قُمْپز در کردن

«قپوز» در زمان امپراطوری عثمانی توپی سر یُر بوده است که آنها در جنگ‌های با ایران از آن استفاده می‌کردند. این توپ اثر تخریبی نداشته؛ زیرا در آن گلوله به کار نمی‌رفته است، بلکه مقدار زیادی باروت در آن می‌ریختند و پارچه‌های کهنه و
شنبه، 24 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قُمْپز در کردن
قُمْپز در کردن

 





 

زمینه پیدایش

«قپوز» در زمان امپراطوری عثمانی توپی سر یُر بوده است که آنها در جنگ‌های با ایران از آن استفاده می‌کردند. این توپ اثر تخریبی نداشته؛ زیرا در آن گلوله به کار نمی‌رفته است، بلکه مقدار زیادی باروت در آن می‌ریختند و پارچه‌های کهنه و غیر قابل استفاده را در آن، جای می‌دادند و می‌کوبیدند تا کاملاً محکم شود. سپس این توپ‌ها را در مناطق کوهستانی که موجب انعکاس و تقویت صدا می‌شد به طرف دشمن آتش می‌کردند. این توپ چنان صدای هولناکی داشت که تمام کوهستان را به لرزه درمی‌آورد و تا مدتی صحنه جنگ را تحت الشعاع قرار می‌داد، ولی کاری صورت نمی‌داد؛ زیرا گلوله نداشت. در جنگ‌های اولیه بین ایران و عثمانی، صدای هولناک آن در روحیه سربازان ایرانی اثر می‌گذاشت و از پیشروی آنان تا حد مؤثری جلوگیری می‌کرد، ولی بعدها که ایرانیان به توخالی بودن آن پی بردند، هرگاه صدای گوش‌خراش آن را می‌شنیدند به یکدیگر می‌گفتند: «نترسید، قپوز در می‌کنند»، یعنی تو خالی است و گلوله ندارد. کلمه «قپوز» به مرور زمان تحریف شد و به صورت «قمپز» تغییر شکل داد و به صورت ضرب المثل درآمد.(1)

پیامها

در مورد شخصی به کار می‌رود که مدام دوست دارد از خودش تعریف کند و به بعضی از اعمال خود، جنبه شاهکار و پهلوانی بدهد. با این گمان که اگر حرف‌های گنده بزند و کارهای مهمی را برخلاف حقیقت به خود نسبت دهد، حقیقت مطلب همیشه پنهان می‌ماند، در حالی که چنین نیست و قیافه حقیقی این گونه افراد مغرور به زودی آشکار می‌شود.(2)

ضرب المثل های هم مضمون

ـ تعریف خود کردن، پنبه جاویدن است.(3)
ـ خودپسند، پسند خلق نیست.(4)
ـ از خود به هر چه کنی راضی مشو تا مردمت دشمن نگیرند.(5)‌ (مرزبان بن رستم)
ـ زمین بلند، آب نمی‌خورد.(6)
ـ نتوان کرد ظرف پر را پر.(7) (سنایی)
ـ خودپسندی جان من، برهان نادانی بود.(8) (مثل هندی)
ـ کُلَه پرْ باد، بَرْ باد می‌رود.(9)

اشعار هم مضمون

ز دعوی پری، زان تهی می‌روی * ‌تهی آی تا پر معانی روی(10) (سعدی)
مستی غرور، سخت زشت است * غم نیست که مست‌باده باشیم(11) (عطار)
بزرگان نکردند در خود نگاه * خدابینی از خویشتن‌بین مخواه(12) (سعدی)
آفتی نیست بَتَر، راهروان را از عُجب * پر طاووس بود آفت جان طاووس(13) (عطار)
سودای او چو داری از خود رهید باید * خودخواه را نگنجد در دل هوای دیدار(14) (حاج سید نصر الله تقوی)
با خلق خدا سخن به شیرینی کن * اظهار نیاز و عجز و مسکینی کن(15)
تا بر سر دیده جا دَهنْدَت مردم * چون مردم دیده، ترک خودبینی کن(16) (امامی خلخالی)

ریشه های قرآنی حدیثی

امام هادی(علیه السلام): «مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السّاخِطونَ عَلَیْهِ؛ هر که از خود راضی باشد، ناراضیان از وی فزونی خواهند گرفت.»(17)
امام صادق(علیه السلام): «مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَکَ؛ هر که گرفتار خودپسندی شود، نابود می‌شود.»(18)
امام علی(علیه السلام): «أقْبَحُ الصِّدقِ ثناءُ الرَّجُلِ نَفسَهُ؛ زشت‌ترین راست، خودستایی آدمی است».(19)

لغات

جاویدن: جویدن. فرهنگ معین، ذیل واژه جاویدن.
بَتَر: بدتر.
عُجب: خودپسندی.

پی‌نوشت‌ها:

1. ریشه‌های تاریخی امثال و حکم، ج 2، صص 771 و 772.
2. همان، ص 771.
3. امثال و حکم دهخدا، ج 2، ص 754.
4. همان، ج 1، ص 127.
5. همان.
6. احمد شاملو، کوچه، تهران، انتشارات مازیار، 1357 ـ 1377، ج 1، ص 81.
7. امثال و حکم دهخدا، ج 4، ص 1801.
8. همان، ج 2، ص 754.
9. داستان‌نامه بهمنیاری، ص 506.
10. امثال و حکم دهخدا، ج 2، ص 902.
11. همان، ج 4، ص 1709.
12. ابراهیم شکورزاده بلوری، دوازده هزار مثل فارسی، ص 476.
13. همان، ص 476.
14. همان، ص 301.
15. امثال و حکم دهخدا، ج 2، ص 754.
16. همان، ج 1، ص 113.
17. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 72، ص 316.
18. همان، ص 309.
19. تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ح 2942.

منبع مقاله :
مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط