زمینه پیدایش
آن یکی را خال اندر چشم بود * بیخبر از خود بُدو خشم بود در ملامت، نیک بر بسته کمر* میزد او را طعن بر خال بَصَر وان دگر گستاخ گشته در زفان * بیخبر از خال چشم خویشتن دست طعن انداخته بر شاخ وی * بر بساط عیبجویی برده پی گشت از اجمال ایشانم عیان * صورت افعال خلق این جهان که همه هستند با هم عیبجوی * بیخبر از عیب خود در پشت و روی گر تو را هوشی است خاموشی گزین * عیب کس منگر به عیب خود ببین(1)پیامها
انسان باید به جای دقت و تجسس در عیب دیگران، به فکر یافتن، اصلاح و رفع عیبهای خویش باشد.کاربرد: در نکوهش کار کسانی که به جای اصلاح عیوب خود، به خردهگیری از دیگران میپردازند و درباره کسانی که عیوب خود را نمیبینند و پیوسته در پی عیوب دیگران هستند، به کار میرود.
ضرب المثل های هم مضمون
آب، صدای شرشر خودش را نمیشنود.آبکش به آفتابه میگه دو سوراخه.
آدم قوزی، قوز خودش را نمیبیند.
آیینهاش را گم کرده است.
اگر دریا صدای خودش را بشنود، زهره ترک میشود.
جهل بر عیب، زِهَر عیب که دارای بَتر است.
چون خود همه عیبی، چه کُنی عیب کسان فاش.
خار را در چشم دیگران میبیند و شاه تیر را در چشم خود نمیبیند.
دنیا را ببین چه فنده، کور به کچل میخنده.
دیگ به دیگ گوید رویت سیاه.
سیر را باش که طعنه به پیاز میزند.
طعنهداران طعنه بر ما میزنند.
عیب خود را کسی نمیبیند.
عیبی به عیب خود نرسیدن نمیرسد.
کاهی را در چشم من میبیند و کوه را در چشم خود نمیبیند.
کلاغ به کلاغ گوید رویت سیاه.
کور خود است و بینای مردم.
هر که عیب خویش بیند، از همه بیناتر است.(2)
اشعار هم مضمون
ضِحکه بُوَد بوم با شمائل مشئوم * طعنه زند بر قیافه زاغان (سید نصرالله تقوی)گر خدا خواهد که پوشد عیب کس * کم زند در عیب معیوبان نفس(3) (مولوی)
ریشه های قرآنی حدیثی
قرآن کریم: «وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ؛ وای بر هر عیبجوی هرزه زبان». (همزه: 1)امام علی(علیه السلام): «اَکبَرُ العَیبِ ان تَعیبَ ما فیکَ مِثلُهُ؛ بزرگترین عیب آن است که از چیزی خُرده گیری که مانند آن در خودت وجود دارد».(4)
امام علی(علیه السلام): «لا تَعِب غَیرَکَ بِما تَأتیه؛ از دیگری به دلیل کاری که خود نیز آن را انجام میدهی، خرده مگیر».(5)
لغات
اجمال: به اختصار سخن گفتنپینوشتها:
1. حسن ذوالفقاری، داستانهای امثال، تهران، مازیار، 1385، چ 2، ص 657.
2. غلامرضا حیدری ابهری، حکمتنامه پارسیان، قم، نشر جمال، 1385، چ 1، ص 532.
3. همان.
4. نهجالبلاغه سید رضی، ترجمه: کاظم محمدی و محمد دشتی، قم، انتشارات امام علی(علیه السلام)، 1396 هـ.ق، چ 2، حکمت 353.
5. تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه: سید جلال الدین محدث، دانشگاه تهران، 1360، چ 3، ح 10384.
/ج