مترجم: مسعود رجب نیا
گسترش سریع تمدن و به ویژه تمدن غرب، به همراه خود تصور کوچک تر شدن پهنه های جعرافیایی و ناچیزی اهمیت سیاسی جامعه های ساده تر را پیش آورد. در جهان کهن در سده ی هیجدهم میلادی، نیروهای سیاسی مردم استپ رو به نابودی گذاشت. روسیه و چین استپ را میان خود تقسیم کردند؛ چین بخش شرقی را گرفت و بخش غنی تر غربی از آنِ روسیه شد. در ضمن، دشت مجارستان به اتریش رسید. پیروزی چین بر اتحادیه ی کلموک در 1757م نقطه ی پایانی گذاشت بر یک دوره از تاریخ جهان و این بازپسین باری شد که سپاهیان متمدنان با رقیبی پرزور در استپ رو به رو شدند.(1)
بر اندازی نهایی نیمه متمدنان و شیوه ی زندگی ایشان در امریکا و اقیانوسیه، تنها در پایان سده ی نوزدهم میلادی روی نمود. با این وجود، با گسترش مرزهای غرب که در سده ی هیجدهم و آغاز سده ی نوزهم میلادی به اوج رسید، دیگر برافتادن جامعه های قبیله ای سرخ پوستان و استرالیایی ها امری بود دیر یا زود قطعی. حتی جزیره های کوچک تر اقیانوس آرام از آمد و شد شکارگران بالن و بازرگانان نارگیل و داعیان مسیحی گرفتار آشفتگی های بسیاری شده بودند. جنگل های استوایی بارانیِ امریکای جنوبی و جنوب شرقی آسیا و جزایر بزرگ تر جنوب غربی اقیانوس آرام که از دیدگاه جغرافیایی پناهگاه های پهناوری برای سکونت جامعه های ابتدایی عرضه می داشتند. نیز، ناامن شدند؛ به سبب آمد و شد خواستاران زر و برده که از جهان متمدن به سوی زوایا و گوشه های آن ها روی آور شده بودند.
تا 1850م، بخش سفلای صحرای افریقا کمابیش پهناورترین سرزمین یکپارچه ی جایگاه نیمه متمدنان جهان بود. با این وجود، در این جا هم جامعه های متمدن و نیمه متمدن حلقه را تنگ تر می کردند. عشایر و شبانان و جهان گران مسلمان گه گاه به گسترش دامنه ی حکومت خویش در کنار مرزهای شمالی سودان از رودهای نیل و نیجر می افزودند و نیز به سوی جنوب زیر شاخ شرقی افریقا می راندند. ضمناً، پادشاهی های زنگیان نیمه متمدن در جنگل های بارانی افریقای غربی، از طریق تاخت و تازهای منظم برای به دست آوردن برده و انواع دیگر کالاهای بازرگانی با اروپاییان مقیم کرانه ها ، بر دامنه ی قدرت و استواری حکومت خویش می افزودند. نظارت سیاسی اروپاییان از 1850م در کرانه های دریاها و درون سرزمین ها در کارنه های رودها آغاز شد. ولی، این پایگاه ها در مقایسه با پهناوری قاره ی افریقا ناچیز شمرده می شدند.(2)
در شرق افریقا، قدرت پرتغال در شمال موزامبیک تا 1699م در برابر آمیزه ای از شورش های بومی و دخالت های رسیده از عمان در جنوب عربستان، بر افتاده بود. در سده ی هیجدهم میلادی، یک نیروی بازرگانی نو با پایگاهی در عمان و مستعمره ی آن در زنگبار، تجارت افریقای شرقی را قبضه کرد. بدرگانی که از درون سرزمین های افریقا گرفته می شدند، همراه با عاج و میخک زنگبار کالاهای همیشگی این سرزمین بازرگانی بودند؛ اما پس از 1822م، برتری ناوگان بریتانیا در اقیانوس هند، سلطان زنگ بار را با بی میلی بر آن داشت تا محدودیت های سخت روزافزون بر داد و ستد برده را بپذیرد؛ چنان که قدرت و استقلال او بر افتاد.(3)
در بخش جنوبی قاره ی افریقا، اتحادیه های جنگی بانتو مانند زولو (از 818 م) و ماتابله (از 1835م) بر سر چراگاه ها با پیشتازان هلندی زبان (بوئرها) به پیکار پرداختند. هلندیان در 1835 م به منظور یافتن چراگاه هایی برای چارپایان خویش و رهایی از نظارت حکومت بریتانیا که در کیپ جای داشت، دست به مهاجرتی انبوه به سوی شمال دشت های افریقا زدند و همه ی سرزمین های مناسب پرورش احشام یا گشت زارها را تصرف کردند و به سبب کاردیدگی و جنگ آوری، بسیاری از زنگیان را برای بیگاری به خدمت در آوردند.(4)
بدین گونه کشاورزان و حشم داران ساده ی سرزمین های درونی افریقا، خویشتن را پی کارگر و جنگاور یافتند. از هر سوی جامعه های مسلمان، افریقایی و اروپایی که برتری سیاسی نظامی، برتری فنی یا هر دو را داشتند، به درون افریقا روی آور شدند. دیگر زندگی ابتدایی و ساده ی گذشته، امکان هیچ گونه برابری و پایداری نداشت. تنها موانع جغرافیایی هم دست با بیماری های گرمسیری افریقا و نیز رقابت های سیاسی در میان حکومت های اروپایی، بعضی گوشه های مستقل سیاسی و فرهنگی را برای نیمه متمدنان و جامعه های وحشی آن جا تا نیمه ی دوم سده ی نوزدهم میلادی بر جای گذاشت.
پی نوشت ها :
1. شرح چگونگی اوکراین و بخش های سفلای ولگا توسط روس ها ذکر شده است. در بخش های شرقی تر، برتری روسیه بر قزاق ها با پیمان هایی که در تاریخ های مختلف از 1730 تا 1819 م با چهار اردویی که قزاق ها بدان تقسیم می شدند به امضا رسید، استوار شد و هیچ گاه پیکار سختی در نگرفت. قزاق ها از سرنوشت کلموک ها عبرت گرفتند و لازم دیدند که با یکی از امپراتوری های بزرگ کشاورزی آسیا کنار بیایند. روسیه از چین بدیشان نزدیک تر بود. نابودی اتحادیه ی کلموک خود درسی بود برای مغولان و تیتیان که دست از پایداری دیرن با چین بردارند.
E. B. Bekmakhanov, Prisoedinenie kazakhstana k Rossii (Moscow: Izdatelstvo Akademii Nauk, 1957).
2. کوشش هایی که برای متوقف ساختن تجارت برده معمول می شد، یکی از عمده ترین انگیزه های راه یابی سیاسی اروپاییان به افریقای غربی بود. کوشش های داعیان مسیحی با جنبش بشر دوستی ضد برده فروشی می خواند و نیز از عوامل عمده به شمار می آمد. نک:
J. D. Fage, An Introduction to the History of West Africa (Cambridge: Cambridge University Press, 1959), pp. 98-133 :
Zoe Morsh and G. W. Kingsnorth Introduction to the History of East Africa (Cmbridge: Combridge University Press, 1957), pp. 16-24.
4. Leo Marquard, The story of South Africa (London: Faber & Faber, 1955), pp. 74-155.
* در قرن هجدهم میلادی، با توسعه ی نهضتی که شخصی به نام ابن عبدالوهاب (بنیاد گذار مذهب وهابی) الهام بخش آن بود، عصر جدیدی در تاریخ عربستان آغاز گردید. وی با حاکم شهر درعیه به نام محمد ابن سعود متحد شد. بعداً وهابی ها به تدریج مکه و سپس تمام عربستان را به تصرف خویش در آوردند.(1) وهابی ها ، که از آراء ابن تیمیه بسیار تأثیر پذیرفته اند، در فروع مذهب از احمد بن حنبل پیروی می کنند. آنان از مذاهب اربعه اهل سنت ایراد نمی گیرند، اما دیگر مذاهب را مورد طعن قرار می دهند. وهابیان بسیاری از مسلمات دینی، هم چون توسل به انبیا و اولیاء الهی، زیارت قبور گفتن سیدنا برای او و از این قبیل را شرک می دانند. گویند محمد بن عبدالوهاب بر سر قبر رسول خدا (ص) می رفت و با عصای چماق گونه خود بر قبر آن حضرت می کوفت و می گفت: «ای محمد، اگر زنده ای بر خیز».(2) وهابیان با افزودن حمیت حنبلی بر مبارزه به اصطلاح منزه طلبانه ریشه کنی «بدعت ها» در اسلام بزرگ ترین معارضه قشری با تشیع به راه انداختند (3) ایشان درسال 1621هجری قمری، بعد از خراب کردن قبول بقیع، به کربلا و نجف حمله کردند و حرم حضرت امام حسین (علیه السلام) را غارت نمودند و قریب چهار هزار تن از مردم شیعه آن شهر را کشتند. ایشان بر آن بودند که گنبد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را نیز خراب کنند و با خاک یکسان نمایند، ولی از بیم اعتراض دیگر مسلمانان از این کار خودداری کردند.(4)
[1] ر. ک: محمود محجوب، و فرامرز یاری، گیتاشناسی کشورها، تهران»: انتشارات گیتاشناسی ، چاپ چهارم، 1356، 1356، ص 1206.
2. ر. ک: محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، با مقدمه و توضیحات کاظم مدیر شانه چی، مشهدک بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی. چاپ سوم، 1375، ص 459.
3. ر. ک: حمید عنایت، اندیشه ی سیاسی در اسلام معاصر، بهاءالدین خرم شاهی، تهران: خوارزمی. 1362، ص 78.
4. مشکور، همان، ص 460.
هاردی مک نیل، ویلیام؛ (1388)، بیداری غرب، ترجمه ی مسعود رجب نیا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.