نویسنده: جورج کلوسکو
مترجم: خشایار دیهیمی
مترجم: خشایار دیهیمی
تاریخ فلسفه سیاسی با یونانیان باستان آغاز می شود. فلسفه سیاسی زمانی شکل می گیرد که افراد به تفکّر نقادانه درباره قواعد و نهادهایی می پردازند که تحت آن قواعد و نهادها زندگی می کنند. البته می توان فرض را بر این گذاشت که در سرتاسر تاریخ مردمان به زندگی جمعی شان می اندیشیده اند، و بنابراین یونانیان نمی توانسته اند در این زمینه نخستین مردمان به معنای مطلق کلمه باشند. اما آنها نخستین مردمانی بوده اند که در این زمینه سابقه مکتوب پُر و پیمانی از خود برجای گذاشته اند و تأملاتشان به سطوح بی سابقه ای از انتزاع و پیچیدگی در جوامع غربی رسیده است. اندیشه های آنان نقش مهمّی در نحوه تفکر ما درباره سیاست از آن زمان تا کنون داشته است.
در طول قرون ششم و پنجم قبل از میلاد، متفکران یونانی بنیاد فلسفه غربی را گذاشتند و به طرح سؤالاتی درباره طبیعت و منشأ جهان پرداختند. شاید آشناترین این متفکران طالس باشد که اهل میلتوس در آسیا صغیر بود و او را به دلیل این طرح این فرضیه که « همه چیز آب است» نخستین فیلسوف می شناسند. شاید آنچه مهمتر از تفصیلات و جزئیات نظر طالس باشد این است که او انگیزه پرسیدن داشت و می خواست از لایه تجربی به لایه های عمیق تر نفوذ کند و ماهیت واقعی ولی نهان و نهفته چیزها را، که تجربه ما را از جهان بر آن استوار است، توضیح دهد.
اما یونانیان تازه در قرن پنجم قبل از میلاد بود که توانستند پس از دفع حملات امپراتوری هخامنشی توانشان را صرف توضیح ماهیت و منشأ جهان اجتماعی کنند. می توان پرسید چرا این سؤال ها در این زمان مطرح شدند. اگرچه پاسخ های قطعی و یقینی نمی توان به این پرسش داد، تلاش برای فهم فرایندی که در خلال آن یونانیان به سمت فلسفه سیاسی کشیده شدند می تواند اطلاعات زیادی درباره ماهیت فلسفه سیاسی در کل و فلسفه سیاسی یونان بالاخص به ما بدهد.
منبع مقاله :
کلوسکو، جورج، (1389) ، تاریخ فلسفه سیاسی، خشایار دیهیمی، تهران، نشر نی، چاپ دوم 1391