های بی حاصل با عثمانیان، به حمله ی درخشانی بر هند هـ 1152- 1151\م 1739-1738 دست زد، سپاه گورکانیان هند را شکست داد و دهلی را به تصرف در آورد. آن گاه باروی نمودن گرمای نامنتظر، امپراتور گورکانی را بار دیگر بر تخت استوار ساخت و خود راه شمال پیش گرفت؛ در ضمن همه ی سرزمین های شمال و غرب سند را از آن ایران ساخت. پیکارهای پیروزمندانه ی نادر در ماوراءالنهر درهـ 1153\م 1740ستاره ی اقبال وی را به اوج رساند. ولی، به زودی شورش ها و پیکارهای از سر گرفته با عثمانیان مایه ی سستی پایه های این امپراتوری نو بنیاد شد. در هـ 1160\ 1747که نادر را کشتند، این امپراتوری از هم پاشید.(1) ولی، بسیاری از بخش های آن را یک جهان گیر افغانی به نام احمد شاه درانی (هـ1187- 1160\م 1773- 1747) گرد هم آورد. امپراتوری احمد شاه از دریای آرال به سوی جنوب تا هند گسترده بود. ولی آن نیز با مرگ بنیان گذار آن از هم پاشید. کارهای احمد شاه برای سیاست هند اهمیتی بسیار داشت؛ زیرا جنگی که در پانیپات در 1175م / 1161هـ علیه اتحادیه ی مراتهه کرد، سپاه هندوان را به طور قطعی ناتوان ساخت و هند را در برابر پیشروی های انگلیسیان بیش از پیش گزند پذیرتر بر جای گذاشت.(2)
پس از مرگ این دو جهان گشا، حکومت های ناپایدار و دشمنی های مستمر میان اقوام گوناگون افغانی، ایرانی و ترک امنیت و آرامش ایران و آسیای میانه را از هم گسیخت، این آشوب پیوسته موجب شد که چینی ها در سده ی هیجدهم میلادی به شرق ترکستان دست اندازی ها کنند و نیز آشفتگی های سیاسی مزبور، کمابیش پای روس ها را در سده ی نوزدهم میلادی به پیرامون دریای خزر و قفقاز باز کرد. در 1251م / 1835هـ محمد شاه با روس ها روابط نزدیک برقرار ساخت و باعث سراسیمگی بریتانیا شد که نگران هند بود. پس سپاهیان انگلیسی برای پیش دستی بر روس ها (در 1839 م / 1255هـ) به افغانستان در آمدند و با بد نامی پس از آن که تدارکات ایشان ته کشید، رانده شدند. در لشکرکشی تنبیهی دومی که (در 1258م / 1842هـ ) روی نمود، پایتخت افغانستان را سوزاندند و سپس عقب نشینی کردند.
تا حدود 1850م / 1267هـ، سنت جنگاوری کهن ایران و ترکستان همچنان پایدار بود. ولی، سوارکاران سخت کوش، اگر چه دلیر و کار دیده، در برابر سپاهیان سازمان یافته و مجهز، چه به شیوه ی اروپایی و چه به سبک چینی، تاب پایداری نداشتند. پس چین از شرق، روسیه از شمال و بریتانیا از جنوب با قاطعیت راه بر تاخت و تازهای پیشین سواران مسلمان بستند. با تدارک و رساندن باروت و گلوله، بر انداختن امیران بومی میسر شد و تولید کنندگان اروپایی بر بازاری پهناورتر دست یافتند و پیشه وران و بازرگانان بومی جای به ایشان دادند. این انحطاط اقتصادی به نوبه ی خود از هرگونه پایه گیری حکومت سیاسی استوار در این سرزمین ها جلوگیری می کرد. پس، جامعه های ایران و ترکستان که بر مبنای اصول کهن استوار بودند، با وجود دوری از اروپا یارای پایداری در برابر نیروی نظامی و اقتصادی اروپایی نداشتند؛ کما این که امپراتوری عثمانی که از نظر جغرافیایی بیشتر عرصه ی دست اندازی اروپا بود، توان پای فشردن نداشت. رکود فرهنگی یا واپس گرایی آشکار ایشان ناتوانی سیاسی و اقتصادی را همراهی می کرد.(3)
پی نوشت ها :
1. سیاست مذهبی نادرشاه جالب توجه بود. به هنگام تاج گذاری مذهب شیعه را که از 1500م/ 906هـ در زندگی ایرانیان اثری ژرف یافته بود، انکار کرد. بعدها کوشید تا آمیخته ای از تشیع و تسنن با ترغیب یا الزام روحانیان سنی به پذیرش تشیع هم چون رکن پنجم شریعت اسلامی بسازد. این اقدام او به ناکامی کامل انجامید؛ زیرا نه سنیان بدان گرویدند و از مخالفت دست برداشتند و نه شیعیان.
هدف نادر شاه شاید یکپارچگی اسلامی بوده است و می خواسته تا عثمانی و هند را در یک دستگاه خلافت پیوند دهد و نیز ضروری می دیده که دو سرزمین اسلامی دشمن را برای دستیابی بدین آرمان یکی سازد. نک:
L. Lockhart Nadir Shah (London: Luzac & Co., 1938), pp. 99-100, 278-279.
2. W. K. Fraser - Tytler, Afghanistan (London: Oxford University press, 1950), pp. 60 - 69.
3. W. Barthold, Historie des Turcs d' Asi centrale (Paris: Maisonneuv, 1945), pp. 188- 197. Mary Holdsworth, «Turkestan in the Nineteenth Century,» (mimeographed; Central Asian Research, Oxford, 1959); Lockhart, Nadir Shah, pp. 276 - 278.
هاردی مک نیل، ویلیام؛ (1388)، بیداری غرب، ترجمه ی مسعود رجب نیا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.