درآمدی بر نقد تکوینی در تحلیل آثار ادبی

نقد تکوینی(3) مبحثی نو در نقد ادبی است که «سرچشمه ها و فرایند زایش و تکوین یک اثر را مطالعه و بررسی می کند؛ به همین دلیل آن را "جنین شناسی اثر" نیز نامیده اند». (اسداللهی و نامور مطلق، 1388: 11). مطالعه...
سه‌شنبه، 15 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درآمدی بر نقد تکوینی در تحلیل آثار ادبی
درآمدی بر نقد تکوینی در تحلیل آثار ادبی

 

نویسندگان: نسرین دفترچی (1)، علی اصغر شهناز خضرلو (2)




 

چکیده

نقد تکوینی(3) مبحثی نو در نقد ادبی است که «سرچشمه ها و فرایند زایش و تکوین یک اثر را مطالعه و بررسی می کند؛ به همین دلیل آن را "جنین شناسی اثر" نیز نامیده اند». (اسداللهی و نامور مطلق، 1388: 11). مطالعه ی مراحل تکوین اثر ادبی مطلب تازه ای نیست. از قرن نوزدهم میلادی، منتقدانی چون گوستاو لانسون(4) به تحلیل مبحث «خلاقیت در حال شکل گیری» علاقه مند بودند؛ فقط با این تفاوت که منتقدان تکوین گرا از روش های سنتی فاصله گرفتند و تحلیل های خود را بیشتر بر اساس «روان کاوی چرک نویس»ها قرار دادند. آنان از ورای دست نوشته ها و چرک نویس ها، چگونگی پدیداری اثر و شکل گیری آن را از آنان از ورای دست نوشته ها و چرک نویس ها، چگونگی پدیداری اثر و شکل گیری آن را از ورای نسخه های مختلفی از قبیل «پیشامتن(5)» ، «پیرامتن(6)»، «پیش متن(7)» و «پسامتن(8)»- که ژن های اثر نهایی را در خود نهان دارند- مورد بررسی قرار دادند تا نقش تخیل مولف در شکل گیری نهایی اثر ادبی را تجزیه و تحلیل کنند. حال این پرسش ها مطرح می شود که واژه ی «ژنتیک» که بیشتر در علوم پزشکی کاربرد دارد، اکنون در حوزه ی نقد ادبی چه معنایی ممکن است داشته باشد؟ چه عواملی ویژگی های ژنتیکی اثر ادبی را تعیین می کنند؟ چرک نویس ها و یادداشت های شخصی مولف در تحلیل آثار ادبی چه نقشی ممکن است داشته باشند؟ در این مقاله به این پرسش ها پاسخ داده خواهد شد.
کلیدواژه ها: نقد تکوینی، آثار ادبی، نقد ژنتیک، سانسور، ریخت شناسی خط خوردگی ها، جنین شناسی اثر ادبی، روان کاوی چرک نویس ها.

1. مقدمه

نقد تکوینی مبحثی نو در نقد ادبی است و مطالعه ی ژن های سازنده ی اثر ادبی را مبنای تحلیل های خود قرار می دهد. پیروان نقد نو، نقد روان کاوی و نقد جامعه شناختی سرانجام به این نتیجه رسیدند که چرک نویس ها و دفترچه ی یادداشت های هر نویسنده ای نیز می تواند ملاکی برای نقد ادبی باشد. نقد ژنتیک چرک نویس مدرن(9) یا همان CGMM بر مطالعه ی تمام مطالبی که در جریان شکل گیری آن مفید واقع شده اند متمرکز می شود و دیگر، متن چاپ شده محور تحلیل های منتقدان مدرن قرار نمی گیرد. منتقدان تکوین گرا به کشف گفتمان ضمیر ناخودآگاه نهفته در لابه لای چرک نویس ها علاقه مند بودند و با تحلیل ریخت شناسی(10) چرک نویس ها در صفحه های پیشامتن از ورای تجزیه ی هر یک از خط خوردگی ها پرده از اسراری برمی داشتند که هرگز در متن ادبی آشکار نمی شود. در این باب، حتی برخی از نشانه های ریخت شناسی نیز به محک کشیده می شوند و خود، اسراری ناگفته را بازگو می کنند. در این میان، خط شناسی، نشانه های مربوط به نوع جوهر و حتی کاغذ به کار رفته، بخشی از مرحله ی تحلیل نقد ژنتیک را تشکیل می دهد. ماریا ترزا ژیاوری(11) نیز اذعان داشته است نقد ژنتیک مفهوم «روی دیگر متن(12)» را تداعی می کند.
تکوین یک قطعه شعر اثر ادگار آلن پو، در قرن نوزدهم راهنمای اندیشه ی مطالعه چرک نویس های متن ادبی در نقد و تحلیل آثار بوده است. در اواخر دهه ی شصت میلادی، CNRS گروهی از محققان را دور هم گرد آورد تا چرک نویس های شاعری آلمانی به نام هاین(13) را مطالعه کند. با اینکه پیش از این نیز منتقدان دیگری جسته و گریخته به تحلیل دست نوشته ها و یادداشت های نویسندگان و شاعران پرداخته بودند، پیدایش این گروه خود، گامی به سوی تشکیل گرایشی نو در نقد ادبی بود. این گروه الگویی برای منتقدان دیگر ارائه دادند و سرانجام، دیر نپایید که پایه های روش شناسی نقد تکوینی برچیده شد. به این ترتیب، یادداشت ها و دست نوشته هایی که تا به حال در ردیف زباله های ادبی قرار داشتند، در آزمایشگاه های منتقدان تکوین گرا تجزیه و تحلیل شدند. بنابراین، مجموعه ای از عناصری که به شناخت ردّپای نحوه ی پیدایش اثر ادبی کمک می کند، به موضوع مورد مطالعه ی نقد تکوینی تبدیل شد.
در سال 1972م، ژان بلمن نوئل(14) با مطالعه ی چرک نویس ها و یادداشت های میلوز(15)، برای این دست نوشته ها و یادداشت ها عنوان «پیشامتن» را به کار برد. گروه های دیگری نیز که به تجزیه و تحلیل چرک نویس های نویسندگانی چون فلوبر، پروست و والری می پرداختند، از این پیشنهاد استقبال کردند. منتقدانی چون ر. دوبرای ژنت(16)، ژان لوئی لوبراو(17)، آلمون گریسون(18)، پیر مارک دوبیازی(19)، لوئی آی(20) و ژان بلمن نوئل از پیشروان این حوزه به شمار می رفتند. ناشران بزرگ علمی مانند اَشت(21) و شامپیون(22) و همچنین پایه گذاران تاریخ ادبیات مدرن چون گوستاو لانسون، دانیل مورنه(23) و گوستاو رودلر(24) جزء نخستین کسانی بودند که معیارهایی را تعریف کردند؛ معیارهایی که بعدها مبنای تفسیرهای منتقدان نقد ژنتیک قرار گرفت.

2. نگاهی به دورنمای پیدایش نقد ژنتیک

خاستگاه نقد تکوینی به انسان های اولیه برمی گردد. انسان های نخستین برای اولین بار اندیشه های خود را با نقاشی بر روی غارها ابراز کردند و از این را با همدیگر ارتباط برقرار کردند. نخستین بارقه های تمدن انسانی در سرزمین بین النهرین بین عراق و ایران کنونی کشف شد. در این مناطق نوشته هایی بر روی لوح های گلی برجای مانده بود؛ البته تحلیل نخستین نوشته ها، به نگاشته هایی برمی گردد که بر پاپیروس در 2600 سال قبل از میلاد نقش بسته بود. نخستین کاغذی که نوشتار بر روی آن حک شد، حدود 250 سال قبل از میلاد در خاور دور یا همان کشور چین پدید آمد که از درخت توت تولید می شد. در سال 1250م نیز صنعت تولید کاغذ در اروپا برپا شد. نویسندگان بزرگ آن عصر، مانند پترارک و دیگران برای خلق آثار خود از کاغذ استفاده کردند. در سال 1450م گوتنبرگ با اختراع ماشین چاپ در آلمان، تحولی در چاپ و نشر کتاب ایجاد کرد.
آفرینش اثر ادبی و هنری مراحل خاص خود را دارد که طی آن، جنین اثر قدم به عرصه ی وجود می نهد. از نخستین تجسّمات ذهنی نویسنده تا آخرین امضایی که در پای اثر خود می نهد، جزء پیکره ی اثر ادبی است. از قرن نوزدهم میلادی، منتقدان به اهمیت تحلیل مراحل پیش نگارشی پی بردند (اسداللهی و نامور مطلق، 1388: 45 -56). گوستاو لانسون فعالیت ادبی خود را با ارائه ی نظریاتی در مورد جنبه ی مادی نوشتار آغاز کرد. مبنای تفکر انتقادی لانسون تحلیل چرک نویس ها و یادداشت های محرمانه ی نویسنده بود. او بر این باور بود که می توان از ورای چرک نویس ها به عمق کیفیت تلاش های نویسنده پی برد و نگرانی هایش را در یافتن بهترین واژه احساس کرد. او در دو اثر مهم خود: نامه های فلسفی ولتر(25) (1909) و تفکرات لامارتین(26) (1915) اساس فکری خود را اعلام کرد و سعی داشت فهرستی از تمام اطلاعات تاریخی مربوط به یک اثر ادبی را گردآوری کند. البته، در مقاله ای با عنوان «نوشتاری در باب پُل و ویرژینی(27)»- که مبنای آن تحلیل چرک نویس ها و یادداشت ها قرار گرفته- بیشتر به صورت مرجعی برای منتقدان تکوین گرا در نظر گرفته شده است. چه بسا با این نگرش، ارزش چرک نویس ها از متن چاپ شده بیشتر می شود. به این ترتیب، لانسون سعی کرده جزئیاتی را نشان دهد که نویسنده در لحظه ی خلاقیت اثر ادبی تجربه کرده است. سرانجام، این نگرش به ظاهر شدن مراحل نوشتاری در نظر خواننده منجر می شود. (Tadié, 1987: 275).
نقد تکوینی آخرین شناخت ممکن از فضای نقد ادبی است. به این ترتیب، نگاهی به مراحل نوشتار همراه با تصحیح، منتقد را با مراحل ماقبل پایانی خلاقیت ادبی آشنا می کند. تحلیل هر یک از جمله هایی که به عنوان ساختار فرضی در ذهن نویسنده تجلّی یافته، از فعل و انفعالاتی خبر می دهد که در ذهن نویسنده روی داده است. با توجه به این مطلب که هیچ اثر ادبی بدون چرک نویس به وجود نیامده است، مطالعه ی دنیای این کاغذهایی که تا قبل از گوستاو لانسون در ظاهر بی ارزش به نظر می رسیدند، در نقد ادبی هیچ جایگاهی نداشت. بی شک نویسنده ساعت ها به هر یک از جمله ها اندیشیده و در یافتن هر یک از جمله های مناسب در بطن اثر ادبی از کاغذهای زیادی به عنوان چرک نویس استفاده کرده است. گاه نیز در حین نویشتن، از حاشیه ی کاغذها برای ثبت جملات شخصی و احساسی اش بهره برده است. تحلیل هر جمله ای که در شکل گیری جمله ی نهایی تأثیر گذاشته است، در نقد تکوینی امکان پذیر می شود. لانسون به این نتیجه رسید که چرک نویس ها به عنوان مبدأ اثر ادبی، در شکل دادن به ویژگی های سازنده ی آن نقش مهمی ایفا می کنند؛ چرا که نویسنده در حین فکر کردن به جمله های اثر ادبی، مراحل مختلف شکل گیری جمله ی دلخواه خود را بر روی چرک نویس ها ثبت کرده است. باری، جمله هایی که روی چرک نویس باقی مانده اند، هر یک سرشار از نشانه هایی هستند که در بین آنها تلاش مستمرّ نویسنده در یافتن جمله ای که در چارچوب علایق شخصی و اجتماعی او باشد، نمایان است. (Kahnamouipour & Khattate, 2003: 228)
گوستاو رودلر یکی از پیروان لانسون است که برای مدت طولانی در آکسفورد تدریس می کرد. او در کتاب خداشناس جدیدی به نام پگی(28) روش نقد خویش را تعریف کرد. به دنبال آن در تکنیک های نقد و تاریخ ادبیات(29) طرحی از روش شناسی نقد تکوینی را معرفی کرد. هدف نقد تکوینی این است که اندیشه و طرح ابتدایی اثر ادبی را پیدا کند و به سازو کار فکری نویسنده در حین آفرینش اثر ادبی دست یابد. بنابراین، نقد تکوینی از توصیف ساختار ثابت اثر ادبی به دیدگاهی پویا می رسد که به زعم رودلر، باعث تفکیک مرزهای نقد درون محور از نقد برون محور می شود. نقد درون محور از زمانی آغاز شد که اهمیت چرک نویس ها در تحلیل اثر ادبی بررسی شد. با نگاهی به تصحیحاتی که نویسنده در چرک نویس ها به یادگار گذاشته است، جنبه هایی از ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه هنرمند آشکار می شود. از سوی دیگر، بخشی از چرک نویس ها که تاریخ نگارش بر روی آنها ثبت شده است، منتقد را در یافتن زمان شکل گیری طرح اولیه ی اثر ادبی یاری می دهد. برای مثال، تاریخی که بر روی چرک نویس های ویکتور هوگو به طور منظم ثبت شده، گویای این است که طرح نخستین اغلب شعرهایش به صورت نشانه هایی کمرنگ در تاریخ هایی پیشین نیز در لابه لای یادداشت هایش وجود داشته است.
بنابراین، یکی از کاربردهای تحلیل یادداشت ها و چرک نویس های نویسنده این است که می توان به طرحی جامع از افکار، اندیشه ها و لایه های زیرین تفکر هنری او پی برد. به این ترتیب، منتقد می تواند با تحلیل چرک نویس ها به مراحل شکل گیری طراحی از تفکر نویسنده- که به شکل گیری نهایی اثر ادبی منجر می شود- دست یابد. به عبارت دیگر، نشانه هایی که در دل چرک نویس ها نهفته اند، منتقد تکوین گرا را به شناخت مراحل تکوین اثر ادبی هدایت می کنند. علاوه بر آن، رودلر معتقد بود به کمک نگرشی تکوینی، حتی می توان به داده های حسی و احساسی نویسنده نیز دست پیدا کرد. در مرحله ی بعدی، این داده ها باید طبقه بندی شود تا تأثیر هر یک از آنها در شکل گیری روح هنری در نویسنده ی مورد مطالعه قرار گیرد، سپس هر اندیشه بر اساس ارزش و تعداد تکرارش در اثر ادبی و نیز بسته به پیوندی که با دنیای بیرونی دارد، بررسی شود. به این ترتیب، رودلر پیشنهاد می کند که می توان ساختار کلی اندیشه ی هر نویسنده ای را با فرمول هایی از قبیل بررسی داده های حسی و احساسی وهمچنین عقیدتی اش مطالعه کرد. (Tadié, 1987: 277-279).
در سال 1924م، پیر اودیا(30) پیشنهاد داد که برای تحلیل اثر ادبی، بهتر است شرایطی فراهم شود تا منتقد بتواند زندگی نویسنده و طرز فکر او را دوباره تجربه کند. به این ترتیب، وجود منتقد و نویسنده در هم ادغام خواهد شد و حضور این دو دیگر با هم در تضاد نخواهند بود. باری، تحلیل اثر، بازآفرینی شرایط تولید آن اثر است. با این نظریه، مطالعه ی مراحل مختلف تولید اثر، مفهوم «زمان» یا همان ترتیب توالی زمانی شکل گیری اثر در نقد ادبی مطرح می شود که مقدمه ای برای ترسیم محور زمانی تولید «ایده ی مولد(31)» است. به نظر اودیا، این ایده را می توان از ورای تصویر ادبی یا ایهام و حتی در شکل جمله ای کلیدی در ابتدای کتاب کشف کرد، سپس برای درک و تحلیل عمیق تر آن، به دست نوشته ها و یادداشت های نویسنده مراجعه کرد. با نگاهی به یادداشت ها و چرک نویس های نویسنده، منتقد به حالت اولیه ی شکل گیری این ایده ی مولّد دست می یابد. در این راه، گاه برخی از گفته های نویسنده نیز می تواند مؤثر واقع شود و نشانه هایی برای یافتن مراحل شکل گیری این ایده در اختیار منتقد قرار دهد. در مرحله ی دوم، اودیا پیشنهاد کرد که می توان طرحی از نقشه کلی شکل گیری اثر را همراه با تغییرات آن بازسازی کرد.(32) مرحله ی سوم نیز به مطالعه و بازتولید سبک نگارش نویسنده اختصاص دارد. همان طوری که روشن است، اودیا بیش از لانسون و رودلر در بازسازی و ارائه ی طرحی از تغییرات و تصحیحات در چرک نویس ها و روند شکل گیری ایده ی مولّد پیش رفته و شرایط را برای شکل گیری نقد ژنتیک آماده کرده است. (Ibid, 283)
بعد از اینکه رودلر در سال 1923م و اودیا در سال 1924م بر اهمیت مطالعه ی چرک نویس ها تأکید کردند، نقد ادبی برای بار دیگر در دهه ی پنجاه محور مطالعه ی مراحل تکوینی اثر ادبی را پایه ی تحلیل خود قرار داد. منتقدانی همچون روبر ریکات(33)، رونه ژورنه(34)، گی روبر(35)، ژان لووایان(36) و کلودین گوتو مرش(37) از پیشروان تجددگرایی در نقد ادبی دهه ی پنجاه هستند که هیچ روش ثابتی را تعریف نکردند.
پس از کشف دستگاه چاپ، چرک نویس تعریف جدیدی در نقد ادبی پیدا کرد و به عنوان مجموعه ای از ردّپای نشانه های شخصی خلاقیت فردی در نظر گرفته شد. در سال 1972م، ژان بلمن نوئل متن و پیش متن(38) را به نگارش در آورد. پس از مدتی، این منتقد مقاله ای را در دسامبر 1977 در مجله ی ادبیات(39) با عنوان «اصول تکوین متن(40)» منتشر کرد. بر اساس نظریات او در این مقاله، با باز تولید دست نوشته ها و معرفی چرک نویس ها می توان طرحی از پیش متن را به نمایش گذاشت. اما با توجه به اینکه دست نوشته ها بسان اشیاء موزه ها هستند و نمی توان آنها را بازتولید کرد و نیز اینکه این نوشته های بازمانده ی اسراری از نویسنده را آشکار می کنند، ابزار ارزشمندی در نقد متخصصان به شمار می آیند. این کاغذها نشانه هایی از یادداشت های شخصی نویسنده را نیز در خود نهان دارند؛ نوشته هایی که نویسنده در حین خلق اثر ادبی خطاب به خویش درباره ی مطالبی که به نوعی ذهنش را درگیر کرده اند در گوشه ای از کاغذ نگاشته است. نگاهی به نوع خط نویسنده، بخشی از اسرار روحیات نویسنده را برای منتقد تکوین گرا آشکار می کند. به این ترتیب، منتقد با دانش خط شناسی می تواند در سرعت و پیچ و خم نوشتار نویسنده دقیق شود و با توجه به یادداشت های نویسنده، تاریخ نگارش و تصحیح دست نوشته، به تحلیل های جدیدی از اثر ادبی دست پیدا کند. (Ibid, 287)
زمانی که ژان بلمن نوئل تقسیم بندی جدید «متن و پیش متن» را ارائه داد، در واقع پایه های نقد تکوینی را تعریف کرد. بر اساس این اندیشه ی نوین «متن» به محصول نهایی گفته می شود؛ در حالی که «پیش متن» تاریخ پیدایش خاص خود را دارد که بر مبنای چهار معیار اصلی قرار دارد: ویژگی های اجتماعی(41)، خوانش(42)، پیوستگی(43) و نویسنده(44). بر اساس این تعریف، برای تحلیل اثر ادبی در این چارچوب، ابتدا منتقد از نظر زمانی تاریخ پیدایش اثر ادبی را که در قالب چرک نویس ها و یادداشت هاست، با تاریخ وقایع اجتماعی می سنجد و تأثیر جامعه و ویژگی های اجتماعی ای را که در چرک نویس ها عیان می شود بررسی می کند. در مرحله ی دوم، به کمک خوانش دقیقی از چرک نویس ها، به مراحل تکوین اثر ادبی در بطن پیش نویس های آن اثر پی می برد. در ادامه، بخشی از ویژگی های تاریخی و فرهنگی که معرفه های ساختاری متن را تشکیل می دهند، به صورت چارچوبی پیوسته در بطن پیش متن آشکار می شوند. در مرحله ی نهایی، نویسنده متن را از بطن پیش متن بیرون می کشد و در سکوت شاهد تولد اثر ادبی خویش می شود.
حال در این مرحله، این سؤال مطرح می شود که آیا می توان «متن» و «پیش متن» را به عنوان همزاد در نظر گرفت؟ لوئی آی می گوید تعریف متنیت عبارت است از زمینه های متغیری که در عمل نگارش نه فقط به تولیدِ یک متن، بلکه تولید متن های بی شماری منجر می شود و تأکید می کند که «ما نمی توانیم درک خود را نسبت به متن از مجموعه عناصری که به تاریخ تکوین آن بستگی دارند، تفکیک کنیم». (Beugnot, 2003). به این ترتیب، نقد ژنتیک به بازگشت و بازتولید شرایط خلق اثر ادبی علاقه مند می شود و با کمک مجموعه ای از اصول تعریف شده در قالب نقد روان کاوی را نیز پایه و اصول تحلیل آثار قرار می دهد. اصولی که با تحلیل مراحل نوشتار که در ارتباط با ضمیر ناخودآگاه نویسنده است، مراحلی از تغییر و تحول شخصیت نویسنده را نیز بر روی محور تجزیه و تحلیل قرار می دهد. برای مثال، نویسنده ای که بارها روی یک کلمه خط زده و در یافتن واژه ی موردنظر خویش دچار تردید شده است، در واقع با عمل سانسور(45) در ناخودآگاه خویش درگیر بوده است.
نقد تکوینی ادبی به دو گرایش تقسیم می شود: 1. نقد تکوینی سناریک یا پیش متن(46) که به مطالعه ی نسخه هایی از نوشته ها و یادداشت های نویسنده می پردازد که در خلق اثر ادبی نقش مهمی داشته اند؛ 2. نقد تکوینی متنی(47) که به مطالعه ی میزان متغیرها و تغییرات موجود در تصحیحات می پردازد. نخستین گرایش، بهترین منبع مطالعه را برای نقد ژنتیک و تاریخ فرهنگ(48) ارائه می دهد (Mittérand, 1989). منتقد با نگاهی به چرک نویس های نویسندگانی چون فلوبر و پروست، نوسان های تغییرات را بر روی محورهای هم زمانی و در زمانی(49) نشان می دهد. در مرحله ی بعدی، ضمن نمایاندن لایه های متنوع موجود در پیش متن، با خوانشی متعالی و مداوم(50)، نشانه هایی را برای تحلیل جست وجو می کند. گام بعدی، جست و جوی علل و عوامل تغییرات موجود در لایه های مختلف پیش متن بر اساس توالی زمانی تا پیدایش طرحی ثابت در متن نهایی است.
بیازی چرک نویس را «هر آنچه به هدف چاپ نوشته نشده باشد»، در نظر می گرفت که برای تفسیر اهمیت بسیار زیادی داشت (2000:84). او بر آن تأکید دارد که ویژگی متوالی بودن متن نهایی هرگز قبل از رسیدن به مرحله ی چاپ به ثبات نمی رسد و همواره بسته به نیاز متنی که نوشته شده است، تصحیحاتی صورت می گیرد که به شکل گیری نوشتار حاضر می انجامد(Ibid,70). بنابراین، بیازی چهار مرحله ی تکوین اثر ادبی را به مرحله ی پیش نگارشی، نگارشی، پیش از چاپ و مرحله ی انتشار طبقه بندی می کرد. ژنتیک متنی نیز با تکیه بر روش های علمی، متون ادبی را مرزیابی و تفسیر می کرد و با تکیه بر روش هایی نظیر رمزشناسی یا علم پایه های مادی نوشتار، تحلیل نوری به کمک لیزر و سرانجام تجزیه ی انفورماتیکی داده ها، گامی نو در نقد تکوینی به شمار می رفت.
ریموند دوبرای ژنت روشی را بر اساس «بوطیقای نوشتار» پیشنهاد کرد که بر مبنای مطالعه ی پیش متن قرار داشت و بر تحلیل جنبه ی زمانی اسناد و مدارکی تأکید می کرد که به شکل گیری متن نهایی منجر شده اند. آن هرشبرگ نیز با نگرشی نو سبک را «یکی از مراحل تحول یک اثر ادبی در نظر می گیرد که می تواند نشانه هایی از مراحل تکوین اثر ادبی را در برداشته باشد که با خوانش های متعددی از آنها رونمایی می شود». (2005:3). از این رو، او سبک نگارش را مرحله ای خلاقانه می شمارد که بر محور زمان قرار گرفته است. هرشبرگ بر آن است تا با استناد به سبک اثر ادبی، به نقد ژنتیک آن اثر بپردازد و مراحل تکوین و تولید سبک هر اثر را از ورای چرک نویس های آن اثر تجزیه و تحلیل کند. هرشبرگ به این نتیجه می رسد که سبک اثر ادبی «مجموعه ی پیچیده ای از مراحل را شامل می شود... که یک اثر ادبی را منحصر به فرد می کند». (Ibid, 181).
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که منتقدان از اوایل قرن نوزدهم درصدد تحلیل چرک نویس ها و یادداشت های شخصی نویسنده برآمدند. همچنین دریافتیم که چرک نویس ها حاوی مطالب جدیدی هستند. اکنون، زمان آن رسیده است که ما آنها را به حرف واداریم (Contant, 1996: 207). هیچ چیز زیباتر از چرک نویس ها و کاغذ باطله ها نیست. شعر کامل، شعری است که از کاغذهای باطله شروع می شود و نگاهی به تحولات آن، تکوین واقعی اش را نمایان می کند (Ibid, 1). چرک نویس هایی که از نویسنده به یادگار مانده است، با خط خود نویسنده و نوشته های گاه در هم و برهم پرده از اسراری برمی دارد که منتقدان هرگز نمی توانند فقط با اکتفا به اثر چاپ شده به این نشانه ها دست یابند، نشانه هایی که اثری جاودان از نویسنده هستند و به این ترتیب، اثر ادبی را به طور مستقیم به آفریننده ی اثر پیوند می دهند. گرایش نقد ژنتیک زمانی بر روی صحنه ی ادبیات گام نهاد که اندیشه های ساختارگرایان و اعتقاد به «مرگ نویسنده» ذهن منتقدان را خسته کرده بود. دیگر زمان آن فرا رسیده بود که نویسنده بار دیگر با دست نوشته هایش جایگاه خود را در نقد ادبی بازیابد. این خود، بهانه ای شد برای تولد گرایشی نو با عنوان «نقد تکوینی» و شیوه ای نو که در جست و جوی اسرار نهفته در دست نوشته های پیشامتن نویسنده بود. راستی، تحلیل پیشامتن چگونه می توانست از اسراری نهان پرده بردارد؟

3. گونه شناسی پیکره ی مطالعاتی نقد تکوینی

بر اساس این نقد، تولد اثر ادبی نیز همانند تولد انسان مراحل خاص جنینی دارد. نقد تکوینی، نقد فرایند نگارش است که از ورای «پیش متن، پیرامتن، فرامتن، پیشامتن و متن نهایی» حاصل می شود. پیشامتن مهمترین عنصر مطالعاتی در نقد تکوینی است و گونه های مختلف آن عبارت اند از: پیشامتن اولیه، پیشامتن پایه و پیشامتن نهایی. واژه ی «پیشامتن» را ژان بلمن نوئل در سال 1972م ابداع کرد. پیشامتن به مرحله ی جنینی متن اشاره دارد که هنوز به مرحله ی تولد نرسیده است. منتقد تکوینی در مقام جنین شناس متن، چگونگی شکل گیری و گسترش پیشامتن را بررسی می کند (اسداللهی و نامور مطلق، 1388: 16).
پیرامتن به متن های خانوادگی و اجتماعی نویسنده گفته می شود که در طول تدوین اثر پدید آمده است و به دو دسته ی درونی و بیرونی تقسیم می شود. پیرامتن ها همچون رحم جنین پیشامتن را در برمی گیرند و از اهمیت خاصی برخوردارند. فرامتن نیز به مجموعه ی خود زندگی نوشت ها، مصاحبه ها، گفت و گوها و مقالات مؤلف متن گفته می شود که از آن جمله می توان به پیمان تکوینی(51) اشاره کرد. پیمان تکوینی به تعهد نویسنده گفته می شود که بر اساس آن، داستان چگونگی خلق اثرش را بیان می کند. پیش متن ها متن هایی است که نویسنده آگاهانه یا ناآگاهانه در خلق اثر ادبی اش از آنها بهره گرفته است. پیشامتن نهایی نیز به مرحله ی قبل از چاپ اثر گفته می شود که در گام بعدی، ناشران آنها را چاپ می کنند. در این مرحله، مسئله ی «مرگ نویسنده(52)» و «پس مرگی(53)» اثر مطرح می شود.
چرک نویس ها یگانه آثار باارزشی هستند که نشانه هایی از لحظات خلق اثر ادبی را به صورت نشانه هایی ابدی در خود نهان دارند؛ به همین سبب منتقدان نقد ژنتیک از لابه لای آثار باقی مانده با دقت به دنبال این نشانه ها می گردند و «پدیده های تغییر شکل یافته(54)» را ردیابی می کنند. گاه نیز نویسنده بنا به دلایلی، برخی واژه ها را در حین نگارش پیش متن حذف، و واژه های دیگری را جایگزین آن می کند. گاهی نیز همین واژه های حذف شده به عنوان زیر ساخت ایده ی اصلی در آثار بعدی تکرار می شوند. برای نمونه، پیر ژرژ کاستکس(55) از منتقدانی بود که نشان داد ویلیه دو لیل آدام(56) در حین نگارش نبوغ زیادی در ایجاد تغییرات ناگهانی در متن داشت و تا حد ممکن، لغات زیادی را به منظور ساده کردن از متن حذف می کرد و به این ترتیب، متن نهایی را از هرگونه پیچیدگی می زدود. آندره موریاک(57) نیز از نویسندگانی بود که بخشی از لغات را حذف می کرد. واکنش سانسور در نوشتار این نویسنده نقش بسزایی داشت. (Tadié, 1987: 288).
گاه برخی از چرک نویس ها بر اثر گذر زمان، تقریباً دیگر قابل خواندن نیستند. در مورد این نوع چرک نویس ها منتقدان نقد ژنتیک چه روشی را پیشنهاد می کنند؟ در قرون وسطی زمانی که هنوز ماشین چاپ اختراع نشده بود، برای انتشار اثر، نویسندگانی مجبور بودند از روی نسخه اصلی بازنویسی کنند. گاهی در حین نگارش عواملی مانند خستگی، بی توجهی و نداشتن تمرکز باعث بروز اشتباهات نگارشی می شد. از آنجا که چرک نویسی از این نوشته ها در دسترس نبوده، در بررسی اشتباهات این متون هرگز نگرشی ریخت شناسی وجود نداشته است. یگانه نسخه ی چرک نویس باقی مانده از این دوران، مربوط به اوایل قرن شانزدهم است. این چرک نویسی از جنس پاپیروس است و تقریباً جزء نخستین چرک نویس ها به شمار می رود و متعلق به اومانیست هاست. چرک نویس های قرن هفدهم مربوط به نویسندگان فرانسوی است و شامل چرک نویس های مقالات(58) اثر مونتنی(59) و چرک نویس های افکار(60) اثر پاسکال(61) است که در کتابخانه های ملی نگهداری می شوند.
نقد ژنتیک معمولاً بر آثار ادبی قرن نوزده و بیست متمرکز شده است و به این دلیل که چرک نویس و دست نوشته های چندانی از آثار قرون قبلی در دست نیست، نمی تواند به تحلیل آثار دوره های قبل بپردازد. حال این سؤال مطرح می شود که آیا نقد ژنتیک فقط به مطالعه ی نحوه ی تکوین آثار ادبی ای که در این دوره ی محدود زمانی پدید آمده اند خلاصه می شود؟ البته از زمانی که ماشین چاپ و رایانه کشف شده و فناوری در خلق آثار ادبی ایفای نقش کرده است، دست نوشته های زیادی از نویسندگان و شاعران برجای نمانده است. حال، آیا بدون در دست داشتن چرک نویس ها و با استناد به نوشتار الکترونیکی نیز نقد ژنتیک معنا خواهد داشت؟ برای این کار لازم است تمام آثار و نشانه های باقی مانده از نویسنده را از دست نوشته ها و یادداشت های شخصی و روزانه تا مصاحبه و چاپ های مختلف اثر ادبی او مطالعه کنیم. در مرحله ی بعدی، تمام نشانه های خارجی یک بحث ادبی را در داخل اثر پیگیری، و تفاوت ها و تشابه ها را بررسی می کنیم. به این ترتیب، به سیر نوسان ها در شکل گیری اندیشه ی ادبی دست خواهیم یافت.
در عصر مدرن، چرک نویس دیگر معنایی ندارد و گمان می رود اهمیت نقد ژنتیک کمرنگ تر شود. در عصری که انواع نرم افزارها در نگارش، نویسنده را همراهی می کنند و حتی به تصحیح اشتباهات نگارشی می پردازند، آینده ی نقد ژنتیک غیرقابل پیش بینی می نماید؛ زیرا تمام مراحل نوشتار جلوه ای پویا به خود گرفته و فناوری بر تمام مراحل تکوین اثر ادبی سایه افکنده است. امروزه، دیگر چرک نویسی پر از خط خوردگی در لابه لای نوشته های نویسنده یافت نمی شود (Grésillon, 2010). ما دیگر نمی توانیم به لحظه ای برگردیم که در آن تمنای نوشتن به تولد نوشتار ادبی منجر می شود. هر مطلبی که نوشته می شود و هر اثری که خلق می شود، به جمله ای تبدیل می شود که تا ابد به حیات خود ادامه خواهد داد.
منتقدان ژنتیک برای کشف مراحل تکوین اثر ادبی، از اثر چاپ شده شروع می کنند و سعی می کنند به شکل نخستین جملات از ورای چرک نویس ها دست یابند. این مطلب در مورد کتاب هایی که بارها مورد بازنگری قرار گرفته اند چگونه خواهد بود؟ در این صورت، آیا چاپ اول پیشامتن چاپ های بعدی قرار نخواهد گرفت؟ این موضوع حتی در مورد نمایش نامه ها نیز صدق می کند که در حین اجرا بارها دچار تغییر و تحول می شوند (Ibid).
در نقد ژنتیک، اهمیت نویسنده در لحظه ی نگارش و پیداش اثر ادبی خلاصه می شود. او در مجموعه ای از نشانه ها خلاصه می شود که مراحل تکوین هنرش را نمایان می کند. تجزیه و تحلیل مراحل تکوین عبارت اند از: 1. نشانه های موجود در چرک نویس ها(62)؛ 2. نشانه های زبانی(63)؛ 3. ریخت شناسی جمله بندی ها(64)؛ 4. ویژگی های فردی(65) (Hay, 2002). نویسنده ای که اکنون در مورد اثری که در گذشته نگاشته است صحبت می کند، دیگر همان فردی نیست که آن اثر را آفریده است. او اکنون به انسان دیگری تبدیل شده است و مثل فرد دیگری به اثر نگاه می کند (Ibid).
نقد ژنتیک نیز در آستانه ی قرن 21 میلادی به بررسی رابطه ی بین متن و نحوه ی شکل گیری اثر ادبی علاقه مند شد. این نقد مدرن نیز با روشی تجربی و استقرایی به مطالعه ی جنبه هایی از بخش پنهان اثر ادبی می پردازد. الگوهای مطالعه در این روش نقد ادبی بر محور مشاهده دقیق استوارند. در این روش، منتقد با در نظر گرفتن اثر ادبی به عنوان داده ی مادی قابل مشاهده و جزئیات ساختار پیشامتن به عنوان عناصر سازنده ی هوشمند بافت چرک نویس، به تحلیل اثر ادبی می پردازد. در نقد ژنتیک، چرک نویس ها به عنوان مرحله ی پیش متن، محور مطالعه قرار می گیرند که در عین حال، نشانه هایی از تحولات فکری نویسنده و اثر نهایی را در خود نهان دارند. بنابراین، چرک نویس ها واقعیت های پنهانی ای از اثر را به نمایش می گذارند که به مرحله ی چاپ نرسیده است. در بیوانفورماتیک ترتیب توالی AND یا پروتئین، اسراری از ویژگی های ژن ها را نمایان می کند. (Bourdaillet, 2009: 64).
نشانه های موجود در چرک نویس ها نیز به منزله ی ژن های اثر ادبی اند. در تحلیل این نشانه ها، عوامل زیادی در نقد تکوینی نقش مهمی ایفا می کنند؛ از جمله خط شناسی، میزان تکرار، تجزیه ی علل تأکید بر برخی کلمات که در لاتین با حروف کوچک و بزرگ نوشته می شوند، و کلماتی که به نحوی علامت گذاری و یا دور آنها خط کشیده می شود. همان طوری که مشاهده می کنیم، تحلیل ژنتیک سازنده ی اثر می تواند با علوم مختلفی در ارتباط باشد. در این مرحله از تحقیق در نظر داریم به رابطه ی نقد ژنتیک با علوم دیگر اشاره کنیم.
نقد تکوینی نگرشی تحلیلی به شمار می رود که با تکیه بر برخی علوم، پایه های خود را استوارتر می کند. در این میان نقد جامعه شناختی نیز می تواند با نقد ژنتیک در ارتباط باشد و به شکل گیری نقد جامعه شناسی تکوینی بینجامد؛ به این ترتیب نقد «ژنتیک فرهنگی(66)» پدید خواهد آمد. منتقدان در پی علل و عوامل محیطی ای هستند که به ایجاد هر نوع جرقه ی تغییر در متن منجر می شود. آنها محیط بیرونی و جامعه را نیز هم زمان با تحولات روحی نویسنده بررسی می کنند. ریموند دوبرای ژنت دو عنصر عوامل بیرونی تکوین(67) و عوامل درونی تکوین(68) را نقد و بررسی می کند. به این ترتیب، نقد ژنتیک پیوندی با نقد متن محور(69) برقرار می کند. ژنت ضمن بررسی چرک نویس ها به این نتیجه می رسد که تحلیل ژنتیکی پیش متن ها سه مرحله دارد: آخرین مرحله ی متوقف شده(70)، متن در حین رسیدن به مرحله ی تکامل(71) و متن به عنوان پروژه ی کامل(72). بنابراین، جریان پیشرفت در لابه لای چرک نویس ها نمایان می شود. همچنین او پیشنهاد می کند که می توان در مواردی که نویسنده در قید حیات است، از خود او برای تحلیل آثارش استفاده کرد. برای مثال، ریموند روسل(73) نویسنده ای است که خود توضیح می دهد چگونه آثارش را نگاشته است.
نقد ژنتیک که به بررسی زبان نوشتار از ورای چرک نویس ها می پردازد، علم زبان شناسی را پایه و اساس مطالعه و تجزیه و تحلیل پیش متن ها قرار می دهد. آلموت گریزون بر اساس این «تئوری تولید نوشتار» را مطرح کرد. این نظریه مجموعه عناصری که در عمل نوشتار دخالت دارند، به هم وابسته می داند. آن گونه که پیشتر نیز اشاره شد، در این شیوه نقد ادبی دست خط نویسنده مورد تحلیل قرار می گیرد. یادداشت هایی که هنوز رنگ و بوی خالق خویش را در خود نهان دارند، گویای اسرار زیادی در تحلیل آثار هستند. زمانی که اثری به چاپ می رسد، بسیاری از نشانه های قبل از تولد خود را از دست می دهد؛ نشانه هایی که به خودی خود رموزی زبان شناختی بودند و می توانستند ساختارهای ممکن هر نوشتار ادبی را تعریف کنند. حال، در بررسی ساختارهای گوناگون جمله ای ادبی، نقد ادبی علاوه بر اینکه از علم زبان شناختی در تحلیل این جمله ها بهره می گیرد، الگوهای تحولات ممکن زبان ادبی را نیز در اختیار این علم قرار می دهد.

4. تحلیل مراحل ریخت شناسی پیشامتن

منتقد تکوین گرا دست نوشته ها، چرک نویس ها و یادداشت های مولف را مطالعه می کند. خط سیر نگارش اثر از ورای تجزیه و تحلیل واژه های معلق و معطل مانده، جمله های ناتمام، حاشیه ها، پاورقی ها، سرعت نگارش و بسیاری از آثار به جا مانده در پیشامتن می توانند بیانگر سبک اثر باشند. به این ترتیب، منتقد تکوینی با تفسیر ساختارهایی که مولف طی مراحل پیشین خلق اثر ادبی خود بر جای گذاشته است، به لایه های درونی و مخفی اثر دست می یابد. او با توجه به مسائل زنده و پویای موجود در پیشامتن (برای مثال خط خوردگی ها و حذف های مکرر) به تفسیر و تفهیم متن می پردازد. البته، در باب خط خوردگی ها عوامل زیادی دخیل هستند:
1. خط خوردگی های ناشی از ضمیر ناخودآگاه نویسنده که تاریکی های ذهن او را نمایان می کند.
2. خط خوردگی هایی که ناشی از مسائل فنی و دستوری است.
3. خط خوردگی هایی که به ذوق و شوق نویسنده در حین نگارش برمی گردد.
موقعیت وقوع خط خوردگی ها نیز می تواند گویای اسرار زیادی باشد. رگه های خطوط نگارش در دست نوشته ها آشکار می شود. هر خط خوردگی نیز در آن به منزله ی تغییر رأی و نظر نویسنده است. نحوه ی خط خوردگی ها نیز بخش دیگری از اسرار جنین شناسی اثر ادبی را آشکار می کند؛ برای مثال حذف کامل، صرف نظر کردن، جایگزینی و اصطلاحات ناتمام. ابعاد خط خوردگی ها نیز در تحلیل چرک نویس ها مهم می نماید؛ این خط خوردگی ها می تواند در محدوده ی «حرف»، «کلمه»، «قسمتی از عبارت»، «جمله»، «پاراگراف» و «صفحه یا صفحات» جلوه ند. کیفیت خط خوردگی ها نیز به صورت «خط خوردگی های کامل»، «خط خوردگی های ساده»، «خط خوردگی های رمزآلود»، «خط خوردگی های مورب»، «لاک گیری»، «علامت ضربدر»، «روی هم نویسی مطالب»، «ارجاع واژه ها یا عبارت به همدیگر به وسیله ی خطوط بلند یا نشانه ها»، «هاشور»، «پوشش گذاشتن»، «برچسب زدن»، «برش»، «برجسته سازی»، «کروشه»، «پرانتز»، «خط خوردگی های مجدد» و غیره مشاهده می شود. محل خط خوردگی نیز به ترتیب بر اساس «منابع چاپ شده»، «حاشیه نویسی ها»، «صفحات متفاوت»، «غلط های تایپی»، «مراحل فنی پیش از چاپ» و «مراحل فنی پس از چاپ» تقسیم می شود. موقعیت خط خوردگی ها و تراکم آنها نیز به این موارد تقسیم می شود: «روی خطوط نوشتاری»، «بین خطوط نوشتاری»، «آغاز و پایان خطوط نوشتاری»، «حاشیه ی چپ یا راست» و «مرکز نوشتار، بالا یا پایین صفحه». طبیعت خط خوردگی ها نیز به صورت «واژه»، «جمله»، «نقطه گذاری» و «غلط های املایی» نمود می یابد. در این تحلیل، منتقد به وجود برخی از خط خوردگی های اختیاری و اجباری نیز پی می برد (اسداللهی و نامور مطلق، 1388: 57-82). استفاده از فناوری علمی در خوانش متن و کشف رموز آن در مغرب زمین به ویژه در کتابخانه ی ملی فرانسه بسیار رایج است. فن لیزری یکی از این روش های فناوری بسیار پیچیده است که برای خط شناسی دست نوشته ها استفاده می شود. استفاده از رایانه و امکانات موجود در آن می تواند تجزیه ی دست نوشته ها و اسناد و مدارک مربوط به آن را بسیار سریع تر کند (همان، 83).

5. نتیجه گیری

نقد ژنتیک فقط به تحلیل متن به عنوان محصول نهایی بسنده نمی کند و چرک نویس ها را به عنوان شکل ممکن دیگری از اثر تجزیه و تحلیل می کند. چرک نویس ها نشانه هایی از زمان، مکان و حالت روحی نویسنده را در حین نوشتن در خود نهان دارند. از زمانی که منتقدان ادبی به این موضوع پی بردند، اهمیت دست نوشته ها و یادداشت های شخصی نویسنده در تحلیل آثار ادبی بر همگان آشکار شد. با تجزیه و تحلیل این پیشامتن ها، منتقدان نقد ژنتیک نموداری از نشانه های درون متنی و برون متنی ترسیم کردند که بر اساس آن تمام نوسان های عوامل بیرونی و درونی که در جریان نگارش بر نویسنده تأثیرگذار بوده اند نمایان شد. این نمودار سیر تکوین اثر را به نمایش می گذاشت. تمام داده های موجود در نمودار تکوین اثر، به منتقد کمک می کرد تا همچون دانشمندی به تجزیه و تحلیل ژن های سازنده ی آن اثر بپردازد، به علل و عوامل انتخاب هر واژه در آن متن پی ببرد و در جست و جوی عوامل جهش زا در اثر باشد. این نگرش تحلیلی ناگفته های اثر ادبی را از ورای اسرار چرک نویس ها و یادداشت های شخصی نویسنده آشکار می کند. گفتنی است که جایگاه نقد تکوینی در ایران هنوز کمرنگ است. باری، هر دست نوشته ای دریچه ای را به روی منتقدان می گشاید و زمینه های نوینی را برای تفسیر آثار در اختیار آنها قرار می دهد.

پی نوشت ها :

1- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تبریز.
2- کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی.
3- Critique Génétique
4- Gustave Lanson
5- Avant-Texte
6- Paratexte
7- Hypo-Texte
8- Après-Texte
9- Critique Génétique du Manuscrit Moderne
10- Typologie
11- Maria Teresa Giaveri
12- L'autre du Texte
13- H. Heine
14- Jean-Bellemin Noël
15- Milosz
16- R. DEBRAY-GENETTE
17- Jean-Louis LEBRAVE
18- Almuth GRÉSILLON
19- Pierre-Marc de Biasi
20- Louis HAY
21- Hachette
22- Champion
23- Daniel Mornet
24- Gustave Rudler
25- Letters philosophiques de Voltaire
26- Méditations de lamartine
27- Un manuscrit de Paul et Virginie; (Revue du Mois, 1908; repris dans Études d'histoire littéraire, Champion, 1930).
28- Un Nouveau Théologien de Péguy
29- Techniques de la Critique et de L'histoire Littéraires
30- Pierre Audiat
31- L'idée Génératrice
32- La Reconstitution du Plan
33- Robert Ricatte
34- René Journet
35- Guy Robert
36- Jean Levaillant
37- Claudine Gothot Mersch
38- Le Texte et l'Avant-Texte
39- Littérature
40- "Genèse du Texte"
41- Socialité
42- Lecture
43- Cohérence
44- Auteur
45- Censure
46- La géneétique Scénarique ou Avant-Txtuelle
47- Génétique Manuscriptique, ou Scripturale, ou Textuelle
48- Critique Génétique et Histoire de la Culture
49- Paradigmatique et Syntagmatique
50- Lectures Transcendantes ou Immanentes
51- Pacte Génétique
52- La Mort de L'Auteur
53- Postume
54- Les Phénomènes de Transposition
55- Pierre-Georges Castex
56- Villiers de L'Isle-Adam
57- Mauriac
58- Essais
59- Montaigne
60- Pensées
61- Pascal
62- Les Marques du Manuscrit
63- Les Marques du Langage
64- La Typologie des Opérations
65- Les Caractéristiques Individuelles
66- Génétique Culturelle
67-Endogenèse که شامل بخشی از اطلاعاتی از یادداشت ها و مجموعه ای از اجزاست که در مرحله ی پیش از تولید نهایی نقش داشته اند.
68-Exogenèse که شامل تداخل بخش های سازنده ی اثر ادبی است.
69- Critique Textuelle
70- Finitude
71- Finition
72- Finalité
73- Raymond Roussel

فهرست منابع تحقیق:
- اسداللهی، الله شکر و بهمن نامور مطلق (1388). نقد تکوینی در هنر و ادبیات. تهران: علمی و فرهنگی.
- Beugnooot, Bernard. (2003). Territories Génétiques: Autour des Travaux de Louis Hay, Revue d'Histoire littéraire de la France. Presse universitaire de France. Vol. 103. PP. 259-265.
- Basi, Pierre-Marc de. (2000). La génétique des texts.Paris: Nathan, coll. 128.
- Bourdaillet, Julien. (2009). Alignement monolingue avec recherché de déplacements pour la critique génétique. TAL. Vol. 50. N.1.
- Contant, Michel. (1996). Drafts. Ed. Yale Univ. Presse, Coll. Yale French Studies.
- Grésillon, Almuth. Lacritique génétique, aujourd'hui et demain:
<http://www.item.ens.fr> (22/08/2010).
- Hay, Louis. Génétique et théorie littéraire:
<http//www.item.ens.fr,22/08/2010>
- _____ (2002)_. La litérature des écrivains: question de critique génétique. Paris: Corti.
- Herschberg Pierrot, Anne. (2005). Le style en movement: litérature et art. Paris: Belin.
- Kahnamouipour, Jaleh & Nasrine Khattate. (2003). La critique littéraire. Tehran: Samt.
- Lebrave, Jean-Louis. (1992). La critique génétique: une discipline nouvelle ou un avatar moderne de la philology? Genesis.
- Mittérand, Henri. (1989). Critique génétique et histoire culturelle. In Louis Hay (sous la dir. De). La Naissance du texte. Paris: José Corti.
- Tadié, Jean-Yves. (1987). La critique littéraire au XXème siècle. Lyon: Agora.


منبع مقاله :
فتوحی، محمود؛ (1390)، نامه ی نقد( مجموعه مقالات نخستین همایش ملی نظریه و نقد ادبی در ایران، تهران: نشر خانه کتاب، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط