حجة الاسلام سیدمصطفی حسنی
حجة الاسلام شیخ رضا حریری
هدف:
ارائه قالب و فرآیند دست یابی به تعریف تمدّن.چکیده:
در این مقاله تمام مراحل طی شده جهت دست یابی به تعریف مختار ارائه شده، تا خواننده بتواند با شناخت فرآیند دست یابی به تعریف، نسبت به جامعیت و موجّه بودن تعریف قضاوت کند.ساختار:
ارائه تعریف مختار، ارائه مراحل رویکرد تحلیل مفهومی نسبت به تعریف، قدم اوّل: رویکرد تجربی؛ قدم دوّم: رویکرد پدیدارشناسانه، قدم سوّم: رویکرد وجودی.کلمات کلیدی:
تمدّن، تحلیل مفهومی، رویکرد تجربی، پدیدارشناسانه، وجودی، اسماء الهی، سیستم.مقدّمه:
تمدّن از جمله واژه هایی است که در میان اندیشمندان و عامه مردم فراوان مورد استفاده قرار می گیرد، لکن با اندکی تأمل درمی یابیم که آشفتگی بسیاری در استعمال و معنای آن وجود دارد، از این رو برای دستیابی به نگاهی شفاف به پدیده تمدّن، تعریفی بر اساس رویکرد تلفیقی ارائه شده است، امید است توانسته باشیم گامی در شفاف سازی مفهوم تمدّن برداریم. در روش تحقیق، برای کشف واقعیت ها، از رویکرد تلفیقی، تطبیقی استفاده می شود؛ تلفیق و تطبیق شش رویکرد زیر:(1)رویکرد تحلیل زبانی، رویکرد تحلیل مفهومی، رویکرد پدیدارشناسی و رویکرد تجربی رویکرد تحلیل وجودی(2)، رویکرد تاریخ تمدّنی(3)، رویکرد میان رشته ای.
به علت اختصار مقاله تنها به بررسی واژه تمدّن با رویکرد تحلیل مفهومی، پدیدارشناسی، تجربه و وجودی پرداخته می شود.(4) و در مقاله های بعد رویکردهای دیگر بررسی می گردد.
تعریف تمدّن(5)
«مجموعه روابط برآیندی (شبکه) پایدار در بستر تاریخ، که دارای هماهنگی بین ساختارها(6) و فرآیندها(7) و سیستم های معرفتی، قانونی و فرهنگی، زندگی در مقیاس اجتماعی اند و به دنبال پاسخ گویی رو به رشد(8) برای پوشش همه ی لایه های هرم نیازهای افراد گروه های اجتماعی می باشد.»به عبارتی دیگر: شبکه(9) پایدار ساختارها(10) و سیستم های معرفتی، قانونی و فرهنگی زندگی در مقیاس جمعی، که به دنبال پاسخ گویی رو به رشد با حرکت مستمر و کیفیت افزایی در پاسخگویی به هرم نیازهای تک تک انسان ها است.
تحلیل روش تعریف تمدّن:
این تعریف، یک تعریف «معیاری» با رویکرد تحلیل مفهومی و مبتنی بر دیدگاه «ساخت گرا»(11)، «مدل نیازها» و دیدگاه «اصالت فرد در ضمن جمع» است.تعریف «معیاری»:
در برابر تعریف مصداقی(12)(پسینی) است و به این معناست که اندیشمند بر اساس الگوی ذهنی خود نسبت به وضعیت مطلوب، بدون دخالت دادن مستقیم مصادیق خارجی، مفهوم موردنظر را تحلیل می کند.تعریف معیاری، نقشه و تصویری روشن از وضعیت مطلوب آن مفهوم (از منظر تعریف کننده) ارائه می نماید.
و چون موضوع به صورت قضیه ی حقیقیه(13) به تصویر در می آید تمام مصادیق گذشته، حال و آینده را شامل می شود که در این صورت با به وجود آمدن یا از بین رفتن مصداق یا مؤلفه ای تعریف متزلزل نمی گردد، بخلاف تعریف مصداقی.
تحلیل مفهومی(14)
مفاهیم به دو دسته ماهوی و غیرماهوی تقسیم می شوند؛ در تعریف ماهوی جنس، فصل، علل شیء و نقش و کارکرد ماهیت برای دست یابی به تعریف مناسب کشف می شود؛ و در غیرماهوی برای رسیدن به تصویری شفاف و متمایز تحلیلی مفهومی از طریق کشف مفاهیم سازنده و مؤلفه های مفهومی معرّف صورت می گیرد.(15)بر اساس آنکه تمدّن مفهومی غیرماهوی دارد، باید با رویکرد تحلیل مفهومی تشریح گردد، تا تصویری روشن و متمایز از مفاهیم مشابه، نظیر فرهنگ، امت، جامعه، دین، توسعه و ... به دست آید.
تحلیل مفهوم تمدّن به صورت قدم به قدم:
قدم اول: تحلیل مفهوم تمدّن با رویکرد تحلیلی تجربی:
کلید اصلی در تحلیل مفهوم «کشف تمایز» است. بنابراین برای شروع تحلیل مفهوم تمدّن ابتدا مرزهای اوّلیه ی آن با مفاهیم مشابه رصد می شود.برای کشف مرزهای اولیّه، ساده ترین حالت، مراجعه به مصادیق خارجی مفهوم موردنظر است، زیرا مفاهیم با عالم خارج از ذهن ارتباط دارند و به مصادیق خارجی یا منشأ انتزاع خارجی اشاره می کنند.
بنابراین در گام اول برای دست یابی به مفهوم تمدّن با رویکرد تحلیلی تجربی، با نگاه کلان، مصادیق خارجی تمدّن مورد مطالعه قرار می گیرد.
تمدّن های گذشته مانند: تمدّن اسلام، مصر، بابل، آشور، یونان، ایران باستان، تمدّن غرب و شرق دارای حقیقت مشترکی هستند که با صعود و افول آنها روبه پیشرفت یا نابودی گذاشته اند؛ این حقیقت مشترک عبارت است از: اجتماع واحد و منسجم، در بستر تاریخ بودن و دارای حاکمیت با ثبات و پایدار بودن.
عناصر و مؤلفه های دیگر تمدّن های گذشته را می توان چنین برشمرد: وجود سرزمینی با تعیین مرزهای جغرافیایی، وجود نگرش های خاص نسبت به پدیده های جهان، انسان و دیگر موجودات، وجود نظام های نگرشی، وجود نظام های قانونی برگرفته از باورها، وجود هماهنگی بین نظام های کنترل کننده و باورها، تدبیر راهکارهای امنیتی با ساختن دژهای مستحکم در حومه اجتماعاتشان و تولید جنگ افزارها و ...، حرکت به سوی نظام اقتصادی منسجم و یکپارچه با رواج گسترده پول و اخذ مالیات، دارای دستگاه حمل و نقل و پیغام رسانی، نهادهای تصمیم گیری خرد و کلان، زبان نوشتاری و ارتباطی، مؤلفه های اخلاقی و قانونی برای پایدارسازی روابط بین انسانی، وجود سیستم هایی جهت ارتقاء ابزار رفع نیازهای زندگی و در پی تولید علم بودن جهت ارتقاء روش رفع نیازهای حیاتی زندگی و ... .
مؤلفه های بالا با مطالعه آثار و نمادهای به جا مانده از تمدّن ها تأیید می گردد.
قدم دوم: تحلیل مفهوم تمدّن با رویکرد پدیدارشناسانه:
در گام دوم، تحلیل مفهوم تمدّن با رویکرد پدیدارشناسانه،(16) راهکار مناسبی جهت روشن شدن لایه های بیشتر از تمدّن است.الگوی دست یابی به تعریف پدیدارشناسانه مراجعه به حس خود و دیگران (افراد جامعه و متخصّصین)، از آن پدید آمده است. به عبارت دیگر در رویکرد پدیدارشناسانه با مراجعه به مصادیق به بررسی آثارمنفی احتمالی و آثار مثبت احتمالی و توصیف جایگزین های احتمالی مفهوم پرداخته می شود.(17)
حس خود را اینگونه یافتیم که افراد و گروه ها به صورت جمعی در بستر تاریخ گرد هم آمده اند تا بتوانند منافع بیشتر و باثباتی در زندگی خود تحت مدیریت خاصی تحصیل کنند.
در مراجعه به نظر اطرافیان دریافت شد که شکل گیری تمدّن مربوط به گذشته است که انسان ها با جمع شدن به دنبال روشی از زندگی بوده اند تا آسان تر به رفع نیازهای همدیگر پرداخته و با آرامش بیشتری ادامه حیات دهند.
و متخصصین، پدیده تمدّن را با شاخصه های: جامعه، اجتماعی شدن انسان ها، نظم اجتماعی، زندگی جمعی، بهره گیری از علم، کسب فضایل انسانی، آداب و رسوم اخلاقی، ارزش های معنوی، اخلاقی، ارزش های مادی، تعاون و تشارک در تحصیل نیازها بیان می کنند.(18) در مجموع، نظام های اجتماعی به عنوان اصلی ترین سازه تمدّنها در نظرگاه اندیشمندان تمدّن شناس و آحاد اجتماع معرفی شد، و سازه های اصلیِ تمدّن را چنین برمی شمردند: نظام تاریخی؛ نظام دینی (نظام باورهای جمعی)؛ نظام اخلاقی؛ نظام اقتصادی و امنیتی و نظام معنوی که گاه در قالب های دینی و گاه در قالب های دیگری همچون هنر، بیان نموده اند.
آثار مثبت احتمالی مفهوم تمدّن:
در ادامه ی تحلیل مفهوم تمدّن با رویکرد پدیدارشناسانه آثار مثبت احتمالی مفهوم تمدّن جهت روشن شدن لایه های بیشتر از تمدّن شمرده می شود که عبارتند از: اجتماعاتی پیوسته، محدوده جغرافیایی ایمن، ثبات و تداوم در نوع زندگی، بر حاکمیت واحدِ مقتدر جمع گشتن، دارای نظام اجتماعی، نظم، ساختار اقتصادی، سیاسی، نظامی، امنیتی، جهت گیری بهینه برای رفع نیازهای مهم افراد اجتماع و داشتن نمادهای گویا برخی از آثار مثبت تمدّن می تواند باشد.آثار منفی احتمالی:
تحلیل مفهوم تمدّن با رویکرد پدیدارشناسانه آثار منفی احتمالی مفهوم تمدّن جهت روشن شدن لایه های بیشتر از تمدّن احصاء می شود که عبارتند از: حصرگرایی در ساختارهای نگرشی، قانونی، خودبرتر دیدن، جنگیدن برای جاه طلبی، از بین بردن اندوخته های علمی دیگران، آثار خود را به صورت ماندگار ثبت نکردن، و از بین بردن آثار گذشتگان، آسیب پذیر بودن در برابر بلاهای طبیعی و بیماریها، رهبران ضعیف، دست برداشتن از ارزش ها، باورها و رفتارهای اجتماعی خود، میرا بودن، آشوب ها و تضادهای داخلی و بیرونی و آنومی های درونی، راحت طلبی، مال دوستی شدید، ماده گرایی و خرافه گرایی، همگی از آثار منفی احتمالی تمدّن ها محسوب می شود.توصیف جایگزین های احتمالی مفهوم:
فرهنگ، روح زمان،(19) دین، ابر سیستم، شهرنشینی، امپراتوری.قدم سوم: تحلیل مفهوم تمدّن با رویکرد وجود شناسانه
تمدّن و مفاهیم پایه:
در قدم بعد برای کشف دقیق و شفاف لایه های مفهوم تمدّن، مفهوم مورد بحث، در جدول مفاهیم پایه فلسفی قرار داده می شود. مفاهیم انتزاعی و اعتباری بر اساس خواست های فردی یا گروهی قرارداده نشده است، بلکه رابطه ای با حقایق عینی و مستقل از تمایلات افراد یا گروه های اجتماعی دارد، در نتیجه قابل تحلیل عقلانی است. به عبارتی می توان برای این دسته از مفاهیم غیرماهوی جایگاهی درمیان حقایق عینی و واقعیّت های خارجی، جستجو کرد و آنها را بر اساس روابط علّی و معلولی، تحلیل و تبیین نمود. چون روش تحلیل مفاهیم برای تحصیل حقیقت است که در هر دو دسته مفاهیم ماهوی و غیرماهوی اتحاد روشی حاکم است، چون نتیجه فهم و تبیین نسبت به یک مفهوم است و این در هر دو دسته از مفاهیم موجود است.در مجموع نظر صحیح این است که این مفاهیم هرچند قراردادی و به معنای خاصّی «اعتباری» هستند، ولی چنین نیست که به کلّی بی ارتباط با حقایق خارجی و بیرون از حوزه ی قانون علیّت باشند، از این رو برای رسیدن به آشکارسازی و رفع ابهام از تعریف این مفاهیم، ضروری است با رویکرد فلسفی و وجودشناختی بررسی شود.(20)
مفاهیم پایه فلسفی عبارتند از:
وجود، ماهیت، عدم، ماده و صورت، جنس و فصل، وحدت و کثرت، قوه و فعل، شدت و ضعف، حدث و قدم، سبق و لحوق، جزء و کل، تناقض، تضاد، ربط و استقلال، وجوب و امکان و امتناع، کی و جزئی، علت و معلول، تمایز، تشابه، تساوی و معیت.تمدّن، وجود، ربط و استقلال:
مفهوم تمدّن، وجودی نفس الامری(21) دارد که دارای منشاء انتزاع خارجی است.تمدّن دارای وجودی ربطی است، که برخی علل وجودی آن عبارتند از: اجتماع انسانی در بستر تاریخ بودن آن، نظام های اجتماعی و رابطه های نظام های اجتماعی و ... .
تمدّن و ماهیت:
تمدّن از مفاهیم غیرماهوی است و حاکی از ماهیتی نیست. برای تصور مفهوم تمدّن، مفهومی عام به مثابه جنس می توان در نظر گرفت، مفهومی که بر بسیاری از مفاهیم و مصادیق مشابه از قبیل فرهنگ، ملت، امت، کشور، جامعه، توسعه و ... صدق می کند، و برای تعیین مرزهای مفهوم مورد نظر با دیگر مفاهیم مشابه، مفهومی خاص به مثابه فصل باید در نظر گرفت.مفهوم عام تمدّن= روابط منسجم اجتماعی.(22)
مفهوم خاص تمدّن= فعال و شبکه ای بودن سیستم های فکری، قانونی و اخلاقی در بستر تاریخ که نیازهای انسان را به صورت بهینه برآورده کند.
تمدّن، و وحدت و کثرت:
هر موجودی به دو قسم واحد و کثیر تقسیم می شود، مفهوم تمدّن وجود ذهنی دارد و در خارج دارای مصادیقی است، بنابراین جا دارد تمدّن را از حیث وحدت و کثرت بررسی کرد.نظام ها و مجموعه های زیرین تمدّن کثیر، کلی و به طور غالب مشکک اند، اما در عین کثرت در تحت چتر مفهوم واحدی گردآمده اند، که همین حرکت مفهومی از مصادیق کثیر به وحدتِ مفهومی، منجر به تصور مفهوم تمدّن در ذهن می گردد که قابل تطبیق بر مصادیق مختلف هخامنشی، غرب، یونانی، آشوری و ... می باشد. وحدت در عین کثرت و یا کثرت در عین وحدت در این باره نمود دارد.
تمدّن، شدت و ضعف و تشکیک:(23)
با مراجعه به مصادیق خارجی، شدت، ضعف و تمایز در ساختارها، نظام ها و روابط اجتماعی، تمدّن ها یافت می شود؛ بر این اساس مفهوم تمدّن، کلی مشکک است چرا که به همه این مصادیق، مفهوم تمدّن صدق می کند.تفاوت در حقیقت خارجی به شدت و ضعف(24) در جمیع مراتب و اجزاء تمدّن برمی گردد. به عبارتی ریشه این تفاوت به نوع تعامل نظام ها، ساختارها، فرآیندها و روابط جمعی داخل تمدّن ها بر می گردد، پس تمدّنی که تعاملی منسجم تر در میان ساختارها و نظام هایش (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ...) در جهت رفع نیازهای تک تک افرادِ جامعه وجود دارد، تمدّنی پویاتر ماندگارتر و اثرگذارتر خواهد بود.
تمدّن و عدم، قوه و فعل، حدوث و قدم:
مفهوم تمدّن توسط انسان بر پایه حقیقت خارجی اعتبار شده است. پس مسبوق به عدم و پدیده ای حادث است، و تا زمانی که سیستم های کلان(25) و خرده سیستم های اصلی آن تعامل، سازنده و همه جانبه نداشته باشند، مصداق تمدّن تحقّق نمی یابد.تمدّن، و جزء و کلّ:
کل، به یک شیء مرکب از اجزاء تعریف شده است که در مقابل آن جزء قرار دارد: جزء یک شیء به گونه ای است که خود دیگر دارای اجزا نمی باشد.(26)تمدّن، یک کل مرکب، پیچیده و دارای لایه های مختلف اجزایی است که هر جزء خود دارای اجزای بسیاری است(27)، تا جایی که به جزء لایتجزی منتهی می شود. گاهی بین جزء و کل در تمدّن تزاحم پدید می آورد، یعنی لازم می آید که به خاطر رعایت صلاح اجتماع، حفظ و ارتقاء سیستم های تمدّنی، فرد یا افرادی از حقوق خودش محروم گردد.
می توان گفت عام ترین مفهوم بین ابناء بشر در کنار نوع انسان، مفهوم تمدن است، که دارای اجزاء بسیاری است.(28)
تمدّن، تضاد سازگار و ناسازگار، تقابل تَضایُفی، تقابل تناقضی:
از مفاهیم پایه ای که در لایه برداری از مفاهیم مؤثر است. بررسی رابطه ی مفهوم تضاد و تناقض با آن موضوع است که در ذیل به آن می پردازیم.تضاد به دو دسته سازگار و ناسازگار تقسیم می شود، قسم ناسازگار را تقابل تناقضی و قسم سازگار، تقابل تَضایُقی نامیده می شود.
تقابل تناقضی:(29)
تضادی که در داخل یک پدیده زمینه تحول و تغییر پدید می آورد، به نحوی که بین کیفیت نظام نوین با کیفیت نظام سابق تقابل به وجود می آید را تقابل تناقضی گویند.در سیستم ها زمانی که عوامل برونی و درونی مخالف با اجزاء فعال می شود، یگانگی و هماهنگی درونیِ کیفی آن سیستم به تدریج به هم می خورد و در آن دوگانگی، فرق، تمایز، تباین، تخالف و غیره پدیدار می شود و کیفیت نوینی به وجود می آید. این کیفیت نوین معلول تأثیر عوامل درونی و برونی، موانع و تزاحماتی در مسیر عملکرد سیستم سابق است.
بنابراین در اثر نفوذ عوامل برونی و درونی مخالف با اجزاء فعال در یک تمدّن، تضاد تمدنّی به وجود می آید، به عبارتی سیستم نوینی در تمدّن شکل می گیرد. این تحول و تغییر موجب می شود که نطفه ی کیفیتِ تمدّن نوین در بطن کیفیّت تمدّن کهنه منعقد شود و سرانجام این کیفیت تمدّن نوین پا به عرصه وجود بگذارد. تقابل بین کیفیت تمدّن نوین با کیفیت تمدّن کهن، (در جهت تکامل یا بحران) تقابل تناقضی تمدّن است.
کیفیت تمدّن نوین تنها زمانی هویت خود را تثبیت می کند که کیفیت تمدّن کهن را از عرصه وجود براند یا بر آن مسلط شود و آن را به جزئی از خود مبدّل کند. این روند گاهی طولانی و زمانی سریع، و گاه تدریجی و گاهی دفعی است. در مسیر این حرکت تضادی مراحل بسیاری طیّ می شود تا اینکه سرانجام تمدّن جدید محقق شود.
با مطالعه ی تمدّن ها در می یابیم، زمانی که بین سیستم ها و زیرسیستم های اصلی تمدّن، تضاد و آنومی به وجود آید، سرآغاز افول تمدّن می باشد.
تقابل تَضایُفی:
نوع دیگری از تضاد در موجود واحدی قابل تصور است به طوری که دو حالت و دو نوع عملکرد در داخل موجود واحد (مثل تمدّن واحد) قرار دارد که این دو عملکرد با همدیگر تقابل دارند، ولی تقابل آنها تناقضی نیست، بلکه تقابل تَضایُفی است: یعنی موجود، دو جهت مختلف در داخل خود دارد، ولی در عین حال عملکرد آن دو جهت با یکدیگر فرق دارد و یکدیگر را تکمیل می کنند. این انقلاب دو متقابل را، تضاد سازگار تمدّنی هم می گویند.این نوع تقابل در نظام های مختلف تمدّن، فراوان یافت می شود؛ به عنوان نمونه در نظام سیاست، بین دمکراسی و استبداد، در سیستم اقتصادی، بین تولید و مصرف، و در عرصه سیستم امنیتی، تاکتیک های مبارزه ای و تعرّض و عقب نشینی را می توان نام برد.
اما از لحاظ نتیجه ی عملی و کاربرد اصل تضادّ در تمدّن، بر اساس یک عقیده جهانی(30) می توان گفت که: در تمدّن، انسان های مترقی و انسان های پیشرو باید از کیفیت مترقی در قبال کیفیت کهنه ی ارتجاعی و محافظه کارانه، دفاع کنند؛ زیرا تمدّن ساخته انسان ها است و آنها با عمل خود می توانند روندهای تکاملی را در مسیر عادی و خودبه خودی آن سریع یا کُند کنند و چنین نیست که سیر تمدّن، سیر مقدّرِ محتومِ غیرقابل تغییر باشد و انسان ها فقط ابزار تمدّن باشند؛ چنین چیزی نیست.(31)
تمدّن، و وجوب و امکان و امتناع:
نسبت تمدّن با وجوب و امکان و امتناع، امکانی است، که با تحقّق علل تامه آن (فاعلی، مادی، صوری، غایی) به طور حتم محقّق می شود.تمدّن، و کلی و جزئی:
کلی به چیزی گویند که قابل تطبیق بر افراد زیادی است، و در مقابل، جزیی قابل تطبیق نیست.تمدّن مفهومی کلی است که دارای مصادیق فراوانی است که خود آن مصادیق بالنسبه ی به مفهوم کلی تمدّن جزیی اند، لکن به خودی خود کلی و دارای زیرمجموعه های بسیارند.
تمدّن و علت و معلول:
مفاهیم اعتباری از قبیل تمدّن، معلولِ اعتبار جاهل است، ولی به عنوان سمبلی برای روابط عینی و حقیقی میان افعال انسانی به طور جمعی و نتایج مترتّب بر انها درنظر گرفته می شود، روابطی که می بایست کشف شود و در رفتار انسان به طور جمعی، مورد توجّه قرار گیرد. و درحقیقت، آن روابط تکوینی و مصالح حقیقی، پشتوانه ی این مفاهیم قراردادی است.پس تمام قوانین علیت، در مصادیق و تحلیل حقیقت آن قابل جریان و تطبیق است.
حرکت در مفهوم تمدّن:
اگر تغییر تدریجی با حفظ وحدت جریان، از آغاز تا انجام به عنوان تعریف حرکت باشد،(32) می توان گفت: تمدّن از آغاز شکل گیری تا هنگام افول، در حال حرکت است.حرکت هایی در تمدبن به صورت محسوس و غیرقابل انکار وجود دارد، که عبارتند از: حرکات أینی، وضعی، کمّی و کیفی.(33) حرکت از عوارض تحلیلی است نه از عوارض خارجی؛ یعنی عارض و معروض در ظرف عقل عارض و معروض اند ولی در خارج، عارض و معروضی نیست، بلکه رابطه ی عینیت برقرار است. حرکت در تمدّن از معقولات ثانیه است و معقولات ثانیه ظرف عروضشان ذهن و ظرف انصافشان خارج است.(34)
حرکت در تمدّن امری است بین قوه و فعلیت، پس نیازمند به موضوعی است که ثابت باشد تا در تمدّن تغییر ایجاد کند. لکن آن موضوع نمی تواند متغیر بالعرض باشد، بلکه آن را در جوهر تمدّن که امری ثابت است باید جستجو کرد.(35) بنابراین حرکت در تمدّن بازگشتش به حرکت تمدّنی در جوهر آن، یعنی حرکت در مجموعه روابط اجتماعی به صورت شبکه ای رخ می دهد.
ولی اگر در حرکت در تمدّن، مساوی با تغییر بیان شود، هرگونه تغییری که در تمدّن رخ می دهد حرکت نامیده می شود. در حالی که از نظر فلسفه اسلامی هرگونه تغییری حرکت نیست، بلکه حرکت عبارت است از یک جریان ممتد.
بنابراین نباید حرکت ها و تغییرهای دفعی میان روابط اجتماعی در تمدّن یا سیستم های تمدّنی، حرکت تمدّنی نامید. پس حرکت تمدّنی عبارت است از: تغییر تدریجی و پایدار در سیستم ها، نظام ها و فرآیندهای تمدّن. اگر حرکت تمدّنی به مطلق تغییر تفسیر شود، لازمه اش این است که حرکت تمدّنی واقعیت خارجی ندارد و یک امر انتزاعی ذهنی است، یعنی حرکت تمدّنی در خارج نیست، این ذهن ماست که از توالی این پدیده ها که در اجتماع تحقّق می یابد مفهوم حرکت تمدّنی را انتزاع می کند.
ضمناً حرکت در تمدّن خطی نیست، بلکه در مجموعه روابط اجتماعی و بین سیستم ها و زیرسیستم ها به صورت رفت و برگشتی و شبکه ای جریان دارد.(36)
برای روشن تر شدن ارتباط مفهوم تمدّن با حرکت، معادله حرکت را پر کنید:
(معادله ی حرکت عبارت است از: حرکت در. ... از. ... به. ... در مراحل. ... با کمی. ... و کیفیت. ... ارتباط با. ... که توسط علت. ... شروع شده . ... توسط علتِ. .... ادامه یافته است، و نقطه اوج آن. ... است تا به. ... برسد؛ یعنی:
حرکت در چه ماده ای، از چه نقطه شروعی؟ به چه نقطه پایانی؟ با عبور از چه مراحلی؟با چه کمیت و کیفیت و زمان و مکان و وضعیت و جهتی؟ توسط چه علت فاعلی؟ و علت مبقیه ای؟ با حداکثر چه سقف قابلیت و مرکز ثقلی؟ به چه علت غائی ای؟)
قاعده ی «ذوات الأسباب لاتعرف إلّا بأسبابها»، دلالت بر ضرورت اتخاذ علل اربع در تعریف موضوع و کشف حقیقت مورد نظر دارد.(37)
علل أربعه(38)
علت فاعلی:
در این رویکرد به ایجادکننده موضوع، علت فاعلی اطلاق می شود که در تمدّن، افراد اجتماع در بستر تاریخ ایجاد کننده تمدّن می باشند.علّت مادی:
در این بررسی جوهره(39) مفهوم به دست می آید. و جوهره تمدّن، مجموعه روابط اجتماع است.علت صوری:
در این کاوش ملاک فعلیت یافتن موضوع و چیزی که باعث خروج آن از حالت بالقوه می شود به دست می آید. و در تمدّن، نظام ها و سیستم های شبکه ای و متعامل سبب به فعلیت رسیدن تمدّن می گردند.علت غایی:
در این تحلیل هدف و خروجی(40) موضوع به دست می آید. خروجی تمدّن، توسعه ی پایدار، ارتقا(41) ساختارهای انسانی، پاسخگویی بهینه(42) به هرم نیازهای متوسط و متعالی، نسبت به افراد و گروه های جامعه است.(43)نتایج به دست آمده در بررسی فوق را می توان در قالب ذیل(44) قرار داد.
تمدّن عبارت است از:
تغییر در نوع و شکل روابط اجتماع
از نظام های متفرق، پراکنده و ناکارآمد
به سیستم ها و نظام های فعال و شبکه ای
با برقرارکردن بهترین جریان بین سیستم های معرفتی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و قانونی
برای رفع بهینه نیازهای خرد و کلان تک تک افراد و گروه های اجتماع.
ترکیب تمدّن با مقولات عشر: (45)
در ابتدا تذکر آن بحث ضروری است که تمدّن از ماهیات و معقولات اولی نیست که معقولات عشر برای آن به طور واقعی مصداق داشته باشد، بلکه غرض نحوه ی وجود و آثار و لوازم و صفات تمدّن است که در قالب مقولات عشر از آنها بحث می شود.در این ترکیب اگر خودِ مفهوم یا مصداق مفهوم، در جدول مقولات عشر(46) صدق کند، برای رسیدن به تعریف شفاف و جامع، باید نمود مفهوم یا مصداق مورد نظر با مقوله تبیین گردد.
جدول مقولات عبارت اند از: جوهر، أین، متی، کمیّت و اندازه، کیفیت و چگونگی، وضعیت، نسبت، ارتباط (اثرگذاری و اثرپذیری)، احاطه و دربرداشتن.
جوهر، جسم و تمدّن:
جوهر در مرحله وجود بی نیاز از موضوع است. تمدّن هم از موضوع بی نیاز است، لذا مفهومی جوهری است نه عرضی.یکی از اقسام جوهر، جسم است؛ اگر فرض شود تمدّن دارای جسم است باید دارای چهار خصوصیت باشد: 1)امتداد در سه جهت (صورت جوهری)، 2)مکاندار، 3) قابل اشاره حسی، 4) زمان دار.(47) به طور مثال تمدّن هخامنشی دارای جسم است، یعنی مجموعه روابط اجتماعی ایرانیان باستان، جسم مرکبی برایش فرض می شود که از برآیند اجسام داخل در تمدّن هخامنشی تشکیل می شود که در سه جهت امتداد داشته است و مکاندار و زماندار می باشد، از همین رو آنچه امروزه از آن باقی مانده و یا درگذشته بوده است، به عنوان جزیی از تمدن هخامنشی قابل اشاره حسی است. نکته قابل توجه این است که تصور این خصوصیات برای مفاهیمی از قبیل تمدّن به آسانی اجسام عینی نیست و به تأمل بیشتری نیاز دارد.
دلیل دیگر که تمدّن جسم دارد، این است که تمدّن ها دارای حرکت اند، و از آن جایی که موضوع حرکت باید امری مرکب از حیثیت بالفعل و حیثیت بالقوه باشد که آن تنها در جسم یافت می شود، (48) پس نتیجه گرفته می شود که تمدّن متحرک، دارای جسم است.
این مفهوم جوهری(تمدّن)، موضوع برای عوارضی قرار می گیرد؛ لذا ارتباط هر یک از اعراض با آن قابل بررسی است.
کمیّت، اندازه و تمدّن:
با توجّه به اینکه در کمیت و اندازه می توان از تعداد تمدّن ها و هم مقدار شکوفایی تمدن ها بحث نمود، با رویکرد تاریخی به تمدّن ها درمی یابیم که تعداد تمدّن های متفاوتی وجود است. نکته قابل توجه این است که در هر بازه زمانی به طور معمول مصادیق تمدّنی انگشت شماری موجود بوده اند.سبب تعدد تمدّن ها در طول تاریخ چیست؟ با توجه به تعاریف مصداقی ارائه شده از سوی تمدّن شناسان درمی یابیم که اصلی ترین دلیل تعدد تمدّن ها به تفاوت در نظام های فکری و نوع نگاه به عالم هستی و حقیقت انسان می باشد.
زمان و تمدّن:
زمان جزء مقوله کمّ متصل است، یعنی این مقوله مقدار حرکت را می نمایاند، و ویژگی آن تجدد و قرارناپذیری می باشد.(49) با نگاه به مصادیق تمدّن درک می شود، تمدّن در بستر زمان شکل می گیرد، نظام و سیستم های جدید را حتی اگر متفاوت از نظام و سیستم های تمدّن قبلی باشند، تمدّن نمی گویند تا زمانی که سیستم های جدید درگذر زمان بتواند نیازهای تک تک افراد را در وضعیتی مطلوب و پایدار برآورده سازد.مکان(50) و تمدّن:
در مصادیق تمدّن، مکان، جزئی جدانشدنی از آن است؛ لکن تمدّن، محدود به مرز جغرافیایی خاص مانند کشور نیست، بلکه دارای حقیقتی فرامرزی است و از آنجا که اجتماعات انسانی در مکانی می زیسته اند، مکان برای تمدّن قابل تصور است. و غالباً تمدّن ها در مکان هایی که از نظر ثروت های مادی و طبیعی غنی تر بوده اند بیشتر شکل گرفته و پایدارتر بوده اند، به طور مثال تمدّن غرب یا تمدّن اسلام محدود به مرز جغرافیای خاصی نیستند، بلکه در هر زمان و مکانی که شاخصه های اصلی آن تمدن موجود باشد، وجود تمدّن اسلام یا غرب در آن محدوده قابل صدق است.کیفیت، چگونگی و تمدّن:
چگونگی، حالتی است ثابت و استوار در جسم که به خودی خود قسمت و نسبت نمی پذیرد، بلکه به واسطه محل آن خواهد بود؛ پس مثالهایی مانند، نگ گل، شیرینی قند و حرکت و ... که استوار نیستند از چگونگی و کیفیت به حساب نمی آیند. و رابطه این گونه مثالها با تمدّن بررسی نمی شود.کیفیت چهار قسم است، فقط به بررسی رابطه مهمترین قسم آن که عبارت است از کیفیت نفسانی پرداخته می شود.
کیف نفسانی:(51) عرض مجردی است که تنها عارض جوهر نفسانی می شود.
نفس تمدّن، مجموعه متعامل ساختارها و نظام های فعّال حاکم بر تمدّن می باشد. پس کیف نفسانی تمدّن عبارت است از: تولید ثروت، علم، ارتقا ارزش های انسانی مثل عدالت، نظم اجتماعی، آزادی، قانون مداری، تعامل سازنده ملت و دولت، آسان نمودن زندگی، روحیه جمع گرایی، رشد خلاقیت ها و ... .
کیفیات تمدّن ها نوعی برآیند ساختارها و سیستم ها به شمار می رود. تفاوت در کیفیات تمدّن ها ناشی از تفاوت در ساختارهای حاکم بر تمدّن هاست. از این رو بررسی دقیق این مقوله محقق را در رسیدنِ به تعریف معیاری تمدن(52) نزدیک می نماید.
وضعیت و تمدّن:
وضع، حالتی است که از نسبت بعضی اجزاء جسم با دیگر اجزاء جسم یا مجموع اجزاء به خارج با در نظر گرفتن جهت آنها پدید می آید، مانند وضعیت ایستاده و نشسته.تعامل بین سیستم اقتصادی، سیستم سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، قانونی و ...، در جهت پیشرفت تمدّن، وضعیت اقتدار و پایداری تمدّن را به وجود می آورد، و در جهت ضعف و سستی تمدّن، وضعیت فروپاشی و افول تمدّن را به وجود می آورد.
نسبت (مضاف، اضافه)(53) و تمدّن:
حالتی از شیء که در اثر نسبت این شیء با شیء دیگر که آن نیز با این شیء دارد را اضافه می گویند، مانند برادری، فرزندی و پدری.به نظر می آید مفهوم توسعه از نسبت تمدّن و حرکت تمدّنی به وجود می آید؛ در نتیجه توسعه، مفهومی مضاف است به مانند نسبت فرزندی.
أین(54) و تمدّن:
این حالتی است که برای شیء از نسبتش با مکان حاصل می شود. (حالت مکان داری شیء)
حرکت هائی که جسم با تمام وجودش مکانی را رها می کند و مکان دیگری را می گیرد را حرکت های مکانی، و انتقالی می نامیم، همه این ها حرکت "أینی" است.(55)
تحقّق تمدّن در مکان امری مسلم است، لکن شکل انتقال تمدّن از مکانی به مکان دیگر با انتقال نگرش ها، باورها، ارزش ها، و قانون به وسیله ابزار نمادها، هنر، صنعت و ... صورت می گیرد.
متی(56) و تمدّن:
حالتی که برای شیء از نسبتش با زمان حاصل می آید. (حالت زمانداری شیء)وجود تمدّن در بستر زمان امری مسلم است. اما در چه صورت تمدّن زودتر شکل می گیرد، یا دیرتر رو به افول می نهد؟
سیستم ها و ساختارهای اجتماعی تمدّن هرچه مطابق و همسو با حقایق حاکم بر عالم هستی باشد، تمدّن دیرتر رو به افول می نهد، و هرچه بین آنها با حقایق عالم تضاد باشد زودتر نابود می شود. هرچه انسجام درونی بین سیستم ها و ساختارها و فرآیندهای تمدّن در رفع نیازهای تک تک افراد و گروه های انسانی بیشتر باشد، تمدّن زودتر شکل گرفته و فراگیر می شود.
احاطه و دربرداشتن (جده و ملک)، و تمدّن:
حالتی از شیء که در اثر احاطه آن به وسله شیء دیگر پدید می آید، به صورتی که با انتقال محاط، محیط هم منتقل می شود.از آنجا که تمدّن بزرگ ترین واحدی است که انسان به آن تعلق و گرایش دارد، از این رو چیزی را نمی توان تصور کرد که بر آن احاطه داشته باشد.(57)
فعل (اثرگذاری) و تمدّن:
حالتی در شیء که در اثر تأثیرگذاری تدریجی آن شیء در شیء دیگری پدید می آید.اصلی ترین تأثیر تمدّن، بر نحوه روابط انسانی، معرفت افکار، جهان بینی تک تک افراد جامعه می باشد.
انفعال (اثرپذیری) و تمدّن:
حالتی در شیء که در اثر تأثیرپذیری تدریجی شیء دیگری در آن شیء پدید آید.
تمدّن، از همان عناصری که بر آنها اثرگذار است، اثر می پذیرد.
ارتباط مصادیق تمدّنی با اسماء الهی:(58)
در لسان عرفا وجود، همان حق است. حق تنها با صفات و اسماء خود به مرحله ظهور و تحقّق می رسد. پس می توان هر موجودی از جمله تمدّن را تجلّی اسماء الهی دانست.
پس پیدایش یک تمدّن کار یک فرد و گروه نیست، بلکه به مثل سایر موجودات، تجلی و به وجودآمدن یکی از اسماء الهی است.
نتیجه گیری:
محورهای مشترک با نگاه از زوایای مختلف به تمدّن اینگونه به دست آمد:مجموعه روابط اجتماعی بشر که دارای حرکت اند، در بستر تاریخ به صورت پدیده ای پایدار به وجود می آید.
تمدّن با شکل گیری ساختارها و نظام های پایدار در اجتماع به وجود می آید تا نیازهای بشر را پاسخگو باشد.
تمدّن حقیقتی وجودی است و تمام احکام وجود بر آن قابل حمل است.
وجود ساختارها و سیستم های تمدّنی در اجتماع بر زندگی تک تک افراد جامعه و گروه ها تأثیرگذار است، و به طور یقین این تأثیر به صورت دوطرفه می باشد.
پس طراحی نظام ها و ساختارهای اجتماعی برای تحقق تمدّن برتر (اسلام) ضروری است، که لازمه آن تحصیل با رویکرد تمدّنی است.
مفهوم تمدّن از کلی ترین مفاهیم ابناء بشر است که با داشتن برنامه تمدّن اسلامی که خصوصیتی شبکه ای، سیستمی و ساختاری دارد، در پاسخگوئی به هرم نیازهای فردی و جمعی موفق تر خواهیم بود و قشر وسیعی از هرم نیازها را از منظر اسلام پاسخگو خواهیم بود.
پینوشتها:
1. برای پوشش تمام ابعاد و ظهورات وجودی موضوعات (ظهور لفظی، ظهور ذهنی، ظهور عینی مادی، ظهور مثالی ماورائی، ظهور سیال تاریخی، ظهور علمی.)
2. تحلیل علّی معلولی با ملاحظه علل اربع (در گستره ی از ذرات بنیادین تا مالانهایه له)
3. مربوط به صحنه ی زندگی و بررسی تأثیر آن در زندگی سازی.
4. این بحث برگرفته شده از مطالب کلاس روش تحقیق پیشرفته استاد شیخ عبدالحمید واسطی در مؤسسه ی مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نور.
5. چهارجوب این تعریف بر اساس تفکّر جمعی از محقّقین مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام حوزه علمیه مشهد در دوره ی تربیت محقّق می باشد.
6. فرهنگی، سیاسی، اقتصادی.
7. تفکّر، قانون، اخلاق.
8. پاسخ اولیه+ حرکت مستمر رو به رشد کیفیت افزایی در پاسخگویی.
9. مقصود، مجموعه روابط برآیندی است.
10. جنس تعریف= شبکه پایدار سیستم های اجتماعی، چرا؟ چون کلان تر است و سیستم دارد و شفاف تر است. (زندگی جمعی که دارای یک انضباط است، نه هر جمعی.) فصل تعریف= دارای ساختار و دارای فرآیندهای فزاینده، سه گانه معرفتی، قانونی، فرهنگی که مبتنی بر هرم نیازهاست.
11. ساختارهایی که زمینه ساز برای تولید فکر، احساس و رفتار هستند.
12. جستاری نظری در باب تمدن، جمعی از نویسندگان، نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
13. به قضیه ای که موضوع آن به صورت مفروض الوجود در نظر گرفته می شود گویند. در مقابلش قضیه ی خارجیه است که موضوعش مصداقی خاص است.
14. این روش تعریف، نزد دانشمندان مسلمان، «شرح الاسم» خوانده شده است.
15. ر. ک: قراملکی فرامرز، روش شناسی مطالعات دینی، ص 170.
16. در رویکرد پدیدارشناسی باید به شناخت خود پدیده ها و توصیف مستقیم- و نه تحویلی-آنها پرداخت. از این رو باید تمام پیش فرض های غیرانتقادی که مانع فهم کامل و جامع پدیدارهاست را کنار گذاشته و به توصیف دقیق و بی واسطه ذات پدیده ها روی آوریم. (خاتمی، محمود، پدیدارشناسی دین، ص 207-208.)
17.روش این بحث برگرفته شده از مطالب کلاس روش تحقیق پیشرفته استاد شیخ عبدالحمید واسطی در مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نور.
18. زمانی، مصطفی، مقاله اسلام و تمدن جدید، صفحه 12، قراگوزلو، محمد، مقاله چندگانگی در معنا و مفهوم تمدن؛ صفحه 2، لغت نامه دهخدا.
19. اصل اصطلاح از هگل در مجموعه آثار شهید مطهری توضیح داده شده است، لکن می شود تمدن را بخشی از روح زمان که در بستر تاریخ و تحت حاکمیتی قرار دارد معنا کرد.
20. این مطلب، دفع دخل مقدر از اشکالی است که برخی مفاهیم غیرماهوی را با روش مفاهیم ماهوی قابل بررسی نمی دانند. اصل این بحث را به عنوان اصل موضوعه می پذیریم و حضرت آیة الله مصباح تا حدودی جواب این اشکال را داده اند. ر. ک: مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ص 207.
21. إنّ لحقیقة الوجود ثبوتاً و تحقّقاً بنفسه بل الوجود عن الثبوت و التّحقق و أنّ للماهیات و هی التی تقال فی جواب ما هو، و توجد تارة بوجود خارجی فتظهر آثارها، و تارة بوجود ذهنی فلا تترتب علیها الآثار ثبوتاً و تحقّقاً بالوجود لا بنفس ذاتها و إن کانا متحدین فی الخارج و أن المفاهیم الاعتباریة العقلیة و هی التی لم تنتزع من الخارج و إنما اعتبرها العقل بنوع من التعمل لضرروة تضطره إلی ذلک، کمفاهیم الوجود و الوحدة و العلیة و نحو ذلک أیضا لها نحو ثبوت بثبوت مصادیقها المحکیة بها و إن لم تکن هذه، المفاهیم مأخوذه، فی مصادیقها أخذ الماهیة فی أفرادها و فی حدود مصادیقها، و هذا الثبوت العام الشامل لثبوت الوجود و الماهیة و المفاهیم الاعتباریة العقلیة هو المسمی بنفس الامر التی یعتبر التی یعبتر صدق القضایا بمطابقتها، فیقال إن کذا کذا فی نفس الأمر، علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین بدایة الحکمة، ص 22.
22. این مفهوم (روابط منسجم اجتماعی)، در مفاهیمی از قبیل فرهنگ، جامعه و ... مشترک است و برخی از محققین در جدول تعاریف.
23. اطلاح تشکیک در فلسفه به معنای وصف واقعیت خارجی است. درحالی که در منطق، وصف لفظ یا مفهوم است. ملاصدرا، اسفار، ج6، ص 86.
24. بازگشت این مسأله به بحث وحدت و کثرت است.
25. قانونی، فرهنگی، معرفتی.
26. ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح للمحقّق الطوسی، ج1، ص 37 و 38.
27. در اصطلاح منطقی به آن جزء اضافی گویند. رک. همان
28. تمدّن بزرگترین واحد درون کلیت ابنای بشر است که انسان به آن گرایش دارد، و غیر از جمع کلیّ بشریت و نوع است؛ و در واقع بزرگترین واحدی است که انسان به آن تعلق دارد. (سید حسین نصر) ر. ک: نصیری، حامد رضا، چیستی تمدن، سبزه کار، علی رضا، تمدن از دریچه ذهن غربی.
29. تضاد ناسازگار یا ناهمساز.
30. شبیه نظریه مارکسیست، که یک نوع تفکر تمدن ساز محسوب می شود.
31. ر. ک: مناظره آقایان مصباح یزدی، محمدتقی سروش، طبری، اصول ماتریالیسم دیالکتیک، ص 113.
32. ر. ک: مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج2، ص 130. ر. ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج6، ص 767.
33. ر. ک: مطهری، مرتضی، درس های اسفار، ج2، ص 34. استاد اصل مطلب را درباره ی حرکت گفته اند که نگارنده برای تمدن استفاده کرده است.
34. ر. ک: همان، استاد اصل مطلب را درباره معقولات ثانیه گفته اند که نگارنده برای تمدن استفاده کرده است.
35. ر. ک: همان، ص 35. (مراد اثبات حرکت جوهری برای تمدن است).
36. که این خصوصیت به مؤلّفه های تشکیل دهنده و منشاء انتزاع آن بازگشت دارد، که اثبات آن از حوصله مقاله خارج است.
37. مباحث مطرح شده توسط استاد واسطی در کلاس روش تحقیق پیشرفته.
38. مبنای اصلی این نحوه تحلیل بر سه اصل زیر است: الف) نفوذ به ذات از طریق آثار، حالات، صفات، ظهورات و روابط مصادیق آن موضوع، ب) رابطه علت و معلولی میان مفاهیم (منتزع از رابطه علت و معلولی میان ماهیات)، با چهار قسم علل (علت فاعلی، علت مادی، علت صوری، علت غائی)، ج) جدول مقولات (عوارض ذات).
39.اساس تشکیل دهنده، خمیرمایه، ذرات بنیادین، حامل استعداد، چیزی که اشیاء از آن به وجود می آیند.
40. جهت حرکت، منظور و خروجی موضوع.
41. منظور افزایش رضایتمندی است.
42. دست یابی به متغیرهایی که در کمترین زمان با پرداخت کمترین هزینه، بیشترین نفع را حاصل می کنند.
43. شاخص های کیفیت زندگی بر اساس نگرش اسلام: آرامش روحی، ارتباط مؤثر، درآمد مؤثر، سلامتی، امنیت، آگاهی (ر. ک: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص 51)
44. (فرمول تغییر عبارت است: تغییر در. ... از. ... به. ... با. ... برای. ...؛ یعنی: تغییر در چه ماده ای؟ از چه صورتِ موجودی؟ به چه صورتِ مطلوبی؟ با ایجاد چه زمینه، ابزار و لوازمی؟ برای تحقّق چه هدفی؟)
45. در منطق ارسطویی، از این مرحله از فرآیند چنین تعبیر شده است: «فالحد بالترکب اقتناصه و ذا بأن تستشرفوا أی تنظروا اشخاص المحدود لا تحادهما بالذات حتی تعلموا علما تعقلیا، أن الأشخاص من أی الأجناس العشر، أی المقولات فتظفر عقولکم بجنسها الأعلی أولا فتأخذوا بعد ذلک مقوماتها الأخر من أجناسها و فصولها البعیدة و القریبة و تصطادوا حدودها»(ر. ک: منطق منظومه، ص 221)
46. نه مقوله ی عرضی: کم کیف و أین (مکان دار بودن) و متی (زمان دار بودن) و وضع و جده (ملک) و اضافه و فعل و انفعال می باشند؛ البته این تعداد، عقیده فلاسفه ی مشّاء است که دلیلشان فقط استقراء است. علامه سهروردی حرکت را نیز مقوله شمرده اند.
47. ر. ک: مصباح: محمدتقی، آموزش و فلسفه، ج2، ص 125. ر. ک: سبزواری، ملاهادی، شرح منظومه.
48. ر. ک: مطهری، مرتضی، درس های اسفار، ج12، ص 12.
49. ر. ک: عبودیت، عبدالرسول، فلسفه مقدماتی، ص 212.
50. دو قول معروف درباره مکان: 1. افلاطون، خواجه نصیر؛ ملاصدرا= بُعد و فضای جوهری، مجرّد و غیرمحسوس است که مساوی ابعاد جسم می باشد، که در آن سه بعد مجرد قائم بر هم می توان فرض نمود. (پدیده های مجرّد فرض کرده اند) 2. ارسطو، فارابی و ابن سینا= همان، سطح داخلی جسمی است که جسم در آن قرار دارد و مماس با جسم موردنظر است. (پدیده های مادی است) ر. ک: عبودیت، عبدالرسول، فلسفه مقدماتی، ص 212.
51. شامل نفس، علم، اراده، شجاعت، ترس، محبت، عداوت، قدرت، عدالت و ... می باشد. ر. ک: مصباح، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج2، ص 212.
52. تعاریف معیاری، تصویری روشن از وضعیت مطلوب آن مفهوم ارائه می دهد.
53. مضاف از مقوله هایی است که بیشتر موجودات را عارض می شود؛ المضاف و هو ما یعقل بالقیاس إلی غیره و لا وجود له سوی ذلک کالأبوة و البنوة. و قد یعرض للمقولات جمیعاً. و لا وجود له سوی ذلک، الجوهر النضید، ص 28.
54. برخی به اشتباه أین را مکان گرفته اند.
55. مثل حرکت زمین به دور خورشید.
56. برخی به اشتباه متی را زمان گرفته اند. متی مانند دیر بودن، زود بودن و ... .
57. ر. ک: حامدرضا، نصیری، مقاله، چیستی تمدن صفحه 2؛ ر. ک: علی رضا سبزه کار، مقاله تمدن از دریچه ذهن غربی، ص 3.
58. ر. ک: مصلح، علی اصغر، تغییر مرکزیت تمدّن ها از دیدگاه ابن عربی صفحه 2.
1. فرامرز، قراملکی، احد، روش شناسی مطالعات، انتشارات دانشگاه رضوی.
2. خاتمی، محمود، پدیدارشناسی دین، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1382.
3. زمانی، مصطفی، اسلام و تمدّن جدید، قم، چاپخانه علمیه قم، 1348.
4. قراگوزلو، محمد، چندگانگی در معنا و مفهوم تمدّن، جنت نو 79.
5. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا.
6. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، جلد 2.
7. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، بدایة الحکمة.
8. ملاصدرا، اسفار، ج6.
9. ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح للمحقّق الطوسی، قم، نشر البلاغة، ج1، 1375.
10. نصیری، حامدرضا، چیستی تمدّن، اردیبهشت 89، رسالت.
11. سبزه کار، علی رضا، تمدّن از دریچه ذهن غربی، گفت و گو 81.
12. قراگوزلو، محمد نشریه جنت نو 1379.
13. مناظره آقایان مصباح یزدی، محمدتقی، سروش، طبری، اصول ماتریالیسم دیالکتیک.
14. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج6، انتشارات صدرا.
15. مطهری، مرتضی، درس های اسفار، ج2، انتشارات صدرا.
16. سبزواری، ملاهادی، شرح منظومه.
17. عبودیت، عبدالرسول، فلسفه مقدماتی، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه 1387.
18. مصلح، علی اصغر، مقاله تغییر مرکزیت تمدّن ها از دیدگاه ابن عربی، نشریه گزارش گفتگو، شماره 26.
منبع مقاله:
فصلنامه تخصصی مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، ربیع الثانی- رمضان 1433، شماره 4 و 5.
/م