بررسی نقش و جایگاه تربیت دینی مدارس در برون رفت دانش آموزان از بحران های مطرح در قرن بیست و یک

تربیت دینی مدارس و بحران های قرن بیست و یک (1)

تربیت دینی به معنای شکوفا شدن، ظاهر شدن و بالفعل شدن توانایی هاست؛ یعنی کار اصلی مربی این است که استعدادهای درونی مخاطب مورد تربیت را شکوفا سازد، و باید زمینه ای برای او فراهم آورد تا آنچه در درون دارد به فعلیت
چهارشنبه، 14 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تربیت دینی مدارس و بحران های قرن بیست و یک (1)
 تربیت دینی مدارس و بحران های قرن بیست و یک (1)

 

نویسندگان: علی صحبت لو(1)-زهرا جعفری(2)




 

بررسی نقش و جایگاه تربیت دینی مدارس در برون رفت دانش آموزان از بحران های مطرح در قرن بیست و یک

چکیده

تربیت دینی به معنای شکوفا شدن، ظاهر شدن و بالفعل شدن توانایی هاست؛ یعنی کار اصلی مربی این است که استعدادهای درونی مخاطب مورد تربیت را شکوفا سازد، و باید زمینه ای برای او فراهم آورد تا آنچه در درون دارد به فعلیت رساند. تربیت دینی فرایندی است که از طریق اعطای بینش، التزام قلبی و عملی به فرد، هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی انجام می گیرد. مراکز آموزشی، از دبستان تا دانشگاه علاوه بر انتقال دانش، وظیفه تربیت انسان دانش آموخته را نیز بر عهد دارند. این مراکز باید در جهت شکوفایی تمام ابعاد وجودی دانش آموزان شامل؛ جنبه های ذهنی، عاطفی، اجتماعی، معنوی و اخلاقی سرمایه گذاری و به تعلیم و تربیت و سازندگی آنها توجه کنند. به عبارتی در آموزش باید پیوسته مفهوم تربیت مطمح نظر مربیان قرار گیرد.
سخن گفتن از تربیت دینی در قرن بیست و یکم، مستلزم آن است که تربیت دینی به صورتی آشکار شود که توان مقاومت در برابر چالش های این قرن را داشته باشد.
مفهوم تربیت تنها به ایجاد رفتارها، حالات و افکار معینی در افراد محدود نمی شود، بلکه ملاحظه های روشی، یعنی شکل ایجاد آنها نیز در مفهوم تربیت ملحوظ است. عمده ترین چالش های قرن حاضر برای دانش آموزان شامل پیامدهای منفی جهانی شدن، بحران ارزش ها، بحران رسانه ها، مصرف گرایی، مدپرستی، شیء پرستی، تمایل نداشتن به ایمان معنوی، نداشتن رشد فرهنگی، بی هویتی فرهنگی، ناشکیبایی در برابر دین، هویت مجازی، هویت ماشینی، ساخت زدایی دینی، از دست رفتن ارزش های سنتی و دینی و... است.
در قرون حاضر، وظیفه همه دست اندرکاران حوزه تعلیم و تربیت است که: اولا دانش آموزان را با این چالش ها آشنا کنند و ثانیا راه حل های مقابله با آنها را به دانش آموزان ارادئه دهند تا بتوانند بر مشکلاتی که احتمالا در تاثیر پدیده جهانی شدن در تربیت دینی وجود دارد غلبه کنند.
مقاله حاضر با هدف بررسی نقش و جایگاه تربیت دینی مدارس، در برون رفت دانش آموزان از بحران های مطرح در قرن بیست و یک بوده، که با استفاده از روش تحلیل اسنادی انجام گرفته است. جامعه آماری، کلیه منابع و مراجع مرتبط با موضوع تحقیق بوده است، و در انجام پژوهش، نمونه گیری به عمل نیامده و کلیه منابع و مراجع موجود و در دسترس اعم از کتب، مقالات و گزارش های پژوهشی بررسی شده است. ابزار پژوهش، فرم های فیش برداری بوده است و داده های حاصل، تجزیه و تحلیل کیفی شده است.

کلید واژگان:

تربیت دینی، بحران های قرن بیست و یک، مدارس، دانش آموزان.

مقدمه

آموزش و پرورش، رمز توسعه پایدار و نیل به سعات فردی و اجتماعی است. اگر به این امر مهم به صورت نظام مند توجه شود و در برنامه ریزی آن به صورت همه جانبه عمل گردد، اهداف والای پیش گفته محقق می شود (رهنما، 1383، ص1). با نظر به تعلیم و تربیت جامع می توان گفت تعلیم و تربیت، نه به صورت دو عمل جدا، بلکه به منزله عملی واحد به حساب می آید، که متوجه سازندگی جنبه های شخصیت دانش آموزان است. نگاهی کوتاه به اهداف کلی آموزش عمومی در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران نیز نشان می دهد که نظر مسئولان در همین جهت، هم به هدف های آموزشی و هم به هدف های پرورشی معطوف است و در حقیقت، آموزش (تعلیم) خود زیربنای فعالیت های پرورشی را تشکیل می دهد؛ گو اینکه هیچ فعالیت آموزشی بدون توجه به ابعاد پرورشی آن قابل تصور نیست (همان، ص2).
مراکز آموزشی از دبستان تا دانشگاه، افزون بر انتقال دانش، وظیفه تربیت انسان دانش آموخته را نیز بر عهده دارند (پیترز (3)، 1973). این مراکز باید در جهت شکوفایی تمام ابعاد وجودی دانش آموزان، شامل ابعاد ذهنی، عاطفی، اجتماعی، معنوی و اخلاقی سرمایه گذاری کنند، وبه تعلیم و تربیت و سازندگی آنها توجه کنند. به عبارتی در «آموزش باید پیوسته مفهوم تربیت مد نظر مربیان قرار گیرد» (شریعتمداری، 1373).
تعلیم و تربیت همواره به منزله یکی از بنیادی ترین مسائل زندگی آدمی مطرح بوده است، تا جایی که افلاطون (4) آن را «مهم ترین دستور» (افلاطون، 1335) و کانت (5) آن را «اساسی ترین موضوع» (کانت، 1374) دانسته اند. درباره اینکه تعلیم و تربیت چیست و قلمرو آن کجاست، میان صاحب نظران توافق وجود ندارد. آنچه به نطر می رسد این است
که در این زمینه، مفاهیم مختلفی مانند «آموزش»، «پرورش»، «بارآوردن» و... به کار می رود؛ اما آنچه کامل تر از همه اینها بوده است، و به انسان اختصاص دارد همانا تربیت است (نقیب زاده، 1374).
آموزش و پرورش با توجه به تعریف پیشین، دارای مبانی، اصول و اهدافی است که محور همه آنها انسان و ویژگی های درونی اوست. آنچه بیش از همه اهمیت دارد، اهداف آموزش و پرورش است. اهداف، معیار همه فعالیت های تربیتی محسوب می شوند (بارو(6)، 1999)؛ اما همان گونه که درباره واژه تعلیم و تربیت در میان صاحب نظران اتفاق نظر وجود ندارد، درباره اهداف تعلیم و تربیت نیز اتفاق نظر دیده نمی شود. مثلا برخی «فرد فرهیخته» (7) را هدف تعلیم و تربیت می دانند (پیترز و هرست(8)،1971)؛ برای عده ای «زندگی خوب»(9) هدف تعلیم و تربیت است؛ عده ای «رشد»(10) را هدف تعلیم و تربیت می دانند (استندیش(11)، 1999)؛ و برخی دیگر «شهروندی خوب»(12) را غایت تعلیم و تربیت می دانند (مورتایمور(13)، 1998).
در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران نیز اهداف به نحو بسیار کامل و جامع، با الهام از آموزه های تربیتی دین مبین اسلام در جنبه های گوناگون فردی و اجتماعی شامل ابعاد اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، فرهنگی، هنری، علمی، اقتصادی و زیستی تعریف شده است (شورای عالی آموزش و پرورش، 1380). هدف های فوق نشان می دهد که آموزش
و پرورش یکپارچه، مورد نظر دست اندرکاران نظام تربیتی کشور بوده است، به طوری که این اهداف همه ابعاد وجودی انسان را مورد تربیت قرار می دهد، وهمه اینها نشان دهنده جایگاه والای تعلیم و تربیت در نظام جمهوری اسلامی ایران است. وظیفه معلم، مدرسه و والدین این است که دانش آموزان را با اهداف ذکر شده آشنا کنند و جهت رسیدن به اهداف مذکور، وظیفه خود را انجام دهند.

تربیت دینی

برای دست یافتن به تعریفی از تربیت دینی لازم است تصوری از «دین» و «تربیت» داشته باشیم. تربیت عبارت است از «مجموعه اعمالی که یک فرد به عمد به منظور اثرگذاری بر شناخت ها، اعتقادات، احساسات، عواطف و رفتارهای انسان یا انسان های دیگر، براساس برنامه ای سنجیده، انجام می دهد» (داوودی، 1387، ص25).
«دین» در زبان فارسی به معنای کیش، آیین و طریقت است (دهخدا، 1325). در زبان عربی نیز این واژه به معنای اطاعت، انقیاد و آئین و شریعت آمده است (آذربایجانی، 1382، ص31). در تعریف دین میان صاحب نظران اختلاف است؛ هر کس بر اساس نوع برداشت خود، تعریف خاصی از آن ارائه کرده است. مصطفی ملکیان در تعریف دین می گوید: دین عبارت است از مجموعه گزاره های معتبر به جا مانده از مرجع یا مراجع فوق سوال یک دین. این گزاره ها می توانند در یک متن مشخص مکتوب باشند (مانند قرآن، تورات و انجیل) و یا به صورت شفاهی از طریق معتبر نقل شده باشند. به هر حال، دین در اصل بر همین مجموعه گزاره های خاص منطبق است و برای اشخاص معتقد به آن، به صورت مجموعه اعتقادات، احساسات و اعمال خاص تحقق می یابد (همان).
اکنون با توجه به تعریف «دین» و «تربیت» به تعریف تربیت دینی می پردازیم، تربیت دینی عبارت است از مجموعه اعمال عمدی و هدف دار، به منظور آموزش گزاره های معتبر یک دین به افراد دیگر، به نحوی که آن افراد در عمل و نظر به آن آموزه ها متعهد و پایبند
گردند (داوودی، 1387، ص25). بر این اساس تربیت دینی منحصر به مسجد، کلیسا یا مدرسه علمیه نیست، بلکه در هرجایی ممکن است تلاشی هدف دار به منظور آموزش معارف دینی صورت گیرد، خواه مسجد، خیابان، منزل و هر جای دیگر باشد. بنابراین مجموعه اقداماتی که مسلمانان، مسیحیان یا یهودیان به عمل می آورند تا آموزه های دین اسلام، مسیح یا یهود را به دیگران آموزش دهند و آنان را به آموزه ها متعهد کنند، تربیت دینی است.
سخن گفتن از تربیت دینی در قرن بیست و یکم، مستلزم آن است که تربیت دینی به صورتی آشکار شود که توان مقاومت در برابر چالش های این قرن را داشته باشد. مفهوم تربیت تنها به ایجاد رفتارها، حالات و افکار معینی در افراد محدود نمی شود، بلکه ملاحظه های روشی، یعنی شکل ایجاد آنها نیز درمفهوم تربیت ملحوظ است.
مولفه های اساسی در تدین یا دینی شدن، شامل مولفه اعتقادی و فکری، مولفه تجربه دینی، مولفه التزام درونی و مولفه عمل تربیت دینی است. در قرن بیست و یکم، تربیت دینی به این معنا خواهد بود که عناصر چهارگانه تدین، در رابطه ای از نوع تربیت، یعنی با توجه به چهار ویژگی تربیت، تحقق یابد. پیراستن تربیت دینی از تلاش های شبه تربیتی یا بدفهمی های ما از دین، امکان توفیق تربیت دینی را در برابر چالش های این قرن فراهم می آورد. مولفه های تربیت دینی در این وجه، به قرار زیر است:
مولفه عقلانیت: در سیل عظیم سوال ها و تردیدهای موجود، دین ورزی هنگامی دوام می آورد که موجودیتی موجه و مدلل داشته باشد، نه آنکه امری سلیقه ای تلقی شود. کسانی می کوشند عبودیت را بنیان دین معرفی کنند، که این فقط سوءتعبیری از دین و عبودیت است. عبودیت در مقام پذیرش دین نیست، بلکه پذیرش دین مستلزم فهم و عقلانیت است. افزون بر اعتقادات دینی، اخلاق دینی و احکام دینی نیز باید بر پایه های عقلانی استوار شود و حکمت هایش معلوم شود.
مولفه تقوای حضور: تقوای حضور در مقابل «تقوای پرهیز» قرار دارد. با گسترش ارتباطات، تقوای پرهیز در برخی قلمروها اساسا ناممکن است. در تقوای پرهیز، مرز، صورت «مکانی» دارد؛ اما در تقوای حضور شکل «مکانتی» می یابد، به این معنا که فرد خود را در مرتبیت و مکانتی فراتر می بیند و به این طریق، از آلودگی وضعیت ها مصون می ماند. در آیه شریفه یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ (مائده:105)، فضای بحث، حضور در متن جریان های فاسد و دشوار است، نه قرنطینه و قرار گرفتن در محفظه ای نفوذناپذیر، براساس این مفهوم، تلقی ما از تربیت دینی، متضمن قرار داشتن در متن جامعه و حضور در عرصه ارتباطات است. انبیا نیز با حضور در متن جامعه، تربیت دینی را اجرا می کردند. هر چند پیامبران گاه از روش قرنطینه سازی نیز استفاده می کردند (همچون مهاجرت)، این تمام منطق تربیت دینی نیست و باید با تقوای حضور تکمیل شود. بنابراین در بدترین اوضاع اجتماعی نیز می توان از تربیت دینی سخن گفت.
مولفه ارزیابی، گزینش و طرد: این ویژگی، خود پشتوانه ای برای تقوای حضور در عرصه حاضر است. لازمه حضور غیر انفعالی، ارزیابی اطلاعات و رویدادهای اجتماعی است. این ویژگی، به خصوص از مولفه های نقادی تربیت سرچشمه می گیرد. طرد یک باره هر آنچه متعلق به این دوران است، نه تنها ممکن نیست، بلکه در دامن خود، پذیرش تمام عیار را می پروراند. براین اساس، تربیت دینی همواره باید پدیده های نوظهور این عصر را ارزیابی و نقادی منصفانه کند و افراد را برای گزینش و طرد آماده سازد (باقری، 1384، ص57-71).
بنابراین قرن بیست و یکم، با چالش هایی پا به عرصه گذاشته است. این چالش ها، همچنان که در هر حوزه از فعالیت های بشری به گونه ای آشکار شده است، در حوزه تعلیم و تربیت نیز موثر بوده است و ما در دوران ویژه ای قرار گرفته ایم که طی آن، ویژگی های جدیدی در مقایسه با گذشته در حال ظهور است. مهم ترین خصیصه قرن بیست و یک «ساخت زدایی» است که زاییده انقلاب و ارتباطات است.
تربیت دینی در گذشته، بر ایجاد مرزهای قرنطینه ای و تربیت گلخانه ای استوار بود، حال آنکه تربیت در مفهوم دقیق آن، با عناصری چون تبیین، تحول درونی و نقادی تعریف می شود. با این وصف، تربیت دینی در رویارویی با چالش ها و پرسش های سده حاضر باید با عقلانیت، تقوای حضور و ارزیابی و گزینش همراه باشد.
بحران های عمده جهانی و آثار آنها بر تعلیم و تربیت را می توان شامل جهانی شدن،(14) بحران انفجار جمعیت (15)، بحران انفجار دانش (16)، بحران انفجار ارزشها (17)، بحران مدیریت، و بحران ارتباطات رسانه ای دانست که در این حوزه و در مسیر فعالیت های تعلیم و تربیت، دو عرصه بحران های مطرح در حوزه ارزش ها و نیز بحران ناشی از ارتباطات رسانه ای، بیش از سایر موارد شایسته بررسی و تأمل است.
در هزاره سوم میلادی، پرسش های عمده ای که ذهن و زبان فیلسوفان، متفکران و صاحب نظران حوزه های گوناگون اجتماعی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به خود مشغول کرده است، مقوله جهانی شدن است. بخش عمده ای از بحران های کنونی حاکم بر جوامع ارزشی، ناشی از بروز پدیده جهانی شدن است.
از مفهوم جهانی شدن تعاریف گوناگون و گاه متعارضی ارائه شده است، به طوری که قرائتی واحد و یکسان از آن وجود ندارد. به همین دلیل درباره این مفهوم اجماع نظر جهانی وجود ندارد. «عام ترین تعریف از تمامت پدیده نوینی، را که به نام جهانی شدن شناخته می شود، باید الگوی سرمایه دارانه اجتماعی کردن در ابعاد جهانی دانست». به نظر رابرتسون، معنای جهانی شدن عبارت است از در هم فشرده شدن جهان و تبدیل آن به مکانی واحد. او جهانی شدن را در فرایندی کم و بیش مستقل معرفی می کند که منطق،
جهت و نیروی محرک خود را دارد. جهانی شدن با یک چهارچوب مفهومی از جمله انگاره نظم یا سامان جهانی سرو کار دارد (رابرتسون، ترجمه پولادی، 1380).
پراتون (18) جهانی شدن را فرایندی از تحول می داند که مرزهای سیاسی و اقتصادی را کم رنگ می کند، ارتباطات را گسترش می دهد و بر تعامل فرهنگ ها می افزاید، به نظر وی جهانی شدن پدیده ای چندبعدی است که آثار آن قابل تسری به فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، نظامی و فناوری است و همچنین فعالیت های اجتماعی همچون کوشش برای سلامت محیط زیست را متاثر می کند (بهکیشن، 1380).
هلد (19) نیز معتقد است در تعریفی شهودی، جهانی شدن روندی است که از جریان یافتن رو به افزایش کالاها، پول، مردم، اطلاعات و فرهنگ، ورای مرزها تغذیه می شود و به آن منتهی می گردد (مائوروکیلن، 2000).
به نظر مالکوم واترز، (20) جهانی شدن فرایندی اجتماعی است که در آن قید و بندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است، از بین می رود و مردم به طور فزاینده از کاهش این قید و بندها آگاه می شوند(واترز، 1995).
مانوئل کاستلز (21) با اشاره به عصر اطلاعات، جهانی شدن را ظهور نوعی جامعه شبکه ای می داند که در ادامه حرکت سرمایه داری، پهنه اقتصادی، جامعه و فرهنگ را در بر می گیرد.
دیوید هاروی (22) بحث از فرایند جهانی شدن را بر مفهوم محوری فضا و زمان استوار می سازد. از دیدگاه او جهانی شدن به معنای تجربه متفاوتی از زمان و فضا، یا به قول او فشردگی زمان و فضا است.
براساس دیدگاه ها و برداشت های گوناگون درباره جهانی شدن، می توان اذعان داشت جهانی شدن، گسترش مولفه های مدرنیته در سطح جهان، حرکت آزادانه سرمایه در گستره جهانی، از بین بردن مفهوم مرزهای فعلی، محدود شدن میزان اقتدار حاکمیت های جهان، کوچک شدن جهان بر اثر پیشرفت وسایل ارتباط جهانی و گسترش اطلاعات در سطح جهان را به ذهن متبادر می کند.
بنابراین می بینیم که جهانی شدن، مفهومی چندبعدی است و از این رو ارائه تعریفی جامع و مانع از آن، که پذیرفته همه افراد جامعه باشد، امکان پذیر نیست و این نوع برداشت ها، از مفهوم جهانی شدن به دیدگاه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متفکران و محیط جغرافیایی و نوع نظام سیاسی حاکم در آنجا و بسیاری از عوامل دیگر بستگی خواهد داشت؛ بنابراین جهانی شدن، تربیت دینی را به شیوه ای گوناگون تحت تاثیر قرار داده است، به طوری که امروزه بحث جهانی شدن و تربیت دینی، افزون بر آنکه در سطح محلی و ملی مورد توجه است، در سطح بین المللی و جهانی نیز مطمح نظر است. به همین لحاظ است که سخن از تربیت شهروندی جهانی، شهروند الکترونیک، شهروندی زیست محیطی یا بوم شناختی، از مباحث اساسی محافل علمی است.
عوامل موثر در دردونی کردن ارزش های اسلامی در دانش آموزان، شامل روش های تربیتی معلمان و مربیان، محتوای متون آموزشی و فضای فیزیکی آموزشگاه است، که در درونی کردن ارزش ها نقش دارند. مربی شیوه و روش های مختلف تربیتی را در باره دانش آموزان اعمال می کند. از روش های تربیتی مربیان در درونی کردن ارزش های اسلامی می توان به مواردی از جمله: روش بصیرت بخش، روش پیشگیری، روش زمینه سازی، روش تغییر موقعیت، روش اسوه، روش تبشیر، روش تشویق، روش تربیتی محبت، روش تربیتی تکریم؛ روش تربیتی انذار و... اشاره کرد.
در تهیه و تدوین متون آموزشی، اهداف کلان تعلیم و تربیت نقش بسیار مهم ایفا می کند. براساس اهداف کلان تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی، نقش متون در درونی
کردن ارزش ها آشکار می شود. هدف آموزش و پرورش در ایران، پرورش عبد صالح است و برای تحقق این آرمان، هدف های اساسی چون: هدف های ایمانی و اخلاقی، هدف های فرهنگی، هدف های خانوادگی، هدف های اجتماعی، هدف های سیاسی، هدف های دفاعی و نظامی و هدف های اقتصادی، مورد توجه قرار گرفته است.
مکان و فضای فیزیکی که انسان در آن زندگی می کند یا به تعلم اشتغال دارد، با توجه به ویژگی های گوناگون می تواند اسباب رغبت و تعامل، یا اسباب نفرت و انزجار را فراهم آورد. مربی خلاق و خوش ذوق می تواند با استفاده از طراحی ها، نقاشی ها و خطاطی های گوناگون در کلاس ها یا راهروها یا حیاط یا نمازخانه مدرسه، اسباب توجه دانش آموزان را به سوی ارزش های اسلامی فراهم کند. مثلا در حیاط مدرسه یا راهروها آیات و احادیثی که مبین بزرگداشت مقام علم و علما و یا داعی انسان به سوی تزکیه نفش و تقوا هستند، با خط زیبا نوشته شوند، یا با استفاده از هنر نقاشی، برخی از ارزش های اسلامی، در راهرو یا حیاط و یا نمازخانه مدرسه و... نمایش داده شوند.
زمینه هایی چون: نزول ارزش های معنوی الهی، انسانی و اخلاقی و رواج ارزش های مادی، حیوانی و ضد اخلاقی، مشکلاتی مانند بی اعتقادی و بی اعتنایی به مبانی فرهنگی و دینی و فرهنگ و آداب و سنن ملی، بی توجهی به مسائل و مشکلات جامعه، نداشتن احساس تعلق خاطر به زادگاه و وطن خویش، نداشتن احساس مسئولیت های فردی و اجتماعی، عدم احساس هم بستگی با افراد جامعه و خانواده، احساس بی هدفی و بی ارزش بودن، نوعی بی اعتقادی و بی هدفی در میان مردم جوامع مورد تهاجم، رواج خواهد یافت و راه و رسم زندگی را در این جوامع دگرگون خواهد ساخت (پرونده، 1380، ص70).
فقط از راه آموزش پیروی سالم و صحیح و متناسب و حساب شده است که می توان افراد و جامعه را در مقابل سیل بنیادکن ارزش های وارداتی و الگوهای اعتقادی و رفتاری نامطلوب غیراسلامی و غیر ایرانی محافظت و حراست کرد، تا در حالی که از مواهب و مزایای پیشرفت های علمی و صنعتی برخوردار می شوند، به ارزش های عالی انسان و
مبانی قومی و فرهنگی خود مومن و معتقد باقی بمانند و هویت دینی، مذهبی، قومی و فرهنگی خود را حفظ و حراست کنند؛ چه در غیر این صورت، غوطه ور شدن در مسائل و مشکلات عمده موجود در بیشتر جوامع صنعتی و پیشرفته امروزی، برای جوامع در حال توسعه و صنعتی شدن امری اجتناب ناپذیر جلوه خواهد نمود.
امروزه نقش و تاثیر فناوری اطلاعاتی بر هیچ کس پوشیده نیست. از جمله بسترهای مناسب این تغییرات، نظام های آموزشی و پرورشی است؛ از این رو فناوری های اطلاعاتی تحولات و تغییراتی شایسته در این حوزه داشته و خواهد داشت (دیلمقائی، 1383، ص14).
امروزه ظهور رسانه های نو در عصر اطلاعات، به همراه تحولاتی که با گسترش حوزه تاثیرگذاری آنها حاصل شده است، بسیاری از مفروضات و اصول پیشین را به چالش کشیده اند. اوضاع ایجاد، کاهش و گسترش بحران ها نیز، متاثر از انقلاب اطلاعاتی و رسانه ای، چهارچوب های نوی یافته است؛ بنابراین نیاز به تعیین مرزهای جدید و شناخت بحران های نو، که ماهیتی بسیار متفاوت از گذشته دارند، روز به روز بیشتر می شوند.
اهمیت فرهنگی رادیو و تلویزیون بر کسی پوشیده نیست. انتقال اطلاعات به صورت صوتی - تصویری و روزانه به سراسر جهان صورت می گیرد. تلویزیون نیز افزون بر انتقال اطلاعات روزمره، آثار هنری، ادبی، موسیقی، فیلم سینمایی، آداب و رسوم کشورهای دیگر و... را به تصویر می کشد و از طریق آن، بستر جدیدی برای آموزش های گوناگون اعم از فعالیت های علمی و فرهنگی و اجتماعی و... نیز فراهم آورده است. افزون بر موارد قبلی، گسترش روزافزون شبکه های جهانی و ماهواره ای، سرعت انتقال اطلاعات را دوچندان کرده و برنامه های آموزشی، فرهنگی و اطلاعاتی را به آسانی در دسترس استفاده کنندگان قرار داده است. با توجه به اشاعه پذیری و قابل ترویج بودن فرهنگ، صاحب نظران فناوری و تولید کنندگان کالاهای فرهنگی به راحتی می توانند با استفاده از ماهواره ها و شبکه های گسترده جهانی شالوده شکنی کنند و فرهنگ های ملی را در معرض تهدید و سنت زدایی قرار دهند (صیادی، 1384، ص128).
اینترنت به منزله پدیده ای جهان شمول، امکان و فرصتی برای کاربران فراهم می کند که بتوانند تمام اطلاعات و خدمات مورد نیاز خود را در هر زمان، هر کجا و به هر میزان که بخواهند، دریافت کنند.
بنابراین در جهان امروز، فرهنگ رسانه ای با برتری رسانه ای اینترنت، فراگیرترین و مسلط ترین فرهنگ تاثیرگذار در جامعه است. مرکز ثقل این تاثیر روی نسل در حال رشد، یعنی نوجوانان و جوانان است (کریمی، 1383، ص10).
استفاده افراد از انواع ابزارهای الکترونیکی نظیر اینترنت، ماهواره و رایانه، باعث گسترش «الگوهای رفتاری» مشابهی در سطح جهانی شده است، که عموماً از آن با عنوان «هویت مجازی» یاد می شود. فرهنگ فعلی حاکم بر انواع ابزارهای ارتباطی به ویژه اینترنت و ماهواره، برای کاربرانی که بنیه فکری قابل توجهی نداشته باشند؛ «هویت زا» است، نه «هویت ساز»؛ چرا که «ارزش های زندگی» که دین مطرح می کند بر آن حاکم نیست. «هویت انسانی» قربانی «هویت ماشینی» شده است (عصمتی، 1381)، که این امر آموزش تعالیم دینی را در نظام آموزشی رسمی تهدید می کند و آثار وسایل ارتباطی جدید که جهت گیری خاص دارند، در تعارض با آموزه های دینی است.
رسانه های جمعی و فناوری های ارتباطی و اطلاع رسانی، بشر امروز را با «توده ای شناور» از افکار مختلف که در بردارنده «هویت های مجازی» گوناگون است، مواجه کرده است؛ اما توصیه قرآن کریم در این موارد تاکید بر «قدرت گزینش» انسان و پرهیز او از پذیرفتن «هویت های مجازی» غیر واقعی است، که «با فطرت بشری» و «علت غایی« دین منافات دارد؛ از این رو در تربیت دینی در عصر جهانی شدن، باید با پرورش تعقل، ارزیابی نقادی احسن را در دانش آموزان از طریق برنامه های تربیت دینی فراهم کرد.
نوجوانی (23) و ویژگی های آن از زمینه های اساسی مطرح در فعالیت های آموزشی و تربیتی مدارس است. نوجوانی ایام بیدار شدن عواطف و شکفته شدن احساسات است. نوجوان، به لحاظ عاطفی نابالغ، به لحاظ تجربی محدود، به لحاظ جسمی در حال رشد و از جهت فرهنگی تحت تاثیر محیط است. او احساس می کند همه چیز را می فهمد در حالی که چنین نیست؛ هم بزرگ است و هم کوچک؛ هم بار کودکی بر دوش دارد و هم سنگینی بار بزرگ سالی را حس می کند. او در رویا و تخیل زندگی می کند؛ اما با واقعیات نیز، روبه رو است.
نوجوانی دارای ماهیتی زیستی و اجتماعی است که توجه به جمیع تغییرات برای مربیان الزامی است. نوجوانی مرحله انتقال از دوران طفولیت به دوره بزرگ سالی است و با پاره ای تغییرات ویژه بدنی، دهنی، عاطفی و اجتماعی مشخص می شود. بین مراحل کودکی، نوجوانی و بزرگ سالی هم بستگی کامل وجود دارد و رشد و تکامل نوجوان از عوامل طبیعی، سرشتی، تجارب دوران کودکی، گرایش های والدین، نقش گروه همگنان و مقتضیات یا خواسته های وسیع جامعه متاثر می شود (شعاری نژاد، 1370).
بحران هویت از سال های نوجوانی آغاز می شود و بخشی از سال های اولیه جوانی را در بر می گیرد(شرفی، 1381).
در بعد عاطفی، نوجوانی دوره طوفان و فشار و تنش عاطفی است. خوشبختی ها، پیروزی ها، شکست ها و ناکامی ها از عواطف و احساسات نوجوان سرچشمه می گیرد (شکوئی یکتا، 1368). در جنبه اجتماعی، عمده ترین خصایص رفتار اجتماعی نوجوان شامل این موارد است: قهرمان پرور است و به افراد مهم و مورد ستایش علاقه دارد، تمایل به استقلال خانوادگی دارد، علاقه مند به پذیرش مسئولیت است، علاقه مند به دستیابی به مقام و منزلت بین سایر همسالانش است، به برخی عقاید، منتقد است (شعاری نژاد، 1370). در بعد عقلانی، ظهور آرمان های عالی، پیگیری اهداف شخصی و اجتماعی، رشد قوه تمیز و تشخیص، علاقه مندی به مسائل اخلاقی و فلسفی، درگیری ذهنی پیوسته با مسائل گوناگون، تخیلی بودن، ظهور استعدادهای خاص هنری، ظهور رغبت های شغلی، و
گسترش دامنه تجارب از جمله خصایص عقلانی دوره نوجوانی است. همچنین، نوجوانان به تدریج تفکر انضمامی خود را به تفکر صوری و انتزاعی تبدیل می کنند و از مرحله هوش عملی وارد هوش نظری می شوند (کرمی نوری، 1376).
دانش آموز با بحران های متعددی مواجه است. یکی از این بحران ها، بحران هویت است. بحران هویت (24) واژه ای است که اریسکون برای وصف «عدم توانایی نوجوان در قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد» به کار برده است. جدی ترین بحران که شخصی با آن مواجه می شود، در خلال شکل گیری هویت رخ می دهد. این بحران به آن جهت جدی است که موفق نبودن در رویارویی با آن، پیامدهای بسیار دارد. شخصی که هویتی متشکل ندارد، در طی زندگی بزرگ سالی اش با مشکلات پرشماری رویارو خواهد شد. اریکسون تاکید می کند برای هر فرد امکان دارد بحران هویت روی دهد، و این امر منحصر به دوره نوجوانی یا جوانی نیست (شرفی، 1381).
نظام تعلیم و تربیت کشور با توجه به نقش مهمی که در این زمینه دارد، می تواند بخش عمده ای از بحران های پیش روی جوانان و نوجوانان کشور را تحت پوشش قرار دهد، و با تربیت دینی صحیح دانش آموزان، آگاهی آنها را در روبه رو شدن با این بحران ها افزایش دهد.
مسئله اساسی پژوهش حاضر، بررسی نقش و جایگاه تربیت دینی و چگونگی مواجه شدن با بحران های قرن بیست و یک است. در این باره این سوالات مطرح و بررسی شده است:
1. تعلیم و تربیت (تربیت دینی) در جهت چه اهداف و وظایفی است؟
2. چالش های قرن حاضر برای دانش آموزان چیست؟
3. تعلیم و تربیت (تربیت دینی) چگونه می تواند بحران های قرن بیست و یک را تحت پوشش قرار دهد؟

پی نوشت ها :

1. کارشناس ارشد فلسفه تعلیم و تربیت.
2.زهرا جعفری(کارشناس علوم تربیتی.
3. Peters. R. S.
4. Plato.
5. Kant.
6. Barrow. R.
7. Educated person.
8. Hirst. P. H.
9. good life.
10. Growth.
11. Standish. P.
12. good citizenship.
13. Morteimor. A.
14. Globalization .
15. Globalization.
16. Globalization.
17. Globalization.
18. Perraton.
19. Held.
20. Malcom waters.
21. Castells Manoel.
22. Harvy.
23. Adolescence.
24. Identiy crisis.

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان، (1388)، مجموعه مقالات همایش تربیت دینی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی (رحمه الله).



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط