من می‌گم اَنِف، تو نگو اَنِف، تو بگو انف!

مکتب‌داری در مکتب، الف را اَنِف تلفظ می‌کرد و شاگرد نیز به تقلید او انف می‌گفت: مکتب‌دار به خشم آمده با چوب به شاگرد می‌زد و فریاد می‌کرد: من می‌گم انف، تو نگو انف، تو بگو انف.
چهارشنبه، 28 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
من می‌گم اَنِف، تو نگو اَنِف، تو بگو انف!
من می‌گم اَنِف، تو نگو اَنِف، تو بگو انف!

 





 

زمینه پیدایش

مکتب‌داری در مکتب، الف را اَنِف تلفظ می‌کرد و شاگرد نیز به تقلید او انف می‌گفت: مکتب‌دار به خشم آمده با چوب به شاگرد می‌زد و فریاد می‌کرد: من می‌گم انف، تو نگو انف، تو بگو انف.(1)

پیامها

پیام ضرب‌المثل این است که معلم، واعظ یا هر کسی که دیگران را به انجام دادن کاری دعوت می‌کند و یا به دیگران سفارش می‌کند که کاری را درست انجام دهند، ابتدا باید خودش اهل عمل باشد و بتواند آن کار را به درستی انجام دهد. زیرا عملکرد خود او برای دیگران ملاک و معیار است نه فقط گفته‌ها یا نوشته‌هایش. این مثل در موارد این چنینی به کار می‌ر ود: 1. در بیان ایراد و انتقاد به صاحب نقص و عیبی که همان را از دیگری منع بکند. 2. بیان حالت خانواده‌ای که در تربیت فرزندان نقص اصولی تربیتی دارند و عیب بی‌تربیتی فرزندانشان را به جامعه و معاشر و همسایه نسبت می‌دهند.(2)

ضرب المثل های هم مضمون

ـ آواز آسیا می‌شنوم ولی آرد نمی‌بینم.
ـ اگر بابا بیل‌زنی، باغچه خودت را بین بزن.
ـ اگر جراحی بلدی، اول روده خودت را جا بگذار.
ـ اگر زیر ابرو برداری، برو زیر ابروی خودت را بردار.
ـ اگر لالایی بلدی، چرا خودت خوابت نمی‌برد.
ـ توبه‌فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند.
ـ خود را فضیحت، دیگران را نصیحت.
ـ رطب خورده، منع رطب کی کند.
ـ قول بزرگان نبوَد جز عمل.
ـ کاری که نمی‌کنی چرا می‌گویی؟ کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی.(3)

اشعار هم مضمون

ای که دانش به خلق آموزی * آنچه گویی به خلق، خود بنیوش خویشتن را علاج می‌نکنی * باری از عیب دیگران، خاموش(4) (سعدی)
پندم چه دهی، نخست خود را * محکم کمری ز پند در بند چون خود نکنی چنان‌که گویی * پند تو بود دروغ و ترفند(5) (ناصر خسرو)
هر آن کو به نیکی نهان و آشکار * دهد پند و او خود بُوَد زشت‌کار چو شمعی بود کو کم و بیش را * دهد نور و سوزد تن خویش را(6) (اسدی)

ریشه های قرآنی حدیثی

«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ؛ آیا مردم را به نیکی دعوت می‌کنید، اما خودتان را فراموش می‌نمایید، با اینکه کتاب (آسمانی) را می‌خوانید؟ آیا نمی‌اندیشید؟» (بقره: 44)
امام علی(علیه السلام): «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ اِماماً فَلیَبْدَأ بِتَعْلیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلیم غَیْرِهِ؛ آن‌که خود را پیشوای مردم سازد، پیش از تعلیم دیگری باید به ادب کردن خویش بپردازد».(7)
امام صادق(علیه السلام): «کُوِنُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیْرِ اَلسِنَتِکُم؛ مردم را با غیر زبان خود دعوت کنید».(8)

لغات

فضیحت: رسوایی.
رطب: خرمای تر.
کَل: کچل.
بنیوش: گوش کن، بشنو.
علاج: معالجه.
می نکنی: نمی‌کنی.
باری: دست‌کم.
در بند: ببند.
ترفند: نیرنگ.
کو: که او.
بُوَد: باشد.
سوزد: سوزاند.

پی‌نوشت‌ها:

1. احمد شاملو، کوچه، تهران، مازیار، 1377، ج 3، ص 985.
2. فرج الله شریفی، گزیده و شرح امثال و حکم، تهران، هیرمند، چ 2، 1381، ج 2، ص 756.
3. غلامرضا حیدری ابهری، حکمت‌نامه پارسیان، قم، نشر جمال، چ 1، 1385، صص 660 و 661.
4. امثال و حکم، دهخدا، تهران، امیر کبیر، چ 4، 1357، ج 1، ص 328.
5. همان، ص 515.
6. همان، ج 4، ص 1906.
7. نهج‌البلاغه، سید رضی، تحقیق: سید کاظم محمدی، قم، انتشارات امام علی(علیه السلام)، چ 2، 1396 هـ.ق، حکمت 73.
8. شیخ کلینی، کافی، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چ 3، 1388 هـ.ق، ج 2، ص 78.

منبع مقاله :
مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط