شیخ محمدجواد مغنیه تلاش گسترده ای برای وحدت اسلامی انجام داد. او در هر فرصتی با عالمان دینی اهل سنت مذاکره و صحبت می کرد و راه های وحدت را بررسی می نمود. در سال 1960م با شیخ محمد ابوزهره در دمشق دیدار نمود. در سال 1970نیز دکتر مصطفی محمود به دیدار وی آمد.(1) آیه الله مغنیه با شیخ نمام، شیخ راحل الازهر، و شیخ شرباصی دیدار نمود و یک بار نیز در شهر قم میزبان شیخ حصری بود.(2)
محمدمهدی شمس الدین می گوید: «مهم ترین نگرانی شیخ محمدجواد مغنیه در این بحران فتنه انگیز(حمله ی اسرائیل به لبنان) که گریبان گیر ما شده است وحدت ملی، وحدت اسلامی و جنوب لبنان بود».(3)
آیه الله مغنیه با هدف تقریب بین مذاهب اسلامی، اولین بار در سال 1382ه.ق. به مصر مسافرت نمود. در آغاز مرقد رأس الحسین (علیه السلام) را زیارت کرد و سپس به زیارت مرقد مطهر حضرت زینب (علیهاالسلام) رفت و پس از آن، از مسجد الازهر دیدن نمود. در مسجد الازهر، بین او و امام مسجد گفتگوی جالب رخ داد. شیخ محمد جواد مغنیه از امام مسجد الازهر خواست تا عکس دانشگاه الازهر را در اختیار وی نهد. امام مسجد گفت «کعبه یکی است و الازهر نیز یکتاست».
مغنیه گفت «و خدا نیز یگانه است؛ بنابراین ما سه اصل داریم: خدا، کعبه، الازهر؛ همچنان که مسیحیان می گویند». سپس آیه الله مغنیه به او گفت:
- آیا چیزی از شیعه می دانی؟
- وی گفت: آنان گمراهانند.
- از کجا دانستی که آنان گمراهانند.
- این طور می گویند.
- من می گویم تو گمراهی؛ آیا می توانی کلام مرا رد کنی؟
در این هنگام امام مسجد دو دستش را گشود و گفت سوره ی فاتحه را بخوان. شیخ نیز سوره ی فاتحه را با او خواند و سپس امام جماعت مسجد رفت.(4)
شیخ محمدجواد مغنیه از دانشگاه الازهر، قاهره، عین شمس و از مؤسسه دارالکتب بازدید کرد. سپس با شیخ الازهر آن زمان، شیخ محمود شلتوت، دیدار نمود و گفتگویی میان آن دو پیرامون وحدت اسلامی و راههای آن انجام گرفت. البته سابقه ی آشنایی او با شیخ شلتوت به سال 1368ه.ق. برمی گردد. شیخ شلتوت از بانیان دارالتقریب بین المذاهب و از منادیان وحدت اسلامی به شمار می رود. محبوبیت او در بین علمای شیعه به خاطر فتوای او مبنی بر جواز عمل به فقه شیعه است. از آن زمان نامه های زیادی بین آن دو رد و بدل شد که نشانه ی نزدیکی افکار آنان در رابطه با وحدت مذاهب اسلامی است. اما دیدار آن دو در سال 1382ه.ق. وقتی که مغنیه به مصر رفت اتفاق افتاد. او در این باره می نویسد:
به خانه ی شلتوت رفتم. از من استقبال کرد و خوش آمد گفت. وقتی سخن از شیعه به میان آمد، او گفت: شیعیان، الازهر را تأسیس کردند و مدت کوتاهی علوم و مذهب تشیع در الازهر تدریس می شد؛ تا این که بپادارندگان این مذهب از آن اعراض کردند و الازهر را از نور خیره کنند و فوائد آن محروم کردند. من به او گفتم: علمای شیعه شما را محترم می شمارند؛ چون ارزش خدمات شما را به دین می دانند و جرأت شما را در بیان حق و عدل که از امامت هیچ کس نمی هراسید، می ستایند. و به او گفتم: شیعیان خلافت بعد از پیغمبر را حق امام علی می دانند؛ ولی عقیده دارند که نباید به اختلافی دامن زد که موجب تفرقه و به ضرر اسلام باشد؛ همان طور که امام علی این کار را کرد. او به حاضران در جلسه گفت: سنّیان این حقیقت را نمی دانند.(5)
یکی از عادات شیخ محمدجواد مغنیه این بود که از حریم شیعه در برابر اتهامات دفاع می کرد و با این کار در حقیقت پایه های تقریب مذاهب را مستحکم می نمود. زیرا وقتی ردّی بر کتابی می نگاشت، مشخص می شد که حقیقت چیز دیگری است و شیعه به آن شبهات و خرافات اعتقادی ندارد.
شیخ محمد جواد مغنیه نخستین کسی بود که ردیه ای بر کتاب «الخطوط العریضه» نوشته ی محب الدین الخطیب نگاشت. این کتاب از نخستین کتاب هایی بود که بر ضد شیعه در کشور مصر به چاپ رسید. شیخ محمد جواد مغنیه به سبب نوشتن این ردیه، نامه های تهدیدآمیز فراوانی دریافت کرد.(6) امام خم به ابرو نیاورد و در این راه استقامت نمود تا حقیقت آشکار شود. او هرگز در برابر کسانی که می خواستند با نوشتن کتابهای گمراه کننده، اتهامات واهی را به شیعه نسبت دهند انعطاف نشان نداد.
پی نوشت ها :
1. شیعه در مصر از عصر امام علی تا امام خمینی، صالح الوردانی، مترجم قاسم مختاری، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1376، ص144.
2. شیعه در مصر، ص150.
3. اندیشه های سیاسی مغنیه، مقدمه.
4. شیعه در مصر از عصر امام علی تا امام خمینی، ص144.
5. گلشن ابرار، ج3، مقاله ی «محمدجواد مغنیه»، به نقل از تجارب محمدجواد مغنیه، ص301.
6. شیعه در مصر، ص145.